فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۲۲۱ تا ۴٬۲۴۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
21 - 30
حوزههای تخصصی:
فرآیند هوشمند سازی در شهرهای دنیا شامل ایجاد شهرهای جدید و هوشمند کردن شهرهای موجود است. شهر هوشمند دارای شش مؤلفه ی اقتصاد، مردم، حکمرانی، محیط زیست، پویایی و زندگی هوشمند است. مجموع این مؤلفه ها دارای 33 معیار و مجموع معیارها دارای 74 شاخص است. به استناد پروژه های هوشمندسازی شهرهای دنیا، کمتر شهری را می توان یافت که به یکباره و یکجا شرایط هر شش مؤلفه از شهر هوشمند را دارا باشد؛ لذا اولویت بندیِ شاخص های هوشمندسازی مذکور در فرایند هوشمندسازی شهر کرمان از نگاه کارشناسان خبره ی این حوزه، مسأله ی اصلی این تحقیق است که از نوع تحلیلی- توصیفی بوده، تحلیل های آن ترکیبی از تحلیل های کیفی و کمّی است. اطلاعات به دست آمده به ترتیب از طریق فرآیند سه مرحله ایِ عملیات کتابخانه ای- اسنادی، مصاحبه ی هدفمند اوّل و مصاحبه ی هدفمند دوم به روش فوکوس گروپ صورت گرفت و نتایج مصاحبه ی دوم با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد رتبه های 1 تا 4 مربوط به شاخص نرخ فقر و شاخص میزان آمادگی در برابر فقر (هر دو زیر مجموعه ی مؤلفه ی زندگی هوشمند)؛ شاخص میزان اشتغال و شاخص نرخ بیکاری (هر دو زیرمجموعه ی مؤلفه ی اقتصاد هوشمند) است. این چهار شاخص، همگی دارای ضریب فریدمن 15/63 و انحراف معیار نزدیک به صفر بوده اند. این وضعیت نشان می دهد مسائل اقتصادی و معیشتی مردم باعث شده تا اولویت های اصلی هوشمندسازی شهر کرمان از نگاه کارشناسان خبره ی حوزه های مرتبط با هوشمندسازی کرمان بر این شاخص ها متمرکز شود و این همان واقعیتی است که در هوشمندسازی شهرهای جهان سوم خصوصاً در شهر مورد مطالعه باید در نظر گرفته شود. این در حالی است که شاخص میزان اهمیت و فعالیت های سیاسی شهروندان و شاخص اهمیت سیاست برای ساکنان (هر دو با ضریب فریدمن 68/6 و انحراف معیار 51/0)، شاخص تعداد رایانه های شخصی (با ضریب فریدمن 9/5 و انحراف معیار 51/0) و شاخص میزان ساعت آفتابی (با ضریب فریدمن 25/5 و انحراف معیار 489/0) به ترتیب در اولویت های پایانیِ 71 تا 74 قرار گرفتند.
مکان یابی پارک های محله ای با رویکرد توسعه پایدار(مورد شناسی: منطقه 3 شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال هشتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
199 - 216
حوزههای تخصصی:
شهرها به عنوان کانون های تمرکز فعالیت و زندگی انسان ها برای اینکه بتوانند پایداری خود را تنظیم کنند، چاره ای جز پذیرش ساختار و کارکردی متأثر از سیستم های طبیعی ندارند. در این میان فضاهای سبز شهری به عنوان جزء ضروری شهرها، در رشد و توسعه آن ها نقش اساسی دارند که کمبود آن می تواند اختلالات جدی در حیات شهرها به وجود آورد. هدف تحقیق حاضر، مکان یابی پارک های محله ای با رویکرد توسعه پایدار در منطقه سه شهر کرمان است. پژوهش حاضر ازلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روش، توصیفی- تحلیلی است. به منظور انجام تحقیق، ﻻﯾﻪ های ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ مکان یابی ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش فاصله یابی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی ﺗﻬﯿﻪ و ﺳﭙﺲ با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی به لایه ها وزن داده شد. ﺑﺪﯾﻦ ﺗﺮﺗﯿﺐ با استفاده از دستور کلاس بندی در محیط سیستم اطلاعات جغرافیایی، ﻫﺮ ﻻﯾﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﺪﯾﻦ ﮐﻼس ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪی ﺷﺪه و ﻫﺮ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ آن وزن دﻫﯽ ﺷﺪ و نقشه ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آن ﺗﻬﯿﻪ شد. ﺳﭙﺲ ﺑﺮای به دﺳﺖ آوردن نقشه ﻧﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﻧﺸﺎن دﻫﻨﺪه مکان مناسب برای ایجاد پارک های محله ای است، وزن ها ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ و اﺛﺮﮔﺬاری ﻫﺮ ﯾﮏ از ﻻﯾﻪ ﻫﺎ اﻋﻤﺎل شد. در نهایت ﺑﺎ همپوشانی ﻻﯾﻪ ﻫﺎی وزن دﻫﯽ ﺷﺪه با استفاده از دستور پوشش فازی، نقشه نهایی ایجاد شد. نتایج حاصل از اولویت بندی شاخص ها نشان می دهد که زمین های بایر با وزن نسبی 474/0 و فاصله از مراکز مسکونی با وزن نسبی 129/0 بیشترین اولویت را در مکان یابی پارک محله ای دارند. همچنین با توجه به استاندارد ها و سرانه های موجود، بهترین مکان مناسب برای ایجاد پارک های محله ای، مربوط به قسمت های شمال، شمال شرقی و مرکز منطقه سه شهر کرمان است. بر این اساس بایستی مکان یابی پارک های محله ای در منطقه 3 شهری کرمان با رعایت اصول صحیح مکان یابی برای رسیدن به توسعه پایدار مورد توجه جدی برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
بررسی شیوه های مشارکت شهروندی در توسعه شهری ایلام
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
31-45
حوزههای تخصصی:
مدیران شهری همواره سعی کرده اند تا با جلب مشارکت مردمی به اهداف خود در راستای دست یابی به توسعه و مدیریت شهری نائل آیند. مشارکت شهروندان در امور شهری یکی از اصول مهم پایداری و دموکراسی در جوامع شهری محسوب می شود. با توجه به اهمیت مشارکت در توسعه و مدیریت شهری شهر، هدف از انجام این پژوهش، بررسی شیوه های مشارکت شهروندی در توسعه شهری ایلام به صورت توصیفی-همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان شهر ایلام می باشند که براساس فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 200 نفر سرپرست خانوار در 4 منطقه شهر ایلام به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط متخصصان و کارشناسان تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 83/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم-افزار SPSS انجام شد. نتایج حاصل از یافته های تحقیق حاکی از آن داشت که میزان مشارکت شهروندان شهر ایلام در امور شهری کمتر از حد میانگین بود و میزان آن در سطح شهر متفاوت بود. به طوری که مشارکت مالی با مقدار 514/2 بالاترین میزان و رتبه اول را به خود اختصاص داده و مشارکت ابزاری با مقدار 181/2 در رتبه آخر قرار گرفته است. همچنین بین انواع مشارکت (مالی، سیاسی، فیزیکی، ابزاری و ذهنی معنوی) با توسعه شهری شهر ایلام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و مشارکت مالی، سیاسی، فیزیکی، و ذهنی معنوی در توسعه شهری شهر ایلام 51 درصد از توسعه شهری شهر ایلام را تبیین نمودند.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران با رویکرد عدالت فضایی (نمونه مطالعاتی: استان اصفهان)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
113-127
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای باهدف توسعه و کاهش نابرابری ها از موضوعات مهم در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود، لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر ازلحاظ توسعه است. کاهش نابرابری ها در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه یکی از مهم ترین معیارهای توسعه به شمار می آید. با توجه به این موارد، هدف از این مقاله، تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران با تأکید بر شهرستان های استان اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. برای تحلیل نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در شهرستان های استان اصفهان، از مدل های تصمیم گیری چند معیاره، SAW و VIKOR استفاده شده است. در این راستا برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار EXCEL و برای ترسیم نقشه های موردنظر از نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج ترکیبی حاصل از هر دو مدل نشان از عدم تعادل و وجود نابرابری منطقه ای در استان اصفهان می دهد. به گونه ای که شهرستان های مبارکه، نطنز، نائین، اردستان، خوانسار و کاشان کاملاً برخوردار، شهرستان های خور و بیابانک، شاهین شهر، شهر رضا، گلپایگان، فریدون شهر و نجف آباد برخوردار، شهرستان های دهاقان، اصفهان، آران و بیدگل، سمیرم، فریدن و تیران و کرون نسبتاً برخوردار و شهرستان های چادگان، برخوار، خمینی شهر، لنجان و فلاورجان شهرستان های محروم استان هستند.
تحلیلی بر عوامل ناهمگونی سازمان فضایی منطقه یک کلانشهر تهران
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۷
۷۴-۹۲
حوزههای تخصصی:
شهر و شهرنشینی طی دهه های اخیر با تحولات کمی و کیفی بسیاری همراه بوده است. این تحولات در مکان های مختلف جغرافیایی و متناسب با شرایط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی هر منطقه متفاوت است. تغییر و تحولات در شهرها، تغییر در سازمان فضایی شهرها را در پی دارد و تحولات سازمان فضایی در اکثر شهرهای در حال توسعه بیشتر در جهت ناهمگونی سازمان فضایی بوده است با این رویکرد پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از نرم افزارهایGIS و Google Earth و با هدف تحلیل عوامل مؤثر بر ناهمگونی سازمان فضایی منطقه یک کلانشهر تهران تدوین شده است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که سازمان فضایی منطقه یک کلانشهر تهران دچار ناهمگونی در سازمان فضایی است و عواملی از جمله؛ مهاجرپذیری، وجود بافت روستایی، بافت حاشیه ای، ساخت و سازهای لجام گسیخته، سوداگری در خرید و فروش زمین و مسکن، وجود کاربری های غیر شهری، وجود مجتمع های تعاونی انبوه-ساز، کاربری های فرامنطقه ای و فراشهری و ... از جمله عوامل ناهمگونی در سازمان فضایی منطقه هستند.
تأثیر حوضه جدایشی-کششی شرق رفسنجان در راستای برنامه ریزی روستایی و شکل گیری طرح هادی روستای خنامان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چهار قطعه گسلی راستالغز F1، F2، F3 و F4 در امتداد روستای خنامان در شرق رفسنجان واقع شده است. دو قطعه گسلی F1 و F2 به صورت پلکانی نسبت به هم قرار گرفته اند در محدوده پلکانی بین این دو قطعه گسلی در اثر فعالیت گسل ها، دچار کشش شده و حوضه جدایشی - کششی ایجاد شده است. در این حوضه روستای خنامان و زمین های کشاورزی اطراف آن شکل گرفته است و به سمت کشیدگی این حوضه یعنی سمت شمال غرب و جنوب شرق توسعه فیزیکی پیدا کرده است. قطعات گسلی F1 و F4 و قطعات گسلی F2 و F3 نسبت به هم طوری به صورت پلکانی قرار گرفته اند که با فعالیت گسل ها بین هر دو قطعه گسلی حوضه فشارشی همراه با پشته های فشارشی ایجاد شده است. وجود پشته ها در قسمت های شرق، شمال شرق، غرب و جنوب غرب روستا از توسعه فیزیکی روستا و زمین های کشاورزی در این قسمت ها جلوگیری می کنند. در برنامه ریزی روستایی و طرح هادی روستایی جهت ایجاد زمین های کشاورزی جدید و فضاهای با کاربری متفاوت و مورد نیاز روستا می توان از قسمت های شمال غرب و جنوب شرق روستا که هم حاصلخیز می باشد و هم تا حدودی مسطح است استفاده کرد و در قسمت هایی از روستا که ارتفاعات و گسل، وجود دارد توسعه فیزیکی روستا امکان پذیر نیست و جهت ایمن سازی ساختمان های روستا باید از ساخت و ساز در حریم گسل و پای ارتفاعات و شیب های بالای دامنه جلوگیری کرد.
عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در روستاهای شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی از چالش های مهم بخش کشاورزی در قرن 21 است. درا ین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان همدان به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئله تغییر کاربری اراضی مواجه است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گرد آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کارشناسان سازمان های کشاورزی شهرستان همدان بوده که به روش تمام شماری (حجم کل برابر 90 کارشناس ) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه ای است که روایی آن با توجه به مبانی نظری و کسب نظر از کارشناسان فن و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (90/0) تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی در قالب نرم افزار SPSS/20 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی پنج عامل را به عنوان علل گرایش به تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که عبارتند از: توسعه نیافتگی کشاورزی، اقتصادی نبودن بخش کشاورزی، ضعف اطلاعات و اجرای نادرست برنامه های عمران روستاها، توسعه شهرها و تمایل جوانان به مشاغل غیرکشاورزی در شهرها که در مجموع 232/59 درصد از متغیرهای تغییر کاربری را تبیین نموده است. همچنین، با افزایش جاذبه بخش کشاورزی برای کشاورزان و سرمایه گذاران این بخش، اجرای دقیق سیاست های توسعه روستایی با تأکید بر حفظ کاربری اراضی، افزایش جاذبه و کاهش دافعه زندگی روستایی برای جوانان و مدیریت ساخت و ساز در اراضی کشاورزی به عنوان خانه دوم می توان از گرایش کشاورزان به تغیر کاربری اراضی کشاورزی جلوگیری نمود.
نقش خوشه های صنعتی کشاورزی در توسعه کسب وکار روستایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکار خوشه های صنعتی کشاورزی در مناطق روستایی استان مازندران است. داده های مورد نیاز از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 675 نفر از کارشناسان و مدیران واحدهای کسب وکار فعال در خوشه ها بوده است. بر مبنای جدول کرجسی و مورگان 250 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده است. روایی محتوای پرسشنامه توسط کمیته تحقیق و گروهی از کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت. پایایی ابزار پژوهش نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (78/0-80/0) مورد تأیید قرار گرفت. از تحلیل عاملی اکتشافی برای استخراج یک الگوی مفهومی مبتنی بر رویکرد زیست بوم کارآفرینی استفاده شده است. نتایج تحلیل عاملی کارکرد خوشه در توسعه کسب وکارها به استخراج هفت عامل (با تبیین واریانس کل 19/73 درصد) منجر شد: (1) ارایه اثربخش خدمات کسب وکار، (2) هماهنگ سازی کسب وکارها، (3) تسهیل کارکردهای کسب وکار، (4) توانمندسازی نهادی محیط کسب وکار، (5) آموزش نیروی کار، (6) مدیریت کیفیت و (7) تسهیل سرمایه گذاری مشترک. نتایج تحلیل عاملی عوامل تأثیرگذار بر کارکرد خوشه ها در توسعه واحدهای کسب وکار به استخراج شش عامل (با تبیین واریانس کل 56/68 درصد) منجر شد: (1) ظرفیت مدیریتی کسب وکارها، (2) توسعه یافتگی اکوسیستم کسب وکار خوشه، (3) تسهیلات نهادی، (4) عملکرد کسب وکارهای خوشه، (5) دسترسی به نهاده و خدمات کسب وکار و (6) جهت گیری راهبردی کسب وکارها. نتایج تحلیل عاملی پیامدهای تشکیل خوشه های کسب وکار به استخراج شش عامل (با تبیین واریانس کل 16/64 درصد) منجر شد: (1) پیشبرد توسعه اقتصادی کشاورزی، (2) پیشبرد توسعه اجتماعی، (3) افزایش ظرفیت های تولید در بخش کشاورزی، (4) ترویج و توسعه کارآفرینی کشاورزی، (5) توسعه بازار محصولات کشاورزی، و(6) توسعه سرمایه انسانی در بخش کشاورزی. طبق مولفه های حاصل از تحلیل عاملی، الگوی مفهومی از کارکرد خوشه های صنعتی در توسعه فضای کسب وکار ارایه شده است.
