فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۰۱ تا ۱٬۵۲۰ مورد از کل ۳٬۶۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
بروز پیامدهای مختلفی چون صنعتی شدن جوامع، جنگ جهانی اوّل، تضاد طبقاتی، مفاسد اجتماعی، نظام های سیاسی مستبد، حکومت های استعماری و نظایر آن، سبب شد که شماری از نویسندگان و شاعران در فرانسه گرد هم آمده، ادبیّات پوپولیستی را بنیان نهند و توجّه قشر روشنفکر ادبی را به این مقوله جلب کنند؛ از آنجایی که گرایش به این مکتب در ایران و دولت عثمانی و در کشورهای تابعه این حکومت، نظیر مصر چشمگیر بوده است، از این رو، در این جستار، تلاش شده است تا به بررسی جنبه های گوناگون تفکّرات پوپولیستی در شعر میرزاده عشقی و احمد شوقی پرداخته شود؛ چراکه شحصیّت های مذکور در جریان انقلاب مشروطه ایران و نهضت بیداری مصر، با تکیه بر سلاح قلم در جهت آگاهی و بیداری قشرهای مختلف جامعه خود گام های مؤثری برداشته اند و مطالعه مجموعه اشعار آن ها بیانگر این است که این شاعران، نه تنها از پیشگامان تجدّد، نوگرایی و استقلال طلبی ملّت های خود بوده اند؛ بلکه از پیش قراولان ادب معاصر ایران و مصر نیز هستند که شعر را از دام سنّت های کهن و مدایح پادشاهان رها کرده و در خدمت مردم و جامعه قرار داده ا ند.
کاربرد اسلوب طنز در سروده های نسیم شمال و ابراهیم طوقان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
51 - 70
حوزههای تخصصی:
مضامین وطن دوستی و ملی گرایانه در ادبیات ملت هایی متجلی می شود که سرزمین آن ها مورد تهاجم استعمارگران واقع شده باشد. ایران و فلسطین از جمله کشورهایی هستند که در سده اخیر شاهد حضور و تجاوز بیگانگان بوده و شعرای متعهد این دو کشور در چنین شرایطی برای دفاع از هویت اسلامی و کیان ملی خود در صحنه حاضر شده اند. در این میان معدود شاعرانی بودند که با استفاده از اسلوب طنز رسالت هنری خود را به انجام رساندند. از این رو اشعارشان بیش از سروده های دیگر شاعران مورد توجه و استقبال عمومی قرار گرفته است. در این مقاله به روشی توصیفی- تحلیلی و در چارچوب ادبیات تطبیقی به بررسی کاربرد اسلوب طنز در اشعار نسیم شمال و ابراهیم طوقان پرداخته شده و برخی مضامین ملی مشترک میان سروده های دو شاعر از جمله وطن دوستی، حسرت بر عظمت بربادرفته وطن، تأسف به خاطر شرایط کنونی کشور، و انتقاد از عملکرد خیانت پیشگان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
نمادگرایی در دو رمان «جزیره سرگردانی» و «حبی الأول»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
83 - 106
حوزههای تخصصی:
سیمین دانشور و سحر خلیفه ، دو نویسنده مشهور ایرانی و فلسطینی از جمله افرادی هستند که در آثارشان از نماد استفاده کرده اند. در این مقاله سعی شده است تا جنبه های نمادین مضامین مشترکی که هر دو نویسنده در اثر خود «جزیره سرگردانی» و «حبی الأول» از آن ها به عنوان نماد استفاده کرده اند و برخی معانی آن ها استخراج گردد. اینگونه برمی آید که هر دو نویسنده در آثار خود، موضع گیری صریحی نسبت به قضایای سیاسی و اجتماعی کشورشان داشته اند که با واقعیت موجود در جامعه همخوانی دارد و این موضع گیری در گفت وگو و شخصیت های داستانی نمایانگر است. گفت وگو با توجه به فضای داستان، نقش اساسی در معرفی شخصیت ها و خصوصیت های روحی و خلقی آنان دارد و به پیشبرد داستان کمک شایانی کرده است.
بررسی تطبیقی داستان لیلی و مجنون عربی و عزیز و نگار فارسی از دیدگاه ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زندگی و سرگذشت عاشقان، اغلب دست مایه ی راویان و ناقلان بوده و به این سبب، داستان های عاشقانه در ادبیات ملت های گوناگون فضایی گسترده را پوشش داده است. این داستان ها شباهت های زیادی در ساختار دارند که گاهی این شباهت ها از تأثیر و تأثر نشأت گرفته است. داستان لیلی و مجنون از معروف ترین و کهن ترین داستان های عربی به شمار می آید که تأثیر زیادی بر گسترش داستان های عاشقانه در ادبیات فارسی داشته است. ادیبان ایرانی به این داستان توجه بسیاری داشته اند و داستان هایی عاشقانه با همین نام پدید آورده اند؛ همچنین در ادبیات فارسی داستان هایی گفته شده که از دیدگاه ساختار، با این داستان عربی شباهت های زیادی دارند، مانند داستان «عزیز و نگار».\nاین نوشتار می کوشد تا در چشم اندازی تطبیقی و با روش توصیفی- تحلیلی، همگونی ها و تفاوت های دو داستان نام برده را از دیدگاه ساختارگرایی بررسی کند؛ همچنین میزان شباهت و تفاوت های داستان لیلی و مجنون عربی را با منظومه عزیز و نگار بر اساس مکتب آمریکایی بیان کند. در نتیجه باید گفت داستان عزیز و نگار به عنوان نماینده جمعی از داستان های عاشقانه فولکلور از تأثیر ادبیات رسمی بی نصیب نمانده است؛ همچنین داستان های عاشقانه، چه رسمی چه عامیانه، ایرانی و غیرایرانی، نشانه ها و ساختار مشترکی دارند که آن ها را به هم نزدیک می کند.
بررسی انتقادی کتاب الأدب المقارن (دراسات نظریة وتطبیقیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد کتاب های درسی و دانشگاهی که در راستای تحوّل و بهبود کیفیّت آموزشی صورت می پذیرد، امری ضروری است، تا زوایای پنهان و تاریکی که بر مؤلّف پوشیده بوده، آشکار گردد و در صورت امکان در چاپ های بعدی برطرف شود. در بررسی های انتقادی، بیان کاستی ها بر امتیازات فزونی دارد؛ و این خود تلاشی از جانب جامعة علمی برای ارتقا و غنای آن کتاب و رفع نواقص موجود است. یکی از کتاب های تازه انتشار یافته در حوزة ادبیّات تطبیقی که برای دانشجویان رشتة زبان و ادبیّات عرب در دورة کارشناسی تدوین شده، کتاب الأدب المقارن (دراسات نظریّة وتطبیقیّة) اثر خلیل پروینی است که توسّط انتشارات سمت به چاپ رسیده است. این پژوهش، به مطالعه و بررسی این کتاب در دو بخش کلّی: شکلی و محتوایی می پردازد و در هر قسمت، ابتدا امتیازات کتاب و سپس کاستی های موجود بررسی می شوند. یافته های پژوهش، بیانگر این است که کتاب از تکنیک های لازم آموزشی؛ همچون انسجام مطالب، پرهیز از اطناب ممل، داشتن تمرین و سؤالات بحث و بررسی و... برخوردار نیست و نتوانسته است، اهداف آموزشی انتشارات سمت و جامعة دانشگاهی را محقّق سازد. لذا در صورت تجدید چاپ، نیاز به اصلاحات اساسی و کلّی دارد.
بازتاب رسالة تمثیلی قصه الغربة الغربیة و جغرافیای مثالی سهروردی در مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفاهیم جدایی از عالم علوی، غربت روح در قفس تن، و بازگشت به اصل در ادبیات عرفانی ایرانی- اسلامی، غالباً در آثار تمثیلی و با زبانی نمادین بیان شده است. یکی از مهم ترین این آثار رسالة کوتاه قصه الغربة الغربیة شیخ شهاب الدین سهروردی است. هدف ما در این مقاله این است که با روش توصیفی تحلیلی، مفهوم «غربت غربی» سهروردی در این رساله را که در قالب جغرافیای مثالی مطرح می شود، در مثنوی مولوی جست وجو کنیم و با توجه به تمثیل های شیخ اشراق، دریافت های تأویلی - عرفانی مولوی را طرح و تبیین نماییم و نشان دهیم که مشرق و مغرب مثالیِ سهرودی، ناکجاآباد و هورقلیای او و نیز اسیرشدن روح در چاه ظلمانی مغرب و طَیَران او که همان سیروسلوک به سوی مشرق عالم علوی است، در مثنوی چگونه نمود یافته است. از این طریق، به سرچشمه های مشترک این مفهوم، یعنی تأویل های قرآنی هر دو حکیم، دست می یابیم. شیخ اشراق و مولوی بلخی با تأویل قصص قرآنی و رموز این کتاب وحیانی توانسته اند نشان دهند که از طریق شهود، انسان می تواند هویّت نوری نفس را به دست آورد و در یابد که جایگاه اصلی وی این دنیا نیست و برای بازگشت به اصل باید به شهود و تجرید روی آورد.
مقایسه سفر روحانی ادریس(ع) در فرهنگ اسلامی و دانته در کمدی الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
9 - 26
حوزههای تخصصی:
رسالت خطیر ادبیات تطبیقی، تشریح خط سیر روابط و مناسبات بین ادبیات و فرهنگ ملل جهان و تأکید و توسعه مبادلات فکری، ادبی، فرهنگی و مذهبی است. مقایسه سفر روح به عالم علوی همواره جزو مقوله های مشترک ملل در داستان های تمثیلی بوده است. سفر روحانی به عالم معنوی درون مایه اصلی داستان ادریس(علیه السلام) در فرهنگ اسلامی و «کمدی الهی» دانته در فرهنگ مسیحی است. این دو سفر در سه مرحله طی می شود؛ با این تفاوت که سفر ادریس(ع) شامل قبض روح، جهنم و بهشت است و سفر دانته در «کمدی الهی» در دوزخ، برزخ و بهشت انجام می شود. سفر ادریس(ع) نوعی سفر معنوی است که منشأ الهی دارد در حالی که سفر دانته در «کمدی الهی» سفری خیالی است. هدف پژوهش حاضر بررسی و سنجش وجوه اشتراک و افتراق این دو سفر در فرهنگ اسلام و مسیحیت است.
بررسی و تحلیل تطبیقی مضامین زهد در دیوان منسوب به امام حسین(ع) و دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
97 - 112
حوزههای تخصصی:
امام حسین(ع) سرور زاهدان و یکی از بزرگ ترین شخصیت های دینی است که اشعارش از جهت محتوایی بسیار ارزشمند بوده و بیش تر مضامین زهدیات ایشان، در دیوان حافظ نیز به چشم می خورد. از جمله این مضامین نکوهش دنیا و دنیاپرستی، پرهیز از ثروت اندوزی، نکوهش غرور، مرگ اندیشی، دوری از فساد و گناه، خضوع و افتادگی، توبه، قناعت و سرکوب هوای نفس است. گفتنی است که زهدیات امام(ع) و حافظ ، زبانی ساده داشته و ممتاز به ویژگی هایی چون کاربرد الفاظ و مضامین قرآنی، الفاظ ساده و روان و موسیقی دلنشین است. امام(ع) در اشعارشان کم تر از صور خیال بهره برده اند اما این تصاویر بیانی در شعر حافظ به وفور مشاهده می شود. بنابراین به خاطر ارزش محتوایی اشعار امام(ع) و حضور مضامین زاهدانه ایشان در دیوان حافظ و عدم تحقیق در این خصوص، این پژوهش، تلاش می کند که با روش توصیفی- تحلیلی، مضامین زهدیات ایشان را در دیوان حافظ مورد بررسی قرار دهد.
آفات زبان از نظر لفظ و معنا در مثنوی مولوی و احیاءعلوم الدّین غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روش های بیان مقاصد گوناگون است. برخی از افراد روش مستقیم را بر می گزینند؛ یعنی زبان رسمی و غیر ادبی را ترجیح می دهندکه در این حالت جملات به صورت خبری و یا انشایی خواهد بود. امّا گروهی دیگر از زبان غیرمستقیم استفاده می کنند، زیرا آنها این نوع بیان را تأثیرگذارتر می دانند.
