فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۲۱ تا ۲۴۰ مورد از کل ۴٬۲۳۴ مورد.
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
75 - 92
حوزههای تخصصی:
در این تحقیق به ارزیابی ارتباط گسل ها با چشمه های آب گرم و وضعیت دبی و دمای این چشمه ها پرداخته شد. بدین منظور در ابتدا، لایه های موقعیت 11 چشمه آب گرم در دامنه شمالی و جنوبی، گسل، شیب، جهت شیب، لایه طبقات ارتفاعی و توپوگرافی تهیه شده و نمودار گل سرخی گسل ها در نرم افزار Rockwork17 ترسیم شده و بوسیله روش شواهد وزنی مورد بررسی قرار گرفتند. بررسی رابطه بین چشمه و گسل نشان داد که روابط نزدیکی بین گسل ها و فراوانی چشمه وجود دارد بطوریکه از 11 چشمه آب گرم، 5 چشمه در فاصله 100 متری، 5 چشمه در فاصله 200 متری و تنها چشمه قوتورسوئی در فاصله 300 متری گسل ها واقع شده اند. وضعیت قرارگیری گسل ها نشان داد که گسل ها تاثیر مهمی در پیدایش و استقرار چشمه ها داشته اند. نتایج نشان می دهد که بیشترین میزان دبی در بخش شمال شرقی و شمال غربی آتشفشان قرار گرفته اند. در نهایت، روابط گسل ها با چشمه های آبگرم فوق با استفاده از شاخص دمای سطح زمین مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور نقشه های تابش طیفی، دمای جسم سیاه، NDVI، نسبت پوشش گیاهی و گسیل مندی سطحی ترسیم شده و نقشه LST با بهره گیری از این نقشه ها ترسیم گردید. نتایج نشان داد که بیشترین دماهای سطح زمین در محدوده چشمه های آبگرم قرار گرفته اند به طوری که چشمه های مورد بررسی در محدوده دمایی بالای 26 تا 41 درجه سانتیگراد واقع شده اند.
تحلیل عوامل مؤثر در توسعه گردشگری جامعه محور در نواحی روستایی (مطالعه موردی: روستاهای هدف گردشگری استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
103 - 137
حوزههای تخصصی:
در اواخر قرن بیستم، بسیاری از برنامه ریزان اجتماعی - اقتصادی گردشگری را یکی از راهبردهای مطمئن با چشم انداز بسیار روشن به منظور توسعه روستاها، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، معرفی کرده اند؛ اما موضوع اساسی این است که جامعه محلی از این گردشگری انتفاع محدودی دارد و مشارکت بسیار اندکی در این زمینه می کند؛ ازاین رو گردشگری اجتماع محور می تواند در کنار حفظ منابع طبیعی و فرهنگی، مردم روستایی را از گردشگری منتفع کند؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، یافتن متغیرهای مؤثر در گردشگری جامعه محور در روستاهای هدف گردشگری استان مرکزی است. روش انجام این پژوهش کیفی بوده و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده و داده ها ازطریق نرم افزار مکس کیودا نسخه 20 تحلیل شده است. نتایج نشان می دهند که منشأ عدم استقرار توسعه گردشگری اجتماع محور در محدوده مطالعه شده را عوامل مدیریتی ساختاری، زیست محیطی، اجتماعی فرهنگی و اقتصادی تشکیل می دهند؛ اما مهم ترین عامل برای توسعه این فعالیت، مؤلفه های مدیریتی ساختاری است؛ زیرا با استفاده از مدیریت صحیح و اصولی می توان ازیک سو جامعه محلی را آموزش داد و برای پذیرش گردشگران مهیا ساخت و از سوی دیگر، با فراهم کردن زیرساخت ها (اقامتگاه ها، راه ها، رستوران ها، پارکینگ ها، فضاهای تفریحی و...) شرایط اساسی ورود گردشگران را فراهم کرد. سپس می توان با رعایت اصول زیست محیطی، پایداری اجتماعی فرهنگی و رشد اقتصادی، به توسعه گردشگری مبتنی بر جامعه در محدوده موردمطالعه کمک کرد.
بررسی تغییر اقلیم و دگرگونی مؤلفه های طبیعی با تأکید بر سیلاب (مطالعه موردی: حوضه آبخیز گرگانرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
184 - 213
حوزههای تخصصی:
تغییر در الگوهای استفاده از اراضی، تخریب جنگل ها، سیستم ناکارآمد مدیریت سد ها و رودخانه ها باعث افزایش درصد آسیب پذیری سیل و سیلاب می شود. روش پژوهش حاضر، با توجه به ماهیت مسئله و موضوع موردبررسی، از نوع توصیفی - تحلیلی و مطالعات کاربردی با تأکید بر روش های کمی است. در این تحقیق به بررسی وقوع سیلاب تحت شرایط تغییرات اقلیمی و ارزیابی خطرات احتمالی آن و پهنه بندی، ابعاد و پیامدهای زیان بار آن پرداخته شده است. همچنین تغییرات منطقه ای سیلاب در حوضه آبخیز گرگانرود با کارگیری اطلاعات ایستگاه های سازمان هواشناسی (سینوپتیک) با دوره ﺁماری 30 ساله (1368 تا 1397)، کاربری اراضی، پوشش گیاهی، شاخص رطوبت توپوگرافیک، شیب، ارتفاع، لیتولوژی زمین، فاصله از رودخانه، تراکم رودخانه، فرسایش، خاکشناسی، رواناب، داده های شبیه سازی شده میانگین بارندگی حاصل از مدل HadCM3 در LARS-WG تحت سناریو SRA1B بین سال های 2011 تا 2045 برﺁورد شده است. در این تحقیق از دو روش متفاوت برای ارزیابی خطر سیل استفاده شد: یعنی در روش اول از مدل LARS-WG برای ریز مقیاس نمائی جهت پیش بینی اقلیم آینده (نزدیک و دور) و در روش دوم از مدل هیدرولوژیکی SWAT. با توجه به درصد خطرات احتمالی در حوزه آبریز گرگانرود در محیط نرم افزار GIS با استفاده از افزونه SWAT پهنه بندی گردید. در این پژوهش بر اساس مدل SWAT مقادیر بارش روزانه و دمای روزانه ایستگاه های سینوپتیک واسنجی گردید. نتایج حاصل از این رویکرد نشان داد مداخله انسان در جریان های اصلی، پراکندگی شهری و روستایی، ایجاد آب بندان و تخریب مراتع و آسیب به جنگل ها از اصلی ترین عواملی است که در ایجاد سیلاب های ناگهانی در منطقه مؤثر بوده است. این رویکرد یکپارچه، ضرورت ارزیابی و اعتبارسنجی مداوم مدل های هیدرولوژیکی و هیدرولیکی را در حوضه گرگانرود و جریان های زودگذر آشکار کرد. نتایج تحقیق نشان داد که مناطق بسیار خطرناک سیل در نزدیکی شبکه زهکشی یافت شده است. همچنین عوامل تأثیرگذار مهم در معرض خطر سیلاب به ترتیب شامل انباشت جریان، ارتفاع و نفوذ آب خاک (همان وزن)، فاصله از شبکه زهکشی، متوسط باران سالیانه، تراکم زهکشی، کاربری زمین و شیب بوده است که موجب پاسخ های هیدرولوژیکی متفاوت به رخداد بارش در حوضه های مختلف منطقه شده و این امر بر ایجاد و ویژگی های سیلاب ناگهانی تأثیرگذار بوده است.
بررسی روند آتش سوزی ها و ارتباط آن با متغیرهای اقلیمی با استفاده از داده های ماهواره ای (مطالعه موردی: استان مازندران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۹
127 - 140
حوزههای تخصصی:
آتش سوزی پوشش گیاهی یکی از مسائل حیاتی محیط زیست است که باعث خسارت مالی و جانی می شود. این پدیده زیانبار حیات موجودات زنده را به خطر انداخته و خود از عوامل موثر بر گرمایش جهانی است. تشخیص سریع جهت کنترل چنین پدیده ای لازم است. هدف این پژوهش بررسی روند نقاط فعال آتش سوزی ِ و ارتباط آن با متغیرهای اقلیمی توسط داده های دورسنجی در استان مازندران است. تا ضمن بررسی کارایی داده های سنجش از دور بتوان در کنترل و پایش دقیق مکانی و زمانی این پدیده مخرب اقدامات عملی انجام داد. از داده های هواشناسی با مقیاس روزانه، نمایه درجه حرارت روشنایی (BRIGHT_T31) و توان تابشی آتش (FRP) سنجنده MODIS در بازه سال های 2001 تا 2022 استفاده شد. نتایج نشان داد، بیشترین رخدادهای آتش سوزی پوشش گیاهی، در شرق مازندران و در طبقات ارتفاعی 500-0 متر و کمترین فراوانی مربوط به طبقات ارتفاعی 5600-2500 متر بوده است. بیشینه رخدادهای آتش سوزی پوشش گیاهی در ماه های گرم و خشکِ سال شامل ژوئن، ژوئیه، اوت و سپتامبر در نوار شرقی مازندران رخ داده است. برای بررسی نقطه تغییر روند نقاط آتش سوزی پوشش گیاهی از آزمون همگنی پتیت استفاده شد که نتایج این آزمون، نقطه تغییر روند را به صورت صعودی در ماه ژوئیه سال 2011 برای نمایه BRIGHT_T31 در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد. از ضریب همبستگی ناپارامتری اسپیرمن به منظور بررسی همبستگی بین پارامترهای اقلیمی و تعداد آتش سوزی ها استفاده شد. نتایج همبستگی نشان داد که میان پارامترهای اقلیمی در مقیاس روزانه (دما، بارش، رطوبت نسبی، ساعات آفتابی) با نمایه های FRP و BRIGHT_T31 رابطه معنی داری در سطح اعتماد 90 درصد وجود دارد، به طوری که دما با ضریب همبستگی ۷۲/۰ مؤثرترین مؤلفه هواشناسی بر آتش سوزی جنگل بوده است. در نتیجه رخدادهای آتش سوزی به شدت با شرایط آب و هوایی مرتبط هستند که به طور مستقیم و غیرمستقیم بر اشتعال و انتشار آتش تأثیر می گذارد.
ارزیابی اثر خشکسالی بر پوشش گیاهی استان لرستان با استفاده از تصاویر پیشرفته مادون قرمز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
247 - 279
حوزههای تخصصی:
مجموعه رادیومتر تصویربرداری مادون قرمز مرئی (VIIRS) یکی از ابزارهای کلیدی روی فضاپیمای سازمان ملی امریکا در مدار قطبی (Suomi NPP) است که با موفقیت در 28 اکتبر 2011 پرتاب شد که نسل جدیدی از قابلیت های تصویربرداری با وضوح متوسط عملیاتی پس از AVHRR در NOAA، MODIS در ماهواره های Terra و Aqua را امکان پذیر می کند. VIIRS نظارت عملیاتی محیطی و پیش بینی عددی آب وهوا با 22 باند تصویربرداری رادیومتریک با طول موج های 41/0 تا 5/12 میکرومتر را پوشش می دهند. به منظور آشکارسازی تأثیر بارش بر پوشش گیاهی استان لرستان، میانگین ماهانه شاخص استاندارد بارش SPI با استفاده از داده های بارش 7 ایستگاه هواشناسی استان محاسبه شد. سپس با استفاده از تصاویر مادون قرمز به صورت میانگین هفتگی در دوره زمانی 2021-2013 (اول آوریل تا پایان ژولای) اخذ شده از سنجنده Suomi NPP به بررسی وضعیت پوشش گیاهی پرداخته شد. نتایج نشان داد میزان همبستگی شاخص استاندارد بارش با شاخص NDVI، VCI،TCI و VHI به ترتیب 0037/0، 0048/0، 174/0 و 150/0 است. شاخص TCI همبستگی بیشتری با شاخص SPI داشته و به عنوان یک روش ترکیبی از سنجش ازدور و اطلاعات ایستگاه های هواشناسی برای بررسی شرایط پوشش گیاهی در استان لرستان مناسب است. پوشش گیاهی همه ساله با درجات مختلفی از خشکسالی روبه رو بوده و شدیدترین خشکسالی پوشش گیاهی در 2021 در بیشتر مناطق استان به ویژه قسمت های مرکزی، جنوبی و شمال شرقی استان رخ داده است. در سال های 2013، 2015 و 2018 خشکسالی پوشش گیاهی با شدت کمتری رخ داده و در 2016،2018، 2019 و 2020 پوشش گیاهی در شرایط مطلوب تری قرار داشته است.
پدیدارشناسی انگیزه چادرخوابی گردشگران به منظور توسعه گردشگری استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری و اوقات فراغت دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
231 - 254
حوزههای تخصصی:
چادرخوابی پدیده ای است که در صنعت گردشگری ایران با رشد قابل توجهی همراه بوده است و در توسعه گردشگری نقش بسزایی ایفا می کند. نظر به اهمیت موضوع، در این مطالعه به پدیدارشناسی انگیزه چادرخوابی گردشگران به منظور توسعه گردشگری استان گیلان پرداخته شد. مطالعه حاضر از نظر هدف مطالعه ای کاربردی توسعه ای است و از منظر روش گردآوری داده ها، پژوهشی کیفی مبتنی بر رویکرد تفسیرگرایانه است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه ژرف با افراد دارای تجربه زیسته یعنی گردشگران چادرخواب استفاده شد. برای اعتبارسنجی تحلیل کیفی از روش هولستی استفاده شد و ضریب توافق مشاهده شده 631/0 برآورد شد. نمونه گیری با روش هدفمند انجام شد که درنهایت با سیزده مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. برای تجزیه وتحلیل داده های پژوهش از تحلیل کیفی پدیدارشناسی و نرم افزار MaxQDA استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان داد انگیزه های اقتصادی، طبیعت دوستی، احساس ماجراجویی، عوامل فردی، ویژگی های شخصیتی گردشگران مهم ترین انگیزه های گردشگران چادرخواب است. همچنین این پدیده با چالش هایی نیز همراه است که ازجمله آن ها می توان به نبود اقامتگاه های مطمئن و امن، دسترسی محدود به اقامتگاه های بزرگ، نبود سیاست گذاری منسجم برای قیمت گذاری اقامتگاه ها، فقدان نظارت بر اقامتگاه های موجود، فقدان برنامه و عزم کافی برای اقامت گردشگران، فقدان اطلاع رسانی به گردشگران برای دسترسی به اقامتگاه و فرهنگ گردشگری پایین در کشور اشاره کرد.
The Limits of Security Exceptions in the World Trade Organisation System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ویژه نامه
140 - 161
حوزههای تخصصی:
For years, World Trade Organization (WTO) Members avoided invoking the security exception, leaving unresolved tensions between its self-judging nature and the compulsory jurisdiction of WTO panels. However, in 2017 and 2018, several panels were established after respondents justified measures as essential for national security. The rise in economic sanctions has heightened the importance of WTO security exceptions, which permit otherwise WTO-inconsistent measures like discriminatory tariffs. The broad scope of the national security exception in Article XXI of the GATT poses challenges due to potential abuse. Through a detailed analysis of the legal framework and standards of proof, this article explores the limits of this exception and proposes reforms to balance national security and free trade. It finds that while necessary, the exception's misuse of protectionism threatens global trade stability. The study calls for more explicit guidelines, transparency, and robust dispute resolution to prevent abuse
تخمین فعالیت گسل سوران در خاور ایرانشهر با بررسی های مورفوتکتونیکی و لرزه زمین ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
1 - 18
حوزههای تخصصی:
منطقه سوران به لحاظ زمینساختی، در زون زمیندرز سیستان واقع گردیده و گسلهای آن، به عنوان بخشی از گسلهای فعال منطقه در جنوب خاوری ایران می باشد. گسل سوران واقع در جنوب باختری گسل سراوان، یک گسل احتمالی و همراستا با آن می باشد که در محدوده مرزی استان سیستان و بلوچستان قرار گرفته است. شاخصهای ریخت زمینساختی نظیر: شاخص عدم تقارن حوضه زهکشی، شاخص BS، انتگرال فرازنما و آبراهه های جوان، نشان از فعالیت نوزمین ساختی بالای منطقه دارند. گسل های اصلی منطقه شامل گسل های فعال کواترنری و گسل های غیر کواترنری است که اکثراً از نوع فرعی و غیر فعال می باشند. گسل های قدیمی موجود در منطقه که در بعضی نقاط به گسل های فعال کواترنری مرتبط شوند نیز احتمال فعالیت دارند. با توجه به نمودار گل سرخی رسم شده، روند غالب گسل ها و شکستگی های کواترنر و غیرکواترنر منطقه در راستای 100N می باشد. با توجه به نقشه هم شدت شکستگی رسم شده در GIS و با نظر به این که در مناطقی که طول گسل و شدت شکستگی در حوالی آن بیشتر باشد، مقدار فعالیت مجدد روی آن افزایش می یابد، مکان هایی که احتمال فعالیت مجدد گسل ها وجود دارد شناسایی شدند. با توجه به فرمول لرزه خیزی به دست آمده از داده های لرزه ای منطقه و میزانb-value بالا، پوسته قادر به تحمل تجمع تنش بوده لذا تنش با فاصله زمانی زیاد ولی با قدرت بیشتری از گسل های منطقه تخلیه می شود. محاسبه شتاب ثقل های وارده ناشی از گسل های فعال کواترنری به این منطقه نشان می دهد گسل سوران به طول تقریبی 52 کیلومتر، در صورت فعالیت با حداقل 40 درصد از طول خود در فاصله 3.5 کیلومتری از مرکز محدوده، بیشترین شتاب افقی را به شهر سوران وارد خواهد کرد.