واکاوی تیپولوژیک رویکرد زیست پذیری در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل زیست پذیری را در بستر شهر، باید اَبَر متنی تلقی نمود که پیکره و اندام های شهر با منش های معنایی و معنوی شهروندان گره خورد ه است و تفسیر و تبیین زیست پذیری شهری در پی سطح بندی و گونه شناسی عمیق آن، از طریق کشف ذهنیت های منبعث از طریق بدن فضایی شده می باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل تیپولوژیک زیست پذیری در بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان و ارائه پیشنهادات در جهت ارتقاء وضعیت زیست پذیری بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان از طریق گونه شناسی آن می باشد. با عنایت به شکاف ذهنی فوق، انجام تحقیق حاضر مبتنی بر راهبرد پس کاوی بوده و نوع پژوهش (توصیفی - تحلیلی) است. برای دست یازی به این هدف، مباحث نظری از طریق مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات تحلیلی مورد نیاز به طرق مشاهده میدانی (مصاحبه با سرپرستان خانوار ساکن بافت (491 نمونه) از طریق ابزار پرسش نامه صورت گرفت؛ همچنین به فراخور نیاز تحقیق، از نرم افزارهایSPSS<em> </em><em> </em>و<em> </em>ArcGIS برای آماده سازی و پردازش داد ه های مورد نیاز (تکنیک های دندروگرام خوشه بندی – سلسله مراتبی وارد و تحلیلANOVA ) در بخش مذکور استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد با عنایت به وجود عوامل متفاوت تأثیر گذار بر وضعیت زیست پذیری؛ گونه های متفاوت از این وضعیت در پهنه بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان ظاهر شده است. اهمیّت بررسی این موضوع را می توان در دو محور عمده خلاصه نمود: ارزش نظری و ارزش عملی. ویژگی نظری این مطالعه کمک به پیشرفت تخصصی و افزودن بر ادبیات علمی موضوع و برنامه ریزی زیست پذیری می باشد، زیرا زیست پذیری بافت های فرسوده شهری از منظر گونه شناسی آن مورد بررسی قرار نگرفته و ارزش عملی پژوهش نیز به نوبه خود در تغییر، بهبود و اصلاح روش ها و الگوهای مواجهه با برنامه ریزی بافت های فرسوده شهری خواهند بود.
Evaluation of the Physical Quality Livestock Hygiene Environment Rule on the Development of the Health of Human and Livestock in the Rural Regions (Case Study: Rural Regions of Firouzeh County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Evaluation of zoonotic diseases have existed since the beginning of human life on earth, but in recent decades it has become much more important. Today, zoonotic diseases not only important in health area, but also in international economics and politics are also special place are important. the main objective of the present article is to assess the impact of the physical quality livestock building on the development of human and animal health in rural areas. Methodology: In this regard, a survey method has been used. After applying the Cochran formula, 382 questionnaires were prepared in the form of a form and a questionnaire. case study is rural regions of Firouzeh county. For measure the research hypotheses, Binomial test and Linear Regression and TOPSIS has been used. Therefore, the research method is descriptive and analytical. Results: Binomial test results show that the villages are unfavorable in terms of physical quality of livestock buildings. Linear regression results show that increased physical quality of livestock buildings has a direct impact on the development of livestock and human health. Also according to TOPSIS, Taghiabad village, Nayerabad and Shorab are ranked first to third in terms of the high quality of livestock buildings. Practical solutions: Provide trifle and long term loans to ranchers, making changes to the old buildings keeping the livestock according to the quality standards of the livestock building, having a regular program for washing and cleaning the livestock building, more systematic monitoring of health centers by collecting livestock excrements and preventing the accumulation of waste at public passages are suggestions that can help improve the quality of livestock building and human health. Significance of the Study: Regarding the approach to physical quality and its impact on the development of human health and livestock in rural areas and in terms of the area studied, this research has been the first research on the health of animals and humans in rural areas (Firouzeh villages).
ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی در مناطق شهری و تبیین عوامل مؤثر بر آن مطالعه موردی: شهر کنارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم توسعه رفاه در یک جامعه به کار می رود و دارای دو وجه ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. سنجش کیفیت زندگی در بُعد ذهنی به منظور پایش برنامه های توسعه در مناطق شهری از ضرورت های اساسی است. ازاین رو شهر کنارک که دریکی از محروم ترین مناطق کشور (جنوب استان سیستان و بلوچستان) ازلحاظ بیش تر شاخص های توسعه یافتگی و کیفیت زندگی قرارگرفته است، ضرورت و ارزش این پژوهش را دوچندان می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در شهر نامبرده انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اخذ اطلاعات میدانی آن مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و به روش تصادفی ساده گردآوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در شهر کنارک شامل 7975 خانوار بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 310 نفر محاسبه شد. روایی ابزار تحقیق (پرسش نامه) با بهره گیری از دیدگاه افراد متخصص و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 898/0 تأیید شد. یافته ها با روش های آماری آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون، با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت زندگی ذهنی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کم تر از حد متوسط و باارزش میانگین (85/2) می باشد. درعین حال نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که شاخص های میزان تحصیلات خانوار، وضعیت شغلی، متوسط مالکیت زمین و کالاهای بادوام در کنار میزان تقدیرگرایی، باکیفیت زندگی ذهنی رابطه معناداری دارند، ولی بین نوع مالکیت مسکن و کیفیت زندگی ذهنی ارتباط زیادی وجود ندارد.
تبیین نقش رویکرد توسعه اجتماع مبنا در نوسازی پایدار بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: نوسازی محله تختی شهر تهران- سال های 92-1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه اجتماع مبنا در امر توسعه نواحی ناکارآمد، یکی از موضوعات با اهمیت در رویکرد نوسازی پایدار شهری می باشد. در این نگاه به امر توسعه علاوه بر توسعه فضای فیزیکی- کالبدی، توسعه جماعت انسانی که در آن فضا زندگی می کنند، مورد توجه است. در سال های 92-1388 سازمان نوسازی شهر تهران تلاش بر آن داشته تا مبتنی بر رویکرد تسهیل گری و از طریق استقرار دفاتر خدمات نوسازی در محلات ناکارآمد، نوسازی را در تعامل با ساکنان و در راستای اجتماع مبنایی پیگیری کند. هدف این مقاله آن است تا ضمن تبیین مؤلفه های اجتماع مبنایی در نوسازی شهری، به بررسی جایگاه آن ها در اقدامات سال های مذکور در محله تختی به عنوان یکی از نمونه محلات ناکارآمد این شهر بپردازد. این تحقیق از موضع روش شناسی ارزیابی در حین اجراء می باشد. در بخش اول با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی و تحلیل مفاهیم، مؤلفه های مرتبط با توسعه اجتماع مبنا در نوسازی شهری تبیین شده و سپس در ادامه مبتنی بر روش های آماری توصیفی و قیاسی در نمونه مورد پژوهش، مؤلفه های فوق بررسی و با اطلاعات مشابه که مربوط به قبل از اقدامات تسهیلگری در این محله است، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند. به منظور بررسی تحولات مؤلفه های اجتماعی در دوره اقدامات نوسازی سال های فوق، 100 عدد پرسشنامه مبتنی بر فرمول کوکران در محله پر شد و سپس با کمک روش های تحلیل آمار توصیفی در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از مقایسة مؤلفه های اجتماع مبنایی در دوره اقدامات نوسازی سال های 92-1388 محله تختی نشانگر بهبود نسبی در آن ها است.
نقش سرمایه اجتماعی در آمادگی افراد قبل از وقوع زلزله(مطالعه موردی: شهروندان شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز سوانح طبیعی از قبیل زلزله موضوعی جهانی است که عدم آمادگی در این زمینه می تواند منجر به خسارات فراوانی شود. در این بین سرمایه اجتماعی با پیوند افراد، گروه ها و فراهم آوردن امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی از عوامل تأثیرگذار در میزان آمادگی جوامع در برابر زلزله به شمار می رود. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش های کمی و آماری به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در آمادگی شهروندان قبل از وقوع زلزله در شهر کرمان پرداخته است. داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار گردآوری شده است. جامعه آماری خانوارهای شهر کرمان است که حجم نمونه طبق فرمول کوکران معادل ۳۵۰ خانوار برآورد شده است. پس از گردآوری داده ها، تحلیل تفاوت در میزان برخورداری از سرمایه اجتماعی با آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی و همبستگی بین میزان سرمایه اجتماعی و پایگاه اقتصادی– اجتماعی خانوارها با همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین مناطق به لحاظ برخورداری از مؤلفه های سرمایه اجتماعی با مقدار F برابر 956/5 تفاوت وجود دارد که منطقه چهار با میانگین 66/22، کم ترین و منطقه دو با میانگین 73/26، بیش ترین میزان سرمایه اجتماعی را دارند. اما این مقدار سرمایه اجتماعی در سطح پایین برآورد شده است. به طوری که میانگین سرمایه اجتماعی کل خانوارهای نمونه برابر با 60/24 در مقیاس 10 تا 46 است که این مقدار در مقایسه با میانگین نظری سرمایه اجتماعی (Mean= 30)، در سطح پایین می باشد، از طرفی بین میزان برخورداری خانوارها از سرمایه اجتماعی با سطح پایگاه اقتصادی – اجتماعی آ ن ها در سطح معناداری (000/0) و مقدار ضریب پیرسون ، ̽ ̽ 190/0، همبستگی معنی داری وجود دارد. یعنی هر چه بر سرمایه اجتماعی جوامع افزوده شود مدیریت سوانح طبیعی و آمادگی افراد نیز در حد مطلوب تری خواهد بود.
