فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۵۱۵ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
469 - 500
حوزههای تخصصی:
رمان "رود راوی" با استفاده از روش بینامتنیت خلق شده است. قرآن، اندیشه های اسلامی، رساله عربی حدود الاعمال فی شیئ و... زنجیره های نقل قول آن را تشکیل می دهند. اساﺳاً این اثر شرح خلقت جهان و نقش مایه ی شیطان از منظر فرقه ی نمادین مفتاحیه است، که نماینده فکری- عقیدتی شخصیت اسطوره ای ابودجانه است. ابوتراب خسروی در حین بازآفرینی اسطوره ی آشوب ازلی، به همزادان او، درد، رنج، بیماری و مرگ پرداخته است. او با شناخت ماهیت قدسی "کلمه" (اسم اعظم، واژه ی اسطوره ای هستی آفرین) و کاربست ماهرانه ی شکل گیتیانه آن، قادر به آفرینش آثارش از جمله "رود راوی" است. با توجه به فضاها و عناصر آشنای بوف کوری در رود راوی، مثل رقص، رقاصه از هند و لاهور، زن اثیری و... می توان آن را از زمره آثاری تلقی کرد، که ﻣﺘﺄثر از ادبیات بوف کوری نوشته شده است. این مقاله، با روش توصیفی – کتابخانه ای، ﻣﺸﺨصاً بنمایه های اساطیری اثر را استخراج کرده، و آنها را مورد تحلیل قرار داده است.
تجزیه و تحلیل مضمون عشق نزد پروست و استاندال با تکیه بر دو برداشت کلاسیک و مدرن از مفهوم آگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جمله مضامین اصلی اثر در جستجوی زمان از دست رفتهاثر مارسل پروست مضمون عشق است، که می توان ادعا کرد سایر مضامین دیگر در ارتباط با این مضمون بنیادین معنا می دهند. هرچند پروست در تحلیلی که از عشق در این اثر ارائه می دهد، از بینشی که استاندال در اثر خود، در باب عشق، مطرح نموده ، تأثیر گرفته است و طبیعتاً نقاط مشترکی بین این دو بینش وجود دارد، اما نباید تفاوت اساسی که این دو بینش را از یکدیگر جدا می کند نادیده گرفت. تفاوت این دو نگاه را می توان با تکیه بر تفاوت بین دو بینش از آگاهی توجیه نمود: یکی آگاهی کلاسیک که بر تعبیری که دکارت از آگاهی دارد استوار است و دیگری تعبیر مدرنی که از آگاهی وجود دارد، که از آن جمله می توان از تعبیری که مرلو-پونتی از آگاهی دارد اشاره کرد. مقاله حاضر ضمن مطرح کردن دو برداشت متفاوت از آگاهی و معرفی موشکافانه تحلیل پروست از عشق و نگاه مقایسه ای آن با بینش استاندال، نشان خواهد داد چگونه دو بینش متفاوت از آگاهی می تواند به ما کمک کند تا تفاوت بنیادین و جوهره ای بین تحلیل عشق نزد پروست و استاندال را تجزیه و تحلیل کنیم.
Пушкинская сонетиана(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Статья систематизирует современные достижения пушкинистики, стиховедения и жанрологии. Она представляет собой попытку воссоздания реальной картины сонетного опыта А.С.Пушкина и номинации его как целостного и перманентно развивающегося художественно-эстетического явления, неотъемлемого от творческого космоса поэта, задавшего константы большого русского стиля. Отмечая трудности и перипетии в установлении объёма и значения сонетного творчества Пушкина, работа показывает сложный путь движения к научной истине в историко-литературном процессе.
L’analyse des changements de la position du pouvoir dans ‘’Les Bonnes’’ de Genet à partir de la théorie des champs de Pierre Bourdieu et de la dialectique de Maître et Esclave de Hegel(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
La distance et la différence entre les milieux sociaux sont les thèmes principaux de plusieurs œuvres depuis longtemps. Les hommes se trouvent dans les situations culturelles et économiques, en se battant pour arriver à une position sociale satisfaisante. Les œuvres de Jean Genet montrent ces conflits d’une façon évidente et violente, un reflet de sa vie dure et pleine de ces combats culturels et politiques contre la distinction d’origine et de race. Cette étude essaie de donner une analyse sur la pièce Les Bonnes de Jean Genet en faisant la synthèse de deux approches sociocritique et philosophique. Pierre Bourdieu, sociologue contemporain, dans son œuvre littéraire intitulée Les règles de l’art. Genèse et structure du champ littéraire, présente des notions comme « le champ littéraire » et « l’habitus » dans le domaine de la sociocritique qui est sur des changements des positions sociales et la prise de position dans la société. En intégrant ces définitions avec le concept philosophique de Hegel, « La dialectique de maître et esclave », présenté et allégé dans le livre intitulé l’introduction à la lecture de Hegel de Kojève, on se focalise sur la distance et la différence qui existent entre les milieux dans la société et les positions sociales.
