فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱۱٬۴۰۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در آفاق پژوهش های ادبی فهرست های کتابشناسی و مقاله شناسی بسیاری وجود دارد که به دو صورت اجمالی و توصیفی فراهم آورده شده است. گونه اول تنها به ذکر اطلاعات کتابشناختی مقالات و کتاب ها پرداخته و نوع دوم خلاصه ای از محتوای اثر را نیز ذکر می نماید. در دهه اخیر و با انتشار کتاب فرهنگ سعدی پژوهی ژانر تازه ای از کتابنامه های ادبی شکل گرفت که جز ذکر خلاصه محتوای کتاب ها و مقالات، به داوری آنها نیز می پرداخت.
به زعم نگارنده امروزه پژوهشگران ادبی نیازمند گونه ای تازه از کتابنامه های ادبی هستند. چراکه اکنون با مراجعه به فهرست های دیجیتالی کتابخانه ای و سایت های نمایه ساز می توان به اطلاعات اجمالی و توصیفی خوبی در باب کتابها و مقالات دست یافت. همچنین به نظر می رسد کتابشناسی های دهه اخیر نیز به این دلیل که به تحلیل چرایی و چگونگی شکل گیری کتاب ها و مقالات درباره یک اثر ادبی و علل توجه و بی توجهی به آن در طول زمان نپرداخته، قابل نقد و بازنگری است.
در جستار پیش رو ضمن ذکر پیشینه فهرست های کتابشناسی و کتابنامه های ادبی خواهیم گفت که چگونه می توان با بهره گیری از نظریه زیبایی شناسی دریافت، به گونه ای خواندنی تر از کتابنامه های ادبی دست یافت.
«تکرارهای غیرخلاق» در داستان های سیمین دانشور بر پایه دیدگاه بیش متنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تکرارهای غیرخلاق» در داستان های سیمین دانشور
بر پایه ی دیدگاه بیش متنیت
این پژوهش، پنج جلد از داستان های «سیمین دانشور» را زمینه ی بررسی خود قرارداده و گونه های بیش متنیت، که روش تاثیرگذاری متون بر هم است را در آن ها کاویده است. آشکار است که در این راستا از دیدگاه های «ژرار ژنت» یاری گرفته شده است.
در بررسی های انجام شده از بیش متنیت های به کار رفته در داستان ها می توان تقلید، اقتباس، فکاهه، بازنویسی و بازآفرینی را نام برد که کم ترین نمونه ی آن در فکاهه است و بیش ترین آن در بازنویسی ها یافته شده است. این نوشتار در جست وجوهای خود دریافته است که دانشور در روند داستان نویسی به «تقلید» و «تکرار» خود رسیده است. تکرارها در سه بخش موضوع، موقعیت و شخصیت ها بروز می یابند، هم چنین شخصیت های تکراری بیش ترین تقلید را از آن خود کرده اند. گردآوری داده ها به پشتیبانی فن کتابخانه ای و فیش برداری انجام شده و شخصیت های تکرار شده درجدول آماری ارائه گریده اند، سپس داده ها با روش «توصیفی تحلیلی» سنجیده شده اند.
مطالعة خروج بند موصولی در متون روایی زبان فارسی با رویکردی نقش گرا: شواهدی از جلدهای پنجم تا هفتم تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند خروج بند موصولی هنگامی رخ می دهد که بند موصولی از مجاورت هسته خارج شود و به جایگاهی در انتهای جمله حرکت کند. به بررسی فرایند هایی همچون خروج بند موصولی، پس از ظهور دستور نقش گرایی بیش از پیش توجه شده است. با توجه به آنکه جملات فارسی در صورت وقوع و یا عدم وقوع این فرایند، همچنان دستوری باقی خواهند ماند، بسیاری از زبان شناسان دلایل غیرنحوی را عامل این حرکت می دانند. نگارندگان با این فرض که وقوع این فرایند، دلایل نقشی همچون طول بند موصولی، ساخت اطلاعی، یکسان بودن فعل بند اصلی و موصولی و نوع فعل دارد، به بررسی فرایند خروج در 66 بند از 150 بند استخراج شده در بخش هایی از تاریخ بیهقی پرداخته اند تا بستری برای مقایسه نتایج این فرایند در متون روایی و ادبی با متون فارسی رسمی معاصر فراهم گردد. براساس داده های پژوهش از چهار فرضیه عنوان شده جز ساخت اطلاعی، سه عامل دیگر تأثیر مستقیمی بر خروج بند موصولی دارند. طول بند موصولی مهم ترین عامل خروج آن در تاریخ بیهقی است که تأییدکننده ادعای هاوکینز مبنی بر تمایل سازه های سنگین تر در زبان های فعل پایانی به حرکت به انتهای جمله و قرارگرفتن پس از فعل است. همچنین، مقایسه نتایج این پژوهش با نتایج راسخ مهند و دیگران (1391) نشان می دهد که تفاوت چشمگیری میان نحوه عملکرد این فرایند در فارسی رسمی معاصر و تاریخ بیهقی دیده نمی شود..
تراسل الحواس فی قصائد سیمین بهبهانی وفروغ فرخزاد؛ دراسة کیفیة الترکیب ونسبة استخدام الحواس لدیهما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتبر ""تراسل الحواس"" واحدا من عناصر صور الخیال حیث تجلى بشکل خاص فی قصائد الشعراء المعاصرین أکثر مما مضى، ولعب دوراً جمالیاً أوسع فی أشعارهم. تسعی الکاتبتان فی هذه المقالة التطرق لدراسة کیفیة استعمال هذه الصورة البلاغیة فی قصائد الشاعرتین الإیرانیتین ""فروغ"" و""سیمین"" بناءً على کیفیة دمج الحواس الخمس وکذلک نسبة استخدامها، مستخدمتین المخططات البیانیة والأرقام التی تدل على تقییم هذا العنصر البلاغی فی قصائدهما حسب المنهج الوصفی. وقد توصلت الباحثتان إلی أن استخدام الشاعرتین لهذه الصورة الفنیة متشابه فی أوجه کثیرة من حیث کیفیة دمج الحواس وترکیبها وکذلک نسبة استخدام الحواس لدیهما غیر أن أن فروغ فرخزاد استعملت تراسل الحواس أکثر من سیمین بهبهانی.کما أن تراسل الحواس من النوع التجریدی الحسی أکثر استعمالاً لدى کل من الشاعرتین من تراسل الحواس الحسی الحسی. واستعملت کلتا الشاعرتین ترکیب حاستی البصر والسمع أکثر من التراکیب الأخرى.
تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
آثار ادبی محمل بسیاری از ضابطه ها، ارزش ها، هنجارها، باورها، ساختارها و ابعاد وجودی، فرهنگی و اجتماعی زمان خویش هستند. بسیاری از واقعیت های اجتماعی و فرهنگی سده های گذشته در بطن آثار ادبی بازمانده از آن دوران قابل شناسایی و پی گیری اند. رویکرد انتقادی در تحلیل گفتمان متون ادبی، شناخت دقیق تری از تظاهرات گوناگون فرهنگی و اجتماعی، شئون زندگی و نظام های فکری مردم جامعه صاحب این آثار به دست می دهد.
مقوله اقتصاد ازجمله ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ای است که در پژوهش های ادبی کمتر در کانون توجه قرار گرفته است. بررسی گفتمان اقتصادی در متون ادبی می تواند دیگر گفتمان های اجتماعی، فرهنگی و اندیشگانی حاکم بر بستر زمانی خلق این آثار را نیز آشکار سازد. ازاین رو، این مقاله با انتخاب اشعار خاقانی شروانی، به تحلیل انتقادی گفتمان اقتصادی اشعار این شاعر باریک اندیش می پردازد. هدف آن است تا با کمک این رویکرد، تأثیر نوع اندیشه اقتصادی آن روزگار و فرهنگ ناشی از آن در ساخت زبانی، صوری و محتوایی اشعار شاعر بررسی، و چرایی حاکمیت فرهنگ اقتصادی خاص آن دوران نیز تحلیل و تبیین شود.
نتیجه این پژوهش نشان می دهد که بر ساختار اقتصادی دوران خاقانی، گفتمان لزوم شکاف طبقاتی و تجمل گرایی حاکم بوده و این دو مقوله به کمک گفتمان قدرت ناشی از ثروت، در فرهنگ اقتصادی زمان، طبیعی و نهادینه شده اند.
بررسی گفتمان آموزشی داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی بر مبنای نظریّة ایدئولوژی آلتوسر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جامعه شناسی ساخت گرا از رویکردهای نقد ادبی معاصر است که به بازتاب ساختارهای اجتماعی در اثر ادبی توجه دارد. به عقیدة لویی آلتوسر (Louis Althusser) جامعه شناس ساخت گرا، فرآیند حفظ قدرت در دورة ماقبل مدرن، از طریق دستگاه های سرکوب گر (Suppressive apparatuses) صورت می پذیرفت که در دورة مدرن، به صورت نامحسوس و ایدئولوژیکی از طریق دستگاه های ایدئولوژیک(Ideological apparatuses) همچون آموزش(خصوصاً مدرسه) تحقّق می یابد. در پژوهش حاضر بر اساس دیدگاه آلتوسر، با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی عملکرد دستگاه ایدئولوژیک مدرسه در داستان لبخند انار هوشنگ مرادی کرمانی پرداخته می شود که ترسیم کنندة دو گفتمان آموزشی سنّتی و مدرن است. باور به مطلوب بودن روش های رفتاری خشونت آمیز به عنوان روشی کارآمد در امر تعلیم و تربیّت دانش آموزان، همچون یک باور ایدئولوژیکی حاکم در گفتمان آموزشی سنتّی داستان لبخند انار، نمود می یابد که از شیوة سنّتی سرکوب گرانه، به شکل ایدئولوژیک در لایه های مدرن آن تغییر ماهیّت می دهد. با بررسی نوع و نحوة عملکرد عناصر مربوط به این دو گفتمان سنّتی و مدرن از دیدگاه آلتوسری، این فرآیند به مثابة روند تغییر شیوه های حفظ قدرت در دوره های ماقبل مدرن و مدرن شناخته می شود.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خاستگاه جمعی و عمیق قصه ها سبب ایجاد شباهت های شگفت انگیز در میان قصه های ملل مختلف شده است. در کنار دیدگاه هایی که درباره خصلت آموزشی قصه و ارتباط آن با دوران بلوغ و مسائل جنسی مطرح است، دیدگاه های دیگر نیز بر ارتباط قصه با الگوهای جمعی و اساطیری تأکید دارند. براین اساس، قصه دربردارندة حرکت درونی انسان برای رسیدن به انسجام و یکپارچگی است و روند آن بر ارتباط بین خودآگاه و ناخودآگاه متمرکز شده است. برای رسیدن به کمال، خودآگاه باید بتواند زبان رمزی ناخودآگاه را تفسیر کند. قهرمان قصه کسی است که به این ارتباط درونی تحقق بخشد. او قهرمان دنیای درون است و به دنبال مرکز وجود خود از نیروهایی یاری می گیرد که همگی درونی هستند. قهرمان قصه سفر اساطیری خود را با گسست از روزمرگی و تکرار آغاز می کند و در انتها به شناختی متفاوت از خود، هستی و توانمندی هایش می رسد.
قصه شناسی تطبیقی با رویکرد روان شناسانه نشان دهندة میراث مشترک بشر فارغ از زمان و مکان است. فرافکنی مراحل فرایند فردیت و خصیصة مشترکِ ناخودآگاه جمعی، الگوی یکسانی را در قصه ها ایجاد کرده است. اگرچه فرهنگ های گوناگون بستری متنوع برای افسانه ها و قصه ها شمرده می شوند؛ اما در ژرف ساخت قصه، دل مشغولی ِواحدی منعکس می شود و پایان همه به یک نقطه ختم می شود.
صُوَر حُسن تعلیل در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به صناعت حُسن تعلیل در شعر حافظ پرداخته می شود. حسن تعلیل صناعتی است که در آن شاعر دلیلی ادعایی برای پدیده ای می آفریند یا بین دو پدیده رابطه علت و معلولیِ تخیّلی ایجاد می کند. در شعر فارسی این صناعت از آغاز ظهور و نمود داشته است؛ به نحوی که به نظر برخی پژوهشگران ادبی از ویژگی های خاصِ شعر فارسی است. حسن تعلیل بعد از ایهام، یکی از صناعت های غالب در شعر حافظ است که به سبب تکرار و بسامد بالا، از عناصر سبک سازِ غزلیات اوست. شیوه استفاده حافظ از این صناعت به گونه ای است که معنای برخی ابیات وابسته به لحاظ کردن حسن تعلیل است. نکته دیگر اینکه نحوه استفاده حافظ از این صناعت غالباً آشکار و عیان نیست، بلکه به گونه ای ظریف و ضمنی است که با درنگ و تأمل، کشف و عیان می شود. در این مقاله، حسن تعلیل های اشعار حافظ در پیوند با صناعت های دیگری همچون: اغراق، تشبیه، ایهام، شخصیت بخشی، تجاهل العارف بررسی و تحلیل شده اند. حافظ در موارد گوناگون از این صناعت بهره گرفته است.
تحلیل سطح بلاغی (ادبیّت) و ایدئولوژیک (اندیشگانی) زبان در رمان های پسامدرن ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای ادبیات جدید ایران در دو دهه ی اخیر، همگرا با فضای جهانی ادبیات از موج ادبی پسامدرنیسم تأثیر پذیرفته است و رمان های پسامدرن که از اواخر دهه ی هفتاد در این فضا مطرح شدند، امروز به عنوان یک واقعیت در آخرین منزل سیر تطور سبکی در داستان نویسی کشور، غیر قابل انکار هستند. نسبی گرایی و بومی گرایی پسامدرنیستی این امکان را فراهم می کند تا کنشگران این حوزه، مفاهیم فلسفه ی پسامدرن را بر اساس اقتضائات بوم فرهنگی و زبان عمومی مردمان جامعه ی خویش به زبان و بیان آورند. مسأله ی مقاله ی حاضر آن است که نویسندگانی که مدعی هستند به سبک ادبی پسامدرن به تألیف رمان هایی به زبان فارسی در فضای ادبی ایران می پردازند تا چه میزان توانسته اند مؤلفه های رویکرد پسامدرن را به جهان انسانی، در ادبیات اِعمال کنند. از آن جا که مقوله ی زبان، عناصر و مفاهیم وابسته به آن در فلسفه ی ادبیات پسامدرن دارای جایگاهی محوری است، به نحوی که ادبیات پسامدرن را با چگونگی کاربست زبان برای بازآفرینی جهان داستانی می شناسند، مقاله ی حاضر سعی دارد، چگونگی کاربست امکانات بلاغی (ادبیّت) و ایدئولوژیک (اندیشگانی) زبان را در رمان هایی که در حوزه ی نقد ادبی کشور به عنوان رمان پسامدرن شناخته شده اند، بررسی کند.
بررسی میزان رشد تفکر انتقادی دانشجویان رشته ی زبان و ادبیات فارسی (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفکر انتقادی آمیزه ای است از دانش، نگرش و مهارت به کارگیری آن در حیطه ی عمل. پنج مؤلفه ی تفکر انتقادی عبارتند از: 1- استنباط؛ 2- شناسایی مفروضات؛ 3- استنتاج؛ 4- تعبیر و تفسیر؛ 5- ارزشیابی استدلال های منطقی. امروزه صاحب نظران علوم تربیتی بر این باورند که یکی از هدف های اساسی هر نظام آموزشی، باید آموزش تفکر انتقادی باشد. در این پژوهش با بررسی برنامه ی درسی و مؤلفه های تفکر انتقادی دانشجویان رشته ی زبان و ادبیات فارسی مشخص کرده ایم آموزش این مهم، جایگاهی در این رشته ندارد. روش پژوهش در این مقاله، نیمه تجربی است که از یک سو به مباحث نظری تفکر انتقادی و ارائه ی پیشنهادهایی برای آموزش آن در رشته ی زبان و ادبیات فارسی پرداخته ایم و از سوی دیگر دانشجویان ورودی 1388 و 1392 رشته ی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه فردوسی مشهد را با پرسش نامه ی معتبر و علمی تفکر انتقادی واتسون- گلیزر به صورت میدانی مورد بررسی قرار داده ایم و به صورت آماری روشن کرده ایم که میزان تفکر انتقادی این دانشجویان در طول تحصیل، رشد معناداری پیدا نمی کند.
معنازایی در عدول از پیش متن؛ خوانش بینامتنی داستان هابیل و قابیل و رمان های هابیل سانچت (میگل د. اونامونو) و سمفونی مردگان (عباس معروفی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنیت نظریه ای ادبی است که بر پایه نظریه گفت وگومندی باختین، نخستین بار توسط ژولیا کریستوا ارائه شد. بر طبق این نظریه، هر متن در گفت وگو با متن های دیگر تولید و خوانش می شود. خوانش بینامتنی، خوانشی است که متن را به جای جهان واقعی به جهان متنی تأویل می کند. پیش متن هابیل و قابیل که در کتب مقدس ادیان الهی آمده ، الهام بخش بسیاری از متون ادبی بوده است. امّا همان طور که کریستوا تصریح می کند، منبع شناسی غایتِ نظریه بینامتنیت نیست. کشف روابط بینامتنی و بینانشانه ای است که منجر به نفوذِ خوانشگر به لایه دوم متن یا همان لایه نشانه ای می شود. با تحلیل بینامتنی می توان معانیِ مختلفِ مستتر در متن را دریافت. بینامتنیت متضمن گفت وگوی بین متن-هاست. این گفت وگو موجب تغییر و معنازایی در هر دو طرف گفت وگو می گردد. ما در این پژوهش، دو متن هابیل سانچت نوشته میگل د. اونامونو و سمفونی مردگان نوشته عباس معروفی را خوانش کرده و با توجه به میزان دگرگونی و عدول این دو متن از پیش متن اصلی- داستان هابیل و قابیل در کتب مقدس- معنازایی را در طرفین مکالمه بررسی می کنیم. در این راه، «شاخص گفت وگومندی» را برای سنجش میزان تأثیر و تأثرات متون معرفی می کنیم. ماحصل این پژوهش در سطح بینامتنیت خوانشی، استفاده از شاخص گفت وگومندی در طبقه بندی متون و در سطح بینامتنیت تولیدی، راهکاری عملی برای تولید متون جدید در گفت وگو با متون پیشین است.
تحلیل سنگ نوشته های شهدای شیراز در جنگ تحمیلی از منظر نشانه شناسی لایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نشانه شناسی، مطالعه نظام مند نشانه هاست که به عنوان یکی از ابزارهای کارآمد امروز توانسته است در تحلیل بسیاری از متون مؤثر باشد و نشانه شناسی لایه ای به مثابه یک دیدگاه نظری، زمینه را برای تحلیل متون چندوجهی که شامل نشانه های زبانی و غیرزبانی است، فراهم می کند.
این پژوهش به تحلیل سنگ نوشته های قبور شهدا از منظر نشانه شناسی لایه ای پرداخته است. سنگ نوشتة قبور شهدا به مثابه متون چندوجهی، حاوی نشانه های زبانی و غیرزبانی اند که کارکرد و نقش هر یک از این لایه های نشانه ای در این پژوهش، از منظر نشانه شناختی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته اند. این پژوهش، نشان می دهد نقوش به کار رفته در سنگ نوشته ها و همچنین رنگ هایی چون سبز، قرمز و سیاه هرکدام در کنار نشانه های زبانی، نقش مهمی در انتقال مفهوم شهید و شهادت ایفا می کند؛ همچنین این پژوهش نشان می دهد که چگونه نشانه های زبانی در قالب شعر و نثرهای کوتاه در انتقال مفاهیم موردنظر مؤثر می باشند. نوع نشانة به کار رفته، انسجام ساختاری، روابط همنشینی بین نشانه ها و همچنین انسجام کارکردی و انسجام معنایی این نشانه ها، باعث شده است تا این سنگ نوشته ها به زیباترین شکل، پیام خود را به رهگذران القا کنند.
حقوق و روابط انسانی در آثار امام محمّد غزالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از محورهای اساسی تفکّرات و تأمّلات اندیشمندان، عرفا و فلاسفه اساساً شناخت ماهیّت انسان است. در غالب ادیان الهی مخصوصاً دین مبین اسلام نیز به شناخت این شاهکار خلقت تأکید زیادی شده است تا مقدّمه ای در شناخت حضرت حق تعالی باشد. از مهم ترین موضوعاتی که در جهت شناخت انسان مطرح می شود، روابط، حقوق و تکالیف آنان در مقابل یکدیگر است. ابوحامد امام محمّد غزالی، متفکّر و اندیشمند قرن پنجم هجری، در آثار گرانقدرش این موضوع را سرلوحة کار خود قرار داده است. در این مقاله با مطالعة سه اثر معروف غزالی؛ یعنی کیمیای سعادت، نصیحة الملوک و احیاءعلوم الدّین، دیدگاه و نظریّات وی در ارتباط با حقوق و روابط انسان ها استخراج، بررسی و نقد و تحلیل شده است که با توجّه به بینش دقیق و عالمانة او می توان دیدگاه های وی را سرلوحة اخلاق و رفتار جامعة بشری قرار داد. ازجمله مهم ترین حقوقی که غزالی مخاطبان خود را به رعایت آن ها سفارش کرده است، مواردی است از قبیل حقوق مسلمانان، همسایگان و دوستان نسبت به یکدیگر، حقوق اعضای خانواده نسبت یکدیگر، حقوق برابر در ازدواج، حقّ آبرو و حقوق رفاهی و سایر حقوق مردم که بر عهدة دولت هاست.
نقد زیبایی شناسی غزل های سیف فرغانی
حوزههای تخصصی:
زیبایی شناسی سخن پارسی تحلیل شعر فارسی از دیدگاه بدیعی و بیانی و بهطورکلی از دیدگاه بلاغی است؛ آنگاه که به تحلیل شعر از دیدگاه بیانی می پردازیم ، تشبیه ها، استعاره ها، کنایه ها، مجازها و نمادهای آن را باز می نماییم یا هنگامی که از زاویه دانش معانی از غرض ثانوی سخن شاعرانه سخن می گوییم یا حتی وزن عروضی بیتی را باز می نماییم ، همه تحلیل های زیباییشناختی سخن پارسی است.
سیف فرغانی از شاعران برجسته فارسی است که قرارگرفتنش در کنار سعدی در یک قرن، و همچنین به دلیل مهاجرتش به منطقه آسیای صغیر باوجود لطافت طبع و غزل های بسیار دلنشینش آن طور که باید شناخته نشده است؛ این پژوهش سعی دارد زیبایی های کلام سیف فرغانی را بشناساند؛ از اینرو، پژوهش حاضر به زیبایی شناسی ساختاری در اشعار سیف فرغانی می پردازد و صنایع بدیعی و آرایه های ادبی و هم چنین ظرافت های زبانی غزل های سیف فرغانی را شرح داده، به تأثیرپذیری های این شاعر لطیف طبع قرن هفتم هجری، از سعدی استاد بزرگ سخن نیز می پردازد.
تداوم اندیشه های ایرانشهری در مخزن الاسرار نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش کوشیده است به این سؤالات اساسی پاسخ دهد: ۱- نظامی در نخستین اثرش که نتیجه عزلت و ریاضت و گشت و گذار در عالم دل و اولین تجربة شاعری وی به حساب می آید، درباره عدالت، سیاست و آیین کشورداری چگونه اظهارنظر کرده است؟ ۲- مفاهیم اندیشة ایرانشهری از مسیر چه منابعی به ذهن و زبان او راه یافته است؟ به منظور پیدا کردن پاسخ های نسبتاً متقن برای سؤالات پیش گفته، منابع پایه ای پس از اسلام مانند شاهنامه، کلیله و دمنه، سیرالملوک خواجه نظام الملک، قابوس نامه، نصیحه الملوک غزالی و حدیقه سنایی بررسی شده است. سپس با توجه به فضای فرهنگی عصر نظامی، میزان تأثیرپذیری مخزن الاسرار در زمینة اندیشه های ایرانشهری از آثار یادشده مشخص گردیده است. پس از بررسی های دقیق دریافته ایم که نظامی با پشتوانة معرفتی آثار یادشده به عنوان مصلح اجتماعی و مربی اخلاق کوشیده است نهاد حکومتی آن روز را از طریق اندیشه و عمل سیاسی ایرانیان اصلاح کند. بدین منظور بعضی از مؤلفه های اندیشه های ایرانشهری مانند دادگری، تأثیر عدالت بر نظام طبیعت، توأمان بودن دین و پادشاهی و . . . را در لابلای حکایت های مخزن الاسرار مطرح کرده و پادشاهان را در کانون توجه خود قرار داده است.
تحلیل ریخت شناختی قصّة سلیمان(ع) در ترجمة تفسیر طبری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر قصّة سلیمان(ع) که از شناخته شده ترین قصّه های دینی در جهان است و در ترجمة تفسیر کهن طبری هم روایت شده، بر پایة نظریّة ریخت شناسی «پراپ» ارزیابی شده است. در این قصّه، شمارگان شخصیت ها و خویش کاری های آنها با چارچوب نظریّة پراپ و تبصره های نظریّة او، همخوانی بسیار نزدیکی داشته و هر سه حرکت قصّه، حرکت هایی از گونة نخست الگوهای حرکتی شش گانة پراپ را نمایش داده اند. از آنجا که نظریّة پراپ بر پایة مقایسة ساختار قصّه های پریان روسی سامان پذیرفته و به شاخ و برگ های کمّیت زای قصّه ها چندان توجّهی نداشته، در مطالعة قصّه ای از ردة قصّه های قرآنی نیز سودمند واقع شده است. حوادثی که در قصّة سلیمان(ع) اتّفاق افتاده، بسیار مشابه حوادث قصّه های پریان است و نویسنده را بر آن داشته تا دادوستد های تاریخی میان این دو قصه را نتیجه گیری کند.
جلوه های خاص معشوق در غزل های صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق مهم ترین مضمون غزل است که در دو شاخه ی عشق آسمانی و عشق زمینی حضور داشته و غزل فارسی را غنی و دلنشین ساخته است. بیان معانی عاشقانه از هر نوع (آسمانی و زمینی )که باشد مستلزم بیان رابطه عاشق و معشوق است.
معشوق مرکز و محور غزل های عاشقانه است، تصویر او نشان دهنده ی دیدگاه غزلپرداز نسبت به عشق و معشوق است. شاید در نگاه اول بپنداریم معشوق در غزل فارسی به صورت کلی توصیف شده ، چنانکه می توان گفت یک تیپ است نه شخصیت ، این حرف تا حدود زیادی درست است، اما در این تحقیق به بررسی توصیف های صائب از معشوق می پردازیم تا ببینیم معشوق از نظر ظاهری و اخلاقی چگونه است و کدام ویژگی ها، معشوق غزل صائب را متمایز ساخته است و تاچه اندازه معشوق غزل او تحت تاثیر سبک شاعر قرار گرفته است؟
یکی از مهم ترین پرسش ها دربارهء معشوق، ماهیِت اوست. در غزل فارسی، معشوق می تواند معشوق الهی، معشوق انسانی و معشوق نمادین (که نمایندهء خواسته ای از عاشق است) باشد. در این تحقیق روشن می شود که معشوق صائب در عاشقانه های غیر عرفانی یک شخص است یا نماد؟
عناصر الإیقاع ودلالاتها فی ""قصیدة الانتفاضة"" لسمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الموسیقی من أهم أداة بنائیة یقوم علیها البناء الشعری وهی عنصر من أبرز العناصر التی تمیّز الشعر من سائر الفنون الأدبیة. والعنصر الإیقاعی تکمن فیه الطاقة التعبیریة والدلالیة وله أهمیة بارزة فی خلق الجو العام للقصیدة وتماسک بنیتها. ستحاول هذه الدراسة أن تتلمس البنیة الإیقاعیة وعناصرها وآثارها فی ""قصیدة الانتفاضة"" للشاعر سمیح القاسم وهی قصیدة تتمیز بإیقاعات موسیقیة متنوعة تجعل المتلقی یستعذبها وتنقله إلی حالة الشاعر الشعوریة. وفی هذه الدراسة ندرس تشکیل البنیة الإیقاعیة فی القصیدة من خلال رصد بعض الظواهر الإیقاعیة مثل الوزن العروضی والزحافات والعلل، القافیة وما یتعلق بها، والظواهر الإیقاعیة الأخری؛ مثل التدویر، والسطر الشعری، والتضاد، والتوازی، والتکرار، وقد اتبع البحث منهجاً وصفیاً تحلیلیاً إحصائیاً وذلک باستقراء القصیدة وتفکیک عناصرها الإیقاعیة لاستخراج قیمها الدلالیة والجمالیة. وقد تبین من خلال هذه الدراسة؛ أنّ الشاعر یحاول فی تشکیل البنیة الإیقاعیة لقصیدته، الإفادة من أصغر الجزئیات وأدقها من أجل توظیفها واستثمار مکوناتها بغیة إثراء النغمة المؤثرة المنبعثة من الإیقاعات الخارجیة والداخلیة وإثراء دلالات النص. وأن العنصر الإیقاعی بکافة أشکاله له دور واضح فی إثراء البنیة الإیقاعیة والبنیة الدلالیة للقصیدة وتماسک بنیتها وکسر رتابتها واکتساب القصیدة درجة موسیقیة ملموسة، وأنه یؤدی دوراً دلالیاً وجمالیاً لإثارة المتلقی وإثراء القصیدة.
مهمترین رویکردها به تعریف روایت و عناصر آن با نگاهی میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه روایت یکی از مفاهیم بسیار رایج، نه تنها در ادبیات، بلکه همچنین در عرصه های غیرادبی از جمله روان شناسی، علوم اجتماعی و فلسفه است، تا بدان جا که از مفهوم «گشتار روایی» سخن به میان آمده است. این مقاله می کوشد رویکردهای مهمی که برای پرداختن به روایت مطرح است را بررسی نماید، چرا که این کار نه تنها برای مطالعات ادبی و روایت واجد اهمیت است، بلکه در عین حال می تواند ارتباط عمیق ادبیات با سایر رشته ها را به خوبی نشان دهد. روشن است که به این منظور نه تنها باید به منابع ادبی مراجعه کرد، بلکه لازم است برخی از مهم ترین آرای مربوط به روایت را به ویژه در فلسفه و روان شناسی هم از نظر دور نداشت. به این ترتیب است که می توان از روایت به عنوان مبنایی برای مطالعات میان رشته ای سخن به میان آورد. به این منظور با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای دو دسته رویکرد اساسی به تعریف روایت، یعنی رویکرد تعریف محور و رویکرد تبیینی (کارکردمحور) مطالعه می گردند؛ در بخش رویکرد تعریف محور با مقایسه تعاریف روایت، عناصر رایج آنها استخراج و موارد تزاحم آن ها بررسی می گردد. در قسمت بعد با بهره گیری از رویکرد تبیینی، ماهیت روایت و نسبت آن با فرهنگ (بعد اجتماعی) و فهم و زندگی (بعد فردی) مورد بررسی قرار خواهد گرفت که برای این منظور هم آرای روایت شناسان و هم نظرات فیلسوفان مهم در این زمینه مورد بررسی قرار می گیرد. نتیجه این که روایت پدیده ای است فراگیر که نه تنها در زمینه ادبیات اهمیت دارد، بلکه نقش بسیار مهمی در فرهنگ، فهم، هویت و اخلاق نیز ایفا می کند.