فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۱٬۷۱۳ مورد.
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
71 - 82
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی فرآیند خلق ارزش جدید از طریق یک تلاش متعهدانه با در نظر گرفتن ریسک های ناشی از آن اطلاق می شود. پژوهش حاضر با هدف مدل سازی مؤلفه های اثرگذار بر تمایل دانشجویان به راه اندازی کسب و کار انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشکده های اقتصاد و کارآفرینی (625 نفر) و فنی_مهندسی (2156 نفر) دانشگاه رازی بودند که حجم نمونه مورد نظر با استفاده از فرمول کوکران با در نظر گرفتن واریانس بیشینه، جامعه بزرگ و دامنه اطمینان 05/0به تعداد 386 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها حاکی از آن است که متغیرهای نوآوری، مرکز کنترل درونی، توفیق طلبی، پیشگامی و ریسک پذیری به طور مستقیم و متغیرهای پیشینه خانوادگی، سابقه اشتغال و شرکت در کارگاه های کارآفرینی به طور غیرمستقیم در مجموع 33 درصد از تغییرات واریانس تمایل دانشجویان به راه اندازی کسب وکار را تبیین کردند. می توان گفت که یکی از چالش های اصلی دانشجویان، تلاش برای داشتن استقلال و امنیت شغلی در آینده است، لذا توصیه می گردد با پرورش مهارت هایی از قبیل نوآوری و دیگر مهارت های شغلی این مهم مدنظر متولیان امر قرار گرفته و زمینه ایجاد اشتغال را برای جوانان فراهم سازند.
تأثیر کارآفرینی استراتژیک بر مزیت رقابتی (مورد مطالعه: شرکت های دانش بنیان شهرستان بوشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
34 - 19
حوزههای تخصصی:
عصر جدید، عصر رقابت بر سر منابع کمیاب و کارکنان خلاق و مستعد می باشد. سازمان ها و شرکت هایی در این عرصه موفق هستند که حداکثر بهره را از منابع کمیاب برده و به کمک افراد تحصیل کرده، دانش جدید را به کالاها و خدمات جدید تبدیل کنند. دسترسی به بسیاری از نوآوری ها نیازمند توجه به کارآفرینی استراتژیک است. کارآفرینی استراتژیک در سازمان ها و شرکت های دانش بنیان موجب توسعه کالاها، خدمات و فرایندهای جدید، بهبود و رشد سوددهی، تداوم برتری رقابتی، افزایش کارایی مالی، خلق ثروت و مهم تر از آن ها، موجب ایجاد و حفظ مزیت رقابتی می شود؛ لذا این پژوهش با هدف بررسی تأثیر کارآفرینی استراتژیک بر مزیت رقابتی در شرکت های دانش بنیان شهرستان بوشهر انجام گردید. این پژوهش، به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها از نوع توصیفی-همبستگی بوده و داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه بین 150 نفر از کارکنان شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فن آوری بوشهر گردآوری گردید. برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری بر مبنای روش حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. بر اساس نتایج فرضیه اصلی پژوهش و همچنین سه فرضیه فرعی، تأثیر فرهنگ و رهبری کارآفرینانه، به کارگیری خلاقیت و نوآوری و ذهنیت کارآفرینانه بر مزیت رقابتی تأیید گردید و فرضیه تأثیر معنادار مدیریت منابع استراتژیک بر مزیت رقابتی رد شد. در صورتی که کارآفرینی استراتژیک به درستی پیگیری شود و بهبود فرهنگ و رهبری کارآفرینانه، نوآوری و خلاقیت و بهبود ذهنیت کارآفرینانه در سازمان ها و شرکت ها توسط مدیران تشویق گردد، از طریق کسب مزیت رقابتی می توانند از رقبای خود سبقت بگیرند. بنابراین پیگیری ایده های جدید و سودمند با هدف ایجاد مزیت رقابتی پایدار در یک چشم انداز بلندمدت پیشنهاد می گردد.
