مطالب مرتبط با کلیدواژه

اسطوره قهرمان


۱.

تحلیل اسطوره قهرمان در داستان ضحاک و فریدون بر اساس نظریه یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اسطوره یونگ فریدون ضحّاک نقد اسطوره‏اى اسطوره قهرمان .شاهنامه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی روانشناسی شخصیت رویکرد نوروانکاوی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی هنر
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات اسطوره ای
تعداد بازدید : ۶۸۸۶ تعداد دانلود : ۴۱۹۲
"داستان ضحاک و فریدون یکى از مشهورترین اسطوره‏هاى ایرانى است که فردوسى در شاهنامه به نقل آن پرداخته است.در مقاله حاضر کوشش شده این اسطوره و قهرمانى آن بر حسب چهار چوبهاى نقد اسطوره‏اى مبتنى بر عقاید یونگ و پیروانش تحلیل گردد. در نظر یونگ محتواى ناخود آگاه جمعى یا همان کهن الگوها به شکل افسانه و اسطوره پدیدار مى‏گردند.این کهن الگوها خود ناشناخته و ناپیدایند اما به شکل رویا، افسانه و اسطوره تجلى مى‏کنند. در مقاله حاضر ضحاک و فریدون به عنوان تجلى‏هاى مختلف یک روان واحد و مراحل رشد آن به سمت فرآیند فردیت و کمال شخصیت تأویل شده‏اند.نتیجه کار نشان مى‏دهد که با استفاده از این شیوه مى‏توان درک بهترین از اسطوره‏هاى ایرانى داشت و برخى جنبه‏هاى تاریک آن را روشنتر ساخت. "
۲.

نقش اسطوره و جنسیت (نقش زن) در سینمای بهرام بیضایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جنسیت سینمای ایران سفر اسطوره قهرمان بهرام بیضایی جوزف کمبل

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای هنر
تعداد بازدید : ۲۶۲۰ تعداد دانلود : ۱۴۱۴
ساختار و کارکرد اسطوره در آثار بهرام بیضایی گاه دگرگونی هایی می یابد. نمونه آن، تغییر کلیشه «قهرمان» در برخی فیلم های او است. اسطوره قهرمان و سفر او، همواره مورد توجه اسطوره شناسان بوده است؛ براساس دیدگاه و الگوی جوزف کمبل، قهرمان مرد مراحل دهگانه ای را در سفر رو به کمال خود طی می کند. اما، بیضایی با تنزل قهرمانان مرد و توجه به نقش آفرینی قهرمانان زن، به تغییر کارکردهای سنتی این اسطوره متناسب با اوضاع زمانه دست زده است. رعنا در فیلم «غریبه و مه»، زن آسیابان در «مرگ یزدگرد»، تارا در «چریکه تارا»، خانم بزرگ و ماهرخ در «مسافران» و گلرخ در «سگ کشی»، ضمن سفر پیش رویشان، با دانایی، آزمون و نجات بخشی به قهرمان اسطوره ای بدل شده اند. این امر به پررنگ شدن نقش اسطوره و جنسیت در سینمای او انجامیده است.
۳.

تحلیل الگوی اسطوره ای- عرفانی از شخصیت رابعه عَدَویه با تکیه بر روایت تذکره الاولیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تذکره الاولیا اسطوره قهرمان رابعه عدویه مادرخدا عرفان عاشقانه

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات کلیات شخصیت ها عرفا و متصوفه
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات عرفا و صوفیه
تعداد بازدید : ۲۰۴۵ تعداد دانلود : ۷۶۸
موتیوها و اندیشه های اسطوره ای، در طول تاریخ بشر برای بقای خود به قالب های گوناگون درمی آیند، یکی از این ساحت ها و جهان ها، جهان عرفان است. بن مایه ها و وجوه مشترک جهان اسطوره و عرفان در مبانی شناخت، تأویل پذیری، تقدس زمان و مکان و... امکان هم گرایی، ارتباط و تعامل این دو جهان را بسترسازی می کند. جستار حاضر با توجه به یکی از محورهای کانونی جهان اساطیر، مرکزیت زن و الگوی مادرتباری و همبسته های معنایی آن به تحلیل زندگی و شخصیت رابعه عدویه، که عشق را وارد گفتمان عرفان زاهدانه کرد، می پردازد. اهمیت اندیشه رابعه روی آوردن به عشق و شور در برابر زهد و ریاضت است، این پژوهش به تبیین ژرف ساخت کهن الگویی این شخصیت می پردازد. جستار حاضر، با تکیه بر روایت عطار در تذکره الاولیا تبیین می نماید، که چگونه رابعه پس از گذر از مراحل رازآموزانه قهرمانی، به عنوان ایزدبانو و زهدان مادر کبیر طرح می شود، رابعه در این الگوی و در خویش-کاری زنانه خویش، شخصیتی دوگانه و متناقص را به نمایش می گذارد، او تلفیقی است، از باکره گی و زایندگی؛ رابعه هم دوشیزه است، و هم مادر مردان بزرگی چون حسن بصری و حلاج؛ او هم به مطربی پرداخته و هم عارفی است، که در تبلور وجه زنانه خویش، عشق را در پیکره عرفان زاهدانه جاری ساخت، رابعه در کمال رقت قلب به شدت مهیب و مخوف است. رابعه پس از گذراندن آیین تشرف، در حرکت به سوی مرکز(کعبه) و در رسیدن به تعادل، تکامل و وحدانیت، خود به مرکزی بدل می شود، برای عارفان عصر خویش.
۴.

تحلیل روان شناسی اسطوره قهرمان و رویین تنی در داستان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه های آدلر و رادن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: رستم و اسفندیار اسطوره قهرمان آدلر دوره دوقلوها رادن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۲ تعداد دانلود : ۱۱۹۲
علم روان شناسی و شاخه هایش ابزاری است که می توان با کمک آن بسیاری از رفتارهای انسان امروزی یا انسان در بستر تاریخ را بررسی کرد. با استمداد از این علم می توان به زوایای پیچیدة ذهن شخصیت های داستانی پی برد و دربارة روان شناسی فردی آنها به طرح نظریه پرداخت. مقالة حاضر سعی دارد با کمک تحلیل روان شناسی، ظاهر و ژرفای روان دو پهلوان نامی شاهنامه(رستم و اسفندیار) را به صورت توصیفی و تحلیلی گزارش کند. هر دو پهلوان، اسطوره قهرمانی هستند که برای ستیز با طبیعت و عوامل مختلف آن به کارکردهای خارق العاده مجهز می شوند. آدلر بر آن است ساخت و پرداخت این اسطوره قهرمان ها را می توان جبران نوعی حقارت بشر در مقابل جبر طبیعت و محیط دانست و عبور هر دو پهلوان از موانع دشوار محیطی و طبیعی را نیز به این مسئله مربوط کرد. رادن در تحول اسطورة قهرمان، 4 دوره را از هم متمایز می کند. طبق تحقیق او اسطورة رستم و اسفندیار را می توان تحول «دورة دوقلوها» نامید. بحث دیگر مربوط به اسطوره قهرمان اسفندیار و پایان غم بار اوست که به عقدة کمبود محبت اسفندیار مربوط می شود. با استناد به شاهنامهاین مطلب اثبات شده است که بی بهرگی از محبت پدر و خویشاوندان اسفندیار او را به ورطة نیستی می کشاند.
۵.

تحلیل اسطوره شناختی گوهر زرتشت بر پایه داستان تولد او در دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسطوره قهرمان زرتشت گوهر پهلوانی مرد پرهیزگار مؤنث تاریک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۴۲ تعداد دانلود : ۳۶۴
در دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم ، داستان هایی افسانه وار از تولد زرتشت، پیامبر ایرانی، نقل شده است. در هر دو این داستان ها، نقش مهم و اساسی در پذیرش و انتقال فرّه پیامبری، بیش از پدر، برعهده مادر زرتشت است. پژوهش حاضر برای تحلیل این نقش، مبتنی بر این پیش فر ض ها است: در اندیشه ایرانی، خویشکاری هرکس معلول گوهر وجودی او است؛ همچنین در اندیشه پیش از زرتشتی ایران، عمل قهرمانی در شکست تاریکی و راندن او از کیهان اهورایی، ویژه گوهر پهلوانی است. زرتشت، اسطوره جدیدی به نام مرد پرهیزگار را می سازد که از گوهر موبدی است؛ اما کارکرد قهرمان را در راندن و شکست تاریکی بر عهده دارد. پژوهش حاضر با روش تحلیلی اسطوره شناختی، درصدد نشان دادن اسطوره قهرمان، یکی از مبانی فرهنگ ایران باستان، با تأکید بر گوهر پهلوانی است. با بررسی داستان تولد زرتشت در دینکرد هفتم و گزیده های زادسپرم به این نتیجه می رسیم که گوهر پهلوانی، چنان در اندیشه ایرانی ریشه دارد که زرتشتیان به رغم آموزه های پیامبر خویش، آن را برای زرتشت نیز در نظر گرفته اند تا نقش او را در راندن اهریمن از کیهان اهورایی باورپذیرتر سازند. گوهر پهلوانی که یک گوهر دوگانه و حاصل ترکیب نور و تاریکی است، در ذات اشو زرتشت با ترکیب گوهر اهورامزدا و دوغدو، مادر زرتشت، تأمین می شود.