فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۷۴۱ تا ۲٬۷۶۰ مورد از کل ۱۰٬۴۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف، پهنه بندی و تحلیل محدودیت های توسعه اقتصادی دهستان های استان هرمزگان ازنظر شاخص های محیط طبیعی انجام شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده، تلفیقی از روش های توصیفی- تحلیلی و همبستگی است. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش مک گراناهان و برای سنجش میزان همبستگی بین متغیر های محیطی و توسعه اقتصادی نقاط روستایی استان هرمزگان از ضریب همبستگی کرامر بهره گرفته شده است. برای وزن دادن به شاخص ها از روش محاسبه جمع امتیازات برای ترکیب شاخص ها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد که در دهستان های استان هرمزگان، بیش ترین درصد فراوانی توسعه اقتصادی مربوط به سطح محدودیت محیطی متوسط و کم بوده و کمترین درصد نیز مربوط به دهستان های با محدودیت محیطی زیاد و محدودیت محیطی بسیار کم است، یعنی از بین 92 دهستان استان هرمزگان، 12 دهستان توسعه اقتصادی با محدودیت محیطی بسیار زیاد، 9 دهستان محدودیت محیطی زیاد، 35 دهستان محدودیت محیطی متوسط، 26 دهستان محدودیت محیطی کم و 10 دهستان محدودیت محیطی بسیار کم هستند. با توجه به نتایج از آزمون همبستگی v کرامر می توان این استنباط را نمود که بین متغیر های محیطی با توسعه اقتصادی روستایی همبستگی و رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد و مقدار سطح معناداری آن ها (0.000) نشان از وجود رابطه بین متغیر های مستقل(عوامل محیطی) و وابسته(توسعه اقتصادی) دارد . درنهایت اینکه، شاخص های بارندگی، منابع آب، وضعیت اقلیم، قابلیت و استعداد اراضی و مخاطرات طبیعی(زلزله و سیلاب) از مهم ترین شاخص های محیطی هستند که در توسعه و عدم توسعه اقتصادی دهستان های استان هرمزگان نقش دارند.
ارزیابی تحقق پذیری معیارهای نوشهرگرایی در شهرهای سنتی (مطالعه موردی بافت حاشیه ای و روستایی شهر اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه بافتهای حاشیه ای و روستایی ناشی از الحاق روستاهای همجوار یا مناطق غیررسمی در شهرهای سنتی، دارای چالشهای متنوعی بوده و استفاده از روشهای صرف کالبدی برای حل این چالشها جوابگو نمی باشد. لذا بهره گیری از راهبردهایی که بتواند ظرفیت بومی و سنتی این بافتها را در نظرگرفته و پاسخگوی چالشهای موجود باشد اجتناب ناپذیراست. در این راستا با توجه به جامعیت رویکرد نوشهرگرایی، ارزیابی تحقق پذیری معیارهای آن در شهرهای سنتی (نمونه موردی بافت حاشیه ای و روستایی اردبیل) هدف این تحقیق با روش توصیفی تحلیلی می باشد. در این تحقیق بافت حاشیه ای و روستایی اردبیل بروش میدانی و استفاده از شاخص های موجود در مبانی نظری شناسایی شد. سپس با تکنیک دلفی شاخص هایی برای ارزیابی تحقق پذیری معیارهای مورد مطالعه شناسایی و با استفاده از آنها پرسش نامه ای تدوین گردید. روایی پرسش نامه توسط کارشناسان و پایایی آن توسط آزمون آلفای کرونباخ تایید و اطلاعات لازم از طریق پرسش نامه، مشاهده و حضور محقق در سطح محلات بافت گردآوری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای t تک نمونه ای، رتبه بندی فریدمن و آنالیز واریانس در نرم افزار SPSS20 استفاده شد. براساس نتایج از بین17 معیار مورد ارزیابی، معیارهای حفظ و تقویت ساختارهای سنتی و تعاملات اجتماعی در محلات بافت محقق شده اند و 15 معیار بعدی محقق نشده اند. همچنین نتایج حاصله از آزمون رتبه بندی فرید من نشان می دهد که رتیه تحقق پذیری معیارها در بافت مورد مطالعه متفاوت است .
