فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۸۱ تا ۵۰۰ مورد از کل ۲٬۲۱۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
با استفاده از تحلیل هم واژگانی می توان ساختار دانش را در یک حوزه پژوهشی، شناسایی و خوشه های موضوعی زیر مجموعه آن را بیان کرد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با کاربرد این روش و استفاده از رویکردهای تحلیل شبکه و دیداری سازی علم، ساختار دانش در پژوهش های حوزه عرفان بررسی شود. مجموعه اصلی رکوردهای تحت مطالعه، 1931 مقالله چاپ شده در حوزه عرفان است که در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شده اند. در این پژوهش که به روش کتاب سنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده پس از بازیابی رکوردها و یکپارچه سازی فایل داده ها، اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای مختص علم سنجی و همچنین spss مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل خوشه های واژگانی، مهم ترین موضوعات مرتبط با پژوهش های عرفانی را در یازده خوشه، هر یک را تحت عنوانی مجزا نشان می دهد. بر اساس نقشه مقیاس چند بعدی، این یازده خوشه به هشت خوشه با موضوعاتی کلی تر و پیوستگی و شباهت بیشتر تقلیل یافت. بررسی مرکزیت و تراکم هر یک از این خوشه ها که بیانگر میزان بلوغ و توسعه هر موضوع بر مبنای کلیدواژه های آن است در نمودار راهبردی نشان می دهد که موضوع حکمت یا عرفان نظری، به ویژه در دیدگاه ابن عربی علاوه بر داشتن قابلیت توسعه، دارای بیشترین مرکزیت در میان دیگر موضوعات است.
بررسی مقایسه ای سیر اسماء جمالی خداوند در متون عرفانی قرن چهارم و ششم هجری (مطالعه موردی کشف المحجوب و روح الارواح)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
27 - 55
حوزههای تخصصی:
در متون صوفیانه و عارفانه و در آموزه های عارفان، مبحث اسماءالله جایگاه ویژه ای دارد که می توان گفت تقریباً از سایر مباحث عرفانی گسترده تر و بااهمیت تر است. به خصوص بحث در باب اسماء جمالی و جلالی پروردگار، چگونگی جلوه آن ها و آثار خاصی که هریک در روح انسان به جا می گذارند، بخش اعظمی از آثار عرفانی را به خود اختصاص داده است و نویسندگان صوفی مسلک به طرح نظریات خویش در این زمینه پرداخته اند. در این پژوهش، به روش توصیفی-تحلیلی و با جست وجو در منابع و آثار مربوط، پس از جست وجویی مختصر در تاریخچه مطالب مرتبط با اسماءالله و کاوشی در نظریات عارفان در این زمینه، در دو سطح اندیشگانی و ادبی دو اثر برجسته عرفانی قرن چهارم و ششم، یعنی کشف المحجوب و روح الارواح مطالعه می شود. می توان گفت که در قرن چهارم، آثار عرفانی به شکل متشرعانه و نگارش هایی تعلیمی و رسمی و به نثر مرسل نوشته شده اند، اما به موازات حرکت عرفان از زهد به سوی عشق، به تدریج به سمت انتزاعی ترشدن تصاویر و ساختار مجرد و ادبیت متن پیش می روند. در روح الارواح ، مبادرت آگاهانه سمعانی به بیان تجربه های عرفانی به وضوح در تمام اثر دیده می شود. این نکته با جایگاه جمال شناسی خاص و منسجم نثر روح الارواح نیز مرتبط است که از طریق بیان، ذوق و حس عاشقانه و تعبیرات و تجربه های عارفانه به خواننده منتقل می شود؛ نکته ای که در بیان تعلیمی و خشک کشف المحجوب دیده نمی شود.
