فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۶٬۴۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
شهر اصفهان به دلیل موقعیت ویژه جغرافیایی؛ قدمت تاریخی؛ جاذبه های متنوع گردشکری هموراه مورد توجه سیاحان و گردشگران است. این شهر پیوسته بعنوان یکی از قطب های بزرگ گردشگری ایران؛ با داشته های فراوان تاریخی؛ فرهنگی؛ اجتماعی؛ هنری؛ صنایع دستی؛ طبیعی و ... میزبان خوبی برای گردشگران داخلی و خارجی بوده است؛ ولی بعلت ضعف مدیریت و برنامه ریزی؛ عدم امکانات مرتبط با صنعت گردشگری خلاق فرهنگی متأسفانه تاکنون نتوانسته است آنگونه که شایسته است؛ از نظر جذب جهانگردان و کسب درامد ارزی موفق باشد. هدف این پژوهش تحلیل ارزیابی شاخص های گردشگری فرهنگی در توسعه گردشگری اصفهان است. نوع تحقیق با توجه به هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر ماهیت و روش توصیفی؛ تحلیلی و پیمایشی است. اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق با استفاده از روش های اسنادی و میدانی جمع آوری شده است. جامعه آماری شامل گردشگران شهر اصفهان است شامل دو گروه خُبرگان و جهانگردان بوده؛ خُبرگان بعلت تعداد کم همه شمارش شده اند؛ اما تعداد نمونه گردشگران؛ با استفاده از فرمول کوکران؛ تعداد و حجم نمونه افراد مورد مطالعه برابر با 384 نفر تعیین گردیده است؛ بمنظور تجزیه و تحلیل تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS ، Arcgis و همچنین تحلیل ساختاری بهره گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد به ترتیب شاخص های فرهنگی؛ هنری؛ اجتماعی و زیستی در جذب گردشگران فرهنگی از اهمیت بیشتری برخوردار است و اولویت برنامه ریزی توسعه گردشگری شهری بایست بر این اساس آنها صورت گیرد و پتانسیل های بالایی برای توسعه گردشگری فرهنگی دارد.
تحلیل چرخه پایدار آب در ساختمان به منظور تجلی ساختمان های آب صفر خالص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دسترسی به کیفیت و کمیت مناسب آب در طول چرخه حیات ساختمان و در طی مراحل مختلف ساخت و بهره برداری بسیار مهم است. اهمیت بنیادین آب از این واقعیت مشهود است که دو هدف از اهداف هفده گانه توسعه پایدار سازمان ملل متحد مستقیماً به آب می پردازند. شرایط اقلیمی گرم و خشک، بارندگی کم و تبخیر زیاد، استفاده نادرست از منابع محدود آب و ایجاد آلودگی بحران کمی و کیفی آب در ایران را در مقیاس های مختلف رقم زده است. بخش عظیمی از اتلاف آب در مقیاس ساختمان (مسکونی، تجاری و اداری) صورت می گیرد. از این رو در بسیاری از نقاط کشور مخصوصاً در مناطق خشک و نیمه خشک ضرورت اتخاذ راهکارهایی در جهت استفاده بهینه از منابع آب در بخش ساختمان اجتناب ناپذیر است. در مطالعه حاضر با تمرکز بر روش های کاهش مصرف آب در مقیاس ساختمان، کاربست منابع آب جایگزین، روش های بازیابی منابع آب به منظور دستیابی به ساختمان های آب صفر خالص مورد واکاوی قرار می گیرد. یافته ها حاکی از آن است که ایجاد چرخه پایدار آب در ساختمان از طریق سیستم های استحصال آب باران، سیستم های جمع آوری و تصفیه آب خاکستری به عنوان منابع آب جایگزین، جمع آوری و تصفیه آب های سیاه در محدوده ساختمان و بهره گیری از آن در جهت تغذیه سفره های آب زیرزمینی و یا ورود به منابع تأمین آب می تواند بستری برای تحقق ساختمان های آب صفر خالص فراهم آورد.
تبیین مؤلفه های کالبدی ارتقای زیست پذیری در بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: بافت فرسوده شهر دوگنبدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
131 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی زیست پذیری شهری، بهبود کیفیت فضاهای شهری با مقیاس انسانی در شهرهای مدرن بوده است (Mahmudi et al, 2015). در واقع موج گستردۀ شهرنشینی و مشکلات آن همواره به طور فزاینده ای بر اهمیت زیست پذیری، به یک سیستم شهری که در آن به سلامت اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و روانی همه ساکنانش توجه شده است، اطلاق می شود هدف از پژوهش حاضر، بررسی و شناسایی مهم ترین مؤلفه های کالبدی ارتقای زیست پذیری در بافت های فرسوده شهر دوگنبدان است. نمونه آماری پژوهش، محدوده های جغرافیایی و اکولوژیکی بافت فرسوده شهر دوگنبدان و روش نمونه، نمونه برداری هدفمند است. روش گردآوری داده ها و اطلاعات مبتنی بر روش اسنادی- کتابخانه ای و میدانی – شبه ریاضی و همچنین جهت تجزیه وتحلیل داده ها و اطلاعات، از مدل تحلیل اثرات متقاطع بر پایه نرم افزار میک مک (Micmac) و تحلیل آثار متقاطع متوازن بر پایه CIB در نرم افزار (SanarioWizard) استفاده گردیده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که محدوده بافت فرسوده شهر دوگنبدان جمعیتی بالغ بر 22000 هزار نفر و 22 درصد از جمعیت شهری، 4500 واحد مسکونی را در خود جای داده است که از این تعداد 90 درصد ساختمان ها قدمتی بالای 40 سال دارند. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد که تأثیرگذارترین و مهم ترین پیشران ها جهت شکوفایی و بازآفرینی یافت فرسوده شهر دوگنبدان در بین دیگر شاخص ها عبارت اند از: خدمات عمومی، مسیرهای دسترسی، نوع سازه، عدالت فضایی، توسعه اقتصادی، توجه به مردم و مشارکت آن ها، تسهیلات، تأسیسات شهری (آب، برق و گاز و...)، مخاطرات، ICT و طرح جامع بازآفرینی. در همین راستا برنامه ریزی ساختار فضایی بافت فرسوده شهر دوگنبدان در طرح جامع بافت فرسوده شهر دوگنبدان در افق بلندمدت (5 تا 10 سال)، مبتنی بررسی ویژگی های اکولوژیکی محدوده بافت، شناسایی راهبردها و اقدامات موردنیاز در بافت و تدوین برنامه زمانی و مالی موجود در بافت فرسوده شهر دوگنبدان است.
تحلیل عدالت فضایی در برخورداری از تسهیلات شهری با استفاده از مدل های کمی، فضایی و خودهمبستگی موران (منطقه مورد مطالعه: اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۰
240 - 254
حوزههای تخصصی:
با افزایش رشد جمعیت، فقدان مراکز خدمات کافی و آشفتگی در توزیع و مکان یابی تسهیلات شهری، مسایل عمده ای هستند که شهرها با آن روبه رو هستند. . چشم انداز توسعه فضایی، نمایانگر عدم تعادل های فضایی تمرکز جمعیت و نابرابری در برخورداری از کاربری خدمات و تسهیلات شهری در مناطق 15 گانه شهر اصفهان است. در راستای چنین ضرورتی رعایت عدالت فضایی و دستیابی به فرصت های برابر از اولویت های اساسی در این مناطق پانزده گانه می باشد. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تعیین نحوه تخصیص و تمرکز منابع و خدمات شهری با تأکید بر رویکرد نابرابری فضایی در مناطق پانزده می باشد. نتایج نشان داد مناطقی که از نظر برخورداری در سطح بسیار خوب قرار داشتند شامل منطقه (1 و 3)، مناطقی با برخورداری نسبتا خوب شامل مناطق (8، 2، 9، 13، 5، 6 و 10) و مناطقی با برخورداری ضعیف شامل مناطق (2، 15، 4 و 12) می باشند و برای پراکنش مکانی خدمات و تسهیلات مناطق پانزده گانه شهر اصفهان از الگوی خود همبستگی موران استفاده شد. در حالی که نتایج براساس این الگو نشان داد که میزان ضریب موران برای مراکز خدمات درمانی و بهداشتی عدد 034492/0 درصد را نشان داد. اما برای مراکز خدماتی میزان این نوع شاخص عدد 294227/0 درصد بدست آمد و الگوی پراکنش آن به حالت خوشه ای توزیع شد. میزان ضریب موران برای مراکز تجاری و اقتصادی برابر عدد 032551/0 درصد بوده است و الگوی پراکنش خود همبستگی مکانی این نوع خدمات به صورت تصادفی توزیع یافته است و میزان ضریب موران آن 032551/0 درصد بدست آمد و الگوی پراکنش خود همبستگی مراکز حمل و نقل که به صورت خوشه ای در منلطق پانزده گانه شهر اصفهان توزیع شده و ضریب موران آن عدد 22551/0 درصد را نشان داد.
تدوین مدل ارزیابی فرم شهری با رویکرد تاب آوری فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاب آوری شهری در یک دهه اخیر به ویژه با شیوع کوید 19، به عنوان یک مسیر و راهبرد نوین برای توسعه شهری محسوب می شود. تاب آوری فرم شهری از زیرمجموعه های گفتمان تاب آوری شهری است و با اینکه در یک دهه گذشته پژوهش ها و مقالاتی در مورد تاب آوری فرم شهری و چگونگی ارزیابی آن نگارش شده است، این موضوع هنوز در مرحله مفهومی و اکتشافی است. این مقاله سعی دارد با تبیین ابعاد مختلف جعبه ابزار ارزیابی مکان تاب آور که برآمده از چارچوب تاب آوری فضایی است، یک مقایسه تطبیقی بین ابزارهای ارزیابی تاب آوری فرم شهر انجام دهد. در این چارچوب، مورفولوژی شهری به عنوان نمود فضایی و کالبدی فعالیت های انسانی حاصل تعاملات پیچیده عوامل مختلف اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تعریف می شود که بر واکنش شهر در برابر مخاطرات طبیعی و انسان ساخت تاثیر می گذارد. بافت های شهری فاقد ظرفیت مکان تاب آور (به عنوان جوهره تاب آوری مورفولوژی شهری) با خطر فرسودگی و افول کیفیت های محیطی در فرایند توسعه شهری و تغییرات گسترده روبرو هستند و کیفیت زیست پذیری و سرزندگی این بافت ها در طولانی مدت رو به افول می گذارد. در این راستا، ابعاد سه گانه کالبد و ساختار، مکان و تصویر (شناختی و ادراکی)، محیطی و رفتاری به عنوان محورهای اصلی، از طریق مقایسه با سایر چارچوب ها و جعبه ابزارهای ارزیابی تاب آوری فرم شهری، توجیه می گردد. این ابزار می تواند با سنجش میزان تاب آوری فرم های شهری و تاب آوری مکان به خصوص در بافت های در معرض توسعه، امکان مداخلات موثرتر در برابر تغییرات و مخاطرات را برای برنامه ریزان، طراحان و سیاست گذاران شهری فراهم کند.
شناسایی عوامل مؤثر بر میزان هزینه کرد گردشگری با تأکید بر چرخه زندگی خانوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
87 - 105
حوزههای تخصصی:
درک مناسب از الگوهای هزینه کرد گردشگران، این امکان را فراهم می سازد، تا سیاست گذاران، برنامه ریزان، بازاریابان و محققان بتوانند تعامل اقتصادی گردشگران با جامعه مقصد را موردبررسی قرار دهند. خانواده ها، بخش اصلی مصرف کنندگان محصولات گردشگری می باشند؛ لذا اهمیت دارد که ویژگی های مصرف خانوار و عوامل مؤثر بر آن درک و تبیین شود، تا سیاست های گردشگری و استراتژی های بازاریابی به خوبی اتخاذ شوند. سؤال اساسی در این پژوهش این است که آیا میزان هزینه کرد خانوارهای ایرانی به ازای هر عضو خانوار حاضر در سفرهای داخلی، متأثر از مشخصه های اقتصادی، جمعیت شناختی، روان شناختی و مرتبط با سفر، دستخوش تغییرات قابل توجهی می باشد؛ و اینکه این عوامل، تا چه حدودی تعیین کننده میزان هزینه کرد می باشند؟ این پژوهش، با استفاده از یک رویکرد سیستماتیک در سطح خرد اقتصادی، به این سؤال پاسخ داده و در راستای ترغیب دیگر محققان برای ورود به این موضوع تلاش می کند. داده های این پژوهش شامل مشخصه های اقتصادی، جمعیت شناختی و روان شناختی 628 خانوار ایرانی و اطلاعات مرتبط با آخرین سفر داخلی آن ها تا پایان سال 1398 و پیش از شیوع رسمی ویروس کرونا در ایران است. نتایج این پژوهش، نشان دهنده تأثیرپذیری میزان هزینه کرد خانوارها از شاخص های درآمد، سن، تحصیلات و نوع شغل سرپرست، تعداد فرزندان وابسته و مستقل، تعداد اعضای خانواده حاضر در سفر، استفاده از وسیله نقلیه شخصی و اقامت در خانه اقوام در طول سفر و اهمیت سفرهای تفریحی در سبد مصرفی خانوار می باشد. همچنین پس از مقایسه میزان هزینه کرد خانوارها در مراحل مختلف چرخه زندگی خانوار، مشخص شد که مراحل زوج بدون فرزند، مجرد، فاز سوم لانه کامل و والد مجرد، به ترتیب بیشترین میزان هزینه کرد گردشگری، و حداقل این میزان متعلق به خانوارهای بیوه می باشد. در انتها پیشنهادهایی در راستای افزایش گردش مالی و منتفع شدن هر چه بیشتر زنجیره تأمین گردشگری در ایران ارائه گردید که می تواند راهنمای مناسبی جهت سیاست گذاری های آتی در گردشگری باشد.
تحلیل مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع بافت قدیم و جدید شهر تبریز(نمونه موردی: محله های یاغچیان، سرخاب و دوه چی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه عوامل کالبدی موثر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی و به تبع آن حس اجتماع در محله ها نادیده گرفته می شود. به نظر می آید این مسئله ناشی از رشد و توسعه سریع محله ها و بی توجهی به ماهیت اجتماعی آن ها است، درحالی که از دیرباز محله ها نقش ویژه ای در برقراری تعاملات اجتماعی میان شهروندان داشته اند. این تغییرات از طریق تأثیر منفی بر رشد اجتماعی محله ها، منجر به بروز معضلاتی نظیر کاهش همکاری و روابط اعتمادآمیز اجتماعی می شود. پژوهش حاضر با هدف سنجش مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز به روش توصیفی-تحلیلی با استفاده از ابزار پرسشنامه و انجام آزمون های Spss انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش ساکنان محله های سرخاب و دوه چی (بافت قدیم) و یاغچیان (بافت جدید) شهر تبریز با 300 نمونه آماری (100 نفر از هر محله) است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که تأثیر بُعد عینی بر حس اجتماع بیشتر است، همچنین در بُعد عینی نیز مؤلفه کالبد و شاخص مساحت ساختمان و در بُعد ذهنی-روحی مؤلفه معنا و شاخص امنیت بیشترین تأثیر را بر حس اجتماع محله های مذکور دارند؛ بنابراین لازم است برنامه ریزان و طراحان برای ارتقای حس اجتماع در محله های قدیمی و جدید به مؤلفه کالبد از بُعد عینی و مؤلفه معنا از بُعد ذهنی-روحی توجه کنند. بررسی و مقایسه تطبیقی مؤلفه های تأثیرگذار بر حس اجتماع محله هایی با بافت قدیمی و جدید شهر تبریز، نوآوری پژوهش حاضر است.
ارائه ی الگویی جهت ارتقاء زیست پذیری در فضاهای عمومی زیر سطحی شهرها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افزایش جمعیت جوامع انسانی، منجر به افزایش شهرهای پرجمعیت، فشرده و پرتراکم شده است که توسعه در ارتفاع و زیرِ زمین را رایج ساخته است. با وجود مزیت های ناشی از زندگی فشرده انسان ها در کنار یکدیگر، ازدحام ناشی از تراکم، تهدیدی برای کیفیت های زیست انسان ها به وجود آورده است. مفهوم زیست پذیری، در پاسخ به این دغدغه، به کیفیت های عینی و ذهنی مورد انتظار انسان ها از محیط زیست می پردازد. توسعه های جدید زیرسطحی که عمدتاً متأثر از افزایش تراکم و ازدحام در شهرها هست، در اغلب موارد، کمتر به کیفیت های زیستی انسان ها در زیرِ سطح زمین پرداخته است و بیشتر به جنبه های عملکردی توجه شده است. کاهش نظارت اجتماعی، تأمین امنیت، تأمین تهویه، نور و کنترل رطوبت، خوانایی و جهت یابی از جمله مهم ترین چالش های این نوع از توسعه است. لزوم ایجاد و رواج استفاده از فضاهای عمومی پویا و اجتماع محور در طبقات زیرین، محرک پرداختن به این پژوهش بوده است. به منظور ارائه ی الگویی جهت ارتقاء زیست پذیری در فضاهای عمومی زیر سطحی شهرها، داده های کیفی جمع آوری شده، به روش اسنادی (تحلیل پایه) و داده بنیاد (تحلیل مکمل) به صورت همزمان مورد تحلیل قرار گرفت. روش جمع آوری اطلاعات، مطالعه اسنادی و مصاحبه نیمه ساختارمند می باشد. جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری از نرم افزار Nvivo استفاده شد. از ترکیب تحلیل پایه و مکمل، مؤلفه های کلیدی سازنده فضای زیر سطحی زیست پذیر یعنی مؤلفه های عملکرد دسترسی؛ ادراکی؛ هویت؛ زیست محیط و تاب آوری شناسایی و بررسی شد. همچنین جهت ارائه الگو از روش داده بنیاد استفاده شد. بر اساس سوالات مطرح شده در فرآیند مصاحبه، 389 ارجاع ارائه گردید. با بازبینی متعدد و ادغام کدها بر اساس تشابه در طی چندین مرحله تلخیص داده ها، 20 کد اولیه و 7 کد محوری استخراج گردید و پس از کشف روابط علی معلولی، الگوی فضای زیرسطحی زیست پذیر مبتنی بر الگوی دانه برفی ارائه گردید.
ارزیابی میزان تاب آوری کالبدی بافت فرسوده در مقابل مخاطرات طبیعی با تأکید بر زلزله (مطالعه موردی: محله جوادیه منطقه 16 تهران)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: د ر پی تغییرات سریع ش هرها بخش ی از بافت ه ای ش هری ب ه عل ت فرس ودگی نتوانس ته اند ب ا مح یط خ ود و خدمات دهی به ساکنین ارتباط برقرار می نماید. امروز آسیب پذیری بافت های فرسوده در برابر سوانح طبیع ی ب ه عنوان مسئله ای جهانی پیش روی مدیران شهری قرارگرفته است. با توجه ب ه ش رایط و موقعی ت باف ت فرس وده محله جوادیه واقع در منطقه 16 تهران و توجه نکردن و رسیدگی نامناسب شرایط تاب آوری در برابر مخاطرات طبیعی در وضعیت نابسامانی ق رار دارد. این پژوهش به ارزیابی میزان تاب آوری بافت فرسوده محله جوادیه در برابر حوادث طبیعی با تاکید بر زلزله می پردازد. روش بررسی: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی – تحلیلی و به دوصورت اسنادی و پیمایشی می باشد. چگونگی و میزان تاب آوری محدوده ی بافت فرسوده ی جوادیه در برابر زلزله با هشت معیار شامل؛ نفوذپذیری محله، قدمت ساختمان، تعداد طبقات، تراکم ساختمان، تراکم جمعیت، دسترسی به فضای باز، کیفیت ابنیه و مساحت قطعات، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. هر یک از زیرمعیارها دارای میزان اهمیت متفاوتی نسبت به دیگری می باشد. با توجه به نظر متخصصان شهر، وزن هر کدام از زیرمعیارها تعیین گردید و میزان اهمیت هرکدام از زیرمعیارها در Arc Gis در مرحله یReclassify لحاظ گردید. در نهایت، برای تهیه ی پهنه های تاب آور شهر در برابر زلزله از روش تحلیل شبکه فازی برای وزن دهی معیارها استفاده شد. برای وزن دهی از نظرات 25 کارشناس و خبره (کارمند شهرداری منطقه 10 شهرداری تهران) در این زمینه استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحلیل یافته ها، بیانگر آن است که میزان تاب آوری بافت فرسوده محله جوادیه در برابر زلزله، نامناسب است. بطوریکه با توجه به شاخص کیفیت ابنیه و اهمیت آن در برابر زلزله، بالاترین ضریب امتیاز را این شاخص به خود اختصاص داده و برابر با 256/0می باشد. در اولویت دوم، نفوذپذیری محله قراردارد که امتیاز این معیار در این پژوهش معادل 248/0 بوده و بالاخره کمترین امتیاز را مساحت قطعات (045/0) به خود اختصاص داده است. در جهت بهبود تاب آوری محله توسعه و به روزرسانی شبکه های زیرساختی محلات بافت و گسترش فضای سبز و باز در بافت فرسوده برای استفاده درزمان بحران پیشنهاد می گردد.
سنجش قرارگاه های رفتاری در میادین شهری؛ مطالعه تطبیقی میدان نقش جهان و میدان امام علی در اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه فضای شهری سال نهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۶)
127 - 152
حوزههای تخصصی:
توجه به اصل همساختی و تناسب ساختارهای کالبدی با الگوهای رفتاری در قالب مکان –رفتار یا قرارگاه های رفتاری، موضوع مهمی در کیفیت بخشی به فضاهای شهری است. هدف این پژوهش سنجش میزان همساختی قرارگاه های رفتاری مبتنی بر چارچوب نظری بارکر و پاسخ به این پرسش است که همساختی محیط و رفتار در فضاهای شهری مورد مطالعه (میدان) چه میزان و چگونه متفاوت است؟ روش این پژوهش، توصیفی-ارزیابانه و مبتنی بر راهبرد مطالعه موردی است و ثبت رفتارها با استفاده از تکنیک مشاهده و برداشت رفتار صورت گرفته است. در مقاله ی حاضر، میدان نقش جهان و میدان امام علی اصفهان به عنوان دو میدان دارای جایگاه ویژه در منظر تاریخی و هویتی شهر و متفاوت به لحاظ عملکرد، انتخاب و تحلیل رفتارها در این دو میدان در سه مقطع صبح (11-8)، ظهر (14-12) و شب (21-18)، در یک بازه سه ماهه، بر اساس معیارهای کالبدی و تأثیرات آن ها بر محیط در قالب رفتارهای هنجار (سازگار با محیط) و ناهنجار (ناسازگار با محیط) انجام و پیشنهاداتی برای تقویت قرارگاه های رفتاری ارائه گردید. نتایج حاصل، نشان دهنده بیشتر بودن همساختیِ میدان نقش جهان برای فعالیت های انتخابی و بیشتر بودن فعالیت های اجباری و عبوری در میدان امام علی می باشد. لحاظ ملاحظات ایجاد محصوریت و مقیاس انسانی، جذابیت کریدورهای دید، جداره های فعال و سرزنده، قابلیت انجام فعالیت های انتخابی و غیررسمی، سبزینگی، نورپردازی در شب، احساس آسایش و امنیت، حس تعلق و این همانی در میدان نقش جهان، همساختی بیشتر این میدان را برای رفتارهای انتخابی در مقایسه با میدان امام علی موجب گردیده است.
شناسایی و تحلیل موانع گذار از ساختارهای سنتی به بستر هوشمند در مقاصد گردشگری روستایی بخش بن رود شهرستان اصفهان
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی این چالش ها و تلاش در جهت برطرف شدن آن ها شکل گرفته است. روش بررسی: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، نظری- کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش مطالعه، توصیفی- تحلیلی است. در روند تهیه و تولید داده ها ابتدا عوامل موانع گذار از گردشگری سنتی به گردشگری هوشمند با استفاده از نظرات 30 نفر از خبرگان حوزه گردشگری از طریق روش دلفی شناسایی شده است. سپس تجزیه و تحلیل اطلاعات سیزده عامل به عنوان موانع تاثیرگذار قوی بر گردشگری هوشمند بخش بن رود شهرستان اصفهان، از مدلسازی تفسیری-ساختاری ISM و سپس با نرم افزار میک مک بهره گرفته شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتیجه به دست آمده از مدل تفسیر ساختاری نشان داد که اساسی ترین عامل چالش ها و مشکلاتی در خصوص فراهم کردن بستر هوشمند برای مردم محلی و گردشگران در روستاهای بخش بن رود بخش اصفهان مرتبط با سطح اول است که مربوط به عدم اعتقاد کسب و کار به بسترهای انلاین، عدم قابلیت های اقامتگاه های بوم گردی برای رزرو انلاین هستند.این عوامل دارای بالاترین قدرت تاثیر گذاری هستند؛ همچنین نتایج حاصل از تحلیل میک مک می توان بیان کرد همه متغیرهای جزء متغیرهای پیوندی هستند، این متغیرها از وابستگی بالا و قدرت هدایت بالا برخوردارند.
تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق (موردمطالعه: شهر زابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه پایدار شهری سال سوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶
85 - 105
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهایی که شرایط لازم را برای پرورش خلاقیت و جذب عناصر خلاق ایجاد نموده اند، می توانند در دستیابی به ابعاد توسعه پایدار موفق باشند، لذا استعداد خلاق مبنایی برای مزیت رقابتی شهرها است و ترکیب مفاهیم خلاقیت و گردشگری برای رشد این چنین استعدادهایی ضروری است. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل ابعاد اقتصادی – اجتماعی توسعه پایدار مبتنی بر گردشگری خلاق در شهر زابل می باشد. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش تحقیق روش کمی و پیمایشی است. داده های موردنیاز تحقیق با روش اسنادی-پرسشنامه ای گردآوری شد، به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و مدل های ترکیبی (F-SORA and F-KOPRAS) و F-ARAS استفاده شد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که وضعیت شاخص های گردشگری خلاق در شهر زابل، متوسط رو به مطلوب می باشد. همچنین نتایج آزمون همبستگی گویای ارتباط معنادار و مثبت بین توسعه پایدار شهر زابل و گردشگری خلاق، می باشد. نتایج مدل های ترکیبی (سورا فازی و کوپراس فازی)، جهت اولویت بندی شاخص های گردشگری خلاق نشان داد که شاخص طبقه خلاق در اولویت قرار دارد، درنهایت نتایج مدل آراس فازی نشان داد، در بین مؤلفه های اقتصادی متأثر از گردشگری خلاق، اشتغال و در بین مؤلفه های اجتماعی، مشارکت، بیشترین امتیاز را به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی مدل هاف اصلاح شده در شناسایی حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای شهرهای کوچک (نمونه موردی: شهر بوئین زهرا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
182 - 193
حوزههای تخصصی:
حوزه جذب یکی از مباحث مهم در برنامه ریزی و اقتصاد شهری است، مدل هاف یکی از مدلهای گرانشی است که در این زمینه کاربرد زیادی داشته و از دهه 60 میلادی تاکنون در مطالعات زیادی مورد استفاده قرار گرفته است. در این تحقیق هدف اصلی بررسی اعتبار این مدل در شناسایی حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای در شهر بوئین زهرای قزوین می باشد. پس از شناسایی موقعیت فروشگاه های زنجیره ای شهر بوئین زهرا با استفاده از مدل هاف اصلاح شده اقدام به تهیه نقشه های حوزه جذب تئوریک آنها گردید و سپس با ادغام این حوزه ها و تحلیل خطوط شکست نقشه نهایی حوزه جذب تئوریک استخراج شد. در مرحله نیز با استفاده از داده های پرسشنامه ای نقشه حوزه جذب واقعی فروشگاه ها بر اساس تعیین اولویتی که توسط خانوارهای ساکن در 430 واحد مسکونی نمونه اظهار شده بود، تهیه گردید. در نهایت، میزان اعتبار مدل هاف اصلاح شده با استفاده از دو روش رویهم گذاری و استخراج شاخص های آماری و محاسبه ضریب کاپای کوهن مورد بررسی قرار گرفت. نتایج داده های تحقیق نشانگر اعتبار بالای مدل هاف در مشخص نمودن حوزه جذب فروشگاه های زنجیره ای می باشد. همچنین تحلیل حوزه های جذب فروشگاه ها نشانگر توزیع نامتوازن فضایی آنها در سطح شهر بویین زهرا است.
ارزیابی شاخص های فرسایندگی باران با استفاده از تکنیک های زمینآمار در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی (نمونۀ موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
101 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه فرسایش خاک به عنوان یکی از مباحث مهم مدیریت حوضه های آبخیز در سطح ملی و جهانی مطرح است. برآورد خطر کاهش خاک و توزیع مکانی آن یکی از عوامل کلیدی برای ارزیابی موفق فرسایش خاک است. شاخص فرسایندگی باران مهم ترین عامل تأثیرگذار بر فرسایش خاک بوده و تابعی از خصوصیات فیزیکی باران است. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی شاخص های فرسایندگی باران با استفاده از تکنیک های زمین آمار است. در تحقیق حاضر، فرسایندگی باران در استان گلستان از طریق مدل های فورنیه، فورنیه اصلاح شده، IAS و Ciccacci و براساس دوره ﺁماری 20 ساله (1378 تا 1398) ایستگاﻩﻫﺎی سازمان هواشناسی مدﻝﺳﺎﺯﻯ و برﺁورد شده است. پس از محاسبه فاکتور فرسایندگی باران برای ایستگاه های مورد نظر، با استفاده از روش های دورن یابی عکس فاصله (IDW)، درون یابی چندجمله ای جهانی (GPI)، تابع پایه شعاعی (RBF) و درون یابی کریجینگ (Kriging)، نقشه شاخص های فرسایندگی باران استان ترسیم شد و درجهت انتخاب بهترین روش درون یابی از شاخص های آماری ریشه میانگین مربعات خطا (RMSE)، میانگین قدر مطلق خطا (MAE) و میانگین خطای اریب (MBE) استفاده شد. نتایج نشان داد روش فورنیه اصلاح شده بهترین شاخص (برمبنای RMSE، MAE و MBE کمتر در هر چهار روش درون یابی) و روش تابع پایه شعاعی به عنوان بهترین روش در میان روش های مورد استفاده می تواند برای برآورد فرسایندگی باران مورد استفاده قرار گیرد. همچنین نتایج نشان داد که میزان قدرت فرسایندگی باران در نواحی مرکزی استان به خصوص حوضه آبخیز گرگانرود و همچنین شمال و ﺷﻤﺎﻝﺷﺮﻕ استان با میانگین حداقل و حداکثر بارش سالانه (1/216 و 9/776) و چند نقطه در جنوب غرب حوضه با میانگین حداقل و حداکثر بارش سالانه (2/205 و 751) بیشترین مقدار ضریب فرسایندگی باران را دارا هستند که چنین تغییراتی ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﺪ متأثر از الگوی توزیع بارندگی، شدت ﺁن و خصوصیات توپوگرافی باشد. بررسی قدرت فرسایندگی باران استان گلستان نشان می دهد که الگوی توزیع فرسایندگی باران به طور چشم گیری متأثر از میزان متوسط بارش منطقه است. به طوری که مقادیر فرسایندگی و متوسط بارش در این استان بر هم منطبق بوده و الگوی رفتاری تقریباً یکسانی را از خود نشان می دهند.
تبیین الگوی ساختاری نظم اجتماعی در شهر کاشان بر مبنای مشارکت شهروندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
129 - 146
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تبیین الگوی ساختاری نظم اجتماعی در شهر کاشان بر مبنای مشارکت شهروندان است. روش تحقیق در این پژوهش، توصیفی از نوع «پیمایشی» و از شاخه «میدانی» است. جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر کاشان برطبق سرشماری سال 1395 به تعداد 304487 نفر است. حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به شیوه تصافی در دسترس به تعداد 384 نفر انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه نظم اجتماعی با 4 سؤال و مشارکت شهروندان (با پنج زیرمتغیر اهداف، حمایت، مدیریت، ساختار و ارزیابی) با 20 سؤال و پرسشنامه نظم اجتماعی با 15 گویه است. داده های گردآوری شده براساس تحلیل معادلات ساختاری براساس نرم افزار AMOS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بیانگر آن بود که به طور کلی مشارکت شهروندان بر نظم اجتماعی در شهر کاشان با یک مدل ساختاری و الگوی متناسب 5 عاملی مشارکت اثرگذار بوده است و این الگو به گونه ای است که مدیریت مشارکت بر نظم اجتماعی با ضریب تأثیر 73/0 بیشترین تأثیر و ساختار مشارکت بر نظم اجتماعی با ضریب تأثیر 41/0 کمترین تأثیر را داشته است.
توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی با تأکید بر رویکرد سرمایه اجتماعی ( مطالعه موردی: شهر اسلامشهر)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسلامشهر یکی از مقاصد اصلی مهاجرین به تهران در دهه های اخیر بوده است ، این مهاجرین که از روستا ها و شهر های دور و نزدیک به اسلامشهر مهاجرت کرده اند. در بسیاری از موارد بدون هر بررسی یا هماهنگی یا سازگاری با محیط جدید به ساخت و ساز غیر مجاز در محدوده شهری و نیز روستا های نزدیک به شهر اقدام نموده و سکونتگاه های غیررسمی را شکل داده اند. شرایط نامناسب بهداشتی، فقدان زیرساخت های مناسب، فقدان خدمات شهری، تراکم بالای جمعیت، اجتماع گروه های کم درآمد، وجود مشاغل غیررسمی و از همه مهم تر بالا بودن ناهنجاری ها و آسیب های اجتماعی مجموعه ویژگی ها و شرایطی هستند که ساکنان محلات اسکان غیررسمی شهر اسلامشهر با آن روبه رو هستند. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیلی بر توانمندسازی سکونتگاه های غیررسمی با تأکید بر رویکرد سرمایه اجتماعی در شهر اسلامشهر می باشد. روش بررسی: این تحقیق به لحاظ هدف جز تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش شناسی در رسته تحقیقات توصیفی –تحلیلی قرار می گیرد. جمعیت جامعه آماری که 548620 نفر می باشد و حجم نمونه برابر با 384 نفر می باشد. در تحلیل داده های حاصل از پرسشنامه از آمار توصیفی همچون میانگین، میانه، فراوانی، درصد فراوانی و... استفاده خواهد شد و در جهت اثبات فرضیات پژوهش نیز از روش های آمار استنباطی همچون ضریب همبستگی پیرسون و آزمون تی تک نمونه ای و ... استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد براساس نمرات میانگین مستخرج از پرسشنامه ها و آزمون تی تک نمونه ای، 33 شاخص مورد مطالعه در دو سطح (انطباق نسبی، انطباق پایین) از لحاظ انطباق با الگوی استاندارد یعنی عدد سه قرار گرفتند. نتایج نشان داد که 12 شاخص در سطح انطباق نسبی و 21شاخص در سطح انطباق پایین قرار دارند. همچنین بین متغیر سرمایه اجتماعی و توانمندسازی سکونتگاه غیررسمی اسلامشهر رابطه معناداری وجود دارد. جهت رابطه بین سرمایه اجتماعی و توانمندسازی مثبت و معنادار است با توجه به عدد همبستگی (0.672)، شدت همبستگی در حد متوسط است. نتایج بیانگر این بوده است که افزایش سرمایه اجتماعی موجب توانمندسازی سکونتگاه غیررسمی شهر اسلامشهر می شود.
