مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
امنیت پایدار
حوزه های تخصصی:
مسئله و هدف: پدیده قومی شدن و شکل گیری هویت ها و خرده فرهنگ های مادون هویت ملی در دورة معاصر اهمیتی مضاعف یافته است و عواملی همچون تقسیمات سرزمینی مبتنی بر حکومت ملی، نابرابریها و محرومیت ها، ایدئولوژی ها و استعمار نقش مهمی در قومی شدن جوامع داشته اند. در این بین فرایند قومی شدن را می توان فرایندی دانست که طی آن پیوند میان سرزمین و فرهنگ تضعیف می شود و امکان حفط همگرایی یک ملت در معرض خطر قرار می گیرد. هدف مطالعه حاضر بررسی اختلاف و اشتراک الگویی قومیت های ایران از یک سو و بیان عوامل تهدیدکننده اقوام علیه امنیت ملی از سوی دیگر است. روش: در این نوشتار براساس روش اسنادی و کتابخانه ای و مطالعه منابع و اسناد مکتوب و موجود با تکیه بر منابع مکتوب در حوزه قومیت و هویت قومی، نقش قومیت ها و هویت آنها در تولید و حفظ امنیت به صورت پایدار بررسی شده است. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان میدهد که از مهم ترین عواملی که در صورت غفلت حکومت مرکزی می تواند از طرف اقوام مختلف باعث تهدید و آسیب پذیری امنیت ملی کشور مطرح شود، وجود اقوام هم آیین در کشورهای همسایه و رابطه آن ها با یکدیگر، دخالت عوامل بیگانه، موقعیت مرزی اقوام و... است
امنیت پایدار در خلیج فارس: موانع و سازوکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی موانع ایجاد امنیت پایدار در منطقه خلیج فارس و ارایه الگو و ساز و کارهای مناسب برای ایجاد ثبات و امنیت پایدار در این منطقه است. در این راستا چارچوب نظری مجموعه امنیتی منطقه ای که از سوی بوزان مطرح شده است به عنوان چارچوب مفهومی مناسب و جامع برای بررسی شرایط امنیتی خلیج فارس مورد تبیین قرار می گیرد. تسلط تهدید، رقابت، اختلاف و خصومت در الگوهای دوستی و دشمنی بازیگران مجموعه امنیتی خلیج فارس و موارد دیگری مانند رقابت های تسلیحاتی و اختلافات سیاسی و ایدئولوژیک در سطح منطقه ای از موانع عمده شکل گیری امنیت پایدار در خلیج فارس محسوب می شوند. آمریکا به عنوان بازیگری مداخله گر در مجموعه امنیتی خلیج فارس محسوب می شود که مانع از توسعه همکاری های منطقه ای شده است و حتی سیاست های آن به تشدید رقابت ها و خصومت ها انجامیده است. در این راستا با توجه به موانع درون منطقه ای و برون منطقه ای ایجاد امنیت پایدار در خلیج فارس، الگوی امنیتی مشارکتی و همکاری جویانه و سازوکارهای مرتبط با آن برای بهبود شرایط امنیتی در خلیج فارس پیشنهاد می شود.
امنیت پایدار نظام جمهوری اسلامی ایران ؛ الگویی برای تبیین و اجرای سیاست های کلان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امنیت پایدار از جمله موضوعات سیاست های کلان برنامه پنجم توسعه نظام جمهوری اسلامی ایران است که ابعاد تبیینی و اجرایی آن کمتر مورد توجه قرار گرفته است. از این رو پرسش اصلی در این مقاله این است که« چگونه می توان سیاست های کلان امنیت پایدار را تبیین و اجرایی ساخت؟» در پاسخ تلاش شده با نظر داشت مضامین و محتوای ایده های سیاست های کلی ،الگویی کلان در ابعاد نظری وراهبردی جهت تمهید مقدمات تبیینی و اجرایی شدن سیاست های کلی این موضوع فراهم گردد. در طراحی الگوی اصلی و بسط اجزا و انواع الگوهای فرعی، از روش های الگوسازی فرمال و غیر فرمال به صورت مجزا و ترکیبی بهره گیری شده است. الگوی کلان بدست داده شده شامل الگوهای فرعی مفهومی و سناریوهای اجرایی در چهار عرصه مفهومی ،آرمانی، رویکردی واقدام است که نقشه راه تبیین و اجرایی شدن سیاست های امنیت پایدار را به دست می دهد. امنیت پایدار حاصل تقارن حالت های وضعیت و سیستم است.
تأملی نظری در نسبت حکم رانی خوب و امنیت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفهوم حکم رانی خوب با شاخص ها، دلالت ها و پیامدهای زیاد در دو دهه پایانی قرن بیستم وارد قاموس علوم اجتماعی گردید و با پذیرش گسترده مواجه شد. با این حال ارتباط آن با امنیت ملی چندان مورد مداقه قرار نگرفت. این مقاله با روش تحلیلی- توصیفی و مقایسه سه مسأله زمینه های تکوین و اشاعه، ویژگی ها و عناصر و پیامدهای اعمال حکم رانی خوب از بین موضوعات مختلف، رابطه نظری این ایده را با مفهوم امنیت ملی واکاوی می کند. با تحول حکم رانی به حکم رانی خوب و دگردیسی امنیت از کلاسیک به امنیت نوین و موسع، این دو مفهوم علاوه بر تقارن زمانی شکل گیری، دلالت های کارکردی نیز یافته و مقوم یکدیگر شناخته می شوند و اجرای حکم رانی خوب به تحقق امنیت پایدار مدد جدی می رساند.
