مقالات
حوزه های تخصصی:
بررسی الگوهای روابط کشورهای واقع در منطقه خلیج فارس از جمله مسائل مهمی است که بیانگر ساختار امنیتی این منطقه و نوع نگاه دولتمردان این کشورها نسبت به مسائل امنیتی محیط پیرامون خود است. وجود سطح بالایی از رقابت و تنش در روابط کشورهای این منطقه نشانهای از نگرانیهای شدید امنیتی همسایگان نسبت به یکدیگر و حاکم بودن فضای رقابتی بین آنهاست. بههمین دلیل بررسی الگوهای روابط این کشورها و زمینههای شکلگیری چنین الگویی از اهمیت بالایی در تحلیل ساختار این منطقه برخوردار است. در این مقاله سعی شده است بر پایه نظریه مجموعه امنیتی منطقهای بری بوزان این مساله مورد بررسی قرار گیرد. بنابراین پرسشی که در این مقاله مطرح شده به این صورت است که؛ بر اساس نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای، چه الگوهای روابطی در زیرمجموعه امنیتی خلیج فارس وجود دارد؟ در پاسخ به این پرسش می توان گفت، به دلیل وجود شکافهای هویتی، اختلافات بر سر نفت، کشمکشها برای برتری جویی منطقه ای و حضور عامل مداخله گر خارجی (پوشش) شاهد تسلط الگوی رقابتی در روابط کشورهای این منطقه با یکدیگر هستیم.
نقش و جایگاه ارزشهای شیعی در دیپلماسی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازه انگاری به عنوان رهیافتی نوظهور اما با فلسفه ای جذاب در روابط بین الملل با تأکید بر «ذهنیّت و هویّت»، صورت بندی نوینی از مسائل و راه حل های این دانش ارائه می کند. در همین چارچوب، دیپلماسی عمومی با تأکید بر ارزش ها که مؤلفه ای بسیار مهم در شکل دادن به ذهنیت و هویّت هستند عرصه ای جدید و گسترده در زمینه سیاست خارجی می گشاید که دیگر منحصر به فعالیت های رسمی و شناخته شده نیست. بر این اساس، ارزش های اسلامی بهصورت عام و ارزش های شیعی بهصورت خاص با فصل های مشترک بنیادینی که میان ایران و کشورهای منطقه برقرار می کند؛ ظرفیتی کم نظیر برای سیاست خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران است. بنابراین، در این مقاله به این سوال اصلی پرداخته شده است که: «ارزش های شیعی در افزایش قدرت و نفوذ ایران از طریق دیپلماسی عمومی در کشور عراق چه نقش و جایگاهی دارند؟» و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بهره بردن از منابع کتابخانه ای این فرضیه مورد آزمون قرار گرفت که: «ارزش های شیعی به عنوان زمینه فرهنگی مشترک میان ایران و عراق، در افزایش موفقیت دیپلماسی عمومی ایران در عراق تأثیر مثبت و معناداری دارد». در نهایت، با تأیید شدن فرضیه مذکور، پیشنهادات و راهکارهایی برای بهره برداری از این ظرفیت ارائه شده است.
تبیین اهمیت استراتژیک حوزه جغرافیایی مدیریت و کنترل فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان ژئوپلیتیک در طول سده گذشته همواره درصدد بودهاند که به فراخور شرایط طبیعی و انسانی؛ اهمیت ژئوپلیتیک برخی مکانها و مناطق را پررنگتر نموده و سیاستمداران را جهت نفوذ، تسلط و مدیریت این گونه فضاها ترغیب نمایند. بدیهی است اهمیت سیاسی مکانها و فضاهای جغرافیایی در طول زمان ثابت نبوده و به ویژه ممکن است تحت تأثیر عوامل انسانساخت دچار تحول و بازساخت گردد. در این راستا ظهور شبکه اینترنت یکی از پدیدههای انسانساخت دهههای اخیر است که فضای جدیدی را برای مطالعات ژئوپلیتیک گشوده است. یکی از موضوعات بسیار مهم در مطالعه بُعد سیاسی فضای مجازی، اهمیت بی بدیل حوزه جغرافیایی مدیریت و راهبری شبکه اینترنت در منطقه سیلیکون ولی است به نوعی کنترل و راهبری شبکه اینترنت را در اختیار دارد و با توجه به وابستگی روزافزون افراد و حکومتها به آن به نظر می رسد از اهمیت فزایندهای برخودار گردیده است. بنابراین پرسش مقاله حاضر این است که آیا امکان اطلاق صفت استراتژیک به حوزه اصلی کنترل و مدیریت فضای مجازی در منطقه سیلیکون ولی وجود دارد؟ در سیر انجام این تحقیق کوشش گردیده با رویکردی توصیفی - تحلیلی ضمن واکاوی دقیق مفهوم منطقه استراتژیک، شاخصهای کارکردی حوزه جغرافیایی مدیریت فضای مجازی با این تعریف مقایسه گردد. یافتههای تحقیق نشان می دهد که امروزه حوزه جغرافیایی راهبری و کنترل فضای مجازی با توجه به اهمیت فزایندهای که شبکه سایبر در ساختار اداره جوامع و ارائه زیرساخت مناسب جهت بهینه سازی حکمرانی حکومتها پیدا کرده از اهمیت استراتژیک برخودار شده و می توان حوزه جغرافیایی را به مثابه مصادیق جدیدی از مفهوم منطقه استراتژیک در نظر گرفت.
بررسی و تحلیل الگوی فضایی پراکنش آراء در انتخابات یازدهم ریاست ج مهوری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جغرافیای انتخابات در حقیقت کاربست جغرافیای سیاسی در نتایج انتخاباتی بر حسب حوزههای اداری است و در آن نقش عوامل و عناصر جغرافیایی در فرایند گزینش سیاسی شهروندان در قالب انتخابات سطوح محلی، ملی و فراملی مورد بررسی و تبیین قرار می گیرد. مطالعه الگوی آراء کاندیداها و عوامل جغرافیایی مؤثر بر آن یکی از موضوعات مطرح در جغرافیای انتخابات است. به عبارت دیگر، تصمیم سیاسی رأی دهندگان و توزیع جغرافیایی آراء کاندیداها در مناطق مختلف، در قالب الگوهای فضایی آرای کاندیداها قابل مطالعه است. این الگوهای جغرافیای و فضایی در آراء بازتابی از تمایزات و خواست گروه های اجتماعی- اقتصادی یا گروه های قومی و نژادی است و هر چه خواست های مردم در مناطق متنوع تر باشد پیوستگی در الگوی رأی نیز از بین خواهد رفت. پژوهش حاضر به دنبال بررسی و تحلیل الگوهای آراء کاندیداها در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران است. این پژوهش از حیث ماهیت و روش توصیفی – تحلیلی است و تلاش شده است با استفاده از مدل نقاط شکست در محیط نرم افزار Arc GIS، تفاوت های فضایی آراء کاندیداها استخراج و در قالب نقشه ها نمایش داده شوند. نتایج پژوهش منطبق بر نقشههای کروپلت نشان می دهد در الگوی رأی کاندیداها به ویژه آقای رضایی، قالیباف و روحانی متغیر همسایگی نقش برجستهای داشته است. علاوه بر این الگوی رأی آقای جلیلی متأثر از متغیر ایدئولوژیک، آقای رضایی متأثر از متغیر قومیت، آقای قالیباف متأثر از عملکرد در کسوت شهردار تهران و آقای روحانی پیروز انتخابات متأثر از متغیر قومیت و مذهب و به عبارت دقیقتر رأی اقلیت های اکولوژیک، اقتصاد سیاسی و الگوی رأی سلسله مراتب نیازها بوده است.
سیاستگذاری انسجام درونی حوزة راهبردی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لزوم دستیابی به توافق درباره موضوعات راهبردی، زمینه های لازم برای انسجام درونی کارگزاران و نظریه پردازان را اجتناب ناپذیر می سازد. موضوعاتی همانند «سرعت تصمیم گیری»، «یادگیری نهادی» و «کنش براساس حوزه صلاحیت» محور اصلی انسجام درونی موضوعات راهبردی تلقی می گردد. تحقق چنین فرآیندهایی برای «خروج از بحران» در روند دیپلماسی هسته ای ایران و کشورهای گروه 1+5 معنا می یابد. هدف اصلی مقاله حاضر را می توان پاسخ به موضوعات راهبردی پیچیده از طریق «سیاستگذاری انسجام درونی» دانست. مفروض مقاله بر این امر تأکید دارد که سیاستگذاری انسجام درونی محور اصلی موفقیت دیپلماسی هسته ای و تنظیم برنامة جامع اقدام مشترک محسوب می شود. دیپلماسی هسته ای برای کاهش تحریم ها و ایجاد رابطة متقابل تا آگوست 2015 ادامه یافته است. این امر، زمینة توافق راهبردی را به وجود آورده که مبتنی بر جلوه هایی از انسجام درونی حوزة راهبردی است. با توجه به چنین نشانه هایی پرسش اصلی مقاله آن است که: «سیاستگذاری انسجام درونی حوزه های راهبردی ایران با تأکید بر موضوع دیپلماسی و توافق هسته ای دارای چه ویژگی و فرآیندی بوده است؟» فرضیه مقاله نیز معطوف به فرآیندی است که: «سیاستگذاری انسجام درونی حوزه راهبردی ایران معطوف به سازوکارهای هدایت، هنجارهای غیررسمی و الگوهایی با کنش توافقی خواهد بود.»
بررسی ابعاد مکانی- فضایی تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تروریسم اگرچه از نظر ماهیت پدیده سیاسی محسوب می شود، اما دارای ابعاد و جنبه های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روانی و مکانی نیز می باشد که توسط متخصصان رشتههای مرتبط بررسی می شود. در این میان، ارزیابی ابعاد مکانی- فضایی تروریسم و حملات تروریستی بهدلیل ماهیت سیاسی این پدیده، در رشته جغرافیای سیاسی موضوعیت پیدا می کند. مسئله اصلی پژوهش حاضر نیز که با روش توصیفی_ تحلیلی انجام پذیرفته است، شناسایی و تبیین ابعاد مکانی- فضایی تروریسم است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که تروریسم شش بعد مکانی و جغرافیایی مهم دارد. نخست فضاهای که تروریسم در آنها شکل می گیرد، دوم مکان هایی که تروریست ها هدف قرار می دهند، سوم قلمروخواهی سازمان های تروریستی، چهارم مقیاس جغرافیایی عملکرد گروه های تروریستی، پنحم ابزارها و تکنیک های جغرافیایی مورد استفاده آنها و ششم بازتاب های فضایی و ژئوپلیتیکی حملات تروریستی. برخی از این ابعاد دارای ماهیت ساختاری و تعدادی نیز به رفتار تروریست ها مربوط می شود. بنابراین تروریسم هم بهلحاظ ساختاری هم از جنبه عملکردی دارای ابعاد مکانی- فضایی مهمی است.
بی هویتی مکانی و ناکامی جنبش های سیاسی مطالعه موردی: حرکت های اعتراضی مردم بحرین پس از تخریب میدان لؤلؤ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویتهای مکانی برآیند ادراک، احساس و نوعی تعلق جمعی به مکانی خاص است که متناسب با فرهنگ سیاسی هر جامعهای، کنشهای سیاسی متفاوتی را در پی دارد. جنبشهای سیاسی با حضور و در ادامه، اشغال و مقاومت در مکان های مرکزی، خاصه در شهرهای پایتختی، به آن مکانها هویتی اعتراضی و نمادین می دهند و آنجا را مقرّی برای برآوردن خواستههای خود از طرف دولت مرکزی می دانند؛ یکی از مصادیق این مکانهای اعتراضی و با هویت، میدان لؤلؤ بحرین در جریان حرکتهای اعتراضی این کشور در بهار عربی است؛ که در تاریخ 18 مارس 2011 توسط دولت مرکزی تخریب شد. آنچه در بررسی رویدادنگاری حرکتهای اعترضی مردم بحرین و رفتار دولت در تخریب میدان لؤلؤ مشاهده می شود، این است که حکام آلخلیفه متأثر از تحولات همزمانی که در دیگر کشورها در منطقه خاورمیانه در حال وقوع بوده و با علم به اینکه مکانهای با هویت در پیروزی جنبشهای سیاسی و حرکتهای اعتراضی نقش محوری دارند؛ اقدام به تخریب میدان لؤلؤ کردند و بر اساس مطالب گردآوری شده بهصورتی شد که تخریب میدان نمادین لؤلؤ یکی از دلایل اصلی ناکامی حرکتهای اعتراضی در بحرین بوده است. مقاله حاضر با روش توصیفی و تحلیلی و با شیوه رویدادنگاری از خبرگزاریهای معتبر بینالمللی به گردآوری دادهها پرداخته است. روش تجزیه و تحلیل پژوهش از نوع کیفی بوده که براساس استدلال، منطق و تبیین نگارندگان پس از گردآوری اطلاعات صورت گرفته است.