فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۸۱ تا ۲٬۱۰۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
1 - 25
حوزههای تخصصی:
Spatial justice as a new term focuses more on cities, so it is important to address the national scale. Spatial injustice refers to the imbalanced distribution of valuable political, social and economic power, wealth, infrastructures and opportunity resources. From a political geography point of view, spatial injustice can be a threat to the national integrity, national & domestic security and creation of critical areas in the state. The main goal of this paper is Identification and categorization of factors affecting the spatial injustice in Iran. This paper tries to find an answer to the research main question: What are the most important factors affecting spatial injustice in Iran? This study is practical regarding its purpose and in terms of data collection is survey descriptive. Moreover, its data collection is from the questionnaire. First, the dimensions and spatial injustice indicators are distinguished based on the review of the literature, content and comparative analysis of related researches, and interviews with experts. Then using the methodology of modern analytical-interpretive structural modeling (ISM), the relationship between the indicators is determined and analyzed. Finally, the type of variables according to their influence and reception on other variables was identified using MICMAC analysis. Results show that the most important foundations of spatial injustice in Iran based on Interpretive-Structural Modeling Are Inequality in the distribution of power, wealth and opportunities and Theoretical weakness about the spatial justice domain of knowledge
پارک ملی تایی
حوزههای تخصصی:
تاثیر ارتفاع لایه مرزی در توفان های گردوغبار جنوب غرب ایران (مطالعه موردی 21 تا 24 فوریه 2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۹
151 - 174
حوزههای تخصصی:
کشور ایران خشک و کم آب است، حاکمیت این شرایط و موقعیت قرارگیری آن در کمربند ریزگرد جهانی شرایط بسیار نامطلوبی به ارمغان آورده است. ریزگردها طی سال های اخیر با شدت و فراونی بیشتری به وقوع پیوسته اند و عمده مناطق ایران را تحت تاثیر قرار داده اند لذا به لحاظ مسائل زیست محیطی مطالعه و مدیریت کاهش آثار آن در اولویت می باشد. هدف از این پژوهش، ارزیابی نقش لایه مرزی در انتقال، شرایط به وجود آورنده و تشدیدکننده آشفتگی گردوغبار به جنوب غرب کشور است. ابتدا روزهای توأم با گردوغبار استخراج و یک دوره که این پدیده به شکل فراگیر و با شدت زیاد در منطقه موردمطالعه به وقوع پیوسته (21 تا 24 فوریه 2016) برای پایش گزینش شد. سپس داده های ارتفاع لایه مرزی (BLH) مبتنی بر برونداد پایگاه ECMWF، پارامتری های هواسپهر از پایگاه NCEP/NCAR و عمق نوری ذرات (AOD) از سنجنده MODIS استخراج گردید. علاوه بر این به منظور ارزیابی شرایط به وجود آورنده و تشدیدکننده آشفتگی مقدار عددی ریچاردسون برای دو ایستگاه رادیوگمانه[1] اهواز و آبادان محاسبه شد. نتایج نشان داد، لایه مرزی هواسپهر در ایجاد تلاطم و انتقال گردوغبار به کشور نقش مهم و غیرقابل انکاری را دارا می باشد بطوریکه در هر 4 روز مورد مطالعه همبستگی بین ارتفاع لایه مرزی و عمق نوری ذرات بیشتر از 70/0 بوده است. شرایط هواسپهری ناپایدار همچون قرارگیری ناوه ای بسیار عمیق، چرخند قوی همراه با تاوایی مثبت قابل توجه در محور ناوه، به همراه امگای منفی که گویای صعود، ناپایداری هوا و به تبع آن ایجاد شرایطی ناآرام و متلاطم در منطقه را فراهم نموده شرایط بسیار مساعد و تقویت برداشت گردوغبار را به وجود آورده است. مقدار عددی ریچاردسون طی روزهای منتخب معرف پیشی گرفتن نیروی مکانیکی تولیدکننده گردابه از نیروی بازدارنده حرارتی بوده که در نتیجه آن جریان ناپایدار و آشفته تر شده و فرآیند اختلاط راحت تر و سریع تر صورت گرفته است. [1] Radiosonde Station
آرمان های راهبردی و عمل گرایی تاکتیکی در سیاست خاورمیانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
82 - 112
حوزههای تخصصی:
آرمان های راهبردی سیاست خارجی ایران ریشه در فرهنگ سیاسی و شکل بندی های محیط ژئوپلیتیکی دارد. آرمان گرایی بنیان های فرهنگی و هویتی سیاست خارجی ایران را شکل می دهد، در حالیکه مصالحه گرایی و عملگرایی را میتوان در زمره عوامل تأثیرگذار بر الگوهای کنش دیپلماتیک و راهبردی سیاست خارجی ایران دانست. پرسش مقاله حاضر آن است که: «آرمان گرایی و عملگرایی چه جایگاهی در روند سیاست خاورمیانه ای ایران دارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «آرمان گرایی مبتنی بر نشانه های هویتی، فرهنگی و تاریخی سیاست خارجی ایران است، در حالی که ساز و کارهای مدیریت بحران منطقه ای بر اساس شیوه های عملگرایانه حاصل می شود.» در این مقاله از دو رهیافت هویتی و کنش عقلایی در تحلیل تصمیم گیری سیاست خارجی استفاده شده است. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر رهیافت تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای نظری و مستندات سیاست خارجی میباشد.
شهر ری و حضرت عبدالعظیم
منبع:
حافظ مهر ۱۳۸۶ شماره ۴۵
حوزههای تخصصی:
روابط ایران و هند با چشم انداز آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
165 - 187
حوزههای تخصصی:
روابط بین الملل تعاملات اقوام و فرهنگ ها را در سرتاسر جهان مورد توجه قرار می دهد و پیچیدگی دامنه این تعاملات، آن را به یک مسئله چالش برانگیز تبدیل نموده است. روابط جمهوری اسلامی ایران و هند به موضوعات مهمی از قبیل امنیت و انرژی مرتبط است و در همین راستا، در ژانویه سال 2003 توافقات متعددی شامل تفاهم نامه نقشه راه همکاری راهبردی، بین دو کشور امضا شده است. هدف از این تحقیق، مطالعه بر روی مؤلفه های مهمی است که بر استقرار روابط راهبردی میان دو کشور هند و جمهوری اسلامی ایران در درون ساختار نظام بین الملل نقش دارند، تا از طریق تعیین و اولویت بندی آنها، چگونگی شکل گیری روابط راهبردی میان دو کشور معین گردد. این تحقیق براساس نظریه نئوریالیسم که معتقد بر اهمیت ساختار نظام بین الملل و نقش آن به عنوان پیش تعیین کننده رفتار کشورها است، به مطالعه روابط ایران و هند می پردازد. نوع تحقیق مطالعه مقطعی با رویکردی کمی است که اطلاعات آن از طریق پرسشنامه، از جامعه آماری شامل کارشناسان حوزه های سیاسی، اقتصادی و امنیتی هر دو کشور، جمع آوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که روابط بین دو کشور مکمل یکدیگر در حوزه های اقتصادی و امنیتی است. کریدور شمال - جنوب، امنیت، انرژی و ثبات در افغانستان از مهمترین مؤلفه های مثبت مؤثر بر روابط راهبردی بین دو کشور محسوب می گردند. لیکن سیاستهای آمریکا در غرب آسیا بویژه با ایران به گونه ای است که بر روابط دو کشور تأثیر معکوس دارد.
رویکرد سیستمی به شهر به مثابه یک سیستم سیاسی-فضایی از دیدگاه کوهن و سوجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۵۸)
157 - 186
حوزههای تخصصی:
در نگرش سیستمی، شهر بصورت نظامی یکپارچه ازسطوح فضایی مختلف، که نشان دهنده نوعی پیوستگی متقابل میان خرده سیستم های یک سیستم شهری است، مطالعه می شود. به بیان دیگر، یک سیستم شهری درچارچوب رویکرد سیستمی، نه تنها از مجموعه سکونتگاههای شهری تشکیل شده است، بلکه جریان ها و روابط فضایی میان شهرها را نیز دربرمی گیرد؛ بطوری که به دلیل ساختار و کارکردش در مقیاس های گوناگون توسعه به ایفای نقش می پردازد. این مقاله، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، به تبیین دیدگاه های دو تن ازجغرافیدانان سیاسی بزرگ یعنی سائول برنارد کوهن و ادوارد سوجا در باره چگونگی مطالعه شهر به مثابه یک سیستم می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهند، از نظر کوهن، «سیستم سیاسی» نقطه شروع تحلیل فرایندهای سیاسی است زیرا فرایندها در درون آن عمل می کنند؛ ازاین رو، اولاً، مفاهیم «فرایند» و «سیستم»، جدایی ناپذیرند. ثانیاً، «نیروهای اجتماعی» اساس سیستم سیاسی شهر هستند زیرا با ایجاد تبادلات سیاسی ، نهادها از طریق آنها عمل می کنند و به محیط مربوط شکل می دهند. درحالی که، سوجا، ضمن توجه به دو سیستم فضایی و سیاسی شهر براین باوراست، «سیستم فضایی شهر»، بخشی از فضاست که به طور رسمی و کارکردی، از طریق الگودهی به ویژگی ها و ساختاربندی جریان ها و اهداف سازماندهی شده است. اما در عین حال، یک نظم جغرافیایی ذاتی در جامعه انسانی وجود دارد؛ یک «آناتومی فضایی» از «رفتار انسان» و «سازمان اجتماعی» که مشخصه های قابل کشف و منظمی دارد. به همین جهت از نظر وی، نوعی نظم و ترتیب در سیستم های فضایی بویژه «سیستم سیاسی شهر» متمرکز است.
بررسی تغییرات خطر آتش سوزی و عوامل مؤثر بر آن با استفاده از مدل حداکثر بی نظمی، مطالعه موردی: جنگل ها و مراتع استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی در عرصه های طبیعی نه فقط از دیدگاه محیط زیست، بلکه از نظر اقتصادی، اجتماعی و امنیتی ازجمله اصلی ترین نگرانی ها و چالش های موجود در بسیاری از نقاط جهان است. ازجمله معضلات پیش روی مدیریت جنگل ها و مراتع استان آذربایجان شرقی، آتش سوزی هایی است که سالانه خسارات زیست محیطی و مالی زیادی را به استان وارد می کند؛ ازاین رو بررسی و تحلیل تغییرات وضعیت منطقه از نظر خطر آتش سوزی و همچنین پارامترهای مؤثر بر آن در زمینه رویکرد های مدیریتی و کنترلی بحران آتش سوزی بسیار کاربردی خواهد بود. فرآیند پژوهش حاضر در سه بخش به انجام رسیده است؛ نخست با مطالعه مبانی نظری موضوع، 12 پارامتر (تراکم مراکز سکونتی، فاصله از مراکز سکونتی، تراکم شبکه ارتباطی، فاصله از شبکه ارتباطی، ارتفاع، شیب، جهت شیب، حداکثر دمای ماهانه، حداقل دمای ماهانه، میانگین دمای ماهانه، بارندگی سالیانه و پوشش گیاهی) به عنوان عوامل مؤثر در تحلیل خطر آتش سوزی در جنگل ها و مراتع شناسایی و با استفاده از منابع اطلاعاتی موجود و تکنیک های مختلف و متناسب مبتنی بر سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور، نقشه های مربوط به معیارهای موردنظر تولید گردیده است. در ادامه با استفاده از داده های مربوط به آتش سوزی های صورت گرفته و عوامل زیست محیطی- انسانی ایجادشده، در بستر مدل حداکثر بی نظمی به مدل سازی خطر آتش سوزی در جنگل ها و مراتع استان آذربایجان شرقی در سه دوره زمانی (1386-1388، 1389-1391 و 1392-1394) پرداخته شد. نتایج حاصل از ارزیابی مدل با استفاده از تکنیک مساحت سطح زیر منحنی ویژگی عامل دریافت کننده، حاکی از کارایی بسیار بالا و مناسب مدل های اجراشده (91/0، 82/0 و 83/0) می-باشد. در مرحله پایانی پژوهش، بر اساس نتایج حاصل بیشترین میزان تغییرات مربوط به کاهش مساحت پهنه های با خطر بسیار کم و افزایش مساحت اراضی واقع در پهنه های با خطر متوسط و بسیار پرخطر است. همچنین بررسی عوامل مؤثر بر وقوع آتش سوزی نشان دهنده تغییرات گسترده در تأثیرگذاری این عوامل و افزایش نقش عوامل انسانی در طی دوره مورد بررسی می باشد؛ به صورتی که در دوره سوم عوامل تراکم مراکز سکونتی و فاصله از شبکه ارتباطی بیشترین تأثیر را بر وقوع آتش سوزی ها داشته اند.
بررسی تغییرات الگوی مسکن روستایی و ارزیابی اثرات اقتصادی آن: مطالعه موردی دهستان های آجی چای و میدان چای شهرستان تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
25 - 49
حوزههای تخصصی:
پژوهش کاربردی حاضر به بررسی تغییرات الگوی مسکن روستایی و ارزیابی اثرات اقتصادی آن در دو دهستان آجی چای و میدان چای واقع در شهرستان تبریز می پردازد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و همبستگی بود که بخش عمده داده های آن بر اساس مطالعات میدانی و با روش نمونه گیری (کوکران) از 350 خانوار جمع آوری شد. یافته های پژوهش بر اساس نتایج به دست آمده از آزمون همبستگی پیرسون نشان داد که ارتباط قوی و معنی داری بین عوامل تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن روستایی و عوامل اقتصادی وجود دارد؛ همچنین، در توزیع فضایی رابطه بین تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن در ده روستا، همبستگی مستقیم و نسبتاً کامل وجود دارد. برای ارزیابی اثرگذاری تغییرات اجتماعی و الگوی مسکن و تغییرات اقتصادی از مدل بزارش رگرسیونی استفاده شد و نتایج گویای آن بود که شاخص های تغییرات اجتماعی اعم از پذیرش فرهنگی، مصرف گرایی و ناهنجاری های اجتماعی در زندگی روستایی به ترتیب با 256/0، 154/0 و 157/0 در تغییرات الگوی مسکن روستایی مؤثرند؛ همچنین، شاخص های پلان معماری مسکن، کیفیت بنای مسکن، و مقاومت مسکن بر عوامل اقتصادی تأثیر مستقیم دارند.
بررسی تطبیقی قانون اصلاحات ارضی و لایحه اصلاحی آن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
97 - 126
حوزههای تخصصی:
بدون تردید، اصلاحات ارضی از مهم ترین وقایع تاریخ معاصر ایران است. اهمیت این موضوع متخصصان حوزه های مختلف را به بررسی و تحقیق در این زمینه از دیدگاه های مختلف جلب کرده است. مطالعه توصیفی- تحلیلی حاضر، با هدف مقایسه «قانون» اصلاحات ارضی مصوب مجلسین شورای ملی و سنا در سال های 1338 و 1339 با «لایحه» اصلاحی قانون اصلاحات ارضی مصوب هیأت وزیران در سال 1340، در پی شناسایی مهم ترین وجوه افتراق و اشتراک آنها بود. بر پایه نتایج بررسی، تهیه و تدوین «لایحه» به گونه ای مطمح نظر تهیه کنندگان قرار گرفته بود که تا جای ممکن، اجرای آن را مطابق با شرایط و عرف حاکم بر روستاهای کشور تسهیل کند. علاوه بر این، مواد «لایحه» در مقایسه با «قانون» متضمن منافع بیشتر رعایا و زارعین بود تا مالکین، در حالی که مواد «قانون» بیشتر منافع مالکین را مورد توجه داشت تا رعایا. اعطای اختیارات بیشتر به وزارت کشاورزی در لایحه نیز یکی دیگر از وجوه تمایز لایحه و قانون است. در برابر نکات یادشده به عنوان امتیازات لایحه نسبت به قانون، عدم شمول اراضی وقفی را می توان از نقاط قوت قانون نسبت به لایحه دانست.
