فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
قربانی مضمون مشترک اسطوره، دین، عرفان و ادبیات است. این عمل آیینی همواره در جوامع انسانی به منظور قرب و نزدیکی خدا/ خدایان و یا جلوگیری از خشم او/ آنان صورت می گرفته است. در برخی ایام و نزد برخی ملل، گاهی انسان ها قربانی می شدند و شگفت آنکه گاهی خود قربانی با رغبت به این کار تن می داد. قربانی انسانی با آمدن ادیان الهی از میان رفت، امّا این مضمون در دامن عرفان اسلامی به گونه ای بدیع بازتولید شد. بیدل دهلوی شاعر مسلمان هندی گرچه به عارف بودن شهرت نیافته، اما نوعی بینش عرفانی در اشعارش به چشم می خورد. وی شکلی خاص از مضمون قربانی را در اشعارش پرورانده، امّا این موضوع تاکنون در شعر و اندیشه ی او مورد بررسی قرار نگرفته است. نویسندگان مقاله ی حاضر در اشعار بیدل به بررسی این مسأله، استخراج و طبقه بندی شواهد و تحلیل آنها پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بیدل، از قربانی و ملزوماتش 53 بار بهره گرفته و در این میان، چشم قربانی و کیفیات خاص آن، بیشترین بسامد را در اشعار او داشته است. در حوزه ی مضامین، بیدل سه ویژگی حیرت، اخلاص و یکرنگی، و تسلیم و رضا را در قربانی (عموماً در چشم قربانی) برجسته تر و چشمگیرتر دیده است.
مقاله به زبان فرانسه: خوانش جامعه شناسانة اشعار «فروغ فرخزاد» با تکیه بر مفهوم «ایدئولوژی بُن» (Analyse de quelques poèmes de Forough Farrokhzad basée sur «l’idéologème» d’Edmond Cros)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادموند کروس در اثری با عنوان نقد جامعه شناسیک، روش تحلیلی و کاربردی خود را در زمینة نقد جامعه شناسی ارائه می دهد. او در این کتاب، پس از بیان مقدمات لازم و مفاهیم اصلی این حوزة پژوهشی، مفهوم ایدئولوژی بّن را تعریف می کند. ایدئولوژی بن کوچکترین واحد قابل درک ایدئولوژی است که عناصر اجتماعی، نشانه شناختی و نمادین را در خود دارد . او با تبیین این مفهوم، نشان می دهد که اولاً چگونه تاریخ و ایدئولوژی در متن نفوذ می کند و ثانیاً چگونه ایدئولوژی بن مشخصات تاریخی و اجتماعی متن را نشان می دهد.
ما در این مقاله ابتدا، رویکرد جامعه شناسیک ادموند کروس و مخصوصاً مفهوم ایدئولوژی بّن را معرفی کرده و به بررسی ایدئولوژی بّن «ارتباط» می پردازیم، سپس سعی می کنیم تا از این منظر، خوانشی جامعه شناسیک از آثار فروغ فرخزاد به دست آورده و ایدئولوژی بّن قرن بیستم را در اشعار او نشان دهیم.
نقد دیوان کبیر مصحَّح بدیع الزمان فروزانفر با تکیه بر نسخه نورعثمانیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصحیح متون کهن همواره مورد توجه ادب دوستانی بوده است که دغدغه شان فراهم کردن متنی منقح و نزدیک به گفتار مؤلف است. یکی از متون بحث برانگیز، کلیات شمس تبریزی اثر جلال الدین محمد مولوی است. این اثر سترگ به دلیل حجم گسترده آن و مشوش بودن نسخ موجود هنوز تصحیح کاملاً قابل اعتمادی ندارد. پژوهش حاضر نقد دیوان کبیر مصحَّح فروزانفر بر اساس یکی از نسخ در دسترس ایشان، یعنی نسخه نورعثمانیه (با علامت اختصاری عل) است. در این پژوهش ضمن معرفی این نسخه نحوه استفاده فروزانفر از آن توصیف شده است. ذیل دو عنوان «غزل های افتاده» و «ابیات افتاده» اشعاری ذکر شده است که در نسخه نورعثمانیه موجود بوده است اما از دیوان چاپی مصحَّح فروزانفر افتاده است.
جایگاه خبر و انشای طلبی در انتقال اندیشه های تعلیمی خسرو و شیرین نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکیم نظامی از بزرگ ترین شاعران ادب فارسی است که در آثار خود به اندیشه های تعلیمی توجه ویژه دارد. او در غنایی ترین اثر خود یعنی منظومه خسرو و شیرین نیز بسیار به مسائل تعلیمی و اخلاقی اشاره می کند و در این راه به نحو مؤثری از ابزارهای بلاغی و به ویژه علم معانی بهره می برد. این شاعر بزرگ با استفاده از علم معانی و ابزارهای مناسب آن مانند جملات خبری، امری و پرسشی به شیوه ای مؤثر، موفق به انتقال مفاهیم اخلاقی و تعلیم آن ها به مخاطب خود شده است و در عین حال از این طریق حضور مخاطب در متن را نیز برجسته تر نشان داده است. در این پژوهش به بررسی این دسته از جملات و معانی ثانویه آن ها پرداخته شده، لطایف و ظرایف سه مبحث از علم معانی یعنی جملات خبری، امری، پرسشی و نقش و تأثیر آن ها در انتقال مؤثر اندیشه های تعلیمی شاعر در یک متن غنائی تبیین شده است.
بررسی ساختاری- اسطوره ای همای و همایون خواجوی کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همای و همایون منظومه ای غنایی از خواجوی کرمانی در قرن هشتم هجری است. این منظومه از تعدادی داستانِ تودرتوی کوتاه فراهم آمده است. قهرمان داستان، همای، شاهزاده شام است که در سفر برای رسیدن به معشوق خود، همایون، شاهزاده چین، با مسائل و حوادث زیادی روبرو می شود. در این مقاله، شخصیّت ها، کارکردها، ساختار و ژرف ساخت های اساطیری داستان را بررسی کرده ایم. براساس ریخت شناسی پراپ، این منظومه از شش شخصیّت اصلی و یازده کارکرد تشکیل شده است. این منظومه از برخی جهات دارای الگوی اسطوره ای است، ریشه این الگوها را در اسطوره های ایرانی و سایر ملل جستجو کرده ایم. با توجه به موفقیّت قهرمان، ساختار اصلی داستان مبتنی بر آشناسازی یا پاگشایی قهرمانی است.
تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی محمل بسیاری از ضابطه ها، ارزش ها، هنجارها، باورها، ساختارها و ابعاد وجودی، فرهنگی و اجتماعی زمان خویش هستند. بسیاری از واقعیت های اجتماعی و فرهنگی سده های گذشته در بطن آثار ادبی بازمانده از آن دوران قابل شناسایی و پی گیری اند. رویکرد انتقادی در تحلیل گفتمان متون ادبی، شناخت دقیق تری از تظاهرات گوناگون فرهنگی و اجتماعی، شئون زندگی و نظام های فکری مردم جامعه صاحب این آثار به دست می دهد.
مقوله اقتصاد ازجمله ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ای است که در پژوهش های ادبی کمتر در کانون توجه قرار گرفته است. بررسی گفتمان اقتصادی در متون ادبی می تواند دیگر گفتمان های اجتماعی، فرهنگی و اندیشگانی حاکم بر بستر زمانی خلق این آثار را نیز آشکار سازد. ازاین رو، این مقاله با انتخاب اشعار خاقانی شروانی، به تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار این شاعر باریک اندیش می پردازد. هدف آن است تا با کمک این رویکرد، تأثیر نوع اندیشه اقتصادی آن روزگار و فرهنگ ناشی از آن در ساخت زبانی، صوری و محتوایی اشعار شاعر بررسی، و چرایی حاکمیت فرهنگ اقتصادی خاص آن دوران نیز تحلیل و تبیین شود.
نتیجه این پژوهش نشان می دهد که بر ساختار اقتصادی دوران خاقانی، گفتمان لزوم شکاف طبقاتی و تجمل گرایی حاکم بوده و این دو مقوله به کمک گفتمان قدرت ناشی از ثروت، در فرهنگ اقتصادی زمان، طبیعی و نهادینه شده اند.
ریخت شناسی مثنوی داستانی «گل و نوروز» خواجوی کرمانی بر اساس نظریه ی پراپ
حوزههای تخصصی:
ریخت شناسی، یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است که در عرصه ی ادبیات داستانی کاربرد فراوانی دارد. در این نوع از نقد ،منتقد ادبی با بررسی ساختار درونی موجود در داستان ، به کشف کنش ها و خویشکاریهای موجود در آن می پردازد . این مبحث نخستین بار توسط پراپ به عرصه ی ادبیات داستانی راه یافت.وی در این جستار که اساس کارش را بر پایه ی اعمال شخصیتهای موجود در داستان قصه های پریان قرار داد ،با بررسی کنش ها و رویدادهای هر یک از شخصیتهای داستان به این نتیجه رسید که هر یک از شخصیتها متناسب با نقش خود،در این داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند که می توان این قوانین و ساختار را به داستان های سایر ملل نیز تعمیم داد؛چنانکه در این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری مثنوی «گل و نوروز»،از لحاظ خویشکاری ها،نقش شخصیتهای داستان در این خویشکاری ها و حرکت های موجود در داستان ،بر اساس نظریهی ریخت شناسانه ی پراپ، به این نتیجه دست یافته شد که اگرچه سیر برخی توالی برخی از کارکردها با الگوی پیشنهادی پراپ قابل انطباق نیست،اما بسیاری از کارکردهای پیشنهادی او را می توان با این مثنوی نیز انطباق داد. بنابراین ساختار داستان و بطور کلی با وجود تفاوت جزئی نمی تواند از قانون ساختاری پیشنهادی پراپ سرپیچی کند. واژگان کلیدی:ریخت شناسی نظریه ادبی ،پراپ،گل و نوروز.خواجوی کرمانی.
مبانی تکرار در اشعار قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصل تکرار[1] یا وقوع مجدّد[2] در آفرینش اثر هنری و به ویژه در شعر، عنصری اساسی است. در دوره های مختلف ادبی از تکرار به عنوان عاملی برای ابتذال زبان شعری پرهیز شده و به عنوان شگردی برای هنجارگریزی متنی مورد تأکید قرار گرفته است. عبارات، جملات، حروف و واژگان تکراری در یک مجموعه زبانی اتّفاقی نیست؛ بلکه می تواند برگرفته از احساسات، اندیشه و حتّی متأثر از اخلاقیات شاعر یا نویسنده باشد. از این رو، با واکاوی مبانی تکرار می توان به اندیشه شاعر یا نویسنده دست پیدا کرد. قیصر امین پور از شاعران دوره معاصر است که بررسی شگردهای زیباشناختی شعر وی، می تواند خواننده را در فهم جهان ذهنی و سبک هنری وی یاری کند. تکرار در اشعار قیصر امین پور، دارای مبانی ذهنی و فکری گوناگون و خاستگاه روانی مشخّص، و اهداف معیّن است و برگرفته از رسوبات ذهنی و احساسات درونی اوست. حس نوستالژیکی، تأثیرپذیری از عناصر زیبای طبیعت، ذهنیّت تصویرساز، ذهنیّت مرکزگرا و حس موسیقایی درونی از برجسته ترین مبانی تکرار در اشعار قیصر امین پور است.
نقد پسااستعماری رمانِ «روزگار تفنگ» از حبیب خدادادزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد پسااستعماری در مقام یکی از رویکردهای ادبیات تطبیقی و مطالعات فرهنگی، بازخوردهای استعمار را در متون ادبی تحلیل می کند. در این نوع نقد فرهنگی، پژوهشگر در اندیشة بازخوانی و واسازی گفتمان استعمار است و به همین جهت با دو مقولة استعمارگر و استعمارزده پیوند می خورد. بی تردید، نقد پسااستعماری از آن رو که به دوگانه هایی نظیر «من» و «دیگری» یا استعمارگر و استعمارشده می پردازد، یکی از قلمروهای مطالعاتی ادبیات تطبیقی تلقّی می شود. از نگاه این نوع نقد، نویسندگان متناسب با رویکردها و جهت گیری موافق یا مخالف استعمار، برخی از ابعاد آن را در متن ادبی به تصویر می کشند. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریّات پسااستعماری، رمان «روزگار تفنگ» از حبیب خدادادزاده را نقد کرده است. پژوهش حاضر نشان می دهد که نویسندگان استعمارْزُدا اغلب پادگفتمان ها و مکانیزم هایی نظیر بومی گرایی، برجسته سازی مقاومت استعمارشده یا «من» در برابر گفتمان استعمارگر یا «دیگری»، تأکید بر برتری نظام اخلاقی استعمارشده، از آنِ خود کردن دارایی استعمارگر و وارونه سازی معادلة مالک و تملّک شده، ابژه سازی و شیء واره کردن «دیگری»، و نیز اِعمال نفوذهای فرهنگی شرقی در غربی را ارائه داده، به ساخت شکنی گفتمان غرب دربارة شرق، بازتعریف تاریخ استعمارشده از چشم انداز خود، و در نهایت به بازیابی هویت خود می پردازند. همچنین بنا به این پژوهش، نویسندگان می توانند با روی آوری به چنین متونی، برخی از پیامدها یا بازخوردهای منفی استعمار را زدوده، در حیات بخشیدن به سنت های فرهنگی و ملی یا تقویت آنها به ایفای نقش بپردازند.
خوانش پسااستعماری رمان جزیره سرگردانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پسااستعماری یکی از شاخه های مهمّ نقد ادبی است که در پیوند با زمینه های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آثار ادبی قرار دارد. این رویکرد انتقادی آن دسته از آثار ادبیّات را که به روایت از کشورهای استعمارگر، جوامع تحت سیطره و مسائل مختلف آنها چه در تقابل با یکدیگر و چه به صورت مجزّا پرداخته اند، در بر می گیرد و هدف عمده آن، ارائه رهیافتی واسازانه در چگونگی بازنمایی خود و دیگری یا مرکز و حاشیه در تحلیل و بررسی است. این مقاله با ارزیابی مفاهیم بنیادین پسااستعماری مانند دیگری سازی، جنسیّت، زبان، استعمارزدایی و... در رمان جزیره سرگردانی قرائتی جدید از این اثر ارائه می دهد. همچنین، زمینه های مرکززُدایی از تفکّر غربی و ایجاد خودآگاهی را در برخورد با دیدگاه تک سونگرانه غرب که در آثار داستانی فارسی انعکاس یافته است، تحلیل می کند. در این راستا، بنمایه های بازتاب یافته در رمان در دو دسته عمده 1 از خود بیگانگی شامل بی قیدی، آشفتگی و مرگ اندیشی. 2 خودباوری توأم با پیوند و تعلّق به نشانه ها و باورهای هویّت ملّی، شناسایی و معرّفی می شوند تا نگرش نویسنده به عنوان داستان نویس موفّق معاصر نسبت به جهان غرب، نوع واکنش به آن در شخصیّت پردازی و روایت اثر مشخّص گردد. این تحقیق نشان می دهد که دانشور در مقام ارائه راهکار هم برآمده است و سطح فرهنگی و فکری اقشار مختلف و تأثیر میزان آگاهی افراد را در نوع واکنش نسبت به غرب بسیار پُراهمّیّت دانسته است
نقد شعر و شاعران در سروده های شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد شاعران بر شاعران که از روش ها و رویکردهای نقد ذوقی به شمار می آید، در پهنه ی شعر فارسی رواج نسبی داشته است. شاعران از دیرباز تاکنون با شیوه ها و انگیزه های مثبت و منفی به نقد و نظر درباب شاعر یا شعر او پرداخته اند. با مروری در سروده های شفیعی کدکنی درمی یابیم که وی در اشعارش به این شیوه ی نقد اهتمام ورزیده است. در این مقاله، کوشیده ایم تا افزون بر تبیین وجوه تشابه و تفاوت شعر – نقدهای شفیعی با آثار مشابه گذشتگان و نیز معاصران، به واکاوی روش و رویکردهای وی در این حوزه بپردازیم. حاصل پژوهش، نشانگر این نکات است که شعر – نقدهای شفیعی، دارای دو رویکرد اصلی اند.: نقدهای محتوا مدار، جامعه گرا و ایدئولوژیک، که بیشتر درآثار دهه های 40 و 50 شاعر تجلی یافته اند، و نیز نقدهای جمال شناسانه و ساخت گرایانه، که بیشتر شامل آثار پس از انقلاب اوست. این آثار از لحاظ روش بیان نیز دو شیوه ی اصلی دارند: روش نقد مستقیم؛ روش غیرمستقیم، که در روش نخست، از سویی به ستایش شاعران آزاده و آرمانگرا، و نکوهش شاعران و شبه شاعران مدیحه گو، عافیت جو، بی درد، افراطی و شبه مدرن پرداخته است، و در روش دوم، به تبیین شاعرانه ی مفهوم و ماهیت شعر و کارکردهای انسانی، اجتماعی و جمال شناسانه ی آن. نیز برخلاف آثار گذشتگان یا معاصران، شعر – نقدهای شفیعی، صرف نظر از برخی نمونه ها، خاستگاهی جز باورهای فرهنگی، عواطف انسانی و دغدغه های هنری ندارند.
«تکرارهای غیرخلاق» در داستان های سیمین دانشور بر پایه دیدگاه بیش متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تکرارهای غیرخلاق» در داستان های سیمین دانشور
بر پایه ی دیدگاه بیش متنیت
این پژوهش، پنج جلد از داستان های «سیمین دانشور» را زمینه ی بررسی خود قرارداده و گونه های بیش متنیت، که روش تاثیرگذاری متون بر هم است را در آن ها کاویده است. آشکار است که در این راستا از دیدگاه های «ژرار ژنت» یاری گرفته شده است.
در بررسی های انجام شده از بیش متنیت های به کار رفته در داستان ها می توان تقلید، اقتباس، فکاهه، بازنویسی و بازآفرینی را نام برد که کم ترین نمونه ی آن در فکاهه است و بیش ترین آن در بازنویسی ها یافته شده است. این نوشتار در جست وجوهای خود دریافته است که دانشور در روند داستان نویسی به «تقلید» و «تکرار» خود رسیده است. تکرارها در سه بخش موضوع، موقعیت و شخصیت ها بروز می یابند، هم چنین شخصیت های تکراری بیش ترین تقلید را از آن خود کرده اند. گردآوری داده ها به پشتیبانی فن کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده و شخصیت های تکرار شده درجدول آماری ارائه گریده اند، سپس داده ها با روش «توصیفی تحلیلی» سنجیده شده اند.
ردّ پای رئالیسم جادویی در دو داستان کوتاه دفاع مقدّس «ماه زده» و «عود عاس سبز» نوشته مجید قیصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ، به سبب هیجانات و حوادث پیش بینی ناپذیر، ذاتاً پدیده ای پرشور و بحث برانگیز است. جاذبه هایی که در بیان ابعاد معنوی و رویدادهای ماورائی جنگ وجود دارد، پای بسیاری از نویسندگان را به این عرصه گشوده است. با این حال، پیوند مسأله جنگ با مبانی اعتقادی مردم ایران، ورود به این ساحت را اندکی دشوار نموده و بهره گیری از شیوه های روایی ویژه ای را ضروری می نماید. در میان سبک های ادبی، رئالیسم جادویی به سبب درهم آمیزی خیال و واقعیت، می تواند به عنوان راهکار مناسبی برای خروج از این مسئله مطرح گردد.
در این مقاله برآنیم تا ضمن بیان اجمالی ویژگی های آثار رئالیسم جادویی، با تحلیل و بررسی دو داستان کوتاه ماه زده و عود عاس سبز، ردپای این مکتب را در آثار داستانی دفاع مقدّس دنبال کنیم تا روشن گردد که این شیوه تا چه اندازه می تواند در خلق آثاری از این دست کارآمد باشد.
ضرورت این مسئله ناشی از آن است که عدم بهره گیری از شگرد های مختلف داستان نویسی، می تواند آثار حوزه دفاع مقدّس را به ورطه تکرار کشانده و آنها را از رقابت با جریان های موازی ادبیات داستانی باز دارد.
دو واژة محلّ نظر در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقالة پیش رو تلاش دارد تا با در نظر گرفتن اصل ِ«ضبط دشوارتر، برتر است» (lectiodifficlilior)1 و نیز با در نظر گرفتن «ضبط اقدم نسخ» و بررسی «اختلاف نسخه ها» به توضیح و تشریح واژة «مری» که از واژگان مهجور شاهنامه است، بپردازد. به همین منظور، به بررسی ضبط های گوناگون بیتی که این واژه در آن به کار رفته است، پرداخته ایم، سپس از بین صورت های مختلف آن، با توجّه به مسائل نسخه شناسی و رویکردهای تحلیلی، واژة «مری» را برگزیده و نظرهای مطرح دربارة آن را در بوتة نقد قرار داده ایم. در پایان نیز معنای این واژه مورد بررسی و تشریح قرار گرفته است. از دیگر سو، واژة «بجای» که در ساختار برخی تشبیهات شاهنامه، استعمال شده، مورد بررسی قرار گرفته است. برای این کار، ابتدا ابیاتی که این واژه در آنها به کار رفته، استخراج شده است و پس از آن، نظرات گوناگون دربارة این واژه، مورد بررسی و نقد قرار گرفته است و در پایان، معنای آن تشریح شده است.
استعارة جهاد و پایداری در گفتمان و ایدئولوژی سیاسی رهبر: رویکرد شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف مقالة حاضر، بررسی مفهوم جهاد، پایداری و مفاهیم مرتبط با آن در گفتمان سیاسی رهبر انقلاب اسلامی ایران است. در این مطالعة زبانشناختی که در چارچوب نظریة استعارة شناختی صورت می گیرد، 15 سخنرانی حضرت آیت ا... خامنه ای در بهار 1392 که در بخش آرشیو بیانات رهبری[1] ذخیره شده است به عنوان جامعة آماری انتخاب شده است. از میان این داده ها،کانون های استعاری مربوط به مفهوم جهاد به طور هدفمند، انتخاب و استعاره های مرتبط با آنها شناسایی و طبقه بندی گردید. هدف این مقاله، پاسخ به این سؤال است که در ادبیّات سیاسی ایران، استعارة سیاسی ایدئولوژیکی «جهاد» چگونه ظاهر می شود و ارتباط استعاره های خرد مرتبط با آن چگونه است؟ همچنین، این استعارة کلان از چه عناصری تشکیل شده است؟ بررسی داده های مذکور بر اساس رویکرد استعارة شناختی نشان داد که در گفتمان رهبر، استعارة جهاد به عنوان استعاره ای کلان در زیرساخت اکثر مباحث سیاسی عمل می کند. استعاره های کلان، فعّالیت ثمربخش جنگ/جهاد است و فعّالیت ثمربخش سفر است از جمله استعاره های غالب در بیانات رهبر است. همچنین، ماهیّت فرهنگی دینی استعارة جهاد باعث ایجاد انسجام آن استعاره و انعطاف در کاربرد مفاهیم مختلف شده است.
بررسی تطبیقی و سبک شناسانه جلوه های پایداری در شعر نزار قبانی و نصرالله مردانی (مطالعه موردپژوهانه: دو سرودة «طریق واحد» و «سمند صاعقه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جستار پیش رو، کوششی است تطبیقی و سبک شناسانة دو سرودة «طریق واحد» از نزار قبانی (1998-1923) و «سمند صاعقه» از نصرالله مردانی (1383-1326). دو ادیب یادشده که با هجوم ملّت های بیگانه به کشورهای فلسطین و ایران روبه رو هستند، در سرودة خویش، ضمن دعوت به حضور سریع در میدان نبرد، مخاطب را به ایستادگی و پایداری در برابر اشغالگران فرامی خوانند. این مقاله درصدد بررسی سبک شناسانة همسانی ها و ناهمسانی های موضوعی و فنّی جلوه های پایداری دو سروده، در سه سطح فکری و ادبی و زبانی با تکیه بر چارچوب های ادبیّات تطبیقی است. مهم ترین یافته های برآمده از این پژوهش نشان می دهد که دو شاعر در سرودة خود با به کارگیری واژگان و عبارات الهام بخش پایداری و اسلوب تکرار و همچنین استفاده از تصاویر فنّی، در پی انتقال مفهوم خویش به مخاطب هستند. به لحاظ موضوعی، سرودة مردانی بر مفهوم شهادت، به عنوان یکی از مؤلّفه های ادبیّات پایداری تأکید می ورزد، امّا گسترة جغرافیایی پایداری در سرودة قبانی فراگیرتر است.
مقاله به زبان فرانسه: بررسی جنبه های روایی در داستان کوتاه «وهمناک» اثر «موپاسان» (Les aspects narratifs dans Horla de Guy de Maupassant)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موپاسان به منظور خلق قصه های وهمناک، از شیوه های گوناگونی استفاده می کند. در راستای کاشتن بذر تردید در ذهن مخاطبش، او تلاش می کند تا جایی که امکان پذیر است واقع گرایی را به مرزهای واقع نمایی نزدیک نماید. این عمل بدین منظور است که مخاطب داستان پس از فراغت از خواندن قادر نباشد پاسخی قانع کننده برای سوالاتی بیابد که مربوط به حوادث رخ داده در جریان شکل گیری قصه می باشند. در این مقاله سعی می گردد تا با الهام گرفتن از الگوی طرح فراگیر روایی گرمس، روش های مورد استفاده ی موپاسان به منظور خلق معنای ترس در داستان کوتاه وهمناک هورلا معرفی گردند.
جلوه های خاص معشوق در غزل های صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق مهم ترین مضمون غزل است که در دو شاخه ی عشق آسمانی و عشق زمینی حضور داشته و غزل فارسی را غنی و دلنشین ساخته است. بیان معانی عاشقانه از هر نوع (آسمانی و زمینی )که باشد مستلزم بیان رابطه عاشق و معشوق است.
معشوق مرکز و محور غزل های عاشقانه است، تصویر او نشان دهنده ی دیدگاه غزلپرداز نسبت به عشق و معشوق است. شاید در نگاه اول بپنداریم معشوق در غزل فارسی به صورت کلی توصیف شده ، چنانکه می توان گفت یک تیپ است نه شخصیت ، این حرف تا حدود زیادی درست است، اما در این تحقیق به بررسی توصیف های صائب از معشوق می پردازیم تا ببینیم معشوق از نظر ظاهری و اخلاقی چگونه است و کدام ویژگی ها، معشوق غزل صائب را متمایز ساخته است و تاچه اندازه معشوق غزل او تحت تاثیر سبک شاعر قرار گرفته است؟
یکی از مهم ترین پرسش ها دربارهء معشوق، ماهیِت اوست. در غزل فارسی، معشوق می تواند معشوق الهی، معشوق انسانی و معشوق نمادین (که نمایندهء خواسته ای از عاشق است) باشد. در این تحقیق روشن می شود که معشوق صائب در عاشقانه های غیر عرفانی یک شخص است یا نماد؟
ساختار شکل گیری معنا در سورة کافرون به مثابة اثری ادبی از دیدگاه نظریة ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد نظم حاکم بر کاربست عناصر زبانی در متن سورة کافرون را کشف کند. با این هدف، سؤال این است که متن سورة کافرون به مثابة یک اثر ادبی در قالب چه ساختار زبانی تنظیم شده است و معانی موجود در این متن، در چه ساختاری ارائه شده اند؟ برای پاسخ به این سؤال، متن سوره از دیدگاه نظریة ساختارگرایی، با استفاده از ایدة تقابل های دوگانه و محورهای هم نشینی و جانشینی مطالعه می شود. روش مطالعه، تحلیلی تطبیقی خواهد بود. در بخش اول، تحلیلی کاربردی از روش ساختارگرا برای مطالعة یک متن خاص ارائه می شود. در بخش دوم، سورة کافرون با تطبیق روشی که در بخش اول ارائه شده، تحلیل می گردد. در نتیجة این تحلیل، مشخص می شود که سورة کافرون بر اساس سه تقابل دوگانة اصلی، از سه سازة اصلی، و سازة دوم نیز بر اساس سه تقابل دوگانة فرعی از چهار سازة فرعی تشکیل شده است. یکی از این سازه های فرعی، عیناً دو بار در متن به کار رفته است که یک بار دلالت ایجابی و یک بار دلالت سلبی دارد. عناصر زبانی در متن به گونه ای تنظیم شده اند که سازه های سوره را همزمان از هم جدا می کنند و به یکدیگر پیوند می دهند تا از این طریق، ساختار کلی متن شکل بگیرد. این جدایی و پیوند هم در سطح معنایی سوره به طور عینی نمود دارد و هم در سطوح واجی و واژگانی و نحوی. این مطالعه با تحلیل ساختار سورة کافرون نشان می دهد که چگونه معانی مدّ نظر در سوره، از طریق روابط جانشینی و همنشینی میان سازه های سوره در چارچوبی منسجم ارائه شده اند.
تحلیل روانشناختی اجتماعی جوامعالحکایات و لوامعالروایات عوفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: