فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۲۴۱ تا ۵٬۲۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
محیط جغرافیایی، به ویژه بستر طبیعی آن، پهنه تمامی کنش ها و واکنش های حاصل از پدیده های مستقر در سطح زمین است. شناخت خصوصیات جغرافیایی محیط از لحاظ طبیعی، اجتماعی و اقتصادی آن از یک طرف می تواند موجب وسعت بینش و معرفت از محیط گشته و از طرف دیگر امکان هرگونه حرکت سنجیده و اندیشیده را در محیط از سوی انسان در قالب یک سیستم منظم فراهم سازد. هدف این مقاله تحلیل و تبیین نقش عوامل محیطی در توسعه اقتصاد روستایی به طور کلی و به ویژه بخش دیلمان شهرستان سیاهکل است. سؤال اصلی مقاله این است که عوامل محیطی چه نقشی در توسعه اقتصاد روستایی به ویژه در بخش دیلمان شهرستان سیاهکل ایفاء می کنند؟ علاوه بر این سؤال اصلی سؤالات فرعی دیگری نیز در این مقاله مطرح می شود از جمله اینکه توسعه اقتصادی دارای چه ویژگی هایی است و منظور از محیط جغرافیایی چیست و چه نظریاتی در مورد تأثیر محیط جغرافیایی بر زیست انسانی مطرح شده است. فرضیه ای که در این مقاله در صدد بررسی ان بوده ایم این است که عوامل محیطی و توسعه اقتصاد روستایی دارای رابطه ای دو سویه و متقابل هستند به نحوی که از یک طرف شرایط مساعد محیطی بستر توسعه اقتصاد روستایی را فراهم می کند و از سوی دیگر توسعه اقتصادی نیز کیفیت بهره برداری از طبیعت را ارتقاء داده و توسعه پایدار برای منطقه به وجود می آورد. نتایج این مقاله نیز نشان می دهد که بخش دیلمان با توجه به توان های غنی طبیعی، انسانی، تاریخی و اجتماعی از توان مناسبی جهت رشد و توسعه برخوردار است؛ بنابراین در این مقاله تلاش خواهد شد با استفاده از منابع کتابخانه ای و نیز مقالات علمی و پژوهشی و نیز نمودارها و نقشه های جغرافیایی نقش عوامل محیطی را در توسعه اقتصاد روستایی به ویژه در بخش دیلمان شهرستان سیاهکل تحلیل و تبیین نمائیم.
بررسی ارتباط بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز و کیفیت زندگی شهروندان در حوزه پارس جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۰
107 - 122
حوزههای تخصصی:
عوامل متعددی برکیفیت زندگی افراد تأثیرگذار است که از جمله آنها میزان صنعتی شدن محدوده زندگی می باشد. تداوم تعهد فرد به نظام اجتماعی ریشه در رضایت از کیفیت زندگی خود، وضعیت جامعه و به طور کلی شرایط زندگی فرد دارد. هر فرد از طریق تحلیل شرایط پیرامون خود، می تواند اوضاع فردی خویش را دریافته و به ارزیابی آن بپردازد. عواطف مثبت در مورد شرایط خود اگرچه عنصری ذهنی است، ریشه در شرایط عینی دارد. پژوهش حاضر با استفاده از روش میدانی، تکنیک پیمایش و ابزار تحقیق پرسشنامه به دنبال پاسخ به این سؤال اصلی می باشد که آیا بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با کیفیت زندگی شهروندان در حوزه پارس جنوبی ارتباط وجود دارد؟ جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی شهروندان 18 سال به بالای شهرستان های عسلویه و کنگان می باشد که تعداد 376 نفر از آنها به عنوان حجم نمونه که با استفاده از فرمول کوکران بدست آمده مورد بررسی قرار گرفته است. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و معادلات ساختاریSmart PLS استفاده شده است. یافته های پژوهش بیانگر آن است که بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با میزان کل کیفیت زندگی (34/0 -P= ) و شاخص های آن یعنی کیفیت زندگی اجتماعی (37/0 -P= )، کیفیت زندگی روانی (36/0 -P= )، کیفیت زندگی جسمانی (30/0 -P= ) و کیفیت زندگی خانوادگی (39/0 -P= ) ارتباط منفی و معکوس وجود دارد. اما بین پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز با کیفیت زندگی اقتصادی ارتباط معناداری مشاهده نشد. همچنین نتایج حاصل از مدل معادله ساختاری (Smart PLS) نیز نشان می دهد که پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز بر کیفیت زندگی تأثیر متوسط داشته (513/0-) و متغیر پیامدهای زیست محیطی صنعت نفت و گاز در مجموع (263/0) از واریانس متغیر کیفیت زندگی را تبیین می کند.
احیای معیشت پایدار روستاهای سنتی ازطریق توسعه گردشگری (مورد شناسی: دهستان ناهوک، شهرستان سراوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های گذشته بهبود معیشت پایدار روستایی مورد توجه بسیاری از محققان و برنامه ریزان قرار گرفته است. در این زمینه یکی از رهیافت های اصلی برای بهبود معیشت پایدار روستایی توجه به توسعه گردشگری است. با توجه به اهمیت این موضوع در این پژوهش، به بررسی احیای معیشت پایدار روستاهای مرزی ازطریق توسعه گردشگری پرداخته شد. تحقیق حاضر ازنظر هدف، کاربردی و روش انجام آن ترکیبی (کیفی و کمّی) است. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه و مصاحبه است. جامعه آماری شامل خانوارهای روستایی دهستان ناهوک در شهرستان سراوان است (1618 N= ). با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای، 310 خانوار به عنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و اطلاعات، از آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون چند متغیّره و مدل تحلیل مسیر بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، رابطه خطی و معنی داری بین توسعه گردشگری و احیای معیشت پایدار وجود دارد؛ به ترتیب بیشترین تأثیر گردشگری مربوط به عامل نهادی با ضریب (363/0) و کمترین تأثیر مربوط به عوامل کالبدی محیطی با ضریب (182/0) است. همچنین نتایج نشان داد که علی رغم تلاش های مسئولان محلی و مشارکت های مردمی در زمینه ایجاد زیرساخت های امنیتی و افزایش کیفیت ارائه خدمات مطلوب برای توسعه گردشگری در این منطقه، به علت عدم تأمین زیرساخت های اولیه، عدم دسترسی به شبکه های ارتباطی مناسب به جاذبه های گردشگری موجود در روستاها و از همه مهم تر، مشکلات امنیتی که نتیجه موقعیت مرزی روستاهای منطقه است، به عنوان مهم ترین موانع توسعه گردشگری در روستاهای این شهرستان شناسایی شدند.
تحلیل عوامل مؤثر در امنیت غذایی پایدار خانوارهای روستایی (مطالعه موردی: شهرستان زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت غذایی پایدار در جامعه روستایی یکی از اهداف اساسی برنامه های توسعه روستایی محسوب می شود. در تحقیق حاضر به بررسی عوامل مؤثر در امنیت غذایی پایدار خانوارهای روستایی پرداخته شده است. پژوهش حاضر بر اساس هدف، از نوع کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی است. جامعه آماری تحقیق حاضر خانوارهای روستاهای شهرستان زنجان هستند. شهرستان زنجان در سال 1390، 97هزار و 225 نفر جمعیت روستانشین، 26هزار و 429 خانوار، 13 دهستان و 248 روستای دارای سکنه داشت. 54 روستا به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدند. روش گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و میدانی(پرسش نامه) بود. به منظور تجزیه وتحلیل اطلاعات از آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون تی تک نمونه ای و رگرسیون خطی) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان می دهد وضعیت امنیت غذایی پایدار خانوارهای روستایی مطلوب نیست و عوامل اقتصادی مهم ترین عامل مؤثر در پایداری امنیت غذایی خانوارهای روستایی است. براساس یافته های تحقیق پیشنهادهایی ازقبیل گسترش و تقویت فروشگاه های مصرف، ارائه سبد کالایی غذا برای خانوارهای تحت پوشش نهادهای اجتماعی ارائه می شود.
ارزیابی میزان انطباق سامانه اتوبوس های تندرو شهر تهران با رویکرد توسعه حمل ونقل محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۵)
703 - 725
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد مالکیت و گرایش روزافزون مردم به خودروهای شخصی در شهرها، سبب افزایش حجم ترافیک و آلودگی های زیست محیطی شده است؛ از این رو در دیدگاه های معاصر شهرسازی، رویکرد « توسعه حمل ونقل محور» با گرایش به گسترش حمل ونقل عمومی و توسعه شهرها بر مبنای آن، یکی از راهکارهای مقابله با این جریان است که موفقیت سامانه حمل ونقل عمومی در آن، منوط به پذیرش و اجرای الزاماتی است. بدین منظور، سامانه اتوبوس های تندرو شهر تهران از نظر انطباق با الزامات فیزیکی این رویکرد و اهداف کیفی آن مطالعه شد. پژوهش حاضر کاربردی-توسعه ای، و توصیفی-تحلیلی است که پس از تشریح مفاهیم، به منظور بررسی میزان انطباق دو خصوصیت فیزیکی توسعه فشرده و اختلاط کاربری ها، با استفاده از تکنیک خوشه بندی فازی، با خطوط ترکیب شد. سپس نقشه های پهنه بندی آلودگی برای بررسی ارتباط میان اهداف کیفی، یعنی زیست پذیری (آلودگی هوا) با استفاده از روش های خوشه بندی فازی و میان یابی ترسیم، و با نقشه الزامات مطابقت داده شد. براساس نتایج بخش اول، مناطق 10، 12، 13، 14، 15، 16 و 20 کمترین میزان انطباق را با الزامات فیزیکی دارند. در بخش دوم هم مشخص شد که کیفیت هوای مناطق 10، 11، 12، 13، 14، 15، 16 و 20 در بحرانی ترین وضعیت قرار دارد. پس از مقایسه دو نقشه مشاهده شد وضعیت کیفیت هوای مناطقی با کمترین مطابقت، در نامناسب ترین حالت قرار دارد. به طورکلی می توان گفت فراهم نبودن الزامات رویکرد در اطراف خطوط مانع از تحقق اهداف شده است.
بررسی شاخص های حکم روایی خوب شهری در شهرهای منطقه ای شمال کشور (مورد پژوهی: شهر گرگان)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۴۴-۴۶
حوزههای تخصصی:
جهان در طی دهه گذشته با مشکلات عظیم شهری روبرو بوده که مراکز علمی و سازمان های شهری جهت حل مسائل تئوری های مختلفی اعم از رشد هوشمند شهری، نوشهرگرایی، توسعه پایدار و در زمان حاضر رویکرد حکمروایی خوب شهری را به عنوان اثربخش ترین، کم هزینه ترین و پایدارترین شیوه اعمال مدیریت صحیح مطرح نموده اند. حکمروایی خوب شهری را می توان شیوه و فرایند اداره امور شهری با مشارکت و تعامل سازنده سه بخش دولتی، خصوصی و جامعه مدنی به منظور نیل به شهر سالم، باکیفیت و قابلیت زندگی بالا و توسعه پایدار شهری تعریف کرد. هدف پژوهش حاضر اولویت بندی شاخص های حکمروایی خوب شهری در شهر گرگان می باشد. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی می باشد. بدینوسیله 9 شاخص حکمروایی خوب شهری به این شرح انتخاب گردید. مشارکت، اجتماع محوری، پاسخگویی، شفافیت، مسئولیت پذیری، کارایی و اثر بخشی، امنیت، تساوی و حاکمیت قانون که از مهم ترین و اساسی ترین شاخص های مود نظر سازمان ملل به منظور ارزیابی و اولویت بندی مولفه های حکمروایی شهری است. نتایج به دست آمده از تکنیک تصمیم-گیری چند معیاره (AHP) نشان می دهد که شاخص مشارکت در اولویت اول، شاخص اجتماع محوری در مرتبه دوم و شاخص پاسخگویی با میزان 0.139 در مرتبه سوم از معیارهای حکمروایی خوب شهری قرار گرفته است. شاخص شفافیت با امتیاز 0.114 در مرتبه چهارم، مسئولیت پذیری با ضریب اهمیت 0.072 در مرتبه پنجم، کارایی و اثر بخشی در مرتبه ششم. شاخص امنیت در مرتبه هفتم، شاخص تساوی با ضریب اهمیت 0.026 در مرتبه هشتم و در نهایت حاکمیت قانون با ضریب اهمیت 0.017 در مرتبه نهم از مولفه های حکمروایی خوب شهری قرار گرفته است.
تحلیل توزیع خدمات عمومی با رویکرد عدالت فضایی (مطالعه موردی: شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توزیع نامناسب و نابرابر خدمات در شهرها به دلیل جاماندن توسعه شهر از رشد آن، در حال حاضر یکی از چالش های مدیریت شهری در پاسخگویی به شهروندان است. با بررسی میزان نابرابری ها در توزیع خدمات و شناسایی الگوی فضایی بی عدالتی در سطح شهر می توان پی برد که کدام یک از خدمات در وضعیت نامناسب تری هستند و بی عدالتی ها بیشتر در کدام بخش و محله شهری تمرکز یافته است؛ از این رو مدیریت شهری می تواند با عمل آگاهانه در توزیع فضایی خدمات عمومی و منافع اجتماعی، نابرابری های فضایی را کاهش دهد و با ارتقای کیفیت زندگی، توسعه پایدار شهری را تضمین کند. بدین منظور در پژوهش حاضر به مسئله توزیع خدمات عمومی با تأکید بر عدالت اجتماعی توجه شده است. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و کاربردی است که داده های آن به صورت کتابخانه ای گردآوری شده است. سپس با استفاده از روش های تحلیل خوشه ای، تکنیک ویکور فازی و آزمون های آمار استنباطی میزان برخورداری از خدمات عمومی به تفکیک محله و بافت های شهری تحلیل شده است. براساس نتایج، شهر بجنورد با کمبود شدید مراکز خدمات عمومی روبه روست. همچنین این کمبود به صورت ناعادلانه در محله های شهری مشاهده می شود و شاهد بروز نابرابری و بی عدالتی میان محله ها هستیم. این نابرابری ها به صورت مرکز پیرامونی است و هرچه از بخش مرکزی شهر به سمت حاشیه ها حرکت می کنیم، به محرومیت محله ها افزوده می شود. درواقع توسعه شتابان این شهر در سال های اخیر و برخی مشکلات ساختاری مربوط به نظام برنامه ریزی شهری سبب ناکارآمدی در تخصیص خدمات میان محله ای شده است؛ به طوری که تمرکز و تجمع امکانات در محله های مرکزی شهر سبب بروز مشکلات عدیده ای برای ساکنان این محله ها شده و دسترسی به خدمات عمومی برای ساکنان محله های محروم و حاشیه ای دشوارتر شده است.
مسافرت کوتاهی به نیجریا
حوزههای تخصصی:
سیاست آب در حوضه آبریز کارون بزرگ و چالش های هیدروپلیتیکی ناشی از آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آب به عنوان یک ماده رقابتی بسیار مهم در سطح بین المللی، منطقه ای، ملّی، ناحیه ای و محلّی است و بر این اساس مدیریّت منابع آب، رقابت شدیدی را برای سلطه و نظارت بر منابع آبی ایجاد کرده است، که از آن به «ژئوپلیتیک آب» و یا «هیدروپلیتیک» تعبیر می شود. توزیع ناهمگون مکانی و زمانی بارش، کمبود ریزش های جوّی، عدم تناسب میان عرضه و تقاضای آب در برخی نواحی کشور، کاهش تدریجی منابع آب بویژه بر اثر برداشت بی رویه از آب های سطحی و زیرزمینی و تغییرات آب و هوایی در کنار رشد بالای جمعیّت بویژه در برخی نواحی کشور از یک سو و انتقال آب از نواحی دارای توان هیدرولوژیکی نسبتاً خوب به سایر مکان های دارای کمبود آب از سوی دیگر سبب می شود که رقابت های شدید و منفی بر سر تصاحب منابع آب صورت گیرد. این امر در نهایت زمینه تنش میان گروه ها، مراکز جمعیّتی و فضاهای سکونتگاهی را با یکدیگر فراهم می نماید. امری که از منظر ژئوپلیتیک منجر به صورت بندی «هیدروپلیتیک منفی» در مقیاس ملّی و ناحیه ای می گردد. مقاله حاضر با روش تحقیق تحلیلی توصیفی و با هدف شناسایی و تبیین اثرات مدیریت غیرآمایشی و غیرمنطبق بر توان سرزمینی در حوزه منابع آب و بویژه مسئله انتقال بین حوضه ای آب از حوضه آبریز کارون بزرگ (بهشت آباد) به داخل فلات مرکزی ایران در بروز منازعات و واگرایی های محلّی انجام گرفته است.
تحلیل نقش هم افزایی میان نهادی در بازآفرینی شهری با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه (مطالعه موردی: منطقه ۸ شهرداری شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
241 - 261
حوزههای تخصصی:
سیستم مدیریت شهری زمانی موفق است که نهادهای مدیریتی آن هم در بین واحدهای مستقل خود هم در بین نهادهای مدیریتی دیگر هماهنگی برقرار کند. در این راستا، رویکرد هم افزایی به عنوان یکی از نتایج مدیریت یک پارچه مطرح می شود. هدف از این پژوهش بررسی نقش هم افزایی میان نهادی در نهادهای متولی بازآفرینی منطقه ۸ شیراز است تا اولاً شناخت صحیحی از وضعیت مناسبات نهادهای ذی ربط با یکدیگر حاصل شود و همچنین مشکلات و مسائل هم افزایی نهادهای متولی بررسی شود. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و، به منظور تحلیل داده های حاصل از پرسش نامه و نیز مصاحبه، از روش کمّی تحلیل شبکه و نیز تحلیل محتوای کیفی استفاده شده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد شاخص های کلان شبکه در هر سه شاخص هم افزایی شامل مشارکت، اعتماد، و اطلاع رسانی دچار ضعف اند. بر این اساس، شاخص تراکم در سه شبکه مشارکت، اعتماد، و اطلاع رسانی به ترتیب 7/32، 41، و 2/28درصد است که در هر سه شبکه کمتر از میانگین 50درصد بوده است. میزان شاخص دوسویگی نیز بیانگر سطح پایداری کمتر از 50درصد در اغلب نهادهای ذی ربط بازآفرینی است. شاخص انتقال یافتگی به ترتیب با میزان 22/22، 36/25، و 85/17درصد در سه شبکه مذکور بیانگر عدم نهادینه شدن روابط در شبکه کلان است. همچنین، باتوجه به وجود رابطه معنی دار (Sig< 0.00) بین سه شاخص هم افزایی(مشارکت به عنوان متغیر وابسته و اعتماد و اطلاع رسانی به عنوان متغیرهای مستقل) این نتیجه حاصل می آید که ایجاد مشارکت مؤثر بین نهادهای بازآفرینی نیازمند بهبود سازوکارهای اطلاع رسانی و نیز اعتماد است.
تحلیل فضایی و جانمایی خدمات گردشگری شهری با استفاده از منطق فازی (مطالعه موردی: اقامتگاه های گردشگری شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۷ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
763 - 784
حوزههای تخصصی:
صنعت گردشگری با ویژگی های خاص خود صنعتی پویا با آینده ای روشن تلقی می شود. سرمایه گذاری در این صنعت در همه کشورهایی که از جاذبه های گردشگری برخوردارند، رو به افزایش است. امروزه جذب گردشگران به رقابتی فزاینده در میان نهادهای درگیر در صنعت گردشگری تبدیل شده است. شهر اصفهان، یکی از شهرهای کشور در عرصه گردشگری است که نقش منحصربه فردی در سیستم اقتصاد گردشگری ایران دارد. براساس اعلام سازمان میراث فرهنگی، سالانه 3 میلیون گردشگر داخلی و 300 هزار گردشگر خارجی از این شهر بازدید می کنند. پژوهش تحلیلی کاربردی حاضر به بررسی تحلیل فضایی و مکان یابی مراکز اقامتی شهر اصفهان پرداخته است. اطلاعات موردنیاز به کمک مشاهده، مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های مربوط به دست آمده است. تجزیه و تحلیل لایه های اطلاعاتی در نرم افزار ArcGIS و IDRISI Taiga و با استفاده از منطق فازی انجام شده است. در این پژوهش، با استفاده از روش میانگین نزدیک ترین همسایه (Moran's) تحلیل وضعیت اقامتگاه های گردشگری شهر اصفهان صورت گرفته است. نتایج نشان می دهد الگوی پراکنش فضایی اقامتگاه های گردشگری به صورت خوشه ای است. پس از استانداردسازی هرکدام از معیارها، از نرم افزار IDRISI استفاده شد؛ یعنی با استفاده از منوی MCE و انتخاب گزینه WLC، نقشه های محدودیت و نقشه های معیار با یکدیگر تلفیق شدند. نتیجه حاصل از این تلفیق، نقشه نهایی است که در آن پهنه های مناسب برای احداث اقامتگاه های گردشگری جدید در شهر اصفهان شناسایی شد. مکان های بهینه برای احداث اقامتگاه های گردشگری جدید در اطراف حاشیه رودخانه زاینده رود و در مجاورت مراکز تفریحی ازجمله باغ گل ها، باغ تجربه، باغ جوان، مجموعه تفریحی ناژوان و صفه، باغ پرندگان، باغ نور، باغ بانوان ناژوان، کوه آتشگاه و منارجنبان و همچنین در قسمت هایی از منطقه 3 اصفهان و در مجاورت جاذبه های گردشگری از جمله مسجد جامع و بازار، منار سابان و... در کنار سایر معیارهای مورد نیاز مکان یابی شده اند.
تحلیل احتمال تولید سفر فضاهای فراغتی در کلان شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۴ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
33 - 48
حوزههای تخصصی:
در طول چند دهه اخیر، تغییرات بنیادی در شهرنشینی و دگرگونی در مفهوم کار، چگونگی گذران اوقات فراغت به یکی از ضرورت های حیاتی جوامع بشری تبدیل شده است. به گونه ای که در ضوابط منطقه بندی جدید، ایجاد فضاهای فراغتی به عنوان یکی از کاربری های اصلی شهر پذیرفته شده است. پژوهش حاضر براساس هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی- تحلیلی و براساس ماهیت، کاربردی-نظری است. در این مطالعه سعی شده است با استفاده از مدل احتمالاتی Huff در محیط نرم افزارArc GIS احتمال تولید سفر به فضاهای فراغت شهری، در ارتباط با جاذبه و توزیع این فضاها در سطح کلان شهر اهواز محاسبه و پیش بینی شود. نتایج پژوهش بیانگر، نبودن تعادل در توزیع امکانات فراغتی در شهر است. این موضوع به نبود تعادل فضایی در سطح شهر منجر شده و از این منظر، رفتار فراغتی شهروندان در سطح مناطق، تابعی از چگونگی توزیع هر کاربری است. یافته ها نشان می دهد که کاربری های فراغتی فضای سبز، اجتماعی- فراغتی، ورزشی به ترتیب با بالاترین احتمال تولید سفر و کاربری های تفریحی و آموزشی- فراغتی به ترتیب جاذبه کمتری دارد. درنهایت، کمترین احتمال تولید سفر به کاربری های تاریخی اختصاص دارد. این شهر حتی بدون درنظرگرفتن شرایط ویژه شهرهای صنعتی و آلوده، همواره با کمبود فضاهای فراغتی در شهر مواجهه است. از این رو، این گونه پژوهش های علمی و کاربردی مبنایی برای سیاست گذاری و برنامه ریزی، در جهت بهبود وضعیت موجود و مدیریت آگاهانه این فضاها خواهد بود.
مقوله «مرکز» و «حاشیه»، تبیین انگاره مفهومی از مواجهه «خود» و «دیگری» در حیات شهر با تأکید بر رویکرد توسعه درون زا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۸
133 - 144
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم عمده در نگاه مدرن و پست مدرن به پدیده ها، دوگانه «خود» و «دیگری» است. در علوم اجتماعی، هنگامی که صحبت از دیگری می شود، بحث این است که اقلیت و اکثریت جامعه چگونه شکل می گیرد؛ بنابراین در اندیشه جامعه شناختی، اقلیت ها معمولاً دیگری را تشکیل می دهند. چراکه «اکثریت» در چارچوب جامعه، واجد قدرت می شوند و همین قدرت، زمینه ساز معنای «دیگری» در چارچوب «بازنمایی» خواهد شد. در شهرهای ایران، حاشیه نشینی و یا به تعبیری دیگر کانون های خودانگیخته بخش جدایی ناپذیری از زندگی شهری را شکل می دهند. پرسشی که مطرح می شود آن است که چگونه حاشیه به عنوان «دیگری» می تواند توسعه یافته، در خود ریشه کند و در جامعه تبدیل به نیروی «مولد» شود؟ بدین منظور مقاله حاضر، بر آن است تا با بررسی نحوه مواجهه و تعامل «خود» و «دیگری»، زمینه ای مناسب را برای طرح دکترین معتقدین به توسعه درون زا فراهم آورد. این تحقیق به لحاظ «ماهیت» پژوهش، از گونه تحقیقات «کیفی» از نوع «بنیادی» و به لحاظ «قصد» از پژوهش، «تحلیلی» است که به درک شیوه مواجهه خود و دیگری در حیات شهر می پردازد. منطق پژوهش، «قیاسی» است. در پایان، این مطالعه نشان می دهد که اصلاح در نحوه توزیع خدمات به حاشیه جهت مولد نمودن دو حوزه صنعت و کشاورزی و متعاقب آن کوچک نمودن بخش مصرف، تقویت نهادهای محلی در فرایند توانمندسازی حاشیه، بازنگری قلمروی مالکیت، تقویت بنیان های اقتصاد درونی با مشارکت مردم و عدم تزریق امکانات از بیرون، ازجمله عواملی هستند که می تواند در مولد نمودن حاشیه، تأثیرگذار باشند.
مدل مفهومی ارزیابی حس مکان براساس مولفه های کالبدی ، ادراکی ، عملکردی و اجتماعی مطالعه موردی: خیابان امام ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره پنجم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۱۹
69 - 80
حوزههای تخصصی:
امروزه مفهوم مکان و حس مکان یکی از مهمترین مسائل پیش روی شهرسازی معاصر است.درگذشته شهرها از توانایی بالایی در جهت برقراری تعامل بین انسان و فضا برخوردار بودند. اما امروزه در غالب شهرها فضاهایی ایجاد می شوند که فاقد هویت و معنا بوده و صرفا تقلیدی از سایر نمونه هاست.تکرار الگوهای بی هویت و غربی در فضاهای شهری موجب به حاشیه رانده شدن اصول مکان سازی و هویت گردیده است.در این پژوهش سعی شده با مطالعه مبانی مکان و حس مکان، به بررسی این موضوع پرداخته شود که آیا یک محور واحد شهری در خرد فضاهای داخلی نظیر سکانس، نیز ارائه یکپارچه ای از مفهوم حس مکان دارد؟ در همین راستا به ارائه مدلی برای بررسی فضاهای شهری از این منظر پرداخته شده است. سپس با توجه به مدل ارائه شده، سکانس های مختلفی از یک خیابان-خیابان امام خمینی(ره) شهر ارومیه-به عنوان نمونه موردی مورد بررسی قرار گرفته است.براساس یافته های تحقیق سکانس های محور امام خمینی در آفرینش مفهوم مکان برای مردم یکسان عمل نکرده و کاربران نسبت به بخش های مختلف این خیابان حس های مختلفی را ابراز نموده اند. روش این پژوهش توصیفی–تحلیلی و مورد پژوهی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای،اسنادی ومیدانی(مشاهده،پرسشنامه و مصاحبه)می باشد. نتایج حاصل از مطالعات، صحت فرضیه فوق را به اثبات می رساند که محور امام خمینی در شهر ارومیه در پیاده سازی مفهوم مکان به صورت یکپارچه عمل نکرده است.
تبیین و تحلیل نابرابری های خدمات توسعه سلامت و بهداشت با استفاده از روش های تصمیم گیری چند معیاره ( نمونه موردی: استان گلستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی شاخص های بهداشت و درمان و نحوه پراکنش آن ها در فضاهای مختلف جغرافیایی باعث می شود تا عدم تعادل در توزیع امکانات بهداشتی بهتر مشخص شود و برنامه ریزی در جهت توزیع عادلانه آن ها و دسترسی تمام افراد جامعه به خدمات مورد نظر، به نحو مطلوبی محقق شود. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از 11 شاخص بهداشتی- درمانی، به تحلیل و تبیین نابرابری در خدمات بهداشتی- درمانی و نحوه توزیع آنها در سطح شهرستان های استان گلستان پرداخته است که در این راستا از تکنیک های TOPSIS ، SAW و ضریب چولگی پیرسون برای رتبه بندی و آنتروپی شانون، به منظور امتیازدهی استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از نرم افزار آماری EXCEL و برای بی مقیاس سازی داده ها از روش نروم و خطی استفاده شده است. همچنین برای نمایش فضایی از نرم افزار ARC GIS 9.3 استفاده شده است. داده ها و اطلاعات مورد نیاز به روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری گشته است. یافته های تحقیق بیانگر آن است که پراکنش شاخص های بهداشتی درمانی در پهنه استان گلستان به صورت قطبی و ناموزون است؛ به گونه ای که شهرستان گرگان مرکز استان؛ برخوردارترین شهرستان و شهرستان مراوه تپه محروم ترین شهرستان استان بوده است. نتایج پژوهش ضرورت نگاهی عدالت محور در عرصه برنامه ریزی و تلاش برای ایجاد استقرار فضایی بهینه تر این خدمات و شاخص ها را در سطح استان گلستان آشکار می سازد.
تدوین و اولویت بندی راهبرد توسعه امنیت اجتماعی و ارزیابی آنها در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده شهر قروه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع وقوع جرم در محلههای دارای بافتهای قدیمی یکی از چالشها و دشواریهای زندگی شهری است که مورد توجه کارشناسان حقوقی و جرمشناسان بودهاست. در پژوهش حاضر سعی شده است بررسی راهبردی بافتهای فرسوده شهر قروه و تدوین راهبردها و اولویتبندی آنها در ارتباط با دلایل جرمخیزی و رفع آنها انجامشود. روش تحقیق از نوع تحلیلی- توصیفی است که بااستفادهاز مطالعات کتابخانهای موضوع پژوهش مورد مطالعه قرارگرفت و مبانی نظری مطالعه شد. سپس، بااستفادهاز پرسشنامه به جمعآوری اطلاعات از مردم و مسئولان شهری پرداختهشد. در ارزیابی راهبردی مشخصشد که بافتهای فرسوده شهر قروه از نظر عوامل درونی با ضعفهای قویتری نسبتبه قوتها روبهرو است و در شرایط مناسبی قرارندارد. از طرف دیگر، در بخش عوامل بیرونی هم این بافت با تهدیدهای بیشتری نسبتبه فرصتها روبهرو است و نوع بهینه راهبردی برای تعیین راهبرد جلوگیری از وقوع جرم راهبردهای تدافعی است. در اولویتبندی راهبردها براساس نظرات کارشناسان و تکنیکهای تاپسیس فازی و ایاچپی فازی راهبرد فرهنگسازی دینی به صورت پایهای در مرتبه اول قرارگرفت.
تحلیلی بر نقش بازآفرینی شهری در توسعه پایدار شهرها(نمونه مورد مطالعه شهر خرم دره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر تحلیلی بر نقش بازآفرینی شهری در توسعه پایدار شهر خرمدره می باشد. بازآفرینی دید جامع و یکپارچه ومجموعه اقداماتی است که به حل مسائل شهری بی انجامد، به طوی که بهبود دائمی در شرایط اقتصادی، کالبدی و زیست محیطی بافتی که دستخوش تغییر شده را بوجود آورد. بازآفرینی از مهمترین استراتژی ها برای نشان دادن محرومیت و روال درون شهر ها ، فضاهای ناکارآمد و فرسوده همراه با مسائل و مشکلات در بافت های شهری وحرکت در مسیر توسعه پایدار است. توسعه پایدار شهری نیز مبتنی بر نیازهای واقعی و تصمیم گیری های عقلایی با در نظر گرفتن ملاحظات اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است. بدین منظور مطالعه حاضر از روش تحقیق کمی و پیمایشی بهره برده شد.جامعه آماری شامل کلیه شهروندان شهر خرمدره (68000 )نفر تعیین گردید. روش نمونه گیری از نوع طبقه بندی شده با استفاده از فرمول کوکران 400 نفر تعیین شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد متغیر بازآفرینی شهری به عنوان متغیر مستقل دارای دو بُعد ابعاد محیطی با ابعاد چهارگانه (ساختار کالبد فضایی ، تراکم ، حمل و نقل و محیط زیست) (44/155)و ابعاد نهادی با ابعاد ( اجتماعی – فرهنگی ، اقتصادی)( 32/0) و باز آفرینی با (35/0) در متغیرتوسعه پایدار شهر خرمدره اثر گذار است.
کاربرد مدل لوسیس (LUCIS) در مدل سازی تعارض تناسب اراضی با رویکرد آمایش سرزمین (مورد مطالعه: استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزان در تخصیص زمین به فعالیتی خاص همواره با یک سری تعارض های مکانی مواجه اند؛ بدان معنا که یک مکان ممکن است برای دو یا چند کاربرد هم زمان در اولویت استفاده قرار گیرد. در حال حاضر، در طرح های آمایش سرزمین، شناسایی اولویت های تخصیص زمین به صورت مجزا و بدون درنظرگرفتن نقش سایر کاربری ها مدل سازی می شود. همچنین تعارض های احتمالی تناسب زمین مبحثی است که از آن غفلت شده است. هدف پژوهش حاضر، معرفی و استفاده از مدل آمایشی لوسیس (LUCIS) به منظور شناسایی اولویت های تخصیص اراضی به همراه مدل سازی تعارض هاست. برای پیاده سازی مدل لوسیس با استفاده از زبان برنامه نویسی پایتون جعبه ابزاری در محیط نرم افزار ArcGIS توسعه داده شده که به واسطه آن با تعریف ورودی ها، وزن ها و اولویت های ذی نفعان، مدل سازی کاربری اراضی به صورت خودکار صورت گرفته است. درنهایت، اولویت ها و تعارض های عمده در رابطه با تخصیص اراضی در محدوده مورد مطالعه شناسایی شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد مدل لوسیس علاوه بر داشتن قابلیت های سایر مدل های تحلیل تناسب اراضی، به شکل مناسبی می تواند تعارض های موجود را مدل سازی کند. بنابراین پیشنهاد می شود در شرح خدمات طرح های آمایش سرزمین بخشی تحت عنوان «شناسایی تعارض های تناسب اراضی» تعریف شود.
ارزیابی نقش کیفیت معماری در ارتقا کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی از دیدگاه سلامت ساکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
43 - 58
حوزههای تخصصی:
بی توجهی طراحان و معماران به کیفیت مجموعه های زیستی در جریان رشد شتابان شهرنشینی، ساکنان این مجموعه ها را با مشکلات متعددی روبه رو نموده که از جمله مهمترین آنها، افت شدید کیفیت زندگی در این مجموعه هاست. اهمیت این موضوع به حدی است که در بعضی موارد، زندگی در این مجتمع ها، سلامت ساکنان آن را به مخاطره می اندازد. در همین ارتباط پژوهش حاضر، کیفیت معماری را به عنوان متغیر مستقل، کیفیت زندگی را به عنوان متغیر وابسته و کیفیت سلامت را به عنوان متغیر میانجی مد نظر قرار داده و سعی در تحلیل چگونگی ارتباط میان متغیرهای یادشده نموده است. بنابراین بر اساس ادبیات تحقیق، کیفیت سلامت با سه شاخص سلامت جسمانی، سلامت روانی و سلامت اجتماعی مورد ارزیابی قرار گرفت. کیفیت معماری نیز در قالب سه شاخص کیفیت محیطی، کیفیت ساختاری و کیفیت عملکردی مد نظر قرار گرفت و در نهایت کیفیت زندگی خود به عنوان یک مفهوم ثابت و چند جانبه تعریف گردید. گردآوری اطلاعات در حوزه کیفیت معماری و سلامت با استفاده از پرسشنامه محقق ساز و در ارتباط با کیفیت زندگی با استفاده از پرسشنامه استاندارد انجام گرفت. جامعه آماری در این تحقیق، ساکنان سه مجتمع اساتید، دراک و چوگان در شهر شیراز بودند که از نظر بافت اجتماعی ساکنان و نیز موقعیت جغرافیایی در شهر، در یک سطح قرار داشته ولی از نظر شاخص های محیطی و معماری، دارای تفاوت هایی با یکدیگر بودند. تحقیق از نوع کمی _ کیفی و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های آماری و نیز تحلیل محتوای مصاحبه های صورت گرفته از ساکنان انجام گرفته است. در انتها نتایج تحقیق حاکی از آن بود که کیفیات معماری، تأثیر بسزایی در کیفیت زندگی ساکنان در مجتمع های مسکونی دارد که این موضوع از طریق ارتقای سطوح مختلف سلامت ساکنان شکل می گیرد. به این ترتیب که کیفیت محیطی باعث ارتقای سلامت جسمانی شده، کیفیت ساختاری باعث ارتقای سلامت روانی شده و کیفیت عملکردی باعث ارتقای سلامت اجتماعی ساکنان می شود و در نهایت برآیند این موارد باعث ارتقای کیفیت زندگی در مجتمع های مسکونی می شود.
تحلیل نقش گردشگری مذهبی اربعین در توسعه ی پایدار شهرهای گذرگاهی- مرزی (مطالعه ی موردی: شهر مهران)
حوزههای تخصصی:
گردشگری مذهبی عامل بسیار مهمی در توسعه ی شهرها محسوب می شود؛ زیرا توان بالایی برای جذب گردشگران دارد و یکی از مهم ترین و پررونق ترین گونه های گردشگری است که اثرات قابل توجهی را در ابعاد مختلف جوامع برجای گذاشته است. امروزه در اقتصاد بسیاری از کشورها که با صادرات تک محصولی مانند نفت مواجه هستند، گردشگری مذهبی می تواند درآمدهای بسیاری برای مناطق گردشگری داشته باشد. شهر مهران یکی از مناسب ترین شهرهای گذرگاهی- مرزی برای فعالیت های گردشگری - زیارتی؛ به ویژه به عنوان گذرگاه مرزیِ کنگره ی عظیم اربعین و تردد عمده ی زائران عتبات عالیات و از مطمئن ترین مناطق غرب کشور برای فعالیت های تجاری و اقتصادی است؛ بنابراین ضرورت دارد توسعه ی آن در بستر برنامه ریزی صحیح و مدیریت اصولی قرار بگیرد تا توسعه ی پایدار شهری در آن نمود فضایی پیدا کند. هدف پژوهش حاضر سنجش و ارزیابی نقش گردشگری مذهبی در توسعه ی پایدار شهر مهران است، نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است که در آن از روش های پیمایشی و اسنادی استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش 17435 نفر ساکن در شهر مهران و تعداد 376 نمونه است که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شده است. برای انتخاب نمونه های آماری از روش نمونه گیری تصادفی ساده و برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون T تَک نمونه ای و آزمون فریدمن با نرم افزار SPSS استفاده شده است. یافته ها و نتایج پژوهش بیانگر رابطه ی مثبت و معنادار بین گردشگری مذهبی و توسعه ی پایدار شهری مهران است؛ چنان که با سطح معنا داری 000/0 و اطمینان 99 درصد؛ به ترتیب و به طور میانگین در شاخص های کالبدی- فضایی (56/3)، اجتماعی- فرهنگی (27/3) و اقتصادی (25/3) بیش ترین تأثیر مثبت و مطلوب، اما در بُعد زیست محیطی (30/3) با عنایت به این که گویه های مورد بررسی، توابع منفی از شاخص یاد شده اند، تأثیر منفی و نامطلوب داشته و شهر را با چالش ناپایداری زیست محیطی مواجه ساخته است.