فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۵٬۲۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تاریخ وصّاف، از متون مصنوع و متکلّف فارسی است که نویسندة دانشمند آن، از غالب علوم و دانش های عصرش در نگارش این اثر بهره برده است. از این رو، لغات و اصطلاحات علومی چون فلسفه، منطق، فقه، اصول، طب، نجوم، جغرافیا، عروض، بلاغت و... جلوة ویژه ای در این متن تاریخی دارند و دست مایة صنعت پردازی نویسنده اند. نگاه ویژة نویسنده به چهارعنصر، از این ویژگی کتاب، حکایت دارد. دلبستگی نویسنده به عناصر اربعه به اندازه ای است که طرح اولیة کتاب، بر چهار جلد نهاده شده است. هرچند نویسنده به این طرح اولیه پای بند نبوده و جلد پنجمی به کتاب افزوده است. این مقاله، کوشیده است در شیوه ای توصیفی-تحلیلی، مصادیق بهره گیری از عناصر چهارگانه را از مجلدات پنج گانة کتاب استخراج، نقد و تحلیل کند و ویژگی های مثبت و منفی استعمال این عناصر را در متن کتاب بررسی کند. پژوهش حاضر نشان می دهد که التزام به استعمال عناصر چهارگانه، موجب بروز ویژگی هایی چند، در این اثر شده است. تقویت عناصر خیالی متن، بهره گیری از غالب ظرفیت های صرفی و نحوی زبان فارسی در راستای استعمال این عناصر، شکل گیری لغات، اصطلاحات و ترکیب های متنوع و تقویت دامنة لغات زبان فارسی و سرانجام، صنعت پردازی با این عناصر، از مهم ترین این ویژگی هاست. در کنار ویژگی های مذکور، التزام به استعمال عناصر اربعه، گاه موجب شکل گیری ترکیب های سست، ناهنجاری های دستوری و صنعت پردازی های افراطی متن شده است که ناگزیر چنین التزام هایی است.
جستاری در شناخت نوع ادبی دستورنامه و آثار آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در خصوص بزرگان تاریخ نظیر شاهان، وزرا، رجال سیاسی، ادبا، فقها، علما و... از دیرباز تا کنون آثار مستقلی تدوین و تصنیف شده و بعضاً نیز در مطاوی آثارتاریخی و کتابشناسی بدان ها پرداخته شده است. از زمرة این قبیل آثار باید از کتبی نام برد که به طبقة دستوران (صدوران یا وزراء) پرداخته اند و می توان آن ها را در یکی از اقسام نثر فارسی مسمّی به دستورنامه ها طبقه بندی کرد. مقصود از این نوع خاص، آثاری اند که یا به مثابة کتب تاریخ عمومی از پیش ازاسلام تا عصر مولّف را از منظر شناخت وزرا بررسیده و یا اینکه اختصاصاً یکی از ادوار تاریخی را مطمح نظر قرار داده اند. پیشینة این گونه آثار به پس از اسلام برمی گردد. در ادبیّات عرب کتبی نظیر الوزراء و الکتّابالجهشیاری و تاریخ فخریابن الطقطقی داعیه دار این قسم ادبی به شمار می روند. در ادبیّات فارسی نیز نگارش دستورنامه ها از قرن ششم متداول شده و تا سده های اخیر ادامه یافته است. برخی از این قبیل آثار عبارت اند از: تاریخ الوزراءنجم الدین قمی، نسائم الاسحارناصرالدین منشی کرمانی، آثارالوزراءعقیلی و... . دستورنامه ها از جهات تاریخی، اجتماعی، سیاسی و ادبی از اهمیّت بسزایی برخوردارند. تعدادی از آثار این نوع ادبی تصحیح و طبع شده و برخی هنوز در کسوت نسخ خطّی و چاپ سنگی باقی مانده اند. نگارنده در این نوشتار کوشیده ضمن احصاء دستورنامه های فارسی به بررسی و بیان خصایص این دسته آثار از منظر ساختاری، محتوایی بپردازد.
پرخوانی و ذکر خنجر: بقایای اعتقادات کهن در میان ترکمن های ترکمن صحرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از باورها و اعتقادات کهن ترکمنها را میتوان در قالب بازنماییها و رفتارهای آیینی آنها بازجست. آیینهایی همچون پرخوانی یا ذکر خنجر نمادی از تصورات و باورهای کهن آنها هستند، بسیاری از اعتقادات راه یافته از جوامع همجوار یا ادیان پیش از اسلام و اعتقادات اسلامی را بازتاب میدهند. در این پژوهش ضمن بازگویی اطلاعات گردآمده از میدان تحقیق تلاش شده با بهره گیری از منابع پژوهشی معتبر تحلیلی همسونگر از پدیدار شناسی نمادهای دینی- قبیله ای و آیین های ترکمن های ترکمن صحرا ارائه شود. مشخص کردن سهم و نقش اعتقادات ایرانی و اسلامی در تجلی آیین های ترکمنی هدف دیگری در این مقاله می باشد که همسو با مضمون اصلی است. بررسی انسان شناختی شمنیسم به عنوان اصلیترین قالب دینی در میان ترکمن ها و تلفیق عناصر ایرانی و تصوف اسلامی با آن بخش قابل توجهی از این پژوهش است که در مجموع نظام اعتقادی ترکمن ها را به تصویر میکشد. نظام اعتقادی در هر جامعه ای از منطق والگوی نخبگان و تودة مردم تبعیت می کند که جریان دین فولکلوریک یا غیر رسمی را هم سو با جریان موجه و مقتدرانة دین رسمی به تصویر می کشد. این پدیده اصطلاحاً «دین عامیانه» نامیده می شود که ترکیبی است از باورها و تصورات ابتدایی، اسطوره ها، افسانهها و دینهای کهن اولیه و مسلک های فرعی و قبیله ای به همراه تصویری دستکاری، مجعول و متعادل شده نسبت به دین رسمی. دین عامیانه موضوع بسیار جذابی برای فلکلوریست ها، انسان شناسان و قوم شناسان است تا از خلال محتوای آن بسیاری از عناصر تشکیل دهنده و مقوم جهان-بینی و خلقیات و روحیات هستی شناختی آنها را بازشناسی کنند.
بازتاب عناصر فرهنگ و ادب عامه در گاهشماری سنگسری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهشماری و آداب مربوط به آن بخشی از فرهنگ عامیانه است که بررسی دقیق آنها ،در مطالعه ارزش های اجتماعی و تحقیقات جامعه شناختی راهنمای خوبی برای ما خواهد بود.گاهشماری در ایران سابقه ای بسیار طولانی دارد و ایرانیان تقویم های متفاوتی را تجربه کرده اند که برخی نشانه های آن هنوز در میان اقوام و طوایف باقی است. یکی از گاهشماری هایی که همچنان مورد استفاده است و نشانه های فرهنگ باستان را درخود دارد،گاهشماری سنگسری است.این گاهشماری بخشی از فرهنگ اقوام به حساب می آید که در میان سنگسری ها با آئین و رسومی بازمانده از آئین مهری و زردشتی و فرهنگ ملّی تلفیق شده است. در این مقاله ضمن پرداختن به این رسوم و جشن ها،به ترانه های عامیانه ی معروف سنگسر می پردازیم که ارتباط مستقیمی با گاهنما و نظام معیشتی مردم دارد.بررسی این ترانه ها به ما کمک می کند تا علاوه بر به دست آوردن شناخت کلی نسبت به روحیه ی مردم این دیار با برخی مناسبات اجتماعی آنان نیز آشنا شویم.
باور بلاگردانی در قوم بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قربانی آیینی مذهبی است که در میان اقوام و ملل مختلف با اهداف گوناگون رواج دارد. بسیاری از سنت های دینی برای دور ماندن از بلایا و یا رفع آن، کشتن حیوانی را توصیه می کنند. باور بلاگردانی میان قوم بختیاری با هدف انتقال شر و دور ریختن آن در اشکال خونی و غیر خونی است. قوم بختیاری بر اساس آموزه های دین اسلام و در روز عید قربان، بر فراز کوه ها به قربانی حیواناتی همچون گوسفند، بز و گاو می پردازند. شکل دیگر خون ریزی برای دفع شر، چشم زخم و بلا، هنگام جشن عروسی و ... است. از دیگر نمود های بلاگردانی می توان به موارد غیرخونی مانند دَم بند کردن و دعانویسی اشاره کرد. هدف این پژوهش، تحلیل چگونگی برگزاری مراسم، هدف و اشکال باور بلاگردانی با خون ازجمله قربانی و خون ریختن و غیر خونی در قوم بختیاری است. این پژوهش به شکل بنیادی، بر پایة مطالعات کتابخانه ای میدانی و به روش توصیفی تحلیلی انجام شده است. قوم بختیاری عمل آیینی قربانی را برای پیروی از فرمان الهی انجام می دهند؛ اما برخی از اعمال این قوم مانند انجام قربانی در بالای کوه، پرورش و تزیین حیوان و بریدن سر آن در پای درخت، ریختن خون بر زمین (جرعه افشانی)، مالیدن آن بر سروصورت و همچنین بستن مهره ها و بازوبند ها در پارچه تیره رنگ، نمودی اساطیری دارند.
بررسی راستی نمایی مثل ها در متون منثور فارسی نسبت به آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثل، جمله ای مختصر و مشتمل بر تشبیه یا مضمون حکیمانه است که بین عموم مشهور شده، در محاورات ایشان به کار می رود و بازنمود افکار و عقاید، شیوة تفکر، صفات و روحیات پیشینیان است. بی تردید حقایق دینی و مذهبی نیز در آینة ضرب المثل ها بازتاب یافته است، اما از آنجا که مثل ها ریشه در دانش عامه دارند، بازنمایی حقایق به ویژه آموزه های دینی، در بسیاری مواضع با واقع مطابقت نداشته و از طرفی موجب تحریف حقایق دینی گردیده و از سوی دیگر دامن ادب بلند پارسی را در بیان، آلوده ناصوابی نموده است. لذا شایسته می نمود ضوابطی به دست آوریم تا در مواجهه با مثل ها و در موضع بازتاب حقایق دینی –به ویژه حوزة مربوط به اصناف انسانی مانند زنان و مردان که بیشتر مورد توجه و ابتلای مردم است- متوجه نواقص یا نواقض بیانی آنها بشویم. بدین جهت ضمن تقسیم بندی استقرایی مثل ها، بدین نتیجه رسیده ایم که ضرب المثل های فارسی در بازنمود آموزه های دینی در بسیاری موارد و به دلایل مختلف –از قبیل انگیزه مثل نگار و یا محدودیت در ساختار بیانی- در بازتاب آموزه های دینی موفق نبوده، بلکه موجب سوء برداشت هایی گردیده اند که ساحت دین از آن مفاهیم کاملاً مبرّا و به دور می باشد.
جهان بینی مولوی و کارکرد آیات و احادیث در دفتر اولم ثنوی با تکیه بر نظام گذرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر ارتباط میان گزینش ها، فرم های زبان شناختی اصلی، ایدئولوژی ها و قدرت روابط نهفته در هریک از فرم ها در مثنویمعنویتمرکز دارد و در آن، برخورد مولوی با ارزش ها و اندیشه های محوری بیان شده در آیات قرآن کریمو احادیث براساس پیش فرض های تحلیل گفتمان انتقادی و چارچوب تحلیلی مایکل هلیدی در نظام گذرایی نقشگرا بررسی شده اند. بر این اساس، ابیاتی که به طور صریح یا ضمنی، به آیات کتاب آسمانی و احادیث اشاره دارند، با توجه به دستور نظام مند و کارکردی هلیدی طبقه بندی و تحلیل شده اند. با بررسی جهت یابی های ایدئولوژیکی ابیات و فرایندهای اصلی و فرعی این نتیجه حاصل شد که جهان بینی حاکم بر این بافت عرفانی تصرف مشیت الهی را در تمام امور القا می کند. هسته اصلی و مرکز معنایی فرایندهای به کار رفته در آیات و احادیث از نوع رابطه ای است. از طرف دیگر، آیات و احادیثی که شامل یک فرایند مشخص هستند، می توانند به چند فرایند افزایش یابند، یا برعکس چند فرایند نمودیافته در آیات و احادیث در کلام مولوی می تواند به یک فرایند تقلیل یابد و به این ترتیب، بر هدف تعلیمی و ارشادی یک نکته خاص تأکید شود.
سرگذشت اومروس و اومریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شک یکی از مهم ترین و قدیمی ترین مکتب های اسطوره شناسی اِوِمریسم است که اسطوره ها را گزارش های تحریف شدة رویدادهای تاریخی می شمارد. این رویکرد از دیرباز در ایران هواداران بسیاری داشته، اما پژوهش اندکی در مورد آن صورت گرفته است. در این مقاله تاریخچه این مکتب را از زمان انتشار کتاب تاریخِ مقدس اومروسدر 300 سال پیش از میلاد مسیح تا قرن 18 میلادی هنگامی که به عنوان یک مکتب اسطوره شناسی تثبیت شد، مورد بررسی قرارداده و نشان داده ایم که چرا و چگونه دیدگاه اومروس به عنوان نظریه ای مذهبی درباره خدایان اساطیری به تدریج تبدیل به مکتبی در اسطوره شناسی مدرن شده است. در این راستا تلاش کرده ایم از متون دست اول استفاده کنیم، از جمله بخشی از کتاب تاریخ مقدس اومروسرا به فارسی برگردانده ایم. در نهایت کوشیده ایم بازتاب کتاب اومروس را در ادبیات فارسی بیابیم و نشان داده ایم که بخشی از حماسة کوش نامهرا می توان اقتباسی از این کتاب دانست.
طره خط و دندانه ی شعر (نظری بر جایگاه و هنر شاعران خوشنویس ایرانی دربار پادشاهان گورکانی هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعری و خوشنویسی از جمله ارجمندترین و ممتازترین فنون و هنرهای رایج در میان ایرانیان هستند. هنرمندان خوشنویس با به کارگیری مفاهیم ارزشمند نظم فارسی در قالب نوشتاری زیبا، آثار هنری منحصر به فردی را خلق نموده اند که به دلیل برخورداری از هماهنگی میان محتوا، حروف نگاری و تزیین در شمار فاخرترین نمونه های هنر ایرانی قرار دارند. توفیق گسترده ی هنرمندان ایرانی در خلق این آثار، نه تنها در ایران دوره صفوی نام و آوازه ی درخشانی را برای آنان به ارمغان آورد، بلکه سبب جلب توجه و علاقه ی حاکمان گورکانی هندوستان به این امر نیز گردیده و آن ها با فراهم آوردن زمینه ی مهاجرت هنرمندان زبده ی ایرانی به هند، فرهنگ و هنر ایران را در شبه قاره ی هند رواج دادند. در میان این هنرمندان مهاجر تعدادی از باذوق ترین شاعران ایرانی حضور داشتند که علاوه بر برخورداری از قریحه خوش ادبی از استعداد خوشنویسی نیز بهره مند بودند. اهمّیّت تاریخی مهاجرت این هنرمندان در گسترش ادب و هنر ایرانی در شبه قاره هند، سبب گردیده تا این موضوع در پژوهش حاضر مورد بررسی قرار گیرد. در این تحقیق که به شیوه ی توصیفی و تحلیلی، با تکیه بر منابع تاریخی و اسناد باقی مانده تدوین شده، حضور شاعران خوشنویس در دربار گورکانیان هند مورد توجه قرار گرفته است.
هارمونی، آهنگ و سجع در ترجمة آلمانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تا چه میزان در ترجمه های متون قرآنی ʺآهنگʺ و ʺفرمʺ آیات و سوره های قرآن رعایت می گردد و تا چه میزان این اصول مهم متن قابل ترجمه هستند در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرد. هر متنی دارای ابعاد مختلفی است و از نظر شکل و آهنگ نیز متون دینی دارای پیام خاصی هستند، که از جهت تأثیرگذاری خاص بر مستمعین دارای اهمیت فراوانی است. این ویژگی های مهم متنی بایستی لزوماً در ترجمه منعکس شوند. در تحقیق حاضر سعی می گردد این مشخصه ها و معیارهای متن در ترجمه های آلمانی قرآن کریم توسط فریدریش روکرت (Friedrich Rückert 1788 – 1866) بررسی گردد و به این سئوال پاسخ داده شود، که تا چه میزان این ترجمه از قرآن موفق به انتقال شکل و لحن بیان متن اصلی خود شده است. با مثالهای مختلف از سوره های آهنگین و کوچک قرآن و در مقایسه با ترجمه های فارسی این ظرافتهای ادبی و زبانی مهم متون دینی بررسی می گردد و کیفیت ترجمه در مقابل اصل متن قرآنی مورد سنجش و ارزیابی قرار می گیرد.
بررسی و تحلیل مرگ و زندگی انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه در اساطیر ایران از منظر نمادگرایی با تکیه بر شاهنامة فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه مرگ و زندگی یکی از مهم ترین اصول عقاید و باورهای آدمیان است. انسان از گذشته های دور تاکنون، بعد از آفرینش و مشاهده مرگ، همواره در پی جاودانگی و در آرزوی بی مرگی بوده است. در باور مردم گذشته و در بیشتر آیین ها، مرگ پایان زندگی و نابودی مطلق نیست؛ بلکه می تواند عاملی برای زندگی بهتر و والاتر باشد. در اسطوره و روایت های کهن مرتبط با انسان نخستین، حیوان (گاو) و گیاه، مرگ و زندگی از اهمیت خاصی برخوردار بوده به گونه ای که این سه عنصر آفرینش را به یکدیگر پیوند زده است. هدف این پژوهش بازشناسی شکل ارتباط میان سه عنصر اصلی آفرینش (انسان، حیوان یا گاو و گیاه) در اسطوره های ایران است؛ افزون بر آن دریافت رابطه میان مرگ و زندگی دوبارة این سه عنصر از اهداف دیگر این جستار است. بنابراین این مقاله بر آن است تا به این سؤالات پاسخ دهد که این سه عنصر اصلی آفرینش چگونه در اساطیر ایران نمود یافته اند و چه ارتباطی میان مرگ و زندگی آنها وجود دارد؟ این پژوهش با بررسی اسطوره مرگ و زندگی انسان نخستین در ایران، با رویکرد نمادگرایانه و به شیوه توصیفی تحلیلی انجام شد. در این جستار می توان دریافت افراد مختلفی در اسطوره های آفرینش ایرانی، در جایگاه نخستین انسان قرار دارند؛ کیومرث در اسطوره های زردشتی، جمشید در اساطیر ایران و هند و مهر یا میترا در آیین میتراییسم، در جایگاه نخستین انسان معرفی شده اند. ارتباط میان مرگ و زندگی انسان، گاو و گیاه نیز به صورت مستقیم است؛ به طوری که مرگ یکی به زندگی دیگری می انجامد و رشد و حیات دیگری مرگ یکی دیگر از عناصر آفرینش را به همراه خواهد داشت؛ البته سرانجام، این عمل به تکمیل آفرینش و عناصر آن می انجامد.
بازنمایی فضای معماری ایران از مجرای تخیل فرانسوی با تکیه بر نقد جغرافیایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که زبان ادبی چارچوب های عادی را مختل می سازد، رابطه میان تخیل و واقعیت مورد توجه قرار می گیرد. غنای بازنمودهای تخیلی نیز در پرتو بازنمایی ادبی عناصراتفاق می افتد. به عنوان مثال، نمایش ادبی مکانی، مکان دیگری در ذهن ایجاد کرده، فعالسازی مجازهای غیر قابل مشاهده از این مکان اتفاق می افتد و مکان ملموس تبدیل به فضایی می شود که باید احساس و ادراک شود. آرایه های ادبی از جمله عناصری هستند که ویژگی ادبیت فضای معماری را نمودار ساخته، رابطه دیالکتیک میان فضای واقعی و تخیلی را به منصه ظهور می نشانند. لذا واژگان احساسات و همچنین تجربه ی ""من"" چند نویسنده ی فرانسوی که از قرن هیجده به بعد گزینش شده اند، در رویارویی با فضاهای معماری ایران مورد مطالعه مقاله حاضراست. زیرا از خلال ادراک های متفاوت سوژه ها، این فضاها در جهان ادبی بسط یافته، مالک هویت جدیدی می گردند. همچنین، ورود زمان به دنیای گفتمان، آمیختگی آن با مکان و در نتیجه تولید معنا را سبب می گردد. تصریح ارتباط فضای معماری با سوژه، مستلزم بررسی فضا-زمان معماری در آثار نویسندگان انتخابی است. بدین سان، نیاز به تلاش در حفظ زیبایی های فضایی پیشین برجسته شده، طرح بازسازی برخی فضاهای معماری، از ورای این خوانش دریافت می گردد. این مطالعه به سوی ساخت شبکه ی نمادینی از فضای معماری ایران سوق داده می شود. کشف آن سوی این فضاهای معماری سمبلیک، اسطوره شخصی این نویسندگان را آشکار ساخته، به جهان اثر و فضاهای معماری ای که در آن جریان دارند، هویت تازه ای می بخشد. چنین مطالعه ای تکیه بر نقد جغرافیایی و روش اسنادی وکتابخانه ای با پردازش توصیفی–تحلیلی را لازم می داند.
تحلیل روایت شناختی سوره نوح (ع) بر مبنای دیدگاه رولان بارت و ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی یکی از رویکردهای نوین مشتق شده از زبان شناسی است که به بررسی فنون و ساختار روایت ها پرداخته و از این طریق، در صدد یافتن دستور زبان روایت است. استفاده از روش ها و نظریات مطرح شده در روایت شناسی، می تواند تحلیل بهتر و دقیق تری از داستان های قرآنی به دست دهد و جلوه های جدیدی از زیبایی و اعجاز قرآن را روشن سازد. سوره مبارکه نوح سوره ای است که سراسر آن به بیان داستان حضرت نوح (ع) اختصاص دارد و از این نظر، در بین تمامی سوره های قرآن کریم بی همتا است. هدف اصلی این مطالعه، استفاده از نظریات مطرح شده توسط دو تن از روایت شناسان ساختارگرای فرانسوی، رولان بارت و ژرار ژنت، برای تحلیل روایت شناختی این سوره است. روش این مطالعه توصیفی تحلیلی با رویکرد روایت شناختی می باشد. یافته های این مطالعه نشان می دهد تلفیق نظرات این دو اندیشمند در دو حوزه کارکردهای روایی و گفتمان روایی، الگوی مناسبی برای تحلیل داستان های قرآنی به دست می دهد. الگویی که از یک سو راه را برای دست یابی به معارف گنجانده شده در داستان ها می گشاید و از سوی دیگر، پرده از برخی زیبایی های ساختاری نهفته در داستان های قرآنی برمی دارد.
اثرپذیری حافظ ازسوره یوسف (ع)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین محمد حافظ شیرازی، ، از حافظان قرآن واز زمره شعرایی است که به بازتاب مفاهیم و مضامین قرآنی درغزلیاتش پرداخته است .تا آن جایی که کمتر غزلی ویا بیتی رامی توان در دیوان اشعارش پیدا نمود که جلوه ای از قرآن و حدیث در آن مشهود نباشد واز جمله سوره هایی که بیشتر از سایر سوره ها مدّ نظر وی بوده سوره یوسف (ع) می باشد که ۱۵ بار در غزلیاتش از آن اثر پذیرفته است که بیشتربه شکل «تلمیح»می باشد.این سوره از نظر موضوع و قالب ، ویژگی های یک داستان کامل را دارد تا آن جا که خود قرآن نیز آن را «احسن القصص» نامیده است ودرحقیقت خداوند متعال آن رابرای دلگرمی حضرت رسول(ص)ویارانش درسال« عام الحزن»بازگومی نماید. حافظ علاوه بر مفردات و ترکیباتی چون یوسف، بیت الحزان، کلبه احزان، مسند مصر و ... ازمضامینی چون جمال یوسف (ع)، فروختن یوسف، به چاه افتادنش، فرمانروایی مصر، فراق و امید و وصال و در نهایت پیراهن یوسف اثرپذیرفته است .پیراهن یوسف ، یک بار توسط برادران حسودش ویک بار توسط نامادری اش ،زلیخا،موردحمله قرارمی گیردو یک بار هم که وسیله بینا شدن چشمان پدرش می شود..در حقیقت پیراهن یوسف، نماد جمال و شأن و شوکت و تقوای وی می باشد که همواره حافظ می خواهد حوادث داستان را با با شخص خودش و یا افراد مورد پسندش مقایسه نماید.
خطاهای ترجمه در باهم آیی های قرآنی با تکیه بر دیدگاه های نیومارک، بیکر و لارسون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسیاری از نظریه پردازان ترجمه به نقش باهم آیی در ترجمه اذعان کرده اند و در بخشی از مطالعات خود، نقش این پدیده زبانی در ترجمه را بررسی نموده اند، اما در حوزه ترجمه قرآن، هنوز این مسئله بررسی نشده است و با چالش های زیادی روبه روست. در پژوهش حاضر با تکیه بر دیدگاه های نیومارک، بیکر و لارسون از یک طرف، و ترجمه قرآناز طرف دیگر، یک تقسیم بندی جدید از چالش های ترجمه در باهم آیی های قرآنی، فارغ از تقسیم بندی نحوی آن، ارائه شده است و با استخراج شواهدی برای این چالش ها از ده ترجمه معاصر قرآن، راهکارهایی برای حل این چالش ها پیشنهاد می کند. جامعه آماری این پژوهش شامل صد باهم آیی قرآنی است که بر اساس معیار بسامد از قرآناستخراج شده اند و مواردی از باب نمونه در این مقاله به بحث گذاشته شده است. پنج چالشی که در باهم آیی های قرآنی فراروی مترجم است، عبارتند از: 1 برداشت نادرست از یک باهم آیی. 2 تفاوت بین درست بودن و طبیعی بودن معادل ها در زبان فارسی. 3 تفاوت ترتیب قرار گرفتن باهم آیی ها در زبان مبدأ و مقصد. 4 رعایت وحدت معادل. 5 یکسان سازی و هماهنگی در معادل ها و ترجمه واحد از باهم آیی های مختلف در قرآن. با عنایت به این چالش ها و راهکارهای پیشنهادی نگارندگان، می توان ترجمه ای شیواتر و رساتر از قرآنارائه کرد.
انواع بازنویسی و بازآفرینی های بهرام بیضایی از داستان های کهن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی و تحلیل شگردهای بازنویسی و بازخوانی در آثار ادبی بهرام بیضایی است. او نویسنده ای قاعده گریز و ساختارشکن است که در سطوح مختلف، ساختار ذهنی و زبانی خواننده و پیش فرض های متعارف و مقبول او را در هم می ریزد. نمایش نامه، فیلم نامه و برخوانی هایی که در این مقاله بررسی می شوند، عبارت اند از: اژدهاک، آرش، آهو، سلندر، طلحک و دیگران، پرده نئی، سیاوش خوانی، شب هزارویکم، و مجلس قربانی سنمار. دراین پژوهش، نخست، به شیوه توصیفی تحلیلی، شگردهای ادبی بیضایی معرفی می شوند، سپس، این شگردها در نمونه های انتخابی هدف بررسی و تحلیل قرار می گیرند. شگردهایی که بیضایی در بازخوانی و بازنویسی آثار کهن از آنها استفاده می کند عبارت اند از: 1. «بازآفرینی» اثر کهن که در دو سطح کلی «تغییر در چهارچوب کلی اثر» و «تغییر در خویش کاری های شخصیت ها» صورت می گیرد. 2. «بازنویسی» اثر کهن که به چند شیوه انجام می پذیرد؛ ازجمله «افزودن گفت وگو میان شخصیت ها»، «برقراری روابط علی و معلولی» و «تغییر در شیوه روایت گری».
سرچشمه های قرآنی اندیشه حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگر این سخن ویتگنشتاین را بپذیریم که زبان همان ذهن است و ذهن همان زبان، دیگر برای شناخت اندیشه هرکس و از جمله حافظ راهی جز تامل جدی بر آثار زبانی او نمی ماند. اما این، همه راه نیست بلکه پس از شناخت اندیشه، سرچشمه ها و آبشخورهای آن نیز باید شناسایی شود تا راز وجودی این معجزه زبانی و ادبی آشکار گردد. در این میان، توجه به تصریحات گوینده و صاحب سخن، در درجه اول از اهمیت قرار دارد. چرا که ما را به دور از لغزش ها و خودپنداری ها به سرمنزل مقصود می رساند. بدین منظور، در این نوشتار کوشیده ایم تا به معرفی نکاتی بپردازیم که اندیشه حافظ و مآلاً سرچشمه های اصلی ، خاصه ریشه های قرآنی آن را آشکار می کند. این نکات برگرفته از سخن حافظ ، بویژه تصریحات او بر مبنای گزارش قزوینی - غنی و نیز خانلری است ، البته با پرهیز از تاویلات شخصی و پیرایه های ناهمگون با متن و در واقع مطابق با اصول هرمنوتیک. امید که این مجموعه بتواند مفید و راهگشا باشد.
بررسی رجعت نوستالژیک به عناصر فرهنگ عامّه در دو منظومة «یادِتِن» و «مارووزو»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شعر محلی یکی از جلوه گاه های فرهنگیِ هر قومی است. دو بومی سرودة «یادِتِن» اثر صالح سنگبُر و «مارووزو» از فرامرز شکوری که مورد نخست به گویش فارسی بندرعباسی و دومی به گویش گیلکی آبکناری سروده شده اند، آینة تمام نمای فرهنگ عامّة دو قوم ساکن در بندرعباس و بندرانزلی هستند. هر دو سروده بازتاب رجعت حسرت بار شاعر به روزگار گذشته است. در این پژوهش، تلاش می شود مؤلفه های نگاه نوستالژیک این دو شاعر به عناصر فرهنگیِ جامعه ای که در آن زیسته اند، بررسی شود. به همین منظور، مفاهیم نوستالژیک این دو منظومه زیر دو عنوان کلیِ خاطرة فردی و جمعی مورد تحلیل و مقایسة تطبیقی قرار گرفته است. بررسی این مقاله نشان می دهد با وجود آن که هر دو شاعر در بهره گیری از مؤلفه های نوستالژی اشتراک دارند اما میزان، نحوه و اهداف کاربرد عناصر فرهنگ عامّه در دو منظومه تفاوت هایی دارد.