فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
در این جستار، پدیده استعمار در رمان بادبادک باز، نوشته خالد حسینی و بیوتن، اثر رضا امیرخانی از منظر مطالعه تطبیقی ادبیات موردبررسی قرار گرفت. این دو رمان که برخاسته از فرهنگ شرق هستند یک نقطه اتصال قوی دارند و آن، امتداد زندگی شخص اول کتاب، امیر و ارمیا، در غرب (امریکا) است. مهاجرت به امریکا برای هر دوی آنها، مهاجرتی اجباری است که طی آن، نویسنده به پدیده استعمار و مظاهر آن می پردازد. همبستگی فرهنگی این آثار و شکل گیری آنها در خط سیری موازی، سبب بروز مؤلفه های همسان و به تبع آن، انتخاب این دو اثر برای تطبیق شد. در این پژوهش که به شیوه توصیفی-تحلیلی و به روش کتابخانه ای و سند کاوی انجام شده است با مطالعه تطبیقی و مقایسه ای دو اثر، مهاجرت قهرمان از وطن که با نوعی از خود بیگانگی همراه است و نقش استعمار در ایجاد این الیناسیون مورد بحث واقع شد. هدف این پژوهش آن است که از رهگذر خوانش تطبیقی پدیده استعمار، دریافت تازه ای از مفاهیم و ریشه های شکل گیری آثار ارائه بدهد. در پژوهش پیش رو، پدیده استعمار در این دو رمان، از منظر مطالعه تطبیقی ادبیات، مورد بررسی قرار گرفت و هشت مؤلفه اصلی و دو مؤلفه فرعیِ مربوط به آن، توصیف و تحلیل شد که عبارتند از: سفر شخصیت از شرق به غرب، وطن (ریشه عمیق شخصیت اصلی رمان در وطن)، حضور عنصر یاریگر (کشته استعمار)، نوستالژی، فرهنگ (پاکدامنی شخصیت)، وجهه دوگانه مذهب، الیناسیون و نفی سرمایه داری.
تحلیل رفتار شخصیّت های اصلی داستان « زال و رودابه» بر اساس الگوی «سفر قهرمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۸
131 - 152
حوزههای تخصصی:
«سفر قهرمان» نظریه مشهور جوزف کمپبل است که با تأثیر از نظرات یونگ و با بهره گیری از نظرات ون جنپ بنا نهاده شده است. کمپبل سه مرحله جدایی، تشرّف و بازگشت را به همراه زیرمجموعه هایشان برای الگوی خود در نظر گرفته است. این الگو و الگوهای دیگری که با تأثیر از آن پدید آمده اند پایه و مبنای نقد کهن الگویی است. در این مقاله داستان «زال و رودابه» شاهنامه فردوسی بر اساس این الگو به روش تحلیلی و توصیفی بررسی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که داستان زال و رودابه، در کلیّات با الگوی سفر قهرمان جوزف کمپبل تطابق دارد اما در جزئیات و زیرمجموعه ها با الگوی ذکر شده اختلافاتی دارد. در این داستان مرحله زیرمجموعه «شکم نهنگ» دیده نمی شود، در مرحله تشرّف «وسوسه گری» وجود ندارد که بازدارنده زال از ادامه سفر باشد و در مرحله بازگشت مورد یا مواردی برای امتناع از بازگشت، فرار جادویی، رسیدن کمک و عبور از آستان بازگشت، دیده نمی شود.
بررسی مقایسه ای عناصر نمایشنامه در آثار نمایشی محمود دولت آبادی و سعدالله ونوس براساس دیدگاه ارسطو (مورد پژوهانه: نمایشنامه تنگنا و نمایشنامه بائع الدبس الفقیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
91 - 111
حوزههای تخصصی:
ازآنجا که ساختار نمایش نامه بر پایه داستان است، هر نمایش نامه بایستی دارای ساختاری معین باشد تا خللی در داستان آن به وجود نیاید؛ بنابراین نمایش نامه ها نیز به مانند داستان ها دارای عناصری ویژه هستند که بررسی و تحلیل آن ها در پژوهش های امروزی، امری مهم تلقی می شود. پژوهش حاضر با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی مقایسه ای عناصر نمایش نامه در دو نمایش نامه تنگنا اثر محمود دولت آبادی از نویسندگان بزرگ معاصر ایران و بائع الدبس الفقیر اثر سعدالله ونوس نمایش نامه نویس معاصر سوری، با تکیه بر دیدگاه ارسطو، می پردازد. بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو نویسنده، نمایش نامه های خود را برمبنای یک سری اصول و عناصر نگاشته اند. در این میان، همه عناصر ارسطو در دو نمایش نامه وجود دارد مگر ریتم و آواز که جایگاه ویژه ای در نمایش نامه تنگنا ندارد امّا تفاوت هایی در برخی عناصر دیگر به چشم می آید؛ آنگاه که در عنصر شخصیت، تمام شخصیت های نمایش نامه دولت آبادی، فرعی هستند؛ در حالی که نمایش نامه ونوس، دارای شخصیتی محوری است که تمامی شخصیت های فرعی پیرامون وی می گردند و همچنین نوع بیان در دو اثر متفاوت است و اینکه منظره نمایشی نمایش نامه ونوس در چند پرده آمده در حالی که کلّ نمایش نامه دولت آبادی در صحن خانه ای قدیمی به نمایش درآمده است.
