فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۱۸۱ تا ۴٬۲۰۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۰ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۱۰۶)
993 - 1010
حوزههای تخصصی:
پیاده روی قدیمی ترین و طبیعی ترین شکل حرکت در شهر است که انسان می تواند به کمک آن با محیط اطراف خود ارتباط برقرار کند و تعاملات اجتماعی را شکل دهد. نتیجه آن نیز نشاط و سرزندگی اجتماعی در شهرهاست؛ از این رو توجه به راهبردهایی برای ترویج این مقوله امری ضروری به شمار می آید. هدف پژوهش توصیفی-تحلیلی و پیمایشی حاضر، بررسی تأثیر راهبرد نوین پارکلت بر پیاده مداری شهروندان است؛ پارک هایی با مقیاس کوچک که در امتداد لبه خیابان ساخته می شوند. داده های مورد نظر با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به منظور کسب نظر شهروندان جمع آوریو برای تحلیل آن ها از نرم افزار آماری SPSS21 استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شهروندانی هستند که به محدوده مورد مطالعه (خیابان ولی عصر) مراجعه کرده اند. حجم نمونه نیز با توجه به مقادیر استاندارد تعریف شده براساس منابع مختلف 225 نفر است. نتایج پژوهش نشان می دهد میان ساخت پارکلت و پیاده مداری شهروندان رابطه ای مستقیم وجود دارد. همچنین تأثیر گسترش ایجاد فضای عمومی در شهر، ترویج هم زیستی در خیابان، ایجاد مکانی برای نشستن و تقویت فرایندهای مشارکتی، بر ترویج پیاده مداری در خیابان ولی عصر (عج) مثبت و معنا دار هستند.
ارزیابی شاخص های مؤثر در تحقق حکمروایی خوب شهری در کلانشهرها (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش ارزیابی شاخص های مؤثر در میزان تحقق حکمروایی خوب در کلانشهر کرمانشاه می باشد. روش پژوهش در این مقاله توصیفی و تحلیلی بوده و ابزار جمع آوری داده ها نیز پرسشنامه بوده است که به تعداد322 عدد در بین شهروندان و 34 عدد پرسشنامه در بین کارشناسان شهرداری شهر کرمانشاه و سایر متخصصان برنامه ریزی و مدیریت شهری که با روش نمونه گیری سهمیه ای و تصادفی انتخاب شدند، توزیع شد. پایایی ابزار پژوهش از طریق آلفای کرونباخ به میزان ۸۵/۰ برای 8 مؤلفه به دست آمد.برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آزمون t مستقل استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان دادند که کارشناسان با میانگین 79/3 و انحراف معیار 641/0 به طور معناداری دارای میانگین بالاتری نسبت به مردم با میانگین 29/2 و انحراف معیار 076/0 بودند. تفاوت در میانگین سطح نگرشها در بین کارشناسان و مردم 508/1- بود . این تفاوت با یک بازه فاصله اطمینان 96% در محدوده ای از 878/1- تا 138/1- قرار داشت. کورنس دی با مقدار 17/2 نشان می دهد که تفاوت بین میانگین نمرات خیلی بزرگ بود که این بیشتر نشان دهنده این واقعیت است که وابستگی افراد به گروه خاص تأثیر زیادی روی قضاوت و نگرش آنها دارد. نتایج پژوهش نشان داد که تفاوت معناداری بین میانگین نظرات مردم و کارشناسان در خصوص شاخص های حکمروایی خوب شهری وجود دارد و این امر نشان دهنده این است که شاخص های حکمروایی در شهر کرمانشاه از وضعیت مناسبی در بین همه گروه ها برخوردار نیست.
نقش سیاست گذاری دولتی در ارتقاء زیست شهری با تأکید بر سلامت و بهداشت؛ مطالعه موردی منطقه 15 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت و رفاه مردم یک شهر، شاخص مهمی برای نشان دادن میزان موفقیت سیاست گذاری دولتی در ارتقاء زیست شهری است. هدف اصلی این مقاله عبارت است از تحلیل و بررسی نقش سیاست گذاری دولتی در ارتقاء زیست شهری با تأکید بر سلامت و بهداشتدر منطقه 15 شهر تهران است. سؤال اصلی مقاله این است که سیاست گذاری دولتی چه نقشی در ارتقاء زیست شهری با تأکید بر سلامت و بهداشت ایفا می کند؟ روش تحقیق مقاله توصیفی- تحلیلی و از نوع پیمایشی است و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه است که بر طبق تعداد نمونه و بر اساس مدل کوکران تعداد 400 پرسشنامه در محدوده مورد مطالعه توزیع گردیده است. تجزیه و تحلیل داده ها نیز بر اساس آزمون t تک نمونه ای مورد پردازش قرار گرفت. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که سیاست گذاری دولتی در ایران به دلیل دولتی بودن همه حوزه ها نقش مهمی در ارتقاء و یا ضعف زیست شهری به ویژه در حوزه سلامت و بهداشت ایفا می کند و منطقه 15 شهر تهران به دلیل آن که چندان هدف سیاستگذاری های دولتی نبوده است از نظر بهداشتی و درمانی در وضعیت بحرانی قرار دارد و کمبود بیمارستان و مراکز درمانی سبب کاهش کیفیت بهداشت و سلامت در منطقه 15 شهر تهران شده است
تعیین تقویم زمانی اقلیم گردشگری در راستای توسعه و برنامه ریزی توریسم (مطالعه موردی: استان مرکزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اقلیمی نقش مهمی بر توسعه و برنامه ریزی توریسم ایفا می نماید. با ارزیابی اقلیم آسایش مناطق مستعد گردشگری می توان تقویم اقلیم گردشگری استان مرکزی را تهیه کرده و جهت استفاده در برنامه ریزیهای زیر ساختی توسعه توریسم ارائه کرد. برای این پژوهش، 6 ایستگاه سینوپتیک (اراک، ساوه، خمین، تفرش، کمیجان و دلیجان) انتخاب شدند، سپس به ارزیابی اقلیم گردشگری استان مرکزی با استفاده از داده های اقلیمی مشترک ایستگاه های منتخب طی دوره آماری 10 ساله (1391- 1382) در محیط GIS با استفاده از شاخص TCI اقدام شد. همچنین نتایج حاصل از بررسی با شاخص TCI نشان داد که بهترین زمان برای جذب گردشگران به استان مرکزی ماه های مهر با کسب نمره TCI 92، خرداد با کسب نمره TCI 91، شهریور با کسب نمره TCI 89، اردیبهشت با کسب نمره TCI 88، دارای شرایط زیست اقلیمی عالی و ماه های تیر و مرداد با کسب نمره TCI 72 تا 74 دارای شرایط زیست اقلیمی خوب می باشند. در واقع اواسط بهار و تابستان و اوایل پاییز، بهترین شرایط توسعه گردشگری در منطقه مورد مطالعه فراهم است. در استان مرکزی بین ایستگاه های منتخب، ایستگاه تفرش از فراوانی شرایط آسایش بیشتری برای اقلیم گردشگری برخوردار است. ایستگاه تفرش 6 ماه از سال و ایستگاه های اراک، ساوه، خمین، کمیجان و دلیجان، 3 تا 4 ماه از سال در شرایط محیطی ایده آلی قرار دارند.
بررسی عوامل موثربررضایت شهروندان ازامنیت فضاهای گردشگری کلانشهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای گردشگری به عنوان زیر مجموعه ای از شهر، جمعیت وابسته ای را به دنبال خود دارند که در برابر بحران های انسانی و طبیعی بسیار آسیب پذیر هستند. برنامه ریزی برای خدمات و تسهیلات فضاهای گذران اوقات فراغت وگردشگری و مدیریت آنها در میزان اثر بخشی آنها تأثیر به سزایی دارد. توجه به توزیع میزان آسیب پذیری و خطرات انسانی و طبیعی در فضاهای گردشگری شهری، یکی از راهکارهای بسیار مهمی است که می تواند به تأمین امنیت بهینه گردشگران کمک نماید. چراکه امنیت و گردشگری، پارامترهای یک معادله هستند که نسبت مستقیم با هم دارند. در واقع همان طور که یکی از عوامل مهم توسعه گردشگری وجود امنیت است، اصولاً تا امنیت برقرار نباشد سفری شکل نخواهد گرفت و سخن گفتن از گردشگری بیهوده خواهد بود. بااین وجوددراین تحقیق عواملی که بررضایت شهروندان ازامنیت فضاهای گردشگری شهرتهران موثراست راموردبررسی قرارمی دهد. پژوهش مذکور در مقطع زمانی سال 1395 انجام شده است. نوع پژوهش کاربردی و روش آن توصیفی، پیمایشی می باشد. اطلاعات جمع آوری شده از طریق روش گردآوری اطلاعات میدانی، کتابخانه ای و توصیفی بدست آمده است. حجم نمونه با استفاده از جدول مدل تصمیم گیری "کرجسی ومورگان"، 384 نفر تعیین گردیده است. اعضای نمونه به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه و استفاده از بانک های اطلاعاتی سایت های اینترنتی می باشد. پرسشنامه ها بین گردشگران کلان شهرتهران که درفضاهای تفریحی وگردشگری درحال گشت وگذاربوده اند، توزیع و تکمیل شده است. اطلاعات و داده های پژوهش با استفاده از پ رسشنامه ای که پایایی آن توسط ضریب آلف ای کرونباخ 70/0 و روایی آن توسط اعتبار محتوی تأیید شده، جمع آوری گردیده است. برای بررسی فرضیه ها ازآزمون ناپارامتری دوجمله ای استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده از طریق نرم افزار spss می باشد.
مطالعه نقش فضای باز و الگوی پر و خالی خانه و مسجد در معماری سنتی و بازآفرینی آن در معاصر ایران
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
۸۹-۱۰۲
حوزههای تخصصی:
رعایت الگوهای بومی پر و خالی در خلق فضاهای زندگی ایرانیان منطبق با فرهنگ همسازی با طبیعت در اقلیم های مختلف کشور و برای قرن های متمادی شیوه عملکرد معماران بوده است. تقریباً بناهای امروزی پیوستگی و مسئولیت خود را نسبت به زمین، آسمان و همجواری ها از دست داده اند. فضاهای باز به واسطه تقلید نا آگاهانه از معماری تندیس وار اروپایی به پس مانده و اضافه فضاها تبدیل شده و اهمیت پیشین خود را ندارند. این پژوهش با بررسی ویژگی های فضای باز در مساجد و خانه ها (به عنوان دو عنصر مهم در شکل گیری شهرهای ایرانی) به دنبال راهکارهایی برای ایجاد توازن و رابطه مطلوب بین انسان و طبیعت و ایجاد حس تعلق و مشارکت در فضاهای معماری و بازآفرینی مفهوم فضای باز در کالبدی جدید و در مجموع به دنبال احیای دوباره مفهوم حیاط در معماری معاصر است. تحقیق حاضر براساس روش توصیفی و تحلیلی گونه های ارتباط فضای باز و بسته انجام شده است. در همین راستا، 12 نمونه پلان مسجد و 12 نمونه پلان خانه در معماری سنتی و بررسی معماری مساجد و خانه های دوران معاصر، ارتباط فضای باز و بسته در آن ها مورد بررسی قرار گرفت و گونه بندی شد. نتایج پژوهش بر این مهم تأکید دارد که ارزش های نهفته در فضاهای باز و اصول حاکم بر آن ها، قابلیت تداوم دارند و استمرار آن ها در معماری معاصر می تواند کارآمد باشد.
سنجش و تعیین مناسب ترین محور جهت تبدیل شدن به پیاده راه در شهر کرمان حد فاصل خیابان امام جمعه تا خیابان شفا با استفاده ازGIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیاده راه ها، مکان هایی برای حضور و مشارکت شهروندان در زندگی جمعی شان هستند. شهرها در گذشته از قابلیت پیاده مداری بالایی برخوردار بودند اما به دنبال انقلاب صنعتی و سلطه اتومبیل در شهرها این موضوع به فراموشی سپرده شد. از آنجا که مهمترین کارکرد پیاده راه ها تعاملات اجتماعی، توسعه پایدار شهری، ایجاد حوزه های امن با کاربری های مختلط است از این رو نیاز به برنامه ای هدفمند برای توسعه این گونه فضاها در شهرهای امروزی وجود دارد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت از نوع تحقیقات قیاسی است .داده های مورد استفاده ترکیبی از داده های کمی و کیفی می باشند. به منظورجمع آوری داده ها، ابتدا به جمع آوری ادبیات علمی در خصوص ماهیت پژوهش شده و سپس نظریه ها، رویکردهای موجود و تجربیات جهانی در خصوص پیاده راه و همچنین برداشت های میدانی، طبقه بندی و مورد تحلیل قرار داده شده است و با هدف دستیابی به مناسب ترین محور جهت تبدیل شدن به پیاده راه، واقع در لوپ میدان آزادی تا بلوار فارابی شهر کرمان ، با استفاده از شاخص های امنیت، اختلاط کاربری، همجواری، دسترسی به حمل ونقل عمومی، طول و عرض خیابان با استفاده از تحلیل سلسله مراتبیAHP و سیستم GIS انجام می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از بین محورهای مورد مطالعه، حد فاصل خیابان امام جمعه تا خیابان شفای شهر کرمان خیابان پرستار و امام جمعه با ارزش وزنی بیش از 5 مستعدترین محورها جهت تبدیل شدن به پیاده راه می باشند.
مطالعه تطبیقی نقش پیکربندی و چیدمان فضایی محله های شهری در میزان احساس امنیت ساکنین (نمونه موردی: محلات جهانشهر و مهرویلا در شهر کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۴
119 - 132
حوزههای تخصصی:
احساس امنیت به عنوان یکی از نیازهای انسان، عامل اصلی پایداری فضاهای شهری است. از آن رو که سبب تداوم استفاده از فضای عمومی بوده و زمینه ارتکاب به برخی رفتارهای نابهنجار را از بین می برد. یک عامل کالبدی تأثیرگذار بر جنبه های متنوع امنیت انسان در فضای عمومی کیفیت نفوذپذیری معابر شهری است. این مقاله با طرح فرضیه تأثیر الگوی پیکربندی محلات بر بعد روانی امنیت به مطالعه این موضوع می پردازد. پیکربندی با تقویت امکان حرکت راحت و جریان رفت و آمد پیاده در شبکه محلی و افزایش امکان نظارت افراد بر محیط زندگی، در ارتقاء احساس امنیت در فضای محله تأثیرگذار است. جهت آزمون فرضیه ابتدا از روش مشاهدات میدانی و برداشتهای کارشناسی در محدوده مورد مطالعه استفاده شده و کروکی ها و پلان های مورد نیاز تهیه گردید، سپس روابط میان خصوصیات توپولوژیکی و درجه ایمنی معابر در محلات مهرویلا و جهانشهر در شهر کرج با استفاده نرم افزار Depth Map، تعیین شد. همچنین معابر امن و نا امن هر دو محله توسط ساکنین مشخص گردید. برای بررسی درجه ایمنی معابر از تکنیک تحلیل خوشه ای و از نرم افزار SPSS در زمینه معناداری روابط میان خصوصیات توپولوژیکی و درجه ایمنی معابر استفاده شد. نتایج نشان دهنده این امر بود که معابر منزوی که کم تر مورد استفاده عابر پیاده قرار می گیرند، در مقایسه با معابر همپیوند با متوسط ارزش عمق پایین، نا امن ترند. جریان حرکت و نظارت بهتر افراد (به ویژه پیاده) در سطح معابر با متوسط ارزش عمق پایین و به اصطلاح همپیوندتر، عامل اصلی افزایش درجه ایمنی آن ها برای افراد است؛ بنابراین محلاتی که از ساختار فضایی عمیق تری در مقیاس محلی برخوردارند، عموماً برای ساکنین خود نا امن ترند. با تقویت همپیوندی میان معابر در ساختار محلی پیکربندی نواحی مسکونی، جریان حرکت و نظارت افراد بر محیط بیشتر شده و احساس امنیت در فضای عمومی محله افزایش می یابد.