بررسی رابطه امنیت غذایی و فقر درآمدی در مناطق روستایی استان گیلان: مطالعه موردی شهرستان املش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
157 - 180
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین امنیت غذایی و فقر درآمدی در مناطق روستایی شهرستان املش از توابع استان گیلان پرداخته است. داده ها با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تصادفی و به کمک تکمیل پرسشنامه های مبتنی بر استاندارد امنیت غذایی خانوار از نمونه ای شامل دویست خانوار روستایی به دست آمد. برای تعیین وضعیت امنیت غذایی خانوارها، از روش استاندارد امنیت غذایی خانوار و برای تعیین فقر ذهنی از طیف چندگزینه ای لیکرت و همچنین، برای تعیین فقر نسبی از مخارج سرانه خانوار استفاده شد. افزون بر این، با بهره گیری از مدل لاجیت چندگانه و تحلیل اثر نهایی، بررسی تأثیر فقر درآمدی بر امنیت غذایی خانوارهای روستایی صورت گرفت. نتایج نشان داد که فقر ذهنی و فقر نسبی دارای رابطه مثبت و معنی دار با ناامنی غذایی خانوارهای روستایی است. بررسی تحلیل اثر نهایی نشان داد که فقر ذهنی بیشترین تأثیر را در امنیت غذایی دارد.
تبیین مولفه های ژئوپلیتیکی موثر بر شکل گیری روابط استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال شانزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۵۷)
1 - 36
حوزههای تخصصی:
مفهوم «روابط استراتژیک» به عنوان مفهومی که به تعاملات بازیگران نظام بین الملل، بار و وزن خاصی می دهد، علی رغم استفاده دیپلماتیک و ژورنالیستی، کمتر هدف مطالعه و تبیین علمی قرار گرفته است. طی سالیان اخیر، مفاهیمی مانند «اتحاد استراتژیک»، «ائتلاف استراتژیک»، «شراکت استراتژیک»، «رقابت استراتژیک» به عنوان اشکالی از «روابط استراتژیک» متولد و به گستردگی وارد ادبیات علمی جغرافیای سیاسی و روابط بین الملل شده اند اما اینکه، نسبت مفاهیم مطرح شده با مفهوم اصلی چیست و چه چیز به یک رابطه بار «استراتژیک» می دهد؟ افزون بر آن، این مفاهیم در کجای طیف روابط مبتنی بر رقابت و همکاری در نظام بین الملل قرار گرفته است؟ مولفه های ژئوپلیتیکی این مفهوم کدامند؟ سوالاتی هستند که کمتر به آنها توجه شده است. از این رو، این پژوهش تلاشی برای تبیین مفهومی و طراحی مدل ژئوپلیتیکی روابط استراتژیک است. پژوهش حاضر، از لحاظ نظری، حول مفاهیم «روابط»، «استراتژی و صفت استراتژیک»، «رقابت و همکاری» می چرخد و از نظر روش، توصیفی-تبیینی است و برای گردآوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی؛ داده های میدانی مبتنی بر مصاحبه با خبرگان و تحلیل استنباطی استفاده شده است. نتیجه واژه «روابط» در مفهوم «روابط استراتژیک» واژه ای خنثی بوده و تعاملات استراتژیک می تواند طیفی از تعاملات مبتنی بر همکاری و/یا رقابت را دربر بگیرد.
اختلافات راهبردی آمریکا و عربستان در جهان عرب (2010-2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
62 - 83
حوزههای تخصصی:
به لحاظ تاریخی روابط آمریکا و عربستان بر مبنای نفت در مقابل امنیت استورا بوده است که بر اساس آن عربستان سعودی از حفظ ثبات بازار جهانی انرژی حمایت کرده و در مقابل آمریکا نیز امنیت این کشور در مواجه با تهدیدهای منطقه ای را تضمین کرده است. با وجود این، تغییراتی در دهه دوم قرن جدید اتفاق افتاده است. در واقع، روابط عربستان سعودی و آمریکا در دنیای عرب طی دوره ریاست جمهوری باراک اوباما دچار گسست هایی شد. در این زمینه، راهبرد دو کشور برای مواجهه با بی ثباتی های جهان عرب که از آن به بهار عربی یاد می شود، بویژه در مصر، در مرکز اختلافات فی مابین دوکشور قرار داشت که منجر به ایجاد چالش هایی بین آنها شد. از این رو، با استفاده از روشی تبیینی، در این پژوهش تلاش بر این است تا عواملی که منجر به اختلافات راهبردی عربستان و آمریکا در دنیای عرب بین سالهای 2010-2017 شده است، شناسایی شود. فرض مورد نظر این است که تلاشهای آمریکا برای انطباق با تغییرات ژئوپلیتیکی نظام بین الملل منجر به ایجاد اختلافات راهبردی بین آنها در دنیای عرب از سال 2010-2017 شده است.
ارزیابی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر کیفیت منابع آب زیرزمینی دشت زرند با استفاده از تصاویر ماهواره ای و زمین آمار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال هشتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
67 - 82
حوزههای تخصصی:
اافزایش جمعیت و در نتیجه آن افزایش تغییرات کاربری اراضی و بهره برداری بی رویه از منابع آب زیرزمینی نه تنها باعث کاهش کمیت بلکه سبب تخریب کیفیت این منابع ارزشمند شده است. مطالعه و بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی بر کیفیت منابع آب زیرزمینی می تواند به مدیریت صحیح استفاده از این منابع آبی کمک نماید. لذا هدف از این مطالعه بررسی روند تغییرات کاربری اراضی بر کیفیت منابع آب زیرزمینی و همچنین مقایسه روش های مختلف زمین آمار در پهنه بندی کیفیت آب از لحاظ پارامتر های کیفی EC و SAR برای کشاورزی و آبیاری به کمک روش ویلکاکس می باشد. به منظور بررسی روند تغییرات کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده های 2000 TM و 2015 OLI با استفاده از روش حداکثر احتمال، استفاده گردید. همچنین به منظور مقایسه تناسب مدل های برازش داده شده بر داده ها نیز از دو معیار خطای ریشه میانگین مربعات (RMSE) و ضریب همبستگی (R) استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان داد که روش کریجینگ ساده با مدل واریوگرامی دایره ای با مقادیر RMSE معادل 19/1782 و R معادل 81232/0 برای پارامتر EC و روش کریجینگ معمولی با مدل واریوگرامی گوسی با مقادیر RMSE معادل 29534/3 و R معادل 79791/0 برای پارامتر SAR مناسب ترین روش ها در جهت پهنه بندی کیفیت منابع آب بودند. همچنین نتایج این تحقیق نشان داد که طی سال های مطالعاتی در منطقه مورد نظر، افزایش وسعت کاربری های شهری و کشاورزی و نیز افزایش 13 درصدی تخریب آب زیرزمینی رخ داده است که از جمله عمده ترین دلایل آن می توان به برداشت بی رویه جهت مصارف شهری و کشاورزی اشاره نمود. به طور کلی در پی افزایش وسعت کاربری های شهری و کشاورزی در منطقه طی سال های مطالعاتی، افزایش 2 درصدی آلودگی از لحاظ پارامتر EC و نیز افزایش 5/5 درصدی آلودگی از لحاظ پارامتر SAR در منابع آب زیرزمینی رخ داده است.
تبیین نابرابری در توسعه صنعت گردشگری با نگاهی به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نگاهی فلسفی بر مطالعه نابرابری در سطح عاملیت و ساختار در توسعه صنعت گردشگری و کاستی های دانش گردشگری دارد. در این راستا، به بررسی دیدگاه ها و الگو های اساسی دانش گردشگری می پردازد و ضرورت تغییر روش شناختی در این زمینه را مطرح می کند. هدف این مقاله، مبنی بر مطالعه نابرابری ها در توسعه صنعت گردشگری در ایران در دو دوره کلی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، رئالیسم انتقادی، رویکردی متمایز در مطالعه نابرابری در توسعه صنعت گردشگری ارائه می کند. در این مطالعه، روابط بین عاملان که تولیدکننده نابرابری در توسعه هستند در سه سطح طبقه بندی شده است: سازوکار یا سیاست های گردشگری (سطح واقعی) که دستورالعمل هایی را ارائه می کند و عاملان و ذینفعان(سطح بالفعل) که دستورالعمل ها را به روش های مختلف برای تولید نتایج مختلف بیان می کند و درحال حاضر، در فضا (سطح تجربی) تجربه شده، تفسیر می کنند. این پژوهش نشان داد که رویکردهای پوزیتیویسم در مطالعه نابرابری گردشگری در ایران مشارکت گروه های ذینفع را در سیاست شهری درنظر نمی گیرد و به نیروهای اجتماعی-فضایی گسترده که فراتر از سطح محلی عمل می کنند، توجهی نشان نمی دهد. همچنین نشان داد که فرصت برابر برآمده از سیاست های توسعه گردشگری، پتانسیل مورد نیاز برای ترویج توسعه پایدار گردشگری را دارد. برنامه ریزی توریسم منطقه ای با درنظرگرفتن نواحی، ذینفعان و کنشگران درگیر برای تعادل بخشی، همگرایی سرزمینی و کاستن از نابرابری اقتصادی و اجتماعی-فضایی، امری ضروری است.
ارزیابی آماری از انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه با استفاده از ماتریس انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: پایش تغییرات کاربری ها و درک پویایی آن در یک حوضه آبخیز، از جایگاه خاصّی در مدیریت پایدار آن حوضه برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، استفاده از سنجش از دور و GIS جهت تهیه نقشه تغییرات و شناسایی انتقالات کاربری اراضی و پوشش زمین با به کارگیری ماتریس انتقال و تصاویر ماهواره لندست در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه می باشد. روش: جهت انجام تحقیق، از تصاویر ماهواره لندست در دوره زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ استفاده گردید. بدین منظور پس از انجام پیش پردازش های موردنظر، جهت انجام طبقه بندی از روش های ماشین بردار پشتیبان و روشیءگرا استفاده و سپس اعتبارسنجی گردیدند. همچنین جهتِ برآورد میزان انتقالات و دیگر ویژگی های حوضه آبخیز دریاچه ارومیه، ابتدا ماتریس انتقالی استخراج شده و سپس طبقه بندی شئ گرا بین دوره های زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ ارائه شد. سپس با استفاده از فرمول های موردنظر، میزان پایداری، افزایش، کاهش، تغییرات کل، تغییرات خالص و مبادله همزمان کاربری های اراضی و پوشش زمین مشخّص گردید. یافته ها/ نتایج: پس از ارزیابی صحت، صحت کلّی برای نقشه های حاصل از ماشین بردار پشتیبان و روش شئ گرا به ترتیب برابر با ۹۴ و ۹۲ درصد و مقدار کاپای آنها به ترتیب ۹۲ و ۸۹ برآورد شد که نشان دهنده برتری روش شئ گرا در مقایسه با روش ماشین بردار پشتیبان است. در کل، هر دو روشِ طبقه بندی توانستند صحت