فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۲۲۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت عامل اقلیم در سنجش وضعیت مقصدهای گردشگری، توجه و ارزیابی به این عامل از طریق ارائه شاخص ها و دیدگاه های مختلف افزایش یافته است و در این میان تأکید بر داده ها و ارزیابی های میدانی مبتنی بر سنجش دیدگاه ها و رضایتمندی های گردشگران، در کنار توجه به شاخص های استاندارد اقلیم گردشگری و دیدگاه های کارشناسانه، می تواند تصویر واقع بینانه تری را از شرایط اقلیمی برای گردشگری ارائه دهد. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقاصد گردشگری و بین گردشگران، هدف این پژوهش، سنجش شرایط اقلیمی برای گردشگران با ترکیب رضایتمندی گردشگران با داده های کارشناسی و اصلاح و بازبینی در شاخص های قبلی است و برای این منظور، جزیره قشم به عنوان مطالعه موردی انتخاب شده است. به منظور ارزیابی شرایط اقلیمی، شاخص های PMV، PET و CIT به صورت ترکیبی برای ایستگاه ساحلی جزیره قشم و در دوره آماری 2003-2014 مورد سنجش قرار گرفت. نتایج ارزیابی ها، نشانگر نکته قابل توجهی بود. با وجود مطلوبیت اقلیم گردشگری برای ماه های سرد سال و ساعات شبانه در جزیره قشم، از منظر شاخص CIT، کلیه ماه های سال و همچنین کلیه مقاطع شبانه روز (به جز ساعات روزانه ماه های تابستان) از شرایط مطلوب یا قابل قبول برای گردشگری برخوردار بودند که کمی با شرایط منطقه ناسازگار به نظر می رسید. با توجه به تفاوت های طبیعی و انسانی بین مقصدها و بین گردشگران، بازبینی مختصری در شاخص CIT صورت گرفت و با ترکیب نتایج شاخص PMV و میزان رضایتمندی گردشگران از شرایط حرارتی مختلف، نتایج جدیدی برای اقلیم گردشگری جزیره حاصل شد که نشان می دهد جزیره قشم در نیمی از سال (از ماه می تا اکتبر) و کلیه ساعات شبانه روز در همین بازه زمانی، از شرایط مطلوب یا قابل قبول فاصله دارد. علت متفاوت بودن نتایج فعلی، دخالت دادن مستقیم رضایتمندی گردشگران در داده های اقلیمی است.
نقش تجربه گردشگر در بهبود تصویر ذهنی مقصد گردشگری اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۵)
97 - 112
حوزههای تخصصی:
تجربه گردشگر از مقصد گردشگری می تواند بسیاری از جوانب نگرشی و رفتاری وی را در قبال مقصد گردشگری تحت تأثیر قرار دهد که تصویر ذهنی برند مقصد گردشگری از آن جمله است. لذا پژوهش حاضر در صدد مطالعه تأثیر تجربه گردشگر بر تصویر ذهنی برند مقصد گردشگری است. به این منظور مقصد گردشگری اصفهان به عنوان مورد مطالعه انتخاب شد. جامعه آماری پژوهش شامل آن دسته از گردشگران خارجی است که در آبان ماه 1396 به شهر اصفهان سفر کرده اند. از این جامعه نمونه ای به حجم 200 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شد. برای گردآوری داده های پژوهش، پرسشنامه ای حاوی 22 سوال با مرور ادبیات پژوهش در زمینه متغیرهای پژوهش طراحی شد. برای بررسی و تأیید روایی پرسشنامه حاضر، روایی محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفت. جهت بررسی پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است. این ضریب برای پرسشنامه مذکور 841/0 بود که پایایی آن را تأیید می کند. به منظور بررسی داده های پژوهش و آزمون فرضیه ها از آمار توصیفی و استنباطی و نرم افزارهای آماری SPSS و Amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد کلیه ابعاد تجربه گردشگر (تجربه حسی، عاطفی، ذهنی و رفتاری) تأثیر مثبت و معنی داری بر ابعاد تصویر ذهنی (عاطفی، شناختی و رفتاری) برند مقصد گردشگری دارد. همچنین نتایج پژوهش نشان می دهد تصویر ذهنی عاطفی و شناختی از برند مقصد گردشگری تأثیر معنی داری بر تصویر ذهنی رفتاری از برند مقصد دارد. در نهایت نیز برخی پیشنهادهای کاربردی و محدودیت های پژوهش ارائه شده است.
گروه بندی روستاهای استان های کشور بر اساس شاخص های زیرساخت اقتصادی و توسعه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
29 - 46
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی توسعه زیرساخت اقتصادی و توسعه انسانی، در صورتی بر توسعه ملی اثر خواهد گذاشت که شکاف منطقه ای تعیین و برطرف شود. نیروی انسانی عامل پیشبرد اهداف و سیاست های کلان اقتصادی و اجتماعی در سطح ملی و منطقه ای است که با شناسایی شکاف منطقه ای شاخص توسعه انسانی، چالش ها در فرآیند توسعه کاهش می یابد. در تحقیق حاضر، با استفاده از نمودار Pheatmaps روستاهای استان های کشور در سری زمانی 1392-1379 گروه بندی شدند. نتایج گروه بندی نشان داد که روستاهای استان های کشور از لحاظ شاخص زیرساخت اقتصادی به سه گروه و از لحاظ شاخص توسعه انسانی به دو گروه تقسیم می شوند؛ همچنین، شاخص توسعه انسانی روستاهای سیستان و بلوچستان نسبت به سایر استان ها شرایط متفاوت دارند.
تبیین عوامل مؤثر بر شکل گیری پایگاه رأی نامزدها و نمایندگان در انتخابات مجلس شورای اسلامی (نمونه پژوهی: ادوار هفتم تا دهم انتخابات درحوزه انتخابیه مَمَسَنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جغرافیای انتخابات به عنوان گرایشی از جغرافیای سیاسی به بررسی ابعاد فضایی انتخابات می پردازد. ازجمله موارد مورد بررسی جغرافیای انتخابات مبحث پایگاه رأی نامزدهای انتخاباتی است. پایگاه آراء نامزدها و نمایندگان در هر حوزه انتخابیه ای تحت تأثیر ساختار اجتماعی، نوع نگرش و جهان بینی رأی دهندگان شکل می گیرد. در حوزه انتخابیه مَمَسَنی به دلیل ساختار ایلی - عشیره ای، پایگاه آرای نامزدها و نمایندگان در درجه نخست متأثر از متغیر طایفه و زیستگاه جغرافیایی است. با وجود این، ضمن اینکه هر کدام از این بازیگران سیاسی به آرای خود در طایفه و زادگاه خود پُشت گرم هستند، می کوشند در قلمرو هر طایفه، جریان سازی و نفوذ کنند که این امر منجر به فضاسازی و ساخت شبکه های اجتماعی می شود. این عمق ها و شبکه ها که به صورت «سامان یافته»، «تصادفی» و «ترکیبی» (پیوندی) هستند صرفاً محدود به قلمرو جغرافیایی زادگاه بازیگران انتخاباتی نیست، بلکه به واسطه شناسه هایی نظیر گرایش های زادگاهی - طایفه ای، پیوند های قومی و خویشی (خویشاوندگرایی) با ساکنان طایفه دیگر، منافع اقتصادی و توسعه عمرانی در قلمرو رقیب، تعامل اجتماعی توده مردم با یکدیگر، آراء رقابتی یا بسیج نیروهای پُرشور، دیگر قلمروها را نیز شامل می شود که در نهایت به واسطه ابزارهای ساخت اجتماعی نظیر «فرهنگ»، «زبان» و «ارتباط»، پایگاه آراء نامزدها و نمایندگان را تقویت و متأثر می سازند. از این رو، این پرسش مطرح می شود که عواملِ موثر بر پایگاه آراء نامزدها و نمایندگان در حوزه انتخابیه ممسنی کدامند؟ به نظر می رسد، ضمن پارادایم مسلط الگوی رأی زادگاهی و طایفه ای در حوزه انتخابیه ممسنی، وجود برخی مکان ها، فضاها و شبکه های اجتماعی در اَشکال مختلف، نقش مُکمل را در کنار پایگاه ثابت رأی (طایفه ای) نامزدها و نمایندگان ایفاء می کند. به عبارتی نتایج پژوهش نشان داد، پایگاه آرای نامزدها و نمایندگان طوایف بَکِش، جاوید و رُستم در حوزه انتخابیه ممسنی، طی ادوار هفتم، هشتم، نهم و دهم انتخابات در درجه نخست، متاثر از عواملِ محیطی و هویتی نظیر هویت جغرافیایی و طایفه ای بوده است و در مَرتبه بعد سازه هایی همچون شبکه های اجتماعی تصادفی، سامان یافته و ترکیبی که به وسیله ابزارهای ساخت اجتماعی (فرهنگی، زبانی و ارتباطی) شکل گرفته اند، پایگاه رأی این بازیگران انتخاباتی را تقویت و جهت داده است. روش تحقیق مقاله، ماهیتی توصیفی تحلیلی دارد و داده های مورد نیاز به روش کتابخانه ای (اسنادی) و میدانی (مشاهده) گردآوری شده اند.
بررسی رابطه فضا و عدالت جنسیتی؛ مطالعه موردی: منطقه 6 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شهر به مثابه یک اکوسیستم جغرافیایی از عناصر و اجزای مختلفِ مصنوعی(کالبد) و طبیعی(انسان) تشکیل شده است. پویایی و حیاط چنین اکوسیستمی نتیجه روابط نظام مند میان عناصر واجزای هم پیوند خود است. از دیگر سو، فضای شهری میزبان انسان هایی است که در گستره نیازها و نقش آفرینی های آنها، پیوسته عرصه تصمیم سازی ها و تصمیم گیری های سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی قرار گرفته و در چنین چرخه فعالی، دائما تولید و بازتولید می گردد. شایان توجه فراوان است که سهم جنسیتی انسان های شهری در اثرگذاری و اثرپذیری این اکوسیستم جغرافیایی، متفاوت است. این تفاوت و نابرابر بودنِ نقش آفرینی جنسیتی به عنوان مسأله این پژوهش با مطالعه موردی یکی از مناطق شهر تهران قرار گرفته است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای و مشاهده و پرسشنامه، به ارائه تحلیلی از جایگاه جنسیت در ساخت فضای شهری و عوامل موثر بر شکل گیری آن پرداخته است. یافته های تحقق نشان می دهد که در منطقه 6 شهر تهران، میزان (احساس) امنیت، کاربری ها و دسترسی به امکانات شهری برای زنان به طور معناداری نسبت به مردان کمتر است. این عوامل میزان مشارکت شهروندی، میزان رضایت شهروندی و ارتباطات انسانی را برای شهروندان منطقه 6 شهر تهران به ویژه زنان را کاهش داده است. در منطقه مورد مطالعه دیوارنگاری ها، تبلیغات، مجسمه ها، تابلوها و علائم به عنوان شاخص هایی برای سنجش چشم انداز، جلوه هایی از جنسیتی بودن فضا و در واقع عدم عدالت جنسیتی را در خود دارند. میزان اثرگذاری همه عوامل بالا در چشم انداز شهر به ویژه فضاهای عمومی شهری قابل مشاهده است. با توجه به یافته های تحقق، ایدئولوژی و فرهنگ دو عامل مهم در جنسیتی شدن فضا هستند. محدودیت هایی که از سوی نهادهای تاثیر گذار بر مدیریت شهری بر فضای شهری منطقه تحمیل شده اند شامل تفکیک های اجتماعی بر اساس جنسیت و تفکیک های فضایی می شوند. در نتیجه شهر در ارتباط اجتماعی زنان که لازمه تعریف هویت اجتماعی آنان است تهی مانده و این مساله بر کنش اجتماعی آنان تأثیر منفی دارند.
ارزیابی خطر فرسایش خاک در دشت کوهپایه - سگزی با استفاده از مدل تجدید نظر شده جهانی فرسایش خاک (RUSLE)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرسایش خاک یکی از مهم ترین مسائل و مشکلات زیست محیطی است که امروزه با آن مواجه هستیم. بهره برداری های روز افزون وعدم مدیریت صحیح انسان بر محیط طبیعی تأثیر زیادی بر تشدید روند تخریب خاک و فرسایش دارد. در این تحقیق با تحلیل پارامترهای مؤثر، وضعیت فرسایش و تولید رسوب در دشت کوهپایه - سگزی با مساحت 136 هزار هکتار با استفاده از مدل تجدید نظر شده ی جهانی فرسایش خاک ( RUSLE ) مورد مطالعة قرار گرفت. داده ها و ابزارهای به کار رفته در تحقیق شامل داده های ایستگاه های هواشناسی، اطلاعات 21 نمونه خاک، مدل رقومی ارتفاع (DEM )، تصویر ماهوار ه ای سنجنده OLI ، سیستم اطلاعات جغرافیایی ( GIS ) و سنجش از دور ( RS ) می باشد. با بررسی عوامل مؤثر در مدل RUSLE ، که شامل فاکتور فرسایندگی باران، فاکتور فرسایش پذیری خاک، فاکتور توپوگرافی، فاکتور پوشش گیاهی و فاکتور عملیات حفاظتی می باشد، میزان فرسایش منطقه مورد مطالعه برآوردشد. براساس نتایج به دست آمده میزان فرسایش سالانه خاک در کل منطقه مورد مطالعه صفر تا 95 تن در هکتار در سال برآورد شد. نتایج این تحقیق نشان داد فاکتور توپوگرافی با بالاترین مقدار ضریب تبیین ( 9/0= 2 R ) بیشترین تأثیر را در برآورد فرسایش سالانه خاک توسط مدل RUSLE داشته است. این تحقیق، مؤثر بودن فناوری های نوین سیستم اطلاعات جغرافیایی و سنجش از دور را برای تخمین کمّی مقادیر فرسایش خاک تأیید می کند.
تحلیل استراتژیک دیپلماسی شهری کلان شهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۹
10.22067/pg.v4i9.77501
حوزههای تخصصی:
امروزه کلان شهرها؛ در عرصه روابطِ فراملی و تعاملاتِ بین المللی و در بخش ها و نهادهای گوناگون شهری، در حال توسعه ظرفیت ها و پتانسیل های درونی هستند. بنابراین در حال حاضر؛ برای ارزیابی وضعیتِ یک کلان شهر، در حوزه تعاملات و ارتباطاتِ فراملی، نیازمند شناختِ ظرفیت ها و توانایی های بخش ها و نهادهای شهری هستیم. بر این اساس؛ از مهمترین بخش های ارزیابی و نمایشِ روابط فراملی شهری، نهاد شهرداری و استفاده از پتانسیلِ دانشگاه، در زمینه ی افزایش تعاملاتِ بین المللی درحوزه های فناوری اطلاعات، اقتصاد و فرهنگ است. پژوهش حاضر؛ با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و به کارگیری مدل تحلیلِ استراتژیکِ سوات، و با تاکید بر تعاملاتِ فراملی شهرداری از طریقِ روابط فراملی دانشگاه های کلان شهر مشهد، در حوزه دیپلماسی شهری و تاثیرگذاری آن بر جایگاه فراملی این کلان شهر ایرانی، به بررسی وضعیتِ دیپلماسی شهری، در کلان شهر مشهد و استراتژی سازی دیپلماسی شهری در این کلان شهر، پرداخته است. این پژوهش؛ ضمنِ معرفی نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصت ها و تهدیدهای کلان شهر مشهد در استراتژی دیپلماسی شهری، به شرح وضعیتِ اقداماتِ دانشگاه های کلان شهر مشهد در زمینه تعاملات و روابط فراملی، با بررسی دو شاخصِ تعدادِ دانشجویان بین المللی و تعدادِ تفاهمات بین المللی دانشگاهی و نیز بررسی وضعیتِ اقداماتِ بخش روابط عمومی و امور بین الملل شهرداری مشهد در زمینه گسترشِ روابط فراملی و توسعه دیپلماسی شهری کلان شهر مشهد، با بررسی سه شاخصِ پیمان ها و تفاهمات همکاری شهری کلان شهر مشهد، عضویت و مَناصبِ رسمی کلان شهر مشهد در سازمان ها و مَجامعِ بین المللی و اقداماتِ اجرایی شهرداری کلان شهر مشهد، می پردازد. روش گرداوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر روشِ کتابخانه ای و میدانی است. عمده ترین ابزاری که مُحَققّان در روش کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات از آن استفاده کرده اند، عبارتنداز: کتاب ها، مقاله ها، مجله ها، نشریات، اسناد، مطبوعات، آمارنامه ها. همچنین در روش میدانی مُحَققّان، از ابزارهایی همچون پُرسشنامه، مُصاحبه، بَهره بُرده اند. پُرسشنامه این پژوهش از نظریاتِ 40 متخصص و کارشناس در حوزه های مرتبط، استفاده کرده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که با استفاده از مدل تحلیل استراتژیک سوات، جایگاه کلان شهر مشهد در استراتژی دیپلماسی شهری؛ موقعیت محافظه کارانه WO، است که ارتقا این جایگاه استراتژیک دیپلماسی شهری در وضعیتِ فعلی، نیازمندِ سیاستگذاری کلان شهر مشهد در جهت برطرف کردنِ نقاط ضعف داخلی با استفاده مطلوب از فرصت های خارجی است.
سنجش پایداری بوم شناختی در مراتع ییلاقی: مطالعه موردی چهار سامان عرفی عشایر شاهسون مشگین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
69 - 88
حوزههای تخصصی:
یکی از بحران های قرن بیست و یکم مسئله تخریب زیست بوم است که در نتیجه استفاده نادرست جوامع بشری از آن رخ می دهد. هر زیست بوم از طریق ساختارهای اقتصادی، اجتماعی و بوم شناختی و بر اساس تحلیل بوم شناختی مراتع نیز توان بوم شناختی آن مشخص می شود. بنابراین، هدف تحقیق حاضر بررسی پایداری بوم شناختی سامان های عرفی عشایر شاهسون در مراتع ییلاقی سبلان در جنوب شهرستان مشگین شهر اردبیل بود. برای اندازه گیری و ارزیابی پایداری بوم شناختی، ده شاخص انتخاب شد. به منظور تعیین رابطه پایداری با سامان های عرفی از تحلیل واریانس و برای مقایسه میانگین ها، از آزمون دانکن استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان پایداری بوم شناختی در 33 درصد یورت ها کمتر و در پنجاه درصد آنها بیشتر از حد متوسط است؛ همچنین، عواملی مانند تعدد دام و بهره بردار بر وضعیت پایداری مراتع مؤثرند، که مقایسه میانگین امتیازات با آزمون دانکن این نتایج را تأیید می کند.
آرمان های راهبردی و عمل گرایی تاکتیکی در سیاست خاورمیانه ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
82 - 112
حوزههای تخصصی:
آرمان های راهبردی سیاست خارجی ایران ریشه در فرهنگ سیاسی و شکل بندی های محیط ژئوپلیتیکی دارد. آرمان گرایی بنیان های فرهنگی و هویتی سیاست خارجی ایران را شکل می دهد، در حالیکه مصالحه گرایی و عملگرایی را میتوان در زمره عوامل تأثیرگذار بر الگوهای کنش دیپلماتیک و راهبردی سیاست خارجی ایران دانست. پرسش مقاله حاضر آن است که: «آرمان گرایی و عملگرایی چه جایگاهی در روند سیاست خاورمیانه ای ایران دارد؟» فرضیه مقاله به این موضوع اشاره دارد که: «آرمان گرایی مبتنی بر نشانه های هویتی، فرهنگی و تاریخی سیاست خارجی ایران است، در حالی که ساز و کارهای مدیریت بحران منطقه ای بر اساس شیوه های عملگرایانه حاصل می شود.» در این مقاله از دو رهیافت هویتی و کنش عقلایی در تحلیل تصمیم گیری سیاست خارجی استفاده شده است. روش شناسی این پژوهش مبتنی بر رهیافت تحلیلی-توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای نظری و مستندات سیاست خارجی میباشد.
تبیین جایگاه قدرت هوشمند در سیاست خارجی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
31 - 62
حوزههای تخصصی:
بهدنبال تغییر و تحولات بین المللی، برخی از کشورها از جمله چین به این نتیجه رسیده اند که برای پیگیری اهداف و منافع خود ناگزیرند تا با شرایط جدید بین المللی هماهنگ شده و نوع جدیدی از قدرت را جستجو نمایند. در پاسخ به این سؤال که سیاست گذاران جدید چین چه نوعی از قدرت را در سیاست جهانی دنبال می نمایند تا به اهداف و منافع خود دست پیدا کنند، پژوهش حاضر درصدد است تا شکل جدید قدرت که همان قدرت هوشمند است با کمک روشی توصیفی - تحلیلی در سیاست خارجی چین تبیین نماید. در واقع تحولات بین المللی و عدم کارایی قدرت سخت و نرم صرف، رهبران نسل جدید را بهسمت منابع متعدد قدرت و ترکیب هوشمندانه آنها در عرصه بین المللی هدایت کرده است. در شرایط کنونی، پیگیری هم زمان این دو بعد قدرت(سخت و نرم) زمینه ارتقای جایگاه این کشور و مقابله با تهدیدات متعدد بین المللی را فراهم آورده است.
ارزیابی آسیب پذیری کشاورزی استان گیلان در مواجهه با تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای 16 شهرستان استان گیلان مورد محاسبه قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که برحسب شاخص CVI بیشترین آسیب پذیری برای شهرستان تالش ( 66/99) ، در مؤلفه M بیشترین آسیب پذیری برای رودبار ( 21/97) ، در مؤلفه A و کمترین برای بندر انزلی ( 21/2) بیشترین آسیب پذیری برای شفت ( 66/66) ، در مؤلفه U و کمترین برای آستارا ( 92/28) بیشترین آسیب پذیری برای تالش ( 49/76 ) و در مؤلفه G و کمترین آسیب پذیری برای سیاهکل ( 24/23) گزارش شد.
طراحی الگوی معیارهای ارزیابی عملکرد بازاریابی در صنعت گردشگری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و توسعه سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۷)
61 - 82
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد یکی از مهمترین دستور کارهای مدیریت است؛ زیرا کلید دستیابی به بهبود مستمر در توانایی ارزیابی و سنجش مداوم عملکرد است. بسیاری از صنایع نیز اهمیت ارزیابی مداوم عملکرد را درک کرده اند و سیستم های ارزیابی عملکرد متنوعی در صنعت به کار می برند. امروزه گردشگری به عنوان یک صنعت قوی شناخته شده است که در تغییر شرایط اقتصادی سراسر دنیا تأثیر چشمگیری دارد. بنابراین برای موفقیت در این صنعت اندازه گیری عملکرد ضرورتی غیرقابل اجتناب است؛ لذا هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی معیارهای ارزیابی عملکرد بازاریابی در صنعت گردشگری ایران است. این پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی است که با استفاده رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری شامل خبرگان دانشگاهی و صنعتی بوده است. این افراد از دانشگاه ها و فعالین حوزه گردشگری در ایران شناسایی شدند که با استفاده از رویکرد نمونه گیری هدفمند در مجموع تعداد 15 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انتخاب شدند. داده ها به روش مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای بدست آوردن اعتبار و روایی داده ها از روش بازبینی و بررسی نظر مشارکت کنندگان استفاده شد. نتیجه این پژوهش ارائه الگوی معیارهای ارزیابی عملکرد بازاریابی در صنعت گردشگری ایران با 10 مقوله اصلی (بعد)، 42 شاخص شد. معیارهای ذی نفعان و مسئولیت اجتماعی، مالی، برند، بازار، گردشگر، عوامل سازمانی و فرآیندی، رشد و یادگیری، کارکنان، زیرساخت های مرتبط با گردشگری و در نهایت معیار تکنولوژی به عنوان معیارهای ارزیابی عملکرد بازاریابی در صنعت گردشگری شناخته شده اند که برای هرکدام از آن ها شاخص هایی تعریف شده است و از انتها به سمت ابتدا دارای روابط علی و معلولی می باشند.
تحلیلی بر تزاحم فضایی در ناحیه گردشگری روستایی برغان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر پوشش اراضی به عنوان عاملی پایه در تغییرات زیست محیطی عمل کرده و به یک خطر جهانی تبدیل شده است. در این پژوهش تغییرات پوشش اراضی در نواحی گردشگری روستایی به وسیله شبکه عصبی، زنجیره مارکوف در نرم افزارهای ArcGIS ، ENVI ، Terrset با بهره گیری از تصاویر سنجنده های TM و OLI ماهواره لندست در یک بازه 30 ساله برای سه دوره 1985، 2000 و 2015 مورد بررسی قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد که تغییرات پوشش اراضی در فاصله زمانی سال های 1985 تا 2015 در پنج کلاس فضاهای مسکونی، سبز و باغی مسکونی، فضاهای بایر و کوهستانی و ارتباطی طبقه بندی شدند. در این بررسی مساحت پوشش اراضی کوهستانی و بایر(25/13 درصد) کاهش یافته و در مقابل، بر پوشش اراضی سبز و باغی مسکونی(221/6 درصد)، مسکونی (258/5 درصد)، تجاری (264/1 درصد) و ارتباطی (529/0 درصد) افزوده شده است. همچنین یافته های حاصل از پیش بینی با استفاده از زنجیره مارکوف – CA نشان داد که با ادامه روند فعلی و بارگذاری بیش از حد بر زمین، در افق 2030 از پوشش سبز (زراعی؛ باغی و مرتع، باغی و مسکونی) و پوشش بایر و کوهستانی کاسته شده و به پوشش های مسکونی ویلایی و تجاری افزوده خواهد شد. مبتنی بر یافته های پژوهش این نتیجه حاصل شد که تغییرات پوشش اراضی نواحی گردشگری روستایی در راستای دستیابی به سود بیشتر به کاربری های ناسازگار تبدیل شده است. این تغییر پوشش اراضی علاوه بر اثرات اقتصادی، اجتماعی، منجر به شکل گیری مخاطره زیست محیطی در دهستان برغان شده است.
بررسی تطبیقی مفهوم «روابط استراتژیک» بر روابط جمهوری اسلامی ایران و فدارسیون روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوهای رفتاری، شیوه ها و رویکردهایی هستند که دولت ها برای دستیابی به منافع و امنیت ملی خود نسبت به یکدیگر اتخاذ می کنند. روابط استراتژیک، الگویی از مدیریت روابط است که به اشکال مختلفی مانند ائتلاف، اتحاد، رقابت و شراکت نمود می یابد. اینکه کشورها، الگوی رفتاری روابط استراتژیک را بر مناسبات و تعاملات خود تطبیق دهند مستلزم وجود یا رعایت برخی الزامات و مولفه هاست. مناسبات ج.ا.ایران و فدراسیون روسیه، موضوعی است که طی سالیان اخیر، در موضع گیری های دیپلماتیک یا از سوی تحلیلگران و صاحب نظران به «روابط استراتژیک» توصیف شده است. اهدف پژوهش حاضر این است که به این سوال پاسخ دهد که آیا براساس الزامات و مولفه های مفهوم روابط استراتژیک، می توان روابط دو کشور مذکور را در این زمره درنظر گرفت؟ روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر گردآوری اطلاعات از طریق بررسی اسنادی و آثار پیشینی و کتابخانه ای است. فرضیه پژوهش این است که روابط ایران و روسیه، همکاری اجباری یا محتاطانه بوده که صرفا عناصری از روابط استراتژیک را در خود دارد اما تطبیق الگوی روابط استراتژیک مستلزم رعایت الزامات و تحقق مولفه هایی است که به بحث گذاشته شده اند.
تحلیل اثرات اقتصادی و اجتماعی خشکسالی بر جوامع روستایی شهرستان سمنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه سال بیست و یکم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
75 - 95
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر تحلیل اثرات اقتصادی و اجتماعی خشکسالی بر جوامع روستایی شهرستان سمنان بود. تحقیق از نوع توصیفی تحلیلی بوده و جامعه آماری آن را سرپرستان خانوارها در روستاهای شهرستان سمنان تشکیل می دادند که با استفاده از رابطه کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، تعداد 340 نفر از آنها به صورت کاملاً تصادفی انتخاب شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که چهار عامل «بحران معیشت»، «رکود تولید و تضعیف کشاورزی»، «فرهنگی و روان شناختی»، و «اجتماعی و مشارکتی» در مجموع 812/55 درصد از تغییرات اثرات اقتصادی و اجتماعی خشکسالی بر جوامع روستایی شهرستان سمنان را تبیین می کنند. بر اساس یافته های پژوهش، پیشنهادهایی از جمله اعطای وام های بلاعوض و یا کم بهره در راستای مدیریت و کاهش پیامدهای منفی رکود تولید و تضعیف کشاورزی، استفاده از شبکه آبیاری تحت فشار و توجه بیشتر دولت به صندوق بیمه محصولات کشاورزی، بهره گیری از مشارکت روستاییان در مدیریت خشکسالی، و شرکت روستاییان در برنامه های آموزشی و ترویجی ارائه شد.
تحلیل همدید و پایش ماهواره ای پدیده ی گرد و غبار در استان کرمانشاه در - بازه ی زمانی 1987 تا 2010) )مطالعه ی موردی: گرد و غبار فراگیر 27و 28 خرداد 1388(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دراین تحقیق وضعیت گرد و غبار در 6 ایستگاه سینوپتیک استان کرمانشاه، در دوره ی 2010-1987 مورد بررسی قرارگرفته است. جهت بررسی این پدیده، روزهای گرد و غباری در سال 2009 با کد (06) از شاخص هوای حاضر استخراج شد. سپس داده های ترازهای مختلف جو از پایگاه سازمان ملی جو و اقیانوس شناسی ایالات متحده (NCEP/NCAR) برداشت و نقشه ها در نرم افزار GrADS ترسیم شدند، در نهایت از طریق پردازش تصاویر ماهواره ای MODIS و با کاربرد شاخص دمای درخشایی، آشکارسازی گرد و غبار انجام و قلمرو گسترش آن مشخص شد. نتایج تحقیق نشان داد که در سطح زمین هنگامی که سامانه ی پرفشار اروپائی به شمال و غرب عقب نشینی می کند در مناطق شرقی دریای مدیترانه کم فشار سودانی گسترش یافته و این سامانه در جهت جنوب غرب به شمال شرق جابجا می شود و با ورود آنها به منطقه آشفتگی ایجاد می شود و به دلیل نبود رطوبت گرد و خاک ایجاد می شود، منابع عمده ی گرد و غبارهای وارده به استان کرمانشاه شامل بیابان های شمال عربستان، جنوب عراق و تا حدودی شمال صحرای افریقا می باشند.
ارزیابی ریسک مخاطره آتش سوزی درجنگل با استفاده از WLC و ANP (مطالعه موردی: حوضه آبخیز 33 و 34 شمال ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی جنگل یک مسئله عمده محیط زیست می باشد که منجر به آسیب های اقتصادی و زیست محیطی می شود. آتش سوزی جنگل ها یکی از مخاطرات محیطی طبیعی در ایران می باشد. کنترل این آتش سوزی ها بصورت طبیعی غیر ممکن است اما با استفاده از نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل می توان مناطق دارای ریسک بیشتر را شناسایی و آتش سوزی را به حداقل رساند. بنابراین تهیه نقشه مناطق خطر آتش سوزی جنگل به عنوان یک راهکار مناسب برای حفاظت از جنگل در برابر آتش سوزی ضروری به نظر می رسد. در این مقاله به منظور پهنه بندی ریسک آتش سوزی جنگل ابتدا معیارها و شاخص های موثر به روش دلفی در منطقه مورد مطالعه شناسایی شد. سپس نقشه معیارها در سامانه اطلاعات جغرافیایی( GIS ) رقومی و کلیه معیارها و شاخص ها به روش فازی کمی و نرمال گردید . سپس با استفاده از GIS و تلفیق آن با روش های ترکیب خطی وزنی ( WLC ) و فرایند تحلیل شبکه ای ( ANP ) به پهنه بندی ریسک آتش سوزی در جنگل های منطقه مورد مطالعه پرداخته شد. در نهایت نقشه ی پتانسیل آتش سوزی منطقه از روی هم گذاری وزنی همه نقشه ها تهیه شد. به منظور بررسی صحت ارزیابی، نتایج به دست آمده از تحقیق از طریق مقایسه با حوادث آتش سوزی سال های گذشته به روش ضریب کاپا صحت سنجی شد. نتایج حاصل از ارزیابی دقت نشان داد که نقشه پهنه بندی دارای ضریب کاپای 0.87 و دقت کلی 90% می باشد که نشان دهنده دقت بالای ارزیابی می باشد.
تأمّلی در موضوع علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
176 - 221
حوزههای تخصصی:
بر اساس تعریف علمای علم منطق، موضوعِ یک علم عبارت از آن چیزی است که در آن علم از احوال و عوارض ذاتی و بی واسطه آن بحث می شود. عوارض ذاتی به آن دسته از صفات اشیاء و پدیده ها گفته می شود که مستقیماً از ذات پدیده یا شیء برمی خیزند و در موجودیّت خود نیازمند هیچ واسطه ای نمی باشند. به طور مثال، صفاتی چون رشد و تغذیه در زمره صفات ذاتی موجودات جاندار بوده و مستقیماً به ذات آن ها وابسته اند. همچنین صفت نطق(تفکّر) در انسان، صفتی است که به طور مستقیم به ذات انسان وابسته است. در حالی که وقتی به صفت نویسنده در مورد انسان اشاره می شود، این صفت با واسطه صفت تفکّر و نطق به انسان نسبت داده می شود. صفاتی نظیر وحدت و کثرت، حادث و قدیم، مجرّد و مادّی و نظایر این ها، در زمره صفات ذاتی هستی بهشمار می روند امّا صفاتی چون سنگین یا سبک، سرد یا گرم جزو صفات باواسطه هستی محسوب می شوند؛ زیرا هستی ذاتاً سنگین یا سبک، سرد یا گرم و ... نیست و این صفات صرفاً از طریق واسطه ای به نام جسم به هستی نسبت داده می شود. مطابق بیان فوق آن دسته از علوم که به مطالعه پدیده ها و اشیاء حقیقی که واجد ذات هستند، می پردازند؛ در زمره علوم حقیقی قرار می گیرند؛ نظیر فلسفه، ریاضیات و منطق. روشن است این دسته از علوم به دلیل پرداختن به هستی های دارای ذات، واجد موضوع می باشند. امّا آن گروه از علومی که به مطالعه در احوال پدیده های فاقد ذات می پردازند، جزء علوم اعتباری محسوب می شوند؛ نظیر علوم اجتماعی و از جمله علم جغرافیا. در علومی نظیر جامعه شناسی و جغرافیا، پدیده هایی همچون جامعه، کشور، ملّت، دولت، سازمان ها و نهادها، فضاها و نظایر آن ها که پدیده هایی برساخته و اعتباری بوده و فاقد ذات هستند، مورد مطالعه قرار می گیرند. شکّی نیست که پدیده های فاقد ذات، به طریق اولی فاقد صفات ذاتی نیز هستند و از آنجا که در تعریف موضوع یک علم، پرداختن به صفات ذاتی پدیده مورد مطالعه آن علم شرط اصلی است، لذا با فقدان ذات و ایضاً صفات ذاتی، بهخودی خود موضوع نیز منتفی خواهد شد. بر این اساس می توان گفت علم جغرافیا بهدلیل مطالعه پیرامون پدیده های فاقد ذات (اعتباری)، فاقد موضوع می باشد. هدف اصلی این مقاله تحقیق و بررسی پیرامون این مسئله است.
تحلیل اقدامات ژئوپلیتیکی داعش بر اساس مدل مفهومی والرشتاین – تیلور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
190 - 219
حوزههای تخصصی:
اقدامات ژئوپلیتیکی داعش را می توان به عنوان پاسخی به عملکرد اقتصادی-سیاسی کشورهای مرکز نسبت به کشورهای پیرامون در قالب پدیده جهانی شدن و عدم شناسایی فرهنگی-هویتی ملّت های پیرامونی از سوی قدرت های مرکز دانست. پدیده ی "داعش" به عنوان جریانی نوظهور سبب بروز تغییرات عمده ی ای در منطقه ی خاورمیانه به طور ویژه و در سراسر جهان شده است. اقدامات داعش را می توان در سه حوزه ی سرزمین و مرز، جمعیّت و ملّت و دولت و نظام سیاسی تحلیل نمود در این پژوهش به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که از منظر جغرافیای سیاسی، داعش نسبت به پدیده جهانی شدن چه واکنشی از خود نشان داده است؟ فرضیه ما این است که با توجه به اینکه جغرافیای تولّد و رشد جریان داعش مربوط به کشورهای حوزه پیرامونی و استثمار شده به خصوص در خاور میانه است، مطابق نظریه نظام جهانی والرشتاین و سیاست شناسایی تیلور می توان گفت داعش، در سه حوزه ی سرزمین، جمعیّت و حکومت، در تقابل با نظام جهانی واکنش نشان داده است.
دولت ها، فرهنگ و جنبش های هویتی در ژئوپلیتیک آشوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
21 - 45
حوزههای تخصصی:
دولت های مدرن عموماً از سازوکارهای حل و فصل منازعه برای کنترل جنبش های فرهنگی و هویتی بهره می گیرند. خصومت های هویتی و قومی، ریشه در قوانین و الگوی اعمال قدرت بر گروه های اجتماعی حاشیه ای شده دارد. ساختار و تأسیسات حکومتی در چنین شرایطی تلاش دارند تا درک جامع و کاملی از عوامل نژادی، فرهنگی و هویتی تعارض به دست آورد. روش های اصلی مدیریت بحران در عصر جنبش های هویتی، مبتنی بر سازوکارهای حکومت داری از طریق آموزش و کنترل گروه های اجتماعی خواهد بود. جنبش های هویتی در قرن 21 تحت تأثیر جنگ های نیابتی و شکل جدیدی از سیستم های امنیت منطقه ای قرار گرفته است. دولت های منطقه ای در اروپا، خاورمیانه و آسیای شرقی در حال بازتولید شکل بندی های هویتی خود هستند. هویت به نیروی سیاسی جدیدی تبدیل شده که می تواند بر روندهای کنش دولت ها تأثیر بهجا گذارد. دولت های قوی چالش های محدودتری در فضای بحران های هویتی منطقه ای دارند. در حالی که دولت های ضعیف و ناکارآمد برای امنیت سازی نیازمند الگوهای جدیدی از رقابت و تصمیم گیری امنیتی خواهند بود. پرسش اصلی مقاله به این موضوع اشاره دارد که «دولت های منطقه ای در عصر آشوب های ژئوپلیتیکی دارای چه الگویی در تصمیم گیری راهبردی خواهند بود؟» فرضیه مقاله آن است که «دولت های منطقه ای برای امنیت سازی خود نیازمند افزایش قدرت، همبستگی های ساختاری و تعامل پیرامونی خواهند بود». در انجام این مقاله از رهیافت «دولت قوی» باری بوزان استفاده می شود. دولت قوی می تواند چالش های ژئوپلیتیکی را کنترل نموده و زمینه تعامل سازنده با سایر بازیگران را ایجاد نماید. این مقاله با استفاده از «روش نمونه پژوهی» و بهره گیری از رویکرد تفسیری تاریخی و تکیه بر منابع کتابخانهای و اسنادی تلاش می کند تا نشانه های رقابت گروه های سیاسی و چالش آنان در برابر دولت در حوزه های مختلف جغرافیایی مورد سنجش قرار دهد. نتایج نشان می دهد که آشوب های ژئوپلیتیکی منجر به کاهش قدرت دولت در روند رقابت های سیاسی و منطقه ای می شود.