پایش و مدلسازی تغییرات الگوی توسعه شهری با استفاده از تصاویر ماهواره ای و مدل شبکه عصبی مصنوعی (مطالعه موردی بخش یک شهرستان رفسنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه : استفاده بیش ازحد و نادرست از منابع طبیعی موجود، نیازمند افزایش ارزیابی اجزا منابع و بررسی تغییراتی است که درگذشته اتفاق افتاده است. بنابراین آشکارسازی، پیش بینی تغییرات لازمه مراقبت از یک اکوسیستم به ویژه در مناطقی با تغییرات سریع و اغلب بدون برنامه ریزی در کشور های درحال توسعه می باشد.
داده و روش : روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی است. و با استفاده از تکنیک های بصری و ترسیمی از تصاویر سنجنده های TM لندست 5 در سال های 1998،1992،1986، ETM+ لندست 7 در سال های 2010،2004 و سنجنده OLI لندست 8 در سال2016 بهره گرفته است. به علاوه از نقشه های رقومی منطقه برای بررسی تصحیح هندسی تصاویر و همچنین به عنوان داده های کمکی در تفسیر تصاویر و پیش بینی تغییرات، استفاده گردید. پس از تأیید کیفیت هندسی و رادیومتری تصاویر با توجه به ویژگی های منطقه، کاربری های موجود، با روش تفسیر تلفیقی تصاویر هر شش مقطع زمانی به چهار کلاس مناطق شهری، باغات پسته، اراضی بایر و نمکزار با الگوریتم حداکثر احتمال طبقه بندی شد و پس از اعتبار سنجی میانگین دقت کاپا 83 درصد و میانگین دقت کلی 89 درصد برای شش نقشه کاربری اراضی تولیدشده بدست آمد.
یافته ها : نقشه های کاربری اراضی تولید شده از کلاس بندی و پیش بینی شده از مدل ها در سال های 2016،2010،2004،1998 مقایسه و صحت آن با استفاده از شاخص کاپا ارزیابی شد. نتایج نشان داد میانگین دقت کاپا برای مدل شبکه عصبی76 درصد بود.
نتیجه گیری : نشان دهنده هماهنگی بین مقدار و مکان تغییرات واقعی و پیش بینی شده و درنتیجه عملکرد نسبتاً خوب برنامه LCM در پیش بینی تغییرات کاربری اراضی است.
طراحی مدل بخش بندی بازار هدف برای گردشگران خارجی، مطالعه موردی: استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۹ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
بازار گردشگری، متشکل از افرادی با نیازها وخواسته هایی متفاوت از یکدیگر است و مدیران فعال در صنعت گردشگری برای موفقیت در جذب افراد باید از نیازها و خواسته های آنان آگاه باشند از آنجاکه بررسی نیاز و خواسته های تک تک افراد در بازار گسترده ای چون بازار گردشگری ممکن نیست، باید افراد را بر پایه تشابه و تفاوت با یکدیگر در قالب بخش های بازار بررسی کرد؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل بخش بندی بازار هدف برای گردشگران خارجی، بر اساس گام های پیشنهادی گلیزر و استراوس به اجرا در آمده است. جامعه آماری شامل مدیران ارشد سازمان های میراث فرهنگی، شهرداری، استانداری و فرمانداری استان گیلان و خبرگان رشته های مدیریت بازرگانی و گردشگری است که در این میان 15 نفر از آنان به روش گلوله برفی در قالب نمونه آماری جهت مصاحبه از طریق پرسشنامه نیمه ساختاریافته بهره گرفته شده است. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺗﺠﺰیﻪ و ﺗﺤﻠیﻞ ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﻫﺎ از نرم افزار مکس کیو دی ای و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری انتخابی و کدگذاری محوری استفاده شده است. یافته های تحقیق منجر به ارائه 7 مقوله اصلی جاذبه های تاریخی، جاذبه های فرهنگی، جاذبه های اقتصادی، عوامل مربوط به حمایت و پشتیبان، شرایط محیطی کشور، توسعه اقتصادی و توسعه فرهنگی شده است. همچنین نتایج مربوط به کارکرد دوم مرحله کدگذاری که در آن 15 مقوله ظهور یافته که در در ﺟﺮیﺎن ﺗﺤﻘیﻖ در ﻗﺎﻟﺐ دﺳﺘﻪﻫﺎ یﺎ ﻃﺒﻘﻪﻫﺎی ﺗﻌﺮیﻒ ﺷﺪه با روش دادهﺑﻨیﺎد، ﺣﻮل یک »ﻣﻘﻮﻟﻪ ﻣﺤﻮری« یﺎ ﻫﻤ ﺎن »بخش بندی بازار هدف برای گردشگران خارجی« ﺳ ﺎﻣﺎن ﻣﻰیﺎﺑﻨ ﺪ. در این راستا بخش بندی روانشناختی در دسته شرایط علی، بخش بندی جغرافیایی در دسته شرایط زمینه حاکم، بخش بندی رفتاری جزو دسته شرایط محوری، بخش بندی جمعیت شناختی جزو دسته شرایط مداخله گر قرار گرفته اند. توسعه فرهنگی و اقتصادی گیلان از پیامدهای بازاریابی قابلیتهای فرهنگی-تاریخی،گردشگری گیلان می باشد.
