فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
نگاهی به مضامین موسوی و زیبایی های آن در دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
" دیوان خاقانی از این ویژگی برخوردار است که مضامین دینی را در آیینه خود می نمایاند. شکوه و صلابت اشعار خاقانی و عناصر تشکیل دهنده آن که در بسیاری از موارد از باورهای دینی سرچشمه می گیرد، دریایی مواج را در ذهن خواننده تداعی می کند که امواج نیرومند آن، کاربرد هنرمندانه آن باورهاست. ماجراهای زندگی حضرت موسی (ع) یکی از آن مضامین دینی است که در جای جای دیوان خاقانی ظهور و تجلی یافته است. موضوعاتی چون تولد موسی (ع)، پرورش وی در درگاه فرعون، برگزیده شدن به پیامبری، فراخواندن فرعون به حق و مبارزه بر ضد وی و خلاصه تمامی مطالبی که در قرآن کریم، تفاسیر و قصص در مورد حضرت موسی نقل شده است، دستمایه شعر خاقانی می شود؛ بطوری که گاهی در یک بیت از چند تلمیح برای ارایه تصویر هنری پرداخته شده در ذهن خود استفاده می کند. از آنجا که خاقانی شاعری آفرینشگر و نوآور است و بر سخن و سخنوری تسلطی شگرف دارد، مضامین مذکور را چنان در اشعار خود درهم می تند و به کار می برد و بعد زیبایی شناسی سخنانش چنان ژرفایی می یابد که می توان گفت در میان شاعران پارسی گوی بی مانند است و همین ویژگی ها مزیت خاقانی بر دیگر شاعرانی است که به این موضوعات پرداخته اند.
در این مقاله نمونه هایی از موضوعات گوناگونی که به زندگی حضرت موسی (ع) مربوط است و در اشعار خاقانی به کار رفته، از منظر زیبایی شناسی و ابعاد مختلف آن بحث و تحلیل شده است و سعی شده معیارهای زیبایی های شعر خاقانی و لایه های پنهان آن در موضوع فوق روشن شود.
"
نقد کهن الگویی غزلی از مولانا
حوزههای تخصصی:
"نقد آرکی تایپی از نظریه های مدرن در نقد ادبی و مبتنی بر نقد روان شناختی است و بر اساس آرای روان شناس معروف سوئیسی کارل گوستاو یونگ بنا شده است. دراین نوع نقد به مطالعه و بررسی کهن الگوهای اثر می پردازند و نشان می دهند که چگونه ذهن شاعر و نویسنده، این آرکی تایپ ها را که محصول تجربه های مکرر بشر است و در ناخودآگاهی جمعی وی به ودیعه گذاشته شده جذب کرده، و آنها را به شیوه ای سمبولیک نمایش داده است.
هدف این مقاله هم بررسی یکی از غزل های مولوی از منظر نقد کهن الگویی است. نگارنده تلاش می کند تا ضمن توضیح مختصری درباره این نوع نقد نشان دهد که جان آگاه مولانا با ژرف بینی و کنکاش در حقایق هستی توانسته است صورت های مثالی نخستین را دریابد و آنها را در غزل های خود به صورت ناخودآگاه به کار ببرد. مضمون کهن الگویی حاکم بر فضای غزل مورد بحث با مطلع:
مرده بدم زنده شدم، گریه بدم خنده شدم دولت عشق آمد و من، دولت پاینده شدم
آرکی تایپ مرگ و ولادت مجدد است. در بحث از نظریه مرگ و ولادت مجدد به داستان های قرآن و کتاب مقدس اشاره می شود. از نظریونگ ولادت مجدد یکی از بنیادی ترین اعتقادهای بشری است که ناشی از این همانی بین بشر و چرخه طبیعت است. در این غزل جز نظریه ولادت مجدد، کهن الگوی پیر خردمند، قهرمان و موقعیت های کهن الگویی سفر، طلب و تشرف نیز دیده می شود.
"
محتوای جامعه شناختی گلستان سعدی
حوزههای تخصصی:
گلستان سعدی به عنوان اثری که از جملهء آثار موفق جهان و ایران قرار دارد، میتواند نمونهای عالی و مهم در تاریخ ادبیات ایران به شمار آید که در صورت تحلیل جامعهشناختی آن، قادر خواهیم بود ضمن ورود روشمند به تحلیل جامعهشناختی آثار ادبی ایران، از منظر جامعهشناسی تاریخی، امکان درک و فهم جامعهشناختی دورهای از تاریخ بغرنج و مهم ایران و توصیفی جامعهشناختی از وضع اجتماعی و فرهنگی آن عصر را فراهم آوریم. در این راه امکان درک و توصیف نهادهای مهم اجتماعی در قرن هفتم از جمله نهاد سیاست، حکومت،خانواده، اقتصاد، دین و آموزش و پرورش و همچنین اطلاعاتی در خصوص نقشها و هنجاری اجتماعی در متن نهادهای اجتماعی به دست میآید که به همراه سایر اطلاعات موجود در گلستان سعدی میتواند تصویری نسبتاً کامل از یک جامعه ارایه نماید.در این مقاله کوشیده شده است تا از این منظر گلستان مورد بررسی قرار گیرد.
بررسی و تحلیل داستان دژ هوش ربا براساس نظریات یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان دژ هوش ربا یا قلعه ذات الصور آخرین حکایت بلند و ناتمام مثنوی معنوی است. موضوع این داستان تلاش سه شاهزاده جوان برای وصال با شاهزاده خانم چینی است. در این مقاله برآنیم تا با روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانه ای، برخی نمادهای کهن الگویی در این داستان را براساس اندیشه های کارل گوستاو یونگ درباره کهن الگو تفسیر کنیم. این پژوهش نشان می دهد که امر مقدس وصال در این داستان تعبیری عرفانی از خویشتن یابی برای نائل آمدن به جایگاه رفیع انسان کامل است. ﻣﻌﺸﻮق ﯾﺎ زن در این داستان ﺗﺼﻮﯾﺮی از آنیما یا ﮐﻬﻦالگوی ﻣﺎدﯾﻨﻪ روان اﺳ ﺖ ﮐ ﻪ ﺑ ﻪ ﮔﻮﻧ ﻪای رؤﯾﺎﯾﯽ ظاهر می شود تا در مراحل دشوار سفر، قهرمان وجوه تاریک خویشتن را بشناسد و جسم و جان را از هرگونه تعلقات مادی و خودخواهی تطهیر نماید؛ به عبارت دیگر، شاهزاده خانم چینی جنبه ناهشیار شخصیت شاعر و سه شاهزاده جوان است که در قالب زنی باوقار و نجیب ظاهر می شود تا آنها را برای یکی شدن با حقیقت ازلی و ابدی راهبری کند.
دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی
حوزههای تخصصی:
مشاهدات عادی نشان می دهد که شکل گیری دانش زبانی در روند زبان آموزی همانند رشد اندامها و فعالیتهای زیستی دیگر به طور طبیعی و کم وبیش یکسان نزد همه افراد به انجام می رسد؛ به این معنی که در ذهن سخنگویان هر زبان به طور ناخوداگاه و کاملا طبیعی دانش مشترکی درباره زبان محیط شکل می گیرد که آنان را تا پایان عمر به تولید و درک گفتار و نوشتار و نیز تنظیم اندیشه و برخی کارکردهای دیگر توانا می سازد. همچنین پژوهشهای بیشتر نشان داده است که تنها با فرض وجود اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی که از راه وراثت زیستی در ذهن انسان پدید می آید، توضیح شکل گیری دانش زبانی ممکن می شود. توصیف دقیق دانش دستوری زبانهای گوناگون که به آن دستور زبان زایا گفته می شود و جستجوگری در آنها، نظام اصلها و ویژگیهای زبانی همگانی را نیز آشکار می نماید.در این مقاله، کوشش می شود که با اشاره به برخی داده های زبان فارسی، اثبات فرض دستور زبان همگانی و شکل گیری دانش زبانی به عنوان ویژگی خاص نوع انسان بررسی و ارائه گردد.
قافیه و مضمون آفرینی با تکرار قافیه در غزلیات صائب تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قافیه یکی از مزایای عمده کلام موزون است که هم در موسیقی شعر نقش اساسی دارد و هم مرکز ثقل بیت و مایه توجه مخاطب است. از مهم ترین ویژگی های قافیه این است که عواطف شاعر را سامان می دهد و مخاطب را مجبور می کند که دوباره بازگردد و درباره بیت بیندیشد.
در ادب کهن فارسی تکرار قافیه به عنوان عیوب شعر شناخته شده است، اما شاعران سبک هندی مانند طالب آملی و صائب تبریزی، قافیه را به کرات در غزل هایشان تکرار کرده اند و در اندیشه آنان، این کار نه تنها از زیبایی شعرشان نکاسته است، بلکه نشانگر ظرافت و نازکی خیال آنان است. زیرا شاعر سبک هندی، شاعر خیال و مضمون است. از این رو هرچه شاعر در مضمون پردازی خبره باشد، در این سبک استادتر است.
می توان گفت در 60 الی 65 درصد از غزلیات صائب، تکرار قافیه وجود دارد. اما وی با تکرار قافیه، ذهن نازک اندیش خویش را به مخاطب نشان می دهد، زیرا او هر قافیه را به عنوان عنصری جدید با مضامین و واژگان جدید پیوند می دهد، تا آن جا که همان واژه ی تکراری در بیتی دیگر زمینه ساز مضامین دیگر می شود. او از این تکرار تداعی معانی جالبی می آفریند و گاه نیز واژگان تکراری را با معناهای متفاوت یا دلالت های ضمنی آن ها به کار می گیرد.
در این پژوهش که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است، به بررسی سازوکار صائب با تکرار قافیه در غزل می پردازیم.
صوت آواها و نظریه منشأ زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه منشأ زبان یکی از مهمترین مسائل زبانشناسی است که پیوسته در طول تاریخ، موجد آرا و نظریات خاصی در این خصوص بوده است و دانشمندان فلاسفه و زبانشناسان ملل مختلف با دلایل عقلی و نقلی دیدگاه های خاصی ابراز داشته اند و به نظریه هایی چون الهامی بودن زبان، ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا، قراردادی بودن زبان ، خلق و آفرینش هنری، زبان ناشی از حرکات انعکاسی و قانون مجاورت کلی و ... انجامیده است. از آنجا که صورت آواها به دلیل طبیعی و ملموس و محسوس بودن رابطه دال و مدلول می تواند به گونه ای به تقویت نظریه ذاتی بودن دلالت لفظ بر معنا بینجامد، در این مقاله کوشیده ایم، به طور اختصار انواع صوت آواها و کارکردهای آن را در پدیده زبان معرفی کنیم.
صورت و ساخت شعری خسرو شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خسرو و شیرین نظامی، بی شک، یکی از شاهکارهای غنایی ادب ایران و جهان است. چنین اثر ژرفی در کنار التذاذ هنری حاصل از آن، توانایی آن را دارد که همواره مورد باز اندیشی و تامل قرار گیرد تا بدین وسیله بتوان با ژرف اندیشی و غور در ساختمان صوری، محتوای درونی، بلاغت حاکم بر بافت آن و سایر توانشهای ساختاری نهفته در آن، موارد ارزشمندی را یافت. از آنجا که صورت و ساخت شعر به ترتیب در دو محور افقی و عمودی به طور همزمان گسترش می یابد در بررسی کمال شعری هر اثر باید بتوان با اتکا به اصولی صورت و ساخت اثر را به طور مستقل و جدا مورد بررسی قرار داد. به همین دلیل، محور کلی این مقاله بررسی امکانات ساختاری و صوری نهفته در خسرو و شیرین نظامی است. بخش اول، تلاشی است در بررسی آن دسته از امکانات ساختاری که در محور عمودی شعر، خود را نشان می دهد. بخش دوم، امکانات صوری را در چهار محور جدا مورد بررسی قرار می دهد. درک این دو دسته از تواناییها یقینا بیانگر اهمیت چنین منظومه ای و اهمیت باز اندیشی در آن است.
استعاره های برگرفته از نامهای حیوانات در زبان عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حیوانات از آغاز آفرینش تاکنون جایگاه مهم و حضوری قوی در ابعاد رفتاری، گفتاری و نوشتاری داشته اند. در واقع، کسی که در فرهنگهای لغت عربی تامل می کند، وجود تعداد زیادی از واژگان که از زمینه اصلی خود دور شده و در معانی جدیدی به کار رفته اند توجه او را به خود جلب می کند. این پدیده زاییده تصادف نیست بلکه نتیجه حضور فکری و وجودی حیوان در اذهان اهل لغت است. بدیهی است که قالبهایی که حیوان در آن حضور و وجود محسوس و مسلط دارد برای انسان در خلق دیگر واژگان تجسم یابد. به رغم توجه لغت شناسان به این نوع واژگان، متاسفانه بخش بسیار مهمی از آن، یعنی کاربرد استعاری واژگان برگرفته از نامهای حیوانات مورد غفلت قرار گرفته است. در این مقاله مجموعه وسیعی از نامهای حیوانات که در به وجود آمدن واژگان جدید در زمینه های اجرام آسمانی، گیاهان، مصنوعات دستی و نیز نامگذاری افراد و قبایل تاثیرگذار بوده به تفصیل بررسی شده است.
قصیده بحتری راجع به ایوان مداین و ترجمه آن به نثر وقال یصف ایوان کسری
حوزههای تخصصی:
پژوهشی بر عنصر آب در روش نقد ادبی گاستون باشلار (با نگرشی بر شعر کسایی مروزی) (عنوان عربی: دراسة عنصر الماء وفقا لمدرسة غاستون باشلار النقدیة (بالنظر إلی أشعار کسائی مروزی))
حوزههای تخصصی:
گاستون باشلار (1962-1884م.)، معرفت شناس، فیلسوف علم، نظریه پردازِ تخیل و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که شیوه ای جدید در سخن شناسی و سخن سنجی بنیان کرد.تصویرپردازی های شاعران و نویسندگان، اغلب، در چهار عنصر اصلی -آب، آتش، خاک و باد- ریشه دارد.مجدالدین ابوالحسن یا ابواسحاق کسایی مروزی (391-341 ه- .ق.) یکی از شاعران نیمه دوم قرن چهارم و ابتدای قرن پنجم هجری قمری است. اشعار کسایی، ساده و روان و مفاهیم شعری و توصیف های او، اغلب، عینی، محسوس و طبیعت گرا است. درحقیقت، کسایی در شعر، نقاش است.اگرچه از دیوان اشعار این شاعر شیعی مذهب، تنها سیصد بیت باقی مانده است، با همین مقدار باقیمانده نیز به راحتی می توان به نگرش کسایی درمورد طبیعت، به ویژه کارکرد ویژه عنصر آب پی برد.در این مقاله سعی شده است با بررسی عناصر طبیعت، در شعر کسایی مروزی -به عنوان یکی از شاعران سنت گرا- و با به کارگیری روش نقد ادبی گاستون باشلار و نظریات وی در این زمینه، روشی نو در شناخت بیشتر و بهتر نگاه و اندیشه این شاعر ارایه شود.چکیده عربی:یعدّ غاستون باشلار، واحدا من الإیبستمولوجیین، والفلاسفة الفرنسیین، ولقدکرّس جزءا کبیرا من حیاته لفلسفة العلوم، وهو واضع نظریة الخیال، کما یعتبر من البنیویین الفرنسیین الأوائل، حیث أنشأ أسلوبا جدیدا فی النقد الأدبی. یعتقد هذا الناقد أن للأوصاف الأدبیة والصور الفنیة، نظاما معینا. کما یری أن النظریة الکاملة هی التی تقوم بتعریف هذا النظام، وتحدیده.فالصور الفنیة للشعراء والکتّاب، تنبع عن العناصر الکوسمولوجیة الأربعة للعالم (الماء، النار، الأرض، الهواء) وهذه العناصر، هی التی تخلق الخیال المادی. ووفقا لنظریة باشلار، هناک علاقة بین عناصر الکون الأربعة، وأسلوب الحیاة؛ فتختلف مشاعر الذین یتخیلون فی بیئة الماء والنار أو الأرض، والهواء. والشاعر الذی یصف خریر الأنهار، لیس مماثلا لکاتب یصوّر اضطراب شعلة النار.یحاول هذا المقال تقدیم طریقة جدیدة لمعرفة آراء کسائی مروزی باعتباره شاعرا تقلیدیا، بعد دراسة عناصر الطبیعة فی شعره، باستخدام أسالیب غاستون باشلار النقدیة، ونظریاته فی هذا المجال.
عمعق بخارایی و تشبیه
حوزههای تخصصی:
امیر الشعرا، عمعق بخارایی - از شاعران پارسی گوی اوایل قرن ششم هجری است. مضامین اشعار او به مقتضای زمان، مدح و گاه هجو، تغزل و وصف طبیعت و توصیفات گوناگون است. دیوان او مشتمل بر قصاید، رباعیات و بعضی قطعات است. قسمت اعظم قصایدش در مدح شمس الملک – است؛ اما در عین مداحی، استغنای طبع و علوم روح و فکر را در زیر پای شهوت و حرص لگد کوب نمی کند. او در تشبیه مهارت دارد و حدود نیمی از ابیاتش حاوی تشبیه است و بنابراین، در بررسی سبک شناسانه می توان او را شاعر تشبیه گرا نامید. غالب تشبیهات او از نوع مفرد و محسوس است و پس از آن تشبیه مجمل. اما بسامد زیاد تبیهات مشروط، وهمی، خیالی مرکب جمع، تفضیل و محسوس به معقول در دیوان شاعر گواه این اسک که او با کمل استادی، کلام خود را ظاهرا و باطنا زینت داده است و همین دلایل است که انوری – او را استاد سخن نامیده است. از آنجا که عمعق به لحاظ آوردن وجوه شباهت های تازه در زمره شاعرانی است که در تغییر سبک خراسانی به عراقی سهیم بوده اند، در این مقاله بر آنیم تا به کمک جدول آماری تشبیهات شاعر، به بررسی ارکان تشبیه، انواع و اغراض آن، اقتران بتشبیه با زیورهای بلاغی و منابع الهام گرفته در دیوان و روش و سبک بپردازیم.
کردار گفتمانی و اجتماعی در رمان مدار صفر درجه بر پایه الگوی تحلیل گفتمان فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان دارای سه رویکرد ساخت گرایانه، نقش گرایانه و تحلیل انتقادی گفتمان است. نورمن فرکلاف از نظریه پردازان این شیوه در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به بررسی متون پرداخته است. بر این مبنا، رمان مدار صفردرجه (1370) اثر احمد محمود از گونه های رمان سیاسی با این رویکرد تحلیل می شود. در تحلیل رمان هایی از این سنخ، بهترین رویکرد، نوع اخیر است؛ زیرا در این داستان دربارة این مباحث می توان بحث کرد که آیا گفتمان غالب بر انقلاب اسلامی در دهة شصت در آفرینش داستان هایی مانند مدار صفردرجه در فضای جدید تأثیرگذار بوده است؟ بنابراین، در این تحلیل باید از الگوی سه لایة فرکلاف برای تحلیل گفتمان استفاده کرد که به اصل متن (شامل تحلیل زبانی در قالب واژگان، دستور، نظام آوایی و انسجام در سطح بالاتر از جمله)، کردار گفتمانی (تولید و مصرف متون) و کردار اجتماعی توجه ویژه ای دارد. در نهایت، می توان متن مدار صفردرجه را متأثر از گفتمانی دانست که تولید چنین متنی را می طلبید و آن گفتمان و هژمونی غالب نیز در سال های بین 1350 تا 1357 منطبق با جامعة سال های دهة شصت تا هفتاد در زمینة فرهنگ، اقتصاد و سیاست آن دوره (کردار اجتماعی) بوده است که وجود و چاپ و انتشار چنین متنی را می طلبیده است.
بررسی روایت در بوف کور هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به واسطه وجود برخی شباهت ها میان روایت بوف کور و شیوه جریان سیال ذهن و به خصوص به دلیل وجود گونه ای از تک گویی در این رمان، ممکن است تصور شود-چنان که برخی تصور کرده اند-که این رمان یک رمان جریان سیال ذهن است. هدف ما در این مقاله معرفی شیوه جریان سیال ذهن و تک گویی درونی و بررسی رمان بوف کور بر اساس معیارهای آن بوده است. بر مبنای ویژگی های مشترکی که در رمان های معروف جریان سیال ذهن دیده می شود و نیز بر اساس تعاریفی که صاحب نظران بر جسته برای این شیوه ارایه کرده اند، تلاش کرده ایم تا در تعریفی دقیق، شاخصه هایی را برای این گونه از رمان شناسایی کنیم که رمان جریان سیال ذهن را از غیر آن جدا می کند. سپس بر اساس این معیارها به بررسی رمان بوف کور پرداخته ایم تا روشن شود که این رمان به شیوه جریان سیال ذهن نوشته نشده است .
ادبیات و نقاشی: نقاشی های رمانتیک بلیک از حماسه میلتن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله پژوهشی بینارشته ای در قلمرو ادبیات تطبیقی است. بلیک، شاعر و نقاشِ رمانتیک انگلیسی، بر اساس حماسه بهشت گمشدهٔ میلتن، شاعر انقلابی قرن هفدهم انگلستان، نقاشی هایی کشیده که بیانگر تفسیر خاصِ او از این حماسه جاویدان است. شاعران رمانتیک، عموماً تحت تأثیر روحیه غالبِ عصر انقلاب فرانسه، به شخصیت های سرکش، ناشناخته و اسطوره ای توجه ویژه داشتند. از این رو، شخصیت شیطان در بهشت گمشدهٔ میلتن که نزد شاعران نوکلاسیک قرن هجدهم ضدقهرمان محسوب می شد، برای شاعران رمانتیک به قهرمانی تبدیل شد که آزادگی و سروری در جهنم را بر بندگی و تسلیم در بهشت برگزید. با این وصف، بلیکِ نقاش خوانشی متفاوت با سایر شاعران رمانتیک دارد. بلیک، به رغم شیفتگی دوران جوانی، در سال های بعدی زندگی از خشونت های انقلاب فرانسه در سال 1796 دل زده و مأیوس شد و راه نجات را در تخیّل و اندیشه خلاّقانه جست و جو کرد. بلیک نقاشی های حماسه بهشت گمشدهٔ میلتن را در چنین حال و هوایی خلق کرد؛ نقاشی هایی که بیش از آنکه از حماسه میلتن بگوید، زبانِ حال بلیک است.
ایماژیسم در شعر احمدرضا احمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایماژیسم یا تصویرگرایی مدرن مجموعه ای از تصاویر با صورت های پررنگ ذهنی و ظاهراً بی ربط و منطق است که همانند مونتاژ های سینمایی کنار هم قرار می گیرند. شاعران ایماژیسم از نوعی شعر غنایی و کوتاه ژاپنی، هفده هجایی به نام «هایکو» تأثیر گرفته اند. زبان این شاعران به زبان گفتاری و روزمره بسیار نزدیک است. آنها معتقدند برای ارایه مقصود به جای بیان مستقیم باید از عنصر «خیال» بهره گرفت. ایماژیسم با صور خیال سنتی (تشبیه و استعاره) تفاوت های آشکاری دارد. تی. اس. الیوت از بنیان گذاران این مکتب ادبی است. در ایران برخی شاعران معاصر، متاثر از این مکتب بوده اند. در این نوشتار ضمن شرحی بر مکتب ادبی ایماژیسم و روش آن، نمونه ای از اشعار احمدرضا احمدی از مجموعه « من فقط سپیدی اسب را گریستم» تحلیل و گره گشایی می شود. بررسی اشعار او نشان می دهد، تصاویر با گریز از معنا و محتوا، موجب پیدایش فرم در شعر او شده اند. اصالت تصویر، آزادی در انتخاب وزن و موضوع، به کارگیری زبان گفتاری و ابهام از ویژگی های ایماژیستی شعر احمدرضا احمدی است.
تصویر آفرینی در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
"امام على بن ابى طالب(ع)در فصاحت و بلاغت بىمانند و در خطابه و سخنورى مشهور خاص و عام است.سخنان زیبا و پرمحتوا و آموزنده او از روزگار زندگى پربار امیر المؤمنین(ع)به بعد، مورد توجه ادیبات و سخنشناسان و بزرگان علم و ادب بود، تا اینکه ادب و دانشمند و سخنشناى بزرگ سید رضى، در پایان قرن چهارم، گزیدهاى از سخنان آن بزرگوار را در کتابى به نام«نهج البلاغه»گرد آورد.
نهج البلاغه که هم از جهت محتوا پرمعنا، و هم از لحاظ الفاظ زیباست، از همان آغاز، توجه سوارکاران میدان بلاغت را به خود جلب کرده است.بزرگان دانش زیبایىشناسى و هنر سخنورى، صنایع بدیعى و بیانى را از سخن امام دریافتهاند.سخنش، بطور طبیعى و بىهیچ تکلف و تصنعى، سرشاراز آفرینشهاى هنر معنى بیان و بدیع است.و تصویر آفرینى، در این کتاب از دیگر هنرها برجستهتر به نظر مىرسد.
در این نوشتار به نمونههایى از تصویرآفرینى در نهج البلاغه اشاره و بحث شده است"
نظریه پذیرش در نقد ادبی و ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رابطه تنگاتنگ و فشرده علوم و فنون، در غالب اوقات چالش ها و فرصت هایی را به همراه دارد که شناسایی آنها کمک شایانی به محققان و پژوهشگران در این زمینه ها می رساند. حوزه های نقد ادبی و ادبیات تطبیقی از حوزه هایی هستند که مفاهیم و زمینه های مشترک بین آنها چنان گسترده است که گاه تشخیص مرزهای میان این دو حوزه را دشوار می سازد. یکی از زمینه های مشترک بین نقد ادبی و ادبیات تطبیقی، نظریه پذیرش است. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی، می کوشیم تا ریشه ها و اصول این نظریه را شناسایی کرده، نقاط مشترک آن را در نقد ادبی و ادبیات تطبیقی متمایز کنیم. نتایج چنین نشان می دهد که نظریه پذیرش توانسته است هم زمان با پر کردن خلأ اساسی نقد ادبی در زمینه غفلت نسبی از نقش خواننده در تحلیل اثر ادبی، به غنای ادبیات تطبیقی در دو مکتب فرانسوی و امریکایی کمک کند.