مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
دیو سپید
حوزه های تخصصی:
این مقاله به شناسایی بنیادهای اساطیری و حماسی داستان دیوان مازندران در شاهنامه با توجه به پیشینة آنها در متون اوستایی، پهلوی، سغدی و ... می پردازد. نخستین سرچشمه های اساطیری و حماسی دیوان مازندران در متون اوستایی و پهلوی است. در این متون دیوان مازندران در دو ساختار مینوی و انسان گونه ظاهر شده و در برابر اهورامزدا، ایزدان و انسان ها قرارمی گیرند. اما داستانی مستقل در کتاب نهم دینکرد آمده که چارچوب حماسی داستان دیوان مازندران را بوجود آورده است. در این داستان دیوان مازندران انسان هایی غول پیکرند که در برابر فریدون قرارمی گیرند و این روایت به گزارش نخست کوش نامه منتقل می شود. انسان های غول پیکر در گزارش دینکرد و کوش-نامه با گذر از داستان های نریمان و دیوان مغرب، سام و نره دیوان مازندران و رستم نامة سغدی دارای گوهر اهریمنی شده و به دیوانی از تبار اهریمن با نیروهای جادویی و کردارهای فرابشری دگرگون می شوند. در پایان داستان دیوان مازندران پس از اسطوره زدایی به گزارش دوم کوش نامه انتقال می یابد.
بررسی پیرنگ، شخصیت پردازی، توصیف، زاویه دید و تصویرپردازی در داستان نبرد رستم با دیو سپید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان نبرد رستم با دیو سپید، منزل هفتم از منازل هفتگانه رفتن رستم به مازندران است. این مقاله شامل دو بخش است. در بخش اول مقاله یا مقدمه، اطّلاعاتی در مورد مسأله تحقیق و سؤال های پژوهش بیان می شود. بخش دوم مقاله شامل شش فصل است. در فصل اول طرح داستان نبرد رستم با دیو سپید بررسی می شود و رویدادهایی که در طراحی ساختار داستان مؤثّر است، ارائه می شود. شخصیت پردازی در داستان در فصل دوم ارزیابی می شود. در این فصل، شخصیت های اصلی و فرعی را به طور کامل معرفی می کنیم و ویژگی های شخصیتی آنها را که در داستان بیان شده است، ارائه می دهیم. در فصل سوم، روش فردوسی در توصیف رویدادهای داستان بیان می شود. در این فصل، فردوسی با کاربرد و ترکیب شیوه های توصیف؛ توصیف به وسیله کنش ها، توصیف یا توضیح مستقیم و توصیف به یاری گفت و گو؛ توانسته است فضای داستان را برای مخاطب به صورت زنده و مستقیم طراحی کند. زاویه، دید داستان در فصل چهارم ارزیابی می شود. دیدگاه این فصل آن است که فردوسی با وجود رهبری و هدایت بیرونی شخصیت ها، در بخشی از صحنه ها، زاویه دید را از دانای کل به زاویه دید اول شخص و دوم شخص تغییر می دهد. فردوسی با کاربرد این شیوه توانسته است، رویدادهای داستان را در فضایی زنده به مخاطب ارائه بدهد. در فصل پنجم نیز روش تصویر پردازی فردوسی در این داستان با کاربرد صنایع ادبی و صور خیال ارزیابی می شود و دیدگاه ها و نتایج حاصل شده از این پژوهش نیز در پایان و در فصل ششم ارائه می شود.
دماوند در اساطیر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دماوند در اساطیر ایرانی مرکز جهان و جایگاه میترا و گیومرد، نخستین انسان، پنداشته شده است. جمشید سوار بر گردونه ای که دیوان آن را می کشیدند، سفری هوایی از دماوند به بابل داشت. ضحاک در دماوند به جمشید تاخت. فریدون در روستایی نزدیک دماوند به دنیا آمد؛ زیرا مادرش به آنجا پناه برده بود. ضحاک تا پایان جهان در دماوند زندانی است. منوچهر در دماوند زاده شد و آرش کمانگیر تیرش را از کوه دماوند پرتاب کرد. دیو سپید در دماوند مسکن دارد و دخترش در صخره های آن می زید و سرگرم نخ ریسی است. اژدها در نزدیکی همین کوه در خواب به رستم بر می خورد. چکاد هرا یا قله البرز 180 روزنه در خاور و 180 روزنه در باختر دارد که خورشید هر روز از یکی از روزن های خاور به روزنه ای در باختر رهسپار می شود. در این جستار به بررسی و تحلیل جنبه های گوناگون اساطیری کوه دماوند و شخصیت های مرتبط با آن می پردازیم.
بررسی برخی همپوشانی ها و اختلافات بین شاهنامه، گرشاسب نامه و کوش نامه در مورد جمشید،فریدون، مازندران و . . .(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۷۷
89-106
حوزه های تخصصی:
در اواخر عهد ساسانیان و اوایل دوره اسلامی، تاریخ باستانی ایران از صورت شفاهی بیرون آمده و با نام خدای نامه به کتابت در آورده شده است. این نوشته ها چون خشک و بی روح بود و خارج از طبع خواننده، کسانی مانند فردوسی آنها را به نظم کشیده و با اضافه کردن ظرایف و صنایع ادبی حال و هوایی دلنشین به آن نوشته ها بخشیدند. حماسه سرایان قرون پنجم و ششم هم شاهنامه فردوسی را اصل قرار داده، کاستی های آن را با نوشتن حماسه های دیگر کامل کرده و هرکجا که به اختلافی در روایات برخورد کرده یا سخنی را لازم به توضیح می دیدند، به شرح و رفع موضوعات می پرداختند. در این مقاله به تحقیق در نوشته های اسدی طوسی و ایرانشاه ابی الخیر پرداخته شده است. این دو تن از کسانی هستند که در کتابهای خود با نام گرشاسب نامه و کوش نامه اختلاف روایتهای خود با شاهنامه فردوسی در مورد جمشید، برمایه، دیو سپید و مازندران را با اسلوبی بسیار دلنشین، بیان کرده و به شرح آن پرداخته اند.
مضامین مرتبط با نبرد رستم و دیو سپید در شاهنامه های مصور عصر صفوی از منظر نشانه شناختی
منبع:
فردوس هنر سال دوم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷
96 - 113
حوزه های تخصصی:
بیان مساله:رویدادهای مرتبط با نبرد رستم و دیو سپید در شاهنامه فردوسی بارها توسط نگارگران ایرانی تصویرسازی شده است. علی رغم پژوهش های متنوعی که پیرامون تفسیر و نشانه شناسی روایت فردوسی از خوان هفتم رستم (نبرد با دیو سپید) صورت گرفته است، در بحث نشانه شناسی تصویر و پژوهش های حیطه نگارگری به این مهم کمتر پرداخته شده است. لذا مساله اصلی این مقاله چگونگی تصویرسازی از دیو سپید در انواع نگاره های دوران صفوی در ایران در نظر گرفته شده و به صورت موردی به تحلیل کارکردهای نمادین این اسطوره در نگاره های شاهنامه طهماسبی، شاهنامه شاه عباسی و شاهنامه قوام ابن محمدشیرازی، شاهنامه شاه اسماعیل دوم، شاهنامه شاملو و شاهنامه ۹۵۳ ه ق پاریس پرداخته شده است.هدف: هدف اصلی این مقاله شناخت مضامین مرتبط با «نبرد رستم و دیو سپید» و چگونگی بازنمایی دیو سپید در شاهنامه نگاری عصر صفوی می باشد.سوال: شخصیت دیو سپید در شاهنامه نگاری دوران صفوی چه مضامینی را بازتاب داده و بر چه عناصر نمادینی دلالت دارد؟روش: مقاله پیش رو به روش توصیفی تحلیلی به انجام رسیده و جمع آوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای میسر گشته است. تحلیل داده های پژوهش نیز با رویکرد به نشانه شناسی تصویری صورت پذیرفته است.نتیجه گیری: نتایج حاصل از مطالعات صورت گرفته در این پژوهش حاکی از آن است که دیو سپید در نگارگری دوران صفوی نمادی از شر، درماندگی و بدخویی است که در برابر قهرمان حماسی ایرانیان یعنی رستم در خوان هفتم مغلوب گشته است. شیوه ترسیم پیکر دیو سپید از الگویی کمابیش یکسان در اکثر نگاره های این دوران برخوردار است که ریشه در سنت نگارگری ایران دوران تیموری دارد و با توصیفاتی که فردوسی از آن در روایت شاهنامه آورده است تا حد زیادی منطبق است.* واژگان کلیدی: شاهنامه، دیو سپید، عصر صفوی، شاهنامه نگاری