فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۵٬۲۰۲ مورد.
کاربرد «راه» در شعر و موسیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واژه "راه" از کلمات بنیادی موسیقی ایرانی است ، به معنی آهنگ هایی که با ساز نواخته می شوند ، بدون آن که شعر و ترانه ای برای آنان ساخته باشند. همانند قطعات سازیک و پیش درآمدهای امروزی ، که حلقه ارتباطی است در پیوند شعر و موسیقی. در این نوشتار این واژه از سه دیدگاه بررسی شده است : 1- ریشه شناختی و معانی راه : که در آن ، ریشه و معانی راه در فرهنگ ها و متون ادبی و موسیقایی و ارتباط آن با "گاه" ، "طریق" ، "طریق الملوکیه" ، "راه های خسروانی" ، "دستگاه" ، "رواسین" و "رواشین" مورد بررسی قرار گرفته است ؛ 2-راه در موسیقی : در ارتباط "راه" با "راک" و انواع "راک" در دستگاه راست پنجگاه و ماهور صحبت شده است ؛ 3- راه در ادبیات فارسی: که شامل دو بخش است : الف- کاربرد راه و ترکیبات آن در ادبیات ، ب- کاربرد انواع راه در ادبیات.
استعاره زدایی از واژه آسمان در اشعار کلاسیک فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زبان فارسی و اشعار کلاسیک درباره آسمان و تأثیر آن بر انسان ها مطالب متنوعی مشاهده می شود. معمولا هنگام شرح و توضیح این اشعار به آرایه استعاره یا مجاز متوسل شده و اغلب آسمان، استعاره یا مجاز از خداوند، قضا و قدر و... دانسته می شود. با نگاهی به پیشینه اعتقادی و اسطوره ای مشخص می شود، آنچه در زبان موجود است و به تبع آن در بسیاری از اشعار راه یافته است، نه تنها مجاز یا استعاره نیست؛ بلکه باورهایی استوار در فرهنگ گذشتگان اعم از ایرانی و غیرایرانی است که همانند دیگر عناصر دینی و باوری بر محمل زبان به اشعار و زبان کنونی فارسی راه یافته است. این پژوهش سعی دارد تا به ریشه یابی آسمان و باورهای پیرامون آن براساس متون کهن ایرانی و اساطیر و باورهای ملت های دیگر بپردازد و شواهد کاربردی آن باورها را در زبان فارسی با استناد به مثال های شعری تبیین نماید. به دلیل گستردگی ادبیات فارسی، دیوان چهار شاعر پارسی زبان سده پنجم؛ عنصری، منوچهری، ناصرخسرو و مسعودسعد به عنوان ملاک در نظر گرفته می شود. پس از بررسی کاربردهای مختلف آسمان در این اشعار و مقایسه آن با اساطیر و باورهای متقدم بر آن ها مشخص می شود که همه کاربردهای آسمان در آن ها دارای زمینه های اعتقادی بوده که به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در زبان این شاعران منعکس گشته است.
جایگاه سروش در فرهنگ ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اساطیر ایرانی سرگذشتی پر فرازو نشیب، شگفت و خواندنی دارند؛ این اساطیر از آغاز پیدایش تا دوره اسلامی تحت تاثیر عواملی چند، تغییرات و تحولات بسیاری را پس پشت نهاده اند.یکی از این اساطیر، سروش است. سروش از دوره پیش از زرتشت وجود داشته است، آنگاه در آیین زرتشت، در زرتشتی گری متاخر، در آیین مانی، در زروانیسم و نیز در دوره های مختلف تاریخی- از پیش از مادها تا دوره ساسانی و پس از آن - تحولاتی بسیار را پذیرفته تا آن که در دوره ساسانی بدل به ایزدی قدرتمند و محبوب گشته است و تا به امروز در میان زرتشتیان این قدرت و محبوبیت رو به تزاید داشته است. از دیگر سو درانواع مختلف ادبیات فارسی دری ( حماسی، صوفیانه، درباری و … ) نیز از سروش یاد شده است. در این جستار کوشیده ایم سرگذشت این ایزد باستانی را به همراه مهمترین شواهد مورد کاوش و بحث قرار دهیم.