اولویت بندی شاخص ها در فرایند هوشمندسازی شهرها (مطالعه ی موردی: شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال نهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
21 - 30
حوزههای تخصصی:
فرآیند هوشمند سازی در شهرهای دنیا شامل ایجاد شهرهای جدید و هوشمند کردن شهرهای موجود است. شهر هوشمند دارای شش مؤلفه ی اقتصاد، مردم، حکمرانی، محیط زیست، پویایی و زندگی هوشمند است. مجموع این مؤلفه ها دارای 33 معیار و مجموع معیارها دارای 74 شاخص است. به استناد پروژه های هوشمندسازی شهرهای دنیا، کمتر شهری را می توان یافت که به یکباره و یکجا شرایط هر شش مؤلفه از شهر هوشمند را دارا باشد؛ لذا اولویت بندیِ شاخص های هوشمندسازی مذکور در فرایند هوشمندسازی شهر کرمان از نگاه کارشناسان خبره ی این حوزه، مسأله ی اصلی این تحقیق است که از نوع تحلیلی- توصیفی بوده، تحلیل های آن ترکیبی از تحلیل های کیفی و کمّی است. اطلاعات به دست آمده به ترتیب از طریق فرآیند سه مرحله ایِ عملیات کتابخانه ای- اسنادی، مصاحبه ی هدفمند اوّل و مصاحبه ی هدفمند دوم به روش فوکوس گروپ صورت گرفت و نتایج مصاحبه ی دوم با استفاده از آزمون رتبه بندی فریدمن تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد رتبه های 1 تا 4 مربوط به شاخص نرخ فقر و شاخص میزان آمادگی در برابر فقر (هر دو زیر مجموعه ی مؤلفه ی زندگی هوشمند)؛ شاخص میزان اشتغال و شاخص نرخ بیکاری (هر دو زیرمجموعه ی مؤلفه ی اقتصاد هوشمند) است. این چهار شاخص، همگی دارای ضریب فریدمن 15/63 و انحراف معیار نزدیک به صفر بوده اند. این وضعیت نشان می دهد مسائل اقتصادی و معیشتی مردم باعث شده تا اولویت های اصلی هوشمندسازی شهر کرمان از نگاه کارشناسان خبره ی حوزه های مرتبط با هوشمندسازی کرمان بر این شاخص ها متمرکز شود و این همان واقعیتی است که در هوشمندسازی شهرهای جهان سوم خصوصاً در شهر مورد مطالعه باید در نظر گرفته شود. این در حالی است که شاخص میزان اهمیت و فعالیت های سیاسی شهروندان و شاخص اهمیت سیاست برای ساکنان (هر دو با ضریب فریدمن 68/6 و انحراف معیار 51/0)، شاخص تعداد رایانه های شخصی (با ضریب فریدمن 9/5 و انحراف معیار 51/0) و شاخص میزان ساعت آفتابی (با ضریب فریدمن 25/5 و انحراف معیار 489/0) به ترتیب در اولویت های پایانیِ 71 تا 74 قرار گرفتند.
بررسی شیوه های مشارکت شهروندی در توسعه شهری ایلام
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
31-45
حوزههای تخصصی:
مدیران شهری همواره سعی کرده اند تا با جلب مشارکت مردمی به اهداف خود در راستای دست یابی به توسعه و مدیریت شهری نائل آیند. مشارکت شهروندان در امور شهری یکی از اصول مهم پایداری و دموکراسی در جوامع شهری محسوب می شود. با توجه به اهمیت مشارکت در توسعه و مدیریت شهری شهر، هدف از انجام این پژوهش، بررسی شیوه های مشارکت شهروندی در توسعه شهری ایلام به صورت توصیفی-همبستگی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان شهر ایلام می باشند که براساس فرمول کوکران نمونه ای به تعداد 200 نفر سرپرست خانوار در 4 منطقه شهر ایلام به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب و بین آنها پرسشنامه توزیع شد. پرسشنامه پژوهش محقق ساخته است که روایی آن توسط متخصصان و کارشناسان تأیید و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 83/0 مورد تأیید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق نرم-افزار SPSS انجام شد. نتایج حاصل از یافته های تحقیق حاکی از آن داشت که میزان مشارکت شهروندان شهر ایلام در امور شهری کمتر از حد میانگین بود و میزان آن در سطح شهر متفاوت بود. به طوری که مشارکت مالی با مقدار 514/2 بالاترین میزان و رتبه اول را به خود اختصاص داده و مشارکت ابزاری با مقدار 181/2 در رتبه آخر قرار گرفته است. همچنین بین انواع مشارکت (مالی، سیاسی، فیزیکی، ابزاری و ذهنی معنوی) با توسعه شهری شهر ایلام رابطه مثبت و معناداری وجود دارد و مشارکت مالی، سیاسی، فیزیکی، و ذهنی معنوی در توسعه شهری شهر ایلام 51 درصد از توسعه شهری شهر ایلام را تبیین نمودند.
تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران با رویکرد عدالت فضایی (نمونه مطالعاتی: استان اصفهان)
منبع:
مطالعات عمران شهری دوره دوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۶
113-127
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای باهدف توسعه و کاهش نابرابری ها از موضوعات مهم در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود، لازمه ی برنامه ریزی منطقه ای، شناسایی جایگاه مناطق نسبت به یکدیگر ازلحاظ توسعه است. کاهش نابرابری ها در بهره مندی از منابع، دست آوردها و امکانات جامعه یکی از مهم ترین معیارهای توسعه به شمار می آید. با توجه به این موارد، هدف از این مقاله، تحلیلی بر نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در ایران با تأکید بر شهرستان های استان اصفهان می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و اسنادی می باشد. برای تحلیل نابرابری های فضایی توسعه ناحیه ای در شهرستان های استان اصفهان، از مدل های تصمیم گیری چند معیاره، SAW و VIKOR استفاده شده است. در این راستا برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار EXCEL و برای ترسیم نقشه های موردنظر از نرم افزار ARC GIS استفاده شده است. نتایج ترکیبی حاصل از هر دو مدل نشان از عدم تعادل و وجود نابرابری منطقه ای در استان اصفهان می دهد. به گونه ای که شهرستان های مبارکه، نطنز، نائین، اردستان، خوانسار و کاشان کاملاً برخوردار، شهرستان های خور و بیابانک، شاهین شهر، شهر رضا، گلپایگان، فریدون شهر و نجف آباد برخوردار، شهرستان های دهاقان، اصفهان، آران و بیدگل، سمیرم، فریدن و تیران و کرون نسبتاً برخوردار و شهرستان های چادگان، برخوار، خمینی شهر، لنجان و فلاورجان شهرستان های محروم استان هستند.
