مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
هفت خان
حوزه های تخصصی:
هفت خان پهلوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان گذشتن پهلوان از چند مرحله دشوار و پر خطر برای رسیدن به مقصودی معین، یک بنمایه کهن هندواروپایی است که مضمون یا الگوی هفت/ چند خان نامیده می شود. مبنای اساطیری - آیینیِ این بنمایه، تشرف/ آشناسازی دلاور نوبرنا و اثبات بلوغ پهلوانی اوست. در روایات پهلوانیِ ایران غیر از رستم و اسفندیار در شاهنامه، یلانی چون فرامرز، شهریار، همای، رستم (برای بار دوم)، بهمن، سام، جمشید و جهان بخش نیز از چند (پنج، شش، هفت و ده) خان می گذرند. این مضمون در داستانهای غیر ایرانی- بویژه اساطیر و حماسه های یونانی- هم شواهد متعددی دارد.
استفاده از عناصر اساطیری و عجایب المخلوقات افسانه ای در کنار سختیها و بلایای زمانِ ایجاد و رواج این داستانها به عنوان موانع و دشواریهای هر خان، وجود دو یا سه راه در برابر پهلوان، بودن راهنما و همراه برای دلاور در مسیر چند خان و قرار گرفتن اژدها در منزل سوم از نکته های درخور ذکر روایات ایرانی هفت/ چند خان است.
وجه اشتراک هفت خان حماسه با هفت وادی سلوک و هفت مرحله مهری عبور از آزمونها و دشوارییهایی برای نشان دادن کمال و دستیابی به هدف یا مقامی والاست و این هر سه را باید بازتابهای جداگانه یک مضمون دیرین- بدون تاکید بر ارتباطی از گونه تاثیر و تاثر میان آنها- دانست.
نکته دیگر اینکه املای سنتیِ هفت خان در گذشته ادبی و فرهنگی ایران غالبا هفت «خوان» بوده و محتملا خود فردوسی نیز ترکیب را به همین صورت نوشته است لیکن به دلایلی وجه هفت «خان» درست است و بیرون از متن انتقادی شاهنامه آن را باید هفت «خان» نوشت
بررسی ساختاری خان و هفت خان در شاهنامه و اسطوره ها و حماسه های دیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه میراث عظیم ادبی ایران است که در آن با بهره گیری از عناصر مختلف اسطوره ای، تاریخی، داستانی، غنایی و... کلیتی منسجم و منحصربه فرد شکل گرفته که آن را از حماسه های ملت های دیگر متمایز و جدا ساخته است. بهره گیری مناسب از همة این عناصر آن را حتی به میل و خواستة مخاطبان امروزی خود هم بسیار نزدیک کرده است. در شاهنامه کنش و واکنش قهرمانان و پهلوانان به شکل بسیار جذابی به تصویر کشیده شده است. این قهرمانان در سراسر زندگی پرماجرای خود با آزمون های زیادی روبه رو می شوند که از آن ها می توان به «خان» تعبیر کرد. گاهی این خان ها گسترش یافته و با اضافه شدن ویژگی های دیگری به آن ها، به حالت داستانی کامل درآمده اند که از آن ها با نام «هفت خان» یاد می شود؛ در اینجاست که پای اسطوره به دامن قصه می لغزد و اسطوره و قصه یکی می شود. قصد ما در این مقاله بررسی نکات کلیدی و مشترک آزمون ها، خان ها، هفت خان ها و هفت خان گونه های قهرمانان در شاهنامه (که شمار آن ها متفاوت است) و سایر حماسه ها براساس روش تطبیق ساختاری است.
نقد و بررسی روند تکامل شخصیت قهرمان در هفت خان رستم و اسفندیار بر اساس نظریه ی یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه تکامل شخصیت یونگ با همة اهمیتش، در مقایسه با ادبیات فارسی بسیار نوپا است. با این حال از زمان ارائه به منزلة معیار جدید نقد روان شناختی در حوزة ادبیات رونق بسیاری یافت. ازطرف دیگر یکی از مهم ترین مضامین ادبیات حماسی فارسی داستان هفت خان رستم و همچنین اسفندیار است که با وجود شهرت و اهمیتشان تاکنون ازمنظر روان شناسی یونگ هدف نقد قرار نگرفته اند.
هدف پژوهش حاضر اعتبارسنجی نظریة مزبور در نقد روان شناختی این دو هفت خان به مثابة دو روایت گران سنگ ادب فارسی است. از این منظر، مقالة پیش رو تلاش می کند تا با توسل به نظریة تکامل شخصیت یونگ بر اهمیت ارتباط موجود میان مضمون هفت خان و مکتب روانشناسی یونگ تأکید ورزد.
این پژوهش به بررسی و تحلیل هریک از ارکان تشکیل دهندة نظریة یونگ، یعنی کهن الگوهای سایه، آنیما، آنیموس، پرسونا و... در هفت خان رستم پرداخته و سپس کیفیت وقوع آنها را در هفت خان اسفندیار مدنظر قرار می دهد. برای رسیدن به نتیجة بهتر مفاهیم کلیدی هفت خان از دیدگاه روان شناسی یونگ رمزگشایی شده است. نتیجة تحقیق مشخص کرد که تمام ارکان نظریة یونگ به وضوح، ترتیب و در برخی موارد صورت مکرر در هفت خان رستم دیده می شوند. برخلاف هفت خان رستم، این الگو در هفت خان اسفندیار از نظم مشخصی برخوردار نیست و در پاره ای موارد به صورت تلویحی به آن نگریسته شده است. نیز می توان به فقدان کهن الگوی «آنیموس» در طرحوارة هفت خان اسفندیار اشاره کرد.
رمزگشایی الگوی اسطوره ای نجات خورشید در هفت خان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش پس از مرور ساختار واحد هفت خان پهلوانان خاندان سام (رستم، سام، فرامرز و شهریار) که در منظومه های پهلوانی منعکس شده، کوشیده است قانون ساختاری این هفت خان ها را کشف کند و نشان دهد که تمامی آن ها از ژرف ساختی یکسان برخوردارند که بیان مسیر منحنی واری است که پهلوان از سطحی فرودین در مشرق آغاز می کند و سرانجام گمشده خود را در چاه یا مکان تاریکی که در جایگاهی بلند در سویه مغرب است می یابد. برای اثبات شمول گسترده و جهانی این الگو، به شواهد دیگر آن در فرهنگ آذربایجان و داستان های عامیانه اروپایی و اسطوره مانوی آفرینش نیز اشاره شده است تا نمایان شود که تمام این روایت ها، گویای تلاش قهرمان برای نجات پادشاه/دختری است که نمادی از خورشید است و دیو تاریکی او را از سرزمین روشنایی در مشرق (جایگاه برآمدن خورشید) به اقامتگاه خویش در مغرب (جایگاه افول خورشید) برده و آنجا اسیر کرده است. بنابراین الگوی هفت خان روایت رمزگونه نجات خورشید از چنگال دیو تاریکی است که در غرب مسکن دارد.
بن مایه های فولکلوریک در طومارهای نقالان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه طومارهای نقالی به عنوان بخشی مکتوب از سنت حماسی روایی شفاهیِ ایران زمین با آن حجم انبوه و پیچیده قصه ها گاه دشوار می نماید؛ اما تجزیه این متون به
بن مایه های سازنده شان، زمینه را برای مطالعه روشمند آن ها، بررسی های درون متنی و نقد و ارزیابی مضمون ها هموار می سازد.
با استفاده از فهرست جهانیِ طبقه بندی بن مایه های روایات عامه، چارچوبی فراهم می آید تا بن مایه های طومارها دسته بندی و فهرست شوند. این فهرست سبب دسترسی آسان تر به هر بن مایه در روایات مختلف، ریشه یابی، بررسی سیر تطور، تکامل، تأثیرپذیری و بقای هر بن مایه در دوره های مختلف و نیز مطالعات تطبیقی روایت ها می شود و بستر مطالعه تحلیلی طومارها را با توجه به بن مایه های موجود در آن ها فراهم می آورد.
هدف این مقاله نشان دادن انطباق فهرست جهانیِ بن مایه ها با روایات عامه فارسی، به ویژه روایات حماسیِ عامه و شیوه ای از تحلیل متون طوماری است. این پژوهش با فهرست کردن بن مایه های داستان هفت خان رستم از طومار هفت لشکر می کوشد تا انطباق الگوی فهرست بن مایه ها را بر روایات ایرانی نشان دهد و با تحلیل برخی بن مایه های موجود، ویژگی هایی هرچند اندک از طومارهای نقالی را به عنوان پاره ای از روایات عامه فارسی آشکار سازد و نیز با یافتن بن مایه هایی نو، غنای فرهنگ، ادب و سنت شفاهی ایران را روشن نماید. این شیوه فهرست کردن می تواند به منزله الگویی برای تمام روایات شفاهی باشد تا از این طریق به حجم عظیم قصه ها سامانی داده شود و دسترسی آسان تر به محتوای آن ها فراهم آید.
تحلیل شخصیت رستم در هفت خان بر اساس دیدگاه های یونگ و فروید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد روانشناسانه یکی از حوزه های جدید نقد ادبی به شمار می رود که اساساً اثر ادبی به عنوان بیان حالات ذهن و ساختار شخصیت های موجود بررسی می کند. این نوع نگرش با طرح مطالبی در باب ناخودآگاه شخصی و جمعی در آثار ادبی، به نقد ادبی عمق و نوعی جنبه پیشگویانه و رازآمیز بخشیده است. سهم فروید و یونگ نیز در روانشناسی مدرن در اساس، بر تکیه آنان بر جنبه های ناهشیار روان انسان استوار است. این دو تحت عنوان نبرد، تعارض و کشمکش بین سطوح سه گانه شخصیت: نهاد، خود و فراخود، به واکاوی موشکافانه فردیت و روان شخص در هر لحظه زمانی می پرداختند. در آیین مهری باستان، بر آن بوده اند که اگر گرفتاران این جهان فرودین بخواهند دگر باره به گروثمان بازگردند، ناگزیر می بایست هفت مرتبه بپالایند تا پس از عبور از خورشید پایه(دروازه ی خُدایان)، به آسمان برسند. به تناسب این هفت مرحله و هفت وادی طریقت در عرفان، بی تردی د رست م ن یز در پ س گ ذر از ای ن زین ه های نمادین، حضوری راز آلود و سمبلیک دارد و با نیروهای اهریمن ی در پس لایه های ناخودآگاهی اش که در هیأت شیر، گرگ، اژدها، زن ج ادو و ... نمود می یابند، در ستیز است و علاوه بر ستیز با نیروهای اهریمنی اش، با خودآگاهی و ناخودآگاهی خویشتن نیز در جنگ و جدل می باشد. ازین رو در این مقاله نخست به تعریف خودآگاهی و ناخودآگاهی و ویژگیهای آنان، تعابیر فروید و یونگ در ارتباط با این موارد، شناخت جداگانه هر هفت خان و در نهایت تطبیق و تبیین حالات رستم در هر خان در سنجش با خودآگاهی و ناخودآگاهی پرداخته شده است.
نقد کهن الگویی سفرِ قهرمان در داستان هفت خان اسفندیار بر اساس نظریّة ژوزف کمپبل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تک اسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دست یافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ ایرانی در هیأت اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ اوست، به آن سرزمین سفر می کند. اسفندیار که نمادی از کهن الگوی قهرمان است، می کوشد تا با ناخودآگاهِ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی، سایه را با خود هم راه می کند و سپس با ورود به آستانِ تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت می رسد و با برکتی که از این سفر بدست می آورد، به سویِ جامعة خویش بازمی گردد تا با در دست گرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِ خودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. این که اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمی خیزد و قدم در راه بی بازگشت می گذارد، بیان گر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بی بهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب می شود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمة راه زندگی، جان بسپارد.
بررسی و تحلیل نمادشناسی نگاره های هفت خان رستم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۳۹۷ شماره ۷۷
211 - 234
حوزه های تخصصی:
نمادگرایی در تفکرات و رؤیاهای نژادهای مختلف بشری وجود دارد و انسان را به گستره تفکر بدون گفتار رهنمون می کند. <em>شاهنامه</em> از دیرباز مورد توجه مردم ایران زمین بوده است که با توجه به بافت داستانی این اثر، ارتباط نزدیکی با آن برقرار می کردند. در دوره صفویه، نقالان در قهوه خانه ها، داستان های <em>شاهنامه</em> را با پرده خوانی و آرایش صحنه ها برای سرگرمی شرح می دادند. این پژوهش به بررسی و رمزگشایی نمادها در نگاره های مربوط به هفت خان رستم در <em>شاهنامه</em> فردوسی می پردازد. رستم برای نجات کیکاوس و تشرف به پایگاه قهرمانی، آزمون هفت خان را پشت سر می گذارد. هر خان نمادی از تقابل با موجودات نهفته در ناخودآگاه بشری است که وی را در رسیدن به کمال با دشواری روبه رو می کند. رستم در خان اول با شیر (نماد غرور و نیروی اهریمنی)، در خان دوم با تشنگی و گرما (نماد قدرت بدون شکل و روح و نیز انگیزه پنهان و ناشناخته آن)، در خان سوم با اژدها (نماد خشکسالی)، در خان چهارم با زن جادوگر (نماد آنیمای منفی)، در خان پنجم با اولاد دیو (نماد نگهبان آستانه)، در خان ششم با ارژنگ دیو (نماد یاریگر ضدقهرمان) و در خان هفتم با دیو سپید (نماد مرگ و خون او نماد زندگی بخشی) روبه رو می شود. هدف این پژوهش، تحلیل نمادها در نگاره های مصور مربوط به هفت خان رستم در <em>شاهنامه </em>فردوسی است. روش پژوهش حاضر، توصیفی تحلیلی است. نتیجه آن نیز این است که در همه نگاره ها، نمادهای موجود در داستان هفت خان رستم در <em>شاهنامه</em>، در تصاویر ارائه شده اند و رابطه بین تصویر و متن اصلی را برای مخاطب معنادار کرده است.
هفت قلعه؛ حماسه شیعی ناشناخته ای از قرن پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۴۳)
139 - 154
حوزه های تخصصی:
متون حماسی فارسی یکی از انواع مهم و اثرگذار در تحقیقات ادبی است. شناخت و تصحیح دست نویس های متروک این متون نقش تعیین کننده ای در بهتر نمایان کردن تاریخ ادبیات ایران دارد. با توجه به منابع موجود، تعدّد و تنوع حماسه های دینی بیش از دیگر وجوه حماسی دیده می شود؛ اما فقر شناخت و پژوهش در حماسه های دینی فارسی سبب شده است مشخصات و وضعیت بسیاری از این آثار ارزشمند همچنان نامعلوم باقی بماند. این جستار در پی معرفی یکی از مهم ترین حماسه های دینی فارسی است. حصون السبعه یا هفت قلعه یکی از روایت های داستانی کهن ادب عربی در سده پنجم هجری است که نقل آن را ابوالحسن بکری برپایه محوریت مجاهدات امام علی (ع) در غزوه خیبر ترتیب داده است. این تک نگاری ویژه، نخستین روایت مستقل موجود از آزمون هفت خان در ادبیات فارسی و عربی است؛ همچنین ازنظر قدمت و سابقه پیدایش، مانند علی نامه ، نخستین حماسه منثور شیعی به شمار می رود که برخی از نسخه های ترجمه منثور و منظوم فارسی آن از سده دهم هجری موجود است. نویسنده در این پژوهش با توجه به ویژگی های برجسته حماسه هفت قلعه کوشید تا در بخش نخست، ابوالحسن بکری، ویژگی های دوران زندگی و آثار او را معرفی کند؛ در بخش دوم نیز گزارشی از برخی جنبه های مهم روایت هفت قلعه ، کردارهای پهلوانی و عیاری امام علی (ع) و چکیده ای از روایت ارائه شد. بر این اساس تا امروز امام علی (ع) دهمین شخصیتی است که هفت خانی را در ادب فارسی پشت سر گذاشته است.
از «دوازده خان هراکلس» تا «هفت خان رستم»
حوزه های تخصصی:
گونه ی نویافته ی دو هفت خانِ مستقل «هفت لشکر و هفت دربند» در دست نویس تحریر بزرگ مسیّب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۸۷
55 - 78
حوزه های تخصصی:
در میان حماسه های دینی منثور فارسی، سه گانه های حماسی مسیّب نامه، مختارنامه و ابومسلم نامه اعتبار و جایگاه ممتازی دارند که موضوع خون خواهی امام حسین(ع)، براندازی امویان و مروانیان و تحریک انگیزه ی اقتدار دولت شیعی در آن ها برجستگی و نمود پیدا کرده است. مسیّب نامه حماسه ای است که با در نظر گرفتن ژرف ساخت نهضت توّابین، شخصیّت تاریخی مسیّب را از منظر ادبی و خیالی برجسته و بازآفرینی کرده است تا زمینه ی ظهور مختار و ابومسلم و تحقق دیگر آرمان های خروج منتقمان فراهم آید. موضوع پژوهش حاضر، مطالعه موردی و تشریح نویافتگی طرح مضمون «دو هفت خان مستقل» برای مسیّب بن قعقاع، پهلوان محوری حماسه ی منثور مسیّب نامه است. ابوطاهر طرسوسی یا وارس بخاری در گزارش رسالت مسیّب به یزید، دو هفت خان را تحت عنوان «هفت لشکر» و «هفت دربند» ترتیب داده است و این مقاله کوشیده تا ضمن توصبف آن ها و سنجش مشخّصات هر یک با هفت خان رستم، تلقّی خود را در توجیه هفت خان انگاشته شدن آن ها ارائه کند. بر اساس شواهد ذکرشده در این پژوهش، مسیّب نامه نخستین حماسه ای است که در خصوص تحقّق یک رویداد، آزمون گذر از دو هفت خان بزرگ و کوچک را برای پهلوان محوری روایت طرح کرده است.
هفت خان مأمون (بازدید خلیفه مأمون از دخمه خسرو انوشیروان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستان بازدید عبدالله مأمون (198-218 هجری) خلیفه نام آور عباسیان از دخمه خسرو انوشیروان (531-579 م.)، دست کم از سده پنجم هجری، با روایت های گوناگون در منابع تاریخی آمده است. مأمون آگاه از دادگری و خردمندی پادشاه ایرانی، کنجکاوانه به دیدار دخمه او می رود و آنگاه با دیدن شُکوه کالبد مرده او و نیز درون مایه اندرزهای اخلاقی او چنان به شگفت می آید که همدلانه زبان به ستایش بزرگی و خردمندی و برتری خسرو انوشیروان می گشاید. در روایتی از این حکایت که در «تاریخ بناکتی» نوشته داوود بن محمَّد بناکتی (مرگ: 730 هجری) آمده است، تلاش مأمون برای یافتن و ورود به دخمه خسرو انوشیروان، به گونه ای بازگو می شود که یادآورِ بُن مایه گذشتن پهلوان از چندین سختی و دشواری برای دست یافتن به هدفی معیّن است که این بُن نامه، الگوی هفت خان نامیده می شود. با این که پژوهش های فراوانی درباره بُن مایه هفت خان در فرهنگ ایرانی انجام شده و نیز به بازدید مأمون از دخمه خسرو انوشیروان پرداخته شده است، در هیچکدام از این پژوهش ها، این بازدید در چارچوب بُن مایه ایرانی هفت خان واکاوی نشده است. در این جستار، تلاش خواهد شد که این حکایت را هرچند ساختگی و خیالی باشد، در چشم انداز بزرگ تر الگوگیری عباسیان از ساسانیان و فرهنگ ایرانی با راهنمایی ایرانیانِ فرهیخته کارگزارِ خلافت بغداد بنگریم تا احتمالاً روشن شود که پردازندگان این حکایت که شاید بتوان آن را « هفت خان مأمون» نیز نامید، چه کسانی بوده اند و اگرچه خیالی و ساختگی، چرا مأمون خلیفه بزرگ جهان اسلام را به دیدار خسرو انوشیروان پادشاهِ ایرانیِ زردشتی برده اند.
بررسی تحلیلی پیوند هفت خان اسفندیار با شمنیسم، تشرف و جهان مردگان
حوزه های تخصصی:
الیاده معتقد است یکی از بن مایه های اصلی حماسه ها، سفرهای آیینی پهلوانان است. از سوی دیگر ایران یکی از تأثیرگذارترین جوامع در آیین های شمنی به شمار می رود و نمودهای شمنی در حماسه های ایرانی بسیار دیده می شود. هفت خان اسفندیار یکی از نمونه ّهای پیوند حماسه های ایرانی و آیین های شمنی است که بن مایه های سفرهای آیینی را دربردارد. در این داستان گرگسار نشانه ای از شمن راهنمای نوآموز بوده و داستان های هفت خان نمود رازآموزی و تشرف، ورود پهلوان رازآموخته به انجمن ها و سفر او به جهان زیرین برای بازگرداندن روح خواهران می باشد. در این مقاله کوشش می شود با بررسی تطبیقی داستان های هفت خان با آیین های گذر شمنی، نمودهای آیین های تشرف در این داستان بررسی تا مشخص شود چرا هفت خان اسفندیار مقام تشرف اوست. همچنین در مقاله نشان داده خواهد شد که اسفندیار در خان سوم به تشرف رسیده و داستان های پس از آن نمود سفرِ فرد تشرف یافته به جهان مردگان برای بازگرداندن روح می باشد؛ وظیفه ای در جوامع کهن به عهده شمن ها بوده است.
تحلیل عناصر اساطیری در هفت خان های طومار نقّالان و مقایسه آن با شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
581 - 601
طومارهای نقالی یکی از منابع بسیار غنی فرهنگ و ادب ایرانی است که در قالب داستان های اساطیری و حماسی مفاهیم اساطیری، آداب و رسوم فراموش شده، نکات زبانی و ... را در خود جای داده اند. در طومارهای نقالی به علت تأکیدی که بر داستان های پهلوانان سیستان شده است، معمولاً از هفت خان اسفندیار خبری نیست، ولی در عوض در کنار هفت خان رستم دو هفت خان نیز برای اعقاب او یعنی فرامرز و جهانبخش ذکر شده که قابل توجه است. پژوهش حاضر به روش توصیفی و تحلیلی و با تکیه بر داده های منابع کتابخانه ای انجام شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد هفت خوان فرامرز و جهانبخش براساس الگوی هفت خان رستم و اسفندیار ساخته شده اند و نکاتی اساطیری مانند وجود «عقاب» به عنوان جانور مشتری و وجود گرگ نشانگر مرحله سرباز در آیین مهر از پیشینه غنی اساطیری این هفت خان ها حکایت دارد. اما به جز مسائل اساطیری، طومارها از دیدگاه داستان پردازی نیز قابل بررسی می باشند؛ خصوصاً طومار کهن شاهنامه فردوسی (صداقت نژاد) به شخصیت پردازی و روابط علی و معلولی و جزئیات داستان و تصویر حالات روحی و جسمی بیشتر توجه دارد و از این جهت قابل توجه است. اهداف پژوهش: بررسی عناصر اساطیری در هفتخان های موجود در طومارهای نقالی. تطبیق عناصر اساطیری در هفت خان های طومار نقالان با شاهنامه. سؤاالات پژوهش: آیا هفت خوان فرامرز و جهانبخش براساس الگوی هفت خان رستم و اسفندیار ساخته شده است؟ چه تفاوتی میان هفت خان های طومار نقالان با شاهنامه وجود دارد؟
کارکرد دگردیسی در هفتخان رستم و اسفندیار با رویکرد ترانشانه ای (با تأکید بر خان چهارم)(مقاله علمی وزارت علوم)
پیوند دگردیسی و آیین تشرف از جمله موضوعاتی است که در متن کلامی و متون هنری برگرفته از شاهنامه به ویژه در هفت خان ها بازتاب یافته است. هدف از این پژوهش، شفاف سازی پیوند میان دگردیسی مشابه در خان چهارم از هفت خان دو قهرمان بنیادی شاهنامه «رستم» و «اسفندیار» با آیین های تشرف و رویارویی خیر و شر در حوزه بینامتنی متن کلامی و تصویری با رویکرد ترانشانه ای1 است. در این راستا دگردیسی های کلامی و نوشتاری بررسی شده و جهت خوانش برخی نگاره از ریخت شناسی2 استفاده شده است. روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی و تطبیقی بوده و اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد کارکرد دگردیسی در خان مشابه (خان چهارم) از هفت خان ها، آزمونی بوده و در سخت ترین مراحل گذار قهرمانان صورت پذیرفته است. دگردیسی مشابه در این خان، یکی از مهم ترین دگرگونگی های نیروی شر در راستای نیل به هدفی خاص است که با پیروزی قهرمان و نائل آمدن وی به والاترین مرتبه آیین های تشرف منجر می شود. این دگردیسی درباره نگاره های برگرفته از آن نیز صادق است. علی رغم اینکه نگارگران در راستای نشان دادن دگردیسی و پیوند آن با آیین های تشرف اهتمام ورزیده اند، اما تصویر، مستقل از متن کلامی و بدون بهره مندی از روابط بینامتنی3 قادر به انعکاس پیش متن کلامی نیست.