برنامه ریزی استراتژیک و راهبردهای بازآفرینی پایدار بافت های فرسوده شهری (مطالعه موردی: شهر کرمانشاه)
منبع:
چشم انداز شهر های آینده دوره اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
118-103
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی استراتژیک توسعه شهری رویکرد نوینی در برنامه ریزی و مدیریت شهری است که با اتکا به اصول توسعه پایدار شهری بر ترسیم چشم انداز، تدوین اهداف توسعه، رویارویی همه جانبه و سیستماتیک با مسائل اساسی شهر استوار است. یکی از استراتژیهای دستیابی به توسعه شهری، بازآفرینی پایدار بافتهای فرسوده شهری می باشد. در این پژوهش چارچوب برنامه ریزی استراتژیک به عنوان روش مناسب مورد استفاده قرار گرفته است. پژوهش حاضر، با هدف تدوین استراتژی های بازآفرینی پایدار شهر کرمانشاه تدوین شده است. این پژوهش از نوع کاربردی و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی و پیمایشی بوده است. در برنامه ریزی استراتژیک چندین مدل جهت دستیابی به توسعه پایدار شهری وجود دارد نظیر مدل برایسون، دیوید، دیکسون، گلکار و ...، در این پژوهش با بهره جستن از این مدلها، فرایند برنامه ریزی استراتژیک برای بازآفرینی بافتهای فرسوده شهر کرمانشاه صورت گرفت. جهت تحلیل جدول SWOT و امتیاز دهی به عوامل درونی و بیرونی محیط با 15 کارشناس و خبره نظرسنجی و مصاحبه صورت پذیرفت و اولویت بندی استراتژیها با استفاده از مدل QSPM انجام گرفت. نتایج به دست آمده با توجه به خروجی مدل نشان داد "راهبرد محافظه کارانه" در برنامه ریزی استراتژیک بازآفرینی پایدار شهری میزان جذابیت بالایی داشته است. اولویت بندی راهبردهای بازآفرینی پایدار شهری در بافتهای فرسوده شهر کرمانشاه براساس نظر کارشناسان و خبرگان در ماتریس QSPM ، مدیریت شهری یکپارچه و واحد، برنامه ریزی مشارکتی، تأکید ویژه بر توسعه درونی و میان افزای شهری، ارائه بسته های تشویقی، حمایتی و تسهیلات و معافیت ها، تاکید بر برنامه ریزی محله مبنا، ارتقای توانمندی های اجتماعی و اقتصادی شهروندان به ویژه گروه های آسیب پذیر، آموزش، گفتمان سازی، اطلاع رسانی و فعالیت های فرهنگی-ترویجی؛ ظرفیت سازی و نهادسازی جامعه مدنی از راهبردهای اولویت دار در بازآفرینی پایدار شهری در بافتهای فرسوده شهر کرمانشاه می باشند.
تحلیل فضایی شاخص های مسکن با رویکرد فرم شهری پایدار (مطالعه موردی: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: مسکن یکی از عناصر اصلی در شکل گیری ساختار شهر و بستر تحقق عدالت فضایی و اجتماعی در آن است. مهمترین عامل تأثیرگذار در میزان رضایت مندی فرد از سکونت در یک منطقه و نوع زندگی خویش، مسکن و شرایط محیطی آن منطقه است، بنابراین توجه به آن برای تعادل ساختار فضایی شهر و افزایش کیفیت محیط های مسکونی از ضروریات برنامه ریزی شهری به شمار می رود. هدف از پژوهش حاضر تحلیل فضایی شاخص های کمی و کیفی مسکن و ارتبط آن با فرم محلات در شهر بابل است. روش: روش تحقیق مطالعه حاضر توصیفی-تحلیلی و بر اساس هدف کاربردی می باشد. داده هاى خام مقاله از بلوک های آماری شهر بابل استخراج شده و فرم محلات بر اساس لایه های اطلاعات جغرافیایی موجود به دست آمده است. برای تحلیل فضایی شاخص ها، از مدل خودهمبستگی فضاییو شاخص موران و آماره Gi استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان داد 36 درصد محلات دارای فرم فشرده بوده و فرم های میانی و پراکنده هر کدام 32 درصد از محلات را در برگرفته اند. همچنین اکثر شاخص های مسکن در شهر بابل از خود همبستگی فضایی برخوردار بوده و دارای الگوی خوشه ای می باشند. نتایج: طبق نتایج حاصل از آماره Gi شاخص هایی که نشان دهنده مطلوبیت مسکن هستند بیشتر در فرم فشرده تشکیل خوشه داده اند و شاخص های نشان دهنده بد مسکنی، بیشتر در فرم میانی و پراکنده متمرکز می باشند. نتایج به دست آمده ضمن توجه به عدالت فضایی در گسترش و توسعه مسکن در بین محلات، ارتباط معنادار شاخص های مطلوبیت مسکن و فرم فشرده را تأیید می کند.
مکان گزینی بازار روز با استفاده از GIS و منطق FUZZY (مطالعه موردی: سیرجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین موضوع: امروزه مکانیابی کاربری های شهری با استفاده از GIS در برنامه ریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار است. بازار روز یکی از کاربری های مهم اجتماعی در شهر است که سایر فعالیت های مهم را نیز تحت تأثیر قرار می دهد. در این پژوهش به بررسی وضع موجود و مکان یابی مناسب بازار روز سیرجان پرداخته شده است. روش: مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی – توسعه ای و از نظر روش توصیفی - تحلیلی می باشد. با توجه به اطلاعات جمع آوری شده، بررسی پارامترهای محدوده مورد مطالعه و سپس برای وزن دهی به معیارها با استفاده از مدل AHP و سپس با استفاده از نرم افزار Arc GIS و منطق FUZZY نقشه های متناسب برای معیار ها را به دست آورده و در آخر با هم تلفیق کرده و سپس با استفاده از روش VIKOR مکان های پیشنهادی را اولویت بندی و رتبه بندی انجام شد. یافته ها: بر این اساس به ترتیب 3 مکان پیشنهادی بیشترین مناطق مستعد برای مکان یابی بازار روز می باشند که با توجه به معیارها در نظر گرفته، مکان پیشنهادی 2 به عنوان اولویت اول انتخاب گردید. نتایج: بنابراین جهت سهولت دسترسی و کاهش ترافیک همچنین کاهش آلودگی های محیطی، برنامه ریزی دقیق برای ایجاد بازار روز در بهترین مکان امری ضروری به نظر می رسد. کلیدواژه ها:مکانیابی، تحلیل فضایی، بازار روز، VIKOR, FUZZY.
شناسایی قابلیت مشارکت کودکان در برنامه ریزی شهری از طریق تحلیل محتوای کتابهای درسی دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از روش های پیشبرد توسعه شهری، مشارکت در امور شهری است و آموزش مشارکت به کودکان در راستای تاثیرگذاری درست در پیشبرد برنامه های توسعه شهری امری بسیار حیاتی می باشد. هدف اصلی این مقاله شناسایی زمینه هایی از مشارکت است که کودکان در آن آماده تر می باشند تا مورد استفاده برنامه ریزان شهری قرار گیرد. اهمیت موضوع تا اندازه ای است که در صورت عدم آموزش صحیح مشارکت به کودکان نمی توانیم در آینده انتظار مشارکت صحیح این قشر را در امور توسعه شهری داشته باشیم. بدین منظور برای تحلیل قابلیت مشارکت کودکان، از تحلیل محتوای کتب درسی دوره دوم ابتدایی به عنوان مهمترین مرحله آموزش عمومی در سطح کشور، استفاده شد. مؤلفه های مشارکت کودکان در این پژوهش شامل شناخت شهر، آموزش حقوق شهروندی و آموزش نحوه مشارکت و ارتباط با دیگران می باشند. روش شناسی مورد استفاده به صورت تحلیل محتوای کمی و به کمک روش ویلیام رومی انجام گرفته است. واحدهای تحلیل نیز فحوای متن درس، سوالات و تصاویر می باشد. جامعه آماری شامل سه جلد کتاب مطالعات اجتماعی در پایه چهارم، پنجم و ششم ابتدایی سال تحصیلی 96-97 است. یافته های مقاله بیانگر آن است که به مولفه های مشارکت در پایه های مختلف دوره دوم ابتدایی به یک میزان پرداخته نشده است و ضریب درگیری در ارتباط با واحدهای تحلیل به یک میزان نیست. در مجموع از میان موضوعات موثر در مشارکت، به شناخت شهر بیشتر از سایر موضوعات پرداخته شده است. همچنین نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیشترین قابلیت کودکان در مشارکت مشورتی است، گرچه این مشارکت پایین ترین درجه مشارکت است.
تحلیل اثرات بلندمرتبه سازی بر فرم شهری کلانشهر مشهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکانیابی و نحوه توزیع فضایی ساختمان های بلندمرتبه، نقش زیادی در پایداری شهر داشته و می تواند در کاهش یا افزایش اثرات این ساختمان ها بر فضای شهری، تأثیر داشته باشد. با توجه به شکل گیری 220 ساختمان بلندمرتبه 10 طبقه به بالا طی دهه 197-1385 در کلان شهر مشهد و افزایش تعداد آنها که عمدتاً در طی دهه اخیر اتفاق افتاده است، این مقاله با هدف بررسی و تحلیل توزیع فضایی ساختمان های بلندمرتبه احداث شده در کلان شهر مشهد (طی دهه 1397-1385) و تأثیر آن بر فرم شهری کلانشهر مشهد انجام گردید. پژوهش از نوع کاربردی و از نظر روش، پیمایشی بوده و از شیوه تجزیه و تحلیل توصیفی- تحلیلی بهره برده است. به این منظور از آمار و اطلاعات موجود و مدل خود همبستگی فضایی و سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد. نتایج بیانگر آن است که ساختمان های بلندمرتبه شهر مشهد در طی این دوره زمانی، از الگوی خودهمبستگی فضایی برخوردار بوده و می توان آن را دارای الگوی خوشه ای دانست. مطالعه تأثیرات این ساختمان ها بر فرم شهری، نیز بیانگر الگوی چندمرکزی با مرکزیت غالب در هسته مرکزی (پیرامون حرم مطهر) با کاربری تجاری و اقامتی می باشد. که ایجاد چند هسته فرعی نقش هسته اصلی را کاهش داده است و با توجه به مرکزیت اصلی و پراکنش خوشه های مختلف در سطح شهر، با پایداری فرم شهری ارتباط مثبتی دارد زیرا از طریق پخشایش چندمرکزی سبب شده است که از مشکلات و مسائل زیاد پیرامون هسته مرکزی شهر و الگوی تک مرکزی کامل کاسته شود.
بررسی شبکه روابط اجتماعی بهره برداران از منابع آب در راستای مدیریت بهینه (مطالعهموردی: نخلستان های بخش شرقی شهر فدامی، شهرستان داراب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی مدیریت منابع آب در حوزه کشاورزی در ایران مسئله ای است که باید با مشارکت کشاورزان و بهره برداران آب تصمیم گیری شود. در این راستا، تحلیل روابط بین ذی نفعان و شناسایی کنشگران یا افراد کلیدی در بین بهره برداران منابع آب، به عنوان بازوی مدیریت مشارکتی، به خصوص در جاهایی که منابع آب به صورت مشاع بهره برداری می شود، می تواند نقش مهمی در موفقیت طرح های مدیریت مشارکتی و بهینه آب داشته باشد. در این پژوهش سعی شده به تحلیل روابط در بین بهره برداران آب کشاورزی با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه در محدوده نخلستان های بخش شرقی شهر فدامی واقع در شهرستان داراب (استان فارس) پرداخته شود. بدین صورت که ابتدا بهره برداران براساس ویژگی های اقتصادی، سن، و مالکیت تقسیم بندی شدند و سپس با مدل تحلیل شبکه روابط و شاخص های مختلف بررسی شد. نتایج نشان می دهد تقریباً 51/54درصد از بهره برداران از منابع آب منطقه مورد مطالعه با دیگران روابط اجتماعی داشته اند. همچنین،به صورت تفضیلی، برخی بهره برداران بیشترین ارتباط با دیگران یا «خروجی» را در بین بهره برداران دارندکه این وضعیت موقعیت آن ها را در شبکه در وضعیت اقتدار قرار داده است. یافته های این تحقیق در تشخیص کنشگران با موقعیت مرکزی، که نقشیکلیدی در برنامهعمل مدیریت بهینهمنابع آب منطقه مورد مطالعه ایفا می کند، مؤثر خواهد بود.