تدوین و طراحی مدل توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه بازاریابی همانند سایر پدیده های اجتماعی نیاز است تا به خواسته های جامعه و همچنین به حمایت از محیط زیست توجه گردد. هدف بازار صرفاً مشتری مداری نیست بلکه به سوی توجه به حساسیت های جامعه سوق پیدا کرده است که توجه به جامعه و محیط زیست باید در قالب بازاریابی پایداری عملیاتی گردد که این موضوع به عنوان یک مسأله بسیار مهم در شرکت های صادراتی دانش بنیان شناخته شده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان انجام شده است که راهکارهایی کاربردی و قابل اجراء جهت توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان ارائه می دهد که این شرکت ها با آگاهی از این برنامه ها و اجرای صحیح آن ها می توانند از این طریق به ارزش آفزینی پایدار و همچنین مزیت رقابتی پایدار و در نتیجه توسعه صادرات دست پیدا کنند و شاهد بهبود عملکرد، افزایش سودآوری و دیگر مزایای قابل توجه نیز باشند. این پژوهش با استفاده از رویکرد (گلیزری) نظریه داده بنیاد انجام شده است و داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با 14 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی و متخصصین شرکت های دانش-بنیان جمع آوری شده است که پس از تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه، مدل توسعه بازاریابی پایداری ارائه گردید که این مدل شامل 5 مقوله (هوشمندی محیطی، هوشمندی تکنولوژیکی، تقویت تعاملات محوری، توسعه بازاریابی اجتماعی و سبز، توسعه دانش داخلی و خارجی) می باشد که با توجه به نظرات خبرگان پژوهش، به عنوان راهکارهای توسعه بازاریابی پایداری در شرکت های صادراتی دانش بنیان در نظر گرفته شده است.
تأثیر جهت گیری کارآفرینانه بر عملکرد با نقش میانجی فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
جهت گیری کارآفرینانه رویکردی استراتژیک به منظور پیشگامی در شکار فرصت ها با استفاده از نوآوری و ریسک پذیری است. همچنین، امروزه با پیشرفت فناوری، تبلیغات و بازاریابی در شبکه های اجتماعی یکی از ابزارهای مهم اثرگذار بر نگرش و هیجانات مشتریان است که می تواند تأثیر به سزایی بر موفقیت و افزایش عملکرد شرکت ها داشته باشد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر جهت گیری کارآفرینانه بر عملکرد با نقش میانجی فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی شبکه های اجتماعی صورت گرفته است. پژوهش حاضر از لحاظ روش شناسی در دسته پژوهش های کمی، بر اساس هدف کاربردی و از نظر گردآوری و تحلیل داده ها، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه شرکت های عضو اتاق بازرگانی اصفهان و تهران بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس استفاده شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای بود که روایی آن با محاسبه روایی همگرا و واگرا و پایایی آن از طریق شاخص آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS نسخه سه استفاده شد. بر اساس نتایج حاصل از پژوهش، فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی بر عملکرد و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی تأثیر مثبت و معناداری داشت. همچنین، رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی نیز بر عملکرد تأثیر مثبت و معناداری داشت. علاوه براین، جهت گیری کارآفرینانه به صورت مستقیم بر فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و رویکرد استراتژیک به بازاریابی محتوایی و به صورت غیرمستقیم بر عملکرد تأثیر مثبت و معناداری داشت. یافته های پژوهش حاضر، می تواند سازمان ها را به تقویت جهت گیری کارآفرینی خود به منظور بهبود عملکرد تشویق نماید؛ به گونه ای که مدیران باید به فعالیت های تحلیلی شبکه های اجتماعی و داشتن رویکردی استراتژیک به بازاریابی محتوایی برای بهبود عملکرد سازمان توجه بیشتری نمایند.
تأثیر رشته تحصیلی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
39 - 52
حوزههای تخصصی:
باوجود اهمیت و ضرورت بخش کشاورزی و تأکید بر آن به عنوان محور اصلی توسعه، ولی روزبه روز از سهم بخش کشاورزی در توسعه و رونق اقتصادی کشور کم می شود. یکی از مهم ترین برنامه ها و رهیافت ها در این زمینه ترویج و توسعه کارآفرینی و کسب وکارهای کشاورزی در بین کنشگران بخش کشاورزی به خصوص دانش آموختگان دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی کشاورزی کشور است؛ چراکه دانش آموختگان رشته های کشاورزی به عنوان متخصصان موضوعی می توانند نقش مهمی در توسعه نوآوری ها و فناوری های جدید و در نتیجه توسعه کارآفرینی کشاورزی ایفا کنند. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف اصلی بررسی تأثیر رشته تحصیلی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته های کشاورزی در استان اصفهان طراحی و انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمام دانشجویان رشته های کشاورزی در دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالی استان اصفهان بودند که تعداد 212 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش پرسشنامه ای استاندارد بود که روایی آن توسط متخصصان موضوع و پایایی آن با محاسبه ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج تحلیل همبستگی پیرسون نشان داد که متغیرهای نگرش کارآفرینانه، هنجارهای ذهنی کارآفرینانه، کنترل رفتاری درک شده کارآفرینی رابطه مثبت و معناداری با قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته های کشاورزی استان اصفهان داشتند. افزون بر این، نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره بیانگر تأثیر رشته تحصیلی بر قصد کارآفرینانه دانشجویان کشاورزی استان اصفهان بود؛ به طوری که قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته ترویج و آموزش کشاورزی بالاتر از قصد کارآفرینانه دانشجویان رشته زراعت و اصلاح نباتات بود. در این راستا، بازنگری دروس و سرفصل رشته های مختلف کشاورزی با رویکرد کارآفرینانه و اجباری کردن دروس کارآفرینی و کسب وکار برای تمام رشته های کشاورزی توصیه می شود.
تأثیر حافظۀ خودزندگی نامه ای بر قصد سفر: تحلیل نقش همخوانی مقصد با تمایلات گردشگران، رضایت و دلبستگی به مقصد گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر حافظه خود زندگی نامه ای بر قصد سفر، تحلیل نقش همخوانی مقصد با تمایلات گردشگران، رضایت و دلبستگی به مقصد گردشگری بوده است. این پژوهش، به لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی و از شاخه علّی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل گردشگرانی است که به شهر مشهد بیش از یک بار سفر کرده اند، که با توجه جامعه آماری، طبق جدول مورگان تعداد 384 نفر به صورت تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه استاندارد گردآوری شده و جهت سنجش روایی ابزار از روایی صوری و روایی سازه و جهت سنجش پایایی ابزار، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن 905/0 برآورد شده است. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS وSmart PLS استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان داد که حافظه خودزندگی نامه ای بر قصد سفر (359/0) و دلبستگی به مقصد گردشگری (677/0) تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین یافته های پژوهش حاکی از آن بود که همخوانی مقصد با تمایلات گردشگران بر قصد سفر (326/0) تأثیر معناداری داشته است. به علاوه تأثیر رضایت گردشگران بر حافظه خود زندگی نامه ای (684/0) و قصد سفر (649/0) نیز معنادار گزارش شده است. براساس نتایج به برنامه ریزان حوزه ی گردشگری پیشنهاد می شود در راستای افزایش قصد سفر گردشگران، حافظه خودزندگی نامه ای را مدنظر قرار دهند و با توجه به ابعاد آن، تلاش نمایند دلبستگی بیشتری در گردشگران ایجاد نمایند تا از این طریق احتمال قصد سفر از مقصد گردشگری را افزایش دهند.
مدلی برای بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت بر پایه ترکیب روش های دلفی و DEMATEL-ANP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بلوغ هوشمندی کسب وکار که هدف اصلی این پژوهش است، نقش مهمی در تصمیم گیری، برنامه ریزی، کنترل و نظارت هوشمند در حوزه مراقبت های سلامت دارد. بصورت کلی، به منظور شناسایی عوامل موثر از روش دلفی و تجمیع نظرات خبرگان استفاده گردید و به منظور تاثیرگذاری و تاثیرپذیری شاخص ها و در نهایت اولویت بندی آن ها از ترکیب روش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه بهره گرفته شد. نمونه آماری شامل 20 نفر از خبرگان هدفمند دانشگاهی و کارشناسان حوزه مراقب های سلامت هستند. گردآوری داده ها در هر دو بخش از طریق پرسشنامه صورت پذیرفت. طبق نتایج بخش دلفی، 26 شاخص اصلی نهایی شده در تحقیق، شناسایی شد که در سه دسته اصلی شامل معیارهای سازمانی، فرآیندی و فناوری تقسیم بندی می شوند. طبق نتایج بخش دیمتل و فرآیند تحلیل شبکه به ترتیب معیارهای زیرساخت فنی انعطاف پذیر و قابل توسعه (سخت افزاری و نرم افزاری)، کیفیت داده و سیستم و تعریف درست از مشکلات و فرایندهای هوشمندی کسب وکار به عنوان سه معیار با رتبه برتر در بلوغ هوشمندی کسب وکار اولویت دهی شدند. مدل بلوغ هوشمندی کسب وکار پیشنهادی پژوهش، می تواند نقشه راهی برای پیاده سازی موفق بلوغ هوشمندی کسب وکار در حوزه مراقبت های سلامت باشد.
شناسایی حوزه ها و روندهای پژوهشی پارادایم تولید اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر مطالعات پیرامون پارادایم تولید اجتماعی و کاربردهای آن بعنوان یک پارادایم جدید تولیدی، توسعه یافته و منجر به تولید دانش متنوع و پراکنده ای در این زمینه شده است. شناخت زیر حوزه ها، موضوعات جدید و روند تحقیقاتی پارادایم تولید اجتماعی می تواند کمک شایانی به پژوهشگران این حوزه نماید. پژوهش حاضر باهدف شناسایی و دسته بندی پژوهشهای حوزه تولید اجتماعی، شناخت زیر حوزه ها و دستیابی به دیدگاه منسجمی از روند تحقیقاتی آن صورت گرفته است. این پژوهش با استفاده از تجزیه و تحلیل های کتاب سنجی، به بررسی حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی پرداخته است. داده های این پژوهش از 200 مقاله پایگاه داده اسکوپوس جمع آوری شده و بر روی آن ها تحلیل تحلیل هم رخدادی کلمات کلیدی و زوج کتابشناختی انجام گرفته و بدین روش زیر حوزه ها و روند تحقیقاتی این حوزه شناسایی شده است.بر اساس یافته های این مطالعه، تحقیقات حوزه تولید اجتماعی در 5 خوشه دسته بندی شده و نیز مشخص شده است که در سال های اخیر موضوعاتی مانند رایانش ابری، تولید هوشمند، بلاک چین، اینترنت اشیا، سیستم های سایبری فیزیکی اجتماعی، سیستم های نوآوری، جامعه5.0 و دوقلوهای دیجیتال در پژوهشهای این حوزه بیشتر موردتوجه قرارگرفته اند. این تحقیق چارچوبی از مفاهیم و موضوعات اصلی مورد توجه در حوزه تحقیقاتی تولید اجتماعی ارائه می دهد که دیدگاهی جامع برای محققان این حوزه فراهم می سازد که می تواند یاری رسان آنان را در انتخاب مسیر تحقیقاتی شان باشد.
ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و انتقال هزینه ها در تجارت بین الملل با تاکید بر اینکوترمز 2020(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی این مطلب است که چگونه می توان چالش های موجود بر سر راه استفاده از اینکوترمز را برطرف کرد و با عنایت به مدیریت زنجیره تأمین و روابط بین خریدار و فروشنده، راهکاری برای بهینه سازی استفاده از استانداردهای اینکوترمز طراحی کرد که بتواند ترکیب بهینه نقاط تحویل، انتقال ریسک و انتقال هزینه ها را ایجاد کند. پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و به روش آمیخته، در پنج مرحله شامل تحقیق داده بنیاد، تکنیک دلفی، تحلیل اثر متقابل، هم پوشانی و تدوین سناریوهای سازگار طراحی شده و روش نمونه گیری به صورت هدفمند بوده است. در مرحله اول با استفاده از نرم افزار مکس کیودا 20، تعداد 7 عامل مؤثر، 13 مؤلفه، 11 راهبرد و 2 پیامد شناسایی شد. در مرحله دوم طی چهار مرحله تکنیک مصاحبه دلفی با مشارکت خبرگان در حوزه بازرگانی بین الملل، 33 عامل مؤثر شناسایی شد. در مرحله سوم تعداد 5 عامل کلیدی و استراتژیک با استفاده از نرم افزار میک مک استخراج گردید. در مرحله چهارم عوامل وظایف خریدار و فروشنده در اصطلاحات اینکوترمز 2020، روابط خریدار و فروشنده، مدیریت زنجیره تأمین و بازرگانی بینالملل به عنوان پیشران انتخاب و سپس با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد، تعداد 6 سناریوی سازگار استخراج شد. یافته های این پژوهش نشان داد در صورت بالا بودن سطح رابطه خریدار با فروشنده و با هدف تأمین اهداف مدیریت زنجیره تأمین شامل بهبود فرایندها، کمینه سازی هزینه ها و بیشینه سازی کارائی در رویکرد صادرات استفاده از اصطلاحات گروه D و در رویکرد واردات استفاده از اصطلاحات گروه E می تواند حالت بهینه باشد.
ارائه مدل عوامل مؤثر بر تصمیم به خرید مصرف کنندگان در نقطه خرید با استفاده از نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل عوامل مؤثر بر تصمیم به خرید مصرف کنندگان در نقطه خرید با استفاده از نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 10 نفر از خبرگان و اساتید دکترای مدیریت بازاریابی در دانشگاه های استان مازندران می باشند و نمونه گیری به صورت گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. یافته ها حاکی از آنست که، عوامل علی تاثیرگذار بر تصمیم به خرید مشتریان در نقطه خرید شامل ویژگی های شخصیتی مشتریان، ویژگی های فردی مشتریان و ویژگی های روانشناختی مشتریان می باشند. عوامل زمینه ای شامل ویژگی های محصول و ویژگی های فروشگاه می باشند. همچنین، عوامل مداخله گر شامل ارزش های فرهنگی و شرایط اقتصادی می باشند. براساس یافته ها، راهبردهای اصلی شامل برنامه های تبلیغات، برنامه های پیشبرد فروش، امکان تست محصول، تبلیغات های درون فروشگاهی، استراتژی رهبری قیمت، خرید اعتباری و تبلیغ در نقطه خرید آنی می باشند و پیامدها که نتیجه نهایی عوامل علی، راهبردها، عوامل زمینه ای و شرایط مداخله گر است، شامل تعهد به فروشگاه، تیلیغات شفاهی، تکرار خرید، وفاداری رفتاری، وفاداری نگرشی، سودآوری و افزایش سهم بازار می باشد.