النموذج الأولی للکائنات الشیطانیه فی دیوان إقبال اللاهوری الفارسی (تحلیل أسطوری بناءً على نظریه یونغ)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
77 - 103
حوزههای تخصصی:
العلامه إقبال اللاهوری مفکّر وفیلسوف معاصر. یمثل الجزء الرئیس من دیوانه الفارسی أفکاره وآراءه ولقد انعکست أفکاره فی دیوانه بشکل جلی، وبما أن هذه القصائد کتبت فی الغالب من وجهه نظر فلسفیه وصوفیه وترکزت على رؤیته للإنسان المثالی أو الکامل، لذلک لم یتم دراسه هذه القصائد من زاویه المنهج الأسطوری الأصلی أو توظیف النماذج الأولیه من قبل الباحثین. یسعى هذا البحث، باستخدام أسلوب النقد والتحلیل النصی، إلى التحلیل الوظیفی فی خلق المعانی والدلالات للکائنات الشیطانیه فی هذه القصائد بناءً على نظریه یونغ. النقطه المشترکه بین وجهه نظر یونغ النفسیه ونظره إقبال اللاهوری الفلسفیه الصوفیه، هی العلاقه بین نمطی "الذات" و"الظل" فی ضمیر اللاوعی الجماعی مع العقل الواعی من خلال عملیه التفرد والذاتیه. فی هذا البحث یتم دراسه العلاقه بین النماذج الأصلیه بعملیه التفرد من خلال تحلیل جذور هذه النماذج البدائیه فی العقل اللاواعی الفردی والعقل اللاواعی الجماعی وفی البنیه النفسیه للإنسان، وتقدم أمثله عدیده علیها. توصل هذا البحث إلى العلاقه المهمه بین النموذج الأصلی للظل أو النصف المظلم والسمات البغیضه لشخصیتنا مع الکائنات الشیطانیه وإبلیس والتنانین والعفاریت وکل ما هو مشمئز لنا.
تحلیلی بر ساحت های وجودی شمس تبریزی از خلال بررسی مقالات شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
73 - 98
حوزههای تخصصی:
ساحت های وجودی انسان نمایان گر اندیشه و رفتاری از اوست که ریشه در علوم گوناگون دارند. کنش ها و رفتارهایی که از این ساحت ها در انسان نمود می یابد، براساس نوع تقسیم بندی مشمول ویژگی هایی مخصوص به خود است؛ بنابراین روشی مناسب برای شناخت ابعاد مختلف انسان به شمار می آید. زندگی شمس تبریزی همواره در هاله ای از ابهام بوده و از این رو پیوسته مخاطب را برای آگاهی از ابعاد مختلف رفتاری خود تشویق و ترغیب کرده است. نوشتار پیش رو که به روش تحلیل و تبیین محتوا و با استفاده از منابع کتابخانه ای تنظیم شده، می کوشد با الگوبرداری از طبقه بندی شفیعی کدکنی در تبیین ساحات وجودی انسان به سه دسته روشن، خاکستری و تیره شخصیت شمس تبریزی را با توجه به مقالات او تحلیل و هریک از ساحت های وجودی شخصیت او را با رویکردی روان شناسانه تبیین نماید. نتایج این جستار نشان می دهد که شمس دارای ویژگی های بسیار پسندیده، دیدگاه هایی انتقادی و نیز خصوصیات ناپسند است، امّا به سبب برخورداری از جمال زیبای درونی در اذهان مخاطبان خود خوش می نشیند و هر خواننده با تفکر در مقالات شمس در می یابد که او در اغلبِ سخنان خود در پی یافتن مظاهر خوبی هاست. عشق به پروردگار و یاری جستن از او، مهر و مهرورزی از جمله خصیصه هایی ا ست که در ساحت روشن او همواره موجب جاودانگی و درخشش است. در ساحت خاکستریِ شمس، با عارفی روبه رو هستیم که بسیاری از عرفای نامدار ادبیات فارسی را با برچسب عدم متابعت از پیامبر مورد نقد و نکوهش قرار می دهد. ساحت سیاه وجودیِ شمس شامل تندخویی ها، پرخاشگری ها، توهین ها و تحقیرهایی است که بر زبان می راند.
مدیریت وزن و قافیه در ترجمۀ شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
67 - 94
حوزههای تخصصی:
زبان را می توان از یک منظر به دو لایه معنایی و فیزیکی تقسیم کرد. لایه معنایی متشکل از معناها و مفاهیم است، که وجود عینی ندارند. لایه فیزیکی متشکل از عناصری است که کلمات یا وزن و قافیه را می سازند و عینیّت دارند. همه می دانند که لایه فیزیکی زبان، در ادبیات، به ویژه در شعر، کاربرد گسترده ای دارد؛ اما سؤال این است که آیا این لایه را می توان ترجمه کرد و آیا این لایه را باید ترجمه کرد؟ اگر پاسخ مثبت است، چگونه باید این کار را کرد؟ در این مقاله تلاش می شود به این سؤال ها پاسخ داده شود. البته تمرکز ما بر روی وزن و قافیه شعر است. از آنجا که قالب های شعر کلاسیک فارسی و واژگان و مفاهیمی که آن را پدید می آورند محدود و تغییرناپذیر هستند، این شیوه نمی تواند ظرفی مناسب برای محتوای شعری فرهنگی دیگر باشد؛ از طرف دیگر، واژه های جدید در وزن های کلاسیک نمی گنجند، و این به طراوت شعر منبع آسیب می زند. قصد ما معرفی یک اسلوب تازه در ترجمه است، متشکل از نوعی نثر آهنگین و نوعی قافیه توسعه یافته، که تأثیرگذاری لایه فیزیکی یک شعر ترجمه شده را به حداکثر می رساند، بدون آنکه وجه معناشناسانه آن را تضعیف کند.
بررسی چرایی و چگونگی تأویل آیات قرآنی در کشف المحجوب هجویری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
9 - 36
حوزههای تخصصی:
کشف المحجوب نخستین کتابی است که در تصوف به زبان فارسی تألیف شده و استناد به آیات قرآن از ویژگی های سبکی این متن کهن به شمار می آید. در این پژوهش، چگونگی تأویل آیات قرآنیِ به کاررفته در مقدمه و شش باب آغازین این کتاب، که مؤلف در آن به موضوعات بنیادین تصوف پرداخته، بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که هجویری در این بخش از کتاب برای بررسی و تبیین 17 موضوع نسبتاً کلی و گوناگون به 55 آیه از قرآن استناد کرده که برداشتش از 27 آیه صحیح بوده، از 26 آیه برداشت شخصی داشته و در تأویل 2 آیه خطای آشکار داشته است . بر این اساس، تأویل بیش از نیمی از آیات بررسی شده مورد استناد هجویری، شخصی بوده که اثبات مدعا و مطلوب مؤلّف و تفسیر مدِّ نظر وی از برخی مفاهیم تصوف عامل اصلی برداشت های شخصی و ناصحیح او از این آیات است. از عوامل اصلی این تأویلاتِ نادرست، می توان به تقلید هجویری از پیشینیان، شناخت محدود او از آیات و روایات و استفاده هدفمند از آن، انگیزه خاص وی در اثبات مدّعا و مطلوب خویش، و نوعی خودباوری برآمده از آشنایی او با عرفان و تصوف اشاره کرد. کشف المحجوب نخستین کتابی است که در تصوف به زبان فارسی تألیف شده و استناد به آیات قرآن از ویژگی های سبکی این متن کهن به شمار می آید. در این پژوهش، چگونگی تأویل آیات قرآنیِ به کاررفته در مقدمه و شش باب آغازین این کتاب، که مؤلف در آن به موضوعات بنیادین تصوف پرداخته، بررسی و تحلیل شده است. نتایج نشان می دهد که هجویری در این بخش از کتاب برای بررسی و تبیین 17 موضوع نسبتاً کلی و گوناگون به 55 آیه از قرآن استناد کرده که برداشتش از 27 آیه صحیح بوده، از 26 آیه برداشت شخصی داشته و در تأویل 2 آیه خطای آشکار داشته است . بر این اساس، تأویل بیش از نیمی از آیات بررسی شده مورد استناد هجویری، شخصی بوده که اثبات مدعا و مطلوب مؤلّف و تفسیر مدِّ نظر وی از برخی مفاهیم تصوف عامل اصلی برداشت های شخصی و ناصحیح او از این آیات است. از عوامل اصلی این تأویلاتِ نادرست، می توان به تقلید هجویری از پیشینیان، شناخت محدود او از آیات و روایات و استفاده هدفمند از آن، انگیزه خاص وی در اثبات مدّعا و مطلوب خویش، و نوعی خودباوری برآمده از آشنایی او با عرفان و تصوف اشاره کرد.
تقریرهای صوفیه از اسقاط تکلیف شرعی در طایفه عقلاءالمجانین با تأکید بر دیدگاه ابن عربی و عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون عرفانی اسقاط تکالیف شرعی عقلاءالمجانین از جمله موضوعات پربسامدی است که با تقریرهای گوناگونی بیان شده است. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی به روشن کردن رهیافت های نظری صوفیه در رواداشت اسقاط تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین و بازشناسی عوامل این اسقاط از نظر آن ها پرداخته است. بر این اساس مقاله حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که در انسان شناسی عرفانی صوفیه مخاطب تکالیف شرعی در عقلاءالمجانین کدام قوه است و آیا با زوال عقل متعارف، قوه دیگری در آن ها محل تکلیف شرعی می گردد؟ همچنین با توجه به برخورداری عقلاءالمجانین از نوعی عقل، آیا می توان آن ها را مانند سایر عقلا مکلّف به انجام تکالیف شرعی دانست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که رهیافت اصلی صوفیه در این باب، اعتقاد به معذوریت عقلاءالمجانین به واسطه غلبه حال بر آن ها و برخورداری آن ها از حالات سُکر صوفیانه در اثر دریافت واردات غیبی است. در برخی از تقریرهای صوفیانه زوال عقل و پیرو آن سقوط تکالیف شرعی از عقلاءالمجانین موهبتی از سوی خدا برای آن ها در نظر گرفته شده است و برخی از صوفیه سکر باطنی آن ها را به منزله نماز دائم آن ها دانسته اند. هدف از این پژوهش بازشناسی علل عدم التزام عقلاءالمجانین به تکالیف شرعی از منظر صوفیه به ویژه ابن عربی و عین القضات است.
تحلیل سلطه شناسی عشق در منظومه لیلی و مجنون نظامی بر اساس دیدگاه جامعه شناسی لوکاچ، بوردیو و آدورنو(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
85 - 107
حوزههای تخصصی:
فرضیه سلطه شناسی عاشق و معشوق بر یکدیگر، برآیند روی کرد جامعه شناختی نظریه پردازی مانند جورج لوکاچ، پی یر بوردیو و تئودور آدورنو در مقوله عشق است. در این مقاله، بنا براین است که از طریق خوانش عناصر جامعه شناختی ذی ربط با عشق، به وضعیت سلطه، علل و پیامدهای آن در عاشقانگی لیلی و مجنون نظامی گنجوی بپردازیم. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است، این تحقیق آشکار ساخت که عشق با جدال دیگرخواهی دو کودک تا نوجوانی و جوانی، در جغرافیایی صورت گرفته و عینیات، ذهنیات و عادت واره ها و پایگاه اجتماعی، بر سلسله مراتب رفتاری عشاق حاکم گشته است، نه اراده آن ها وحدت جمع و سلطه-؛ در تفکر عشاق رسوخ کرده و همبستگی های مردمی با لیلی و مجنون، نتوانسته است از پس نظام قبیلگی برآید. جامعه شناختی رفتار آن ها نشان داد که سلطه مردانه به عنوان یک افزوده و متغیر، گه گاه لیلی را سلطه پذیر کرده اما نیروی معشوقگی در اغلب اوقات تعادل سلطه را به نفع لیلی بر هم زده است و در نهایت عینیات و ذهنیات جامعه، متغیر فعال و طبقاتی دیگری را به نام ابن سلام وارد داستان کرده تا عشق ناکام، که دلخواه ذهنیات جامعه است سوزناک و اثرگذارتر بر فضای داستان سیطره یابد.
از تخت جمشید تا نقش رستم: نگاهی باستان شناختی به ماهیّت عنصر مکان در داستان «آتش پرست»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
198 - 221
حوزههای تخصصی:
آنچه که بر فرآیند خوانش و ارزیابی یک اثر غنای بیشتری می بخشد، بازیابی حضور دیگر متون و بازتولید آن در متن مورد مطالعه است. از دیگر سو، با مفروض دانستن علم باستان شناسی و مصادیق آن در کسوت یک متن، این سؤال مطرح می شود که ادبیات و باستان شناسی، به مثابه دو متن تأثیر گذار و مهم، و در طی مراحل روند رشد طبیعی خود در جامعه ایرانی، چگونه بر هم کنش داشته اند؟ بررسی های ابتدایی نشان می دهد که مسئله مذکور در آثار نویسندگان نام داری همچون صادق هدایت -که خود صاحب مطالعات نسبتاً گسترده ای در حوزه های مختلف جغرافیای تاریخی و اقلیم شناسی شهرهای کهن بوده و رویکردی تاریخ مدار و فضایی باستان گرایانه را در آثار خود دنبال نموده است- بیش از پیش به چشم می خورد. در میان آثار وی نیز، داستان «آتش پرست» با برقراری پیوند میان مکان-روایت خود با یکی از مهم ترین عناصر باستان شناختی ایران، بیش از آثار دیگر وی، زمینه را برای خوانش تطبیقی- بینامتنی اثر فراهم نموده است. از این رو، مطالعه حاضر، با مقایسه دو متن پسین («آتش پرست») و پیشین (سفرنامه اوژن فلاندن) (Eugène Flandin) و با یاری گرفتن از اصول نقد تطبیقی و بینامتنی، چرایی جابه جایی عنصر مکان را در داستان مذکور با تأکید بر واقعیّت های باستان شناختی توضیح داده و فرضیه تعمّدی بودن انتقال آن از تخت جمشید به نقش رستم را اثبات نموده است. همچنین این جابه جایی، سبب جدایی عناصر گفتمان اولیّه از بافت خود و قرار گرفتن در بافت دیگری شده است که به دنبال آن، بستر باستان شناختی غنی تری برای خوانش های فرامتنی اثر مذکور فراهم آمده است.
واکاوی دستوری نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی؛ تحلیلی بر پایه دستور مقوله و میزان
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال هفتم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۲
225 - 254
حوزههای تخصصی:
یکی از گام های اساسی و ضروری در آموزش زبان فارسی به غیرفارسی زبانان (آزفا) جمع آوری و ثبت داده های خام زبانی و تهیه پیکره زبانی فارسی آموزان غیرایرانی و توصیف داده های آن با استفاده از نظریه های زبان شناسی است. پژوهش حاضر با هدف برداشتن گامی کوچک درراستای ایجاد پیکره تولیدی فارسی آموزان غیرایرانی و نیز آشنایی بیشتر با ویژگی های دستوری نوشتار فارسی آموزان انجام شده است. پرسش اصلی درباره ویژگی ساختمان دستوری نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی است. پرسش فرعی درباره میزان کارآمدی دستور مقوله و میزان در توصیف ساختمان دستوری زبان میانی فارسی آموزان است. پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است و با استفاده از پیکره ای زبانی برگرفته از آزمون نگارش پایان دوره تکمیلی 36 فارسی آموز چینی مرکز آموزش زبان فارسی دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) برپایه نظریه زبانی مقوله و میزان انجام شده است. یافته ها نشان داده ساختار جمله در نوشتار فارسی آموزان چینی سطح فرامیانی غالباً از نوع هسته ای، مرتبه بندی شده و مِهین است ولی بندهای وابسته و واژگون مرتبه هم در نوشته ها دیده می شوند. از یافته های دیگر آن است که به طور میانگین گروه فعلی هر جمله دارای مشخصاتی همچون خودایستای شخصی، معلوم و مثبت است و گروه فعلی خودایستای غیرشخصی و جهت مجهول تقریباً دیده نمی شود. مشخصه بارز گروه اسمی نیز بدون وابسته و تک وابسته بودن آن است؛ ولی گروه قیدی تقریباً به نسبت یکسان از نوع باعلامت و بدون علامت است. پژوهش همچنین کارایی دستور مقوله و میزان در توصیف دقیق نوشتار فارسی آموزان چینی را تایید کرده است.
بررسی پدیده عزلت گزینی از دیدگاه مولانا و کارن هورنای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
168 - 137
حوزههای تخصصی:
بسیاری از رنج های روانی انسان ریشه در رفتار والدین با وی در دوران کودکی دارد. کارن هورنای روان شناس نئوفرویدی، نظریّه «روان رنجوری» را بر اساسِ رنج های روانی و عوارضِ آن ها بنا کرده است. هورنای معتقد است شخص روان رنجور به مکانیسم های دفاعی «مهرطلبی»، «برتری طلبی» و «عزلت گزینی» پناه می بَرَد، امّا این مکانیسم ها تسکین موقّت روان رنجوری را به دنبال دارد و ممکن است منجر به تشدید ناراحتی وی شوند. مولانا نیز، به عنوان عارفی مردمی که رفتار اقشار مختلف جامعه را به دقّت زیر نظر داشته، در پرتو علوم و معارف گران قدر اسلامی، راهکارهایی را برای درمان روان رنجوری افراد ارائه کرده است که شباهت هایی با مکانیسم های نظریّه کارن هورنای دارد. این مقاله به روش تحلیلی تطبیقی، نمودهای مختلف «عزلت گزینی» را در مثنوی بررسی کرده و به این نتیجه رسیده است که عزلت گزینی روان رنجورانه نمودهای بیشتری در رفتار شخصیت های مثنوی دارد. همچنین مولانا برای صحبت، در تکامل انسان و اجتماع شأنی عظیم قائل است و عزلت گزینی را در صورتی جایز می داند که به هیچ وجه امکان معاشرت وجود نداشته باشد. وی برای عزلت گزینی انواع متعددی چون عرفانی، اجتماعی و روان رنجورانه قائل است و عزلت گزینی روان رنجورانه را بیشتر ناشی ازعواملی چون جهل، حسد، نفرت، عدم درک فلسفه اختلافات انسانی و عدم درک متقابل می داند.
نگاهی معرفت شناختی به شعر فارسی در دیوان شاعران کرد سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱شماره ۲۶
35 - 64
حوزههای تخصصی:
ادبیات کردی حاوی حجم معتنابهی شعر فارسی است که تا کنون آن گونه که درخور، شایسته و بایسته است، مورد بررسی و تحلیل علمی قرار نگرفته است. این پژوهش با دیدی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر اسناد کتابخانه ای برآن است که اشعار فارسی شاعران کرد سده نوزدهم را با نگاهی شناخت گرانه، از حیث دسته بندی سبک-شناختی، نوع شناختی، درونمایه ای به بستر بررسی و تحلیل علمی بکشاند و به واکاوی و بازخوانی آن بپردازد. بدان قصد که در خلال این بررسی، ویژگی های زبانی-ادبی، چارچوب جغرافیایی-سبک شناختی و قوالب آن را بازشناسد. برای اینکه به نتیجه عینی دست یابیم جامعه آماری پژوهش را به شاعران پرآوازه سده نوزدهم ادبیات کردی، از جمله نالی، سالم، کردی، حاجی قادر کویی، وفایی، شیخ رضا طالبانی، محوی، حریق و ادب محدود کردیم. پی آیه پژوهش حاکی از آن است که شعر فارسی نهفته در دل ادبیات کردی، سوای قابل توجه بودن حجم و مقدار آن، از حیث سبک بیشترین پیوند را با سبک عراقی و در مواردی با سبک هندی دارد. زبان شعری در آن تا حدی تحت تأثیر زبان مادری شاعران بوده است. خلاقیّت ها و تصاویر فنّی عمومی و نیز مرتبط با محیط و فرهنگ کردی در آن مشهود است و اینکه انگیزه و سرمنشأ سرایش شعر به فارسی در ادبیات کردی از یک سو در نتیجه تسلط و اشتیاق شاعران کرد به زبان و ادبیات فارسی، و از دیگر سوی برآیند عینی تأثیر گسترده شاعران نامداری چون حافظ، سعدی، مولانا و کلیم همدانی بوده است.
بازتاب بازمانده های اسطوره ها در قصّه های مشدی گَلین خانم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۶
267 - 295
حوزههای تخصصی:
« قصّه های مشدی گَلین خانم » نوشته الول ساتن، شامل 110 قصّه از قصّه های عامیانه مردم ایران است. هدف این پژوهش، نشان دادن بازتاب بازماند ه های اسطوره ها در برخی از این قصّه ها و همچنین تطبیق این اسطوره ها با شاهنامه و کتاب های اسطوره ای است. در این قصّه ها، سخنی از زال و سیمرغ نیست، ولی قهرمان را پرند ه ای پرورش می د هد و کرّه دریایی و اسب با کندن چند تار از یال خود و دادن به قهرمان داستان، او را یاری می رسانند. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی نشان می دهد که برخی از قصّه های عامیانه، شکسته شده اسطوره ها هستند که با گذشت زمان در قصّه ها و افسانه ها بازتاب یافته اند. ورود اسطوره ها در قصّه ها و افسانه های عامیانه سبب بقای آن ها شده است. ممکن است محتوای قصّه های مشدی گلین خانم، تمام جنبه های اسطوره را دربرنگیرد، اما به صورت پاره های گسسته از یک یا چند اسطوره و یا وقایع شاهنامه الگو گرفته باشد. نگارندگان در این پژوهش با واکاوی ابعاد برخی از « قصّه های مشدی گلین خانم »، تأثیر اسطوره ها را در برخی از این قصّه ها بررسی کرده و چگونگی دگردیسی آن ها را تبیین نموده اند.
رمولوس کبیر و مرگ یزدگرد از منظر تاریخ گرایی نوین: نگاه دو نمایشنامه نویس به سقوط دو امپراتوری باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ولاً به هنگام برخورد با آثار هنری دارای مضمون تاریخی، یا انتظار تطابق عین به عین آن اثر با تاریخ را داریم، یا اینکه منتظریم به نوعی خوانش هنرمند را از آن دوره تاریخی ببینیم. حالت اول که به هیچ عنوان، آن هم در جهان هنر قابل بازسازی و بازنمایی نیست. شیوه دوم نیز دیگر کارکرد سابق را ندارد. با داشتن شناختی کافی از نویسنده و شرایط گفتمانی و روابط قدرت در دوره زیست او بهتر می توان نوع نگاهش به تاریخ را در اثری تاریخی واکاوی کرد. در این مقاله با روش تطبیقی و تاریخی، دو اثر مرگ یزدگرد نوشته بهرام بیضایی و رمولوس کبیر نوشته فردریش دورنمات از منظر تاریخ گرایی نوین بررسی می شوند تا نشان داده شود که چگونه دو نمایشنامه نویس در دو مکان و زمان متفاوت از تاریخ اثر گرفته اند و بر تاریخ زمانه خود اثر گذاشته اند. این مقایسه تطبیقی نشان می دهد که انتخاب دوره ای خاص از تاریخ برای نوشتن نمایشنامه از طرف نمایشنامه نویس هدفمند بوده است و همچنین پرداختن به یک دوره تاریخی، متأثر از دوره زیست و فرهنگ نمایشنامه نویس است و علت تفاوت جایگاه قدرت و پایان بندی متن ها در همین موضوع نهفته است.
دراسه أسلوبیه لقصیده "یا ست الدنیا یا بیروت" لنزار قبانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال دوازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۵
33-65
حوزههای تخصصی:
لدراسه النص الأدبی مناهج نقدیه متعدده کلٌّ یقارب النص من ناحیه خاصه والنص هو الذی یدعو الناقد إلی اختیار المنهج لأنّ کل نص رغم إمکانیه دراسته بالمناهج المختلفه إلّا أنّ مقاربته تتناسب مع منهج أکثر. الأسلوبیه منهج داخلی یرکّز علی دراسه بنیه النص، فالنص هو الوسیله والهدف فی نفس الوقت. ورغم وجهات النظر المتعدده فی مجال الدراسه الأسلوبیه إلّا أنها تصل فی النهایه إلی دراسه البنیه التی تتألّف من مستویات وإن وجدت فروق فی تصنیف المستویات إلّا أن الأهم عباره عن: المستوی الصوتی، والمستوی الترکیبی والمستوی الدلالی. والأسلوبیه بوصفها فرعاً من اللسانیات التی تری اللغه نظاماً من الرموز والعلاقات، تری النص نظاماً بنیویاً متشکّلاً من الأجزاء التی ترتبط بعضها ببعض. فی الدراسه الأسلوبیه لقصیده نزار وصلنا إلی أنّ خیارات الشاعر فی مجال الصوت والترکیب والدلاله ذات إیحاء دلالی وجمالی. والشاعر تمکّن من امتلاک أسلوبه الخاص بمیزاته الفریده التی تظهر فی اختیار الأصوات والبحر العروضی، ثم فی اختیار الأسالیب الإنشائیه والحقول الدلالیه، وأخیرا فی تجلّی رؤیته من خلال الرموز الأساطیریه.
بررسی عشق اروس، عامل زیبایی داستان در«ویس و رامین» و «خسرو و شیرین»( با تکیه بر نظریه جان لی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱۹
155 - 179
حوزههای تخصصی:
منظومه های عاشقانه « ویس و رامین» فخرالدین اسعد گرگانی و «خسرو و شیرین» نظامی بی شک از برجسته ترین آثار منظوم غنایی به شمار می روند. ابعاد روابط عاشقانه میان شخصیت های داستان نیز، زمینه مناسبی را برای بررسی موضوع عشق و انواع آن با نظریه های روان شناسی فراهم می نماید. یکی از این مباحث، نظریه عشق «جان لی» می باشد. وی به بررسی سه سبک اصلی عشق اروس، لودوس، استورگ، سبک های ثانویه مانیا، آگاپه، پراگما و نیز مقایسه آن با رنگ های اصلی پرداخته است. هدف این پژوهش نیز با استفاده از نظریه عشق جان لی، بررسی عشق اروس در این دو منظومه عاشقانه می باشد. بنابراین مسأله اصلی پاسخ به این پرسش است که عشق در این داستان ها با کدام رنگ عشق در نظریه جان لی مطابقت دارد ومهم ترین مؤلفه های عشق اروس که عامل اصلی زیبایی و جذابیت در این داستان ها ست، کدام است؟ نتیجه این پژوهش نشان می دهد که با بررسی این موضوع به روش توصیفی – تحلیلی در هر دو داستان یک مؤلفه عشقی مهم (اروس) مربوط به رفتار شخصیت های داستان شناسایی شده است. این مؤلفه کنش ها و انگیزه های متعددی را شامل می شود که مطابق با نطریه جان لی به رنگ قرمز است.
تحلیل و بررسی عدالت اجتماعی با تکیه بر تاریخ و آگاهی طبقاتی لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی شفیعی کدکنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۰
173 - 197
حوزههای تخصصی:
کتاب های تاریخ و آگاهی طبقاتی از جورج لوکاچ و آئینه ای برای صداها و هزاره دوم آهوی کوهی از شفیعی کدکنی اگر چه از لحاظ صوری متفاوت و در قالب های غیر همگون به نظر می رسند، امّا در باطن دارای بنیانی همسان فکری هستند که حاصل تشابه دیدگاه های دو متفکّر غربی و شرقی در تبیین عدالت اجتماعی برای جامعه ای پویا است. هدف این پژوهش بررسی تطبیقی این آثار در جهت نشان دادن وحدت نیازهای انسان و جامه عمل پوشاندن به آرزو های انسان آرمانی با کرامت اجتماعی است که علی رغم تفاوت های مکانی به علّت همسانی مسائل زندگی در عصر حاضر است. روش انجام این پژوهش توصیفی– تحلیلی با بهره گیری از یاد داشت های کتابخانه ای است. هدف در پژوهش حاضر این است که با تکیه بر اساس نظریّه آگاهی طبقاتی فردی، واکنش عقلانی، ایجاد نیروی محرّکه و کاهش نابرابری ها برای توسعه اجتماعی و فرهنگی مورد کنکاش قرار گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روند شکل گیری آگاهی های اجتماعی با محتوای اجتماعی و فلسفی روشن بینانه این آثار از سه مرحله برخوردار است. مرحله آگاهی که به شکل شئ وارگی آشکار می گردد. در مرحله دوم اعتراض وارد شکل های نمادین می شود و در نهایت بر مرحله تثبیت می انجامد که هدف متعالی دو متفکّر آزادمنش است.
انواع اضطراب در اندیشه و آثار عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۳۱
157 - 188
حوزههای تخصصی:
عطار شاعری است پر از اضطراب و درد که حقیقت حیات و هستی انسان را در سلوک و عروج معنوی برای پیوند با مبدأ آفرینش می داند. اضطراب عطار از لحظه هبوط انسان آغاز می شود و تا لحظه بازگشت و عروج روح ادامه دارد. این اضطراب و دلهره شاعر، فلسفی و خودیافته نیست بلکه مبتنی بر آموزه های دینی، سنت عرفانی و الگوها و قهرمانان مسیر سلوک است که خود عطار نیز به روایت زندگی و اندیشه آنان پرداخته است. این مقاله به بررسی و تحلیل انواع اضطراب در اندیشه و آثار عطار با تکیه بر نظریه اضطراب وجودی پل تیلیش با روش توصیفی- تحلیلی می پردازد. حرکت عطار در مسیر سلوک بیشتر مبتنی بر اضطراب وجودی است تا جذبه و شوق که نتیجه هبوط از بهشت و گناه آغازین است. اضطراب وجودی عطار به حوزه سلوک محدود نمی شود و به ساحت زندگی فردی و اجتماعی و داستان های او نیز گسترش پیدا می کند. چگونگی بروز و ظهور اضطراب در این داستان ها مبتنی بر تحول درونی شدید در یک لحظه و سپس توبه و جبران است. این تحول و انقلاب درونی بر اثر عوامل مختلف انسانی، قدسی یا طبیعی بروز پیدا می کند. نحوه واکنش شخصیت های داستان به اضطراب، گستره ای از پذیرش حداکثری تا انکار کامل آن را شامل می شود. اضطراب در آثار عطار به دلیل حضور مستمر در ذهن شخصیت و بازگشت و تکرار مداوم آن، به موقعیت زمانی خاصی منحصر نمی شود. تلاش برای غلبه بر اضطراب با تعیین استانداردهای مطلق اندیشانه به کمال گرایی یا پرفکشینیسم عرفانی و دینی منجر می شود که ساختار نهایی اندیشه شاعر را شکل می دهد.
مروری بر کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی
منبع:
ادبیات متعهد دوره دوم شهریور ۱۴۰۱ شماره ۷
8 - 13
حوزههای تخصصی:
این نوشته، نگاهی متفاوتی است به کتاب ویولون زن روی پل اثر خسرو باباخانی که در سال 1401، انتشارات جام جم آن را به چاپ رسانده است. این کتاب، تجربه زیستی نویسنده در خصوص مصرف مواد مخدر و رهایی از آن است. در صفحه ابتدایی کتاب، یادداشتی به خط نویسنده خوش می درخشد که آبرویش را در کف دست گذاشته تا مگر بتواند انسان دربند موادی را آگاه کند و راه ظلمت به سوی نور را نشان او دهد. * «من بیش از سی سال در ظلمت زیسته ام ، اما راهی به نورنمی یافتم. تا آنکه خداوند ولی من شد و من را از ظلمت به سوی نور هدایت کرد.«من این خاطرات را نوشتم تا راه را به چند میلیون مصرف کننده مواد مخدر نشان دهم. ممکن است بگویند شاید یک نفر راه بیابد. من می گویم در این صورت هم اجرم را گرفته ام. در مقابل رنج بی انتهای مصرف کننده ها و خانواده هایشان آبرو و اعتبار خانواده من چه اعتباری دارد؟ هیچ.» وابستگی مصرف به هر نوع مواد، گاهی می تواند سرسره ای غیر قابل برگشت باشد. مسیری که متوقف نمی شود .