توزیع فضایی فقر با استفاده از هزینه و درآمد بر توسعه پایدارخانوارهای روستایی (مطالعه موردی: مناطق روستایی استان آذربایجان غربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقاط روستاها از گذشته به عنوان اجتماعات اولیه، نقش اساسی در شکل گیری و شکوفایی تمدن ها داشته اند .در حال حاضر یکی از از عوامل اصلی در افول و ناکارآمدی تولیدی و زیستی نقاط روستایی ، مسئله فقر می باشد. بنابراین مطالعه جهت شناخت عوامل فقر و ارائه راهکار برای حل آن از ضروریات است. وضعیت خالص درآمدی و هزینه خانوار روستایی یکی از عوامل اصلی تأثیرگذار بر توسعه پایدار روستایی، است. لذا هدف از مطالعه حاضر بررسی توزیع هزینه و درآمد خانوارهای روستایی و تحلیل توزیع فضایی آن در بین شهرستان های استان آذربایجان غربی در سال 96-1395 می باشد. باتوجه به هدف مطالعه، جامعه آماری تحقیق حاضر، خانوارهای روستایی استان آذربایجان غربی است (3669 روستای دارای سکنه و 304853 خانوار). 142 روستا (403 خانوار) با استفاده از فرمول کوکران و به روش خوشه ای تصادفی با انتساب متناسب به عنوان جامعه آماری تحقیق انتخاب شدند. اطلاعات لازم به استفاده از پرسشنامه استاندارد (پرسشنامه هزینه درآمد خانوار مرکز ملی آمار ایران) بدست آمده است. نتایج کلی نشان داد، متوسط درآمد کلی خانوارهای روستایی مورد مطالعه در استان آذربایجان غربی 16654920 تومان در سال و متوسط هزینه کلی هر خانوار در ماه برابر با 1989071 تومان است. همچنین، نتایج نشان داد، خانوارهای روستایی شهرستان های نقده و تکاب به ترتیب دارای بیشترین و کمترین سطح درآمد سالانه بوده؛ خانوارهای روستایی شهرستان های شوط، پلدشت و ماکو دارای کمترین میزان هزینه در ماه و شهرستان پیرانشهر دارای بیشترین هزینه خانوار در ماه می باشد.
نگرشی فلسفی بر شناخت کنشگران زیست جهان (ارائه مدل هایی نو برای چگونه زیستن بوم های جغرافیایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر با نگرش فلسفی در پی ارائه مدل هایی نو برای چگونه زیستن ساکنان جهان است. به گونه ای که «شناخت کنشگران زیست جهان» و «چگونه زیستن» مسئله و هسته اصلی این نوشتار را می آفریند. لذا، پاسخ به این پرسش های ژرف بسیاری از کامیابی ها و ناکامی ها را در بوم های جغرافیایی نمایان خواهد ساخت. بر این بنیاد، پژوهش حاضر از نوع تحقیقات «بنیادی نظری» است و متناسب با راهبرد کیفی، از روش تحلیل محتوا بهره گرفته شده است. در نتیجه هدف از سکونت انسان در این جهان، پاسخ به مسئله چگونه زیستن است. به بیان دیگر چگونه زیستن، بستگی به کُنش های ارتباطی دارد که میان (جهان نشینان، جهان اندیشان، جهان گردانان و سازندگان جهان) در بوم های جغرافیایی شکل گرفته است و برآیند آن، به زیستن یا بدزیستن خواهد بود. در نهایت، آینده زیست جهان و بشریت به دست بوم های جغرافیایی رقم زده خواهد شد که دسته سازندگان زیست جهانی را تشکیل داده اند. زیرا، به تنهایی یک گروه در کامیابی و ناکامی بوم های جغرافیایی نقش سازنده ندارند و از پیوند بین دسته ها، «اندیشه های نو» شکل خواهد گرفت که نتیجه آن، «به زیستن بوم های جغرافیایی» خواهد بود.
تجزیه وتحلیل اثرات فرهنگ شهری بر توسعه پایدار شهر فولادشهر
منبع:
توسعه پایدار شهری سال اول زمستان ۱۳۹۹ شماره ۱
41-48
حوزههای تخصصی:
دنیای امروز، دنیای تغییر و تحول است و همواره یکی از آرزوهای دیرین بشر این بوده که از این تغییر و تحول در راه ایجاد یک جامعه ی آرمانی و ایدهآل استفاده کند. اما آنچه در این میان مهم به نظر می رسد این است که اگرچه توسعه و پیشرفت امری اجتناب ناپذیر است ولی حدومرز آن نیز باید مشخص باشد و سرعت فزاینده ی آن متناسب با زیرساخت ها و بسترهای هر جامعه باشد. به عبارت دیگر، توسعه باید پایدار باشد، یعنی هم رشد کمی و هم رشد کیفی را در ساختارهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی ، اقتصادی و... فراهم آورد. بحث از پایداری و توسعه پایدار بدون توجه به شه ر و شهرنشینی بی معنا خواهد بود، چراکه توسعه بی برنامه شهر، منجر به ناپایداری در شهر و برهم زننده توسعه ی متوازن می شود. در پژوهش حاضر تلاش شده است تا نقش فرهنگ و به ویژه فرهنگ شهری بر توسعه پایدار شهر فولادشهر آن هم به دلیل تنوع قومی زیاد در این شهر موردبررسی قرار گیرد. به این منظور ابتدا مفاهیم کلیدی تحقیق موردبررسی قرار گرفت و سپس بر اساس مدل های موجود درزمینه ی توسعه پایدار که اختصاصا نقش فرهنگ را به عنوان عاملی استراتژیک در نظر می گیرند، فرضیات تحقیق تعریف و با استفاده از پرسش نامه ای که روایی و کندال ، مورد آزمون قر ار گرف . ت همچنین از این b پایایی آن به تائید رسید و با استفاده از آزمون های همبستگی اسپیرمن و تاو من-ویتنی برای مقایسه توسعه U آزمون ها برای بررسی رابطه سابقه خدمت افراد (متغیر تعدیل کننده) با توسعه پایدار و از آزمون پایدار بر اساس جنسیت و وضعیت تأهل استفاده شد و نهایتا این فرضیات مورد تائید قرار گرفت؛ اما رابطه معنی داری بین سابقه خدمت و توسعه پایدار یافت نشد.
Assessing the Economic Resilience of Rural Households against Drought (Case Study: Mahidasht District in Kermanshah)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی روستایی سال نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
43 - 61
حوزههای تخصصی:
Purpose- Currently he occurrence of recent droughts in Iran and the severity of its damage indicate the vulnerability of farmers. The economic-environmental damages and the resilience farmers to this incident are evident in diverse ways. Therefore, recognizing the resilience of the population influenced by drought can offer a tool to prevent life-threatening disaster in high-risk areas. The aim of this study was to evaluate the economic resilience of rural households to drought in plain of Kermanshah and answer the following questions. What is the extent of economic resilience of rural households in Mahidasht to drought? What are the most important factors affecting the economic resilience of rural households to drought? Design/methodology/approach- This is an applied research and a descriptive-analytical method along with library analysis and field surveys were adopted for data collection. The statistical population of this study consisted of 5081 households, out of whom 357 samples were selected according to Cochran's formula. Descriptive and inferential statistics (One-sample t-test) and structural equation modeling were used for data analysis. Findings- According to the results of t-test, the variables of vulnerability of villagers' property and assets (mean=3.99) and the impact of drought on the value of assets (mean=3.86) gained the highest average in terms of resilience. On the contrary, the two variables of ability to compensate (mean=1.67) and membership in cooperatives and agricultural companies (mean=1.67) had the lowest averages. Moreover, the test results of all four variables of evaluating farmers’ knowledge and awareness indicate a correlation between the independent variables (prevention, preparedness, reconstruction, institutional management) and the dependent variable (economic resilience). Therefore, it can be contended that the economic resilience of Mahidasht is fairly weak.
ارزیابی ساختار شبکه اعتماد اجتماعی مبتنی بر تحلیل شبکه ای: مطالعه بهره برداران محلی مراتع استان یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روستایی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
454 - 465
حوزههای تخصصی:
اعتماد، بارها به عنوان مؤلفه کلیدی که حکمرانی سازگار و نظام های تصمیم گیری مشارکتی را حمایت می کند، شناخته شده است. در این تحقیق ارزیابی اعتماد مبتنی بر نظام مدیریت مشارکتی با بررسی ساختار روابط اجتماعی بهره برداران محلی مرتع در قالب شبکه اجتماعی موجود انجام گرفته است. راهبرد مورد استفاده برای جمع آوری سنجه های رابطه، روش شبکه کامل و اطلاعات تحقیق از طریق مصاحبه و پرسشنامه تحلیل شبکه ای جمع آوری گردید. شاخص های تراکم، اندازه، دوسویگی پیوند، تمرکز و مفاهیم نقاط برشی و حفره های ساختاری در این تحقیق مورد تحلیل قرارگرفت. نتایج نشان می دهد در شبکه اعتماد (با تراکم پایین و انسجام ضعیف)، دسترسی به اطلاعات در داخل گروه های محلی نسبت به روابط بین گروهی از همگنی بیشتری برخوردار است و در سطح کلان پایداری شبکه ضعیف به دست آمد. وجود حفره های ساختاری و حضور کم تعداد رابطان مهم در شبکه نیز باعث شده تا حفظ، توسعه ارتباطات و انتقال اطلاعات بین گروه های مختلف با مشکل روبه رو شود (کاهش پویایی شبکه). در بین گروه های محلی، پخش اعتماد وضعیت ضعیف تری نسبت به دریافت اعتماد دارد و این نتیجه تمرکز بالا در پیوندهای بیرونی نسبت به پیوندهای درونی است. سیستم مدیریت مشارکتی محلی مرتع در استان یزد به منظور دستیابی به پویایی و پایداری لازم است تا به سمت اتخاذ راهکارهایی جهت تقویت اعتماد اجتماعی به عنوان کلید حل ضعف پیش آمده برآید.
ارزیابی تأثیر اصول معماری بیوفیلیک در کیفیت طراحی مسکن در اقلیم شمال ایران (مطالعه موردی: شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسست از طبیعت و نظام های طبیعی در جریان زیست روزمره ی انسان شهرنشین یکی از دغدغه های مهم دوران معاصر تلقی می شود. یکی از فضاهای حائز اهمیت معماری مسکن می باشد. مسکن به عنوان یکی از پدیده های واقعی نخستین مسائلی است که بشر همواره با آن دست به گریبان بوده و در تلاش برای یافتن پاسخی مناسب و معقول برای آن بوده است و مسکن به عنوان نیاز اساسی مطرح است، لذا توجه به مسکن به عنوان یک سرپناه، باید بتواند شرایط لازم را برای رشد فردی هر یک از افراد خانواده فراهم آورد و همچنین نیازهای روحی و روانی آنان را مرتفع سازد، حائز اهمیت است. طراحی بیوفیلیک به عنوان ابزاری توسط معماران استفاده می شود تا افراد داخل ساختمان ها را به طبیعت خارج از آن از طریق الگوهای و پارامترهای طراحی مربوطه به هم پیوند دهد. این الگوها در هر دو محیط داخلی و خارجی کاربردهای گسترده ای دارند و مزایای فیزیولوژیکی، شناختی و روانی به همراه دارند. لذا هدف این مقاله ارزیابی تأثیر اصول معماری بیوفیلیک در کیفیت طراحی مسکن در اقلیم شمال ایران است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی _ تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات نیز به صورت اسنادی و میدانی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که توجه به اصول و شاخص های معماری بیوفیلیک در حین طراحی و اجرای مجتمع های مسکونی در نواحی شمال ایران در ارتقای کیفیت آن ها و به تبع آن افزایش میزان رضایتمندی ساکنان آن ها، تأثیر عمده ای دارد.
راهکارهای شناسایی استعدادهای منابع انسانی در شهرداری تهران با تأکید بر توسعه و کارآمدی شهر: ارائه یک الگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش آمیخته، به مطالعه سازوکارهای شناسایی استعدادهای نیروی انسانی در شهرداری تهران پرداخته است. در بخش کیفی، با 10 نفر از مدیران، معاونان و کارشناسان ارشد شهرداری تهران و 6 نفر از اعضای هیأت علمی دانشگاه، به صورت هدفمند، مصاحبه های عمیق بعمل آمد. برای تحلیل داده ها، از تحلیل تفسیری استفاده شد. روایی یافته های بخش کیفی از طریق بررسی توسط مصاحبه شوندگان، تأیید گردید و برای محاسبه قابلیت اطمینان کدگذاری های انجام شده، از روش پایایی بازآزمون استفاده شد. در بخش کمی، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، کارشناسان ارشد و استعدادهای شهرداری تهران بوده که با استفاده از فرمول حجم نمونه کوکران، 278 نفر با روش خوشه ای انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته 20 سؤالی بهره گرفته شد. برای تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان دادند که سازوکارهای شناسایی استعدادهای نیروی انسانی در شهرداری تهران؛ شامل چهار مؤلفه طراحی و استقرار کانون ارزیابی و توسعه، طراحی مدل شایستگی های عمومی استعدادهای نیروی انسانی، طراحی مدل شایستگی های اختصاصی و وجود سیستم ارزیابی عملکرد و استفاده مقتضی از آن می باشند.
امکان سنجی بهره گیری از استراتژی های سازگاری و کاهش اثر در مقابله با جزایرگرمایی شهری (مطالعه موردی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای انسانی دوره ۵۲ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
263 - 281
حوزههای تخصصی:
امروزه،شهرها با ساخت وسازهای به هم فشرده و وجود انواع فعالیت ها به ویژه در بخش مرکزی کاملاً بر اقلیم خود و پیرامون اثر گذاشته اند و به افزایش حرارت شهری و ایجاد جزایر گرمایی منجر شده اند که دارای آثار سوء بر زیست شهری است. در مقابله با مضرات جزایر گرمایی شهری، استراتژی های کاهش اثر و سازگاری توسط مطالعات پیشنهاد شده است. امکان اجرای هر یک از این استراتژی ها در شهرهای مختلف جهان، باتوجه به امکانات و ظرفیت های موجود آن ها، متفاوت است که مطالعه امکان سنجی مسیر مشخصی را برای مدیریت شهری برای مقابله با جزایر گرمایی مشخص می کند. هدف از این پژوهش امکان سنجی اجرای استراتژی های کاهش اثر و سازگاری در کلان شهر تهران است. روش تحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی و از لحاظ ماهیت کاربردی است و جامعه آماری این تحقیق متخصصان شهری بوده و روش جمع آوری داده ها پرسش نامه است. روش تجزیه و تحلیل داده ها روش منطق فازی - کلامی است. نتایج تحقیق نشان می دهد که استراتژی های کاهش اثر (شامل تغییر رنگ پشت بام ها و جداره های شهری به رنگ هایی با انعکاس بیشتر و ...) و استراتژی های سازگاری (شامل آموزش شهروندان با هدف وفق با دماهای بیشتر، ترویج و آموزش شهروندان در زمینهصرفه جویی در مصرف برق و گاز،و بهره گیری از روش های جلب مشارکت شهروندان) بیشترین امکان اجرا در کلان شهر تهران را داراست. به صورت کلی،استراتژی های کاهش اثر امکان بیشتری برای اجرا در شهر تهران را داراست. نیاز به تغییر رویکرد از استراتژی های کاهش اثر به سوی استراتژی های سازگاری در سیاست های کلان مقابله با جزایر گرمایی احساس می شود.
سنجش سرمایه های معیشتی مناطق روستایی مورد شناسی: شهرستان قصرقند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و آمایش شهری - منطقه ای سال دهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۷
167 - 186
حوزههای تخصصی:
در جوامع محلی، تاب آوری معیشتی می تواند تحت تأثیر پنج سرمایه شامل سرمایه اجتماعی، سرمایه مالی، سرمایه زیرساختی، سرمایه انسانی و سرمایه طبیعی تغییر یابد. در چهارچوب مدل معیشت پایدار می توان مؤلفه های تاب آوری را در محیط های روستایی تقویت کرد و آسیب پذیری محیط های روستایی را کاهش داد. با توجه به مشکلات پیشِ روی معیشت پایدار در سکونتگاه های روستایی شهرستان قصرقند و وضعیت موجود آن ها همانند محرومیت، فقر، خدمات و تسهیلات نامناسب و اکوسیستم تخریب شده، برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار روستایی لازم است برخلاف درک عمومی از توسعه که آن را صرفاً توسعه فیزیکی و اقتصادی تصور می کنند، پنج سرمایه اجتماعی، انسانی، مالی یا اقتصادی، زیرساخت فیزیکی و طبیعی به طور هماهنگ و متعادل ایجاد یا بهبود یابند؛ بنابراین فعالیت ها نیز بایستی در پنج بخش عمده یا زمینه کاری درجهت تأمین این پنج سرمایه و با رویکرد یکپارچه نگری برنامه ریزی شوند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش 30 روستای هدف طرح آبادانی و پیشرفت شهرستان قصرقند و در سطح سه بخش مرکزی، ساربوک و تلنگ، برابر با 6486 خانوار روستایی و 25774 نفر را شامل می شود که با استفاده از نمونه گیری ترکیبی تصادفی و ازطریق فرمول کوکران 346 نفر از سرپرستان خانوار به عنوان جامعه نمونه در نظر گرفته شد. داده های تحقیق ازطریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی به دست آمد و در نرم افزار SPSS ازطریق آزمون های T تک نمونه ای و همبستگی پیرسون و مدل تصمیم گیری چند شاخصه (WSM) مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های این تحقیق نشان می دهد که وضعیت پنج سرمایه معیشتی در سطح روستاهای هدف شهرستان قصرقند با میانگین 06/2 در سطح ضعیفی قرار دارد. همچنین میانگین مجموع امتیاز مدل جمع وزنی نشان می دهد که روستاهای هدف بخش تلنگ به لحاظ برخورداری از دارایی های پنج سرمایه معیشتی در رتبه آخر رتبه بندی جای می گیرند
رتبه بندی کیفی و تحلیل فضاهای پیاده شهری با رویکرد عدالت فضایی (مورد مطالعه: پنج مسیر پرتردد شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۱
113 - 130
حوزههای تخصصی:
امروزه رشد سریع شهرنشینی و وسایل نقلیه شخصی به نفع سواره ها، مسأله افت جدی کیفیت فضاهای پیاده شهری و توزیع ناعادلانه آنها از این لحاظ را مطرح کرده است. هدف اصلی پژوهش، افزایش مطلوبیت و کاهش شکاف کیفی در پنج مسیر پیاده پرتردد همدان است. معیارهای ارزیابی شده : کیفیت فرم، فضا، کاربری، محیط زیست، وضعیت اجتماعی، ترافیک و زیرشاخص های مرتبط به آنها بودند. روش تحقیق توصیفی– تحلیلی و نوع آن کاربردی است. داده های تحقیق حاصل مطالعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و تکمیل پرسشنامه توسط 15 نفر از کارشناسان مسلط به موضوع است. به منظور رتبه بندی کیفی مورد مطالعه، از فرآیند تحلیل شبکه و مدل ویکور بهره گرفته شد. یافته ها، گویای رتبه اول کیفی مسیر پیاده بوعلی پایین با امتیاز (0) است. مسیرهای پیاده اِرم، مهدیه بالا، اکباتان و پاستور به ترتیب با امتیازهای 2637/0، 5247/0، 9380/0 و 9497/0 در رده های بعدی قرارگرفتند. دلایل اصلی مثبت و منفی تاثیرگذار بر رتبه های کیفی اخذ شده، متناسب با شاخص های تحقیق، تحلیل شد. بعلاوه، شاخص های زیست محیطی و فرمی با اوزان (402/0) و (038/0) بیشترین و کمترین اهمیت را به ترتیب داشتند. نتیجه کلی پژوهش بیانگر کیفیت فضایی نامتوازن مسیرهای یاد شده است، هرچند در برخی معیارها این توالی مشاهده نمی شود. ریشه های فرا کالبدی مثل لایه های اقتصادی، اجتماعی و همچنین نظام مدیریت و برنامه ریزی از بالا به پایین، ضوابط منطقه بندی و تجمیع انواع سرمایه گذاری در مسیر های برخوردار، سهم بسزایی در نتایج بدست آمده داشته اند. در پایان متناسب با سطح نیاز و استحقاق هر مسیر به افزایش کیفیت در معیارهای مورد ارزیابی، پیشنهادات کاربردی ارائه شد.