از جمله مباحث مهم و قابل توجّه، بحث جرایم وآفات زبان است. زیرا بیش از آن اندازه که نعمت بیان و زبان مفید و ارزشمند است، جرایم وآفات آن زیانبار و ناپسند می باشد. درتعالیم آسمانی وکلمات حکیمان درباره آفات زبان، مطالب بسیار ارزنده وجالبی دیده می شودکه بررسی تمام آنها از حوصله بحث ما خارج است ولی در حدّ توان به قسمتی از آن آفات، از زبان امام محمّد غزّالی در کتاب ارزشمند خود؛ یعنی احیاءعلوم الدّین و از زبان مولانا جلال الدّین محمّد بلخی در دیوان مثنوی معنوی که به این مسأله توجّه داشته اند، پرداخته خواهد شد. این مقاله در پی آن است که روشن سازد امام محمّد غزّالی و جلال الدّین محمّد مولوی پیام خود را چگونه به خوانندگان منتقل ساخته اند و کدام روش(مستقیم یا غیرمستقیم) را برای بیان مقاصد خود برگزیده اند. نحوه بیان و سبک بیان این دو بزرگوار از نظر لفظ و معنی چگونه است؟
تحلیل تطبیقی فراقیه در اشعار عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۹
27 - 43
حوزههای تخصصی:
با تطبیق فراقیه های فارسی و عربی می توان به وجوه مشترک آن ها، از لحاظ لفظ و مضمون، پی برد. شاعران فارسی زبان برخی مضامین شعری خود را از اشعار عربی قبل و بعد از اسلام، از جمله معلقات سبعه، قصاید متنبی و ... گرفته اند. در این مقاله ابتدا دو قصیده عربی، یکی معلقه امرؤالقیس ، مربوط به قبل از اسلام و دیگری قصیده برده بوصیری ، از اشعار دوره بعد از اسلام، تحلیل شده است؛ سپس با تحلیل معنایی چند قصیده و غزل فراقی فارسی، از شاعران ادوار مختلف، به مقایسه و تطبیق فراقیه های دو زبان و تأثیرپذیری آن ها از هم پرداخته شده است. با این مقایسه، می توان دریافت که بسامد برخی واژه ها و مضامین، در اشعار فراقی عربی و فارسی پرکاربردتر است. از آن جمله می توان به واژه ها و تصاویری چون یار، دیار، ساربان، محمل، شتر،کاروان، وادی، اشک، آه، منزل، گریه بر خرابه و ... اشاره کرد.
نقش ادبیات تطبیقی در جهانی شدن ادبیات اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
89 - 109
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آن است که نقش ادبیات تطبیقی را در خدمت به ادبیات اسلامی و انتقال این ادبیات به همه سرزمین های جهان نشان دهد؛ زیرا ادبیات تطبیقی از زمان بوجودآمدنش، جهانی بودن ادبیات اسلامی و تأثیر آن را بر ادبیات جهانی، به ویژه بر ادبیات اروپایی، به رسمیت شناخته است و ما نیز بر اساس همین دیدگاه، می توانیم خطوط اصلی این پژوهش را به شکل زیر ترسیم نماییم: عواملی که به جهانی شدن ادبیات اسلامی کمک کرده و می کند. تأثیرگذاری بخش هایی از ادب عربی بر ادبیات ملت های دیگر که از آن جمله است: داستان «لیلی و مجنون»، قصه «حیّ بن یقظان»، کتاب «هزار و یک شب»، کتاب «کلیله و دمنه»، و در پایان به بررسی تأثیرات اندیشه اسلامی بر کتاب «کمدی الهی» می پردازیم. این بررسی به طور خلاصه، بیانگر آن است که ادبیات عربی و کتاب های عربی، تأثیر ژرفی بر ادبیات غربی داشته است.
بررسی تطبیقی درونمایه اعتراض در شعر احمد مطر و علیرضا قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان شاعران معاصر عرب، احمد مطر از لحاظ شعرهای زیادی که با درونمایه اعتراض سروده به چهره ای شاخص و پیشرو بدل شده است. در میان شاعران ایرانی نیز علیرضا قزوه یکی از پیشروان اصلی جریان شعر اعتراض در ادبیات معاصر به شمار می رود. بررسی شعر این دو شاعر حاکی است که اشعار اعتراضی آنان عمدتاً در دو جهت سیاسی و اجتماعی است. البته لبه تیز تیغ اعتراضهای شعری احمد مطر علیه حاکمان عرب بوده، بیشتر اعتراضهایش سیاسی است حال اینکه اعتراضات قزوه بیشتر جنبه اجتماعی دارد. اعتراض نسبت به فقر و بی عدالتی، فراموش شدن مسأله فلسطین، غفلت و بی خبری جامعه، ظلم و ستم دولتهای استکباری، فراموش شدن ارزشهای دینی و ملی از درونمایه های اعتراضی مشترک بین دو شاعر است.