عوامل مؤثر بر تغییر کاربری اراضی کشاورزی در روستاهای شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر کاربری اراضی از چالش های مهم بخش کشاورزی در قرن 21 است. درا ین راستا هدف اصلی تحقیق حاضر شناسایی عوامل مؤثر در تغییر کاربری اراضی کشاورزی روستایی در شهرستان همدان به عنوان یک قطب کشاورزی است که با مسئله تغییر کاربری اراضی مواجه است. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و ماهیت توصیفی- تحلیلی دارد. برای گرد آوری اطلاعات از مطالعات کتابخانه ای و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کارشناسان سازمان های کشاورزی شهرستان همدان بوده که به روش تمام شماری (حجم کل برابر 90 کارشناس ) انتخاب گردید. ابزار تحقیق پرسشنامه ای است که روایی آن با توجه به مبانی نظری و کسب نظر از کارشناسان فن و پایایی آن به وسیله آلفای کرونباخ (90/0) تأیید گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی در قالب نرم افزار SPSS/20 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی پنج عامل را به عنوان علل گرایش به تغییر کاربری اراضی کشاورزی شناسایی نمود که عبارتند از: توسعه نیافتگی کشاورزی، اقتصادی نبودن بخش کشاورزی، ضعف اطلاعات و اجرای نادرست برنامه های عمران روستاها، توسعه شهرها و تمایل جوانان به مشاغل غیرکشاورزی در شهرها که در مجموع 232/59 درصد از متغیرهای تغییر کاربری را تبیین نموده است. همچنین، با افزایش جاذبه بخش کشاورزی برای کشاورزان و سرمایه گذاران این بخش، اجرای دقیق سیاست های توسعه روستایی با تأکید بر حفظ کاربری اراضی، افزایش جاذبه و کاهش دافعه زندگی روستایی برای جوانان و مدیریت ساخت و ساز در اراضی کشاورزی به عنوان خانه دوم می توان از گرایش کشاورزان به تغیر کاربری اراضی کشاورزی جلوگیری نمود.
نقش خوشه های صنعتی کشاورزی در توسعه کسب وکار روستایی استان مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی عوامل مؤثر بر توسعه کسب وکار خوشه های صنعتی کشاورزی در مناطق روستایی استان مازندران است. داده های مورد نیاز از طریق یک پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد. جامعه آماری این تحقیق شامل 675 نفر از کارشناسان و مدیران واحدهای کسب وکار فعال در خوشه ها بوده است. بر مبنای جدول کرجسی و مورگان 250 نفر به شیوه نمونه گیری طبقه ای انتخاب شده است. روایی محتوای پرسشنامه توسط کمیته تحقیق و گروهی از کارشناسان مورد بررسی قرار گرفت. پایایی ابزار پژوهش نیز با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ (78/0-80/0) مورد تأیید قرار گرفت. از تحلیل عاملی اکتشافی برای استخراج یک الگوی مفهومی مبتنی بر رویکرد زیست بوم کارآفرینی استفاده شده است. نتایج تحلیل عاملی کارکرد خوشه در توسعه کسب وکارها به استخراج هفت عامل (با تبیین واریانس کل 19/73 درصد) منجر شد: (1) ارایه اثربخش خدمات کسب وکار، (2) هماهنگ سازی کسب وکارها، (3) تسهیل کارکردهای کسب وکار، (4) توانمندسازی نهادی محیط کسب وکار، (5) آموزش نیروی کار، (6) مدیریت کیفیت و (7) تسهیل سرمایه گذاری مشترک. نتایج تحلیل عاملی عوامل تأثیرگذار بر کارکرد خوشه ها در توسعه واحدهای کسب وکار به استخراج شش عامل (با تبیین واریانس کل 56/68 درصد) منجر شد: (1) ظرفیت مدیریتی کسب وکارها، (2) توسعه یافتگی اکوسیستم کسب وکار خوشه، (3) تسهیلات نهادی، (4) عملکرد کسب وکارهای خوشه، (5) دسترسی به نهاده و خدمات کسب وکار و (6) جهت گیری راهبردی کسب وکارها. نتایج تحلیل عاملی پیامدهای تشکیل خوشه های کسب وکار به استخراج شش عامل (با تبیین واریانس کل 16/64 درصد) منجر شد: (1) پیشبرد توسعه اقتصادی کشاورزی، (2) پیشبرد توسعه اجتماعی، (3) افزایش ظرفیت های تولید در بخش کشاورزی، (4) ترویج و توسعه کارآفرینی کشاورزی، (5) توسعه بازار محصولات کشاورزی، و(6) توسعه سرمایه انسانی در بخش کشاورزی. طبق مولفه های حاصل از تحلیل عاملی، الگوی مفهومی از کارکرد خوشه های صنعتی در توسعه فضای کسب وکار ارایه شده است.
واکاوی تیپولوژیک رویکرد زیست پذیری در بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل زیست پذیری را در بستر شهر، باید اَبَر متنی تلقی نمود که پیکره و اندام های شهر با منش های معنایی و معنوی شهروندان گره خورد ه است و تفسیر و تبیین زیست پذیری شهری در پی سطح بندی و گونه شناسی عمیق آن، از طریق کشف ذهنیت های منبعث از طریق بدن فضایی شده می باشد. در این راستا هدف پژوهش حاضر تحلیل تیپولوژیک زیست پذیری در بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان و ارائه پیشنهادات در جهت ارتقاء وضعیت زیست پذیری بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان از طریق گونه شناسی آن می باشد. با عنایت به شکاف ذهنی فوق، انجام تحقیق حاضر مبتنی بر راهبرد پس کاوی بوده و نوع پژوهش (توصیفی - تحلیلی) است. برای دست یازی به این هدف، مباحث نظری از طریق مطالعات کتابخانه ای و جمع آوری اطلاعات تحلیلی مورد نیاز به طرق مشاهده میدانی (مصاحبه با سرپرستان خانوار ساکن بافت (491 نمونه) از طریق ابزار پرسش نامه صورت گرفت؛ همچنین به فراخور نیاز تحقیق، از نرم افزارهایSPSS<em> </em><em> </em>و<em> </em>ArcGIS برای آماده سازی و پردازش داد ه های مورد نیاز (تکنیک های دندروگرام خوشه بندی – سلسله مراتبی وارد و تحلیلANOVA ) در بخش مذکور استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد با عنایت به وجود عوامل متفاوت تأثیر گذار بر وضعیت زیست پذیری؛ گونه های متفاوت از این وضعیت در پهنه بافت فرسوده بخش مرکزی شهر زنجان ظاهر شده است. اهمیّت بررسی این موضوع را می توان در دو محور عمده خلاصه نمود: ارزش نظری و ارزش عملی. ویژگی نظری این مطالعه کمک به پیشرفت تخصصی و افزودن بر ادبیات علمی موضوع و برنامه ریزی زیست پذیری می باشد، زیرا زیست پذیری بافت های فرسوده شهری از منظر گونه شناسی آن مورد بررسی قرار نگرفته و ارزش عملی پژوهش نیز به نوبه خود در تغییر، بهبود و اصلاح روش ها و الگوهای مواجهه با برنامه ریزی بافت های فرسوده شهری خواهند بود.
ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی در مناطق شهری و تبیین عوامل مؤثر بر آن مطالعه موردی: شهر کنارک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
51 - 64
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی مفهومی است که برای ترسیم توسعه رفاه در یک جامعه به کار می رود و دارای دو وجه ذهنی (کیفی) و عینی (کمی) است. سنجش کیفیت زندگی در بُعد ذهنی به منظور پایش برنامه های توسعه در مناطق شهری از ضرورت های اساسی است. ازاین رو شهر کنارک که دریکی از محروم ترین مناطق کشور (جنوب استان سیستان و بلوچستان) ازلحاظ بیش تر شاخص های توسعه یافتگی و کیفیت زندگی قرارگرفته است، ضرورت و ارزش این پژوهش را دوچندان می نماید؛ بنابراین پژوهش حاضر باهدف ارزیابی کیفیت زندگی ذهنی- ادراکی و تبیین برخی عوامل مؤثر بر آن در شهر نامبرده انجام گرفت. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و اخذ اطلاعات میدانی آن مبتنی بر تکمیل پرسش نامه و به روش تصادفی ساده گردآوری گردید. جامعه آماری تحقیق کلیه خانوارهای ساکن در شهر کنارک شامل 7975 خانوار بوده است. نمونه آماری با استفاده از روش کوکران 310 نفر محاسبه شد. روایی ابزار تحقیق (پرسش نامه) با بهره گیری از دیدگاه افراد متخصص و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ با ضریب 898/0 تأیید شد. یافته ها با روش های آماری آزمون t تک گروهی، تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون، با بهره گیری از نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که کیفیت زندگی ذهنی در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و کالبدی- محیطی کم تر از حد متوسط و باارزش میانگین (85/2) می باشد. درعین حال نتایج حاصل از تحلیل یافته ها بیانگر آن است که شاخص های میزان تحصیلات خانوار، وضعیت شغلی، متوسط مالکیت زمین و کالاهای بادوام در کنار میزان تقدیرگرایی، باکیفیت زندگی ذهنی رابطه معناداری دارند، ولی بین نوع مالکیت مسکن و کیفیت زندگی ذهنی ارتباط زیادی وجود ندارد.
تبیین نقش رویکرد توسعه اجتماع مبنا در نوسازی پایدار بافت های ناکارآمد شهری (نمونه موردی: نوسازی محله تختی شهر تهران- سال های 92-1388)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگاه اجتماع مبنا در امر توسعه نواحی ناکارآمد، یکی از موضوعات با اهمیت در رویکرد نوسازی پایدار شهری می باشد. در این نگاه به امر توسعه علاوه بر توسعه فضای فیزیکی- کالبدی، توسعه جماعت انسانی که در آن فضا زندگی می کنند، مورد توجه است. در سال های 92-1388 سازمان نوسازی شهر تهران تلاش بر آن داشته تا مبتنی بر رویکرد تسهیل گری و از طریق استقرار دفاتر خدمات نوسازی در محلات ناکارآمد، نوسازی را در تعامل با ساکنان و در راستای اجتماع مبنایی پیگیری کند. هدف این مقاله آن است تا ضمن تبیین مؤلفه های اجتماع مبنایی در نوسازی شهری، به بررسی جایگاه آن ها در اقدامات سال های مذکور در محله تختی به عنوان یکی از نمونه محلات ناکارآمد این شهر بپردازد. این تحقیق از موضع روش شناسی ارزیابی در حین اجراء می باشد. در بخش اول با بهره گیری از روش تحقیق توصیفی و تحلیل مفاهیم، مؤلفه های مرتبط با توسعه اجتماع مبنا در نوسازی شهری تبیین شده و سپس در ادامه مبتنی بر روش های آماری توصیفی و قیاسی در نمونه مورد پژوهش، مؤلفه های فوق بررسی و با اطلاعات مشابه که مربوط به قبل از اقدامات تسهیلگری در این محله است، مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفته اند. به منظور بررسی تحولات مؤلفه های اجتماعی در دوره اقدامات نوسازی سال های فوق، 100 عدد پرسشنامه مبتنی بر فرمول کوکران در محله پر شد و سپس با کمک روش های تحلیل آمار توصیفی در نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از مقایسة مؤلفه های اجتماع مبنایی در دوره اقدامات نوسازی سال های 92-1388 محله تختی نشانگر بهبود نسبی در آن ها است.
