مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
هارون الرشید
حوزههای تخصصی:
در دوران خلافت هارون الرشید (193-170ق)، قیام ها و شورش های گوناگونی روی داد و تشکیل حکومت هایی مستقل، قسمت هایی از قلمرو خلافت عباسی را از پیکره آن جدا کرد. در این میان، قیام های پی در پی خوارج در نواحی مختلف قلمرو هارون را میتوان در زمره چشمگیرترین رویدادهای زمان او به شمار آورد. پرسش مطرح در مقاله حاضر، این است که چه عللی در وقوع جنبش های مسلحانه مکرر خوارج در عهد هارون تاثیر داشته است؟ در پاسخ به این سؤال ، از شیوه حکومت اشرافی هارون که سلطنتی در پوشش خلافت بود و نیز عملکرد غیر منصفانه کارگزاران افزون طلب او، به عنوان علل اصلی قیام های خوارج در قلمرو آن خلیفه، یاد شده است.
از روایت سیاسی تا حکایت اخلاقی در تاریخ نگاری نخستین اسلامی، (نمونه موردی: ماجرای هارون و برمکیان در تاریخ طبری)
حوزههای تخصصی:
تدوین و شکل بخشی روایت جدال امین و مامون عباسی پس از تحقق این رویداد توسط مورخین مسلمان در نیمه نخست قرن سوم هجری انجام شد. درک رایج از گزارش های این رویداد، بر ماهیت سیاسی آن تاکید دارد. اما از آنجا که یکی از اهداف مهم بازخوانی گذشته توسط مورخین مسلمان، درک عبرت نهفته در این رویدادهاست، می توان با نگرش به این رویداد از منظر چگونگی تولید عبرت، از نگرش و روش حاکم بر الگوی تولید روایت در تاریخ نگاری اسلامی رمزگشایی کرد. برای شناسایی این مسئله، مبانی جدال امین و مامون عباسی در تاریخ الرسل و الملوک طبری بر اساس رهیافت معناکاوی مورد بررسی قرار گرفت. این واکاوی نشان می دهد که چگونه گزارش های متون تاریخ نگاری مثل تاریخ طبری، متاثر از کارکرد تولید عبرت از قالب های حکایی برای بازنمایی واقعیت های تاریخی همسو با نظام عقیدتی مولف استفاده می کنند. بر اساس بازنمایی طبری از این ماجرا، مبانی جدال در شیوه برخورد هارون با برمکیان ریشه دارد و مکافات عمل غیر اخلاقی او با برمکیان است.
الصلات بین الحضارتین الإسلامیة و الرومانیة (اعتماداً علی العلاقات السیاسیة بین الرشید و شارلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أصبحت العلاقة بین الدولة العباسیة والإمبراطوریة البیزنطیة خلال أیام الرشید عدائیة أکثر من ذی قبل. من ناحیة أخری کان التفاهم الذی توطّد بین العباسیین والفرنجة من أهم الاسباب التی حالت بین البیزنطیین وبین مواصلة العدوان بخوفهم من تعاون الطرفین علیهم والذی لم یختف بوفاة الرشید؛ بل ظلت أواصره معقودة حتی أوائل عصر المأمون. خلف شارلمان الکبیر، أباه ببین القصیر علی عرش فرنسا، وعلاقته مع القسطنطینیة غیر حسنة علی ما کانت علیه فی عهد والده. وأراد البابا أن یستفید من قوة شارلمان. ولذا رغب البابا فی تتویج شارلمان فدهنه بالزیت المقدس وألبسه تاج الإمبراطوریة فی أواخر القرن الثامن. وکان شارلمان مضطراً للحفاظ علی علاقات دبلوماسیة مع بغداد، إذ کان لهما عدوّ مشترک وهو الدولة الأمویة فی الأندلس. فشارلمان لم یتقرب إلی الرشید ولم یجب هذا طلبه ویبادله الصداقة و المودة إلّا إذا إقتضت مصالحهما السیاسیة. هذه الأمور وعوامل أخری ساعدت علی استئناف الصلات بین الخلیفة هارون الرشید وشارلمان الکبیر.
کاریزمای هارون الرشید، سیف الدوله و صاحب بن عباد و شکوفایی علمی و هنریِ دربار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابو منصور ثعالبی در کتاب یتیمه الدهر سه دربار را تا زمان خود در اسلام، مجمع فاضلان و ادیبان معرفی می کند: دربار هارون الرشید در بغداد، سیف الدوله حمدانی در حلب و صاحب بن عباد در ری. یکی خلیفه است، دیگری امیر و سومی وزیر. شخصیت ویژه ی این سه تن بیش و پیش از هر امری سبب شده تا دربار-هایشان به کانون هایی برای جذب بزرگ ترین هنرمندان ادیب و دانشمند روزگار تبدیل شود و البته این هنرمندان از خوان بخشش آن ها بهره مند گردند. هر یک از این سه تن به ویژه هارون و سیف از دو چهره ی واقعی و افسانه ای برخورداند؛ چهره ی واقعی این ها را بیش تر در نوشته های تاریخی و چهره ی افسانه ای و فرا انسانی و قهرمانانه شان را در داستان های فولکلور اسلامی- عربی می توان دید. آنچه منابع تاریخی، داستان-ها و جُنگ های ادبی از ویژگی ها و رفتار های اخلاقی و سیاسی افراد یاد شده آورده اند، کما بیش همان مواردی است که در جامعه شناسی سیاسی مدرن، برای رهبران کاریزما یا فرهمند ذکر می شود. در جستار پیش رو پس از آوردن گزیده ای فشرده از سرگذشت تاریخی این سه چهره، به بیان مفهوم کاریزما و تبیین مشخصات سلطة کاریزماتیک در حوزة سیاست، پرداخته و در پایان، مهم ترین ویژگی های شخصیتی افراد یاد آمده را که به گمان ما باعث رشد توان کاریزمایی آن ها شده و ادیبان زیادی را به دربار هایشان کشانده است، آورده ایم. توصیف این افراد به داشتن صفات خدا گونه و ما ورای انسانی از سوی شاعران، رعایت دین داری در کنار سیاست دانی، بخشش بیش از اندازه، تسامح مذهبی و فکری، دلاوری در میدان های نبرد و داشتن ذوق ادبی و علمی، مهم ترین ویژگی هایی ست که این هر سه به آن شناسان گشته اند و همین ویژگی ها سبب شده هنرمندان و دانشمندان روزگار، به دربار هایشان گرایش داشته باشند؛ وجود برخی ویژگی های منفی رفتاری و کرداری آن ها نیز سبب شده است شخصیت شان را دو گانه و متناقض بدانیم که البته همین دو گانگی شخصیت نیز خود از عوامل ایجاد قدرت کاریزمایی آن ها شده است.
بررسی روابط برمکیان با امام کاظم (علیه السلام) و خاندانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۲
59 - 83
حوزههای تخصصی:
خاندان برمک از ابتدای به قدرت رسیدن عباسیان، عملاً اداره سرزمین های پهناور خلافت اسلامی را در دست گرفتند. یحیی برمکی و پسرانش در 17 سال نخست خلافت هارون الرشید، از نفوذ و قدرت نامحدودی برخوردار شدند. مصادف شدن این دوران با امامت حضرت موسی کاظم(ع) رهبر شیعیان امامیه، موجب شد تا دستگاه خلافت بارها با بهانه های مختلف، آن حضرت و بسیاری از خاندان و بستگان ایشان را اذیت و آزار کند و حتی به شهادت برساند. چگونگی ارتباط ایشان و رفتار این خاندان ایرانی با امام و خاندانش در منابع نقل شده است؛ اما در این خصوص ابهام و گاه تردید و تناقض هایی وجود دارد که نیازمند بررسی جامع و دقیق است. این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی و با نقل و بررسی این گزارش ها تلاش دارد برخی حقایق مربوط را آشکار سازد. ارادت دیرینه ایرانیان به خاندان پیامبر(ص)، همچنین ایرانی بودن برمکیان اهمیت این مطالعه را در کنار ضرورت آشکارسازی حقایق تاریخی دوچندان می کند. یافته های این پژوهش بیانگر این واقعیت است که خاندان برمکی به رغم وابستگی کامل به خلافت عباسی و به کارگیری توان مدیریتی خود برای بقای آن در مواجهه با امام کاظم(ع) روش یکسانی نداشتند. برخی از آنان تحت هیچ شرایطی مایل نبودند در ریختن خون آن حضرت مشارکت کنند در حالی که برخی دیگر برای رضایت خلیفه به این کار نیز اقدام کردند؛ همچنین بر خلاف تعدادی از گزارش ها مبنی بر گرایش آن ها به تشیع و امام هیچ گونه گزارش تایید شده ای در تایید این فرضیه موجود نیست.
ریشه یابی ماجرای خیاط یهودی و گوژپشت در داستان های هزارویک شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
235-209
حوزههای تخصصی:
یکی از بخش های داستان های هزارویک شب، ماجرای «خیاط یهودی و گوژپشت» است. در این بخش چنین نقل شده، که فردی یهودی از اینکه ناخواسته موجب مرگ یک گوژپشت شده، نگران شده و ترسیده است که اگر مسلمانان از کار او مطلع شوند، «نسل یهود را از زمین بردارند». در این فراز می توان به گونه ای «خشونت» را مشاهده کرد. این نوشتار در رویکردی تطبیقی، به دنبال ریشه یابی این عبارت، نسخه ها و ترجمه های متعدد داستان های هزارویک شب را تورق کرده و به این نتیجه رسیده که جمله مزبور در ریشه فارسی آن قبل از ترجمه به عربی وجود نداشته و هنگام برگردان مجدد آن از عربی به فارسی، به آن افزوده شده است. زمانی که نسخه داستان های هزارویک شب در تسلط عرب بوده و هارون الرشید در آن تصرفاتی انجام داد، این جمله نیز دیر یا زود به آن افزوده شده است؛ یعنی در نسخه اصلی آن، چنین جمله ای وجود نداشته است.