زن در آینه ضرب المثل های کردی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ضرب المثل های کردی، به عنوان پل ارتباطی دو فرهنگ ایرانی- اسلامی، نقش ارزشمندی در زنده نگه داشتن ارزش های فرهنگی دارد. این زبان، در طول تاریخ و بویژه پس از ورود اسلام به ایران، با زبان عربی در ارتباط بوده و بسیاری از مؤلفه های فرهنگی را با فرهنگ و زبان عربی مبادله کرده است. با توجه به نقش بی همتای زن در فرهنگ ایرانی و عربی، در این نوشتار تلاش می شود با رویکردی تاریخی و با روش توصیفی-تحلیلی و بر اساس منابع کتابخانه ای، به بررسی تطبیقی سیمای زن در ضرب المثل های کردی و عربی پرداخته شود و دیدگاه های مشترک گویندگان دو زبان کردی و عربی در مورد زن، بیان شود و ریشه ها و عوامل پیدایش چنین دیدگاه هایی واکاوی شود. براساس یافته های پژوهش، زن در ضرب المثل های کردی و عربی، دارای دو بعد مثبت و منفی است و صفات نیک و زشتی به او نسبت داده شده است که هر کدام متأثر از نوع حکومت، شرایط سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و عقاید دینی و مذهبی بوده است. بسته به نوع شرایط خاص زمانی، در هر دو فرهنگ و زبان کردی و عربی در مورد خوب بودن یا نبودن زن افراط و تفریط شده است و گاهی نیز راه اعتدال در پیش گرفته شده است ولی تحت هر شرایطی، نقش سازنده زن در جامعه، چه زیاد و چه کم، در ضرب المثل های کردی و عربی انعکاس یافته است.
سیری در ادبیات تعلیمی کودکان ایران و برخی شباهت ها و تفاوت های آن با آلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۳۷
101 - 121
حوزههای تخصصی:
گرچه ادبیات تعلیمی کودکان واژه ای متأخر به حساب می آید و به طریق اولی نزد پیشینیان نیز جایگاهی نداشته است، اما ردّ پای کودکان و نوجوانان در مباحث مربوط به ایشان چه در دوران کهن و چه در دوران نو کاملاً مشهود است. آرای تربیتیِ حاکم بر ادبیات امروزین ایران و دیگر کشورها وامدار عقاید بزرگانی در عرصه های عقلی و ادبی می باشد. هدف ما بررسی شکل گیری و نشو و نمای نظام تربیتی از دوران کهن تا کنون، و نیز بررسی برخی مایه های مشترک در ادبیات کودکان ایران و آلمان می باشد.
خوانش بوم گرایی از سمبل های طبیعت در اشعار رابرت فراست و سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۸
135 - 151
حوزههای تخصصی:
این مقاله تطبیقی، خوانش بوم گرایانه از سمبل های طبیعت در اشعار برگزیده سهراب سپهری و رابرت فراست است. بوم گرایی تئوری جدیدی است که به اهمیت ارتباط انسان و طبیعت تأکید می کند. سمبل اصطلاحی ادبی است و از آغاز تاریخ بشر بوده است و تصویری است که به چیز دیگر اشاره می کند. اگر سمبل ها از طبیعت گرفته شده باشند به آن ها سمبل های طبیعت می گویند. آن ها به طور غیرمستقیم افکار، احساسات و تجربه های روزمره ما را بیان می کنند. شاعر از سمبل نه به عنوان نشانه بلکه به عنوان اشاره به واقعیت های پنهان زندگی استفاده می کند و ما می توانیم بگوییم که شعر به خاطر ارائه افکار و احساسات می تواند به عنوان سمبل در نظر گرفته شود. این تحقیق نشان می دهد چطور رابرت فراست از آمریکا و سهراب سپهری از ایران از سمبل های مشترک طبیعت با معانی متفاوتی در شعرهایشان استفاده کرده اند. شعر آن ها به طبیعت مربوط است اما نگاه به طبیعت و فلسفه آن ها متفاوت است.