کاربست الگوی نشانه شناختی ریفاتر در خوانش شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از پژوهش های بنیادی در حوزه نشانه شناسی شعر به مایکل ریفاتر (1924-2006) تعلق دارد. ریفاتر در مکتبِ ساختارگرایی پرورش یافته و در نهایت به نظریه دریافت گرایش پیدا کرده است. به همین دلیل، وی در زمره ساختارگرایانِ هرمنوتیک قرار می گیرد. به کار گیری الگوی نشانه شناختی ریفاتر در بازخوانی آثار ادبی، به ویژه شعر، نکات مهمی را درباره آفرینشِ اثر و همچنین بازآفرینیِ آن از سوی خواننده روشن می کند. بنابراین، در پژوهش حاضر، به طورِ موردی، شعرِ «در آستانه» احمد شاملو بر اساس این الگو بررسی است. تحلیل این شعر نشان می دهد «در آستانه» محصولِ بسطِ ماتریس واحدی است که دلالتمندی شعر بدآن وابسته است. این ماتریس که حاکی از «انتقال از این جهان به جهانی دیگر» است، نخست به سه موضوع مستقل، یعنی انتقال، جهانِ هستی و جهانِ دیگر تفکیک شده است. هر یک از این موضوع ها، خود، از طریق تکنیک هایی چون انباشت، منظومه توصیفی، یا فضای متنی بسط یافته اند. این پژوهش همچنین نشان می دهد که شعر در روندِ خوانش از سطحِ محاکاتی بر می گذرد و به سطحی بالاتر، یعنی سطحِ نشانه شناختی، می رود؛ تنها در این سطح است که می توان وحدتِ شعر و دلالتمندی آن را بازجست.
«موقعیت پذیری مجازی داستانی/حقیقی»: نگرشی نوین به خوانش ابعاد گفتمانی خود؛ بررسی رمان مردی در تاریکی اثر پال آستر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
183 - 202
حوزههای تخصصی:
در تحقیق پیش رو مفهوم بدیعی با عنوان موقعیت پذیری مجازی داستانی/حقیقی (VFP) در رابطه گفتمانی مؤلف (خالق اثر) و قهرمان به عنوان نگرشی نوین بر تحلیل روایت های ادبی معرفی شده است. VFP ریشه در «تئوری خودِ گفتمانی» هوبرت هرمنز در مطالعات روان شناسی و دیدگاه گفتمانی رابطه مؤلف و قهرمان در مطالعات ادبی و زیبایی شناختی باختین دارد. با توجه به ویژگی های میان رشته ای پژوهش های متنی، VFP به ارزیابی روایت های خود از دیدگاه روان شناختی و ادبی می پردازد و امکان مشارکت و کنش گفت و گویی موقعیت های شخصیتی قهرمان اول داستان به عنوان من ِ هنرمند/داستانسرا و من ِ قهرمان داستان را در میان دیگر موقعیت های درونی و بیرونی او بررسی می کند. برای تبیین شیوه کاربست تئوری VFP، این جستار به عنوان نمونه، تحلیلی از رمان مردی در تاریکی (۲۰۰۸) اثر پال آستر را ارائه می دهد. این بررسی نشان می دهد که موقعیت های درونی و بیرونی مشابه در دنیای واقعی مؤلف و دنیای داستانی قهرمان به صورت گفتمانی در ارتباط تنگاتنگ بوده و سرانجام تحت تأثیر این روند پویای موقعیت پذیری، خودِ پسا مدرن در جایگاه من ِ هنرمند می تواند تا حدود زیادی خصوصیات شخص گفتمانی را به معرض بروز بگذارد و با رها کردن گذشته و پذیرش وضعیت کنونی و ایجاد دیدگاه های مثبت برای آینده به موقعیت بحرانی و کشمکش درونی خود به صورت کاملاً نوینی پاسخ دهد.
