فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۴۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ضحاک همواره اسطوره ای شگفت در میان شخصیت های اساطیری در ادبیات پیش از اسلام بوده است، آیا می توان دوره مشخص تاریخی برای او جست و یا آنچنان که اوستا تصویر می کند او همچنان شخصیتی نیمه اهریمنی، نیمه انسانی است که هویت واقعی اش در غبار زمانهای دور دست ناپیداست? این مقاله سعی دارد پرتوی بر تندیس این اسطوره کهن بیفکند و از خلال یک مقایسه...
صورت ازلی زن یا اصل مادینه هستی
منبع:
الفبا سال ۱۳۵۵ جلد پنجم
حوزههای تخصصی:
علل دگردیسی ریشه های اساطیری شخصیت سودابه در داستان سیاوش شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است که علل و عوامل تغییر و دگرگونی عظیم الهه باستانی آب را مورد بررسی قرار دهد. در عصر ماقبل تاریخ، بر اثر پدیدة وام گیریِ اسطوره، باورها و آیین های مربوط به الهه آب به ماوراءالنهر کشیده شده است. هم زمان با شکل گیری نهایی داستان های حماسی در ایران این الهه علاوه بر تحولات اجتناب ناپذیر اساطیری در جریان تلفیق و هماهنگی با الگوهای مردسالارانة قبایل هندوایرانی کهن و تطبیق با سنت های اجتماعی رایج آن سامان، در افواه نقالان و گوسانان دربارهای پارتیان اشکانی و کوشانیان به جایگاه بس فروتری هبوط کرد تا جایی که به طور کلی از جهان خدایان پایین آمد. الهه آب با فراموش شدن ریشه و اصل آسمانی اش و تحت تأثیر خوارمایه انگاری زن و تغییرات متعدد سرانجام در شاهنامهخصوصیات نو پذیرفت و به صورت سودابه درآمد. از سوی دیگر دُموزی ایزد نباتی ِمرتبط با الهة بین النهرینی نیز در اساطیر ایران بر اثر عامل شکستگی به دو تن تبدیل شد: یکی سیاوش که نقش و خویشکاری او همانند ایزد مقتول نباتی بین النهرینی است و دیگری کیخسرو که نقش ایزد بازآینده و تجدید حیات کنندة سیاوش را دارد. این شخصیت ها به صورت داستان سیاوش و سودابه و همچنین کیخسرو به شاهنامةابومنصوری و از آنجا نیز به شاهنامهفردوسی راه پیدا می کنند.
دگردیسی خون به مار در گرشاسب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایات اساطیری همواره با اشارت ها و دلالت هایی رمزگونه و نمادین با اموری شگفت همراهند و این شگفتی ها در منطق اسطوره ، چیزی جز باورها، امیال و آرزوهای دیرین انسان هایی کهن برای رهایی از ابهامات و پیچیدگی های هستی نبوده است؛ یکی از این امور شگفتی زا، دگردیسی موجودات و پدیده ها به یک دیگر است که خود حاصل خلاقیت هایی کهن و نشان گر تجلّیات گوناگون روانی، اجتماعی، زبانی، زمانی و مکانی انسان ها در دوره های باستانی است. این دگردیسی ها گاهی در متون حماسی جلوه هایی خاص به خود می گیرند. در «گرشاسب نامه»ی اسدی طوسی نیز یکی از این دگردیسی ها، پیدایی «مار» از «خون» آدمیان در روایت «بنای سیستان» است. این جستار بر آن شده است تا با استناد به پاره ای از قراین و شواهد و تحلیل آن ها، رازوارگی این شگفتی را بازنماید؛ تلاشی که می تواند آفرینش «مار» از «خون» را با برخورداری از مفاهیمی تمثیلی و گاه پارادوکس گونه هم چون بقا، اقتدار، حیات، استحکام و نیز، دژمنشی های سالارمدارانه تبیین کند. انعکاس این پدیده در گرشاسب نامه ی اسدی طوسی گواهی بر اصالت و قدمت این منظومه ی عظیم حماسی است و خود مجملی است از تفصیل های رازناک در اساطیر کهن ایرانی.
مقایسه ایزدان آب در اسطوره های ایران و ویتنام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل جهان اسطوره، پیوسته در میان محققان جایگاهی ویژه داشته و گذشت زمان هرگز از اهمیت و جذابیت آن نکاسته است. یکی از اجزای تشکیل دهنده جذابیت اسطوره، نوع نگاه و باور به خدایان در اقوام و ملت ها است. این پژوهش تنها به بررسی و مقایسة خدایان آب و ویژگی های آن در اساطیر ایران و ویتنام می پردازد. در اساطیر ایرانی ـ در مقایسه با اساطیر ویتنام- ایزدان آب بسیار قدرتمند و آرمانی تر و کاملاً مطلق هستند و صفت فرشته گو نگی در وجودشان انکارناپذیر است. در اساطیر ویتنامی، صفت خدایی یا بهتر بگوییم فرشته گونگی در وجود خدایان کمتر است؛ خدایان ویتنامی هرچند همچون خدایان ایرانی فراطبیعی اند، صفات آنها مطلق و یک سویه نیست. خدایان آب ویتنامی گاه مظهر لطف و مهربانی و گاه مظهر خشونت و خشم و تباهی اند.
نکته ای تازه در فرزندکشی گشتاسب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گشتاسب در متون دینی زرتشتی شخصیتی موجه و حتی مقدس دارد، اما در شاهنامة فردوسی
و بیشتر کتاب های تاریخی بعد از اسلام، پادشاه منفور و تبه کاری است که پسر دلاور خود
اسفندیار را آگاهانه به کام مرگ می فرستد. اغلب منتقدان معاصر نیز در تحلیل شخصیت
گشتاسب، نظر فردوسی را پذیرفته و تکرار کرده اند. در این مقاله ضمن نگاهی گذرا به
شخصیت گشتاسب و اسفندیار در متون دینی قبل از اسلام و شاهنامه و دیگر متون تاریخی
بعد از اسلام و همچنین تحلیل نظر منتقدان معاصر، سعی شده است از منظر قصه که با اسطوره
ارتباطی تنگاتنگ و ناگسستنی دارد، شخصیت دوگانة گشتاسب در ارتباط با اسفندیار تحلیل و
توجیه شود. در یکی از مناسک و سنت های قصه که در سراسر جهان نمونه های فراوانی دارد،
قربانی شدن پسر ارشد برای حفظ و بقای تخت و تاج پدر است. در این آیین پسر با طیب
خاطر خود را قربانی پدر و تخت و تاج او می کند و به افتخاری بس بزرگ نائل می شود و پدر
نیز مستوجب هیچ سرزنش و نکوهشی نمی شود.
نمودهای سودمند کهن الگوی آنیموس در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همه ما از نظر زیست شناختی، به میزان چشمگیری ظرفیت های جنس دیگر را داریم؛ از این رو، واجد صفات مردانه و زنانه به طور توأم هستیم. اما فشارهای اجتماعی به تفاوت های جنسی جنبة اغراق آمیز می دهد: زنان را مجبور می کند وجه زنانه خود را رشد بیشتری دهند و مردان را وادار به تأکید بیشتر بر طبیعت مردانه خود می کند. نتیجه آنکه «جنبه دیگر»، واپس زده و ضعیف می شود. با وجود این، «زنِ درون» یا آنیما در مردان و «مردِ درون» یا آنیموس در زنان، به صورت های گوناگون، از جمله رؤیاها، خیال پردازی ها، اساطیر، ادبیات و... ظاهر می شود. در این مقاله، دو نمود سودمند آنیموس، یعنی «معشوق (مرد آرمانی)» و «همراه درونی»، با نمونه ها و مثال های مختلف، در ادبیات و فرهنگ ایرانی تحلیل شده است و این نتیجه حاصل شده است که حداقل یکی از نمودهای آنیموس در ناخودآگاه زن ایرانی از پروتوتایپ واحدی نشأت می گیرد و این پروتوتایپ، به احتمال زیاد، ایزدِ مهر است.