بررسی عوامل مؤثر بر تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه توجه به مفهوم هویت به شکل نگران کننده ای در فضاهای شهری احساس می گردد. نادیده انگاشتن ابعاد و عوامل هویت بخش در شهرهای کنونی موجب ایجاد محیط هایی فاقد شخصیت منسجم و خوانا شده و در نتیجه احساس تعلق خاطر و دلبستگی به کالبد نیز کاهش یافته است. شهر ایرانی همواره دارای هویت منحصر به فرد خود بوده در حالی که اکنون عدم توجه در حفظ و احیاء آن، موجب بروز صدمات جبران ناپذیری به ارزش ها و الگوهای شهرسازی سنتی ایران گشته است. هدف پژوهش حاضر بررسی و شناخت مؤلفه های تأثیرگذار در بحث تداعی مفهوم هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد تا از عوامل از بین برنده ی هویت شهری جلوگیری گردد. روش تحقیق به کار گرفته شده از نوع توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای-اسنادی و پیمایش های میدانی از جمله پرسشنامه می باشد. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از نرم افزار SPSS و آزمون فریدمن استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که انواع مؤلفه های هویت کالبدی شهر شیراز در 3 دسته عوامل مصنوع، طبیعی و انسانی دسته بندی می شوند. در این میان متغیر عوامل مصنوع بیشترین تداعی کننده هویت در معماری و شهرسازی شهر شیراز می باشد. متغیر عوامل طبیعی و انسانی، به ترتیب در اولویت دوم و سوم قرار می گیرند. همچنین معیار «بناهای شاخص» با میانگین 87/4 در مؤلفه مصنوع، معیار «نارنجستان ها» با میانگین 35/3 در مؤلفه طبیعی و معیار «بیان گویش و زبان» با میانگین 12/3 در مؤلفه ی انسانی بیشترین تأثیر را از دید پاسخ دهندگان به خود اختصاص داده اند.
ارزیابی اثر شاخص هندسی خیابان (H/W) برعملکرد حرارتی مسکن؛ نمونه مورد مطالعه: آپارتمان های مسکونی همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۲
17 - 34
حوزههای تخصصی:
پیوند بین هندسه معابر شهری (H/W) و مصرف انرژی ساختمان، تعامل پیچیده ای بین عوامل اقلیمی، الگوهای مکانی، نحوه قرارگیری فضاهای باز و همجواری ساختمان هایی است که آنها را تشکیل می دهند. این تحقیق، با استفاده از مفهوم خرد اقلیم ایجاد شده متأثر از هندسه معابر شهری به بررسی عملکرد حرارتی ساختمان های مسکونی شهرهمدان پرداخته است. ارزیابی اثر هندسه معابر شهری(H/W) بر میزان مصرف انرژی، هدف اصلی است. در این مطالعه مجموعه جامعی از شبیه سازی های حرارتی مبتنی بر آب و هوای منطقه همدان و تحلیل آماری، برای بررسی چگونگی تأثیر تغییرات ضابطه ارتفاع نسبت به عرض معبر بر میزان مصرف انرژی انجام شده است. روش تحقیق به صورت ترکیبی از روش های کیفی و کمی(داده های عددی شبیه سازی) است. در مرحله شبیه سازی برای شناخت تأثیر(H/W)، بر میزان مصرف انرژی دو حالت در نظر گرفته شده است. ابتدا برای بررسی اثر شاخص عرض معبر، ارتفاع ثابت و عرض معبر متغیر و سپس برای بررسی شاخص ارتفاع، عرض معبر ثابت و ارتفاع متغیر در مدلسازی ها در نظر گرفته شده و در تحلیل یافته ها از روش های آماری، ضریب همبستگی، مقایسه با مدل مرجع و رگرسیون چندگانه بهره گرفته شده است. نتایج بیان می دارد که در تمام قطعات مسکونی الگوهای شمالی، بین ( متغّیر(6الی36متری) W/ ثابت H) و میزان انرژی سالانه، رابطه همبستگی مستقیم و با شدت زیاد و در الگوهای جنوبی، بدون همبستگی است. همچنین بین ( ثابت W/ متغیر(3الی10طبقه)H) و انرژی سالانه در قطعات شمالی، همبستگی مستقیم و در قطعات الگوهای جنوبی رابطه همبستگی معکوس ولی با تاثیر بسیار کم برقرار است. بنابراین شاخص هندسی معابر شهری در الگوهای شمالی مؤثر بوده و افزایش ارتفاع با افزایش فاصله افقی بین ساختمان ها در کاهش مصرف انرژی تأثیرگذار است. هرچه مقدار شاخص ((H/W در معابر شهری اقلیم سرد همدان عدد کمتری باشد(دره های کم عمق)، با افزایش جذب تابش خورشیدی، میزان مصرف انرژی ساختمان کاهش می یابد. با تحلیل رگرسیون چندگانه مشخص شد، شاخص های هندسی ((H/W و مقدار سطوح درمعرض آفتاب(Ssu) و سایه(Ssh) نسبت به زیربنا(A) و سطح کل(S)، بیشترین تبیین کننده مصرف انرژی در الگوهای قطعات شمالی هستند. الگوی پیشنهادی (تغییر در استقرار سطح اشغال الگوی اول) بهینه ترین عملکرد حرارتی را با کاهش 9/42 درصد انرژی سرمایشی و 73/4 درصدی انرژی نهایی دارد.