مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
توسعه ی روستایی
حوزه های تخصصی:
نقش تعاونیهای تولیدی در توسعه مناطق روستائی نقش تعاونیهای تولیدی در توسعه مناطق روستائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که بهرهبرداریهای کشاورزی در کشور عمدتاًًَ در قطعات کوچک صورت می گیرد و کشاورزان با سرمایههای اندک و به تعداد فراوان در اقصی نقاط کشور پراکندهاند، در تولید، بازاریابی، تأمین اعتبار و تهیّة نهادههای تولید دارای مشکلات فراوانی هستند. آنان مجبورند تا دسترنج خود را به واسطه ها و سلف خواران فروخته و از حدّاقل سود بهرهمند شوند که بعضاًَ در این بین متضرّر میشوند. برای جلوگیری از این امر، آنان به تشکیل تعاونیهای تولیدی مبادرت ورزیده و زمینهای را بوجود میآورند تا با مشارکت فعّال، سرنوشت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خویش را بدست گرفته و توسع? مناطق روستایی را محقّق گردانند. در این راستا، تحقیق حاضر با استفاده از روشهای توصیفی- تحلیلی در میان اعضای تعاونیهای تولیدی مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر به بررسی تأثیر تعاونیهای تولیدی در توسع? مناطق روستایی پرداخته است. نتایج حاصل که از طریق تجزیه و تحلیل آماری بدست آمده، نشان میدهد که عضویّت در تعاونیهای تولیدی به ایجاد اشتغال و افزایش درآمد روستائیان و در نهایت به توسع? مناطق روستایی شهرستان مشگین شهر انجامیده است.
ایجاد اشتغال با ارتقاء اقتصاد غیر کشاورزی در مناطق روستایی
حوزه های تخصصی:
مقاله ی پیش رو حامی یک سیاست استخدامی روستایی در جهت کاهش فقر روستایی در کشورهای درحال توسعه و بنیان نهادن فرآیند توسعه ی پایدار می باشد. افزایش جمعیت مداوم، نیازمند فرصت های شغلی و درآمدی قابل توجه می باشد. از آنجا که ظرفیت بخش کشاورزی در جهت فراهم آوردن اشتغال، محدود می باشد؛ تنها گزینه، بخش غیر کشاورزی مناطق روستایی و بخش کسب و کار کشاورزی آن و ظرفیت قابل توجه این بخش در ارائه فرصت های استخدامی/ فرصت های شغلی می باشد. برای دست یابی به این هدف، با این حال تاسیس شرکت های خیلی کوچک، کوچک و متوسط در تعداد بالا ضروری می باشد. کارآفرینانِ با انگیزه و نوآوری خیلی بالا، توام با یک ساختار اجتماعی مناسب و مؤسسات حمایتی، پیش نیاز انجام این کار می باشند. کارآفرینان نوآور، دانش و سرمایه ی خود را سرمایه گذاری می کنند، از این رو نوآوری های فعال با بهره وری بالا در بخش های روستایی و ایجاد فرصت های شغلی و درآمدی خلق می کنند.
ارزشیابی آموزش های فنی حرفه ای زنان روستایی در زمینه ی صنایع دستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش زنان روستایی گامی اثربخش در راستای توسعه ی پایدار روستایی است. هدف کلی این پژوهش توصیفی – پیمایشی، ارزشیابی آموزش های فنی حرفه ای غیررسمی زنان روستایی بود. جامعه ی آماری این پژوهش را زنان روستاهای شهرستان سنندج در استان کردستان تشکیل دادند و با محاسبه ی حجم نمونه ای معادل120 نفر با استفاده از جدول کرسجی و مورگان KrejcE،1980 ) Morgan &) از روش نمونه گیری چند مرحله ای استفاده شد. ابزار گرد آوری داده ها پرسشنامه بود که روایی ظاهری و محتوایی آن به وسیله ی پانل متخصصین تایید گردید. جهت تعیین پایایی پرسشنامه از روش آزمون مجدد استفاده شد و پایایی آزمون مورد تایید قرار گرفت. بر اساس یافته ها، تفاوتی معنادار بین مهارت پیشین و کنونی پاسخگویان در زمینه ی صنایع دستی پس از شرکت در برنامه های آموزش فنی و حرفه ای بدست آمد. بررسی تفاوت در تغییر دانش زنان روستایی بر حسب سطح تحصیلات، حاکی از آن بود که اختلافی معنی دار بین تغییر دانش زنان روستایی در سطوح گوناگون تحصیلی وجود دارد. با توجه این که هدف از اجرای این آموزش ها اشتغال زایی در راستای توسعه ی اقتصادی روستا می باشد، اما متاسفانه به علت محدودیت اعتبارات، نبود صرفه ی اقتصادی تولید در سطح خرد و... امکان اشتغال زنان روستایی در زمینه ی صنایع دستی بسیار محدود است. جهت برطرف شدن این معضل، تشکیل شرکت-های تعاونی زنان روستایی و شرکت های تعاونی فرش بافی در روستا پیشنهاد می شود.
گردشگری روستایی (راهبردی برای توسعه ی روستاهای حوزه ی جنگلی فارِسبان)
حوزه های تخصصی:
امروز، که «گردشگری روستایی» به عنوان بخش مهمی از فعالیت های توسعه ی روستایی پذیرفته شده، لازم است که از آن در راستای بهبود و شکوفایی مستمر بخش های مختلف روستا بهره گیریم و از آن به مثابه ی اهرمی در جهت پیش برد توسعه ی مثبت روستایی استفاده کنیم.
مطالعات نشان می دهد که گردشگری روستایی به شدت رشد کرده است و در بسیاری از مناطق روستایی یک فعالیت مکمّل و پذیرفته تلقی می-شود. ماهیت این فعالیت ایجاد اشتغال و درآمد و متنوع سازی اقتصاد، مشارکت اجتماعی و استفاده از منابع محلی است.
اگر در روستاهایی که تا حدی توان جذب گردشگران را دارند، یک برنامه ریزی دقیق و مدوّن با هدف توسعه ی روستایی انجام پذیرد، گردشگری روستایی می تواند موانع و مشکلات فراوانی را مرتفع سازد و شاخص های توسعه را در مناطق روستایی را تقویت کند.
بررسی روند تغییرات درجه ی توسعه یافتگی مناطق روستایی سیستان و بلوچستان با بهره گیری از تاکسونو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فراهم نمودن زمینه ی برخورداری از خدمات مختلف رفاهی و زیربنایی، تسهیلات اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی از اساسی ترین شاخص های برنامه ریزی در هر واحد برنامه ریزی و بویژه مناطق روستایی است. هدف از انجام این پژوهش بررسی درجه ی توسعه یافتگی مناطق روستایی استان سیستان و بلوچستان برای سطوح شهرستان و بخش، در دو مقطع زمانی 1385 و 1375 می باشد. بر همین اساس 35 شاخص توسعه در 5 گروه شاخص های؛ جمعیتی، زیربنایی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و بهداشتی- درمانی تعریف و به روش تاکسونومی عددی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که در دهه ی 1375 اغلب روستاهای استان در طبقه مناطق نیمه توسعه یافته و توسعه نیافته قرار داشته اند، بطوری که تنها 14 درصد از روستاهای استان در نقاط برخوردار و 86 درصد در محدوده ی نیمه توسعه یافته و توسعه نیافته بوده اند. علاوه بر آن شکاف توسعه ای بین شهرستانی و بین بخشی نیز در آن مشهود است. توسعه ی نواحی روستایی استان در مقطع زمانی 1385 به جز در شهرستان زابل و بخش های تابعه ی آن، در سایر شهرستان ها و بخش ها نشان دهنده ی آن است که این روند رو به رشد بوده است. بطوری که در این سال، 54 درصد روستاها در طبقه ی توسعه یافته ، 30 درصد در ردیف نیمه توسعه یافته و 16 درصد هم در طبقه ی محروم قرار گرفته اند. با این وجود نتایج تفصیلی تر مبین عدم توازن در این رشد می باشد؛ بطوری که تغییر جایگاه و رتبه ی توسعه یافتگی روستاها، عمدتاً شامل بخش های مرکزی شهرستان ها بوده است. در واقع این عدم توازن بویژه منجر به اختلاف وضعیت توسعه یافتگی مناطق روستایی بخش مرکزی هر شهرستان با سایر بخش های آن شده است. این مهم بیانگر پابرجا بودن عدم تعادل های منطقه ای و در عین حال عدم توزیع یکنواخت امکانات در منطقه می باشد.
تحلیل شاخص های توسعه و سطح بندی دهستان های استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در کشورهای جهان سوم وجود انواع دوگانگی های نامطلوب نظیر؛ دوگانگی منطقه ای به دلایل متعددی در مسیر توسعه یافتگی آنها مشکلاتی ایجاد میکند. این نابرابری در مناطق روستایی وضعیت حادتری دارد. به همین خاطر نخستین قدم در برنامه ریزی، خصوصاً در برنامه ریزی توسعه ی روستایی شناخت صحیح از وضعیت فعلی مناطق روستایی است. این پژوهش با علم به این موضوع و در راستای برنامه ریزی توسعه ی روستایی در استان یزد انجام گردیده است.
نوع تحقیق کاربردی- توسعه ای بوده و اطلاعات لازم به وسیله مطالعات اسنادی جمع آوری شده اند و با استفاده از روش تحلیل عاملی، وضعیت 51 دهستان استان یزد بر اساس شاخص های زیربنایی، فرهنگی، ورزشی، آموزشی، اقتصادی و جمعیّتی مطالعه شده است. تعداد 39 متغیّر که در پنج عامل خلاصه شده اند و سپس سطح توسعه یافتگی مناطق روستایی تعیین گردیده است و در آخر با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی، نقشه ی مورد نیاز برای تحلیل این سطوح در دهستان های مورد مطالعه تهیه گردیده است.
جامعه ی آماری این تحقیق را مناطق روستایی استان یزد بر اساس آخرین تقسیمات سیاسی سال 1385 تشکیل می دهد. بر اساس نتایج این تحقیق دهستان های استان یزد از لحاظ سطح توسعه یافتگی از تعادل متناسبی برخوردار نیستند به طوریکه 4/80 درصد دهستان ها در گروهای 6، 7، 8 و 9، و فقط 6/19 درصد دهستان ها در 5 گروه اول قرار دارند. در بین این دهستان ها، دهستان های شیرکوه، میانکوه و فجر دارای بیشترین سطح توسعه یافتگی هستند که در گروه یک قرار دارند و دهستان های دستگردان، فراغه، مهرآباد، بهادران، اسفندار و چلگه دارای پایین ترین سطح توسعه یافتگی هستند و در گروه 9 جای می گیرند.
بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی روستایی در استان سیستان و بلوچستان (با تمرکز بر توسعه ی مراکز رشد روستایی، توسعه ی فناوری های اطلاعات و ارتباطات و توانمندسازی زنان روستایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی روستایی در استان سیستان و بلوچستان می باشد. بدین منظور در ابتدا پیشینه ی تحقیق همراه با تحقیقات صورت گرفته در این زمینه مورد بررسی قرار گرفت. سپس بر اساس بررسی نظری، متغیّرهای
"" ایجاد مراکز رشد روستایی""، "" توانمندسازیزنانودخترانروستایی"" و "" توسعه ی فناوری اطلاعات و ارتباطات در روستاهای استان سیستان و بلوچستان""، به عنوان عوامل مؤثر بر توسعه ی کارآفرینی روستایی، در روستاهای استان سیستان و بلوچستان شناسایی شد و بر همین اساس پرسشنامه ای با هماهنگی و استفاده از نظرات خبرگان طراحی گشت و در اختیار نمونه ی 140 نفری از جامعه ی آماری دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه های استان قرار داده شد. داده های جمع آوری شده بعد از کدبندی از طریق آزمون آماری رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Lisler مورد تحلیل قرار گرفت. در هر دو روش به اعتقاد مشارکت کنندگان در تحقیق حاضر، متغیّرهای توانمندسازی زنان و دختران روستایی استان و توسعه ی فناوری های اطلاعات و ارتباطات در روستاهای استان با توسعه ی کارآفرینی روستایی ارتباط معنی داری ندارند اما متغیّر ایجاد مراکز رشد روستایی در روستاهای استان با توسعه ی کارآفرینی روستایی رابطه معنی داری دارد.
شناخت عوامل مؤثر بر تمایل کشاورزان به مشارکت در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعی مورد: شهرستان خوسف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عدم یکپارچگی زمینهای کشاورزی در سطح کشور، دشواریهای فراوانی در استفاده ی مناسب از عوامل تولید و دستیابی به توسعه ی پایدار کشاورزی و روستایی به وجود آورده است. بهرهبرداری مناسب از عوامل تولید برای به فعالیت درآمدن امکانات بالقوه، اجرای کامل قانون یکپارچه سازی اراضی، تعاونی کردن تولید یا تجمیع اراضی خرد و پراکنده، ایجاد قطعات اراضی مناسب برای تولید و تجمیع سرمایههای انسانی و مادی پراکنده ی کشاورزان از راهبردهای اساسی و مهم در رسیدن به توسعه ی پایدار کشاورزی و روستایی محسوب می شود. بدیهی است مشارکت کشاورزان در امر یکپارچه سازی اراضی زراعی می تواند زمینه ساز اهداف راهبردی مذکور باشد، قابل ذکر است کشاورزی خراسان جنوبی نیز با بافت سنتی و با واحدهای کوچک بهره برداری با مشکلات فرآینده ای روبروست. از این رو به منظور افزایش بازده تولید، مکانیزه کردنکشت، مصرف بهینه ی آب و بهبود مدیریت مزرعه، طرح یکپارچهسازی اراضی زراعی در72 هکتار از اراضی زراعی شهرستان خوسف، واقع در استان خراسان جنوبی اجراشده است.
این تحقیق ضمن بیان ابعاد پذیرش کشاورزان، به بررسی عواملی که بر تمایل آنان به پذیرش و مشارکت در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعیمؤثر می باشند، پرداخته است. تحقیق حاضر از نوع مطالعات کاربردی- توسعه ای و روش آن توصیفی- تحلیلی است. دادههای لازم از طریق دو نوع پرسشنامه (پرسشنامه کشاورزان و پرسشنامه کارشناسان)، مصاحبه، مشاهده و پرسشگری جمعآوری و با استفاده از فنون آماری و نرمافزارهای Excel وSpss مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته است. نتایج تحقیق نشان میدهد که بین متغیّرهای مستقل سن، جنس، شغل و میزان تحصیلات بهرهبرداران و تمایل آن ها برای مشارکت در اجرای طرح یکپارچه سازی اراضی زراعی رابطه ی معنی داری وجود دارد.
تحلیل مؤلفه های پیش برنده در اجرای موفقیت آمیز طرح بهسازی و نوسازی مسکن روستایی مورد: شهرستان خدابنده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه آگاهی از امکانات و تنگناهای نواحی روستایی و تحلیل آنها در فرایند برنامهریزی توسعه ی روستایی اهمیت بسزایی دارد و نوعی ضرورت جهت ارائه طرحها و برنامههای توسعه محسوب میشود. طرحهای بهسازی روستایی از جمله طرحهای توسعه ی روستایی است که در آنها سعی شده است نسبت به بهسازی و سازماندهی مساکن روستایی اقدام شود. هدف پژوهش حاضر تحلیل مؤلفه های پیشبرنده در اجرای طرح بهسازی و نوسازی مساکن روستایی در استان زنجان بود. روش انجام این تحقیق پیمایشی و از نوع کاربردی بود. جامعه ی آماری این تحقیق را دریافتکنندگان وام مسکن روستایی در جهت بهسازی و نوسازی مسکن شهرستان خدابنده در استان زنجان تشکیل دادند. حجم نمونه با استفاده از فرمول دوران 104 نفر برآورد گردید که به روش نمونهگیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای بوده که پایایی و روایی محتوایی آن با استفاده از ضریبکرونباخ آلفا (80/0) و نظرخواهی از کارشناسان و اساتید مرتبط با موضوع تأیید شده است. تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS به عمل آمده است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داده است که چهار مؤلفه با تبیین 48/63 درصد واریانس کل، با عوامل پیشبرنده در اجرای طرح بهسازی و نوسازی مساکن روستایی مرتبط میباشند. مؤلفه های فنی-تکنیکی (82/20)، خدماتی- اعتباری (74/18)، اجتماعی- فرهنگی (35/12) و تشکیلاتی- اداری(56/11) بهترتیب اهمیت بیشترین نقش را در مجموع تبیین نمودهاند.
نقش نهاد خیریه ای کمیته ی امداد در بهبود کیفیت فیزیکی مسکن مددجویان تحت پوشش روستایی مورد: بخش کندوان شهرستان میانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فقر یکی از چالش های گذشته و حال دولت ها و ملت ها بوده است و در هر دوره ای راهکارهایی برای کاهش آن مطرح شده است. یکی از راهکارها، نهادسازی است که به صورت دولتی و یا غیر دولتی، (NGO)، اقدام به فقرزدایی می نمایند که نمونه بارز آن در ایران کمیته امداد امام خمینی (ره) است. هدف مقاله، مطالعه ی نقش کمیته ی امداد در کاهش فقر مددجویان تحت پوشش بخش کندوان شهرستان میانه در سه بعد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی و با استفاده از 9 مؤلفه وضعیت آموزش، مشارکت، گذران اوقات فراغت، وضعیت مصرف کالاهای بادوام، الگوی مصرف مواد غذایی، وضعیت بیمه، وضعیت اشتغال و درآمد و وضعیت فیزیکی مسکن مددجویان، در 68 روستای بخش کندوان در قالب سه دهستان و 160 خانوار می باشد. روش مورد استفاده در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای است. همچنین، جهت تجزیه و تحلیل مؤلفه ها و گویه ها از آزمون آماری ناپارامتریک ویلکاکسون و دو ارزشی مک نمار و نرم افزار SPSS استفاده شده است و نتایج تحقیق نشان می دهد که: میانگین ها، رتبه های مثبت و منفی در بعد از تحت پوشش مددجویان نسبت به قبل از آن، روند رو به رشدی داشته است و نیز سطح معناداری (SIG) در اکثر مؤلفه ها و گویه های مرتبط به آن مساوی یا کوچک تر از 0/05>.α بوده و بنابراین می توان اذعان نمود که کمیته ی امداد در تمامی ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی (مسکن) منجر به تغییرات معنادار در نزد مددجویان تحت پوشش شده است.