نقش سرمایه اجتماعی در آمادگی افراد قبل از وقوع زلزله(مطالعه موردی: شهروندان شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بروز سوانح طبیعی از قبیل زلزله موضوعی جهانی است که عدم آمادگی در این زمینه می تواند منجر به خسارات فراوانی شود. در این بین سرمایه اجتماعی با پیوند افراد، گروه ها و فراهم آوردن امکان مشارکت مردم در اقدامات جمعی از عوامل تأثیرگذار در میزان آمادگی جوامع در برابر زلزله به شمار می رود. پژوهش حاضر با ماهیت توسعه ای – کاربردی و روش توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش های کمی و آماری به بررسی نقش سرمایه اجتماعی در آمادگی شهروندان قبل از وقوع زلزله در شهر کرمان پرداخته است. داده های مورد نیاز با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و بررسی میدانی در سطح خانوار گردآوری شده است. جامعه آماری خانوارهای شهر کرمان است که حجم نمونه طبق فرمول کوکران معادل ۳۵۰ خانوار برآورد شده است. پس از گردآوری داده ها، تحلیل تفاوت در میزان برخورداری از سرمایه اجتماعی با آزمون های تحلیل واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی و همبستگی بین میزان سرمایه اجتماعی و پایگاه اقتصادی– اجتماعی خانوارها با همبستگی پیرسون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین مناطق به لحاظ برخورداری از مؤلفه های سرمایه اجتماعی با مقدار F برابر 956/5 تفاوت وجود دارد که منطقه چهار با میانگین 66/22، کم ترین و منطقه دو با میانگین 73/26، بیش ترین میزان سرمایه اجتماعی را دارند. اما این مقدار سرمایه اجتماعی در سطح پایین برآورد شده است. به طوری که میانگین سرمایه اجتماعی کل خانوارهای نمونه برابر با 60/24 در مقیاس 10 تا 46 است که این مقدار در مقایسه با میانگین نظری سرمایه اجتماعی (Mean= 30)، در سطح پایین می باشد، از طرفی بین میزان برخورداری خانوارها از سرمایه اجتماعی با سطح پایگاه اقتصادی – اجتماعی آ ن ها در سطح معناداری (000/0) و مقدار ضریب پیرسون ، ̽ ̽ 190/0، همبستگی معنی داری وجود دارد. یعنی هر چه بر سرمایه اجتماعی جوامع افزوده شود مدیریت سوانح طبیعی و آمادگی افراد نیز در حد مطلوب تری خواهد بود.
تئوری شهر هوشمند و ارزیابی مؤلفه های زیرساختی آن در مدیریت شهری مورد شناسی: شهرداری تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آنچه یک شهر را به سمتِ هوشمندی پیش می برد، صرفاً استفاده از ابزار الکترونیک و سیستم ارتباطاتی آن شهر نیست؛ بلکه نحوه برنامه ریزی و استفاده از این ابزار درجهتِ ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان یک شهر است. هدف شهر هوشمند افزایش کیفیت زندگی شهری با رویکرد توسعه پایدار است. ایده ایجاد شهرهای هوشمند که بحث جدیدی در برنامه ریزی شهری است، در دو دهه اخیر مطرح شده و مؤلفه های آن به طورِ کامل مورد تعریف و شناسایی قرار نگرفته است. هدف و نوآوری تحقیق حاضر، طرح تئوریک شهر هوشمند و شناسایی مؤلفه های زیرساختی آن است. در این پژوهش رویکرد کار بنیادی بوده و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، شناسایی مؤلفه های زیرساختی شهر هوشمند در مدیریت شهری شهرداری تبریز به عنوانِ هدف تعریف شده است. در مرحله اول به منظورِ تبیین موضوع و شناخت مؤلفه ها بر اساس ادبیات و پیشینه تحقیق، 17 مؤلفه مورد شناسایی قرار گرفت. سپس درجهتِ اولویت بندی و دسته بندی اهمیت مؤلفه های مذکور با پرسش از متخصصان فنّاوری اطلاعات و هوشمندسازی شهرداری تبریز به تعداد 10 خبره بر اساس مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، مؤلفه های اصلی استخراج شد. نتایج بر اهمیت 3 دسته از عوامل ترکیبی در ایجاد شهر هوشمند تأکید دارد که عبارت اند از: مدیریت و سیاست (عوامل نهادی)، منابع انسانی و سرمایه اجتماعی (عوامل انسانی) و فنّاوری اطلاعات و ارتباطات (عوامل فنّاوری). در مرحله دوم برای شناسایی دقیق تر و ارزیابی معیارها برای هر دسته از عوامل، زیر معیارهای مرتبط شناسایی شد و با تکمیل 20 پرسشنامه توسط کارشناسان خبره شهرداری تبریز، اهمیت هر یک از موارد بر اساس مدل تحلیل شبکه (ANP) مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج ارزش عوامل مدیریت و سیاست با مقدار 573/0، عوامل انسانی و سرمایه اجتماعی با مقدار 279/0 و عوامل فنّاوری با مقدار وزن 147/0 را نشان می دهد. تحلیل زیر معیارها حاکی از آن است که برای تبدیل ظرفیت های شهر هوشمند به زیرساخت، می بایست تغییر ساختاری و رویکردی در عوامل نهادی صورت پذیرد. در مدل تحلیل شبکه زیرمعیار ساختار و تشکیلات شهرداری با میزان نرخ ایده آل 12/0 رتبه اول، ساختار حقوقی و قراردادی شهرداری 09/0 رتبه دوم و عملکرد شهرداری در استفاده از مشاوران تخصصی 085/0 رتبه سوم را در اولویت بندی شاخص های مربوط به مدیریت و سیاست (عوامل نهادی) به خود اختصاص داده اند. در نهایت با توجه به گزاره های مفهومی بر پایه ادبیات و پیشینه تحقیق و عوامل زیرساختی شناسایی شده ایجاد شهرهای هوشمند، استراتژی های مناسب در ایجاد زیرساخت های شهر هوشمند بیان شده است. در این راستا ایجاد حکمروایی خوب شهری به عنوانِ مهمترین استراتژی در ایجاد پلتفرم شهر هوشمند در مدیریت شهری تبریز مطرح است.
ارزیابی نقش زنان روستایی در صنایع دستی و ارتقاء توسعه ی پایدار روستایی (مطالعه ی موردی جوادآباد ورامین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه اهمیت نقش زنان در توسعه، چه در جهان و چه در ایران برکسی پوشیده نیست و نزدیک به نیم قرن است که اثرگذاری زنان در برنامه ها و طرح های توسعه و توسعه ی پایدار در سطح جهان مورد توجه قرار گرفته و موضوع های مختلفی نیز در این باره به رشته ی تحریر درآمده است. در همین زمینه اکثر نهادها، سازمان ها، وزارتخانه ها و مؤسسه های غیر دولتی برنامه ها و طرح های زیادی به منظور مشارکت زنان در برنامه های شهری و روستایی مورد عنایت قرار داده اند. پر واضح است که زنان روستایی، به عنوان بخش قابل توجهی از جامعه، نقش بسیار مؤثر و سهم بسزایی در تولید محصولات کشاورزی، صنایع دستی روستایی و خدمات و در واقع، توسعه ی روستایی دارند. تحقیقات انجام شده نشان از این دارد که اشتغال بخشی از زنان روستایی دهستان جوادآباد در صنایع دستی، موجب توسعه ی پایدار روستایی دهستان جوادآباد ورامین گردیده و نیز صنایع دستی در دهستان مورد نظر نقش مهمی را در اقتصاد شهرستان ورامین بر عهده دارد. یافته های تحقیق حاکی است که در مقایسه ی علی بین زنان شاغل و زنان غیر شاغل روستای جواد آباد ورامین و نیز استفاده از فرمول کوکران و تعداد 130 نفر زن به عنوان نمونه و استفاده از آماره ی تی استیودنت، نقش زنان روستایی در ارتقاء توسعه ی پایدار روستایی با بهره گیری هرچه بیشتر از صنایع دستی، بسیار ارزنده و تأثیر گذار است و صنایع دستی دهستان مذکور نیز نقش حائز اهمیتی در اقتصاد شهرستان ورامین دارد. از طرفی، نتایج به دست آمده از پژوهش نیز تأییدی بر این موارد می باشد.
A Study on the Villagers’ Semantic Understanding of Functional Challenges in Rural Settlements (Case Study: Centeral District of Ravansar County)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose- During recent decades, rural settlements in developing countries have undergone significant changes in global development and in pursuit of development, in accordance with the geographic conditions governing them. The intensity and direction of these changes have been different. The study of functional changes of rural settlements located in the central district of Ravansar County is the main objective of this study. Design/methodology/approach- This applied research is a qualitative research that has been carried out using Grounded Theory Method. The methodological approach of the dominant theory in this research is the Glaser’s (1978) approach. Finding- The findings of the research indicate that during a systematic process, rural subsistences have progressed towards gradual economic development through the two concepts of agrarian reforms and mechanization of the agricultural sector. This positive trend, with institutional interferences and inefficient rural development policies, the economic downturns of villages have finally provided the ground for the functional development of villages through the implementation of inheritance law, poor management of environmental resources, cross-sectoral supportive policies, and targeted subsidies. This functional development of villages has many symbols, including a strong tendency towards service activities, the prevalence of consumerism, the formation of affiliated villages, a strong market dependence, and so on. It should be noted that in the present research, "inefficient rural development policies" have been identified as a central issue. Research limitations/implications- Low familiarity of the rural population with Persian language (due to the fact that the inhabitants of the study area are Kurds), the high cost of commuting to the villages, the difficulty of establishing trust with villagers, and the lack of welcoming support from institutions related to rural affairs for the researchers in the various stages of the research were the most important limitations of this research. Practical implications- A fundamental revision of rural development policies in view of the changes that have taken place in rural settlements, in accordance with the geographic conditions governing them, is the most important scientific solution of the present research. Originality/value- In the current research, for the first time in Iran, functional changes in villages have been deeply studied through Grounded Theory Method.