سنجش اَبَر چالش های حکمروایی زیست محیطی در کلانشهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
1 - 14
حوزههای تخصصی:
چالش های محیط زیستی یکی از اساسی ترین مسائل شهر امروزی و حاصل تعارض و تقابل با محیط طبیعی است. یک عامل بسیار مهم که تاثیر تعیین کننده ای بر پایداری محیط زیستی جوامع شهری دارد، حکمروایی محیط زیستی شهر است که کلیه سیاست ها، اقدامات، طرح ها و برنامه های اجرایی در قلمرو شهر با اثرگذاری محیط زیستی را شامل می شود. هدف این پژوهش سنجش اَبَر چالشهای حکمروایی محیط زیستی در کلانشهر اهواز است. روش پژوهش، بر اساس هدف از نوع کاربردی و بر اساس ماهیت پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است. شاخص های 18 گانه از میان 25 شاخص و منطبق با وضعیت بوم شناختی شهر تعیین و پرسشنامه تنظیم شد. در این پژوهش از روش آنتروپی شانون برای وزن دهی شاخص ها و با استفاده از مدل ویکور اقدام به رتبه بندی مناطق کلانشهر اهواز بر اساس چالش های حکمروایی محیط زیست شهری گردید.جامعه آماری این پژوهش، کارشناسان، خبرگان و مدیران محیط زیست، پسماند، آبفا کلانشهر اهواز هستند. روش نمونه گیری، گلوله برفی است و داده ها با بهره گیری از پرسش نامه پژوهشگر ساخته در سال جاری گردآوری شده است. یافته ها نشان داد که مؤلفه های مدیریت فاضلاب های خانگی-تجاری (0.078)، زیرساخت های زیست محیطی(0.074) با اهمیت ترین و آلاینده های مغناطیسی (0.010) کم اهمیت ترین شاخص ها و در اولویت بندی مناطق، منطقه هشت به دلیل استقرار کارخانجات و صنایع سنگین و شرکت های حفاری، با بالاترین میزان آلودگی محیطی و چالش در مدیریت پساب های صنعتی مواجه است. همچنین نتایج نشان داده است که افزایش آگاهی زیست محیطی در بین شهروندان و مدیران و مدیریت پساب ها، آب های سطحی و پسماندها از پیشران های پیش نیاز حکمروایی زیست محیطی در مناطق مختلف شهر اهواز می باشند.
بررسی تغییرات فصلی و تأثیر عملیات اصلاح مرتع بر میزان تصاعد دی اکسید کربن (مطالعه موردی: مراتع سردشت کوهستانی بخش زیدون شهرستان بهبهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
129 - 149
حوزههای تخصصی:
دی اکسید کربن شاید مهم ترین گاز موجود در اتمسفر باشد که گرمایش جهانی به آن ارتباط داده می شود. تأثیر عملیات اصلاحی بر روی تصاعد کربن و ترسیب کربن در بسیاری از مناطق جهان بسیار کم بررسی و مطالعه شده است. در این راستا این مطالعه در بخش کوهستانی زیدون شهرستان بهبهان برای بررسی تأثیر عملیات اصلاحی بر روی تصاعد کربن خاک صورت گرفته است. بدین منظور سه منطقه شامل منطقه بدون عملیات اصلاحی (شاهد)، منطقه تحت عملیات بوته کاری و منطقه تحت عملیات کنتورفارو در منطقه موردمطالعه انتخاب شد. در هر منطقه چهار ترانستکت صد متری مستقر شده و در طول هر ترانسکت چهار پلات مستقر شده و اندازه گیری تصاعد کربن انجام شد. نمونه برداری به کمک تله های قلیایی، با روش اتاقک بسته ساکن صورت گرفت. برای ارزیابی تغییرات فصلی تصاعد کربن، اندازه گیری در فصول تابستان، پاییز و زمستان انجام شد. نتایج نشان داد میزان تصاعد کربن مرتع بدون عملیات اصلاحی به شکل معنی داری بالاتر از تیمارهای بوته کاری و کنتورفارو است. بالاترین تصاعد کربن به میزان 15/1 گرم در مترمربع در روز مربوط به تیمار شاهد و کمترین تصاعد با میزان 42/0 مربوط به تیمار بوته کاری بود. بین تیمار بته کاری و کنتورفارو از نظر تصاعد کربن تفاوت معنی داری دیده نشد. نتایج بررسی تغییرات فصلی تصاعد کربن نشان داد بدن در نظر گرفتن تیمارها و به طورکلی میزان تصاعد کربن در فصل تابستان بیشتر از پاییز و زمستان بوده است. به طورکلی میزان تصاعد کربن در تابستان 9/0 گرم در مترمربع در روز و در زمستان 55/0 گرم در مترمربع در روز بود. با در نظر گرفتن تیمارهای مختلف نتایج نشان داد از نظر تصاعد کربن بین فصول مختلف تفاوت معنی داری در تیمار شاهد دیده نمی شود. در تیمار بوته کاری میزان تصاعد کربن در تابستان و پاییز اختلاف معنی داری با زمستان داشت. در کنتورفارو میزان تصاعد کربن در فصل تابستان به شکل معنی داری بالاتر از میزان تصاعد کربن در پاییز و زمستان بود. نتایج ارتباط بین میزان دما و رطوبت و تصاعد کربن خاک نشان داد بین رطوبت و تصاعد کربن رابطه معنی داری وجود ندارد؛ اما بین دما و تصاعد کربن در دو تیمار بوته کاری و کنتورفارو ارتباط معنی داری وجود دارد؛ به شکلی که با افزایش دما میزان تصاعد کربن نیز افزایش یافته است. نتایج این مطالعه نشان می دهد انجام عملیات اصلاح در مرتع می تواند به شکل معنی داری میزان تصاعد کربن خاک را کاهش دهد که این امر می تواند به مدیران در راستای کاهش دی اکسید کربن جو کمک شایانی کند.
ژئوپلیتیکِ هوش مصنوعی؛ رَه نشانِ نظری رقابت های الگوریتمی بازیگرانِ نظام جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷۵)
270 - 313
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر با پیدایشِ انقلاب صنعتیِ چهارم و بسیط یافتن نظام هایِ سایبری، هوش مصنوعی به عنوان عنصری حیاتی و ارزشمند تلقی شده و تسلط بر آن به عنوان مولفه ای از قدرت محسوب می شود. اهمیت این موضوع را زمانی بهتر متوجه می شویم که رقابت های استراتژیکِ بازیگران بین المللی-عموماً قدرت های بزرگ-جهتِ فعالیت های خود را به سمت و سوی تحقیق و توسعه در حوزه هوش مصنوعی سوق داده و در حال تبدیل کردن آن به یکی از مهم ترین مزیت های راهبردی در محیط بین المللی هستند. این مقاله با مفروض گرفتن آینده رقابتِ ژئوپلیتیک-ژئواستراتژیک با محوریتِ هوش مصنوعی و کاربردهای آن و با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی به دنبالِ پاسخِ به این سوال است که "شبکه ژئوپلتیکی سیستم بین الملل" چگونه توسط جوهره دوانگارِ هوش مصنوعی دچار دگردیسی شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد هوش مصنوعی و سیستم الگوریتمی با بازتولید مولفه های نوینِ ژئوپلیتیکی و استفاده از کارکردهای نظامی، امنیتی، سیاسی، ژئواکونومیکی و ژئوکالچریِ آن، تاثیر قابل ملاحظه ای در ارتقاء، تحول و تطورِ قدرت کنشگران بین المللی دارد.
پیش نگری بارش با استفاده از مدل های CMIP6 تا پایان قرن 21 در شمال غرب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
173 - 194
حوزههای تخصصی:
بارش اصلی ترین جزء چرخه هیدرولوژی است که در بسیاری از مطالعات ازجمله مدیریت سیستم های آبیاری و زهکشی، عملکرد محصولات کشاورزی، مطالعات زیست محیطی، سیلاب، خشکسالی و غیره از اهمیت زیادی برخوردار است. لذا در این پژوهش به ارزیابی 7 مدل GCMs از CMIP6 در شبیه سازی بارش و پیش نگری تغییرات بارش در شمال غرب ایران تحت سه سناریوی واداشت اجتماعی-اقتصادی (SSP) در سه دوره (2050-2021، 2080-2051، 2100-2081) نسبت به دوره پایه (2014-1985) پرداخته شد. روند تغییرات بارش با استفاده از آزمون من کندال و تخمینگر شیب سن محاسبه گردید. جهت مقیاس کاهی داده های GCMs نیز از رویکرد مقیاس بندی خطی (LSBC) استفاده شد و صحت سنجی مدل های مختلف با استفاده از سنجه های متداول آماری، RMSE، MAE و R2 ارزیابی گردید. نتایج حاصل از ارزیابی عملکرد مدل های CMIP6 نشان داد که از میان مدل های موردبررسی، مدل MPI-ESM1-2-LR با متوسط R2 برابر با 86/0 و RMSE برابر با 7/19 در سطح منطقه از دقت بیشتری نسبت به سایر مدل ها در شبیه سازی بارش برخوردار است. نتایج حاصل از پیش نگری تغییرات بارش نیز نشان داد بارش بر اساس سناریوی SSP1-2.6 در هر سه دوره آینده و به طور متوسط تا پایان قرن 21 به میزان 6/2 درصد افزایش پیدا خواهد کرد و در بیشتر ایستگاه ها در سطح 01/0 درصد معنی دار شده است؛ اما بر اساس سناریوهای SSP3-7.0 و SSP5-8.5 میزان بارش تا پایان قرن 21 به ترتیب 5/14 و 6/3 درصد کاهش پیدا خواهد کرد که بیشترین میزان کاهش آن نیز مربوط به مناطق پر بارش در جنوب غرب منطقه است. میزان کاهش در مناطق غربی و جنوب غربی در سطح 01/0 درصد معنی دار شده است. درمجموع با توجه به سناریوهای مختلف، در بیشتر پهنه موردمطالعه روند بارش تا پایان قرن 21 کاهشی است و لازم است مسئولان و برنامه ریزان راهکارهای لازم جهت سازگاری با تغییرات اقلیمی حاصل را اتخاذ نمایند.
تعیین دامنه تغییرات مقدار پس زمینه طبیعی متغیرهای فیزیکوشیمیایی در منابع آب شرب و ارزیابی ریسک سلامت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
61 - 84
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه، شناسایی نقش عوامل طبیعی و انسانی در کنترل ترکیب شیمیایی منابع آب شرب شهری و روستایی شهرستان های بوئین-میاندشت و فریدونشهر در استان اصفهان است. در اغلب مطالعات، منابع احتمالی متعددی برای متغیرهای فیزیکوشیمیایی آب شرب مطرح شده است. بنابراین، تعیین مقدار و دامنه تغییرات غلظت پس زمینه طبیعی (NBL) این متغیرها می تواند در بهبود مدیریت منابع آب و جلوگیری از عواقب ناگوار برای سلامت ساکنین از طریق مصرف آب بسیار موثر باشد. بنابراین، با استفاده از روش های آزمون رفع داده پرت تکراری (Iterative 2σ)، تابع توزیع محاسباتی (CDF) و آزمون گربز تکراری (IGT)، NBL 11 متغیر فیزیکوشیمیایی شامل EC، TDS، SO4، F، Cl، NO3، HCO3، Ca، K، Mg، Na محاسبه شده است. فرایند پیش انتخاب (PS) دسته داده ها بر اساس NO3 و Cl انجام شده است. به دلیل عدم ایجاد توزیع نرمال توسط روش های احتمالاتی Iterative 2σ و CDF، مقدار NBL برای متغیرهای SO4، NO3 و Na در دسته داده بوئین-میاندشت و متغیرهای EC، TDS، NO3 و Na در دسته داده فریدونشهر را نمی توان با استفاده از آنها محاسبه کرد. بنابراین، برای این متغیرها از روش قطعی (95 درصد داده های باقیمانده) به عنوان NBL استفاده شده است. محاسبات نشان می دهد که مقادیر NBL تعیین شده توسط روش IGT بزرگتر از مقادیر بدست آمده از روش های Iterative 2σ وCDF است. ارزیابی ریسک سلامت انسان از طریق مصرف آب شرب و تماس پوستی با تأکید بر غلظت نیترات نشان می دهد که اغلب نمونه های مورد مطالعه در رده بی خطر و کم خطر قرار دارند و این بیانگر کیفیت بسیار خوب نمونه ها برای مصرف شرب است.
شناسایی و تحلیل تاب آوری نواحی ساحلی در برابر مخاطرات طبیعی (مطالعه موردی: بندر ماهشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
31 - 52
حوزههای تخصصی:
جوامع انسانی در طول تاریخ کماکان با مخاطرات روبرو بوده و همواره اثرات زیان باری را متحمل شده اند. مخاطرات محیطی نه تنها به لحاظ تعداد، بلکه با افزایش تنوع و میزان خسارات به ویژه در نواحی مستعد در حال وقوع اند. ارتباط نزدیک با محیط، محرومیت، عدم آگاهی و آمادگی موجب افزایش آسیب پذیر شدن نواحی ساحلی می شود. با این وجود پدیده هایی اجتناب ناپذیر بوده و تنها راه مقابله با آن، مدیریت آنها است. یکی از رویکردهای رویارویی با مخاطرات و بحران های محیطی، تاب آوری است. بندر ماهشهر با قرارگیری در معرض انواع مختلف مخاطرات، در شرایط آسیب پذیری بالایی قرار دارد و سنجش میزان تاب آوری آن ضرورت دارد. هدف از این پژوهش، تحلیل تاب آوری در برابر مخاطرات محیطی در مناطق 5 گانه بندرماهشهر است. پژوهش حاضر کاربردی و از لحاظ روش شناسی توصیفی-تحلیلی است. ابزار مورداستفاده، ترکیبی از پرسشنامه محقق ساخته است. پرسشنامه ها در پنج منطقه بندر ماهشهر توزیع و تکمیل شد. برای تحلیل رابطه عوامل مؤثر بر تاب آوری از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی استفاده شده است. برای گویه های توصیفی از روش های آماری مد، میانه، میانگین، واریانس، چولگی و کشیدگی بهره گرفته شده است و برای وزن دهی و مشخص ک ردن عوام ل تأثیرگ ذار ب ر تاب آوری، از روش ه ای تصمیم گیری چندمعیاره (مدل سلسه مراتبی فازی) و رتبه بندی وضعیت شاخص های تاب آوری در مناطق پنج گانه بندر ماهشهر از روش واسپاس استفاده شده است. نتایج وضعیت کلی تاب آوری در محدوده مورد مطالعه، که تابعی از شاخص ها و متغیرهای تشکیل دهنده آن است، نشان داد میانگین حاصل شده پایین تر از حد متوسط قرار دارد. دلیل اصلی وضعیت نامناسب تاب آوری در محدوده مورد مطالعه را می توان به ضعف برخورداری از شاخص های اقتصادی و کالبدی نسبت داد. براساس وزن دهی شاخص اقتصادی در رتبه اول قرار گرفت که تأثیر مستقیم با تاب آوری دارد. رتبه بندی مناطق نشان داد که منطقه 3 وضعیت بهتری نسبت به سایر مناطق دارد.
پایش تغییرات زمانی-مکانی خشک سالی هواشناسی و تحلیل روند متغیرهای اقلیمی در استان خوزستان بین سال های 2000 تا 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
73 - 94
حوزههای تخصصی:
کاهش اثرات خشک سالی و مدیریت بهینه منابع آب، متاثر از پیش آگاهی برنامه ریزان منطقه ای از مناطق تحت تاثیر خطر ناشی از وقوع خشکسالی است. به همین دلیل ارزیابی و بررسی این پدیده می تواند بسیار حائز اهمیت باشد. این پژوهش باهدف پایش تغییرات زمانی- مکانی خشک سالی هواشناسی و تحلیل روند متغیرهای اقلیمی در استان خوزستان در طول دوره آماری 2000 تا 2020 با استفاده از شاخص بارش- تبخیر و تعرق استاندارد (SPEI) و نرم افزارهای ArcMap، XLSTAT و RStudio انجام شد. همچنین برای بررسی روند تغییرات در بازه مورد مطالعه آزمون های من-کندال و شیب سن نیز به کار گرفته شد. پس از محاسبه خشکسالی، تاثیر این پدیده بر روی پهنه آبی دو تالاب هورالعظیم و شادگان برای سال های 2000، 2006، 2015 و 2020 بررسی شد. نتایج بررسی خشک سالی با شاخص SPEI نشان می دهد که خشک سالی و ترسالی شدید درسطح خوزستان به ترتیب در سال های 2017 و 2004 رخ داده است. بررسی نتایج نشان داد بین تغییرات سطح تالاب های بیان شده با مسئله خشکسالی رابطه مستقیمی وجود دارد و با افزایش شدت خشکسالی مساحت پوشش آبی تالا ب ها کاهش می یابد و با افزایش ترسالی مساحت آب در تالاب ها افزایش می یابد. همچنین نتایج نشان داد که بررسی شیب روند تغییرات حاصل از آزمون سن برای بارش و دما در ایستگاه ها به ترتیب بین 87/1- تا 38/3 و 016/0 تا 25/2 متغیر بود. بیشترین شیب تغییرات با روند افزایشی بارش در مناطق غرب و مرکز استان مشاهده گردید و شیب تغییرات منفی بارش بیشتر در مناطق جنوبی رخ داده است. همچنین، تحلیل دما با این آزمون نشان داد دما در تمام ایستگاه ها با شیب نسبتاً ملایم در بازه مورد بررسی روند مثبت و رو به افزایش داشته است. شایان ذکر است وجود روند افزایشی و کاهشی نشان دهنده ی وجود تغییر و نوسانات اقلیمی است. بنابراین، بررسی این موضوع و ارائه راه کارهایی به منظور مدیریت منابع آب در زمان بحران امری ضروری به نظر می رسد.