مراتب سلوک از منظر عطار و شبستری با تکیه بر منطق الطیر و گلشن راز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منطق الطیر و گلشن راز با فاصله زمانی تقریباً یک قرن، مبتنی بر سیر و سلوک هستند. نویسندگان، طریقت را راهی دشوار می دانند؛ و از طریقت با عنوان وادی و مانع یاد کرده اند؛ چنان که در گلشن راز موانع سلوک آمده، و در منطق الطیر به هفت وادی (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فقر و فنا) اشاره شده است. اگر مراتب سلوک این دو عارف با تکیه بر هفت وادی منطق الطیر و مقامات اربعین تحلیل شود، در برابر وادی طلب با اندکی تسامح، برخی مقام توبه را برای شبستری به عنوان اولین وادی اتخاذ کرده اند. شبستری بر خلاف عطار برای وادی عشق و توحید مفاهیمی بیان داشته که توأم با شطح و طامات است، و آن را نهایت تفکر می پندارد؛ اما عطار حیرت را لازمه توحید می داند. وادی چهارم در سیر و سلوک عطار (استغنا) همچون مقامات محبت، صبر، جهد، عبادت و تسلیم در شعر شبستری به کار نرفته، همان گونه که نهایت، ورع، اخلاص و ولایت در شعر شبستری آمده، اما در منطق الطیر نیامده است. این دو شاعر 27 مقام مشترک دارند که البته برخی مقامات نیز در شعر هر دو به کار نرفته است. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ابتدا هفت وادی عطار و مقامات اربعین، به عنوان مبانی تحقیق، در گلشن راز و منطق الطیر بررسی شده و مفاهیم، الفاظ مشترک و متباین در این دو، مشخص گردیده است.
شرح و تصحیح چند بیت از حدیقه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حدیقه الحقیقه و شریعه الطریقه از سنایی غزنوی، یکی از مهم ترین و تأثیرگذارترین منظومه های صوفیانه در ادب فارسی است که تا امروز چند بار تصحیح و شرح شده است؛ اما هیچ کدام از شرح ها و تصحیحات این اثر جامع و به دور از لغزش نیست. مسئله تحقیق در این جستار آن است که چه ابیاتی در حدیقه به آیات و احادیث اشاره دارد و شارحان در شرح های نوشته شده توجهی به آن نداشته اند؛ همچنین کدام ابیات به تصحیح نیاز دارد. در این پژوهش، نسخه تصحیح شده محمدتقی مدرس رضوی اساس قرار گرفت. سپس با توجه به محور افقی و عمودی ابیات و دقت در ابیات همگون یا تحریرهای متفاوت از یک بیت و نسخه بدل ها، برای بعضی واژه ها که نادرست می نماید، صورت های مرجحی پیشنهاد شد؛ همچنین برخی از ابیاتی شرح شد که به آیه یا حدیثی اشاره دارد.
بازنگری رمز تنبیه اول نمطِ نهمِ اشارات و تنبیهات در تبیینِ عدمِ صحّتِ انتساب تصنیفِ سلامان و ابسال به ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
33 - 56
حوزههای تخصصی:
در پی تشکیک و معارضه فخر رازی با موضوع اشاره رمزی ابن سینا به قصه رمزی-تمثیلی سلامان و ابسال در تنبیه اول از نمط نهم انتشارات و تنبیهات، خواجه نصیر در رد ادعای او به تأویل قول ابن سینا به روایتی از سلامان و ابسال پرداخت که آن را موافق قول ابن سینا یافته بود. جوزجانی نیز قصه سلامان و ابسال را در ردیف آثار ابن سینا آورده و ابن سینا هم در رساله قضا و قدر به نام «ابسال» اشاره کرده است. با توجه به این شواهد می توان به طور تلویحی، روایت دو برادر سلامان و ابسال را از قصه های رمزی-تمثیلی ابن سینا تلقی کرد. پس از این اقدام خواجه نصیر، شارحان متأخر اشارات و تنبیهات و دیگر آثار ابن سینا، بی هیچ تحقیق، و صرفاً به اعتبار ادعای خواجه نصیر، روایت سلامان و ابسال خواجه نصیری را سومین قصه رمزی-تمثیلی ابن سینا تلقی کردند؛ درحالی که برای این کار، جز ادعای نامستند خواجه نصیر هیچ سندی نداشتند. این پژوهش این تلقی را رد و اعلام می کند که ابن سینا هیچ قصه ای با عنوان «سلامان و ابسال» تصنیف نکرده و مشارالیه او در تنبیه اول از نمط نهم اشارات و تنبیهات نیز، نه روایت خواجه نصیر از قصه سلامان و ابسال که اسطوره سلامان و ابسال یونانی الاصل ترجمه شده توسط حنین بن اسحاق بوده است.
نقد انگاره بی بهرگی فرشته از عشق در شعر حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
133 - 162
حوزههای تخصصی:
معنای انگاره فرشته در اندیشه حافظ، در تطبیق اثر با سایر متون صوفیه، دستخوش تحولی جدی شده است. غالب حافظ پژوهان بر این باورند که حافظ عشق را همان بار امانت الهی تلقی می کند که منحصراً به انسان سپرده شده است و در مقابل، فرشتگان را از عشق بی نصیب می داند. با وجود این، مقایسه نشانگان موجود در شعر حافظ، با صورت بندی های مفهومی موجود در تألیفات سایر صوفیه، صحت این گزاره را مورد تردید قرار می دهد. ادعای حافظ مبنی بر بی بهرگی فرشتگان از عشق، از آنجا که با رویکرد کلی عرفای اسلامی یعنی سیطره عام عشق در جهان خلقت تضاد دارد، شایسته بازنگری است. به نظر می رسد که حافظ در این میانه بیش از همه از عطار نیشابوری تأثیر پذیرفته و با وجود اعتقاد به سیطره عام عشق در جهان خلقت، نقطه کمال عشق را که همان دَرد عشق است، مخصوص انسان می داند. این در حالی است که حافظ پژوهان عمدتاً این دیدگاه حافظ را به گونه دیگری تفسیر کرده اند. در خلال این تفاسیر، بسیاری از مفاهیم و مضامین شعر حافظ از دسترس فهم مخاطب خارج خواهد شد. این مقاله با تبیین یکی از استعاره های بنیادین موجود در متون تصوف، یعنی «دُردی دَرد»، و مقایسه گزاره های مرتبط با آن در شعر حافظ و سایر تألیفات اهل تصوف به بازخوانی انگاره فرشته و بهره آنان از عشق در متن اندیشه حافظ می پردازد.
طریقه فردوسیه و تأثّرات آن از سلسله کبرویه از رهگذر مکتوبات صدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در برخی از منابع کهن و متأخر، طریقه شرف الدین مَنیَری (661 ؟‑782 ق) به سلسله سهروردیه و گاه چشتیه منسوب شده؛ حال آنکه به گواه آثار شیخ منیری و نیز بیشترِ منابع هم روزگار او، شرف الدین به طریقه کبرویه فردوسیه منتسب بوده است. در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به این مسئله کانونی، نادرستی انتساب شیخ منیری به سهروردیه و گاه چشتیه، پرداخته شده است تا افزون بر تبیین ضرورتِ مشخص کردن طریقه شیخ منیری به این پرسش ها نیز پاسخ داده شود: انتساب شرف الدین به سلسله ها در منابع به چند دسته تقسیم می شود؟ احتمالات برای شکل گیری و رواج این انتساب ها در چند رده دسته بندی می شود؟ بنابراین نخست با رجوع به یکی از ملفوظات شرف الدین با نام معدن المعانی (تألیف: پیش از 15 شعبان 749 ق) و دیگر منابع کهن و معاصر، نادرستی انتساب شیخ منیری به سهروردیه و گاه چشتیه گوشزد و سپس سه احتمال برای شکل گیری و رواج این انتساب ارائه شده است. همچنین در بخش سوم مقاله، به هدف پژوهش یعنی ارائه برخی از مهم ترین تأثیرپذیری های شرف الدین منیری از آثار نجم الدین کبری (540‑618 ق) و دیگر مشایخ کبرویه، که در مکتوبات صدی نمود یافته، پرداخته شده است تا انتساب فردوسیه به سلسله کبرویه به عنوان دستاورد برجسته این نوشتار بیش از پیش نمایان شود.
تحلیل کار کرد «مفهوم انسان مذهبی» میر چا الیاده در حکایات کرامات فارسی با تکیه بر اسرارالتوحید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به نظر الیاده برای انسان مذهبی همیشه یک واقعیت مطلق و مقدس وجود دارد که فراتر از این جهان است و خود را در این جهان متجلی می سازد و به آن تقدس و واقعیت می بخشد. این واقعیت و تقدس همان است که در رفتار و گفتار شیخ بوسعید در حکایات اسرارالتوحید بیان می شود. در این مقالله با روش تحلیلی توصیفی و با مراجعه به منابع نظری تحقیق تلاش شده است تا مشخصه های انسان مذهبی الیاده به تفکیک بر روی اشخاص اصلی حکایات، راستی آزمایی شود تا میزان سنخیت این دیدگاه با حکایت های اسرارالتوحید مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان می دهد که شیخ بوسعید به عنوان یک انسان مذهبی، زمان تاریخی را برانداخته و به زمان مقدس دست یافته است. هم از این روست که هر یک از اطرافیانش که مصداق انسان تاریخی هستند، به نسبت ارتباطی که از طریق بوسعید با زمان مقدس برقرار می کنند، می توانند شمه ا ی از جاودانگی و کاستی ناپذیری را دریابند. با تحلیل حکایات اسرارالتوحید مطابق با الگوی پیشنهادی الیاده، شیخ بوسعید مصداق انسان مذهبی است و کرامات وی و اتفاقات و رخدادهای پیرامون وی انکار جهان واقعی و گریز به جهان رؤیا و تخیل نیستند.
واکاوی تشابه و افتراق مؤلّفه های سوررئالیسم غربی و مؤلّفه های مشابه در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
277 - 305
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم مکتبی است که در قرن بیستم در فرانسه پدیدار شد. این مکتب دارای اصولی است که مهم ترین آن ها عبارت اند از: رؤیا و تخیّل، نگارش خودکار، تصادف عینی، جنون و دیوانگی، امر شگفت و جادو و ... . هر چند این مکتب در اروپا مطرح شد، امّا پیشتر در میان فرهنگ های دیگر نشانه هایی از آن دیده می شد. آثار عرفانی شرق از جمله عرفان ایران نمونه ای از آن است. می توان گفت نویسندگان متون صوفیه پیش از ظهور سوررئالیسم در اروپا آثار ارزشمندی با ویژگی های سوررئالیستی ارائه کرده اند. گاه بین این آثار و آثار سوررئالیستی غرب، تفاوت های عمیقی وجود دارد که از اصالت سوررئالیسم ایرانی حکایت می کند. مثنوی مولانا یکی از آثاری است که در کنار طرح اندیشه های سوررئالیستی، در مواردی تفاوت های بارزی با شاخصه ها و مفاهیم این مکتب دارد و این مقاله سعی دارد به بررسی وجوه تشابه و تمایز مفاهیم مثنوی و سوررئالیسم بپردازد. درواقع هرچند بین مثنوی و آثار سوررئالیستی شباهت هایی دیده می شود امّا تمایزاتی نیز وجود دارد که علاوه بر اثبات فرضیّه تقدّم و استقلال سوررئالیسم ایرانی، در برخی موارد، دلایلی بر برتری آن ارائه می دهد؛ تمایزاتی که در حوزه تخیّل، کرامت و جادو، حقیقت و واقعیّت و اصالت مستی بروز یافته اند.
ظرفیت ها و محدودیت های اسطوره پردازی در رمان جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۳
243 - 280
حوزههای تخصصی:
اسطوره و اسطوره پردازی از تمهیداتی اساسی است که مناسبت قابل توجهی با پدیده جنگ دارد و نویسندگان جنگ با توسل بدان می توانند آثار ادبی ماندگاری خلق کنند. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، ظرفیت ها و محدودیت های اسطوره پردازی در رمان های جنگ بررسی شده است. نگارندگان با تأمل در ساختارهای سیاسی، اجتماعی، روان شناختی، فرهنگی و... مسلط در دوران جنگ، به کشف و واکاوی بسترها و موانع اسطوره پردازی در رمان های جنگ پرداخته اند. مطالعات انجام شده نشان می دهد، ظرفیت هایی مانند تأثیرپذیری و الگوبرداری جنگ از انقلاب اسلامی و تأثیر انقلاب در به کارگیری اسطوره ، تأثیر دین در خلق و بازپیدایی اسطوره ها، شباهت ساختار روایت انقلاب و جنگ با ساختار کلان پایه اسطوره ایرانی؛ یعنی تقابل خیر و شر و...، می توانستند محل توجه نویسندگان برای خلق رمان های اسطوره ای ماندگار باشند؛ از سوی دیگر، محدودیت هایی مثل نگاه تک ساحتی و احساس استغنای بسیاری از نویسندگان نسبت به شناخت اساطیر ایران و اساطیر دیگر ملل، و همچنین عواملی از این دست، در گرایش نویسندگان جنگ به اسطوره موانعی به وجود آورده است.
کهن الگوی مادر مثالی در قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر نظریات یونگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۲
211 - 247
حوزههای تخصصی:
یکی از رویکردهای نقد معاصر، نقد کهن الگویی است که بر پایه اندیشه های کارل گوستاو یونگ، روان پزشک سوئیسی، شکل گرفته است. کهن الگوها از عناصر مهم روان شناختی هستند که در ناخودآگاه جمعی بشر قرار گرفته اند. قصه ها و افسانه ها نیز به عنوان شاخه ای از ادبیات شفاهی، عناصر کهن الگویی فراوانی دارند. کهن الگوها انواع مختلفی دارند که یکی از شناخته شده ترین آن ها مادر مثالی است. کهن الگوی مادر مثالی در صورت های واقعی، مجازی و با نمودهایی مثبت و منفی نمایان می شود. هدف این پژوهش، یافتن جایگاه این کهن الگو در کتاب قصه های مشدی گلین خانم با تکیه بر تعاریف کهن الگویی یونگ است. برای این منظور قصه های مذکور مطالعه و نمونه های کهن الگویی آن استخراج و تحلیل شد. همچنین فراوانی حضور هر یک از مظاهر آن مشخص گردید. پژوهش نشان داد که این کهن الگو، عنصری تأثیرگذار و مهم در قصه های ایرانی است و قصه ها از لحاظ عناصر کهن الگویی و به ویژه، مادر مثالی، غنی هستند و بر نظریات یونگ، مطابقت می نمایند. در نتیجه شناخت کهن الگوها می تواند به درک درست و واقعی قصه های ایرانی از ابعاد شخصیت شناسی و نمادشناسی کمک کند.
از خیال عارفان تا تخیل ژیلبر دوران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
7 - 33
حوزههای تخصصی:
«خیال» و «تخیل» جوهره اصلی هنر و ادبیات هستند؛ از وهم گرفته تا رؤیا و الهام و مراتب قدسی، از دوره یونان باستان تا فلسفه و عرفان اسلامی، همه با خیال و تخیل پیوند دارند. این دو واژه اگرچه نزدیک اند، تعاریف متفاوتی دارند. توجه به خیال در عرفان اسلامی قرن های چهارم تا ششم هجری و حتی پس از آن، جایگاهی ویژه داشت؛ به طوری که سهروردی در قرن پنجم عالم مثالی خیال را تعریف کرده است. اما در همین دوره زمانی، یعنی دوره قرون وسطی، در غرب خیال و تخیل معادل وهم و خرافات و جنون انگاشته می شد. رویکردهای اخیر غربی ها به معارف شرق و به ویژه نظریه های عرفان شرقی و اسلامی، تأثیرات شگفت انگیزی بر دانش غربی، به ویژه در حوزه علوم انسانی، برجای گذاشت. در این دوره، شرق شناسانی چون هانری کربن و گاستون باشلار، با بهره گیری از معارف شرق، تغییراتی جدی در رویکرد نسبت به تخیل و شیوه های نقد ادبی به وجود آوردند و درنهایت ژیلبر دوران توانست با بهره گیری از تعالیم شرقی و نیز روش متقدمان خود، به بررسی انسان شناسانه ساختارهای تخیل و دسته بندی صورت های تخیلی بپردازد. در این پژوهش که به روش کتابخانه ای انجام شده است، علاوه بر تعریف و تبیین دو واژه متشابه خیال و تخیل، به بررسی نظریه های شرقی و غربی که منشأهای اصلی نظریه ژیلبر دوران بوده اند، پرداخته شده است و درنهایت، تأثیرپذیری جریان تخیل شناسی و نقد تخیلی معاصر غربی و به ویژه ژیلبر دوران از معارف اندیشمندان مسلمان قرون وسطی نشان داده شده است.
مثنوی معنوی؛ بستر خلاقیت و حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شیوه های روشمند حل مسائل و چگونگی رویارویی با مشکلات در حوزه علوم انسانی از کارکرد بسیار بالایی برخوردار است. خلاقیت یا توانایی تولید ایده ها و ارائه راه حل های متعدد، جدید و مناسب برای حل مسائل و مشکلات که در دنیای فناوری و ارتباطات امروز به طور جدی مورد بحث و بررسی دانشمندان و محققان در تمام شاخه های علوم قرار دارد، در مثنوی معنوی بازتابی آشکار ی افته است. مولوی را می توان عارفی دانست که به عمق مسائل انسانی پی برده و در صدد تجزیه و تحلیل آن ها برآمده است. یافته های پژوهش، نشان می دهد که مول وی ضمن بیان مب احث عرفانی در قالب حکای ات، از این شیوه ها در حل مسائل و مشکلاتی که انسان در زندگی روزمره خود با آن ها روبه روست، بهره جسته است. تحقیق و تفحص در مثنوی معنوی برای دست یابی به این شیوه ها در حوزه علوم انسانی، به منظور گسترش نگرش فردی و اجتماعی و آشنایی با دستاوردهای فکری و معنوی مولوی در برخورد با مسائل انسانی و معضلات رفتاری، از اهداف این پژوهش است.
خوانش کهن الگویی در داستان های ژان ماری گوستاو لوکلزیو: «بیابان، جوینده طلا و کتاب گریز»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قوه خیال و داستان پردازی یکی از ابزارهای بیان معماهای تاریخی و زیستی بشر است. ارتباط ادبیات و اسطوره از بدو خیال پردازی انسان بی وقفه خود را از لحظه آفرینش های ادبی نشان داده است. نوشته های مستند و داستانی، پدیده های تاریخی و اسطوره ای را بازسازی می کنند و بررسی مفاهیم روان شناختی را در خود به تحلیل می طلبند. بسترهای تخیلی و واقع گرای نویسندگان قرن بیستم از جمله گوستاو لوکلزیو حامل اشکال ادراکی و تاریخی بوده که به گونه ای جمعی قابل دستیابی هستند. لوکلزیو با بازخوانی برخی از کهن الگوهای مطروحه توسط یونگ همچون پرسونا، آنیما، آنیموس، بازگشت به خویشتن، تولد، پیر دانا، سایه و گریز بخش زیادی از نوشته های خود را بر روی ناخودآگاه جمعی و اسطوره ها قرار داد. او توانست عمیق ترین لایه های دیرین و اسطوره های نهفته روان بشری را در کنار عناصر فردی و طبیعی در عالم داستانی و تخیلی به تصویر بکشد. فرآیند فردیت و حرکت شخصیت های داستانی وی نیز در کنار همین تصاویر ابتدایی و اسطوره ای شکل می گیرد. از این رو ساختار روایی و داستانی وی، نمود یک نظام نمادین روانی است که در بطن تاریخ و اسطوره تعریف می شود. شناسایی همین صور ارثی و بی زمان در سازه های داستانی مؤلف مذکور همراه با آراء یونگ از اهداف این مقالله خواهد بود.
پژوهش های عرفانی در آینه علم سنجی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهشگران در مطالعات علم سنجی با ارزیابی تخصصی پژوهش های علمی، بسیاری از جنبه های پویایی علم را مطالعه می کنند. تحلیل پژوهش های عرفانی با استفاده از فنون علم سنجی، وضعیت شبکه هم نویسندگی پژوهشگران را در حوزه عرفان مشخص می کند؛ همچنین تعیین کننده روند کمی این دسته از پژوهش ها و نیز پژوهشگران برتر این حوزه در پایگاه استنادی جهان اسلام است. مجموعه اصلی رکوردهای مطالعه شده در این پژوهش همه مقاله های چاپ شده در زمینه عرفان و ادبیات عرفانی است که در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شده است. پس از بازیابی رکوردهای این تحقیق (1931 مقاله) و یکپارچه کردن مجموعه رکوردها، نتایج پژوهش با استفاده از نرم افزارهای علم سنجی و همچنین «اس پی اس اس» در قالب نمودار یا نظریه ارایه می شود. یافته های این پژوهش به رتبه بندی علمی مقالات از جنبه های مختلفی مانند تعداد یا استناد آنها می انجامد؛ ازسوی دیگر تا حد بسیاری جایگاه پژوهشگران را در عرصه نگارش بر مبنای تعداد مقاله یا شاخص اچ مشخص می کند؛ همچنین به جایگاه نویسندگان در عرصه هم نویسندگی برمبنای مرکزیت ایشان در تعامل با دیگر پژوهشگران توجه دارد.
ارتباط بافت موقعیتی و لایه های معنایی زبان در رساله «در بیان سلوک» کتاب الانسان الکامل؛ با تکیه بر رویکرد نقشگرایی هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله «در بیان سلوک» یکی از رسایل بیست و دو گانه کتاب الانسان الکامل اثر عزیزالدین نسفی، نویسنده قرن هفتم هجری، است. او در این رساله با معرفی و تبیین مراحل سلوک و ملزومات آن، به تعلیم و ترغیب مخاطب پرداخته است. در این پژوهش سعی شده است با بهره گیری از نظریه «ارتباط متن و معنا با بافت موقعیتی» در دستور نقش گرای نظام مند هلیدی و بررسی بندهایی که بار ایدئولوژیکی و معنایی دارد، این موضوعات بررسی شود: 1) شناخت گفتمان غالب نسفی در بیان مفهوم سلوک و ابزارها و سازوکارهای بیانی او در این اثر؛ 2) بیان ارتباط لایه های سه گانه بافت موقعیتی (گستره و منش و شیوه سخن) با لایه های معنایی زبان (فرانقش اندیشگانی و بینافردی و متنی). مؤلف در این رساله گفتمان خطابی تعلیمی را در پیش گرفته است. مخاطب او چنانکه از گستره و منش سخن برمی آید، درویش مبتدی است و تأکید بر مفاهیم ایدئولوژیکی، برجستهترین سازوکار بیانی نسفی است. روش های تأکیدی، نفی و استثنا، تقدیم ادات نفی، کاربرد کلمات تأکیدی در ساختار جملات منفی، نوع چینشیِ ساختار نحوی، قراردادن افعال امر و نهی (اغلب از مصدرهای دانستن و فهمیدن) در آغاز جمله و استفاده بسیار از این مصدرها، بهره گیری از تمثیل و تشبیهات ساده و ملموس با زبان و بیانی عامیانه و نیز به طور ویژه انواع تکرار، از ابزارهای بیانی نسفی برای القای اندیشه خود به مخاطب با بیان مؤکد است. گستره سخن در فصل های مختلف این رساله آموزش مباحث اصلی در حوزه سیر و سلوک است. مشارکین مرکزی گفتمان سلوک، «رونده/ سالک» و «پیر/ هادی» اند که به ترتیب در محوریت فرآیندهای ذهنی و مادی قرار دارند.
شیوه برخورد فردوسی با نظام اساطیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فردوسی در روایت شاهنامه با یک مسیله مهم مواجه شده است؛ آن هم طرز تلقی عصر وی از اساطیر است. گویی عصری که فردوسی در آن می زیست یکی از شکوفاترین دوران خردورزی در ایران زمین محسوب می شود. با این تصور، شیوه مواجهه فردوسی با اساطیری که یکسره از بند قواعد خرد آزاد و رها هستند چگونه می توانست صورت گرفته باشد. بدیهی است که فردوسی در گرانیگاه دو دنیای متفاوت از هم واقع شده بود: دنیای بیرونی خردورز قرن چهارم و دنیای درونی خردگریز اساطیر. گره زدن این دو دنیا به یکدیگر کار سترگی است که می بایست در شاهنامه صورت پذیرفته باشد. این پژوهش به این مسیله می پردازد که شاهنامه چه امکانات و شیوه هایی را برای برخورد با نظام اساطیری به کار بسته است. به همین منظور پس از تفکیک اشکال متفاوت تفسیر اسطوره ها به تفسیر تمثیلی، تفسیر نام گرایانه، تفسیر اوهمریستی، و تفسیر فیزیکی با بررسی متن شاهنامه به صورت استقرای ناقص می کوشیم پاسخی درخور برای این پرسش فراهم آوریم.
نقطه و دایره در ادبیات عرفانی فارسی مطابق با مکتب ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
163 - 182
حوزههای تخصصی:
محیی الدین بن عربی با نگاه رمزی و استعاری خود به عناصر طبیعی و هندسی، زمینه ساز ظهور استعاره های وحدت وجودی در ادب فارسی شد. استعاره های دوگانه او که غالباً به ظهور کثرت از وحدت اشاره دارد، پس از وی به آثار شاعران و ادیبان عارف فارسی زبان راه یافت. نقطه و دایره یکی از این استعاره های دوگانه است که به تقابل و عینیت توأمان حق و خلق اشاره دارد. به این استعاره در آثار ابن عربی از وجوه گوناگون پرداخته می شود و ویژگی های متفاوتی از رابطه نقطه وحدت با دایره کثرت تبیین می گردد. گاه از ارتباط نقطه احدیت با نقاط محیط دایره ممکنات از طریق شعاع های اسماء الهی سخن می رود، زمانی به حلقوی بودن ساختار دایره و یکسان بودن ابتدا و انتهای آن در معنی قوس نزول و صعود اشاره می شود و گاهی ضمن کاربرد استعاره نقطه آتش گردان، تجدد امثال تبیین می گردد. این نوع نگاه، پس از ابن عربی درآثار ادیبان عارفی نظیر حمویه، عراقی، نسفی، شبستری، مغربی، نعمت الله ولی، داعی شیرازی و نیز شارحان فصوص الحکم گاه به همان شکل مستعمل و گاه همراه با وجوه شباهت جدید به کار رفته است. روش تحقیق، کتابخانه ای و برمبنای آثار شاعران و نویسندگان یادشده بوده است.
بررسی تطبیقی عرفان شمنی و تصوف اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
7 - 26
حوزههای تخصصی:
بیشتر مکاتب عرفانی جهان سعی بر آن دارند تا با شیوه ها و روش هایی، سالک و نوآموز را از هستی روزمره و دنیوی جدا سازند و به سرمنشأ نیروی حقیقی عالم و دنیای پررمزوراز جهان مینوی هدایت کنند. شمنیسم یکی از آن مکاتب عرفانی است که با آیین ها و اعمالی خاص، سالک را به خلسگی و بی خویشی می کشاند و بدین واسطه و از طریق یاری جستن از دنیای ارواح و عالم خدایان، موجب اعمالی خارق عادت می شود. آیین ها و آداب شمنی، شباهت بسیار زیادی به آداب متصوفه اسلامی دارد و موجب شده که حتی برخی بر این باور باشند که تصوف اسلامی تحت تأثیر شمنیسم بوده است. نگارندگان در این جستار به بررسی بعضی از این شباهت ها، از جمله موضوع خلسگی و بی خویشی، اهمیت به موسیقی و پایکوبی، عروج و صعود سالک، پرواز جادویی، ریاضت های عرفانی، کرامت و موضوع نوزایی می پردازند و آنان را واکاوی می کنند.
سلاسل صوفیه از منظر صاحب رشحات الغیبیه فی تحقیق طریق الصوفیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از همان آغاز به دلایل مختلف، سیر و سلوک عرفانی با شیوه ها و روشهای گوناگون انجام پذیرفته است که این شیوه ها و سلیقه ها به عنوان طریقت یا سلسله، شناخته شده اند، صوفیان معتقدند که هر صوفی، باید بتواند از عهده اثبات سلسله خویش برآید؛ یعنی سلسله خود را بدون انقطاع به ائمه برساند، چون مدعی هستند که قطبیت ادامه امامت و یا حداقل نیابت خاص است. شیخ یوسفعلی بن حسین بهبهانی از بزرگان صوفیه قرن دوازدهم هجری است و طبق قول کاتب نسخه رشحات الغیبیه فی تحقیق طریق الصوفیه، در زمان کتابت حیات داشته است. کتاب رشحات الغیبیه فی تحقیق طریق الصوفیه شیخ یوسفعلی بهبهانی که به صورت نسخه خطی است، شامل سلسله ای از مطالب صوفیانه در یک مقدمه و پانزده فصل و یک خاتمه است. از مهمترین فصلهای این کتاب «بیان ترتیب واخذ آداب طریقت وخرقه سلسله های مشایخ» است که در آن ضمن بیان ترتیب سلسله های مشایخ صوفیه، ترتیب رجوع و انتساب خرقه سلسله مشایخ صوفیه به حضرت امیرالمومنین (ع) بلا واسطه یا به یکی از ائمه طاهرین(ع) اولاد آن حضرت و از ایشان به حضرت رسول (ص) بیان می شود.. در این پژوهش ضمن بیان دیدگاه مؤلف کتاب رشحات الغیبیه درباره سلاسل صوفیه، شواهدی از امهات متون صوفیه درباره سلاسل صوفیه نیز بیان می شود و دیدگاه صاحب رشحات الغیبیه درباره نسبت صحبت و خرقه و انتساب سلسله های صوفیه، اعم از معروفیه وغیر معروفیه بیان شده و نام برخی از سلاسل که بدون ذکر نام و به عنوان سلسله دیگر بیان شده است نیز با تطبیق ترتیب اشخاص آن، با متون دیگر تصوف مشخص می شود.