بررسی تطبیقی مضمون جنگ در رمان های سفر به انتهای شب و زمستان 62(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لویی فردینان سلین و اسماعیل فصیح دو تن از بزرگ ترین نویسندگان ادبیات فرانسه و ایران به شمار می آیند.زبان سلین و نگاه بدبینانه او به انسان سبب شده آثار او به خصوص رمان سفر به انتهای شب، مورد توجه بسیاری از نویسندگان جهان در کشورهای مختلف قرار گیرد. در ایران، پیش از این، تأثیر سلین بر ادبیات فارسی در آثار جلال آل احمد مورد بررسی قرار گرفته بود. این پژوهش نیز با هدف بررسی تطبیقی دو رمان سفر به انتهای شب اثر سلین و زمستان ۶۲ نوشته فصیح انجام شده است. در این پژوهش براساس اصول مکتب امریکایی و با استفاده از نظریه «تشابهات بدون ارتباطات» فرانسوا یوست در قلمرو ادبیات تطبیقی به بررسی مضمون جنگ در این دو اثر پرداخته شده است. یافته های این مقاله که با روش توصیفی تحلیلی به دست آمده، نشان می دهد این دو داستان، در مواردی چون داشتن زبان هجو آمیز، قهرمان مشترک در همه آثار، نوع روایت و عناوین نمادین با یکدیگر همسانی دارند. همچنین ارزش دادن به مسئله شهید، شهادت و فداکاری در راه میهن از موارد افتراق دو داستان است که ریشه در فرهنگ ایرانی اسلامی دارد.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی مشترک رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی این مقاله، بررسی تطبیقی استعاره هایی است که تأثیر و تأثّرها و اشتراکات فکری رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی را نشان می دهند. مبانی نظری مقاله، نظریه استعاره های مفهومی است که استعاره را از شگردی بلاغی، به ابزاری برای اندیشیدن ارتقا داده است. در آغاز، مبانی نظریه یادشده را بر اساس کلیدواژه های زبان شناسان شناختی بازخوانی کرده ایم و گزارشی از استعاره های مشترک رباعیّات خیّام و طلاسم ابوماضی ارائه داده ایم. آنگاه استعاره ها را براساس مضمون به چهار گروهِ پدیده، به مثابه اسیر است، حیوان به مثابه انسان، است، جهان به مثابه بناست و جهان به مثابه دایره است، تقسیم کرده ایم. سپس، استعار ه های با ویژگی های منفی و استعاره های دو پهلو را بررسی کرده و به تحلیل شناختی هر گروه پرداختهد ایم و ارزش زیباشناسی و شگردهای هنری استعاره ها را در ذیل آن آورده ایم ومشخص کرده ایم که شگردهای مهم خیّام و ابوماضی، به عنوان مبتکر بوطیقای رباعیّات چندپهلو و قصاید فلسفی، در ساختن استعاره ها چیست. مقاله با این نتیجه به پایان می رسد که نگرش های ابوماضی در طلاسم، نشان دهنده نوعی بینامتنیّت و بازتاب گفتمان فلسفی خیام است.
بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اقوام هند و ایران از دیرباز دارای مشترکات فرهنگی بوده اند. بررسی تطبیقی شخصیت ها و کارکردهای آنها در داستان های سیاوش و رامایانا، گویای بخشی از این فرهنگ مشترک است. از جمله عناصر مشترک این دو داستان، کنش ها و ویژگی های مشترک شخصیت هاست. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی کوشیده ایم شخصیت های دو داستان مذکور را بر اساس ویژگی ها و کنش های مشترک تطبیق دهیم. با تکیه بر این هدف، به این نتیجه رسیدیم که شخصیت هایی مانند سیاوش و رام در وفاداری به پدر، دنیاگریزی و...، سودابه و کیکئی در نیرنگبازی، حسادت، دشمنی با ناپسری و...، کاووس و جسرت در دودلی میان زن و فرزند، گیو و هنومان در بیباکی، تنهایی رفتن به درون دشمن و گذشتن از آب، افراسیاب و راون در قدرت طلبی و جهان آشوبی، فرنگیس و سیتا در گرفتار شدن به وسیله افراد ستمگر، کیخسرو و لو و کش در بالیدنشان در جای دیگر و بازگشت به وطن و پیران و والمیکی در خردورزی و نگهداری از شاهزادگان به هم شباهت دارند.