درختان اساطیری در افسانه های هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظامی برجسته ترین شاعر ادبیات کلاسیک فارسی در حوزه منظومه های غنایی است که پنج گنج او از شهرت و اهمیّت خاصی برخوردار است. در میان منظومه های پنج گانه او، هفت پیکر تمایز و تشخّص ویژه ای دارد؛ زیرا در قالب افسانه های آن، مجموعه ای از اسطوره ها، رمزها، و نمادها به مخاطب ارائه شده است. در هرکدام از شخصیّت ها، اقلیم ها، سیّارات، گنبدها، و رنگ های توصیف شده در این افسانه ها رمز یا نشانه ای اسطوره ای نهفته است. در میان این نمادها و اسطوره ها، عناصر نباتی به ویژه درختان بسیار قابل توجه هستند. برخی از این عناصر نمادهایی هستند که به این اثر اختصاص ندارند و جلوه های آنها را می توان در اسطوره های سایر ملل نیز مشاهده کرد. نگارندگان در این مقاله که به روش اسنادی و کتابخانه ای نوشته شده است، کوشیده اند با نگاهی دیگرگونه به افسانه های هفت پیکر، درختان نمادین توصیف شده در آنها را بررسی کنند.
کلک فلسفه: زمان و عدد در اندیشه اسطوره ای
منبع:
کلک مرداد ۱۳۷۲ شماره ۴۱
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی پایان جهان در اسطوره های ایران، هند و اسکاندیناوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود پایانی برای هستی، از مهمترین درگیری های ذهنی انسان است. این دغدغه ذهنی، به نوعی در اسطوره ها نمود یافته است. بررسی نگرش به پایان جهان در اسطوره های ایران، هند و اسکاندیناوی، محور اصلی این پژوهش است. در این بررسی فرض بر این است با وجود تفاوت های ظاهری، این سه اسطوره اغلب دارای ساختار و بن مایه های مشترکی هستند. باور به دوری بودن آفرینش اساس وجود قیامت در هر سه اسطوره است؛ آفرینش از یک نقطه شروع می شود، از عصری طلایی عبور می کند و در طول زمان، به فرتوتی دچار می شود. خدایان با از بین بردن جهانِ فرتوت، جهانی نو و تازه می آفرینند. این فرتوتی در ایران به کامل شدن آفرینش منتهی می شود، در هند باعث از بین رفتن همه چیز و خلق دوباره کاینات می شود. در اسکاندیناوی، با از بین رفتن جهان و خدایان، دو انسان نجات می یابند و نسل جدید بشر، هستی می یابد. چرخه مرگ و آفرینش چرخه ای دایمی است و پایان جهان، پایان آفرینش نیست. در پایان جهان، با رسیدگی به اعمال انسان، بر دوری بودن این چرخه تأکید می شود. در این تحقیق کلیّت اسطوره ها به صورت تحلیلی مقایسه ای بررسی شد و شباهت ها و تفاوت ها مشخص گردید.
پرومته، بعد از نبرد
بررسی تطبیقی-ساختاری وضعیّت آغازین عالم هستی در اسطوره های جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگرش به هستی و چگونگی وضعیّت آغازین جهان، از موارد مهم مطرح شده در اسطوره ها است. اسطوره های آفرینش منعکس کننده ذهنیت انسان ابتدایی هستند، اما اغلب ساختاری هدفمند دارند و هدف آنها رفع ابهام از مرحله پیش از آفرینش است. اسطوره ها با رفع ابهام از ناشناخته ها تلاش می کنند با بیان فرایند آفرینش، انسان را وارد زمان بیکران کنند. مشخص کردن شباهت ها و تفاوت ها در بین اسطوره ها و تأثیر محیط جغرافیایی بر اسطوره ها از اهداف این مقاله است. برای رسیدن به این هدف اسطوره هایی از تمام قاره ها انتخاب شد. با بررسی وضعیّت پیش از آفرینش در اسطوره ها، وجوه مشترک و افتراق آنها مشخص شد. علی رغم تنوّع محیط جغرافیایی در اسطوره ها، در این بررسی مشخص شد اسطوره ها شباهت های زیادی با یکدیگر دارند. این شباهت ها نشان می دهد که انسان ها دغدغه های مشترکی دارند. تاریکی آغازین، وجود آب و فراگیر بودن آن در جهان، بی کرانگیِ زمان و وجود آشوبِ آغازین از نکات مهم و مشترک اغلب اسطوره ها است. هر چند اسطوره ها متأثّر از محیطی هستند که به وجود آمده اند، تأثیر محیط بر مرحله آغازین کمتر از بخش های دیگر اسطوره است.
گزارش منوچهر جوان جم از تیشتر باران ساز در متن فارسی میانه دادستان دینی
حوزههای تخصصی:
باران در اساطیر ایران پدیده ای اهورایی است. پیدایی این اسطوره به واسطهٔ ویژگی های آب و هوایی فلات ایران امری منطقی است. اسطورهٔ باران سازی «تیشتر» در اوستا و غالب متون فارسی میانه آمده است اما هیچ یک از این منابع اشاره ای به دادستان دینی نکرده اند. در این مقاله، گزارش منوچهر جوان جم، مؤلف دادستان دینی، دربارة اسطورهٔ باران و نقش «تیشتر» در ایجاد این پدیده بررسی شده است.
تجلی سه نمود حیوانی آناهیتا در افسانه های عامیانه ایرانی
حوزههای تخصصی:
ایزدبانوان ایرانی همچون آناهیتا به دلیل حضور پرقدرت خود در ادوار تاریخی کهن و همچنین دنیای اساطیری و نیز با داشتن بن مایه هایی از کهن الگوی مادر کبیر توانسته اند در عرصه های مختلف ذهن بشری به حیات خویش ادامه دهند. افسانه های عامیانه ایرانی که برگرفته از ذهن ناخودآگاه مردم هستند، بستر بسیار مناسبی برای ادامة حیات ایزد بانوان ایرانی در طول تاریخ شده اند، به طوری که با تحلیل این افسانه ها می توان ردپای حضور ایزدبانوان و کارکردهای آنها را در قالب نمودهای مختلف انسانی، حیوانی و ... مشاهده نمود. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، بررسی نمودهای حیوانی تداوم حضور ایزدبانوی آب ها (آناهیتا) در افسانه های عامیانه ایرانی است. برای دست یابی به اهداف تحقیق داده ها و اطلاعات ضروری از منابع کتابخانه ای استخراج گردیده و داده های جمع آوری شده به روش توصیفی و تحلیلی بررسی شده اند. در نهایت پس از تحلیل داده ها نتایج حاصل از تحقیق حاضر بیانگر این است که آناهیتا ایزدبانوی آب ها دارای نمودهای حیوانی در افسانه های عامیانة ایرانی است که توانسته در قالب هایی همچون اسب، مار، پرنده متجلی شود و کارکردهای خود را در قالبی فرا انسانی ایفا نماید.
ببر ِ بیان و جامة بَوری آناهیتا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام نمادین فرهنگی در اسطوره ها از رهگذر زبان در متون و روایات، و اساساً از رهگذرِ تصاویر در آثار هنری به نمایش درمی آیند. این نظام خود متشکل از مؤلفه هایی است که شناسایی آن ها به ویژه در گستره پژوهش های تطبیقی هنر، ادبیات و ادیان یکی از اصلی ترین ابزارهای تأویل و تفسیر است. در این راستا بسیاری از ارجاعات نمادینی که در هر فرهنگی موجود ند، به یاری انبو هه ای از شواهد از زمینه های اسطوره، ادبیات، تاریخ ادیان و آثار هنری بازشناخته می شوند تا شاید آن ساختار و هسته اصلی و ثابت را که به گونه های مختلف تکرار می شوند، آشکار کنند. این نوشته بر آن است تا ابتدا به یاری ریشه شناسی جامة نمادین رستم در شاهنامه فردوسی، یعنی ببر بیان، و بررسی اسطوره ها و روایات مرتبط با آن، تحلیلی اسطوره شناختی از آن ارائه کند و سپس با استناد به شواهدی که به پیوند محتمل این پوشش با جامة نمادین آناهیتا اشاره دارند، تفسیری نمادشناختی از این پوشش به دست دهد. بر این اساس پس از یاری گرفتن از منابع گوناگون برای معرفی جامة اسطوره ای فراهم آمده از پوست پلنگ و ببر که ایزدبانوهای مختلف به تن دارند، نشان داده می شود که ایزدان و پهلوانان جنگاور اسطوره های هندواروپایی نیز همه متصف به جامه ای از پوست ببر و پلنگ اند. در این راستا نه تنها از داده های نوشتاری بلکه از نمادهای تصویری با روش اسطوره نگاری بهره می گیریم تا ساختار جامه نمادین ساخته شده از پوست گربه سانان را در فرهنگ ایرانی روشن سازیم.
زبان و ادبیات: اسطوره و ادبیات
حوزههای تخصصی: