مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
ساختار دانش
حوزه های تخصصی:
یکی از نظریه های معاصر در روانشناسی شناختی، نظریه پردازش اطلاعات است. این نظریه بیان می دارد در نتیجه آموزش، ساختارهای دانشی در حافظه بلندمدت فرد شکل می گیرد که کلیه فرآیندهای ذهنی او را تحت تاثیر قرار می دهد. برنامه های فعلی آموزشی رشته حسابداری تاکید زیادی بر گزارشگری مالی و اصول پذیرفته شده حسابداری دارد که در آن هزینه های فرصت از دست رفته تاکید نشده است. هدف اصلی این تحقیق بررسی ارتباط بین سطح دانش حسابداری افراد با میزان به کارگیری هزینه های فرصت از دست رفته در حل مسایل مربوط به تخصیص منابع در دو زمینه حرفه ای و فردی (شخصی) است. در این تحقیق از روش میدانی استفاده شده و نتایج، حاکی از آن است که افراد دارای دانش بالای حسابداری نسبت به افراد دارای دانش کم حسابداری در تصمیمات خود راجع به تخصیص منابع در زمینه حرفه ای، تعداد هزینه های فرصت بیشتری را نادیده می گیرند در حالی که در زمینه فردی میان دو گروه یاد شده اختلاف معنی داری مشاهده نمی شود.به طور کلی، نتایج نشان می دهد به کارگیری هزینه های فرصت در تصمیمات مرتبط با تخصیص منابع متاثر از سطح دانش حسابداری افراد است.
ضرورت های نوین بازنـگری در ذخیره و بازیابی اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرایند سازماندهی اطلاعات، در طول تاریخ از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده و در هر زمان، بسته به نوع و ماهیت منابع اطلاعاتی و پارادایم ها و رویکردهای مسلط، رهیافت های متفاوتی برای سازماندهی اطلاعات مورد توجه قرار گرفته است. ولی امروزه همگام با توسعة جهان دانش، نیاز به بازنگری درنظام های سازماندهی این جهان، جدیترشده. در این مقاله ابتدا ویژگیهای نظام های طبقه بندی سنتی و سرعنوان های موضوعی بر شمرده شده است. سپس بر مبنای برخی افق های نوین ( مانند ساختار و نظام تبادل دانش، نظام فرامتن، منطق فازی، سنجش ناپذیری رده بندیها، و رابطة میان رشته ای)، ضرورت های تحول در نظام های سنتی طبقه بندی مورد تحلیل قرار گرفته است.
رفتار علمی: پژوهشی تطبیقی - تحلیلی پیرامون شاخص ها و مصداق ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش شناسایی و دسته بندی شاخص ها و مصداق های رفتار علمی دانشمندان است.
روش: ابتدا متون مربوط به حوزه های مختلف درباره رفتار علمی و به طور عام ویژگی های دانشمندان و فرایندهای علمی مرور شد و مفاهیم کلیدی به صورت تطبیقی در جدول هایی قرار گرفت. سپس با استفاده از مبانی نظری روان شناسی رفتار، مفاهیم دسته بندی گردید و در نهایت به صورت تحلیلی روابط بین آن ها بیان گردید.
یافته ها: این مطالعه نشان داد که مفاهیم مرتبط با ویژگی های فکری و رفتاری دانشمندان به طور پراکنده در متون حوزه های مختلف علمی مانند روان شناسی رفتار، جامعه شناسی علم، و روش شناسی پژوهش قابل تشخیص است و می توان آن ها را در پنج شاخص کلی قرارداد. شاخص های شناسایی شده در این مطالعه منطبق با مبانی نظری روان شناسی رفتار است و دارای یک چرخه مداوم و پایدار در جامعه علمی است که پیوسته در حال رشد است. شناسایی این شاخص ها به سازمان هایی که مسئولیت تربیت پژوهشگر را بر عهده دارند، به ویژه دانشگاه ها، کمک می نماید که معیاری برای تعیین هدف و اندازه گیری تحقق آن در اختیار داشته باشند. شاخص های شناسایی شده در این پژوهش می تواند مبنای برخی پژوهش ها در حوزه علم اطلاعات شود.
ترسیم ساختار دانش در پژوهش های عرفانی: تحلیل هم واژگانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با استفاده از تحلیل هم واژگانی می توان ساختار دانش را در یک حوزه پژوهشی، شناسایی و خوشه های موضوعی زیر مجموعه آن را بیان کرد. در این پژوهش سعی بر آن است تا با کاربرد این روش و استفاده از رویکردهای تحلیل شبکه و دیداری سازی علم، ساختار دانش در پژوهش های حوزه عرفان بررسی شود. مجموعه اصلی رکوردهای تحت مطالعه، 1931 مقالله چاپ شده در حوزه عرفان است که در پایگاه استنادی جهان اسلام نمایه شده اند. در این پژوهش که به روش کتاب سنجی و تحلیل شبکه های اجتماعی انجام شده پس از بازیابی رکوردها و یکپارچه سازی فایل داده ها، اطلاعات به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای مختص علم سنجی و همچنین spss مورد تحلیل قرار گرفته است. تحلیل خوشه های واژگانی، مهم ترین موضوعات مرتبط با پژوهش های عرفانی را در یازده خوشه، هر یک را تحت عنوانی مجزا نشان می دهد. بر اساس نقشه مقیاس چند بعدی، این یازده خوشه به هشت خوشه با موضوعاتی کلی تر و پیوستگی و شباهت بیشتر تقلیل یافت. بررسی مرکزیت و تراکم هر یک از این خوشه ها که بیانگر میزان بلوغ و توسعه هر موضوع بر مبنای کلیدواژه های آن است در نمودار راهبردی نشان می دهد که موضوع حکمت یا عرفان نظری، به ویژه در دیدگاه ابن عربی علاوه بر داشتن قابلیت توسعه، دارای بیشترین مرکزیت در میان دیگر موضوعات است.
ساختار فکری حوزه مطالعات آموزش از دور بر اساس تحلیل هم استنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل هم استنادی یکی از روش هایی است که در مطالعات علم سنجی و ترسیم ساختار علمی حوزه های گوناگون کاربرد فراوانی دارد. هدف پژوهش حاضر ترسیم ساختار حوزه آموزش از راه دور بر اساس تحلیل هم استنادی و روش آن تحلیل محتوایی با استفاده از تحلیل هم استنادی است. جامعه پژوهش مدارکی است که در حوزه مطالعات آموزش از راه دور در پایگاه اطلاعاتی وب آو ساینس در بازه زمانی 1985 تا 2016 نمایه شده اند و تعداد آن 31607 رکورد است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزارهای «یو سی آی نت» و «بایب اکسل» و نیز ماتریس متقارن و روش تحلیل خوشه ها استفاده شد. ساختار حوزه آموزش از راه دور بر اساس تحلیل هم استنادی از هشت خوشه به شرح زیر تشکیل شده است: «یادگیری ماشینی»، «زیرساخت های آموزش الکترونیکی»، «الگوهای یادگیری سیار»، «تکنولوژی آموزشی و هوش مصنوعی»، «متفرقه»، «تئوری های یادگیری و مدل های فهمیدن»، «آموزش در فضای مجازی» و «روش های آموزش از راه دور». با توجه به خوشه های شکل گرفته، اصلی ترین و رایج ترین موضوع در پژوهش های این حوزه «یادگیری الکترونیکی» است. نتایج حاصل از تحلیل خوشه ها و نمودار راهبردی نشان داد که مفاهیم نوظهور حوزه آموزش از راه دور عبارت از هوش مصنوعی در آموزش، مهندسی آموزشی، محیط یادگیری هوشمند، طراحی آموزشی، مدیریت انگیزشی، بازآموزی، تاکسونومی، هوش محاسباتی، چند رسانه ای ها، اشتراک اطلاعات و مدل های ادراک مفاهیم است. سیاستگذارن پژوهشی باید اولویت های پژوهشی این حوزه را به سوی این مفاهیم سوق دهند.
بازشناسی ساختارمند دانش و ارائه الگویی برای تولید و ترسیم آن در علوم اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و چهارم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۹۵)
55 - 82
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث کاربردی در علم شناسی، ساختارشناسی علم است. بحث هایی مانند: اجزاء العلوم، احصاء العلوم، تقاسیم العلوم، رئوس ثمانیه، طبقات علوم و... نشان آن است که این موضوع نزد اندیشوران مسلمان نیز اهمیت فراوانی داشته است و در سده های اخیر، به تدریج رویکردهای ساختارشناسانه در حوزه علم شناسی، رواج و توسعه بیشتری یافته است. ساختار شناسی دانش از زاویه اجزای متن و عناصر درونی علم، با توجه به نقشه ذهنی ای که به دست می دهد، برای فهم، یادگیری، بررسی و پالایش، دسته بندیِ گزاره ها و ایده ها، روش شناسی و مطالعه نظام مند و تولید علم به کار می آید و چون زیرشاخه های دانش را به شکلی ساخت یافته تجسم می بخشد، به روش شناسی نظام آموزش و طرح درس و طراحی پژوهش ها و پروژه های علمی-کاربردی کمک می کند. این نوشتار می کوشد از زاویه نظام بخشی به اجزا و عناصر درونی علم، نگرش ساختارمند به دانش را بازشناسد و الگویی برای تولید و ترسیم آن در بستر علوم اسلامی ارائه دهد.
بررسی پدیده بدساختاری دانش و ساخت و رواسازی آزمون "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره نوزدهم پاییز (آذر) ۱۳۹۹ شماره ۹۳
1083-1096
حوزه های تخصصی:
زمینه: مطالعات متعددی بر چگونگی ایجاد ساختار دانش و عوامل مؤثر بر آن پرداخته اند. اما پژوهشی که به بررسی پدیده بدساختاری دانش و ساخت و رواسازی آزمون "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی" پرداخته باشد مغفول مانده است. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی پدیده بدساختاری دانش و ساخت و رواسازی آزمون "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی" در دانش آموزان پایه ششم انجام شده است. روش: پژوهش از نظر هدف، بنیادی و از لحاظ گرداوری اطلاعات آمیخته (کمی -کیفی) اکتشافی بود. در بخش کیفی، با مصاحبه نیمه ساختاریافته و روش داده بنیاد (کدگذاری باز و محوری)، نشانه های رفتاری بدساختاری دانش، مشخص گردید و در بخش کمی، ویژگی های روانسنجی پرسشنامه، مورد بررسی قرار گرفت. نمونه مورد مطالعه در بخش کیفی، با روش هدفمند در دسترس (وجود تمایل برای همکاری)، به تعداد 10 نفر تا حد اشباع نظرات و در بخش کمی، 20 مدرسه با تعداد 37 کلاس پایه ششم با تعداد 1073 دانش آموز، با روش خوشه ای، انتخاب شد. ابزار پژوهش حاضر عبارتند از: پرسشنامه محقق ساخته "نشانه های رفتاری بدساختاری دانش (1398). تحلیل داده ها با روش تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی انجام شد. یافته ها: از تحلیل مصاحبه ها، 26 کد باز و 7 کد محوریِ عدم ایجاد کانال ارتباطی با معلم، چینش کلاسی نامتعارف (عدم قرارگیری در دید معلم)، فرار از موقعیت، بیقراری کلاسی، حالت بی رغبتی و عدم تمرکز، منحرف کردن فرایند کلاسی و واکنش ها هنگام تدریس موضوع جدید به عنوان نشانه های رفتاری بدساختاری دانش ریاضی در پایه ششم ابتدایی به دست آمد. همچنین، درستی محتوایی پرسشنامه با شاخص CVR و درستی سازه پرسشنامه با تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، تأیید شد و ضریب آلفای کرونباخ، قابلیت اعتماد درونی بالایی برای کل پرسشنامه و مؤلفه های آن نشان داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از وجود پدیده ی بدساختاری دانش ریاضی در دانش آموزان، قابل شناسایی بودن نشانه های رفتاری آن و فراهم کردن زمینه اصلاح بدساختاری دانش ریاضی است.
روابط پیدا و پنهان پژوهش های سازماندهی دانش در جهان: تحلیل هم استنادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: سازماندهی دانش از مباحث قدیمی و اساسی کتابداری و اطلاع رسانی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر آشکارسازی روابط پیدا و پنهان پژوهشگران سازمان دهی دانش در جهان است. روش شناسی: نوع پژوهش کاربردی است که با رویکرد علم سنجی و با روش تحلیل هم استنادی انجام شده است. رکوردهای پژوهش بر مبنای کلیه مقاله های دو مجله سازماندهی دانش و فصلنامه فهرست نویسی و رده بندی و کلیدواژه های مرتبط با قلمرو سازماندهی دانش نمایه شده در وبگاه علم در سال های 1900 تا 2019 گردآوری شده است. در نهایت 17950 رکورد به صورت کامل همراه با مأخذ با فرمت plain text موردبررسی قرار گرفت. تعداد کل استنادها 360143 بود. در این پژوهش، نویسندگانی که 130 استناد و بیشتر دریافت کرده بودند، مورد مطالعه قرار گرفتند که تعداد این افراد 178 نفر بود. به منظور ترسیم شبکه هم استنادی از ماتریس 178 در 178 استفاده و شبکه هم استنادی نویسندگان ترسیم شد. در ادامه ماتریس متقارن ایجادشده به ماتریس همبستگی تبدیل شد. برای ترسیم ماتریس از نرم افزار بیب اکسل، برای تحلیل شبکه های هم استنادی از نرم افزار یو سی آی نت، برای ترسیم شبکه هم استنادی از نرم افزار ووز ویور، برای ترسیم نمودار دندروگرام از نرم افزار اس.پی.اس.اس و برای ترسیم نمودار راهبردی نیز از نرم افزار اکسل استفاده گردید. یافته ها: یورلند پرتألیف ترین و سالتون پراستنادترین پژوهشگر سازماندهی دانش در جهان هستند. هم چنین زوج روبرتسون و سالتون دارای بیشترین هم استنادی است. ساختار فکری سازماندهی دانش از یازده خوشه اصلی تشکیل شده است. بزرگ ترین خوشه (خوشه چهارم) شامل سی وشش پژوهشگر است که به موضوع بازیابی اطلاعات پرداخته است. پس ازآن، خوشه نخست با سی وپنج نویسنده است که با موضوع رفتار اطلاع یابی بازیابی اطلاعات آمده است. خوشه های ده و یازده نیز هرکدام دارای هجده پژوهشگر است که به موضوع های فهرست نویسی و رده بندی و سازماندهی دانش پرداخته اند. خوشه نه با هفت نویسنده کوچک ترین خوشه است که به موضوع علم سنجی پرداخته است. خوشه های ترکیبی، علم سنجی، هستی شناسی و فهرست نویسی و رده بندی دارای بالاترین تراکم و خوشه های بازیابی اطلاعات و سازماندهی دانش دارای بالاترین مرکزیت هستند. نتیجه : ایجاد پیوند هم استنادی میان نویسندگان سازماندهی دانش، نشان دهنده ارتباط فکری میان نویسندگان این قلمرو است. همه نویسندگان پرانتشار سازماندهی دانش، لزوماً جزء نویسندگان پراستناد محسوب نمی شوند. موضوع های بازیابی اطلاعات، رفتار اطلاع یابی و سازماندهی دانش نقش پررنگی در پژوهش های سازماندهی دانش دارند. نویسندگان پرانتشار و پراستناد، حضور مؤثرتری در نقشه علمی هم استنادی دارند. تحلیل هم استنادی نویسندگان، می تواند مهم ترین نویسندگان و روابط بین آن ها را نمایش دهد. از این تحلیل ها می توان در سیاست گذاری های کلان بهره برد.
شناسایی مراجع کلیدی و گرایش های جهانی در حوزه شفافیت: تحلیل علم سنجی تولیدات علمی دهه اخیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
766 - 781
حوزه های تخصصی:
هدف: شفافیت مفهومی میان رشته ای است که تبلور آن در زمینه های متعدد مدیریتی مانند حکمرانی، اقتصاد، سلامت، حقوق، رسانه و حتی نهادهای مذهبی مشهود است. بررسی ساختار دانش، تحولات و گرایش های جاری حوزه شفافیت، حاکی از تغییر رویکردهای اطلاعات محور (متمرکز بر دسترس پذیرسازی و افشای اطلاعات) به سمت رویکردهای نوظهور شفافیت اجتماعی است. هدف از این پژوهش، شناسایی مراجع کلیدی و گرایش های جهانی پدیده شفافیت در سطح بین المللی است. از این رو، روندهای شکل گرفته در انتشار و استناد، بازیگران اصلی در سطح کشورها و سازمان ها، محمل های رسانه ای سرآمد، شامل ناشران و مجله ها و جبهه های پژوهشی مطرح و نوظهور، بر اساس موضوعات و واژگان کلیدی در حوزه شفافیت شناسایی شدند.
روش: برای استخراج تولیدات علمی مرتبط، از مجموعه هسته وب آو ساینس، مشتمل بر پایگاه های داده و نمایه نامه های استنادی علوم اجتماعی و انسانی در مجله ها، همایش ها و کتاب ها استفاده شده است. جست وجو بر اساس ترکیب عنوان آثار، کلیدواژه های پدیدآورندگان و کلیدواژه های افزوده خودکار با پالایش زمینه پژوهشی اقتصاد، در فاصله سال های ۲۰۱۳ تا پایان ۲۰۲۲ میلادی بوده است. پردازش، تحلیل و مصورسازی اطلاعات، بر اساس اصول و مفاهیم و تکنیک های علم سنجی انجام شده است. برای اطلاعات کتاب شناختی، محتوایی و استنادی تولیدات علمی، از پایگاه کلریویت و برای اطلاعات مجله های علمی، از پایگاه جی سی آر استفاده شده است. ترسیم روابط استنادی، خوشه بندی واژگان کلیدی و ترسیم شبکه های هم آیندی با نرم افزار وی اواس ویوئر صورت گرفت و در محاسبات هم رخدادی، از روش تمام شماری با رعایت حد آستانه استفاده شده است.
یافته ها: تحلیل 1,163 برون داد علمی نمایه شده در حوزه شفافیت، نشان دهنده روندی پویا با میزان رشد متوسط سالانه 38/9 درصد تولید و 27/40 درصد استناد است که میزان تولید آثار این حوزه، در سال آخر، از دو برابر میانگین عبور کرده است. جایگاه کشورهای مشارکت کننده بر اساس سهم تولید، اندازه و قدمت استنادهای دریافتی ارزیابی شد تا رفتار رقابتی آن ها رصد شود. دانشگاه لندن، دفتر ملی پژوهش های اقتصادی، سیستم دانشگاه کالیفرنیا، بانک مرکزی اروپا و اتحادیه دانشگاه های تحقیقاتی فرانسه، به عنوان فعال ترین سازمان ها در حوزه شفافیت شناسایی شدند. در این مجموعه، 30 درصد از آثار در 5 درصد از مجله ها منتشر شده است که برترین مجله های آن همچون برترین ناشران معرفی شده است. محورهای موضوعی کلیدی، در سه سطح حوزه های موضوعی تولیدی، دسته های موضوعی میانی و ریزموضوعات استنادی استخراج شدند. ده ریزموضوع استنادی برتر، به ترتیب عبارت اند از: سیاست پولی، حاکمیت شرکتی، رشد اقتصادی، قیمت گذاری، همکاری، انتخابات، مدیریت دولتی، ارزیابی فناوری سلامت، مقابله با انحصار و مسئولیت اجتماعی شرکتی. در نهایت، مجموع 145 کلیدواژه هم رخداد، در 5 خوشه دسته بندی و گرایش کشورهای برتر (آمریکا، انگلستان، آلمان، چین، فرانسه، هلند و کانادا) در این مفاهیم مقایسه شده است.
نتیجه گیری: بررسی وضعیت تولید کشورها، پویایی رتبه بندی مشارکت در تولیدات، حجم و قدمت استنادهای دریافتی و همچنین، گرایش های خاص موضوعی هر کشور، نشان دهنده اهمیت برنامه ریزی ملی برای توفیق در مدیریت شفافیت است. در مسیر توسعه علمی، شناسایی مراجع کلیدی شفافیت، زمینه بهره وری در پیشبرد پژوهش ها و تعامل با سرآمدان شفافیت را فراهم می سازد و آشنایی با گرایش های جاری این حوزه، تسهیلگر تلاش در مسیرهای آینده دار است. ترکیب سازمان های برتر شناسایی شده از سازمان های دانشگاهی، غیرانتفاعی و فراملی، نشان می دهد که توفیق در حوزه شفافیت، مستلزم تنظیم گری برای توسعه متوازن دانشگاه، بازار و صنعت است. ساختار دانش حوزه شفافیت، ضرورت توجه به ذی نفعان گسترده، اعم از اشخاص حقوقی و حقیقی در مقام سیاست گذار، مدیر کسب وکار و پژوهشگر را در اکوسیستم شفافیت نشان می دهد. محورهای موضوعی مشترک فراگیر و محورهای بومی وابسته به هر کشور نیز، سرنخ هایی برای تدوین برنامه های پژوهشی در اختیار ما قرار می دهد تا بتوانیم هم سو با شناخت در سطح جهانی، برای حل مسائل اولویت دار خود اقدام کنیم.
تعیین عوامل و سیر تکامل درگیرسازی مشتریان در کسب وکارها به روش بیبلیومتریک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
59 - 86
حوزه های تخصصی:
هدف: در سال های اخیر، مفهوم درگیرسازی مشتری موقعیت برجسته ای را در تحقیقات بازاریابی کسب کرده است. با وجود افزایش فزاینده علاقه به این مفهوم، کمبودی از جنبه ترسیم بدنه تحقیقات درگیرسازی در این حوزه نمایان است؛ افزون بر اینکه پژوهش های انجام شده در این حوزه، نگاه کل نگری به ادبیات پژوهش نداشته اند و فقط توجه خود را به بخش های کوچکی از حوزه درگیرسازی معطوف کرده اند. از سوی دیگر، وجود دیدگاه های تئوریک متفاوت درگیرسازی، این تئوری را چندپاره کرده است. بر اساس خلأ بیان شده، پژوهش حاضر با هدف ترسیم سیر تکاملی ادبیات پژوهش و ترسیم ساختار دانش حوزه درگیرسازی، دیدگاه جامعی را برای پژوهشگران و فعالان بازاریابی فراهم آورده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ ماهیت داده، از نوع کیفی و از جنبه هدف، کاربردی و به لحاظ گردآوری داده، از نوع بیبلیومتریک است. روش بیبلیومتریک در قالب روش های ریاضی و آماری، به شناسایی خطوط فکری اندیشمندان یک حوزه و همچنین، تبیین سازه ها و زیربنای بدنه دانش و ارتباط بین آن ها می پردازد و دیدگاه غیرمتعصبانه ای را برای پژوهشگران فراهم می کند. کلیه تحلیل های پژوهش با زبان برنامه نویسی آر انجام شده است. در این پژوهش از تحلیل تماتیک، تحلیل تناظر و الگوریتم های خوشه بندی استفاده شده و تحلیل هم رخدادی کلمات نیز صورت گرفته است.
یافته ها: مهم ترین نویسندگان و مجله ها بین سال های ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۲ مشخص شد. در این حوزه خانم هالوبیک اثرگذارترین نویسنده و همچنین، تحقیقات کسب وکار با تعداد ۴۱ مقاله چاپ شده، فعال ترین نشریه بوده است. بیشترین تألیف ها به کشورهای آمریکا، استرالیا و چین اختصاص داشته است. بیشترین کلمات پُرتکرار با درگیرسازی مشتری، کلمات رضایت مشتری، رفتار، اثر و توسعه سنجه بوده است. همچنین نتایج نشان داد که بیشترین تحقیقات صورت گرفته در زمینه درگیرسازی مشتری، روی بازاریابی شبکه های اجتماعی و وفاداری به برند تمرکز داشته است. به علاوه، بر اساس تحلیل هم رخدادی، سه خوشه از کلمات در ارتباط با مفاهیم درگیرسازی و سنجه های آن در شبکه های اجتماعی استخراج شد که عبارت بودند از: پیش شرط های درگیرسازی مشتری، بازاریابی توصیه ای و اثرهای شبکه های اجتماعی بر رفتارهای مشتری.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج نگاشت هیستوگراف، سه مسیر اصلی کاری اندیشمندان این حوزه تبیین شد. مسیر اول، نگاه منبع محور بودن مشتری برای سازمان است. از این منظر، سازمان می بایست بخشی از کنترل خود را به مشتری تفویض کند و همچنین برای آن ها مشوقی در نظر بگیرد. در عمل مشتری، بازاریاب شرکت است. مسیر دوم، با ظهور شبکه های اجتماعی و تعاملات سازمان مشتری و مشتری مشتری به اوج رسیده است. مجموعه وسیعی از تحقیقات در حوزه های انجمن برند، سنجه های درگیرسازی، محرک های ایجادکننده درگیرسازی، یعنی نوع محتوا، نگرش مشتری، صنعت و بافتار را دربرمی گیرد. مسیر سوم، چیرگی خدمات است. بر این مبنا، درگیرسازی، تعامل و تجربه های خلاقانه مشتری با برند تعریف می شود. این مسیر به سرعت از نگاه خُرد به سوی کلان در حال توسعه است و به احتمال زیاد، تحقیقات جدید روی کل کنشگران در یک اکوسیستم خدمات تمرکز می کند.