چارچوب جامع انتخاب ارائه دهندگان خدمات ابری (CSPs) با استفاده از رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۳
217 - 256
حوزههای تخصصی:
امروزه صنعت جدید دنیای فناوری اطلاعات، رایانش ابری، موردتوجه بسیاری از سازمان ها قرار گرفته است. به طوری که بسیاری از آن ها تمایل دارند تا کسب وکار خود را با استفاده از خدمات منعطف ابر، چابک کنند. در حال حاضر تعداد ارائه دهندگان خدمات ابری رو به فزونی است و هریک خدمات متنوعی را ارائه کرده و ادعا می کند که می تواند امکانات و تسهیلات زیادی در اختیار مشتریان قرار دهد. در همین راستا انتخاب مناسب ترین ارائه دهنده خدمات ابری بر مبنای معیارهای مطابق شرایط مصرف کننده خدمات، یکی از مهم ترین چالش ها به حساب خواهد آمد. این پژوهش با تکیه بر مطالعات پیشین و با رویکرد فراترکیب به جستجوی جامع و نظام مند پژوهش های گذشته پرداخته، چارچوب جامعی از عوامل مؤثر بر انتخاب ارائه دهندگان خدمات ابری شامل 4 مقوله اصلی و 10 زیرحوزه ارائه می کند. سپس با بهره گیری از نظرات خبرگان که به صورت هدفمند و روش گلوله برفی انتخاب شده اند و با استفاده از روش اعتبارسنجی لاوشی، چارچوب نهایی می شود. نوآوری این چارچوب جامعیت عوامل مؤثر بر انتخاب ارائه دهندگان خدمات ابری است که به مشتریان این خدمات در انتخاب مناسب ترین و بهترین ارائه دهنده کمک می کند.
طراحی الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب و کارهای صنعت دارویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب وکارهای صنعت دارویی می باشد. تحقیق حاضر، روش بر حسب هدف داده بنیاد و بر حسب گردآوری داده ها داده بنیاد است که در سال 1400 از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته جمع آوری شد. به منظور گردآوری اطلاعات، جامعه آماری شامل 18 نفر از خبرگان شامل مدیران و کارشناسان حوزه صادرات کسب و کارهای برتر صادر کننده صنعت دارویی فعال در سطح استان تهران صورت پذیرفت. روش نمونه گیری هدفمند به صورت گلوله برفی می باشد که کفایت نظری طبق قاعده اشباع نظری مشخص شد. داده ها بخش کیفی از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی توسط نرم افزار MAXQDA مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد در طراحی الگوی نوسازی استراتژیک بین المللی کسب وکارهای صنعت دارویی در مجموع 10 مؤلفه که در قالب عوامل راهبردی (مولفه های سازمانی، زنجیره تأمین ناب و چابک، استراتژی بین الملل)، شرایط علی (مؤلفه بازاریابی)، شرایط ساختاری (کارآفرینی)، پیامدها (عملکرد مالی، عملکرد سازمانی) و شرایط زمینه ای (مولفه های محیطی، مولفه های مدیریتی، مولفه های اجتماعی) شناسایی و استخراج شد.
ارائه الگویی برای پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، ظهور مفهوم تحول دیجیتال به معنای ایجاد تغییرات اساسی در رویکردهای تولید و ارائه محصولات و خدمات است که بقا و پایداری کسب وکارها را تحت تاثیر قرار داده است؛ از سوی دیگر، به دلیل نقش مهم شرکت ها به عنوان مسئول جامعه، پایداری شرکت ها بسیار مورد توجه محققان قرار گرفته است. این پژوهش با هدف ارائه الگویی برای پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا به شیوه ی توصیفی انجام شده است. از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختارمند به تدوین و اعتباریابی چارچوبی مفهومی با روش داده بنیاد پرداخته است. جامعه ی آماری شامل مدیران و صاحب نظران و کارشناسان در شرکت های فعال در شهرک صنعتی فناوری تبریز هستند که از بین آنها ۱3نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و در این مطالعه مشارکت کردند. تعداد نمونه ها از قاعده اشباع پیروی می کند. ﺑﺮای ﺗﺠﺰﯾﻪوﺗﺤﻠﯿﻞ دادهﻫﺎ، از روش ﮐﺪﮔﺬاری ﺑﺎز، ﻣﺤﻮری و ﮔﺰﯾﻨﺸﯽ اﺳﺘﻔﺎده ﺷﺪ یافته های پژوهش نشان می دهد مفاهیم در قالب یک مقوله محوری و 12 مقوله اصلی و 26 مقوله فرعی و 145 ﻣﻔﻬﻮم ﯾﺎ ﮐﺪ ﺑﺎز ﺷﻨﺎﺳﺎﯾﯽ ﺷﺪ. در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﻣﺪل ﭘﺎراداﯾﻤﯽ پایداری کسب و کار مبتنی بر مهارت های دیجیتال در همه گیری کرونا اراﺋﻪ ﺷﺪ. شرایط علی شامل(هوش رقابتی، ارزش آفرینی هوشمند، ارتقای خودآگاهی)، شرایط زمینه ای شامل (زیرساخت های دیجیتالی همگرا، انطباق منابع مالی) شرایط مداخله گر (سنت های فرهنگی، فقدان تکنیک ها و رویه ها، مسائل امنیتی فناوری های دیجیتال)، راهبردها (شفافیت و پاسخ گویی، جهت دهی هوشمند فرایندها)، پیامدها شامل (مسئولیت پذیری اجتماعی، ارتقای اهداف بلندمدت اقتصادی، تلفیق حفاظت و توسعه محیطی) دسته بندی شدند.
نقش عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان روستایی در اقتصاد پایدار گردشگری (مورد مطالعه: روستای کندوان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
15 - 32
حوزههای تخصصی:
تضعیف فعالیت های اقتصادی سنتی در مناطق روستایی به ویژه اقتصاد مبتنی بر منابع طبیعی همچون کشاورزی منجر به ظهور چالش های رکود اقتصادی در این مناطق شده است. در این سیاق، ارتقای کارآفرینی با رویکرد گردشگری به عنوان یک راهکار کلان می تواند نقش به سزایی در بهبود درآمد و شرایط اقتصادی مردم روستایی ایفا کند. زنان، به عنوان یک گروه تأثیرگذار در جوامع روستایی، نقش حیاتی در این تحولات دارند. این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان در اقتصاد پایدار گردشگری روستای کندوان انجام شده است. پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه توصیفی انجام شده است. این تحقیق با استفاده از روش «تحقیق آمیخته» طراحی شده و نمونه آماری آن ۱۶ نفر از کارآفرینان زن در روستای کندوان بوده اند که به صورت غیرتصادفی انتخاب شدند. داده ها و سناریوها با استفاده از تکنیک نگاشت شناختی فازی تحلیل و مدل پژوهش با استفاده از تحلیل شبکه های اجتماعی طراحی شد. عوامل مؤثر بر توسعه کارآفرینی زنان در اقتصاد پایدار گردشگری شامل قصد و انگیزه کارآفرینی گردشگری، حمایت مالی از کارآفرینی گردشگری روستایی و افزایش فرصت های کارآفرینی گردشگری بودند که از مرکزیت بیشتری برخوردار بودند. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی جهت توسعه کارآفرینی زنان روستایی در اقتصاد پایدار گردشگری روستای کندوان ارائه شدند. این شامل اقدامات برای تشویق قصد و انگیزه کارآفرینی، حمایت مالی فعالیت های گردشگری روستایی و ایجاد فرصت های بیشتر در حوزه کارآفرینی گردشگری برای زنان می شود.
الگوی استراتژی های حسابداری زیست محیطی و پاسخ گویی مدیران: رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی سیر فزاینده تخریب محیط زیست به بحرانی بدل گشته که روز به روز بر وخامت و دامنه تاثیر آن افزوده می گردد. اگرچه، توسعه پایدار اقتصادی مسئولیت مشترکی بین سازمان، دولت و مصرف کنندگان است، لیکن سازمان ها می توانند نقش پویایی در کاهش تخریب محیط زیست ایفا نمایند. از سمتی مدیران سازمان ها نقش مهمی در کاهش آلایندگی ها دارند و دولت ها تمایل دارند تا مدیران پاسخگویی نسبت به مسائل زیست محیطی داشته باشند. در این راستا، هدف مطالعه حاضر الگوی استراتژی های حسابداری زیست محیطی و پاسخ گویی مدیران با رویکرد داده بنیاد می باشد. در این راستا 11 مصاحبه با خبرگان آگاه هیات علمی در حوزه حسابداری زیست محیطی و مدیران سازمان ها مسلط این زمینه صورت گرفت. مصاحبه ها تا مرحله اشباع نظری ادامه پیدا کرد و سپس بعد از کدگذاری های اولیه در پنچ دسته علی، پیامدها، مداخله گر، بستر و زمینه و راهبرد کنش ها دسته بندی شد. امید است نتایج مطالعه حاضر گامی در جهت حسابداری زیست محیطی و پاسخگو بودن مدیران برداشته باشد.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی خرید اجباری مصرف کنندگان در صنعت خرید تلویزیونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی خرید اجباری مصرف کنندگان در صنعت خرید تلویزیونی با استفاده از تئوری داده بنیاد است. برای پاسخ به این سؤال از روش پژوهش آمیخته (کیفی و کمی) استفاده شد در بخش کیفی از نظریه داده بنیاد و در بخش کمی از روش تحقیق توصیفی - همبستگی استفاده شد. برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار MaxQDA2020 و در بخش کمی از نرم افزار لیزرل استفاده شده است. روش نمونه گیری در بخش کیفی از نوع هدفمند که در مجموع با انجام 10 مصاحبه با اساتید و خبرگان حوزه های بازاریابی و فروش، مدیریت، جامعه شناسی و روان شناسی به اشباع رسید و در بخش کمی داده ها با استفاده از پرسشنامه از جامعه آماری خریداران تلویزیونی شهر مشهد گردآوری شد. تعداد 384 پرسشنامه بر اساس جدول مورگان و براساس نمونه گیری تصادفی گردآوری شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روایی صوری و محتوا و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. نتایج و یافته های پژوهش نشان داد که پدیده محوری خرید اجباری از تلویزیون است دارای دو مقوله اصلی شامل خرید بدون فکر و سریع و خرید غیرمنطقی و احساسی است و در ضمن عواملی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم موجب بروز این رفتار می شود را مشخص نموده ایم. برخی از مهم ترین آن عوامل شامل طراحی آمیخته بازاریابی متناسب برای فروش تلویزیونی، قابلیت های بازاریابی شرکت های فروش تلویزیونی، ویژگی های دموگرافیک فرد، علل شخصیتی، علل روان شناختی، سبک زندگی، خانواده و نقش ساختارهای فرهنگی و اجتماعی بودند.
طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در سازمان های آموزشی (مورد مطالعه: مدارس سرآمد شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
75 - 92
حوزههای تخصصی:
برندسازی در حوزه خدمات از موضوعات بسیار مهم و پرکاربرد بازاریابی و رقابت در بازار است که می توان در مدارس (به عنوان سازمان های خدماتی) از آن بهره برد. پژوهش حاضر با هدف طراحی و تبیین مدلی برای برندسازی در مدارس، با رویکرد آمیخته اکتشافی (کیفی – کمی) انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه مدیران و معلمان مدارس سرآمد شهر اصفهان بود. در بخش کیفی تا اشباع داده ها، به شیوه نمونه گیری هدفمند با 29 مدیر و معلم مصاحبه شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا تجزیه و تحلیل شدند. در بخش کمی نیز، یک پرسش نامه محقق ساخته و برخاسته از بخش کیفی تدوین گردید که روایی صوری و محتوایی آن بر اساس نظر متخصصان و پایایی آن از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران برابر 205 نفر برآورد گردید. نمونه ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در نهایت با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، برای برندسازی مدارس سرآمد، مدلی متشکّل از مؤلّفه های مدیریت و رهبری، دید آموزشی مدیر، نیروی انسانی، محیط آموزش و یادگیری، حمایت و پشتیبانی، دانش آموزان، مشارکت، امکانات و تسهیلات و کانون فعالیت ها به دست آمد. با استفاده از نتایج به دست آمده؛ مدیران آموزش و پرورش می توانند در راستای تقویت مدارس در حیطه های شناسایی شده گام بردارند.
توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عمل فرانچایزر با نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عملکرد فرانچایزر با نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر در فروشگاه های زنجیره ای استان البرز پرداخته شد. پژوهش حاضر، بر مبنای تقسیم بندی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، از نوع پژوهشی می باشد، جامعه ی آماری در این پژوهش، مدیران واحدهای فرانچایزی حوزه فروشگاه های زنجیره ای در سطح استان البرز به تعداد 200 نفر شامل فروشگاه های (کوروش، امیران، هایپرمی، جامبو، هایپرمارکت، رفاه و ...) می باشد. نمونه آماری این تحقیق به تعداد 131 نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب گردید. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع تصادفی خوشه ای است. روش و ابزار گردآوری داده ها به روش، مطالعات میدانی و کتابخانه ای و ابزار پژوهش حاضر پرسشنامه استخراج شده از مطالعه گیلیس، کامبس و یین 2020 می باشد که روایی و پایایی آن تأیید گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل معادلات ساختاری و کواریانس با نرم افزار پی.ال .اس استفاده شد. نتایج حاصل از فرضیات تحقیق حاکی از آن بود که توانمندی های مدیریت فرانچایز بر نحوه ی عملکرد فرانچایزر با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر مالکیت فرانچایزر تأثیر مثبت و معناداری دارد. فرانچایزرها می توانند با آگاهی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد فرانچایزی ها، آن ها را در یک سیستم تقویت کنند و عملکرد کلی مجموعه خود را نیز بالا ببرند.
تحلیل تاثیر گشودگی فرهنگی و ذهنیت جهانی بر قصد خرید استفاده کنندگان لوازم خانگی با تاکید بر نقش میانجی تصویر کشور مبدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لازمه حضور در بازارهای دیگر کشورها توجه به متغیرهایی است که ریشه در فرهنگ کشورها، افکار ساکنین و باورهای ایشان دارد. بنابراین برندها برای حضور در بازارهای بین المللی علاوه بر ویژگی های معمول، باید به عوامل دیگر توجه ویژه ای داشته باشند. لذا، پژوهش حاضر با هدف تحلیل تاثیر گشودگی فرهنگی و ذهنیت جهانی بر قصد خرید استفاده کنندگان لوازم خانگی با تاکید بر نقش میانجی تصویر کشور مبدا انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه مشتریان محصولات لوازم خانگی خارجی در شهر مشهد می باشد. حجم نمونه پژوهش براساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری غیراحتمالی دردسترس390 نفر تعیین شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد لی و راب (2022) است که جهت تأیید پایایی پرسشنامه از آلفای کرونباخ و برای روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده گردید که مقادیر به دست آمده بیانگر تأیید پایایی و روایی پرسشنامه است. علاوه براین، روایی واگرا نیز مورد تأیید قرار گرفت، جهت تحلیل داده ها به روش معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار پی ال اس نسخه 3 و اس پی اس اس نسخه 24 انجام پذیرفت. نتایج حاکی از آن است که گشودگی فرهنگی بر قصد خرید و تصویر کشور مبدا تاثیر معناداری دارد. همچنین، تصویر کشور مبدا بر قصد خرید تاثیر معناداری دارد. علاوه براین، ذهنیت جهانی بر تصویر کشور مبدا تاثیر معناداری دارد اما اثر آن بر قصد خرید به صورت مستقیم تایید نگردید. در این تحقیق نقش میانجی تصویر کشور مبدا تایید شده است.
توسعه متدولوژی کنترل تولید چند عاملی یکپارچه با ERP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تسریع در چابکی سیستم های کنترل تولید در محیط تولید پویا امروزی یکی از چالش هایی است که برای سرعت بخشیدن به آن تحقیقات زیادی با استفاده از سیستم های چندعاملی انجام شده است. مدل های فعلی این سیستم ها کاستی هایی نظیر پیش بینی پذیری محدود، قابلیت اطمینان پایین در تصمیم گیری، قابلیت محدود فهم پذیری وضعیت موجود سیستم و کنترل محدود و بطور کلی وجود سیستم های مستعد خطا در طراحی و پیاده سازی دارند. به منظور حل این مشکلات، پژوهش حاضر متدولوژی جدیدی برای کنترل تولید چندعاملی مبتنی بر ادغام با چند ماژول در قلب ERP ارائه می کند که قابلیت های سیستم در مواجهه با کاستی های فوق را بهبود می بخشد. روش تحقیق به کار گرفته شده در این مطالعه کیفی، با تمرکز بر ماهیت داده ها، و توسعه ای-کاربردی، با هدف افزایش ادغام سیستم های کنترل تولید چند عاملی با ERP است. هدف بهبود جریان تولید مواد و کیفیت محصولات و نیمه ساخته ها در خط تولید با در نظر گرفتن پارامترهایی است که بر آنها تأثیر می گذارد. دستاورد کلیدی این تحقیق، توسعه یک متدولوژی کنترل تولید قابل اعتماد است که شامل سه جزء می باشد: چارچوب تبادل داده، ابزارها و پیاده سازی. این مؤلفه ها از سیستم های اطلاعاتی ERP موجود مشتق شده اند که از نظر عملکردی بالغ هستند و با تمرکز بر نگهداری، اصلاح و عملکرد بر اساس تجارب برتر طراحی شده اند و هدف آن به حداقل رساندن خطاها است. متدولوژی توسعه یافته، راه حلی در دسترس و چابک برای ارتقا کنترل تولید با استفاده از سیستم ERP ارائه می دهد که هزینه پیاده سازی آن کمتر از پیاده سازی سیستم ERP تجاری به همراه یک سیستم چندعاملی مجزا است.