واکاوی موانع و چالش های توسعه ی گردشگری روستایی در منطقه دنا؛ دیدگاه جامعه ی میزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گام نخست در توسعه ی گردشگری روستایی، شناسایی موانع و چالش های آن است. بنابراین، هدف این مقاله شناسایی دیدگاه روستانشینان منطقه دنا در استان کهگیلویه و بویراحمد پیرامون موانع و چالش های توسعه ی گردشگری در این منطقه بود. برای این منظور از روش پیمایش و نمونه گیری طبقه ای ساده با انتصاب متناسب استفاده به عمل آمد. در مرحلهی نخست، روستاهای گردشگری منطقهی دنا شناسایی و با استفاده از جدول نمونهگیری، حجم نمونه 115 خانوار روستایی برآورد گردید. آنگاه، سهم هر روستا از نمونه تعیین شد. در هر خانوار از یک زن و مرد (زوج) مصاحبه ی ساختارمند به عمل آمد. در مجموع 230 زن و مرد روستایی مورد مطالعه قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه ای بود که روایی صوری آن تأیید شد و پایایی آن نیز با انجام یک مطالعه ی راهنما و مقدار آلفای کرونباخ بیش از 57/0 برای متغیر های گوناگون به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS17 و تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی بهره گرفته شد. تحلیل عاملی انجام شده به استخراج هشت مانع توسعه ی گردشگری روستایی در منطقه ی دنا منجر گردید که 45/66 درصد از واریانس کل را تبیین مینمودند. این موانع عبارتند از: سازمانی (34/32%)، اجتماعی (65/11%)، رفاهی(83/4%)، تسهیلاتی (07/4%)، فرهنگی (89/3%)، ارتباطی (68/3%)، مردمی (10/3%)، و اقتصادی (87/2%). بنابراین، برای توسعهی گردشگری روستایی در منطقه دنا توصیه می گردد در بُعد سازمانی، ایستگاهها یا واحدهای خصوصی گردشگری در روستاهای هدف ایجاد گردد، تا ضمن راهنمایی، به سازماندهی، اطلاعرسانی و نصب و تجهیز تابلوهای راهنما همت گمارند. در بُعد اجتماعی نیز با برگزاری کارگاههای آموزشی و جشنوارههای گردشگری جامعه میزبان را آماده پذیرش گردشگران نمایند. فزون بر آن، در جهت توسعهی زیرساخت های گردشگری در منطقه دنا از سیاستهای حمایتی و تشویقی بهره گیری شود. بر همین اساس، خدماترسانی بهینه در زمینه ی امور زیربنایی نظیر راه های ارتباطی، آب، برق و تأسیسات ورزشی و بهداشتی نیز میتواند مؤثر واقع شود.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی تغییر الگوی کشت و نقش آن در توسعه ی روستایی مطالعه موردی: تغییر الگوی کشت برنج به مرکبات در دهستان بالاتجن استان مازندران*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوی کشت به عنوان یکی از اجزای سیستم کشاورزی می تواند نقش مؤثری در دستیابی به اهداف توسعه ی کشاورزی و روستایی که همانا بهبود زندگی کشاورزان و رفاه حال آنان است، داشته باشد. الگوی کشت بیان کننده ی نوع یا ترکیب کشتی است که کشاورز جهت بهره برداری بهینه از اراضی، آن را انتخاب می کند. انتخاب هر الگوی کشت، به دلیل چند بُعدی بودن کشاورزی می تواند پیامدهای مهمی در زندگی کشاورز و جامعه ی روستایی داشته باشد. این پیامدها کدام بخش از حیات اجتماعات روستایی را متأثر می سازد، و نیز جهت و عمق اثرگذاری آن کدام است، پرسش اساسی ما در این تحقیق خواهد بود. برای پاسخ گویی به پرسش تحقیق، مطالعات کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت. مطالعات میدانی صورت گرفته مربوط به دهستان بالاتجن استان مازندران و سال زراعی 1389
می باشد. به این منظور 250 نفر از کشاورزانی که تولید مرکبات را جایگزین تولید برنج نموده بودند انتخاب و نظر آنان را در ارتباط با آثار اجتماعی و اقتصادی تغییرات صورت گرفته جویا شدیم. یافته های تحقیق حاکی از آن است در این دو بخش تفاوت معناداری در دوره ی قبل و بعد از تغییر الگوی کشت و در سطح آلفا 01/0 وجود داشته است. در شاخص های اجتماعی به جز مؤلفه مشارکت در مؤلفه های ماندگاری و آگاهی کشاورز پیرامون فعالیّت کشاورزی، میانگین ها نشان از رشد شاخص دارند و در شاخص های اقتصادی کیفیت اشتغال، رفاه و امنیت اقتصادی این رشد محسوس تر نیز هست. براین اساس می توان گفت الگوی کشت مرکبات در توسعه ی روستاهای مورد مطالعه نقش مؤثری را ایفا نموده است.
بررسی عوامل مؤثر بر موفقیّت کارآفرینان روستایی استان اردبیل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارآفرینی به عنوان یک فرآیند، پدیده، نظام و راهبرد نه تنها برای جامعه ی گسترده ی روستا در پهنه ی سرزمین، تولید شغل می کند، بلکه با تقویت مهارت ها و ظرفیت اجتماع محلی، چرخش درآمد در روستاها را تغییر و شکل جدید می دهد. هدف این مقاله بررسی عوامل مؤثر بر موفقیّت کارآفرینان روستایی در استان اردبیل می باشد. این تحقیق از نوع توصیفی-تحلیلی می باشد که با استفاده از روش پیمایش انجام شده است. کارآفرینان روستایی استان اردبیل جامعه ی آماری این پژوهش را تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، تعداد 90 کارآفرین روستایی انتخاب شدند. روایی صوری پرسش نامه با کسب نظرات صاحب نظران در دانشگاه و کارشناسان اجرایی مربوطه به دست آمد. آزمون مقدماتی نیز برای به دست آوردن پایایی ابزار پژوهش انجام گرفت و ضرایب آلفای کرونباخ (α) برای بخش های مختلف پرسش نامه بین 81/0 الی 87/0 محاسبه شد.برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل تحلیل عاملی استفاده شد و نتایج این مدل نشان داد مهمترین عوامل تأثیرگذار بر موفقیّت کارآفرینان روستایی شامل شش مؤلفه (توانمندسازی و تقویت زیرساخت اقتصادی، تقویت زیرساخت قانونی و اطلاع رسانی، تقویت انگیزش و تجاری سازی کشاورزی، نهادسازی و ظرفیت سازی و تقویت مشارکت اجتماعی و تجمیع روستاهای پراکنده)است که مقدار واریانس و واریانس تجمعی تبیین شده توسط این شش عامل 07/88 می باشد.
نقش فعالیت های اقتصادی خاص بر ساختارهای اجتماعی فرهنگی نواحی روستایی (مطالعه ی موردی: روستاهای کمباین دار استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربرد فن آوری های نوین و تنوّع بخشی به فعّالیّت های اقتصادی روستاها، علاوه بر آثار مثبت و منفی در ابعاد دیگر اقتصادی، کالبدی و فضایی، همواره دگرگونی هایی را بر ابعاد اجتماعی و فرهنگی آن جامعه خواهد داشت. ورود کمباین به عرصه ی فعّالیّت کشاورزی، یکی از بارزترین این فن آوری هاست که منجر به شکل گیری و گسترش نوع خاصّی از مشاغل، ازجمله کمباین داری و فعّالیّت های مربوط به آن در برخی روستاهای کشور شده است. مقاله ی پیش رو که برگرفته از پژوهشی میدانی در روستاهای کمباین دار استان فارس است، در پی شناخت و تشریح آثار اجتماعی نهادی ایجاد شده، منتج از گسترش فعّالیّت کمباین داری و بازتاب آن در توسعه ی سکونتگاه های روستایی است. پژوهش پیش رو، از نوع توصیفی پیمایشی است که در آن برای گردآوری داده ها، از دو شیوه ی مطالعه ی اسنادی و بررسی های میدانی (مشاهده، مصاحبه و پرسشنامه) استفاده شده است. جامعه ی آماری پژوهش، شامل 928 خانوار است که از میان آنها 101 خانوار به شیوه ی نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج پژوهش، نشان دهنده ی آن است که هرچند این فعّالیّت از نظر اقتصادی و درآمدزایی برای روستاییان فعّالیّتی به نسبت پُردرآمد محسوب می شود؛ اما، این امر مشروط به پذیرفتن بسیاری از مشکلات و مسائل اجتماعی در درون و بیرون روستا، هم برای شاغلان و هم برای خانواده های آنهاست. با این همه می توان گفت، باوجود موانع و مشکلات پیش روی کمباین داران، این فعّالیّت در ارتقای شاخص های اجتماعی نهادی روستاهای مورد مطالعه، آثار مثبتی در پی داشته است.
بررسی عوامل مؤثّر بر تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی(مطالعه ی موردی: استان اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور بسیاری از کارشناسان، مهم ترین مانع توسعه ی بخش کشاورزی در ایران نظام بهره برداری؛ یعنی کوچکی و پراکندگی اراضی کشاورزی و تعداد زیاد بهره برداران این بخش است. این مسئله بعد از انجام اصلاحات ارضی در ایران به وجود آمده و از آن زمان تا کنون برای رفع آن، راه حل های گوناگون ارائه و اجرا شده اند که به دلایل مختلفی موفّق نبوده و به شکست انجامیده است. در برنامه ی پنج ساله ی اوّل توسعه ی کشور، این مسئله بار دیگر مورد توجّه قرار گرفته و برای حلّ آن تشکیل تعاونی های تولید روستایی پیشنهاد شده است. پژوهش پیش رو، بررسی عوامل مؤثّر بر تشکیل این تعاونی ها، در محدوده ی استان اردبیل را نشان می دهد. همچنین به این پرسش اساسی پرداخته شده است که آیا بین تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی و عوامل محیطی، اقتصادی، ترویجی و اجتماعی رابطه ی معناداری وجود دارد؟ برای رسیدن به این پاسخ، شاخص های تبیین کننده ی عضویّت کشاورزان در تعاونی های تولیدی، بر اساس نوشتارهای موجود و منطقه ی مورد مطالعه گردآوری و پرسش نامه ای در سطح کشاورزان عضو تعاونی های تولیدی طرّاحی شد. بدین ترتیب از روش توصیفی تحلیلی به شیوه ی پیمایشی استفاده شد. برای گزینش نمونه ها از روش خوشه ای چندمرحله ای و تعداد نمونه ها با توجّه به حجم جامعه ی مورد مطالعه300 نفر برآورد شده است. درنهایت، این نتیجه به دست آمد که عامل ترویجی، بیشترین تأثیر را در میزان تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی داشته است و در مرحله ی بَعد عامل اجتماعی، عامل اقتصادی و عامل محیطی به ترتیب از عوامل تأثیرگذار در تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی بوده است. همچنین بر اساس یافته های این پژوهش، راهکارهایی برای هدایت کشاورزان به تشکیل تعاونی های تولیدی در مناطق روستایی در متن مقاله ارائه شده است.
نقش دفاتر فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) در توسعه ی پایدار روستایی شهرستان مشکین شهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات، به عنوان یک ابزار توسعه ی پایدار روستاها در راستای کاهش فقر، کاهش شکاف دیجیتالی و جلوگیری از مهاجرت بی رویه ی روستاییان به شهرها شناخته شده است. بنابراین ICT روستایی مقوله ای پیچیده بوده و توسعه ی آن، مستلزم تعامل همزمان ابعاد سه گانه ی فناوری، خدمات و آگاه سازی است تا بتواند به سوی توسعه ی پایدار روستایی به کار گرفته شود. پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش دفاتر ICT در توسعه ی پایدار روستایی شهرستان مشکین شهر انجام گرفته است. روش این تحقیق توصیفی تحلیلی است و از منابع کتابخانه ای و جست وجوی اینترنتی، همراه با روش پیمایشی برای گردآوری اطلاعات استفاده شده و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نمونه ی مطالعاتی شامل 234 نفر از جمعیّت 14روستای منتخب دارای دفاتر ICT است. یافته ها و نتایج رگرسیونی، نشانگر تأثیر مثبت دفاتر ICT بر استفاده ی روستاییان از خدمات پایه ی دفاتر، بازاریابی، تولیدات متناسب با نیاز بازار، ایجاد زمینه های شغلی جدید، افزایش درآمد، ایجاد مشاغل مرتبط با ICT، اقتصاد روستایی و توانمند سازی است. نتایج حاصل از مطالعه نشان میدهد که روستاییان از خدمات اطلاع رسانی و خدمات اختصاصی دفاتر نسبت به خدمات پایه، استفاده کمتری داشته اند. بنابراین تأثیر دفاتر ICT بر جنبه های مختلف در سطح روستا به صورت همه جانبه انجام نگرفته است.
ارائه ی الگوی برنامه ریزی راهبردی توسعه ی گردشگری پایدار روستایی(مطالعه ی موردی: دهستان لواسان کوچک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گردشگری روستایی یکی از انواع گردشگری است که شکل پایدار آن در ابعاد مختلفِ اقتصادی، اجتماعی و محیطی، بسترساز دست یابی به توسعه ی پایدار جوامع محلّی می شود. از این رو، دست یابی به این مهم، نیازمند طرّاحی، تدوین و به کارگیری الگوی راهبردی، به همراه راهبردهای مناسب و ویژه ی این نواحی از سوی برنامه ریزان و مدیران گردشگری است. بنابراین این پژوهش با هدف تدوین الگوی راهبردی مناسب برای توسعه ی گردشگری در روستاهای منطقه ی مورد مطالعه انجام شده است. سؤال اساسی پژوهش این است که الگوی راهبردی مناسب برای توسعه ی گردشگری که به توسعه ی پایدار روستایی منجر شود، کدام است؟ بر این اساس، پژوهش پیش ِرو با بررسی های اسنادی و میدانی و نیز، روش شناسی توصیفی تحلیلی و از سه گروه مشارکت کننده ی (مردم روستا 170 نفر، گردشگران 140 نفر، مسئولان 25 نفر) در 14 روستای دهستان لواسان کوچک و دیدگاه های آنها در ابعاد اقتصادی، اجتماعی، محیطی مورد بررسی قرار گرفته است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات و ارائه ی الگوی راهبردی توسعه ی گردشگری روستایی در چارچوب جامع راهبردی، از روش تحلیلی سوات استفاده شده است. با توجّه به نتایج از بین مجموع عوامل داخلی، تعداد 9 قوّت و تعداد 11 ضعف و از بین مجموع عوامل خارجی، تعداد 7 عامل، به عنوان فرصت خارجی و تعداد 11 عامل، به عنوان تهدید خارجی پیش روی این نواحی شناسایی شدند. این نتایج بیانگر این مطلب است که سطح آسیب پذیری اغلب روستاها، به دلیل توسعه ی گردشگری بسیار بالاست و توزیع و تخصیص مجدّد منابع در سطح نواحی مورد مطالعه با توجّه به محدود بودن فرصت ها و بالابودن نقاط ضعف، امری الزامی است.
تحلیل محتوایی جایگاه توسعه پایدار روستایی در برنامه های بعد از انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر در محیط درونی و بیرونی، به ویژه در عرصه های جهانی ما نند جهانی شدن، هموارهجامعه ی اطلاعاتی و جوامع روستایی را با تهدیدها یا فرص تهایی روبه رو می کند. به همین دلیلتدوین برنامه های مناسب و براساس اصول توسعه ی پایدار ، می تواند یکی از راهکارهایاساسی و مؤثّر در این زمینه باشد. در این چارچوب ارزیابی جایگاه برنامه ریزی روستایی دربرنامه های ملّی، بر اساس اصول توسعه ی پایدار و عدالت مکانی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی ومحیطی در پهنه ی ملّی، برای مدیریت و برنامه ریزی توسعه ی پایدار روستایی یک ضرورتاجتناب ناپذیر است. بر این اساس، در این نوشتار تلاش شد تا با روش شناسی تحلیلیتوصیفی، ابتدا اصول و مبانی نظری برنامه ریزی توسعه ی پایدار روستایی و شاخص ها ی آناستخراج و به منزله ی معیارهای تحلیل محتوایی برنامه های توسعه بعد از انقلاب، در چارچوبقرار گیرد. سپس پرسش نامه ای طرّاحی و در اختیار EFQM مدل ارزیابی تعالی سازمانیخبرگان و متخصصان حوزه ی برنامه ریزی و توسعه ی روستایی قرار گرفت که از مجموع 30پرسش نامه، 14 مورد از آنها مبنای تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از تحلی لها نشان دادکه با وجود افزایش سطح توجه به توسعه ی پایدار روستایی در برنامه های بعد از انقلاب کهبیشترین آن در برنامه ی چهارم توسعه مشاهده می شود، اما این توجه بر اساس ساختار مدلتعالی سازمانی، در تمام ابعاد پایین تر از میانگین است و نشان م یدهد که در برنامهها، عناصرتوانمندساز در باور خط مشیگذاران و برنامهریزان برای نهادینه کردن پایداری ب ه درستیشناخته نشده است و مدیریت اجرایی از ظرفیت لازم برای اجرای پایداری برخوردار نیست.
ارزیابی عملکرد نهادهای متولی در توسعه ی سکونتگاه های روستایی با رویکرد معادلات ساختاری مورد مطالعه: شهرستان جوانرود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر پایه ی تحقیقات ارزیابی روستاییان از عملکرد متولیانِ امور روستایی، مختص به سنجش عملکرد دهیاران و شوراها بوده، درحالی که نهادهایی مانند جهاد کشاورزی، بنیاد مسکن، منابع طبیعی و غیره، به شدت با مسائل روستاییان درگیر هستند و به شیوه های مختلفی جوامع روستایی را تحت تأثیر قرار می دهند. هدف از پژوهش حاضر که با روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است، ارزیابی جوامع روستایی از عملکرد نهادهای متولی (شورا، دهیار، بخشدار، جهاد کشاورزی، فرمانداری، بنیاد مسکن، منابع طبیعی و غیره) و بررسی تأثیرات این نهادها بر شاخص های مختلف توسعه روستایی در روستاهای شهرستان جوانرود می باشد.
جامعه ی آماری پژوهش را 4811 نفر سرپرستان خانوار روستایی ساکن در 89 روستای شهرستان جوانرود تشکیل می دهد که با استفاده از فرمول های آماری، 356 نفر از آن ها به عنوان نمونه برآورد گردید. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامه ی محقق ساخته بوده که روایی و پایایی آن به ترتیب با کسب نظرات اساتید دانشگاهی و کارشناسان و انجام پیش آزمون و محاسبه ضریب آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای SPSSو Amosاستفاده گردید.
نتایج پژوهش نشان داد، 4/12 درصد روستاییان میزان رضایت مندی مناسبی را از متولیان امور روستایی داشته و 39 درصد میزان رضایت مندی متوسط و 6/48 درصد رضایت مندی ضعیفی را از عملکرد متولیان امور روستایی شهرستان جوانرود داشته اند. با وجود میزان رضایت مندی ضعیف روستاییان از عملکرد متولیان امور روستاییِ شهرستان جوانرود، نتایج مدل نهایی برازش شده معادلات ساختاری نشان داد، نهادهای مذکور بر دو شاخص توسعه ی کالبدی- زیرساختی و کیفیت زندگی به ترتیب با اثرات کل 421/0 و 324/0 بیشترین اثر را داشته اند و اثرگذاری آن ها بر شاخص حفاظت از منابع محیطی با اثر کل 234/0-، منفی بوده است.