«سگدید» رانش اهریمن
مرگ زبان
بررسی تطبیقی خواب و رویا در اندیشه های قرآنی و مثنوی مولانا (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین النوم والأحلام فی الآراء القرآنیة وفی مضامین مثنوی لمولانا)
حوزههای تخصصی:
خواب و رویا، یکی از داده های الهی است که همواره در پرده ای از رمز و راز نهفته شده و ذهن آدمی را به خود مشغول ساخته است. پدیده ای که همیشه حیرت انگیز و شگفتی ساز بوده و گاه همین حیرت و سرگردانی، شناخت دادار یکتا را برای ما به همراه داشته است:نی چنان حیران که پشتش سوی اوست بل چنین حیران و غرق و مست دوست)مولوی، 139:1382)هر گروه با جهان بینی متفاوت خویش به این قلمرو نگریسته، فرضیه هایی را برای پاسخ به پرسشهای خویش طرح کرده اند؛ به گونه ای که از هر زاویه ای که به رویا نگریسته شود، تعریف متفاوتی پیدا میکند. بدین روی، تعریف رویا از دیدگاه ادیان گوناگون، روانشناسان، فیلسوفان و عرفا یکسان نخواهد بود و تاکنون نیز نتوانسته اند درمورد چگونگی رویا و چند و چون آن به یک اندیشه یکسان برسند و شاید هرگز نتوان در این زمینه به پاسخی روشن و آشکار رسید. بنابراین، ارایه پاسخی دقیقی و روشن درمورد ماهیت و چگونگی خواب و رویا، کاری بسیار سخت و دشوار است. عرفا این روشندلان آگاه که از آبشخورهای ناب فرهنگ ایرانی و اندیشه های اسلامی بهره جسته اند از رویا به فراوانی در آثار خود استفاده کرده اند و این پدیده، نمود ویژهای در آثار ایشان داشته است. در این پژوهش برآنیم تا با توجه به اندیشه های قرآنی در زمینه خواب و رویا، زمینه های پیوند آن را درمیان اشعار مولانا با تاکید بر کتاب مثنوی معنوی بسنجیم. چکیده عربی:یعتبر النوم والأحلام من العطایا الإلهیة، ولم یستطع الإنسان الوصول إلی أسرارها، وشغلت خفایاها بال الإنسان، بل کانت مظهر إعجابه وحیرته دوما، وقادته هذه الحیرة أحیانا إلی معرفة الله تعالی. نظر کل فئة بنظرته المختلفة إلی هذا الإقلیم، وطرح نظریات للإجابة إلی أسئلته، بحیث یتغیر مفهوم الرؤیا وفقا لتلک النظریات. فالإجابة الدقیقة، والواضحة عن ماهیة الأحلام وکیفیتها، عمل مضن. والعرفاء بما أنهم نهلوا من مناهل الثقافة الإیرانیة، والآراء الإسلامیة، استخدموا عنصر الرؤی فی نتاجاتهم بکثرة، بحیث تجلت هذه الظاهرة تجلیا بارزا فی تلک النتاجات. یهدف هذا المقال إلی کشف مجالات الصلة بین الآراء القرآنیة، والمضامین الشعریة لمولانا فی النوم والأحلام.
جادو و جادوشناسی
تحلیل شناختی تصویر «آهو» در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قلمرو معنایی تصویر «آهو» در غزل های مولوی قلمرو گسترده ای است. این تصویر، تصویر همان آهوی سنت ادبی نیست که به واژه هایی چون نافه و مُشک و تتار ختم شود بلکه در پسِ این استعاره، لایه های معنایی عمیق و ساحت های جدید عرفانی نهفته است. در این مقاله با استفاده از نظریه شناختی استعاره معاصر و بر اساس دیدگاه های لیکاف و جانسون، دو نظریه پرداز معنی شناسی ساخت گرا، کارکردهای استعاری آهو و خوشه های تصویری مرتبط با آن یعنی صحرا، شیر، شکار، ابراهیم ادهم و جز آن در غزل های مولوی تبیین می شود. تصویر آهو در اشعار مولوی شأن و منزلتی یافته که پیش از آن نداشته است؛ آهو در غزل های مولوی عروج معنایی می یابد و همان نقشی را به عهده می گیرد که هدهد در منطق الطیر دارد، بل بیشتر و فراتر از آن. از رهگذر بررسی استعاره آهو در دیوان شمس در می یابیم آهو کلان استعاره ای از خداوند و پس از آن، استعاره هایی از خود مولوی، شمس، صلاح الدین، پیر، سالک، معشوق، عاشق، ابدال، روح و جان و معانی است.
جغرافیای ادبی و شاخه های آن: معرفی مطالعات نوین بینارشته ای در ادبیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه مطالعات بین رشته ای در ادبیات مانند دیگر حوزه های علوم انسانی جایگاه ویژه ای یافته است که طبیعتا در پویایی جریان نقد ادبی نیز موثر خواهد افتاد. هدف اصلی مقاله پیش رو، معرفی رشته مطالعاتیِ جغرافیای ادبی است که می توان آن را شکلی از نقد ادبی به شمار آورد. این رشته همانطور که از نامش پیداست حاصل برهم کنش جغرافیا و ادبیات است و پیدایش آن با اهمیت یافتن «فضا» و «مکان» در علوم انسانی ارتباط مستقیم دارد. مطالعات مربوط به «فضا» و «مکان» از دهة 1990 در پژوهش های علوم انسانی برجسته شد و بر همین اساس رشتة «جغرافیای ادبی» (Literary Geography) و شاخه های مختلف آن مانند نقد جغرافیایی (Geocriticism)، گردشگری ادبی (Literary tourism) و «نقشه نگاری ادبی» (Literary Cartography) پایه گذاری گردید.
در این پژوهش ابتدا مبانی نظری جغرافیای ادبی با تکیه بر مفهوم فضا و مکان طرح می گردد سپس چند شاخه مرتبط با آن معرفی و کاربرد و موقعیت کنونی آن ها در ایران و جهان بررسی می شود؛ در این میان «نقشه نگاری ادبی» به عنوان پیش نیاز جغرافیای ادبی بیش از سایر شاخه ها مورد توجه قرار خواهد گرفت. انجام این پژوهش مستلزم جمع آوری و بررسی منابع متعددی بوده است که برخی از آنها طی مقاله معرفی خواهد شد.
جغرافیای ادبی بستر مناسبی را برای تحلیل و بررسی جنبه های متفاوتی از آثار ادبی فراهم می سازد و داده های به دست آمده از آن برای مطالعات ادبی و جامعه شناسی ادبیات سودمند است. بررسی های این مقاله نشان می دهد مکان های جغرافیایی کارکرد ادبی قابل تاملی در آثار ادبی دارند که معمولا از نظر منتقدان ادبی دور می ماند.
نجوم فردوسی یا سیر اختران در شاهنامه
حوزههای تخصصی:
پرخوانی و ذکر خنجر: بقایای اعتقادات کهن در میان ترکمن های ترکمن صحرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از باورها و اعتقادات کهن ترکمنها را میتوان در قالب بازنماییها و رفتارهای آیینی آنها بازجست. آیینهایی همچون پرخوانی یا ذکر خنجر نمادی از تصورات و باورهای کهن آنها هستند، بسیاری از اعتقادات راه یافته از جوامع همجوار یا ادیان پیش از اسلام و اعتقادات اسلامی را بازتاب میدهند. در این پژوهش ضمن بازگویی اطلاعات گردآمده از میدان تحقیق تلاش شده با بهره گیری از منابع پژوهشی معتبر تحلیلی همسونگر از پدیدار شناسی نمادهای دینی- قبیله ای و آیین های ترکمن های ترکمن صحرا ارائه شود. مشخص کردن سهم و نقش اعتقادات ایرانی و اسلامی در تجلی آیین های ترکمنی هدف دیگری در این مقاله می باشد که همسو با مضمون اصلی است. بررسی انسان شناختی شمنیسم به عنوان اصلیترین قالب دینی در میان ترکمن ها و تلفیق عناصر ایرانی و تصوف اسلامی با آن بخش قابل توجهی از این پژوهش است که در مجموع نظام اعتقادی ترکمن ها را به تصویر میکشد. نظام اعتقادی در هر جامعه ای از منطق والگوی نخبگان و تودة مردم تبعیت می کند که جریان دین فولکلوریک یا غیر رسمی را هم سو با جریان موجه و مقتدرانة دین رسمی به تصویر می کشد. این پدیده اصطلاحاً «دین عامیانه» نامیده می شود که ترکیبی است از باورها و تصورات ابتدایی، اسطوره ها، افسانهها و دینهای کهن اولیه و مسلک های فرعی و قبیله ای به همراه تصویری دستکاری، مجعول و متعادل شده نسبت به دین رسمی. دین عامیانه موضوع بسیار جذابی برای فلکلوریست ها، انسان شناسان و قوم شناسان است تا از خلال محتوای آن بسیاری از عناصر تشکیل دهنده و مقوم جهان-بینی و خلقیات و روحیات هستی شناختی آنها را بازشناسی کنند.
ازتاب نمادین قربانی میترایی - اسطوره کشتن گاو نخستین- در هفت پیکر نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
راز آمیزترین و شگفت ترین ماجرای مهر، پیکار با گاو نخستین است. میترا با کشتن گاو ازلی و ج اری کردن خونش به شکوفایی و آفرینش ِ سودمند زمین کمک می کند. این اندیشه بنیادی آیین مهر بسیاری از مذاهب و فرهنگ ها را تحت تاثیر خود قرارداد. باور ب ه قربانی برای رهایی از نیروهای شر و اهریمنی به منظور دستیابی به برکت درگذر زم ان به شکل های مختلف همراه همیشگی مردمان فلات ایران گردیده است؛ به همین منظور گ اهی انسانی مقدس یا حیوانی بلاگردان قوم می گردید تا با این قربانی گناهان، دردها و رنج های مردم ازبین برود. آنان با انجام این تدابیر و به کارگیری روش های آیینی _ نمایشی خواهان بازسازی زمان و مکان آفرینش کیهانی بودند تا خوشبختی و برکت بخشی حاصل از کشتن گاو نخستین را بار دیگر از آن زمین و مردمانش کنند، پس در یک سور همگانی با خوردن پاره هایی از گوشت نیرو، برکت و زاین دگیِ گاو را به خود منتقل می کردند و به یک نوع وحدت دست می یافتند. این عمل قربانیِ شادی آور دست مایه ادبیات غنی فارسی گردید و نویسندگان و شاعران بسیاری تحت تاثیر آن به آفرینش ادبی پرداختند؛ از این می ان نظامی گنجوی در داستان هفت پی کر به موضوع سنت قرب انی توجه ویژه ای نشان داده است. او با زبان قصه به شماری از آیین های مرتبط با قربانی ازجمله باززایی، آفرینش، باران خواهی، کسوف و جنگ اشاراتی کرده است و با به کارگیری آرایه هایی ادبی به ویژه تمثیل، تلمیح و ایهام روایتی نو و جذاب از این باورها و سنن آیینی ترسیم کرده است.
اثرپذیری دیوان صائب تبریزی از قرآن کریم (عنوان عربی: تأثر دیوان صائب التبریزی بالقرآن الکریم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر تلاش می شود انواع تاثیرپذیری از آیات قرآنی در دیوان شاعر برجسته ایرانی، صائب تبریزی، بررسی شود. در این راستا، ابتدا ابیاتی از دیوان شاعر که متحلی به آیه ای از قرآن است استخراج و آنگاه آیه موردنظر، همراه با توضیحات لازم، ذکر می شود. بدیهی است این اقدام زمانی که با توضیحات وافی درباره بیت یا ابیات برگزیده همراه شود، علاوه بر اینکه خواننده را در درک بهتر مفهوم مورد نظر شاعر یاری می دهد، نمایانگر تسلط و توجه ویژه صائب بر آیات نیز خواهد بود. پرواضح است که هدف اصلی نگارنده، نشان دادن جنبه های پیش گفته است، جنبه هایی که علاوه بر آراستگی ادبی، سب تقویت و استحکام اشعاری است که شاعر با بهره گیری از قرآن، و استناد به آیات، غرض خود را در تایید دیدگاه هایش، به انجاز رسانده و جای هیچ تردیدی را برای مخاطبان باقی نگذاشته است. در ادامه مقاله، جلوه های شگرفی از داستان قرآنی حضرت یوسف، که مدنظر شاعر واقع شده است، به عنوان محکی در اثبات تسلط وافی شاعر بر آیات قرآنی، از منظر خوانندگان خواهد گذشت.چکیده عربی: یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تأثر الشاعر الإیرانی الشهیر صائب التبریزی فی دیوانه بالآیات القرآنیة بمختلف أشکاله. و فی هذا المجال یتم استخراج أبیات من الدیوان تتضمن آیة قرآنیة ثم یتم تقدیم الآیة المذکورة مع الشروح اللازمة. و لا شک أن هذا الأسلوب عندما رافقته الشروح الکاملة للبیت أو الأبیات یساعد القارئ علی استیعاب مفاهیم الشاعر فی أبیاته فضلا عن أنه یدلنا علی فهم الشاعر الصحیح للآیات و اهتمامه الخاص بها.و من الواضح أن غرض الباحث الرئیس هو إبداء ما ورد سابقا، حیث أدّی استخدام القرآن إلی تقویة کلامه ورصانة أشعاره بالإضافة إلی تجلی المحسنات الشعریة فیها کما أن الشاعر استطاع أن یؤید تعابیره بالاستناد إلی الآیات القرآنیة بحیث لم یبق لمخاطبیه مجال للشک. و أخیرا یتم سرد مشاهد طریفة من قصة یوسف فی القرآن الکریم للقراء کنموذج لإحاطة الشاعر بالآیات القرآنیة.
بازتاب علم نجوم در شگردهای تصویرگری خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاقانی یکی از بزرگ ترین چکامه سرایان ادب پارسی در قرن ششم است. یکی از بارزترین ویژگی های سبکی این عصر که بیشتر در بین شاعران آذربایجان دیده می شود استفادة گسترده از انواع علوم و فنون روزگار از جمله نجوم می باشد. خاقانی که علم نجوم را تمام و کمال فرا گرفته بود، با پشتوانة استعداد سرشار، معلومات گسترده، ذهن وقاد و طبع روانش، با استادی و مهارت بی نظیر خود از مجموع اصطلاحات، احکام و ظرافت های این علم در تصویرگری استفاده کرده است. تلفیق باورها و اصطلاحات نجومی با اعتقادات دینی و اساطیری همراه با رعایت انواع تناسب های لفظی و معنایی و ترفندهای زیباسازی کلام، گاهی آن چنان هنری و شگفت انگیز است که خواننده را مات و مبهوت می کند و در برابر هنرنمایی و سحر قلم او تسلیم می سازد.
این مقاله کوشیده است تا بر پایة دقت در ژرف ساخت هنری و زیباشناختی شعر خاقانی پاره ای از تصاویر شعری او را که ملهم از اصطلاحات و احکام نجومی است، بررسی و تحلیل نماید و میزان، چگونگی و شگردهای استفادة شاعر بزرگ شروان از این باورها و اصطلاحات را در تصویرسازی نشان دهد.
مسأله «دعا» در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دعا به عنوان یکی از عالی ترین مضامین الهی، همیشه مورد توجه بشریت بوده و هر انسانی به فراخور میزان درک فقر ذاتی خود به معناشناسی دعا و مسائل پیرامون آن پرداخته است. با غور و تعمق در آثار فلاسفه ای همچون ملا صدرا و عرفایی از جمله ابن عربی، اهمیت و توجه دعا و مسائل مرتبط با آن در نظر این دو متفکر برجسته می گردد. ملاصدرا با نگرش فلسفی خود به تبیین مباحثی چون اهمیت دعا و شرایط استجابت و عوامل موثر در آن پرداخته و ابن عربی با ذوق عرفانی خود در فص شیثی فصوص الحکم به طور مستقل و در ضمن آثار دیگرش به این بحث پرداخته است. اظهار فقر، خضوع و خشوع در برابر خداوند و... شروط مشترک استجابت دعا از منظر ایشان است. به گفته ایشان، درخواست شخص داعی از خداوند با اراده خود، موجب حصول مقوله دعا می گردد. رابطه دعا با «قضا و قدر» و «نظام علی و معلولی» یکی از عوامل مؤثر در اجابت دعا از نظر ملا صدراست که در آثار ابن عربی مشهود نیست؛ در مقابل، ابن عربی اقسام عطایای الهی و مراتب اجابت را با ذوق عرفانی خود به نگارش آورده است که در آثار ملا صدرا یافت نمی شود.
باورهای مردمی و خرافاتی و مرزبان نامه وراوینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ۱۳۸۴ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
فرهنگ عامّه، از رایج ترین اموری است که در ذهن و جان جامعه ریشه گسترانده است.اعتقاد به برخی از باورها، از گذشته های دور، با زندگی مردم آمیخته است؛ که با واکاوی آنها، بسیاری از ناگفته ها بازگو میشود و تفسیر و تحلیل جنبه های اجتماعی و روان شناختی آنها نیز بایسته مینماید در این مقاله، فرهنگ مردم، پیشینة نگاه علمی به آن و به خرافه، به عنوان یکی از جنبه های فرهنگ مردم به اجمال بررسی میشود. بعد از آن، بازتاب باورهای خرافی در یکی از آثار برجستة نثر فنّی ـ مرزبان نامه ـ با هدف آگاهی از نوع باورهای خرافی مردم همروزگار مؤلف، از سویی و فهم بهتر و درست تر متن، تبیین آنها و کوشش درجهت یافتن پیشینة آنها، از سوی دیگر مدّ نظر قرار میگیرد. هرچند تنگی مجال باعث شد تجزیه و تحلیل های مربوط به پیشینة باورهای خرافی موجود در کتاب، کم رنگ شود و تقسیم بندی آنها که در ابتدا قرار بود براساس جدولی مبتنی بر پیشینه های قطعی و احتمالی آنها صورت بگیرد، به همان سبک و سیاقی درآمد که نخستین بار صادق هدایت بر آن آگاهیمان داده بود.
نقش اسطوره و جنسیت (نقش زن) در سینمای بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونی هایی می یابد. نمونه آن، تغییر کلیشه «قهرمان» در برخی فیلم های او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطوره شناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانه ای را در سفر رو به کمال خود طی می کند. اما، بیضایی با تنزل قهرمانان مرد و توجه به نقش آفرینی قهرمانان زن، به تغییر کارکردهای سنتی این اسطوره متناسب با اوضاع زمانه دست زده است. رعنا در فیلم «غریبه و مه»، زن آسیابان در «مرگ یزدگرد»، تارا در «چریکه تارا»، خانم بزرگ و ماهرخ در «مسافران» و گلرخ در «سگ کشی»، ضمن سفر پیش رویشان، با دانایی، آزمون و نجات بخشی به قهرمان اسطوره ای بدل شده اند. این امر به پررنگ شدن نقش اسطوره و جنسیت در سینمای او انجامیده است.