شناسایی وتحلیل کانونهای جرمخیز در راستای دستیابی به امنیت پایدار(مطالعه موردی: مناطق شهرارومیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صحنه جرم در شهر یعنی همان مکانی که جرم در آن رخ میدهد و به عبارت دیگر، محدوده هایی که بزهکاری به لحاظ زمانی و مکانی در آن تجمع مییابد یا انجام جرم را آسان میسازد. این مقاله با هدف شناسایی کانونهای جرمخیز در مناطق شهر ارومیه به ارایه راهکارهایی برای رسیدن به امنیت پایدار در مناطق مختلف شهر ارومیه میپردازد. تحقیق پیش روی به لحاظ هدف «کاربردی» و به لحاظ ماهیت و روش «توصیفی – تحلیلی» است. جامعه آماری این پژوهش همه مجرمان دستگیر شده مناطق چهارگانه شهر ارومیه در سال 1389 بوده است. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمونهای آمار استنباطی و مدل های پیشرفته آماری، ضریب همبستگی، ضریب رگرسیون، تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل مسیر استفاده شده است. بررسی انواع جرمها در سطح مناطق شهر ارومیه در سال 1389 نشان میدهد منطقه دو و سه دارای بیشترین میزان ارتکاب انواع جرمها و منطقه چهار دارای کمترین میزان ارتکاب انواع جرمها هستند. همچنین بیضی انحراف معیار نشان میدهد توزیع جرمها و روند گسترش آن در مناطق این شهر، دارای جهتی شرقی به غربی است؛ به گونهای که منطقه چهار دارای کمترین میزان وقوع جرم است (توزیع متمرکز) و در سایر مناطق میزان ارتکاب انواع جرمها توزیعی پراکنده دارد. بررسی تحلیل مسیر اثرگذاری عوامل مختلف در شکلگیری کانونهای جرمخیز نیز نشان میدهد متغیرهای سرقت با میزان 504/0 و خرابکاری و اخلال در نظم جامعه با میزان 449/0 دارای بیشترین تأثیرها در شکلگیری کانونهای جرمخیز در شهر ارومیه بودهاند. در نهایت، راهکارهایی برای کاهش میزان جرمها و رسیدن به امنیت پایدار در سطح مناطق شهر ارومیه ارائه شده است.
بررسی نقش معتمدین طوایف در تامین امنیت پایدار مناطق جنوب استان کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از چالشهای امنیتی کشور ایران؛ وقوع درگیری جمعی در مناطقی است که به لحاظ اجتماعی؛ ساختار طایفهای دارند. نظام معتمدی که تا دهه 1340 نقش زیادی در تامین امنیت چنین فضاهای جغرافیایی داشت اخیرا در معرض تحولاتی قرار گرفته است. چنین تحولاتی؛ تاثیراتی مستقیم بر وضعیت امنیتی مناطق مذکور دارد. هدف تحقیق حاضر؛ بررسی ساختار طایفهای- فامیلی و نقش نظام معتمدی در تامین امنیت پایدار منطقه جنوب کرمان میباشد. در اینجا این سوال مطرح میشود که نظام طایفهای- معتمدی چه نقشی می تواند در تامین امنیت پایدار منطقه جنوب کرمان ایفا کند؟ تحقیق به لحاظ ماهیت؛ کاربردی و به لحاظ روش؛ تلفیقی از روش کیفی و پیمایش میباشد. روش گردآوری دادهها؛ مصاحبه و پرسشنامه بوده، و از آزمونهای آماری T، و همبستگی برای تحلیل دادهها استفاده شده است. جامعه نمونه شامل 10 نفر از سران طوایف، 10 نفر از کارکنان کلانتریها و قضات منطقه، و 386 نفر از مردم محلی میباشد. نتایج نشان داد ساختار طوایف در حال بازتولید میباشد بگونهای که در بخش زیادی از منطقه ساختار طایفهای کمرنگ شده و در بخشی دیگر همواره پررنگ است. همچنین کیفیت عملکرد نیروی انتظامی و قضایی، و نیز ضعف ارزشهای اجتماعی در بین مردم مهمترین عوامل موثر بر وقوع درگیریهای جمعی در منطقه هستند. احیای نقش معتمدین در قالب نهادسازی جدید، به عنوان موثرترین روش کنترل درگیریهای جمعی در منطقه پیشنهاد میگردد.
بررسی شاخص های توسعه در مناطق مرزی در راستای تحقق امنیت پایدار (مطالعه موردی شهرستان های مرزی استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ازآنجاییکه توسعه در زمانها و مکانهای مختلف در بین مناطق بهصورت یکسان صورتنگرفتهاست در هر مقیاسی نابرابریهای منطقهای در کشورها زیادبوده و در زمینه شاخصهای مختلف مناطق ویژهای موقعیت ممتازتری نسبتبه سایر مناطق دارند. بنابراین، مطالعه نابرابریهای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی در میان گروهها، قشرها، اقوام و نیز مناطق جغرافیایی با تقسیمات در یک کشور یکی از کارهای ضروری و پایهای برای برنامهریزی و اصلاحات بهمنظور تأمین رشد اقتصادی و تحقق امنیت پایدار بهویژه در مناطق حساس است. هدف پژوهش حاضر بررسی تفاوتها و نابرابریها بین شهرستانهای مرزی استان آذربایجانغربی از نظر وضعیت و سطح برخورداری از 63شاخص که شامل شاخصهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و کالبدی و رتبهبندی این شهرستانها از نظر میزان برخورداری از شاخص-های یادشدهمیباشد. نوع پژوهش کاربردی و روش آن نیز تحلیلی- مقایسهای است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات نیز از روشهای الکتر و تاپسیس، که از روشهای تصمیمگیری چندمعیاره میباشند، استفادهشدهاست. باتوجهبه نتایج به دست آمده از بررسیها مشخصشد که شاخصهای توسعه در میان شهرستانهای این استان بهصورت متعادل توزیعنشدهاست و شهرستانهای پیرانشهر، سردشت و ارومیه بهترتیب در جایگاه اول تا سوم از لحاظ برخوداری از این شاخصها دارای وضعیت فرابرخودار میباشند. درمقابل، شهرستانهای ماکو، اشنویه و چالدران دارای وضعیت نابرخوردار از لحاظ برخورداری از شاخصهای موردمطالعه میباشند. همچنین، باتوجهبه نتایج روش تاپسیس از لحاظ برخورداری از شاخصهای آموزشی شهرستان سردشت، شاخصهای اجتماعی اشنویه و نیز شاخصهای اقتصادی و کالبدی شهرستان ارومیه در جایگاه نخست قرارگرفتهاند. رتبهبندی شهرستانها در این پژوهش میتواند در بهینهسازی وضع موجود و ساماندهی سطوح توسعه و امنیت پایدار در این استان مؤثرباشد.
تحلیل اثرات و کارکردهای سرمایه اجتماعی در امنیت پایدار روستاهای مناطق مرزی بخش مرکزی شهرستان سراوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تداوم و حیات سالم هر جامعه مرهون حفظ و بقاء امنیت پایدار می باشد. سرمایه اجتماعی نیز از ابزارهای الزام آور در امنیت پایدار محسوب می شوند. هدف تحقیق بررسی اثرات سرمایه اجتماعی بر پایداری امنیت در روستاهای مناطق مرزی می باشد. جامعه آماری شامل سرپرستان خانوارهای روستاهای بخش مرکزی شهرستان سراوان می باشد (9946N=). 421 خانوار (23 روستا) با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از دو روش آمار توصیفی و آمار استنباطی (آزمون t تک نمونه ای، همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر ) استفاده شده است. نتایج یافته های تحقیق در زمینه تاثیر سرمایه اجتماعی در امنیت پایدار روستایی نشان می دهد که بیشترین تاثیر مربوط به بعد امنیت اجتماعی می باشد. بطوری که باعث افزایش حفظ الگوهای زبانی، حفظ فرهنگ و مذهب، کاهش مصرف مواد مخدر در بین جوانان، کاهش میزان نزاع و درگیری بین اهالی و غیره شده است. کمترین تاثیر مربوط به بعد اقتصادی می باشد. همچنین در بعد امنیت سیاسی- نظامی یافته ها نشان می دهد که مشارکت، اعتماد و انسجام بین اهالی و همکاری و مشارکت با نیروی انتظامی و مرزبانی باعث افزایش میزان مشارکت سیاسی مردم، کاهش شکاف های قومی و طایفه ای، کاهش رفت و آمدهای غیر قانونی به کشورهای مجاور، افزایش همکاری با نیروهای نظامی در مبارزه با اشرار و قاچاقچیان و برقراری نظم و امنیت گردیده است.
ارائه ی مدل آمایشی راهکارهای بهبود معیشت روستاییان با تأکید بر امنیت پایدار (محدوده ی اجرای CSP جازموریان در جنوب کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه امنیت جوامع با ابعاد نظامی، معیشتی، محیطی و اجتماعی- فرهنگی جوامع پیوند خورده است و امنیت پایدار بدون تأمین اشتغال مطمئن و درآمدزا محقق نخواهد شد. جوامعی که امنیت پایدار و اقتصاد پایدار را به عنوان یک رسالت راهبردی نگاه می کنند شناسایی، تقویت و بالفعل سازی ظرفیت های انسانی، سازمانی، فضایی- مکانی و... را برای تحقق اشتغال پایدار در پیش گرفته اند. اجرای CSP در نواحی روستایی یکی از راهکارهای بین المللی برای تحقق اقتصاد و محیط پایدار با رویکرد مشارکتی و آمایشی و منطقه ای است که در سال های اخیر در نواحی روستایی ایران از جمله جازموریان در جنوب کرمان در حال اجراست.
هدف تحقیق حاضر تحلیل عملکرد CSP جازموریان در زمینه اشتغال و ارائه ی مدلی مطلوب برای موفقیت بیشتر چنین برنامه هایی است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی با ابزار مشاهده و پرسشنامه گردآوری شدند. جامعه نمونه 8 روستای تحت اجرای CSP و 60 نفر از سرگروه های توسعه عضو CSP می باشد. روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون Anova و Tتک نمونه ای در محیط SPSS است.یافته های تحقیق نشان داد در اکثریت روستاها نرخ موفقیت اشتغال کمتر از 50 درصد بوده است، نتایج Anova نشان داد تفاوت معناداری بین مطلوبیت سیاست های 4 گانه در زمینه ی اشتغال زایی وجود دارد و نتایج آزمون T نشان داد موفقیت مشاغل آموزش محور بیش از مشاغل دیگر است.
براساس یافته های تحقیق سیاست آموزش محور و سپس فضامحور نسبت به سیاست های سازمان محور و تجربه محور در ایجاد اشتغال مؤثرتر بوده اند. ارائه ی الگوی مطوب نیازمند تأکید بر نقاط قوت CSP و رفع ضعف های آن است یعنی مدل مطلوب اشتغال و اقتصاد روستایی علاوه بر رعایت فرآیندی بودن، یکپارچگی و مشارکتی بودن باید براساس واقعیت های انسانی و زیرساختی و مقتضیات محلی، معیارهای مکانی- فضایی و الگوی رفتاری ساکنان هر روستا باشد
بررسی تأثیرات جدایی گزینی اکولوژیک بر امنیت پایدار اجتماعی (مطالعه موردی: شهر عنبرآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جداییگزینی اکولوژیک یکی از مباحث مطرح در حوزه امنیت پایدار اجتماعی نواحی شهری می باشد. شهر عنبرآباد یکی از شهرهای کوچک جنوب استان کرمان است که محلههای مسکونی آن از بافت اجتماعی خویشاوندی برخوردارند. در سالهای اخیر مهاجرت اقوام ساکن در نواحی بیرونی مسائل اجتماعی بهویژه محلهگرایی و جداییگزینی اکولوژیک را در این شهر سبب شدهاست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیرات جداییگزینی اکولوژیک و محلهگرایی بر پایداری اجتماعی، سیاسی و امنیت پایدار شهر عنبرآباد است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و جامعه آماری ساکنان محلههای مختلف شهر عنبرآباد می باشد. حجم جامعه نمونه طبق فرمول کوکران 384نفر از ساکنان محلههای مختلف شهر است که با استفاده از روش نمونهگیری سهمیهای و تصادفی انتخاب شدند. شاخصهای پایداری و ناپایداری اجتماعی شناسایی شد و مبنای جمع-آوری دادهها و وزندهی به شاخصها قرارگرفت که در فرایند مدل کوپراس مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشانداد محله شهرک خداآفرین، محله شهرک امام(ره)، محله ترک ها و محله نرماشیری ها بالاترین میزان جداییگزینی را دارند. همین محلهها نیز بیشترین میزان برخوردهای بینطایفهای و جانبداری سیاسی را دارند. محله یزدی ها، افشارها و ساردوییها بهترتیب کمترین میزان جداییگزینی را داشتهاند. نتایج مدل کوپراس نشان داد شهرک خداآفرین(74.55)، محله نرماشیری ها(77.51) و شهرک امام(ره) (81.65) بدترین وضعیت را بهلحاظ شاخصهای امنیت پایدار اجتماعی دارند. محله یزدی ها(100)، افشارها(86.39) و ساردویی ها(85.20) نیز بهترتیب مطلوبترین وضعیت را نشان میدهند. باتوجهبه نتایج پژوهش میتوان فرضیه تحقیق را تأییدکرد و چنین نتیجه گرفت که مسئله جداییگزینی اکولوژیک در محلههای شهر عنبرآباد تأثیرهای منفی بر پایداری اجتماعی و امنیت پایدار محلههای مسکونی این شهر دارد.
تحلیل فضایی شاخص های توسعه در راستای تحقق امنیت پایدار در مناطق مرزی (مورد مطالعه: شهرستان های مرزی کلان منطقه آذربایجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه دست یابی به توسعه پایدار، یکی از مباحث عمده کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه است. وقتی تفاوت مکانی توسعه زیاد باشد و ساکنان مناطق مرزی نسبت به این تفاوتها آگاهی یابند، این مسئله سبب ایجاد بحران در این مناطق می شود؛ بنابراین کشورها به منظور جبران عقب ماندگی ها، رهایی از فقر سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و غیره و برای رسیدن به توسعهای معتدل و همه جانبه که بتواند به بهبود وضع زندگی همه مردم منجر شود، به شناخت صحیح قابلیت ها، توان ها و محدودیت ها در تمامی زمینه ها و مناطق خود نیاز دارند. این پژوهش با هدف تحلیل شاخص های توسعه در راستای تحقق امنیت پایدار در مناطق مرزی کلان منطقه آذربایجان انجام شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی با هدف کاربردی است. جامعه آماری شامل 16 شهرستان مرزی کلان منطقه آذربایجان بر پایه آمارگیری سال 1390 است. برای ارزیابی از4 مؤلفه آموزشی، فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی- درمانی در قالب 40 شاخص استفاده شده است. برای بیان اهمیت نسبی هریک از شاخص ها از مدل ANP استفاده شده است. مدل به کار برده شده برای تجزیه وتحلیل داده ها، مدل تصمیم گیری چند معیاره پرومته است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که شهرستانهای ماکو، نمین و جلفا با Phi (469/0)، Phi(425/0) و Phi(413/0) در رتبه اول تا سوم و شهرستان پلدشت و سردشت با (-301/0) Phi و Phi(-390/0) در رتبه آخر قرار دارد. در کل از بین 16شهرستان منطقه آذربایجان 3 شهرستان کاملاً برخوردار، 2 شهرستان برخوردار، 3 شهرستان نیمهبرخوردار، 6 شهرستان نابرخوردار و 2 شهرستان کاملاً نابرخوردار از شاخصهای توسعه هستند.
الویت بندی راهبردهای امنیت پایدار در آمایش مناطق مرزی مطالعه موردی : استان کردستان
حوزه های تخصصی:
از مهمترین عوامل تهدیدکننده امنیت یک جامعه، وجود نابرابری های فضایی بین مناطق مختلف جغرافیایی آن است. این نابرابری های توسعه ای، شکاف های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را عمیق تر می کند. در این بین مناطق مرزی کشور با مشکلات بسیاری ار جمله : خالی شدن سکنه، مهاجرت مرزنشینان، جدایگزینی از برنامه های توسعه کشور، عدم امنیت پایدار و... مواجه اند که این امر ضرورت انجام مطالعات علمی و نظم بخشی به تصمیم گیری از طریق تدوین و الویت بندی راهبردها و برنامه های توسعه کارآمد در چارچوب آمایش مناطق مرزی را انکارناپذیر می سازد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی(براساس پرسشنامه) در قالب طیف لیکرت است. در این پژوهش نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای امنیت پایدار در منطقه در قالب مدل SWOT مطالعه، شناسایی و مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان داد که وضعیت توسعه امنیت پایدار استان کردستان از الگوی تهاجمی (SO) تبعیت می کند. با توجه به تعریف این الگو، باید راهبردهایی رو اتخاذ کرد که با بهره گیری از نقاط قوت درصدد بهره برداری از فرصت ها برآییم و بتوان به توسعه پایدار امنیت دست یابیم. در نهایت از روش QSPM با توجه به شرایط فعلی، به اولویت بندی راهبردها مناسب در جهت آمایش مناطق مرزی مشخص گردید. یافته های حاصل از الویت بندی راهبردها نشان می دهد که از بین راهبردهای تدوین شده بالاترین جذابیت مربوط به آماده سازی حداکثری نیروی انتظامی جهت مقابله با ناامنی های احتمالی با نمره ۶۵/۶ است و پایین ترین جذابیت به راهبرد مبارزه با اشرار و قاچاقچیان در سطح استان با نمره ۱۵/۵ تعلق دارد.
تحلیل فضایی توسعه نواحی مرزی شرق کشور مورد: دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان فضایی یا ساماندهی همگن توسعه ی فضا، یکی از دغدغه های بنیادی سیاست مداران و برنامه ریزان در مقیاس های گوناگون ملی، منطقه ای و فرامنطقه ای است. برنامه ریزی، ارتباط و جریان های میان سکونتگاه ها به ویژه در مناطق مرزی، نیاز به سازماندهی فضایی را برای نواحی روستایی به وجود می آورد تا مسائل کلان و ملی، همچون موضوعات امنیتی را بتوان دقیق تر و کارآمدتر سامان دهی کرد. با توجه به چنین اهمیتی، پژوهش پیش روی، کوشیده است تا سطح توسعه ی فضایی دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی را مطالعه کند. در پژوهش پیش رو، 23 شاخص از شاخص های توسعه ی فضایی واکاوی شده است. پژوهش، از لحاظ روشی علی- مقایسه ای است و با بهره گیری از روش شباهت به گزینه ی ایده آل (تاپسیس) و روش آنتروپی به بررسی آمایشی 11 دهستان از مجموع دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی پرداخته است. نتایج این پژوهش، نشان از آن دارد که دهستان ""مود""، در بالاترین سطح برخورداری نسبت به دیگر دهستان های مورد مطالعه قرار دارد. از لحاظ توسعه ی شاخص های اقتصادی- اجتماعی، آموزشی- فرهنگی، بهداشتی- درمانی و شاخص های زیربنایی، 6 دهستان شامل درح، مومن آباد، میغان، بندان، شوسف و گزیک بعنوان دهستان های نیمه برخوردار و چهار دهستان به ترتیب شامل قهستان، میاندشت، نهارنجان و عرب خانه به عنوان دهستان های محروم شناسایی شدند. از این رو، به نظر می رسد که سازمان فضایی در میان دهستان های مرزی استان خراسان جنوبی، به شدت نامتوازن و نامتجانس است.
نقش بسیج سازندگی در امنیت پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توسعه اقتصادی و اجتماعی ناموزون، شکاف و میزان بهره مندی اقتصادی مرکز- پیرامون، عوارض ناگواری بر زندگی اجتماعی، امنیت اقتصادی، مناطق محروم و دورافتاده داشته و دارد. بر همین اساس و در راستای کمک به رفع عقب ماندگی های این مناطق، ایده و طرح بسیج سازندگی به عنوان یکی از راهبردهای محرومیت زدایی در مناطق محروم از سوی مقام معظم رهبری بیان شده است که از سه جنبه: کمک به توزیع عادلانه امکانات در مناطق محروم و جلب مشارکت، هدایت نیروی جوانان وخدمات داوطلبانه عمومی و در نهایت تأثیر بر توسعه زیرساختهای امنیت پایدار، قابل بررسی و تحلیل است. این مقاله با هدف «تحلیل و تبیین نقش فعالیتها و اقدامات بسیج سازندگی در امنیت پایدار» به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است.
نتایج بررسی نشان می دهد، فعالیتها و اقدامات انجام شده در عرصه های «اشتغالزایی و کارآفرینی، عمران و آبادانی، بهداشت و درمان، آموزش، کشاورزی و منابع طبیعی، محیط زیست و فرهنگی» با بیش از صد میلیون نفر ساعت در یک دوره ده ساله در تسریع و تسهیل فرایند توسعه پایدار و حمایت از طبقات محروم مؤثر واقع شده است. بسیج در این فرایند با ارائه چهره کارآمد از نظام اسلامی در پاسخ به نیازهای اولیه مناطق محروم، مقابله با فقر و محرومیت، جلب مشارکت مردمی، بهبود رضایت اجتماعی، تقویت سرمایه اجتماعی، تولید قدرت و امنیت نرم در سطح ملی، امنیت همه جانبه و فراگیر را به ارمغان آورده است.
نگارنده بر این باور است که توسعه دامنه فعالیتهای بسیج سازندگی به عنوان یک راهبرد ملی می تواند ضمن تقویت زیرساختهای امنیت پایدار( در ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، روانی ، فیزیکی، ملی و محلی) امکان تحقق رسالت و مأموریتهای حفاظت و حراست از انقلاب و پاسخگویی به خلأهای پیش روی نظام اسلامی را با مشارکت و همکاری آحاد مردم تسهیل نماید.
الگوسازی عوامل تأمین کننده امنیت پایدار مرزی؛ مطالعه موردی: مرزهای شرقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران در منطقه بی ثبات خاورمیانه، توانسته است یکی از امن ترین و با ثبات ترین حکومت ها و مرزها را ایجاد کند. این امنیت مرهون تلاش های گسترده و همه جانبه ای است که در کشور انجام می شود. در این میان اما مرزهای شرقی کشور، دارای پتانسیل بالایی برای ایجاد ناامنی می باشند که در صورت عدم کنترل، ممکن است به بحران امنیت ملی تبدیل شود. این مقاله درصدد پاسخ به این سوال است که عوامل تامین امنیت پایدار در مرزهای شرقی کشور چیست؟ نگارندگان به کمک روش نظریه پردازی داده بنیاد، درصدد الگوسازی عوامل موثر بر ایجاد امنیت پایدار در مرزهای شرقی کشور بر آمده اند. مطابق الگوی بدست آمده، سه دسته عمده عوامل مداخله گر (نظیر محرومیت های فرهنگی، قاچاقچیان بین المللی، حساسیت های قومی، نحوه تعامل نخبگان با موضوع)، عوامل علّی (نظیر تمرکز بر ساخت هویت درون زا، افزایش توان نظامی داخلی، برنامه ریزی و سیاستگذاری) و عوامل زمینه ای (نظیر گسترش زیرساخت های اقتصادی- زیست محیطی، فرهنگی- اجتماعی، امنیتی- پدافند غیرعامل، سیاسی- قانونی و مذهبی) در ایجاد ناامنی مرزهای شرقی تاثیرگذارند. نتایج بدست آمده از تحلیل ها بیانگر آن است که تأمین امنیت پایدار مرزهای شرقی، پیامدهایی از جمله حفظ جمعیت بومی، کنترل قاچاق کالا و همچنین از بین رفتن تهدیدهای سیاسی- امنیتی و اقتصادی را در پی خواهد داشت.
انسان، امنیت پایدار در اومانیسم و مکتب امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حفظ ذات و دست یابی به امنیت، و آرامش از میل های اساسی در انسان است. نظریه های امنیت بر اساس نوع جهان بینی شکل می گیرد. نظریه های امنیت در غرب بر پایه نوع جهان بینی برخاسته از رنسانس بنا شده که نگاهی مادی است. در این بینش، انسان حیوانی تکامل یافته از نسل میمون است با خواسته های حیوانی و در جهانی زندگی می کند که در آن تنازع بقا حاکم است و انسان گرگ انسان است. بنابراین، ناامنی و تهدید در آن دائمی است و باید حداکثر قدرت را داشته باشد تا بتواند تهدیدهای انسانی را از خود دور کند. اما امنیت از نگاه امام خمینی بر اساس آموزه های اسلامی شکل می گیرد. انسان موجودی ابدی است و دارای فطرتی پاک و عدالت طلب، نوع دوست و خداجو که به دنبال کمال مطلق است. امنیت دنیا و آخرت هم زمان دیده می شود و ریشه دست یابی به آن ، ایمان به خدا و اتکال به او است. افراد جامعه در پی خودالهی کردن اند، و اداره جامعه به دست رهبران الهیِ مسئول در مقابل مردم و دین صورت می گیرد و ترویج فرهنگ ایثار و حضور مردم در صحنه بر این مبنا است. این مقاله به روش کتاب خانه ای و با تحلیل محتوا و تطبیق دو نظریه، ضمن بیان موضوع، نظریه مختار را می پروراند.
بررسی جایگاه معتمدان طایفه ای، در مدیریت محلی (با تأکید بر نزاع های جمعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال هفتم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
63 - 90
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه امنیت پایدار، محوری ترین رکن زندگی و پیشرفت در هر منطقه است. جنوب کرمان یکی از حوضه های جغرافیایی ایران است که از جنبه های متفاوتی در معرض ناامنی قرار دارد. در دهه های گذشته تغییراتی در شکل و نوع درگیری و ناامنی و بالطبع مدیریت امنیت منطقه رخ داد که یکی از نتایج آن، تضعیف جایگاه بزرگان محلی در مدیریت امور امنیتی است. هدف تحقیق حاضر، بررسی جایگاه معتمدان محلی در امور امنیتی منطقه جنوب کرمان می باشد.
روش شناسی: نوع تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و روش جمع آوری داده ها، میدانی با ابزار پرسشنامه و مصاحبه است. جامعه نمونه، افراد صاحب نظر محلی بوده و حجم نمونه 30 نفر می باشد. تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل Q و T-test در محیط SPSS انجام شد.
یافته ها: یافته های حاصل از مصاحبه نشان داد؛ از نظر افراد آگاه و صاحب نظر دولتی و محلی، تقویت جایگاه معتمدان محلی در مدیریت امنیت منطقه ضروری است. طبق نتایج تحلیل Q، پاسخ گویان در سه گروه موافقان افراطی نظام معتمدی، موافقان منطقی و میانه رو نظام معتمدی و نوگرایان مخالف نظام معتمدی قرار گرفتند. گروه غالب، افراد با نگرش منطقی بودند و از نظر آن ها، نظام معتمدی همکاری برای نهادهای دولتی است. یافته های آزمون T نیز تصورات و ادراکات جامعه نمونه را در زمینه تأمین امنیت منطقه نشان داد. طبق نتایج حاصل، امتیاز عباراتی که طرز تفکر افراد موافق میانه رو را نشان می دهند، بالاتر از حد متوسط است.
نتیجه گیری: بر اساس یافته های اسنادی و میدانی، نتیجه گرفتیم: احیای نقش معتمدان، بهترین رویکرد مدیریت ناامنی های ناشی از درگیری های جمعی در منطقه جنوب کرمان است؛ به شرطی که معتمدان در تعامل با نهادهای دولتی عمل کنند و همچنین از ویژگی هایی چون رعایت عدالت، وجه و اعتبار مطلوب نزد مردم و مردم داری، آشنایی با مسائل مردم و توانمندی و استقلال اقتصادی برخوردار باشند. در شرایط فعلی جایگاه معتمدان نزد مردم پذیرفتنی و مطلوب است.
بررسی نقش مکان در ایجاد موقعیت جرم؛ تدوین و تنظیم تدابیر و راه کارهای مکان محور برای پیش گیری وضعی از جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
155 - 186
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آموزه های مرتبط با پیش گیری وضعی، «موقعیت ارتکاب جرم» را یکی از عوامل اساسی جرم محسوب می کند. «مکان» می تواند از نظر ایجاد یا تأثیر بر موقعیت جرم، به عنوان یکی از شاخص های بنیادین، در محور تحلیل های پیش گیری وضعی قرار گیرد. هدف مقاله حاضر، بررسی نقش مکان در پیدایش موقعیت جرم و تبیین ارتباط میان «مکان» با تدابیر پیش گیرانه وضعی است. چگونگی شناسایی مکان های جرم خیز و عوامل مؤثر در پیدایش آن ها، مهم ترین اهداف فرعی است.
روش شناسی: مقاله حاضر از نظر هدف، کاربردی است و مطالب آن به روش اسنادی با استفاده از منابع اصلی کتابخانه ای (کتاب ها و مقالات تألیفی، ترجمه ای و ...) و ابزار فیش نویسی تألیف شده است.
یافته ها: در بخش اول مقاله، معیارهای ماهیتی درباره «مکان» به عنوان یکی از عوامل اصلی موقعیت جرم و تعامل مؤثر آن با تدابیر پیش گیری وضعی مورد بررسی قرار می گیرد. بخش دوم این مقاله، به تحلیل جرم شناختی اماکن و محل های بحرانیِ جرم و ارائه تدابیر پیش گیرانه وضعی مرتبط با آن ها می پردازد.
نتایج: سیاهه جرایم با توجه به ویژگی های مکانی توزیع می شود. بزه کاران با توجه به ویژگی های جرم شناختیِ حاکم بر منطقه یا محل، در انتخاب مکان ارتکاب جرم، دست به محاسبه هایی منطقی می زنند. بر این مبنا، می توان با توجه به «مکان»، به تدابیر پیش گیرانه جهت بخشید و به مؤثرترین شیوه، منابع محدود پیش گیری را صرف بحرانی ترین اماکن کرد.
تحلیل و شناسایی عوامل مؤثر بر برقراری امینت پایدار در راستای حل معضل کولبری (موردمطالعه: شهرستان های پیرانشهر، سردشت، بانه و مریوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه جغرافیای انتظامی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۴
37 - 66
حوزه های تخصصی:
از مشکلات اصلی شهرهای مرزی غرب ایران بیکاری و عدم اشتغال زایی و به دنبال آن مشکلات اجتماعی و اقتصادی است که بیکاری باعث افزایش میزان طلاق، خودکشی، اشتغال کاذب (کولبری) و قاچاق می شود. هدف این پژوهش سنجش میزان محرومیت هر یک از شهرستان ها نسبت به هم در بخش های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره با استفاده از نرم افزار اکسپرت چویس[1] با توجه به داده های سال (۱۳۹۵) و شناسایی عوامل و بازیگران کلیدی برقراری امنیت پایدار در راستای حل معضل کولبری با استفاده از نرم افزار میک مک[2] و مکتور[3] است. این پژوهش برحسب هدف، کاربردی و از لحاظ روش و ماهیت توصیفی - تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات مبتنی بر منابع کتابخانه ای و پرسشنامه می باشد. همچنین جامعه آماری این پژوهش شامل متخصصان و نخبگان آگاه به مسئله کولبری و شهرستان های پیرانشهر، سردشت، بانه و مریوان می باشد. نتایج نشان می دهد، شهرستان پیرانشهر بیشترین محرومیت را نسبت به دیگر شهرستان ها داشته و در رتبه های بعدی سردشت، مریوان و بانه قرار دارند. همچنین بیشترین محرومیت را بخش اقتصادی و اجتماعی و کمترین محرومیت را اقلیم و ویژگی های جغرافیایی دارا می باشند. راهبردی ترین متغیرها در بین عوامل برقراری امنیت پایدار، توسعه زیرساخت ها، افزایش سهم بودجه مناطق مرزی، ایجاد مناطق آزاد تجاری و توسعه صنعت گردشگری و اثرگذارترین بازیگران دولت، مجلس و سپاه می باشند.
الگوی فازی- سیستمی هوشمندسازی قدرت و تحقق امنیت پایدار در مکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۴۵ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳
741 - 758
حوزه های تخصصی:
امنیت پایدار مفهوم جدیدی است که به تازگی به مباحث مطالعات امنیت وارد شده است. استمرار امنیت در زمینه ای پایدار و پویا نیازمند توجه همه جانبه به مخاطرات زندگی بشری است که با جمع بین گفتمان های سلبی و ایجابی امنیت، تا حدود زیادی ممکن خواهد بود. با توجه به این مسئله، پرسش اصلی این پژوهش این است که «چه ارتباطی بین قدرت هوشمند و امنیت پایدار وجود دارد؟». بر این اساس، فرض بر آن است که رابطه مستقیمی بین هوشمند سازی قدرت و پایداری امنیت وجود دارد. برای دستیابی به امنیتی پایدار باید هم به وجه سخت افزاری و هم نرم افزاری قدرت در قالب قدرت هوشمند توجه شود. تأکید این پژوهش بر آن است که نگرش سیستمی و شبکه ای به مقوله قدرت، هم در سطح نظری و هم در سطح عملی، لازمه طرح ریزی و تحقق امنیت پایدار است. بر این مبنا، در این مقاله برآنیم تا با به کارگیری منطق فازی و نگرش سیستمی در قالب رهیافت فازی- سیستمی، سازوکاری را برای کاربست مؤلفه های قدرت و اقتدار ملی به منظور تحقق امنیت پایدار در جمهوری اسلامی ایران عرضه کرده، سیستمی کاربردی را در این زمینه پیشنهاد کنیم. نتایج این پژوهش مؤید این نکته است که به کارگیری منطق فازی در قالب سیستمی فازی- عصبی امکان هوشمند سازی قدرت را تا حدود زیادی فراهم می آورد که این امر خود زمینه ساز پایداری امنیت خواهد بود. این مقاله با رویکردی توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و داده های مورد نیاز به شیوه اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری شده است.