شبیه سازی تغییرات کربن آلی خاک های جنگلی در اثر تغییر اقلیم در ارتفاعات مختلف با استفاده از مدل Roth C(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۱
150 - 183
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تأثیر ارتفاع و تغییر اقلیم بر ذخیره کربن آلی خاک های جنگلی شهرستان تالش در استان گیلان پرداخته است. نمونه های مرکب خاک از عمق ۰ - ۳۵ سانتی متری و از چهار محدوده ارتفاعی (۵۰۰-۱۰۰۰، ۱۰۰۰-۱۵۰۰، ۱۵۰۰-۲۰۰۰ و ۲۰۰۰-۲۵۰۰ متر بالاتر از سطح دریا) جمع آوری و غلظت کربن آلی و سایر ویژگی های خاک در آن ها اندازه گیری گردید. نتایج نشان می دهد با افزایش ارتفاع از سطح دریا، ذخیره کربن آلی خاک به دلیل افزایش بارندگی و کاهش دما، افزایش می یابد. بیشترین ذخیره مربوط به ارتفاعات ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ متر (۹۷.۴۶ تن در هکتار) و کم ترین آن مربوط به ارتفاعات ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر (۴۴.۲۳ تن در هکتار) بود. مدل روتامستد (Roth C) به طور دقیق و با ضریب همبستگی و تبیین بالای ۰.۹۵، ذخیره کربن آلی خاک ها را تخمین زد. در شرایط فعلی، کربن ورودی و خروجی خاک در تعادل و تقریباً معادل ۱.۲۹ تا ۲.۷۶ تن در هکتار در سال است. طبق سناریوهای مدل سازی، کاهش بارندگی (۲.۱۵ میلی متر در هر ۱۰ سال) و افزایش دما (۰.۴ سانتی گراد)، باعث کاهش ۳۳.۵۴ تا ۴۰.۰۱ درصدی ذخیره کربن آلی در همه طبقات ارتفاعی، به ویژه در نقاط مرتفع تر خواهد شد. در این حالت، خاک به منبعی برای تولید گاز کربنیک تبدیل می شود. برعکس، افزایش بارندگی و کاهش دما باعث افزایش ۱۳.۸۴ تا ۱۸.۹۴ درصدی ذخیره کربن آلی در همه طبقات ارتفاعی، به ویژه در نقاط مرتفع تر خواهد شد. در این حالت، خاک به مخزنی برای نگهداری گاز کربنیک اتمسفری به شکل هوموس تبدیل می شود. نتایج نشان می دهد مدل های شبیه سازی دینامیک کربن آلی خاک، ابزارهای دقیقی برای پیش بینی و بررسی تأثیر تغییر اقلیم بر این ذخایر، به ویژه در خاک های جنگلی هستند. این پژوهش تأکید می کند حفظ ارتفاعات جنگلی و مدیریت اقلیمی برای جلوگیری از کاهش ذخیره کربن و مقابله با تغییرات اقلیمی، اهمیت ویژه ای دارد.
ارزیابی آسیب پذیری طبیعی منطقه حفاظت شده جنگلی هلن در استان چهارمحال و بختیاری به مخاطرات محیطی چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
74 - 101
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر بررسی آسیب پذیری منطقه حفاظت شده جنگلی هلن نسبت به مخاطرات محیطی چندگانه بود. برای این منظور، در مرحله نخست، آماربرداری میدانی در قالب قطعات نمونه سیستماتیک تصادفی انجام و نقشه درجه حساسیت رویشگاه های جنگلی منطقه بر اساس تغییرات درصد تاج پوشش تهیه و استاندارد شد. در مرحله بعد، نقشه های استانداردشده پنج مخاطره محیطی شامل خشکسالی، تبخیر و تعرق، آتش سوزی، سیلاب و زمین لغزش با تجزیه وتحلیل داده های اقلیمی شامل مقادیر بارندگی و تبخیر و تعرق ماهانه و نتایج مطالعات پیشین تهیه شدند. با اجرای روش دلفی و تجزیه وتحلیل نظرات 5 نفر از متخصصان امر حفاظت از رویشگاه های جنگلی، وزن نسبی مخاطرات محیطی محاسبه شد. در مرحله آخر، نقشه های استاندارد شده حساسیت و مخاطرات محیطی در وزن نسبی محاسبه شده ضرب شدند و ضمن تلفیق نقشه های وزن دار بی مقیاس مخاطرات محیطی و حساسیت رویشگاه های جنگلی، نقشه طبقه بندی میزان آسیب پذیری در سه طبقه کم، متوسط و زیاد تهیه شد. نتایج مقادیر وزن نسبی محاسبه شده برای هر یک از مخاطرات محیطی نشان داد که خشکسالی بیشترین وزن نسبی (95/0) را در بین تمام مخاطرات موردبررسی دارد و پس ازآن آتش سوزی (با وزن نسبی 9/0) دومین رتبه را به خود اختصاص داد. تلفیق نقشه های وزن دار درجه حساسیت رویشگاه ها و مخاطرات محیطی نشان داد که میزان آسیب پذیری منطقه حفاظت شده جنگلی هلن از 25/1 تا 38/3 متغیر بود. تفاوت در درجه حساسیت رویشگاه ها و شدت وقوع مخاطرات در بخش های مختلف منطقه سبب ایجاد ناهمگنی و تمرکز سطوح بالای آسیب پذیری در برخی از بخش های منطقه موردمطالعه شده است. طبقه بندی نقشه تغییرات سطح آسیب پذیری در سه طبقه با درجه آسیب پذیری کم، متوسط و زیاد نشان داد که به ترتیب 8/6701، 3/10806 و 4/11664 هکتار از وسعت رویشگاه جنگلی منطقه حفاظت شده هلن در طبقات با درجه آسیب پذیری کم (23 درصد)، متوسط (37 درصد) و زیاد (51 درصد) قرار دارد. این تحقیق با فراهم آوردن نقشه دقیق مکانی از الگوی مکانی آسیب پذیری در سطح منطقه حفاظت شده هلن اطلاعات حیاتی برای توسعه برنامه ریزی های حفاظتی و اولویت بندی اقدامات مدیریتی برای جلوگیری یا کاهش صدمات ناشی از مخاطرات محیطی چندگانه را برای این منطقه فراهم نموده است.
From Ideology to Impact: A Comparative Study of Al-Qaeda and ISIS Threats to Iraqi Social Peace(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۷۶)
137 - 157
حوزههای تخصصی:
This research engages in a comparative analysis of the two most dangerous jihadist terrorist organizations in Iraq: Al-Qaeda and the Islamic State in Iraq and the Levant (ISIS). The central hypothesis suggests that ISIS poses a more significant risk to social harmony in Iraq than Al-Qaeda. The primary goal of this study is to assess and compare the distinct impact of these prominent terrorist groups on social peace in the Iraqi context. By examining their respective ideologies, strategies, and targeted demographics, this research aims to shed light on the varying levels of threat they pose to communal cohesion and regional security. To achieve these objectives, a qualitative methodology was employed, utilizing secondary sources to investigate the threats that Al-Qaeda and ISIS pose to social peace in Iraq. The findings of this study provide compelling evidence supporting the claim that ISIS (Daesh) presents a significantly greater threat to social peace in Iraq compared to the terrorist organization Al-Qaeda.
.
بررسی ساختار جوی پدیده فون در زمان رخداد آتش سوزی جنگل های شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۹
195 - 216
حوزههای تخصصی:
درک درست ساختار جوی که سبب رخداد آتش سوزی جنگل ها و مراتع می شوند با توجه به اهمیت این منابع طبیعی برای انسان عاملی بسیار مهم برای پیش بینی به موقع و انجام اقدامات لازم برای جلوگیری از به وجود آمدن خسارت جبران ناپذیر توسط این بلای طبیعی است. به منظور بررسی سازوکارهای جوی حاکم بر رخداد پدیده فون در زمان رخداد آتش سوزی جنگل های شمال ایران از چهار نوع داده در تحقیق استفاده شد. ابتدا با اخذ داده های مربوط به آتش سوزی از اداره کل منابع طبیعی استان های گیلان، مازندران و گلستان دوره موردنظر شناسایی گردید. در ادامه با دریافت داده های دیده بانی شده ایستگاه های هواشناسی واقع در دامنه های رو و پشت به باد رشته کوه البرز تغییرات پارامترهایی چون دما، فشار و باد بررسی شد. سپس از داده های شبکه بندی شده مربوط به مراکز ملی پیش بینی محیطی/ علوم جو (NCEP/NCAR) و مرکز اروپایی پیش بینی میان مدت جوی (ECMWF) برای تبیین ساختار جو استفاده شد. برای بررسی دمای سطح زمین از تصاویر سنجنده مودیس و برای ردیابی توده های هوا از مدل پسگرد ذرات معلق بهره گرفته شد. مشخص شد که طی دوره موردمطالعه، رویداد 25 تا 31 ژانویه 2007 از قوی ترین و فراگیرترین فون های به وقوع پیوسته در منطقه است. نتایج نشان داد با تشکیل یک سلول پرفشار واقع در جنوب کشور و یک سلول کم فشار در قسمت بادپناه کوهستان البرز، گرادیان شدید فشاری را به وجود آورده و سبب شده تا جریان جنوبی مناطق شمالی ایران را تحت تأثیر قرار دهد. بر این اساس، طی یک فرآیند استاتیکی-دینامیکی جریان چرخندی بادپناهی در بادپناه رشته کوه البرز شکل گرفته است. از طرفی با صعود توده هوا بر روی رشته کوه البرز و همچنین تخلیه رطوبتی آن و عبور بسته هوا از روی کوهستان و شارش یافتن آن در منطقه و گرمایش بی دررو، توده هوایی گرم و خشک وارد منطقه شده که این شرایط با وزش بادهای شدید همراه شده و مناطق مستعد برای آتش سوزی را تحت تأثیر قرار داده است. با افزایش سرعت باد و فرارفت مثبت دما، پرش ناگهانی و افزایش دما به وجود آمده است. ردیابی بسته هوا نیز نشان داد سرمنشأ اصلی جریان وارد شده به منطقه در محدوده شمال دریای خلیج فارس و شمال شرق آفریقاست.
پهنه بندی خطر وقوع سیلاب در حوضه آبریز رود زرد، با استفاده از مدل تحلیل چند معیاره ی ویکور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مخاطرات محیط طبیعی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۱
19 - 38
حوزههای تخصصی:
سیلاب از پرحادثه ترین مخاطرات طبیعی ایران می باشد که در سال های اخیر تکرار و شدت وقوع آن بیشتر شده است. حوضه آبریز رود زرد نیز از این شرایط مستثنی نیست، به طوریکه رخداد این پدیده در طی چند سال گذشته به آسیب پذیری برخی مناطق مسکونی، اراضی زراعی و باغات در این حوضه منجر شده است. با توجه به اهمیت موضوع، با بررسی های میدانی و مطالعه منابع، ابتدا لایه های شیب،جهت شیب، طبقات ارتفاعی، لیتولوژی، بارش، کاربری اراضی، تراکم زهکشی و فاصله از رودخانه، به عنوان، معیارهای موثر در وقوع سیلاب حوضه شناسایی شدند. سپس لایه ها توسط سامانه اطلاعات جغرافیایی تهیه گردید، ارزش گذاری و استاندارد سازی نقشه های معیار، با استفاده از روش فازی انجام گرفت. در مرحله بعد لایه های مد نظر به روش کریتیک وزن دهی شدند و در نهایت، تحلیل و مدل سازی نهایی با استفاده از روش ویکور انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که از بین عوامل موثر در ایجاد سیلاب عامل شیب با ضریب وزنی 157/0، ارتفاع با ضریب وزنی 133/0 و کاربری اراضی با ضریب وزنی 127/0 به ترتیب مهم ترین عوامل ایجاد سیلاب در حوضه رود زرد هستند. به علاوه به ترتیب 78/ 10 و 71/16 درصد از مساحت حوضه، در طبقه بسیار پرخطر و پرخطر قرار دارد که نشانگر پتانسیل این حوضه برای وقوع سیلاب می باشد. نواحی شرقی و شمالی و شمال شرقی و بخشی از قسمت های جنوب حوضه شدت سیل خیزی زیادتری دارند، از مهمترین دلایل سیل خیز بودن این قسمت ها میزان ارتفاع بالاتر که سبب جذب رطوبت بیشتر و در نتیحه بارش بیشتر می شود شیب زیاد(بالای27درصد) سبب حرکت بیشتر نزولات جوی در این بخش ها می شود ،پوشش گیاهی با تراکم کم، شکل نه چندان کشیده حوضه و اقدامات ناچیز حفاظتی منابع آب وخاک، باعث شده حوضه از پتانسیل سیل خیزی بالایی برخوردار باشد. لذا پهنه بندی خطر سیلاب می تواند کمک مؤثری در انجام اقدامات حفاظتی، آبخیزداری و مدیریتی حوضه داشته باشد.