تئوری شهر هوشمند و ارزیابی مؤلفه های زیرساختی آن در مدیریت شهری مورد شناسی: شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه یک شهر را به سمتِ هوشمندی پیش می برد، صرفاً استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست؛ بلکه نحوه برنامه ریزی و استفاده از این ابزار درجهتِ ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است. هدف شهر هوشمند افزایش کیفیت زندگی شهری با رویکرد توسعه پایدار است. ایده ایجاد شهرهای هوشمند که بحث جدیدی در برنامه ریزی شهری است، در دو دهه اخیر مطرح شده و مؤلفه های آن به طورِ کامل مورد تعریف و شناسایی قرار نگرفته است. هدف و نوآوری تحقیق حاضر، طرح تئوریک شهر هوشمند و شناسایی مؤلفه های زیرساختی آن است. در این پژوهش رویکرد کار بنیادی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، شناسایی مؤلفه های زیرساختی شهر هوشمند در مدیریت شهری شهرداری تبریز به عنوانِ هدف تعریف شده است. در مرحله اول به منظورِ تبیین موضوع و شناخت مؤلفه ها بر اساس ادبیات و پیشینه تحقیق، 17 مؤلفه مورد شناسایی قرار گرفت. سپس درجهتِ اولویت بندی و دسته بندی اهمیت مؤلفه های مذکور با پرسش از متخصصان فنّاوری اطلاعات و هوشمندسازی شهرداری تبریز به تعداد 10 خبره بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مؤلفه های اصلی استخراج شد. نتایج بر اهمیت 3 دسته از عوامل ترکیبی در ایجاد شهر هوشمند تأکید دارد که عبارت اند از: مدیریت و سیاست (عوامل نهادی)، منابع انسانی و سرمایه اجتماعی (عوامل انسانی) و فنّاوری اطلاعات و ارتباطات (عوامل فنّاوری). در مرحله دوم برای شناسایی دقیق تر و ارزیابی معیارها برای هر دسته از عوامل، زیر معیارهای مرتبط شناسایی شد و با تکمیل 20 پرسشنامه توسط کارشناسان خبره شهرداری تبریز، اهمیت هر یک از موارد بر اساس مدل تحلیل شبکه (ANP) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج ارزش عوامل مدیریت و سیاست با مقدار 573/0، عوامل انسانی و سرمایه اجتماعی با مقدار 279/0 و عوامل فنّاوری با مقدار وزن 147/0 را نشان می دهد. تحلیل زیر معیارها حاکی از آن است که برای تبدیل ظرفیت های شهر هوشمند به زیرساخت، می بایست تغییر ساختاری و رویکردی در عوامل نهادی صورت پذیرد. در مدل تحلیل شبکه زیرمعیار ساختار و تشکیلات شهرداری با میزان نرخ ایده آل 12/0 رتبه اول، ساختار حقوقی و قراردادی شهرداری 09/0 رتبه دوم و عملکرد شهرداری در استفاده از مشاوران تخصصی 085/0 رتبه سوم را در اولویت بندی شاخص های مربوط به مدیریت و سیاست (عوامل نهادی) به خود اختصاص داده اند. در نهایت با توجه به گزاره های مفهومی بر پایه ادبیات و پیشینه تحقیق و عوامل زیرساختی شناسایی شده ایجاد شهرهای هوشمند، استراتژی های مناسب در ایجاد زیرساخت های شهر هوشمند بیان شده است. در این راستا ایجاد حکمروایی خوب شهری به عنوانِ مهمترین استراتژی در ایجاد پلتفرم شهر هوشمند در مدیریت شهری تبریز مطرح است.
ارزیابی نقش زنان روستایی در صنایع دستی و ارتقاء توسعه ی پایدار روستایی (مطالعه ی موردی جوادآباد ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت نقش زنان در توسعه، چه در جهان و چه در ایران برکسی پوشیده نیست و نزدیک به نیم قرن است که اثرگذاری زنان در برنامه ها و طرح های توسعه و توسعه ی پایدار در سطح جهان مورد توجه قرار گرفته و موضوع های مختلفی نیز در این باره به رشته ی تحریر درآمده است. در همین زمینه اکثر نهادها، سازمان ها، وزارتخانه ها و مؤسسه های غیر دولتی برنامه ها و طرح های زیادی به منظور مشارکت زنان در برنامه های شهری و روستایی مورد عنایت قرار داده اند. پر واضح است که زنان روستایی، به عنوان بخش قابل توجهی از جامعه، نقش بسیار مؤثر و سهم بسزایی در تولید محصولات کشاورزی، صنایع دستی روستایی و خدمات و در واقع، توسعه ی روستایی دارند. تحقیقات انجام شده نشان از این دارد که اشتغال بخشی از زنان روستایی دهستان جوادآباد در صنایع دستی، موجب توسعه ی پایدار روستایی دهستان جوادآباد ورامین گردیده و نیز صنایع دستی در دهستان مورد نظر نقش مهمی را در اقتصاد شهرستان ورامین بر عهده دارد. یافته های تحقیق حاکی است که در مقایسه ی علی بین زنان شاغل و زنان غیر شاغل روستای جواد آباد ورامین و نیز استفاده از فرمول کوکران و تعداد 130 نفر زن به عنوان نمونه و استفاده از آماره ی تی استیودنت، نقش زنان روستایی در ارتقاء توسعه ی پایدار روستایی با بهره گیری هرچه بیشتر از صنایع دستی، بسیار ارزنده و تأثیر گذار است و صنایع دستی دهستان مذکور نیز نقش حائز اهمیتی در اقتصاد شهرستان ورامین دارد. از طرفی، نتایج به دست آمده از پژوهش نیز تأییدی بر این موارد می باشد.
بکارگیری فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی و نقش آن در رضایتمندی گردشگران اماکن مذهبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این تحقیق به منظور شناخت نقش فن آوری های نوین اطلاعاتی و ارتباطاتی در رضایتمندی گردشگران اماکن مذهبی کشور انجام شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل شهروندان ساکن در شهرستان قم می باشد. که در بازه زمانی فروردین تا خردادماه 1396 از حرم حضرت معصومه (س) زیارت نموده اند. روش نمونه گیری در این تحقیق، تصادفی ساده بوده و روایی و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از دیدگاه خبرگان و نیز آزمون آلفای کرونباخ مورد سنجش قرار گرفته و تأیید شدند. در مرحله بعد بر اساس مدل مفهومی پژوهش، سؤالات و فرضیه های پژوهش، با استفاده از یک پرسشنامه محقق ساخته گویه های مستخرجه در نمونه آماری تحقیق مورد پرسش قرار گرفت. در بخش آمارتوصیفی، توصیف داده ها در دو بخش متغیرهای زمینه ای و متغیرهای اصلی با استفاده از شاخص های فراوانی مطلق، فراوانی نسبی، میانگین، انحراف معیار و واریانس در جداول ارائه گردیده و در بخش آماراستنباطی از آزمون های همبستگی و رگرسیون چند متغیره و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. با توجه به مقدار ضریب بتای استاندارد شده مشخص می شود، متغیر استفاده از مشاوره تلفنی با ضریب بتای استاندارد (467/0) بیشترین اثر را بر رضایتمندی گردشگران اماکن مذهبی کشور دارد و متغیر استفاده از پیامک های تبلیغاتی با ضریب بتای استاندارد (205/0) کمترین اثر را بر رضایتمندی گردشگران اماکن مذهبی کشور دارد
تأثیر مبادلات اقتصادی در توسعه شهرهای مرزی (مطالعه موردی: شهر پیرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
1049 - 1065
حوزههای تخصصی:
بخشی از رشد و توسعه شهری کشورها تابع موقعیت جغرافیایی آن هاست. توسعه شهرهای مرزی بیشترین وابستگی را به موقعیت جغرافیایی و فاکتورهایی مانند مبادلات اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن ها با فضای پیرامونی دارد. پیرانشهر در آذربایجان غربی، یکی از این شهرهای مرزی است که به دلیل موقعیت جغرافیایی اش، به لحاظ توسعه در وضعیت حاشیه ای قرار گرفته است. در این مقاله، نقش موقعیت جغرافیایی در توسعه شهر مرزی پیرانشهر و تأثیرات آن بر تحولات ناشی از گسترش اقتصاد مرزی آن بررسی می شود. پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و مستندات و داده های مورد نیاز آن، با مطالعات کتابخانه ای، مراجعه به سازمان ها و آمارنامه ها و همچنین مطالعات میدانی گردآوری شده است. مطابق نتایج، مبادلات اقتصادی با کردستان عراق موجب اشتغال زایی، تغییر نقش و کارکرد اقتصادی شهر، گسترش کالبدی و تغییر کاربری زمین شده است. همچنین مشاهدات نشان می دهد درنتیجه مبادلات مرزی، نقش اولیه نظامی-امنیتی شهر به سوی کارکرد تجاری-خدماتی در حال تغییر است. با توجه به این مهم، ضروری است ضمن توجه به نقش واسطه ای - فراهم سازی مواد اولیه مورد نیاز داخلی و ایجاد دریچه ای برای صادرات محصولات تولیدی - توجهی ویژه به مقوله ساماندهی و مدیریت یکپارچه مبادلات و حداقل سازی پیامدهای منفی آن صورت گیرد.
A Study on the Villagers’ Semantic Understanding of Functional Challenges in Rural Settlements (Case Study: Centeral District of Ravansar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- During recent decades, rural settlements in developing countries have undergone significant changes in global development and in pursuit of development, in accordance with the geographic conditions governing them. The intensity and direction of these changes have been different. The study of functional changes of rural settlements located in the central district of Ravansar County is the main objective of this study. Design/methodology/approach- This applied research is a qualitative research that has been carried out using Grounded Theory Method. The methodological approach of the dominant theory in this research is the Glaser’s (1978) approach. Finding- The findings of the research indicate that during a systematic process, rural subsistences have progressed towards gradual economic development through the two concepts of agrarian reforms and mechanization of the agricultural sector. This positive trend, with institutional interferences and inefficient rural development policies, the economic downturns of villages have finally provided the ground for the functional development of villages through the implementation of inheritance law, poor management of environmental resources, cross-sectoral supportive policies, and targeted subsidies. This functional development of villages has many symbols, including a strong tendency towards service activities, the prevalence of consumerism, the formation of affiliated villages, a strong market dependence, and so on. It should be noted that in the present research, "inefficient rural development policies" have been identified as a central issue. Research limitations/implications- Low familiarity of the rural population with Persian language (due to the fact that the inhabitants of the study area are Kurds), the high cost of commuting to the villages, the difficulty of establishing trust with villagers, and the lack of welcoming support from institutions related to rural affairs for the researchers in the various stages of the research were the most important limitations of this research. Practical implications- A fundamental revision of rural development policies in view of the changes that have taken place in rural settlements, in accordance with the geographic conditions governing them, is the most important scientific solution of the present research. Originality/value- In the current research, for the first time in Iran, functional changes in villages have been deeply studied through Grounded Theory Method.
گردشگری خلاق، ابزاری برای توسعه شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیایی برنامه ریزی شهری دوره ۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
753 - 768
حوزههای تخصصی:
خلاقیت عنصری ضروری در توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی شهرهاست که برای افزایش ظرفیت تجاری شهرها ضرورت دارد. این امر تبادل دانش و تجربه های میان تمامی اقشار را آسان می کند و سبب می شود هنرمندان تمامی حوزه ها، به ویژه حوزه فرهنگ مهارت های نوآورانه را کسب کنند و تولیدات فرهنگی را ارتقا دهند. در شهری که بتوان خلاقیت را در همه بخش ها و ساکنان آن پرورش داد، مقوله هایی مانند جذابیت، تنوع و نوآوری در تمامی زمینه های اقتصاد شهری شکل می گیرد و مهاجرت نیروی کار از بین می رود. سرمایه انسانی ثروت اصلی هر منطقه به شمار می آید که خواهان حضور در جامعه شهر مذکور و مشتاق کار و صرف سرمایه برای ارتقای استانداردهای زندگی خود و خانواده اش است. در پژوهش توصیفی-تحلیلی حاضر، متغیرها از پیشینه پژوهشگران گردآوری و پرسشنامه ای نیز تنظیم شد. این پرسشنامه در میان 60 متخصص گردشگری به روش نمونه گیری گلوله برفی توزیع و جمع آوری شد. براساس نتایج، همه شاخص های مؤثر شامل سرمایه اجتماعی، کیفیت زندگی، استعداد، تجربه خلاق و زیرساخت ها ارتباطی مثبت و مستقیم با رشد و توسعه این گردشگری در کلان شهر تبریز دارند که از میان آن ها سرمایه اجتماعی و استعداد خلاق بیشترین اثرگذاری را در گردشگری این شهر خواهند داشت. براساس نظر کارشناسان، در شهر تبریز همه قابلیت های لازم برای جذب طبقه خلاق وجود دارد و شهر در این زمینه نیز موفق بوده است؛ بنابراین می توان آن را به کمک برخی تمهیدات به شهری خلاق تبدیل کرد و اقتصاد آن را ارتقا داد.
پایگاه اجتماعی اقتصادی شهروندان و رفتار خرید در فضای شهری مطالعه موردی: بازار سنتی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
65 - 80
حوزههای تخصصی:
بازار یکی از عناصر اصلی شهر ایرانی و به مثابه قلب تپنده آن محسوب می شود. بازار سنتی کاشان در دوره سلجوقیان احداث گردید و به تدریج نقش و کارکرد مهمی در توسعه اقتصادی- اجتماعی شهر پیدا کرد. به طوری که در دوره صفویه به اوج شکوه و رونق اقتصادی رسید. اما در دوره معاصر به دلیل گسترش شهر کاشان و ایجاد فاصله مکانی بین بازار و محل سکونت شهروندان، گسترش خرده فروشی ها و فروشگاه های جدید در امتداد خیابان ها و محلات مختلف در سطح شهر، موجب کم رنگ شدن و بعضاً از دست رفتن نقش و کارکرد قدیمی بازار کاشان شده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که چه تفاوتی میان پایگاه اجتماعی اقتصادی پاسخگویان در شهر و نحوه و رفتار خرید از بازار وجود دارد؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های موردنیاز از روش میدانی و ابزار پرسش نامه استفاده شده است. جامعه آماری شامل الف) کسبه و بازاریان و ب) ساکنان شهر کاشان می باشد. حجم نمونه برای ساکنان شهر کاشان با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر انتخاب گردید که این تعداد پرسشنامه بین سه منطقه شهری با پایگاه اقتصادی پایین (شهرک 22 بهمن)، متوسط (خیابان ملامحسن) و بالا (خیابان امیرکبیر) توزیع گردید. ملاک تعیین سه منطقه شهری بر اساس ارزش زمین، تراکم جمعیت، قیمت مسکن، مهاجران و پایگاه اجتماعی اقتصادی ساکنین می باشد. همچنین تعداد 100 پرسشنامه از کسبه و بازاریان شهر تکمیل شد. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS و آزمون آماری واریانس یک طرفه انجام شد. منطقه امیرکبیر کمترین میزان مراجعه به بازار را با 10 درصد خرید دارند، لیکن شهرک 22 بهمن بیشترین مراجعه و خرید را از بازار سنتی می کنند و به طورکلی بازار نقش درجه اول خود را به عنوان مرکز عمده خرید شهروندان ازدست داده است.