تحلیل ضریب نفوذپذیری بافت کالبدی شهر با تأکید بر پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از شهرهای ایران بر روی پهنه هایی با خطر نسبی متوسط و زیاد بحران های شهری واقع شده اند. شهرگرگان به علت قرارگیری در شیب زیاد، یکی از شهرهای آسیب پذیر در برابر حوادثی از قبیل زلزله، رانش، ریزش، لغزش می باشد. موقعیت ژئواستراتژیک، قرارگیری قسمتی از شهر در شیب زیاد، عدم رعایت ضوابط و استانداردها در شعاع دسترسی به شاخص های نفوذپذیری، رشد ناموزون و پراکنش نامناسب خدمات در سطح شهر، دسترسی نامناسب به شبکه معابر و عدم ساختار منسجم کالبدی از عواملی هستند که ضرورت پرداختن به مقوله نفوذپذیری بافت کالبدی شهر گرگان را در مواجهه با آسیب های احتمالی ضرورت بخشیده اند. پژوهش حاضر یک مطالعه کاربردی با شیوه توصیفی _تحلیلی می باشد. جهت دستیابی به هدف پژوهش، شاخص های نفوذپذیری با توجه به منابع موجود در دسترس و مطالعات میدانی از طریق روش تحلیل سلسله مراتبی و نظرسنجی از کارشناسان مربوطه استخراج و بانک داده های مکانی تشکیل شد.همچنین نفوذپذیری شاخص ها براساس اصول پدافندغیرعامل مورد سنجش قرار گرفت. با توجه به اثرگذاری متفاوت شاخص ها، از روشAHP-FUZZY در محیط GIS برای ارزش گذاری و تهیه نقشه نفوذپذیری بافت کالبدی شهر استفاده شد، و با نرم افزار 10.3ARC GIS از طریق توابع همپوشانی فازی رستر نهایی نفوذپذیری بافت کالبدی شهر گرگان تهیه گردید. طبق یافته های بدست آمده از تحقیق حدود 40/50 درصد از نواحی جنوبی و حاشیه ای شهر گرگان در معرض نفوذپذیری پایین و آسیب پذیری بالا قرار دارد. نتیجه این امر به علت شیب زیاد، فضاهای خالی کم نسبت به فضاهای پر، کمبود شبکه معابر، تراکم زیاد بن بست ها و تراکم پل های ارتباطی در برابر بحران ها و آسیب های احتمالی شهری می باشد.
تدوین چارچوب مفهومی آموزش دانشجویان مبتدی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری: تحلیل محتوا کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هماهنگی مقوله های آموزش و فعالیت های دانشجویان مبتدی در کارگاه های مقدمات طراحی معماری، ضروری است و می تواند منجر به ارتقاء توانایی طراحی و گذر به سمت حرفه مندی و خبرگی شود. هدف، تدوین چارچوب مفهومیِ آموزش معماری، براساس مقوله های آموزش معماری و فعالیت های دانشجویان مبتدی در کارگاه های مقدمات طراحی است. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی، در سطح کلمات و مفهوم است. برای تدوین چارچوب از همسازی و یافت معنای درونیِ نگرش ها و اولویت های آموزش معماری در حوزه های روش های آموزش، آموزش معماری، و فرایند طراحی استفاده شده است. گردآوری اطلاعات از روش اسناد و مدارک است، ۸۴ منبع پرارجاع و مرتبط با کلمات کلیدی آموزش معماری، مبتدی، توانایی طراحی، فرایند طراحی، و تفکر طراحانه انتخاب شده است. با تحلیل متون و گردآوری اطلاعاتِ علمی داخلی و خارجی، و بررسی موقعیت کارگاه طراحی معماری در پی استخراج و استنباط مقوله های آموزش معماری، فعالیت های کارگاه طراحی، و تدوین چارچوب مفهومی آموزش معماری دانشجویان مبتدی است. تحلیل و تفسیر داده های متنی، در سه مرحله انجام شد، کدگذاری با مطالعه متون، کلمات و مفاهیم مشترک، تحلیل، تفکیک، تلفیق و تجمیع آن ها انجام شد؛ مقوله های مفهومی آموزش معماری و فعالیت ها در کارگاه معماری برای پوشش دهی مقوله ها یافت شد؛ و چارچوب مفهومی آموزش در کارگاه طراحی معماری تدوین شد. یافته های تحقیق شش مقوله آموزش معماری شامل توانایی طراحی، تفکر طراحی، اثربخشی کارگاه، آموزش مشارکتی، رسانه ها و سنجش است. برای تدوین چارچوب مفهومی و تدریس در کارگاه های طراحی، فعالیت های مناسب کارگاه ها در ابعاد و جنبه های مختلف یافت و تعریف می شود. فعالیت ها برای ارتقا نیازمندی های دانشجو مبتدی معماری و پوشش دهنده چندین مقوله یافت شد، شش سری فعالیت شامل مطالعات، تحلیل بنا، ماکت سازی، اسکیس ها، رسانه های مختلف، و ارزیابی بیان و در نهایت چارچوب مفهومی تدوین شد. دانشجویان مبتدی در یادگیری طراحی با الهام از عملکرد معماران خبره، تفکر همگرا و واگرا، تامل در فرایند طراحی، مشارکت و نقد در فعالیت های کارگاه در نهایت به ایده پردازی، خلق فضا، و ساخت طرح واره می پردازند. در این مسیر توانایی های فردی برای ساخت مفاهیم، و شناخت مسئله طراحی ارتقاء می یابد.