قابل قبولی برای نقشه های کاربری اراضی و پوشش زمین ارائه دهند. نتایج حاصل از انتقالات نشان داد به طور میانگین، ۵۹ درصد از چهره زمین در حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ پایداری پوشش داشته است، که بیشترین میزان این تداوم براساس مقدار این کاربری در فاصله زمانی ۲۰۱۵ ۱۹۸۸ مربوطه به مناطق مسکونی می-باشد. حدود ۱۴ درصد از سطح حوزه آبخیز دریاچه ارومیه به صورت تبادل همزمان بوده است. همچنین سطوح آبی حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در دوره زمانی فوق، بیشترین ازدست دادگی و کمترین تبادل همزمان را تجربه کرده است. نتیجه گیری: حوضه آبخیز دریاچه ارومیه در این فاصله زمانی (۲۰۱۵ ۱۹۸۸) تغییرات و انتقالات شدیدی را تجربه کرده است، تاجایی که تنها ۵۹ درصد از چهره زمین، ثابت مانده و قسمت های دیگر، انواعی از انتقال ها را تجربه کرده اند. همچنین سطوح آبی و سپس مراتع، بیشترین آسیب-پذیری را تجربه کرده اند که نشان از افزایش اراضی فاقد پوشش و اراضی زراعی (کشاورزی) می-باشد. این تجزیه وتحلیل ما را به سنجش و تجسّم میزان انتقالات عمده LULC درجهت برنامه ریزیِ آینده حوضه آبخیز دریاچه ارومیه توصیه می کند.
پهنه بندی حساسیت خطر وقوع زمین لغزش در حوضه آبخیز خلخال چای با استفاده از مدل های چند معیاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و تأثیرات حاصل از آن بر محیط پیرامون، توأم با پیامدهای خاص است که متأسفانه اکثر آن ها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوری های جدید می توا
آشکارسازی تأثیر تغییرات کاربری اراضی بر توزیع فضایی گردوغبار در شمال غرب ایران مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات پوشش اراضی می تواند منجر به از بین رفتن پوشش گیاهی و ایجاد شرایط بیابانی شود و از این طریق باعث افزایش گردوغبار گردد. هدف اصلی این تحقیق بررسی تغییرات پوشش اراضی و شاخص عمق نوری هواویزها AOD (که نمایه سنجش ازدوری گردوغبار سنجنده MODIS است) در دو دوره 2000 و 2016 می باشد. در این راستا داده های مربوط به تغییرات کاربری اراضی سال 2000 از تصاویر لندست 7 و سال 2016 از تصاویر لندست 8 اخذ گردیده است. نقشه پوشش سطحی با استفاده از این تصاویر به صورت طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم بیشینه مشابهت، تولید گردیده است. داده های مربوط به AOD نیز از تصاویر آئروسل MODIS برای دو دوره مذکور به دست آمده است، درنهایت با تحلیل متقاطع فضایی و تحلیل ارتباط بین تغییرات کاربری، شاخص گردوغبار به دست آمد. نتایج بیانگر آن است که طی دوره موردبررسی دو کاربری، زمین های بایر و مراتع به ترتیب کاهشی برابر 35 درصد و 11درصد را داشته اند. بیشترین میزان افزایش کاربری ها مربوط به نواحی کویری و شوره زارها می باشدکه طی 17 سال، رشدی برابر 95درصد نسبت به سال 2000داشته اند. توزیع فضایی گردوغبار بر روی کاربری های زمین های شوره زارها و نواحی کویری، در هر دو سال بالا بوده است. به گونه ای که در سال 2000 میانگین فضایی شاخص AOD برای کل منطقه موردبررسی برابر 65/0 بوده است. میانگین فضایی این شاخص برای نواحی کویری برابر 72/0 و برای شوره زارها برابر 82/0 بوده است. درحالی که در سال 2016 میانگین فضایی این شاخص به 79/0 رسیده است و این شاخص در زمین های کویری به 93/0 و در شوره زارها به 88/0 رسیده است.