فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۱٬۷۳۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این مقاله قصد نگارندگان این است که ضمن بیان مبانی فکری شعر سیاه در غرب و بیان مناسبتهای آن با مکتبهایی همچون مکتب باروک، رمان گوتیک، گروتسک، ابسوردیته و ... عناصر زیرساختی شعر سیاه را در شعر معاصر فارسی، که عمدتا شامل برخی از نظریات فلسفی و نیز اوضاع اجتماعی و تاریخ سیاسی درهم تنیده شده ای است، گذرا تبیین کنند و جلوه های گوناگون این نوع شعر را در آثار فروغ فرخزاد و نصرت رحمانی نشان دهند و تا حد امکان به مقایسه آنها بپردازند. با شیوه تحلیل توصیفی تطبیقی در خواهیم یافت که اشعار فروغ و رحمانی از جهت دربرداشتن مفاهیمی همانند 1- اندوه 2- شکست 3- ناامیدی 4- ظلمت/شب 5- تنهایی 6- سخنان هنجارستیزانه عقیدتی 7- سخن از کامجویی جسمانی نظیر هم است و در اموری نیز با هم متفاوت است که عبارت است از: 1- اختلاف در انگیزه تلخکامی 2- استنباط متفاوت از عشق 3- شیوه های گوناگون بیان طنز 4- تفاوت در تصویرسازی 5- تفاوت در روش ستیز با هنجارها.
تحلیل و بررسی سروده ی «نادر یا اسکندر» اخوان ثالث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از جریانات مهم شعر نو فارسی، سمبولیسم اجتماعی است که با نیما یوشیج آغاز شد و در دهه ی چهل به دلیل شرایط اجتماعی آن زمان به اوج خود رسید. هدف پژوهش حاضر تحلیل و بررسی سروده ی «نادر یا اسکندر» اخوان ثالث از این منظر است. این سروده ترسیم آمیزه ای از ""تعهد اجتماعی و هنر شاعری اخوان"" به شمار می رود. توصیف، نمایش و استنتاج بافت اصلی این سروده را تشکیل می دهند. شاعر در این سروده از طریق کنایات، نمادها و روابط حاکم بر آن ها، مفاهیم مورد نظر خود را به خواننده القا می کند. انسجام مطالب و آفرینش تصاویر شاعرانه، تجربه های ملموس اخوان را از وضعیت اجتماعی بعد ازکودتای28 مرداد 1332 به خوبی ترسیم می کند. نتیجه نشان می دهد با این پژوهش می توان به شناخت بهتری از این سروده به ویژه از منظر سمبولیسم اجتماعی و جامعه شناسی ادبی دست یافت.
تقی خان درانی
منبع:
کرمان بهار ۱۳۷۱ شماره ۴
حوزههای تخصصی:
نگرشی بر تحول بنیادی تعبیرات و اصطلاحات استعاری از سبک خراسانی به سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در گستره ادب فارسی، شاعران و نویسندگان اهل عرفان با بهره جستن از مضامین و واژه هایی که برای عشق صوری و ظاهری به کار می رود (رخ و خط و خال، شراب و عیش و...) در مفاهیم و معانی هر یک، دگرگونی بنیادی و اساسی به وجود آورده اند و این الفاظ را به صورت استعاری و رمزی برای جمال حقیقی و خوشی ناشی از وصال و رسیدن به معبود ازلی به کار گرفته اند. ایشان، معنا را به کسوت لفظ پوشانده اند که با کنار زدن پوشش لفظ، معنای اصلی و حقیقی، خود را می نمایاند. در این نوشتار، نگارنده با توجه به باورهای عرفانی که در ادب فارسی بازتابیده است و با کنکاش در فرهنگ ها و اصطلاح نامه های استعاری عرفانی، تاثیر عرفان و دیدگاه های آن را بر دگرگونی مفاهیم استعاره ها، نشان می دهد.
کردار گفتمانی و اجتماعی در رمان مدار صفر درجه بر پایه الگوی تحلیل گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان دارای سه رویکرد ساخت گرایانه، نقش گرایانه و تحلیل انتقادی گفتمان است. نورمن فرکلاف از نظریه پردازان این شیوه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی متون پرداخته است. بر این مبنا، رمان مدار صفردرجه (1370) اثر احمد محمود از گونه های رمان سیاسی با این رویکرد تحلیل می شود. در تحلیل رمان هایی از این سنخ، بهترین رویکرد، نوع اخیر است؛ زیرا در این داستان دربارة این مباحث می توان بحث کرد که آیا گفتمان غالب بر انقلاب اسلامی در دهة شصت در آفرینش داستان هایی مانند مدار صفردرجه در فضای جدید تأثیرگذار بوده است؟ بنابراین، در این تحلیل باید از الگوی سه لایة فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژگان، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی توجه ویژه ای دارد. در نهایت، می توان متن مدار صفردرجه را متأثر از گفتمانی دانست که تولید چنین متنی را می طلبید و آن گفتمان و هژمونی غالب نیز در سال های بین 1350 تا 1357 منطبق با جامعة سال های دهة شصت تا هفتاد در زمینة فرهنگ، اقتصاد و سیاست آن دوره (کردار اجتماعی) بوده است که وجود و چاپ و انتشار چنین متنی را می طلبیده است.
منشأ آفرینش و جایگاه انسان در شعر بیدل دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه والای بیدل دهلوی در ادبیات عرفانی و معانی و مضامین بلند و ژرف در اشعار او، قابل تفسیر و بررسی است. مقاله ی حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی دیدگاه بیدل درباره ی منشأ آفرینش و جایگاه انسان در عالم خلقت پرداخته است. در آثار بیدل، اعتقاد به تجلّی خداوند و وحدت وجود و جایگاه انسان کامل در آفرینش جهان، به طور چشمگیری مشهود است. بیدل تمام جهان هستی را تجلّی حضرت حق می داند. او معتقد است که منشأ آفرینش عالم و انسان، عشق است و این عشق در تمام هستی جریان دارد. بیدل مبنای عرفان خود را وحدت وجود معرفی می کند و معتقد است که تمام کثرات این عالم، ریشه در وحدت دارد.
البته بیدل کثرت را هم به رسمیّت می شناسد و معتقد است که با عبور از این کثرات، می توان به وحدت رسید. او برای تبیین عقیده ی وحدت وجودی خویش از تمثیل هایی مانند خیال، آیینه، موج و دریا، حباب و دریا، سلسله ی اعداد و...استفاده می کند. بیدل مانند سایر متصوّفان هدف از خلقت و نظام آفرینش را وجود انسان کامل می داند. انسان کامل از نظر بیدل آیینه ی تمام نمای خداوند، خلاصه ی اعیان و زبده ی آفاق است. بیدل پیامبر اسلام(ص)را به عنوان انسان کامل معرفی می کند و هدف از آفرینش جهان را وجود حضرت محمّد (ص) می داند.
سبک هندی و جایگاه آن در ادبیات فارسی
حوزههای تخصصی:
تحلیل درونمایه های « سووشون » از نظر مکتبهای ادبی و گفتمان های اجتماعی
حوزههای تخصصی:
در این جستار رمان های سیمین دانشور، به ویژه سووشون که پرفروشترین رمان فارسی است، تجزیه و تحلیل شده است . زاویه ورود مقاله حاضر، تحلیل این اثر از نظر مکتب های ادبی است . اما از آنجا که آثار ادبی فارسی چندان با مبانی و ویژگی های مکاتب ادبی غربی انطباق ندارند، کوشش شده است نوآوری ها و وجوه ممیزه آثار دانشور بازشناسی شود .همچنین، از زاویه نگاه گفتمان های اجتماعی نیز درونمایه های آثار وی تحلیل شده و دیدگاه های نویسنده در مصاحبه ها و گفتگوهای سال های اخیر مورد توجه قرا ر گرفته است . به نظر می رسد راز اقبال عمومی خوانندگان نسبت به آثار دانشور در این است که او با اتکا بر توانایی ممتاز ادبی، دانش زیبایی شناسی، فراست در اندیشه ورزی و صداقت در آفرینش ادبی، آثاری ممتاز آفریده و ضمن بهره گیری از میراث های اسطوره ای و گنجینه های عناصر فرهنگی اسلامی ایرانی، از قدرت بازآفرینی هنری و ادبی خوبی نیز برخوردار بوده است . ظریف تر آنکه او در کنار درگیری با چالش های اجتماعی و سیاسی، در بیان حقایق مربوط به مصالح ملی و انسانی، برنامه های استعماری و اشغالگری پنهان و آشکار به نحوی جامع، ابتکاری و نوآورانه گفتمان های روزگار، صداقت تمام داشته و توانسته است ادبیات داستانی معاصر را با جنبه های بومی آشتی دهد . در حالی که تا زمان او این گفتمان ها عمدتاً تقلیدی از مسلک های وارداتی مادی و مارکسیستی بود و یا از ناحیه ادبیات پوچگرای ناشی از سرگردانی مدرنیسم، به ادبیات معاصر داستانی فارسی راه پیدا کرده بود . بنابراین، راه نوینی که دانشور گشوده است، مبتنی بر گفتمان مقاومت با تکیه بر مبانی و میراثهای اسطوره ای ایرانی و اسلامی است.
طرز بابافغانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی سبک شناختی آثار ادبی به منزله ابزاری برای کشف روابط بین عناصر سازنده متن، زمانی ثمربخش خواهد بود که نسبت اثر با ذهنیت هنری شاعر از یک سو و اوضاع فرهنگی - اجتماعی زمان خلق اثر، از سوی دیگر سنجیده شود. اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری قمری زمانه ای است که ایران آبستن دگرگونی هانی شگرفی سیاسی و اجتماعی است. روی کار آمدن سلسله صفوی و رسمیت یافتن مذهب تشیع شرایط فرهنگی را برای شاعران به گونه ای رقم زد که تا پیش از آن عصر، سابقه نداشت. بابا فغانی شیرازی از شاعران نام آشنای نیمه دوم قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری در همان اوان می زیست. از لحاظ ادبی دوره او، دوره افول سبک عراقی و پیدایی طرزی نو بود که در روزگار ما آن را با عنوان «سبک هندی» می شناسند. بابا فغانی شیرازی از معدود شاعرانی است که قضاوت اغلب منتقدان و شاعران درباره او یک سویه است. کمتر منتقدی را می توان یافت که در تذکره یا در خلال مباحث انتقادی، زبان را خصمانه به نکویش یا جانبدارانه به ستایش بابا فغانی نگشوده باشد. به تعبیری ساده، گویا قضاوت درباره بابا فعانی حد وسط ندارند. شاعران و سخنوران پس از او، یا او را می ستایند یا او را و شعرش را خوار می شمارند. این نوع نگرش به فغانی، باعث شده که او را در کانون ادبی روز گارش فردی موثر بدانیم. پیروزی اغراق آمیز وی از حافظ و تلاشش برای پای ریزی شیوه ای نو در غزل باعث شد که نگارنده در صدد بررسی سبکی دیوان او برآید و نتیجه را در این جستار عرضه کند.
نگاهی به هنجارگریزی در شعر نیما
حوزههای تخصصی:
پیام های بسیاری در ادبیات، وجود دارد که قواعدصرفی و نحوی را در زبان مخدوش می سازد. شکستن یا گذر از این قواعد، مخاطب را متوجه پیام جدیدی می سازد. زبان ادبی معمولاً به طور آگاهانه و عمدی ، از هر قاعده ای فراتر می رود و به این اعتبار، شاید بتوان ادبیات را به معنای گریز از اقتدار زبان و انقلاب مداوم زبان خواند و شعر را گذر از یک معنا به معناهای بی شمار. از طریق هنجارگریزی درمی یابیم، شاعر با استفاده از این شگردها و فنون، چه اندازه در ایجاد حس و حال تازه، انسجام بیش تر بخشیدن به شعر، نظام مندسازی بهتر آن، تقویت بعد موسیقایی و تأثیرگذاری عمیق تر آن موفق بوده است.
فراهنجاری دستوری، هنجارگریزی، نحوستیزی، کژتابی، عدول از هنجار و برجسته سازی، اصطلاحاتی است که طی چند دهه اخیر به محافل ادبی و متون نقد ادبی راه یافته است. مقاله حاضر، نگاهی دارد به انواع هنجارگریزی در 23 شعر نیمایوشیج و بر آن است که با تعریف این اصطلاحات و ارائه نمونه ها و مصداق های عینی از اشعار این شاعر صاحب سبک ایران، کارکردهای این پدیده را به شیوه ای توصیفی - تحلیلی نشان دهد و میزان خلاقیت شاعر را در آفرینش های زبانی بررسی نماید.
بررسی عناصر مدرنیسم در شعر ققنوس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر می کوشد با بازخوانیِ «محتوا» و «صورت» در شعر «ققنوس» نیما، وجوهِ «مدرن» بودن را در آن واکاود و نشان دهد که اگر ققنوس «سرآغاز شعرِ مدرنِ فارسی» قلمداد می شود، این «مدرن بودن» در کدام وجوهِ این اثر و چگونه خودنمایی می کند. برای رسیدن به هدف یاد شده، نخست ویژگی های «پارادایم»های «پیشامدرن» و «مدرن» به شکلی گذرا و فشرده از منابع استخراج و ذکر گردیده و پس از آن، آرایِ منتقدان درباره ی شعر «ققنوس» ، با آن مطابقت داده می شود و در صورت یافتن جنبه های مشترک میان این دو نظرگاه (ویژگی های اصلی و حدّاقّلی شعر و ادب مدرن و محوری ترین ویژگی های ققنوس) و هم سویی آن ها کوشش می شود جنبه های مدرنیستی شعر ققنوس، بازخوانی و بررسی و تحلیل شود. یافته های پژوهش نشان داد شعر ققنوس هم از جنبه های صوری به سوی مدرنیسم حرکت کرده است که تغییر و آزادسازیِ قالب و واکاویِ نمودهای چندمعنایی در این بخش ، نقش ویژه ای داشته است و هم از جنبه ی محتوایی، این حرکت دیده می شود؛ چون یکی از ویژگی های مهم مدرنیسم، نشان دادن مصادیق و اهمیّتِ ویژه ی تنهایی است. «گونه شناسی» تنهایی های ققنوس، نشان می دهد اصلی ترین تنهاییِ مطرح شده در شعر، تنهایی وجودی و باطنی از نوع «درک ناشدگی» است که با نگاه و خصلتِ پیامبرگونه ی نیمای نوپرداز، تناسبی تام دارد و با تنهایی مطرح در شعرهای قبل به ویژه «افسانه» که بیش تر رنگ و بوی «جداماندگی» یا «غربت» دارد، به طور کلی متفاوت است.
کمینه گرایی در داستان نویسی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان کوتاه کوتاه یا داستانک دردهه های اخیر مورد توجه داستان نویسان فارسی زبان قرار گرفته و در ایران رواج و گسترش یافته است. رواج داستانک نویسی ریشه در گرایش به کیمنه گرایی یا مینی مالیسم در دنیای معاصر دارد که جنبشی در هنر به شمار می رود و بر دو پایه سادگی و ایجاز بنا شده است. نویسندگان این گونه آثار با حذف عناصر غیرضروری، می کوشند اثر ادبی را در کمترین حجم و کوتاهترین شکل عرضه کنند. آنان با استفاده از شگردهایی، از جمله گزینش برشی از لحظه های جذاب زندگی، مقدمه گریزی، استفاده از ارجاعات بین متنی، گزینش کلمه ها، جمله ها و بندهای کوتاه، گنجاندن پایان پرکشش و ... تلاش می کنند داستانهایی ساده و اثرگذار بیافرینند. در این مقاله، ضمن نگاهی به زمینه ها و عوامل گرایش به کمینه گرایی در گذشته و امروز، دیدگاه های منتقدان درباره آن توضیح داده می شود و ویزگی های داستانهای کوتاه کوتاه و شگردهایی که نویسندگان در خلق این گونه آثار به کار می برند، معرفی می شود و برای نمونه، داستانک «شمع ها خاموش نمی شوند» بر اساس مباحث مطرح شده، تجزیه و تحلیل می گردد.
شعر صائب :محصول پیوند فرهنگی ایران و هند
حوزههای تخصصی:
صائب تبریزی درخشانترین و نامدارترین شاعر سبک هندی در شعر فارسی است. او در سفر طولانی خود به هندوستان، شناخت و آگاهی عمیقی از فرهنگ آن سرزمین به دست آورد و افزون بر آن، در سراسر عمر پربار خود، در دیوانهای شاعران پارسی گوی ایران و هند، با دقت فراوان تتبع کرد و با تلفیق این دو فرهنگ اصیل، سرمایه بزرگی از معانی و مضامین والای انسانی فراهم ساخت و در اشعار خود از آن بهره بسیار برد. بنابراین، دیوان صائب تبریزی را می توان از یک دیدگاه، عصاره این دو فرهنگ دانست. در این گفتار، این مطالب با شواهد و دلایلی گوناگون بررسی و اثبات می شود.
اسطوره شکنی و اسطوره سازی رمانتیک در شعر احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر نگاه رمانتیک بر نوع و میزان توجه شاعران معاصر به اسطوره و چگونگی بهره گیری آنها از روایت های اسطوره ای، از مسائل مهمی است که باید دربارة آن پژوهش شود. اسطوره و البته اسطوره شکنی و اسطوره سازی در شعر رمانتیک، جایگاه خاصی دارد؛ علاوه بر جنبه زیباشناختی اسطوره، ایجاد روحیه انقلابی و مبارزه گری و نیز دگرگونی خواهی و تحول طلبی در میان مردم را می توان از دلائل رویکرد شاعران رمانتیک به اسطوره دانست. این پژوهش در پی تبیین نگاه رمانتیک احمد شاملو به اسطوره و بهره گیری ویژه او از ظرفیت های سیاسی- اجتماعی آن، به شیوه تحلیل محتواست و نشان می دهد تغییرات شاملو در برخی اسطوره ها و نیز بخشی از اسطوره سازی های او، براساس مبانی نظری مکتب رمانتیسم قابل توجیه است. در این راستا به تبیین نگاه رمانتیست ها به اسطوره و برخی مؤلفه های رمانتیک شعر شاملو، و نیز تحلیل چرایی و چگونگی بهره گیری او از اسطوره پرداخته شده است.
تزریق در شعر عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مهم تحقیقات ادبی بررسی عوامل ظهور و افول سبک هاست که معمولاً در فضای رابطه ای دوجانبه میان جامعه و ادبیات پدید می آیند و از میان رفتنشان نیز حاصل دگرگونی همین فضاست. در شعر فارسی عصر صفوی، با سبکی به نام «تزریق» مواجهیم که گرچه در عرصة ادبیات، دوام چندانی نداشت، اما به هر حال، شاعران این سبک، بخشی از تاریخ ادبیات ایران را به خود اختصاص داده اند. تزریق را می توان از جهت داشتن وجوه اشتراک فراوان، همسان با مکتب ادبی غربی دادائیسم دانست. در این مقاله، ضمن بررسی سبک تزریق به مثابة سبک ادبی و زمینه های پدید آمدن آن، همسانی هایش را با دادائیسم بررسی کرده ایم.