فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۴۳۴ مورد.
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
137-162
حوزههای تخصصی:
بررسی لایه های زبانی واژه «وجه» در قرآن با روش معناشناسی واژگانی باعث شناخت معناشناسی این واژه می گردد. این واژه در قرآن با توجه به شبکه معنایی در لایه های مختلفی مانند: خداوند، پیامبران و جانشینان کلمات در آیات قرآن کریم است. این جستار با روش تحلیلی توصیفی به واکاوی واژه «وجه» در قرآن با توجه به شبکه های معناشناختی با تکیه بر مکتب بن و نظریه بافت پرداخته است. یافته های پژوهش نشان می دهد که واژه «وجه» در معانی مانند: چهره، توجه، علاقه، قبله و طریق، ذات، رضایت و ارزش های الهی، قصد، احتیاط و فریب و منزلت کاربرد دارد. همچنین این واژه و مشتقات آن از ابعاد معناشناسی به وجوه مختلف مانند وجه الهی، نبوی و انسانی (انسان والا مرتبه، بازنده و صورت ظاهری انسان) به کار رفته است. واژه «وجه» در بالاترین لایه به خود به کلمه «رب» افزوده شده است و این همنشینی نشان از این دارد که ذات الهی شناخت پذیر نیست و باید خداوند را از طریق اسماء و صفات وی شناخت.
بررسی و تحلیل سی غزلِ بیدل دهلوی از منظر علم معانی (اطناب)
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ششم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۹
97 - 115
حوزههای تخصصی:
علم معانی چگونگی تناسب سخن، با مقتضای حال و مقام گوینده، مخاطب، مکان، موضوع و نوع ادبی را بررسی و ارزیابی می کند. این دانش، از معانی ثانویه جمله ها بحث و یک زبان را به همان زبان ترجمه می کند؛ یعنی معنی ضمنی جمله ها را توضیح می دهد و باید به مقتضای حال و مقام باشد. بیدل دهلوی غزل سرای مشهور سبک هندی است. یکی از جلوه های دانش معانی در غزل های بیدل اطناب است که تا کنون چنان که باید به آن پرداخته نشده است؛ به همین منظور، پژوهش حاضر می کوشد سی غزل آغازین از بیدل را از منظر اطناب بررسی نماید. روش این پژوهش توصیفی- تحلیلی است و داده های آن با استفاده از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده است. جامعه مورد مطالعه سی غزل آغازین( 338 بیت) از غزل های بیدل دهلوی به تصحیح اکبر بهداروند است که انتشارات نگاه سال 1392 آن را منتشر کرده است. یافته های پژوهش بیانگر این است که« تکمیل» بیشترین بسامد و« ذکر خاص پس از عام» پایین ترین بسامد را در سی غزل آغازین بیدل دهلوی دارند. بیدل دهلوی برای اطناب آفرینی از توصیف، تمثیل، تنسیق الصفات، تشبیه( بخصوص تشبیه تفضیلی) کنایه، مراعات نظیر و انحراف از نُرم( هنجار گریزی) بسیار به جا بهره برده و به این وسیله بر غنای سخن خود افزوده و ذهن مخاطب را به تکاپو انداخته است.
بررسی سبک فرزندپروری در مدیر مدرسه جلال آل احمد بر مبنای نظریه دایانا بامریند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
۱۷۷-۱۴۵
حوزههای تخصصی:
سبک فرزندپروری یکی از رویکردهای قابل توجه در رشته روانشناسی است که در آن به بررسی اهمیت نقش والدین و شیوه ارتباط آنان با فرزندان می پردازد. دایانا بامریند، در دهه 1960 سبک فرزندپروری را به چهار نوع اقتدارگرایانه، مستبدانه، آسان گیرانه و مسامحه انگارانه تقسیم کرده و در هرکدام به شیوه ای متمایز به نحوه ارتباط والدین با فرزندان پرداخته است. جلال آل احمد یکی از نویسندگان تأثیرگذار در ادبیات داستانی معاصر است که در کتاب مدیر مدرسه با زبانی طنز و درعین حال گزنده، به توصیف و بررسی شیوه آموزش و تعلیم و تربیت کودکان و نقش والدین در بهبود مهارت اجتماعی آنان پرداخته است. در پژوهش حاضر با شیوه توصیفی-تحلیلی به بررسی سبک فرزندپروری در داستان مدیر مدرسه از آل احمد پرداخته ایم. نتیجه پژوهش نشان می دهد که این داستان از میان چهار سبک ارائه شده بامریند، براساس سبک فرزندپروری مستبدانه قابل بررسی است و مؤلفه های موجود در آن ما را به نتایج سودمندی در زمینه ویژگی های تربیتی و آموزشی در حوزه ادبیات داستانی ایران می رساند و همچنین می تواند بستری برای مطالعات میان رشته ای ازجمله روانشناسی و ادبیات کودک و نوجوان باشد.
ضرورت های ساخت و کاربرد افعال تبدیلی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افعال تبدیلی یا به تعبیری افعال جعلی، افعالی هستند که از اسم یا صفت به اضافهٔ تکواژ ماضی ساز «اید» ساخته می شوند. بررسی ها نشان می دهد ساخت فعل ساده از اسم یا صفت از گذشته تا کنون در زبان فارسی وجود داشته و دلایل مختلف ازجمله مخالفت برخی از ادبا، دستورنویسان و ویراستاران با ساخت و کاربرد این افعال موجب شده است این افعال به ندرت در زبان نوشتار ظاهر شوند، و به تبع آن، زبان فارسی از این امکان آن گونه که بایدوشاید بهره مند نشود. ازآنجاکه این افعال در روزگار کنونی، یعنی روزگار مواجههٔ زبان فارسی با انبوه واژگان علمی، ضروری و لازم به نظر می رسد، در این مقاله پیشینهٔ ساخت این افعال و تعداد آنها در سه گونهٔ زبانیِ فارسی کهن، فارسی معیار و فارسی عامیانه بررسی شده و به طور خلاصه مشخص شده که از مجموع 280 فعل سادهٔ کهن و مهجور، 194 فعلْ تبدیلی است. از 220 فعل سادهٔ زبان فارسی معیار، 48 فعل تبدیلی است و از 67 فعل سادهٔ زبان فارسی عامیانه، 60 فعل تبدیلی است. به عبارت دیگر، از مجموع 567 فعل سادهٔ زبان فارسی، 302 فعل تبدیلی است. بنابراین، به رغم نظر برخی از محققان، بیش از نیمی از افعال زبان فارسی تبدیلی اند. در این مقاله همچنین، به مهم ترین اشکالاتی که بر ساختن و کاربرد این افعال وارد شده، پاسخ داده شده و نشان داده شده که فرایند ساخت فعل از اسم یا صفت هرگز نمرده و اکنون نیز فعال است و زبان فارسی در بحث معادل سازی واژگان علمی به شدت به این فرایند نیاز دارد.
پاگشایی مواجهه با مرگ در داستان «فال خون» داوود غفارزادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
87-43
حوزههای تخصصی:
اسطوره ها و آیین ها از عناصر بنیادین زیست و فرهنگ بشری اند که آرزوها و هراس های آدمی را بازتاب می دهند. مواجهه با مرگ و مرگ آگاهی یکی از بنیادی ترین درون مایه های اسطوره ای و آیین های آن است. از برجسته ترین قالب هایی که می تواند محملی برای درون مایه های اسطوره ای و آیینی ازجمله مرگ آگاهی قرار گیرد، روایت های داستانی معاصر است. نوشتار حاضر براساس رویکرد اسطوره شناسی، با روشی توصیفی تفسیری و با هدف آشکارگی تأثیر درون مایه مواجهه با مرگ و رسیدن به مرگ آگاهی، که از خلال آیین پاگشایی شکل می گیرد، به بررسی ساختار و ژرف ساخت داستان «فال خون» نوشته داوود غفارزادگان می پردازد. داستان «فال خون»، برای برجسته کردن درون مایه مرگ آگاهی، آشکارا براساس ساختار پاگشایی: جدایی، رازآموزی و رازآموختگی شکل می گیرد. شخصیت اصلی داستان که سربازی نوآموز است، در مأموریت خود با پدیدار و روی دادهای گوناگونی در رسیدن به مقصد خویش روبه رو می شود. این رخ دادها زمینه ای را فراهم می کنند تا سرباز نوآموز دشوارترین و نهایی ترین آزمون خویش را پشت سر بگذارد. دشوارترین آزمون شخصیت اصلی داستان «فال خون»، رسیدن به مرگ آگاهی و پذیرفتن مرگ به سان جزئی از هستی خویش است. این درون مایه که از دغدغه های نخستین و همیشگی بشر بوده است، در داستان «فال خون» در کنار عناصر اسطوره ای همچون کوه، درخت، عدد، گاو، نام و کلبه می نشیند تا به روایت داستانی مدرن، رنگ اسطوره ای و آیینی کهن ببخشد. بدین ترتیب، هنر، ادبیات و اندیشه های مدرن امروزی نه تنها از سویه های اسطوره ای و آیینی کهن نمی توانند جدا شوند، بلکه این سویه ها با درآمیختن با تأملات همیشگی آدمی، ازجمله مرگ آگاهی، زمینه غنا و پرتوشگی روایت های داستانی امروزین را مهیا می سازند.
رمانتیسم در عناوین آثار محمد ابراهیم باستانی پاریزی
حوزههای تخصصی:
یکی از نویسندگان با ذوق و پراثر روزگار ما دکتر محمد ابراهیم پاریزی بود. او علاوه بر اطلاعات عمیق تاریخی و قلم روان و پر رنگ و نگاری که برای نوشتن داشت، در انتخاب عنوان برای کتاب ها و مقالاتش نیز خلاقیت فراوانی از خودنشان داد. نام هایی که گاه بسیار علمی و منطقی و گاه بسیار ابهام آمیز و رمانتیک و زمانی بسیار پرموسیقی و خیال انگیز هستند. ما در این نوشتار تأملی در عناوین کتب دکتر پاریزی کردیم و با توجه به سیر عنوان گزینی در ایران و جایگاه نویسندگان در این روند تاریخی، شگردهای رمانتیک عنوان گزینی ایشان را دقیق تر نگریستیم و با معرفی مختصر آثار، جنبه های جذاب عناوین را بررسی کردیم . در نهایت آنچه حاصل آمد این که باستانی پاریزی نویسنده ای متمایل به مکتب رمانتیسم است و این تمایل ،در عناوین برخی آثار، به صورت های متفاوت ؛نظیر توجه به حسّ و عاطفه ، تخیل، وزن و موسیقی، ابهام و ایهام پردازی، آشنایی زدایی و تشخیص ، توجه به تجربه های شخصی و سیاحت آفاقی به ویژه در زمان و .....نمود پیدا کرده است .البته دسته ای از عناوین منتخب ایشان نیز جنبه های علمی، - تاریخی دارد و بیشتراشتمال بر مفهوم کتاب، مد نظر نویسنده بوده است.
نظریۀ زبانی ارسطو: خاستگاه بوطیقای قصیده در جهان اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
265-241
حوزههای تخصصی:
در بلاغت مسلمانان درباره شیوه های سرودن قصیده مباحثی وجود دارد. یکی از این بحث ها در میان شاعران و ناقدان، روایی داشته و دربردارنده دستورهایی خاص برای سرودن قصیده است؛ بدین معنا که شاعر باید مراحلی را طی کند تا بتواند قصیده ای زیبا بسراید. او باید نخست معانی را در ذهن خود حاضر گرداند، سپس وزن و قافیه ای متناسب با آن معنی انتخاب کند و سرانجام به حک و اصلاح شعرش بپردازد. پرسش مقاله حاضر این است که بنیاد فلسفیِ این شیوه سرودن چیست؟ به نظر می آید این بنیاد، در نظریه زبانی ارسطو، که در کتاب ارگانون و مبحث باری ارمنیاس آمده است، ریشه دارد.
سره گرایی: کوششی ذوقی یا واکنشی اجتماعی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همان گونه که جوامع انسانی در تعامل با هم قرار می گیرند، زبان انسان ها نیز در چنین تعاملاتی وارد می شود؛ به گونه ای که کمتر زبانی را می توان زبان خالص (سَره) و بدون واژه های وام گرفته از دیگر زبان ها دانست. امّا در گذر ایّام گاهی برخی از اهل زبان، با اندیشهٔ بیرون راندن واژه های بیگانه، دست به کوشش هایی می زنند. با نگاهی به سیر تحوّل سَره گرایی در ایران، معلوم می شود این کوشش ها در میان فارسی زبانان از دو جریان سرچشمه گرفته است: یکی کوشش های ذوقی شاعران و نویسندگان و دیگری واکنش های اجتماعی اهل زبان که خود را از طریق اشعار و نوشته های شاعران و نویسندگان یا نام گذاری ها نشان داده است. کوشش های ذوقی شاعران و نویسندگان را در گرایش به فارسی خالص با دو انگیزه می توان در نظر گرفت: نخست، کوشش هایی که در آن ها نوعی اجبار و الزام هست و دیگر کوشش هایی که از سر اختیار صورت گرفته است. در نوع اوّل، التزام مترجمان قرآن برای یافتن معادل دقیق واژه های قرآنی دیده می شود و در نوع دوم، کوشش برای به کار گرفتن زبان فارسی خالص (سره) در متنی همچون شاهنامه برای رعایت تناسب زبان با محتوای کتاب به چشم می خورَد. در حوزهٔ کوشش های ذوقی می توان تفنّن های ادبی شاعران و نویسندگان را نیز منظور داشت، یعنی کوشش هایی که برای ایجاد آشنایی زدایی در متون ادبی به کار می رفته است. امّا واکنش های اجتماعی در دورهٔ مشروطه و در دورهٔ پهلویِ اوّل با اندیشه های ملّی گرایانهٔ افراطی آمیخته است که در این نوشته به این جریان ها، چه در قالب کوشش چه در قالب واکنش، پرداخته می شود.
بررسی جلوه های عنصر زمان در مقامات حریری بر اساس ساختارهای نظریّه گفتمان روایی ژرار ژنت
حوزههای تخصصی:
زمان تنها عنصر تأثیرگذار در منطق روایت نیست؛ امّا در روایت گری نقشی اساسی دارد. زمان در روایت شناسی بر اساس فرایندهای نظم و ترتیب، تداوم روایت و تکرار یا بسامد بررسی می شود و ژرار ژنت از بزرگترین نظریّه پردازان در زمینه زمان در گفتمان روایی است که به طور کامل به این جنبه ها پرداخته است. رویکرد این پژوهش، بررسی عنصر زمان در مقامات حریری و تأثیر آن بر گفتمان روایی مقامه ها بر اساس روش نقدی ژرار ژنت است. این واکاوی با بررسی رابطه میان طول زمان داستان و طول زمان گفتمان به این نتایج دستیافت که اغلب روایت ها زمان پریشی دارند و زمان پریشی ها بیشتر از نوع پس نمایی هستند و حدود «33/10 %» را به خود اختصاص داده اند و گاهی زمان داستان بر زمان سخن پیشی می گیرد و کاربرد آن حدود «84/0 %» است. سرعت روایت ها بر اساس سه حالت «شتاب مثبت، واشتاب و شتاب ثابت» بررسیشد و نشان داده شد که شتاب ثابت بیشترین میزان کاربرد را در مقامات حریری با «45/43 %» دارد. و پس از آن حدود «44/12 %» از مقامات حریری به خاطر بهره گیری از تلخیص و حذف با شتاب مثبت پیش می رود. و عامل شتاب منفی مقامه ها توصیف های جزئی و پی درپی در سراسر روایت هاست که «14/18 %» را به خود اختصاص داده اند. و تکرار روی دادها در یک سیر حرکت نمی کند و از انواع بسامد برای بیان روی دادها بهره گیری می شود که برخی از آن ها خاصّ سبک حریری است. بسامد بازگو «04/8 %» و مفرد «58/3 %» به ترتیب بیشترین کاربرد را دارند و بسامدهای شباهت «42/0 %»، چندگانه «05/1 %» و تکراری «68/1 %» به ترتیب کمترین کاربرد را به خود اختصاص داده اند.
تجدد ادبی در عصر مشروطه و مسئله میراث ادبی کلاسیک (تحلیل از منظر نظریۀ جامعۀ کوتاه مدت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
۱۸۲-۱۴۳
حوزههای تخصصی:
با وقوع انقلاب مشروطه بحث در ضرورت تحول فرهنگی و نوسازی ادبی و کیفیت آن رونق گرفت. یکی از محورهای مهم این بحث تعیین نسبت ادبیات کهن ایران با وضع جدید بود. نوگرایان این عصر، سنت ادبی را فاقد زایندگی می دیدند و به جای تلاش برای بازخوانی، به حذف آن کمر بستند. در مقابل، سنت گرایان با تقدیس سنت، نگاهی پرستش گرایانه را پی گرفتند که هرگونه نقد بر سنت کلاسیک را تقبیح می کرد. در این مقاله، پس از ارائه گزارشی تاریخی، سرفصل های نقد جریان نوگرا بر سنت کلاسیک فهرست شده است. این سرفصل ها عبارت اند از: زبانِ تاریخ گذشته، نخبه گرایی، نگاه محدود و منطقه ای، ناتوانی در قبال مقتضیات و نیازهای جهان جدید، توجیه کردن قدرت استبدادی، بی توجهی به کارکرد اجتماعی ادبیات و ماهیت غیرانقلابی و سازش کارانه. سپس این نگاه تخریب گرانه از منظر نظریه جامعه کوتاه مدت تحلیل شده است. این تحلیل نشان می دهد که نقد بی رحمانه تجددگرایان، مصداق بی توجهی به ضرورت انباشت سرمایه است. ضمن این که از فقدان مقوله نقد و نقش حیاتی آن در توسعه و پیشرفت فرهنگی حکایت دارد. همچنین این نقادان به ماهیت استبدادی حکومت که هیچ بدیلی برای آن متصور نبود توجهی نداشتند؛ همان طور که از نقش کلیدی نهاد قدرت در حیات اقتصادی جامعه فرهنگی غافل بودند.
الملامح الأنثویه فی الخطاب الشعری لسنیه صالح و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
9 - 36
حوزههای تخصصی:
فی العصر الراهن، أحد المجالات التی تم بحثها فی مجال علم اللغه هو دراسه اللغه الأنثویه. مع التوسع فی فروع علم اللغه والدراسات التی أجریت فی مجال المرأه، قد استنتج علماء اللغه أن هناک اختلافات جوهریه بین لغه المرأه ولغه الرجل، وقد أدی هذه الاختلافات فی اللغه إلی اختلافات فی الکتابه. یعتقد اللغویون أن لدی النساء وجهات نظر مختلفه تجاه العالم بسبب معنویاتهن المختلفه ومزاجهن الممتازه؛ لهذا فإن استخدامهن اللغه وأسلوب کتابتهن مختلفان عن الرجال. تسعی هذه الدراسه البحث عن اللغه الأنثویه لکل من سنیه صالح و فروغ فرخزاد والحصول علی ملامحهما ورؤیتهما الأنثویه فی الخطاب الشعری معتمده علی المنهج الوصفی التحلیلی. تدل النتائج علی أن الشاعرتین قد وظّفتا فی أشعارهما السمات الأنثویه توظیفاً باهراً. فی مستوی الکمات، استخدم کلتا الشاعرتین مجموعه واسعه من الألوان والکلمات الأمومیه والترکیبات العاطفیه وما إلی ذلک للتعبیر عن نوایاهما بسبب سماتهما الشخصیه الخاصه. وفی المستوی النحوی فتنتمی الشاعرتان أکثر إلی استخدام الجمل الاستفهامیه والجمل المحذوفه والمقطعه وکذلک استخدام الجمل التعجبیه والندائیه وما إلی ذلک.
افسانه زدایی از سلسله مراتبی قدرت موجود در بین بازیگران اجتماعی در نامه های تجاری: یک ژانر ارتباطی دو طرفه
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 28
حوزههای تخصصی:
افسانه زدایی از سلسله مراتبی قدرت موجود در بین بازیگران اجتماعی در نامه های تجاری: یک ژانر ارتباطی دو طرفه چکیده مطالعه حاضر به دنبال پرداختن به روابط قدرت در کتاب نامه های تجاری برای همه اثر ناتروپ( 2005) است. کتاب تحلیل گفتمان سیاسی اثر فرکلاف و فرکلاف (2012) به عنوان چارچوب نظری در بررسی اعمال قدرت در بین افرادی که در این نامه ها نقش آفرینی میکنند مورد استفاده قرار میگیرد. بعلاوه، این مطالعه بیانگر موقعیتهایی است که از طریق آن ارزش های افراد میتواند به ابزاری طبیعی برای اعمال قدرت تبدیل شود. سلسله مراتب قدرت در انواع استدلال ها، بحثها وتعاملات در این نامه ها بررسی می شود. آنچه قبلاً در تعامل بین تضادهای رابطه ای طبیعی تلقی شده است، به چالش کشیده میشود. بنابراین، نامه نویسی به عنوان یک فرایند اجتماعی به ابزاری واسطه ای بین افرادی که شخصا اجراکنندگان و فاعلین رویدادها هستند وسازمان ها به عنوان ساختارهای کلی، تبدیل می شود. در نهایت هدف پژوهش حاضر نشان دادن این مسئله است که در یک جامعه سرمایه داری، مالکان و کسانی که به لحاظ قدرت در سطوح بالاتر ساختار اجتماعی قرار دارند، باید نیازهای افراد پایین دست خود را برآورده سازند تا پیشرفت کنند و به این طریق به ارتقای کافی جهت ابقای خود دست یابند. در حالی که همین تلاش برای ابقا میتواند اثری معکوس داشته باشد ودر واگذاری قدرت به گروههای پایین تر موثر واقع شود. کلید واژه: تحلیل گفتمان ادبی، استدلال عملی، بازیگران اجتماعی، نقش وضعیتی، حق توجیه و طبیعی زدایی.
دیگریِ تهدیدکننده و دیگریِ معنابخش در شعر معاصر، مطالعه موردی اشعار شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
83 - 110
حوزههای تخصصی:
علاوه بر اینکه انسان گرایی از رویکردهای اصلی اگزیستانسیالیسم است و انسان شأنی معنابخش در آن دارد، دیگریْ به عنوان باشنده ای که او نیز از وجود خویش آگاه است، در اگزیستانسیالیسم و ادبیات حضوری چندگانه پربحث و گسترده دارد. نتایج این پژوهش نشان داد که هم مجموعه ای از مفاهیم مربوط به یکی از رویکردهای اگزیستانسیالیستی به مفهوم دیگری که در نظریات متفکرینی چون سارتر به چشم می خورد و در کل نگاهی است بدبینانه، در شعر شمس لنگرودی بازتاب قابل توجهی داشته است و هم نگاه انسان گرایانه و معنابخش به دیگری در اشعار وی دارای مثال های متعدد است. مطالعه ی اشعار نشان می دهد که شاعر در نگاه انتقادآمیز به دیگری، موضوعاتی مانند محدودکردن اختیار و امکان مندیِ دیگری، سلطه جویی، توده سازی و توده شدگی و تنزل و سقوط رابطه ی اصیلِ من-تو به من-آن مطرح کرده است و در نگاه خوش بینانه و انسان گرایانه به حضور معنابخش و محوری انسان پرداخته که سبب تعالی است و حتی بر نحوه ی آشکار شدن پدیده ها بر شاعر تأثیر زیادی دارد. از شواهد مثال پرتعداد می توان ادعا کرد که هر دو رویکرد را می توان از مفاهیم اصلی اگزیستانسیالیستی حاضر در اشعار شمس لنگرودی دانست که حاکی از دغدغه های وجودی شاعر است و در چارچوب شعریت و منطق هنری منعکس شده است.
نقش استعاره و مجاز در فرآیند میل ورزی در رمان «نگران نباش» بر مبنای آموزه های لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های دستوری و بلاغی سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
94 - 110
حوزههای تخصصی:
ژاک لکان از اندیشمندانی است که از استعاره و مجاز- که اصطلاحاتی تخصصی در دانش بلاغت و زبان شناسی به شمار می آیند- برای تبیین مفهوم روانکاوانه میل استفاده می کند. در نگاه وی، میل ورزی به میانجی مداخله استعاره پدری شروع می شود و ممکن است در فرآیندی مجازی همواره خود را تثبیت نماید. بر اساس بروز اختلال در فرآیند استعاری و مجازی، لکان تبیین نمود که بیمار به کدام گونه از روان پریشی دچار شده و سبب رنج بردن او چه چیزی است. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیل کیفی و بر اساس فرآیند استعاری و مجازی مورد نظر لکان، چگونگی میل ورزی سوژه (شادی) در داستان «نگران نباش» مهسا محب علی تبیین شده است. همچنین بر اساس الگو و معیار ذکر شده، چگونگی روان پریشی و بیرون افتادن از محدوده سوژه بودگی در شخصیت اصلی داستان (شادی) تشریح گردیده است. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد فرآیند میل در شخصیت شادی به صورت استعاری عمل می کرده و بر این اساس، او سوژه ای وسواسی بوده است. شادی برای اینکه بتواند هرچه زودتر فالوس را احراز نماید، می خواهد ارضای میل خود را به تعجیل بیندازد. او از اختلال مجاورت- که ناظر بر عدم امکان ساخت مجاز است- رنج می برد. شادی نمی تواند میل ورزی کند؛ مگر زمانی که دال های مربوط به مسأله ای که در وی ایجاد تروما کرده، در اختیارش قرار بگیرد.
مقاله ی کوتاه: واحد شمارش بخشهای شش گانه ی مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
177 - 194
حوزههای تخصصی:
کتاب مثنوی مولوی یکی از آثار عرفانی است که امروزه بخش های شش گانه اش را با تعبیر دفتر از هم بازمی شناسیم. در این پژوهش این نکته بررسی می شود که واحد شمارش این بخش ها در دوره ی مولوی و در نظر شارحان مثنوی، به ترتیب تاریخی چه بوده است؟ آیا از همان آغاز واحد شمارش بخش های مثنوی، دفتر بوده است یا مولانا و نزدیکانش غیر از بخش بندی کتاب به صورت مشهور امروزی از تعابیر دیگر استفاده می کرده اند. بررسی سیر تاریخی نشان می دهد که مولوی خود از تعابیر مختلفی ازجمله مثنوی و دفتر و... برای نامیدن بخش های شش گانه استفاده کرده و نکته ی قابل توجّه این است که شاعر خود بخش های شش گانه را با یک نام خطاب نکرده است. نزدیکان و مریدان مولوی هم تعبیری واحد برای اشاره به بخش های شش گانه ی کتاب نداشته اند؛ امّا قراینی در متون مربوط به زندگی مولوی هست که نشان می دهد برای اشاره به بخش های مثنوی معنوی، به تبعیّت از مولانا از تعبیر مثنوی استفاده می کرده اند. سپهسالار و افلاکی اصطلاح مثنویات را برای اشاره به بخش های مثنوی به کار برده اند. با توجّه به جمع بستن واژه ی مثنوی در مقام اشاره به بخش های مثنوی، این نکته بر ما روشن می شود که این واژه در نزد نزدیکان مولوی به منزله ی اصطلاحی خاص برای نامیدن بخش های شش گانه ی مثنوی بوده است. شارحان مثنوی هم اتفاق نظری درباره ی نامیدن بخش های مثنوی معنوی ندارند. از قرن یازدهم به بعد تعبیر عامّ دفتر به عنوان تعبیری خاصّ برای شمارش بخش های مثنوی به کار رفته است، همچنان که نام عامّ مثنوی که نام یکی از قالب های شعر فارسی است، خاصّ کتاب مولوی شده است.
بازنمایی کنش های اجتماعی (کنش و واکنش) در شعر روایی سترون از اخوان ثالث
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 22
حوزههای تخصصی:
کنش و واکنش یکی از دوگانه های تقابلی مطرح شده در الگوی کنش های اجتماعی ون لیوون (1995) است که در فرایند بازنمایی کنش های اجتماعی قابل بررسی است. پژوهش حاضر به منظور بازنمایی کنش های اجتماعی در شعر سترون اخوان ثالث، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، بر دوگانه تقابلی کنش و واکنش تمرکز کرده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که کنش های نمادین ابر سیاه مبتنی بر طرح ادعاهای بی اساس درباره باریدن و وعده سیراب کردن است که از طریق هر دو رهیافت کنش مادی و کنش نشانه شناختی با فروعات آن ها صورت بندی شده است. با توجه به آرای ون لیوون، واکنش ها نسبت به ادعاهای ابر سیاه نیز به سه دسته تقسیم شده اند: واکنش معرفتی، واکنش عاطفی و واکنش ادراکی. در این میان، واکنش عاطفی گروه تشنگان (نماد عموم مردم) ناشی از استیصال و عدم قدرت است و تصویری ایده آل از درک عمومی به شمار می آید. در مقابل، واکنش مه و پیر دروگر (نماد فرزانگان و روشنفکران) که واکنشی ادراکی است بیانگر درکی عالمانه از کنش خواهد بود. به نظر می رسد، با توجه به پایان بندی دال بر تداوم تشنگی گروه تشنگان، عدم تغییر در اوضاع، آشکار شدن دروغ ابر سیاه و بسامد بالای گفتمان یأس و ناامیدی در اشعار اخوان، وی به عنوان شاعری نمادگرا، واکنش ادراکی مه و پیر دروگر را واکنش برتر دانسته است.
شش دهه دستورنویسی آموزشی برای مدارس ایران (از سال 1298 تا 1357ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میرزا حبیب اصفهانی با انتشار دستور سخن ، اولین کتاب مستقل آموزش دستور زبان فارسی را در 1289ق تألیف کرد. پس از او نویسندگان دیگری به تأثیر از قواعد عربی یا دستور زبان های فرنگی، نگارش کتاب های آموزش دستور زبان فارسی را ادامه دادند. از این رهگذر، کتاب های دستور زبان آموزشی نگارش یافتند. در این پژوهش بیست کتاب درسی دستور زبان فارسی (از سال 1298 تا 1357ش)، که در مدارس ایران تدریس می شدند، مطالعه شد. ابتدا بازه زمانی 1298 تا 1357ش به سه دوره تقسیم و ویژگی های هر دوره بیان و سپس موارد اختلافی مباحث دستوری هر کتاب و چند مثال از آنها با کتاب دستور مفصّل امروز [1] بررسی و مقایسه شد. همچنین تأثیرپذیری هر کتاب از دستور زبان های دیگر، مانند عربی و فرنگی، مورد توجه قرار گرفت. براساس پژوهش حاضر به این نتیجه رسیدیم که اغلب کتاب های دستوری مورد بررسی به تأثیر از دستور عربی، اقسام کلمه را به سه بخش اسم، فعل و حرف تقسیم کرده و نکات هر مبحث را شرح و تفصیل داده اند. گرچه هر نویسنده، در عین تأثیرپذیری از نویسندگان پیشین یا معاصر، نظرات خود را هم آورده، اما کمتر کتابی دارای روش متمایز و خاص بوده و بیشتر کتاب ها رویکردی مشابه یکدیگر داشتند. البته، برخی کتاب ها در دوره خود تأثیر بیشتری گذاشتند و رویکرد خود را با دیدگاه غالب هم عصران خود متناسب و همراه کردند. دستور زبان هایی که عبدالعظیم قریب، پنج استاد، پرویز ناتل خانلری، انوری و احمدی گیوی و صادقی و ارژنگ نوشتند، ازجمله کتاب های پیشتاز این بازه زمانی بود. .[1] خسرو فرشیدورد، دستور مفصّل امروز ، سخن، تهران ۱۳۸۲.
بررسی اقوال و احوال بایزید بسطامی و جنید بغدادی بر طبق نظریه روان شناسی مثبت
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش مطالعات بینارشته ای مرزهای سنتی رشته های مختلف دانشگاهی تغییر کرده و بسیاری از آثارگذشتگان با استفاده از نظریات جدید بازکاوی و مورد مطالعه مجدد قرار گرفته است. روان شناسی مثبت که به تازگی مورد توجه روان شناسان قرار گرفته؛ مؤلفه هایی را عنوان می کند که با اصول عرفا بسیار نزدیک است. سلیگمن مؤلفه های مؤثر در این حوزه را به شش قسمت تقسیم کرده است: خرد، شجاعت، عشق، عدالت، میانه روی و تعالی. این فضیلت ها در میان آثار عرفا مشهود است، از جمله تذکرهالاولیای عطار که به شرح اقوال عارفان پرداخته است. جستار حاضر با استفاده از روش تحلیلی– توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای به بررسی اقوال جنید بغدادی و بایزید بسطامی پرداخته است. با بررسی زندگی این دو پیشوای بزرگ مشرب های عرفانی متفاوت و مهم یعنی «عرفان عابدانه» و «عرفان عاشقانه»، می خواهیم به نکاتی از زندگی و شخصیت آنها پی ببریم که با مؤلفه های روان شناسی مثبت گرا مطابقت بیشتری دارد. مؤلفه خرد اولین اصل مثبت گرایان است و مکرر در احوال این دو بزرگوار مشاهده می شود و یا تعالی، آخرین مؤلفه مثبت گرایان، تک تک اصولش بجز فضیلت شوخ طبعی مابقی با رفتار آنان مطابقت دارد. مؤلفه هایی نظیر عشق، عدالت و میانه روی نیز با آموزه های عارفان شباهت زیادی دارد، اما مؤلفه ای مانند شجاعت کمتر به آن توجه شده است.
تحلیل و بررسی «قصه نخجیران» و «پادشاه جهودی که نصرانیان را می کشت» در مثنوی معنوی و پیوند آن با نبوّت عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۵۷)
25 - 52
حوزههای تخصصی:
نوشته ی حاضر در پی نشان دادن مؤلفه هایی است که درون مایه ی قصه ی پادشاه جهودِ نصرانی کش و نیز حکایت نخجیران را با مبانی نبوّت عامه پیوند می زند. قهرمان قصه در داستان پادشاه جهود، کودکی است که وی را در آتش افکنده اند و بی آنکه شعله ی آتش بر او کارگر افتد، دیگران را به تمکین نکردن در برابر بت و استقبال از آتش فرامی خواند. در داستان نخجیران نیز خرگوشی پیمان ظالمانه ی شیر و نخجیران را زیر پا می نهد و تن نمی دهد که طعمه ی شیر شود و سرانجام شیر را با ترفندی به چاه می افکند. با نگاهی به سرگذشت شماری از پیامبران که در قرآن کریم انعکاس یافته است، همانندی و همسویی اجزا و اهداف این دو حکایت با سوانح زندگی ایشان و چگونگی هدایت قوم و موانع پیش روی آنان فرادید می آید. توان درونی قهرمانان قصه در کنار ناتوانی بیرونی، پشتوانه ی الهی، از جان گذشتگی، شکست دشمن و تحقق وعده ی حق، شهد پیروزی، نقش قضاوقدر، سبب سازی و سبب سوزی خداوند و واکنش جبّاران و مردم عادت پرست ازجمله مواردی است که در دعوت انبیا و فرازوفرود این دو حکایت دیده می شود.
بررسی و تحلیل تقابل های روایی در قصه های مجید (برساختی گفتمانی)
منبع:
تحلیل گفتمان ادبی دوره ۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
71 - 82
حوزههای تخصصی:
روایت شناسی، دانش بررسی و تحلیل متون داستانی است که از خلال آن، شگردهای روایی، نظام و ساختار حاکم بر اثر، پیوند اجزا و عناصر روایی با درون مایه و... کشف می شود. در این پژوهش به بررسی و تحلیل تقابل روایی در قصه های مجید پرداخته شده است. تقابل ها از عناصر روایی به شمار می روند که از طریق آن ها، پویایی و تحرّک روایت ها، درجه باورپذیری و قبول آن ها، اوج و گره افکنی های روایی و... معنادار می شوند. قصه های مجید، مجموعه قصه هایی است که مرادی کرمانی، از زبان راوی درون داستانی (مجید) و با توجه به جهان معرفتی کودک- نوجوان آن را نوشته است. از آنجا که قصه های مجید، جهان معرفتی کودک- نوجوان را به تصویر می کشد بنابراین می توان تفاوت تقابل های روایی بزرگسال و کودک- نوجوان را نیز از خلال این قصه ها نشان داد که این تقابل ها در نوع خود، شکل دهنده گفتمان داستان هستند. این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که مرادی کرمانی با استفاده از تقابل دو دنیای معرفتی (بزرگسال در وجود بی بی؛ و کودک- نوجوان در وجود مجید) روایت مورد نظر خود را خلق کرده است. راوی درون داستانی نیز دقیقاً با تکیه بر بلاغت خاص خود که بیشتر متکی بر حواس پنجگانه است، رخدادهای داستانی را روایت کرده است و از قضا همین موارد نشان می دهند تقابل ها، نشان دهنده دو نوع دیدگاه و جهان بینی حاکم است یکی دیدگاه کودک- نوجوان و دیگری دیدگاه بزرگسال.