تلفیق ادبیات با نقاشی به شیوه مارسل پروست مطالعه پیوند ادبیات با نقاشی در رمان در جستجوی زمان از دست رفته اثر مارسل پروست با تأکید بر مجلد طرف خانه سوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
217 - 248
حوزههای تخصصی:
هرگاه صحبت از تلفیق ادبیات با نقاشی است، حضور ادبیات و نقاشی را در کنار یکدیگر شاهد بوده ایم. مثل تلفیق ادبیات با نقاشی در تصویرسازی یک کتاب ادبی یا در نگارگری. اما تلفیقی که مارسل پروست از این دو ارائه می دهد، متفاوت است. سراسر رمان در جستجوی زمان از دست رفته پر از نقاشی است، بی آن که حتی یک تصویر در کل کتاب چاپ شود. او بدون آن که تصویری فیزیکی در رمانش ارائه دهد، ادبیات را با نقاشی های شناخته شده ای تلفیق می کند و متن را به آن ها ارجاع می دهد و رابطه ای بینامتنی میان آن ها برقرار می سازد تا قوه تصویرساز مخاطب را در کنترل خویش درآورد. پروست با این رویکرد قصد دارد هنگامی که رمانش خوانده می شود، راه "خیال آزاد" بر مخاطب بسته باشد و مخاطب تقریباً همان چیزی را در ذهنش تصویر کند که پروست آن را می خواهد. این مقاله از نظر ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی بوده و بر پایه آراء «لوران ژنی» در باب بینامتنیت و به ویژه «کلاژ بینامتنی» بنا گردیده است.
Новая линия в изображении Персии в повести Д.Л. Мордовцева «За чьи грехи?»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Для романтиков Восток и восточная образность привлекательны своей экзотичностью, яркостью красок. Эта линия получает свое дальнейшее развитие в творчестве создателей русского исторического романа, в частности – в повести Д.Л. Мордовцева «За чьи грехи?». Это произведение сочетает в себе противоположные тенденции: стремление к реалистичности изображения неизбежно сочетается с ощущаемой тягой к мелодраматичности (любовная линия Стенька – персидская полонянка). В то же время писатель искусно вводит читателя в неведомый последнему мир Востока, знакомит с психологией женского гаремного воспитания (образ персиянки), косвенно сопоставляет русские и персидские обычаи и традиции.
خوانش پسا استعماری همسایه ها در پرتو نظرات اسپیواک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
337 - 352
حوزههای تخصصی:
رمان همسایه ها یکی از رمان های سه گانه ء « احمد محمود» نویسنده ء اقلیم جنوب ایران است. احمد اعطا (محمود) در این رمان نقش روشنفکران را در زندگی فرودستان در جوامع تحت استعمار بسیار تاثیرگذار می داند. شرق شناسانی چون اسپیواک، هومی بابا، ادوارد سعید و همفکرانشان با مطالعه ء روش های استعمار و تاثیر آن در جوامع، به معرفی شیوه ها، عواقب و عوارض آن پرداخته اند. در این مقاله، رمان همسایه ها ، اثر احمد محمود در پرتو نظرات اسپیواک درباره ء فرودستان به عنوان متن پسا استعماری بررسی می گردد و کوشش می شود این ادعا را ثابت کند که شخصیت های اصلی رمان در روند حوادث، فرودست بودن را تجربه می کنند و نجات آن ها به مقاومت روشنفکران متعهد وابسته است تا فرایند « دیگری سازی» و « جهانی سازی» جامعه ادامه نیابد. از منظر عقاید اسپیواک، این نویسنده می کوشد تا شرایط غیرممکن، حس منفی و ناامیدی فرودستان را مبنی بر این که هیچ چیزی برای افراد به حاشیه رانده شده تغییر نمی کند به تصویر کشد و صدای روشنفکران بومی و متعهد را جایگزین صدای فرودستان نماید.
Écriture leclézienne, reflet de sa mobilité mentale et spatiale(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Depuis la deuxième moitié du XXe siècle, la notion de mobilité est considérée comme un aspect indissociable de la vie de l’homme moderne, et constitue l’un des penchants de la littérature française contemporaine. Nombreux sont des écrivains qui ont consacré des œuvres de grande qualité littéraire, à aborder ce sujet de manière à en refléter les dimensions et les manifestations dans le monde de la littérature afin que les récits de voyage et les romans d’aventure représentent le mieux l’universalité de la nouvelle tendance de l’homme moderne, configurée par l’idée de déplacement. Le Clézio fait parti de cette génération d’écrivains qui a destiné bon nombre de ses romans à caractériser la mobilité sous forme d’un parcours d’investigation et d’une quête identitaire. Dans ses œuvres, Le livre des fuites, L’étoile errante et Hasard, sur lesquelles notre recherche s’appuie, des voyageurs, des nomades, des enfants et des bergers qui errent partout, figurent parmi les protagonistes qui, même lorsqu’ils sont voués à l’immobilité, continuent leurs voyages, leurs aventures à l'intérieur. Pour Le Clézio, la mobilité peut correspondre à de différentes motivations; Sa littérature n'est pas celle de l'évasion, mais celle de la recherche. Cela rend possible la réconciliation et l'alliance entre les notions habituellement impitoyables. L'immobilité, et donc la coexistence des cultes, restent un fait commun dans ses travaux. Les résultats de ces mouvements sont innés à son idée et à sa vision du monde: la quête d’identité, la connaissance de Soi et celle de l'Autre font partie intégrante de ces résultats.
روایت حلاج در آثار زرین کوب و ماسینیون: عینیت گرایی یا تخیل گرایی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
287 - 309
حوزههای تخصصی:
زندگینامه ژانری است که در حد فاصل بین امر واقع و امر مخیل، بین تاریخ و ادبیات، در نوسان مداوم است و بنابر دلمشغولی های نویسندگانش به این سو یا آن سو متمایل می شود. در دو زندگینامه از منصور حلاج، یکی زندگی حلاج (جلد اول مجموعه مصائب حلاج ) نوشته لویی ماسسینون و دیگری شعله طور نوشته عبدالحسین زرین کوب، می بینیم که نویسنده فرانسوی خود را مقید به نگارش عینیت گرا و علمی کرده است و در مقابل نویسنده ایرانی در اثر خود رویکردی تخیل گرا و ادبی دارد، اما به نظر می رسد که برای آن ها خلق زندگینامه علمی مطلق یا ادبی ناب ناممکن است. مطالعه حاضر نشان می دهد که هر دو نویسنده، برای خلق حقیقت، ناگزیر از به کارگیری عناصری هستند که در ظاهر از آن ها روی گردانده اند. عنوان روی جلد، شیوه فصل بندی، روایت پردازی و نیز ارجاع به متون پیشین از مواردی هستند که پای عناصر ناهمگون با اهداف اولیه نویسنده را به متن می گشایند.
روایت تضاد سنت و تجدد با نگاهی به نام من سرخ اثر اورهان پاموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اورهان پاموک نویسندة اهل ترکیه در رمان خود باعنوان نام من سرخضمن روایت داستانی شبه تاریخی از برهه ای از تاریخ تحولات فرهنگی و هنری کشورش، تقابل هنر سنتی و هنر غربی را در قالب روایتی بلند از نقاشان دربار عثمانی در مواجهه با نقاشی ونیزی (غربی) نمایانده است. او با رجوع به گذشته ای دور و نقل داستان و داستانک هایی که در تاریخ، افسانه و رؤیا ریشه دارند، به گونه ای مسائل امروز جامعة خود و در نگاهی وسیع تر، یکی از معضلات جهان امروز را بازسازی می کند. این بازسازی هوشمندانه که با نوعی بینامتنیت در نقاشی و ادبیات همراه است، در برخورد با مخاطب خود این پرسش را در ذهن او تداعی می کند که نویسنده از پس این متن، درپی بیان چه چیزی است و مقصود خود را چگونه بازنمایی می کند. از یافته های پژوهش به این شرح است که این داستان درنهایت تفسیرِ تضاد یا پارادوکس تاریخی- فرهنگی سنت و تجدد در ترکیه ای است که دست کم از پنج قرن پیش تاکنون همچنان درگیر این ماجراست. به همین منظور، در این پژوهش وجوه هنری و ادبی رمان نام من سرخرا بررسی و تحلیل می کنیم. روش این مقاله توصیفی- تحلیلی، و شیوة گردآوری اطلاعات اسنادی/ کتابخانه ای است.
بررسی نظریه پرسی بیشی شلی و آنتونن آرتو با نگاهی بر نمایشنامه خاندان چن چی اثر شلی و خاندان چن چی اثر آرتو.(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سال ها پیش در روم فاجعه ای در قصر خاندان مشهور و ثروتمند چن چی رخ داد که موجبات نوشتن نمایشنامه ای با نام خاندان چن چی را توسط دو نمایشنامه نویس جریان ساز با رویکردها و اندیشه های نوشتاری متفاوت، فراهم ساخت. مقاله حاضر مقایسه تطبیقی رویکردهای متفاوت این دو نویسنده است: نظریه پرسی بیشی شلی با توجه به جنبشی که در انگلیس به شکل رومانتی-سیسم در جریان بود و نظریه آنتونن آرتو با توجه به عقاید او در مورد تئاتر بی رحمی. هدف از نگارش این مقاله یافتن تفاوت ها و شباهت های فکری دو نویسنده در باب یک واقعه تاریخی و ربط آن به تئاتر و متن از دیدگاه آنها است. شاعرانگی، بخشیدن وجه ادبی و توصیف کلامی از ویژگی های بارز کار شلی محسوب می شود؛ در حالیکه آنتونن آرتو با مخالفت شدید نسبت به ادبیات در تئاتر، سعی می کند به کارگردانی و اجرا تأکید کند و نمایشنامه را با عملکردها و روش های اجرایی مورد نظرش بنویسد. در این راستا مطالعه تطبیقی دو نمایشنامه مذکور به شرح تفاوت های ساختمایه ای آنها می پردازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که پرسی بیشی شلی برای تلطیف بخشیدن به ماجرای خشونت آمیز چن چی ها، به وقایعی که فقط در کلام نمود پیدا می کنند و اعمال شخصیت ها را با زبان در صحنه های متفاوت نشان می دهند، پناه آورده است؛ در حالیکه آنتونن آرتو اعمال خشونت آمیز شخصیت ها را در زمان حال و با خشم مضاعفی به تصویر می کشد، آنقدر که از شخصیت های لال و بی کلام بهره برده و صحنه های فرعی را حذف کرده است.
محاکات و روایت از دیالوگ های افلاطون تا درام های خواندنی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیالوگ های افلاطون همواره در حوزه فلسفه بستر مطالعه و بررسی بوده ، اما در حوزه درام، کمتر توجهی به ویژگی های دراماتیک این دیالوگ ها شده است. به ویژه آنکه افلاطون از مخالفان هنرهای محاکاتی به ویژه تئاتر و درام بوده، و همین امر موجب تفوق عنصر روایت در آثار او شده بود. ازاین رو می توان دیالوگ های او را با معیارهای درام های روایی بررسی کرد. درام های روایی در دوره مدرن در اروپا رونق یافت و تحت عنوان درام های خواندنی به رسمیت رسید. پژوهش پیش رو به بررسی مؤلفه های محاکاتی و روایی در این درام ها و تطبیق آن با دیالوگ های افلاطونی می پردازد. ابتدا مفاهیم محاکات و روایت تشریح، و سپس آراءِ افلاطون درباره محاکات و روایت بیان شده است. رابطه افلاطون با تراژدی و کمدی نیز به طور مشخص مورد بررسی قرار گرفته است. سپس به جایگاه تئاتر در دوره مدرن و در میان هنرهای غیرمحاکاتی پرداخته ایم که حاصل آن، درام های خواندنی هستند. در تفسیر درام های خواندنی، نمایشنامه چهار قدیس در سه پردهاثر گرترود استاین و ساختار کلی نمایشنامه های برتولت برشت و ساموئل بکت، از نمایشنامه نویسان مدرنیست، بررسی شده است. در انتها با دستیابی به مؤلفه های درام های خواندنی و تطبیق آنها با دیالوگ های افلاطونی، به مختصات دیالوگ های افلاطونی در قالب گونه ای دراماتیک دست می یابیم.
مطالعه پروتزسازی گفتمانی : چرا دروغ روایتی پروتزی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۲ بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱
269 - 286
حوزههای تخصصی:
برای تبیین چگونگی عملکرد دروغ به عنوان پروتز ابتدا به تعریف پروتز و کارکرد آن در حوزه گفتمان می پردازیم. با استفاده از نظریه امبرتو اکو از پروتز و نقش آن در گفتمان، نشان خواهیم داد که دروغ به عنوان یک نظام گفتمانی، ویژگی های مشترکی با پروتز دارد. مسئله این مقاله این است که ببینیم چگونه گفتمان وجه پروتزی می یابد و به دنبال آن دروغ نیز به عنوان یک پروتز سبب خروج گفتمان از مسیر اصلی خود و ایجاد فضایی رخدادی و تخیلی که فراکنشی است، می گردد. با توجه به توضیحات فوق به بررسی این دو فرضیه می پردازیم ؛ گفتمان با استفاده از دروغ سبب تغییر نظام افقی روایت به نظام عمودی گشته و به این ترتیب برنامه کنشی به جریانی فراکنشی تغییر می یابد. این مهم در سه داستان کوتاه زاغ و روباه ، چوپان دروغگو و دختر شیر فروش و کوزه شیر بررسی می گردد. هدف این مقاله بررسی جایگاه پروتز در گفتمان روایی و همچنین تحلیل کارکرد پروتزی دروغ است.
Гамлет и гамлетизм cквозь призму творчества М. Лермонтова и А. Блока(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Автор статьи ставит себе цель объяснить универсалии мировой литературы, а именно такие понятия как гамлетизма и персонаж Гамлета в отношении к избранным произведениям русского романтизма, в частности − начала реализма и символизма как выдающегося течения Серебряного века. Объектом сопоставительного анализа становятся произведения Михаила Лермонтова («Демон» и «Маскарад»), избранные поэтические тексты Александра Блока. В статье автор пытается показать функционирование Гамлета и понятие гамлетизма ссылаясь как на самих избранных творцов, их авторский код, так и на общие тенденции усвоения шекспировских универсалий на русской почве, особо в эпоху романтизма, формирования реализма и символизма. В статье показаны художественные трансформации в их представлении, ссылающиеся прежде всего на прием амплификации у Лермонтова и использование ролевой лирики и лирики маски в поэтике Блока. В обоих случаях Гамлет как литературный персонаж и само понятие гамлетизма насыщается дополнительно новым содержанием, часто автобиографического характера, которое особо характерно для Блока.
Морально- этические представления в русском социуме на примере слова «ненависть»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В предлагаемой статье рассматриваются вопросы, связанные с национальными особенностями оценочного компонента значения слова.
В современной научной парадигме язык рассматривается как когнитивный инструмент осознания мира, хранения и репрезентации культурного опыта и ценностей народа. Одной из важных составляющих языковой картины мира является категория оценки – система ценностей общества и личности, объективированная в единицах языка. Некоторые ученые считают категорию оценки настолько важной для языкового сознания, что наряду с языковой картиной мира отдельно выделяют ценностную, т.е. наиболее существенные для данной культуры смыслы, совокупность которых и образует определенный тип культуры, поддерживаемый и сохраняемый в языке.
Изучаются вопросы формирования оценочного значения на разных языковых уровнях, тем не менее, национальная специфика оценки до сих пор недостаточно изучена. Поскольку оценочные компоненты значения в картине мира являются теми координатами, на базе которых строится мировоззрение человека и конфликт которых приводит к невозможности или сложности понимания друг другом представителей разных культур, исследование оценочного компонента значения и его варьирования в разных социумах представляется актуальным. Статья посвящена результатам лингвистического эксперимента, целью которого была характеристика морально-этических представлений, закрепленных в семантике слова ненависть в русском социуме
Пацифистские взгляды Л.Н. Толстого(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
В статье рассмотрены особенности репрезентации представлений о войне в художественном и публицистическом творчестве Л.Н. Толстого. Концепт «Война» является ключевым для творчества писателя. Описан лексикон, воплощающий данную тему. Для выражения сущности концепта «Война» Л.Н. Толстой использует слова сумасшествие, зло, насилие. Проанализирована эволюция взглядов Л.Н. Толстого на войну. Исследованы особенности тезауруса Л.Н. Толстого в аспекте концептуализации войны. Для творчества Толстого характерно осуждение войны. Однако, если ранний Толстой поддерживал войну народную и освободительную, то поздний считал любую войну проявлением зла, насилия, негативно оценивал деятельность военного, патриотизм. Представлена модель фрагмента концептосферы писателя, в которой война является следствием деятельности институтов власти и государства.