فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
نظر به اهمیت شناخت پیشینه پژوهش در هر رشته ای و نیز ضرورت آسیب شناسی تحقیقات قبلی جهت بالا بردن سطح علمی آن رشته، مقاله حاضر پایان نامه های گروه زبان و ادبیات عربی دانشگاه اصفهان را در نیم قرن اخیر بررسی کرده است. روش بررسی، توصیفی، نقدی و آماری است. جامعه آماری این پژوهش 289 پایان نامه است که 23 عدد از آن ها مربوط به کارشناسی ارشد مترجمی زبان عربی بوده و نیز 31 پایان نامه در مقطع دکتری را شامل می شود. این پژوهش به ارائه آمار پژوهشگران در مراحل مختلف تحصیلی (کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری) از لحاظ جنسیت، زبان پایان نامه ها، نوع و موضوع آن اقدام کرده است.
بدون شک انجام چنین پژوهش هایی به آگاهی پژوهشگران در زمینه زبان و ادبیات عربی می انجامد که خود عاملی برای جلوگیری از انجام تحقیقات تکراری است.
داده های آماری پژوهش حاضر حاکی از وجود تعداد فراوان پایان نامه ها در این گروه است که این امر خود بیانگر توجه وافر استادان و دانشجویان گروه زبان و ادبیات عربی در دانشگاه اصفهان به پژوهش های علمی و ادبی است، این در حالیست که پایان نامه های مذکور دارای معایب و اشکالاتی از جمله: خطا در عناوین، عدم تناسب بین عنوان و محتوای پایان نامه، عدم توجه به نگارش چکیده برای پایان نامه و غیره می باشد.
نقدی برکاربرد آمار در پژوهشهای ادبی با معرفی نرم افزار SPSS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله نقدی جدی بر سه نوع تحقیق ادبی است که در سال های اخیر در نشریات علمی پژوهشی فراوان به چاپ رسیده اند و در آن از روش های آماری استفاده شده است. نوع نخست تحقیقاتی است که با تکلف فراوان انجام شده و تنها از آمار توصیفی برای تجزیه و تحلیل استفاده شده است .این نوع تحقیقات می توانستند با استفاده از روش های آمار استنباطی به مراتب مفیدتر باشند. نوع دوم تحقیقاتی هستند که به علت نا آشنایی محققان با اصول علم آمار ، دارای اشتباهات فاحش هستند و نتایج آنها اساساً نادرست است. نوع سوم تحقیقاتی هستند که حاوی نتیجه گیری هایی هستند که هیچ دلیلی برای آنها ارائه نشده است. در حالی که برای اثبات می بایست از روش های آماری استفاده می شد.
در این مقاله ابتدا نقایص روش توصیف و تحلیل هرسه نوع تحقیقات یادشده نشان داده و در هر بخش مثال هایی عینی از مقالات علمی پژوهشی چاپ شده ارائه شده است. سپس به معرفی برخی روشهای مفید آماری و نیز معرفی مختصر نرم افزار آماری spss که یکی از پرکاربردترین و مفیدترین نرم افزارهای تحقیقاتی است ، پرداخته می شود.
طرح مباحث اغراق، التفات، انسجام، گفت و گو و لحن در علم معانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تشبیه مرکب و صور آن در ادب فارسی
حوزههای تخصصی:
ضرورت تصحیح انتقادی دیوان خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیوان خواجوی کرمانی که شامل قصاید، غزلیات، قطعات، ترکیبات، ترجیعات، مسمط ها و رباعیات اوست، با همه اهمیتی که از جنبه های متعدّد می توان برای آن متصوّر بود، از جمله دیوان هایی است که تاکنون بیش از یک بار تصحیح نشده است. این تصحیح به اهتمام احمد سهیلی خوانساری در سال ۱۳۳۶ صورت گرفته که اشکالات فراوانی دارد. از جمله اشکالاتی که به این تصحیح وارد است، این نکته است که از همه نسخه های موجود دیوان استفاده نشده. نیز از نسخه ای که نسخه اساس آن تصحیح بوده بکرّات و بی هیچ دلیل متن پژوهی عدول شده است. در این مقاله جوانب مختلف این تصحیح ارزیابی شده است و در خلال آن نمایان می شود که تصحیح دیوان یکی از بزرگ ترین شاعران زبان فارسی تا چه اندازه از شیوه تصحیح انتقادی به دور افتاده است.
نقدی بر کتابشناسی ادبیات داستانی معاصر فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به همت گروه ادب معاصر فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی کتابشناسی ادبیات داستانی معاصر فارسی زیر نظر فریده رازی و با همکاری عذرا شجاع کریمی و آزاده گلشنی در سال 1390، در قطع رحلی بزرگ، با سه پیوست و در 18+ 686 صفحه منتشر شد. این کتاب 7069 مدخل و اطلاعات کتابشناسی 14046 اثر از مشروطه تا 1389ش را دربرمی گیرد. کتابی که با توجه به نقش ارجاعی ناشر آن، می بایست از اغلاط و خاصه اغلاط فاحش مبرا باشد، متأسفانه آغشته به انواع اشتباهات و کاستی هاست تا آن جا که ناشر پس از مدتی در بهار 1391 غلط نامه ای را تحت عنوان مستدرک تهیه و همراه کتاب روانه بازار کرد که متأسفانه این غلط نامه با وجود نشان دادن بسیاری از اغلاط کتابشناسی..، خود دچار کاستی ها و اشتباهاتی دیگر شده است. سعی ما در این جا نشان دادن پاره ای از اشتباهات و بی دقتی های این دو منبع و در نتیجه جلوگیری از گمراه شدن مخاطب کتابشناسی.. و مستدرک آن در تحقیقات و آگاهی های خود است.
نگاهی به عوامل موسیقی ساز در تمهیدات عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت های بدیعی افزون بر کارکردهای زیباشناسانه ی خود تأثیرات گوناگونی بر کلام می گذارند. موسیقی درونی یکی از اثرات صنایع بدیعی است که می تواند نقش مهمی در زیباسازی کلام و تأثیر آن بر مخاطب داشته باشد. منظور از موسیقی درونی، موسیقی ای است که با استفاده از صنایع بدیع لفظی به وجود می آید. صنایعی که باعث می شوند کلمات به وسیله ی تشابه و تجانس هر چه بیشتر مصوتها و صامتها به یکدیگر وابسته شوند و بین آنها رابطه ی آوایی محسوسی ایجاد شود. باید توجه داشت که تکرار رکن اصلی موسیقی درونی است و اساسی ترین خصوصیت موسیقی به شمار می رود؛ زیرا اگر تکراری نباشد نه تنها وزن بلکه آهنگ هم به وجود نمی آید. در واقع هم در نت های موسیقی و هم در هجاهای کلمات و جملات شعر، تکرار اهمیّت دارد. مقوله های تکرار، واج آرایی، جناس و سجع از جمله صنایع بدیعی هستند که در ایجاد موسیقی درونی شعر نقش عمده ای ایفا می کنند. در این پژوهش برآنیم با رویکردی توصیفی-تحلیلی به عوامل موسیقی ساز تمهیدات به عنوان نمونه ای از شعر منثور بپردازیم. برآیند تحقیق نشان از آن دارد تکرار از جمله صنایع بدیعی است که ضمن ایجاد موسیقی در این اثر منثور، کمک شایانی به القای مفاهیم و معانی مورد نظر عین القضات می کند.
سیمای معشوق و عناوین و القاب شاعرانه ی او در اشعار به جای مانده از رودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نظریاتی که درباره ی خاستگاه قالب غزل بیان شده این است که تغزل قصاید را سرچشمه و اساس قالب غزل در قرن های بعد می دانند؛ از دیگر سوی می دانیم که تغزل قصاید در حقیقت پیش درآمدی است که در آن از ذکر محاسن محبوب و حکایت عشق و عاشقی یا وصف مناظر طبیعی از قبیل بهار، خزان و... بحث می شود. این پژوهش که به روش تحلیل و توصیف اشعار به جای مانده از رودکی انجام شده، بر آنست که چهره ی معشوق شعر رودکی را بر اساس تغزل قصاید وی ترسیم کند و القاب شاعرانه ای را که در حقیقت بر پایه ی صور خیال بنا شده و بر اثر بسامد فراوان تکرار، حالت استعاری و تشبیهی خود را از دست داده و به تدریج به نامی شاعرانه برای معشوق بدل شده است، نشان دهد. رودکی در توصیف این معشوق که گاهی با ممدوح یکی می شود، فقط به تصویر شاعرانه ی آنچه در مجموعه صورت قرار دارد، پرداخته است. معشوق اشعار او کاملاً زمینی است با صورتی سپید و سرخ؛ ابروان کشیده، گیسوان سیاه و تابدار؛ دهانی تنگ و لبانی سرخ، با چشم های مخمور که با القابی نظیر آفریدگار، بت، بهار، پیمبر، ترک، جعد موی، غالیه بوی، سمن، پری، جانان و...نامیده شده است
لزوم تصحیح انتقادی دیوان سید حسن غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید حسن غزنوی (م 556ق) از شاعران توانایی است که شعر و شخصیّت او به دلیل زندگی در یکی از پربارترین دوره های شعر فارسی، چنان که باید شناخته نشده است. دیوان وی نخستین بار با اشکالات بسیار در سال 1328ش. به تصحیح محمّدتقی مدرّس رضوی، منتشر شده است. این اشکالات در چند حوزه ذیل قابل بررسی است: شیوه تصحیح (مشخص نبودن نسخه اساس و ترتیب استفاده از سایر نسخه ها، مشخص نبودن منبع ابیات و اشعار، نقص نسخه ها)؛ نسخه بدل ها (ذکر نسخه بدل ها بدون علامت (/ رمز) نسخه، عرضه ناقص نسخه بدل ها، ترجیح حاشیه بر متن، یکسانی حاشیه و متن)؛ صورت های نادرست؛ افتادگی ها (اشعار، ابیات)؛ اشکالات کلّی (تکرار ابیات و اشعار، غلط های چاپی، نداشتن تعلیقات و نقص در نمایه های پایانی، استفاده از منابعی با چاپ های غیرعلمی). گذشته از نکاتی همچون تعیین و توضیح شیوه مشخص تصحیح و عرضه کامل نسخه بدل ها با رعایت جانب امانت که از اصول اولیه و بدیهی تصحیح علمی است و قطعاً باید در تصحیح انتقادی این دیوان مدّ نظر قرار گیرد؛ امروزه نسخه هایی معتبر از دیوان این شاعر نیز به دست آمده است که بسیاری از اغلاط، تصحیف ها و افتادگی های چاپ مدرس را رفع می کند. در این مقاله با ارائه نمونه های متعددی از کاستی های طبع مدرس بر لزوم تصحیح مجدّد دیوان سید حسن غزنوی تأکید شده است.
بررسی مقایسه ای آرای بهار و نیما یوشیج درباره ی شعر و شاعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب مشروطه یکی از مهمترین عوامل تحوّل در حوزه ی سیاست، اجتماع، فرهنگ و ادبیات در عصر حاضر به شمار میرود. از نتایج مهم این نهضت، تفکیک و تقسیم جامعه ی ایران به دو دوره ی سنتی و مدرن است؛ این تقسیمبندی در ادب مشروطه و معاصر نمود تام و تمام داشته است. از جمله نتایج برخورد سنت و مدرنیسم در عرصه ی شعر فارسی پیدایی شیوه ی جدیدی موسوم به شعر نیمایی است که همگام با شعر کلاسیک تا امروز جریان دارد. این جستار بررسی و مقایسه ی آرای دو شاعر همدوره، ملک الشعراء بهار به عنوان آخرین نماینده ی برجسته ی شعر کلاسیک و نیما یوشیج به عنوان نخستین چهره ی شاخص شعر مدرن درباره ی شعر و شاعری است و از جمله اهداف آن نشان دادن کشمکش بر سر سنّت و تجدّد در حوزه ی شعر و شاعری ـ که به تبع فضای کلی جامعه پدید آمده بود- است. فرضیه ی پژوهش حاضر شناخت میزان تأثیرپذیری بهار و نیما از سنت و مدرنیسم است. نتیجهای که پس از دستیابی به نقاط اشتراک و افتراق آرای بهار و نیما به دست آمده، نشان میدهد که تکیه ی زیاد بهار به سنّت سبب شده است که وی نوجویی را منحصر به محتوای تازه دانسته، نسبت به عناصر ساختاری شعر نگاهی سنّتی و محافظهکارانه داشته باشد؛ اما نیما به سبب آشنایی با ادبیات و مکتبهای ادبی غربی و احساس ضرورت نوجویی در شعر فارسی به مرور از سنّت شعر فارسی فاصله گرفته، به نوآوری همهجانبه در حوزه ی عناصر ساختاری شعر روی آورده است.
مقایسه ساختار داستان در دو اثر عطار با تکیه بر دو الگوی جدید ساختارگرای داستان نویسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات کهن فارسی به دلیل وسعت دامنه و عمق محتوا مسائل پژوهش نشده فراوانی دارد. یکی از قالب های ادبی در متون گذشته فارسی، ساختار داستان مینی مال و داستان بلند است. در این پژوهش، چارچوب ساختاری دو اثر از عطار (مصیبت نامه و منطق الطیر) را براساس دو الگوی لباو و والتسکی (1967) و گریماس (1966) بررسی کرده ایم. فرضیة نگارندگان این است که ساختار داستان های مصیبت نامه به دلیل اینکه به قصه و حکایت شبیه است (ازلحاظ پیرنگ و وجود درس اخلاق)، با الگوی لباو و والتسکی مطابقت دارد؛ ولی ساختار کلی داستان منطق الطیر به دلیل شباهت به داستان بلند، مطابق معیارهای الگوی گریماس است. اگر چه در منطق الطیر نیز حکایت های کوتاه فراوانی هست که براساس الگوی لباو قابل بررسی است، مقصود ما در این پژوهش، ساختار کلی کتاب به عنوان یک داستان بلند است. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای است. نخست به بررسی ساختار داستان مینی مال در مصیبت نامه و انطباق آن با الگوی لباو و در گام بعدی به بررسی ساختار داستان بلند در منطق الطیر و مطابقت آن با الگوی گریماس می پردازیم و در پایان به این نتیجه دست می یابیم که انطباق دو الگوی ساختاری نام برده بر آثار یک نویسنده علاوه بر تفاوت در زبان و ساختار این آثار، تفاوت های ساختاری این دو الگو در قالب های ساختاری مختلف را نیز نشان می دهد.
مقاله به زبان عربی: رهیافتی فرمالیستی به خطبه ولایت امام علی (ع) (دراسة شکلانیة لخطبة الولایة للإمام علی (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از نظریه فرمالیست هایی چون یاکوبسن و ویکتور شکلوفسکی به تحلیل و بررسی زیباشناختی خطبه ""ولایت"" امام علی(ع) پرداخته ایم. به باور فرمالیست ها این فرم Form و شکل است که مضمون و محتوا را می سازد. در این جستار با بررسی ویژگی های دستوری، آوایی، واژگانی و صور بیانی با توجه به قالب کل و اندامور خطبه، و نیز با توجه به مضمون و محتوا، سخنان امام را بررسی کردهایم و در نتیجه به ساختار مضمونی ژرف رسیده ایم که شاید جز با نقد فرمالیستی میسر نبود. ساختار این خطبه یکسره بر تباین و تقابل بنا گردیده است. تقابل و رویارویی میان: پرهیزگاران و نابکاران، حق و باطل، تقوی و شبهات، آرامش و آشوب. تقابلی که تاریخ اسلام از آغاز تا پایان خلافت امام، شاهد آن بود. امام با نگاه تیزبین و اندیشه ژرف نگر خویش این تقابل، رویارویی و آشوب زدگی را پیش بینی می کرد، از این رو امام در این خطبه با بیانی پرشکوه لحنی استوار، احساسی عمیق، عاطفه ای صادق، تخیلی آفریننده و تیزپر و با وزنی پرهیمنه، گیرا و مهابت انگیز به تبیین آن پرداخت.
نماد
بررسی عنصر موسیقی در آثار منثور قرن پنجم و ششم (با تأکید بر آثار فارسی احمد غزالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شاهنامه، زبانی شگفت انگیز، خاص و در عین حال ساده و نزدیک و هم جوش با ذهن مخاطب توصیف شده است. راز و رمز این تقرّب، البته پیچیده است و بسادگی نمی توان از همه جوانب آن پرده برداشت. کار درست و شایسته ، در حوزه زبان شاهنامه، بررسی همه ابعاد و زیر و بم آن از جهات گوناگون است، کاری که شگرف است و تنها در سایه تحقیق دقیق و همراه با تجربه ها و دانش های گوناگون، ممکن و میسّر است. هدف نگارنده از ارائه این مقاله، پرداختن به مقوله ای بسیار جزئی و در عین حال با اهمّیّت در زبان شاهنامه است. معرفی و تحلیل نوعی حذف در زبان شاهنامه چیزی است که به گمان ما، دانستنش بر هر شاهنامه خوان و شاهنامه پژوهی، بایسته است. دستاورد شناخت این مقوله از حذف، می تواند دست کم در چهار موضوع نسخه شناسی، معناشناسی، آشنایی با شیوه ای از بلاغت و نحو زبان شاهنامه، مورد استفاده قرار گیرد؛ با این حال هرگاه ما از کم و کیف این تحقیق آگاه گردیم؛ با این که این ویژگی به زبان فردوسی منحصر نبوده است؛ پی خواهیم برد که چگونه شاعر، در سراسر شاهنامه، با کاربرد آن به عنوان یکی از تکنیک های زبانی، زمینه وحدت زیبایی و معنایی را برای متن خویش فراهم آورده است. کثرت نمونه هایی که در این جا ارائه می گردد، از گرایش فردوسی به بیان گفتار، از طریق همین شیوه زبانی خبر می دهد. این مقوله حذف که عجالتاً به «حذفی غریب» نام گذاری می شود؛ پیش از این در هیچ گفتاری نقل نگردیده و این مقاله برای نخستین بار بدان می پردازد
واکاوی استعاره مکنیه (کنایی)
حوزههای تخصصی: