فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۰۱ تا ۴۲۰ مورد از کل ۱۶٬۷۲۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
از ویژگی های مهم و برجسته فرهنگِ جهانگیری که در حدود سال 1017 ه.ق. در هند تدوین شده است، بیان شاهدهای شعری از آثار گویندگان سده های مختلف در ذیل برخی واژه ها و ترکیب هاست. البته شمار زیادی از این شاهدهای شعری، دچار گشتگی های فراوان شده و لغات بسیاری به سبب بدخوانی از آنها وارد فرهنگ ها شده است؛ اما درعین حال، شماری از این شواهد شعری با توجه به دستنویس های کهنی که صاحبِ جهانگیری و نویسندگانِ منابع پیش از وی در اختیار داشته اند، با گزارش هایی دقیق و درست در این کتاب ثبت شده است که با استفاده از آنها امکان تصحیح تعداد زیادی از بیت ها در دیوان های سوزنی، سنایی، اثیر اخسیکتی، مولوی و غیره فراهم می شود. با استفاده از برخی بیت های کلیات شمس که در فرهنگ جهانگیری به عنوان شاهد شعری ذیل لغات مختلف آورده شده است و نیز با مراجعه به سایر بیت های مولوی در مثنوی و کلیات شمس ، تلاش شد تا درباره چند بیت از غزل های مولوی در این فرهنگ، تأملاتی صورت گیرد. در این جُستار با استفاده از فرهنگ جهانگیری ، هفت بیت از کلیات شمس بررسی شده است؛ اختلاف در واژه های «چند» به «جَند»، «بخشیدن» به «پخسیدن»، «زرّینک» به «چوبینک» ازجمله مواردی است که این تحقیق به آنها می پردازد. همچنین بر اساس فقره اخیر، احتمالی تازه درخصوص علت انتساب «چوبینه= سربند سُرخ» به «بهرام ششم» نیز مطرح شده است.
نقد ترجمه سبک «چند زبانی» رمان در سه برگردان فارسی از رمان «پست شبانه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه باختین؛ رمان به عنوان نوع ادبی، متناسب با روح عصر و جامعه بشری، دارای روابط مکالمه گون در ابعاد زبانی است. رمان تصویری گفتگومند، حاصل درهم تنیدگی زبان های برآمده از شخصیت هاست؛ که هرکدام با جهان بینی ، سطح اجتماعی و فرهنگی مختلف، در رمان حضورداشته و در تعامل باهم هستند. رمان «پست شبانه» در دنیایی چندآوا، با ترسیم آواهای مختلف، از ویژگی چند زبانی برخوردار است و زبان هر شخصیت، در هر بخش از رمان، در تعامل گفتگومند با سایر زبان هاست. این چندگانگی در زبان، آوا و سبک رمان، قابل مشاهده بوده و برگردان آن در ترجمه، بسیار حائز اهمیت است که این مقاله به ترسیم و تحلیل این ویژگی خواهد پرداخت. رمان «پست شبانه» برگردان فارسی از رمان عربی «برید اللیل» اثر هدی برکات است که مقاله حاضر تلاش دارد با روش توصیفی- تحلیلی، به نقد ترجمه های فارسی آن بپردازد تا چگونگی برگردان ویژگی چند زبانی این رمان در ترجمه ها، واکاوی شود. سه ترجمه از این اثر صورت گرفته که به قلم حمیدرضا مهاجرانی، منصوره احمدی جعفری و سها بعنونی و با عنوان «پست شبانه» به چاپ رسیده است. در بررسی بیش از 60 نمونه از ترجمه ها در چند زبانی متجلی در لحن و زبان شخصیت و دوصدایگی گفتمان، به نظر می رسد هرکدام از مترجمان در برگردان ویژگی چند زبانی تا حدّی موفق بوده اند. بعنونی در این زمینه، عملکرد ضعیفی داشته و اغلب ترجمه قابل قبولی ارائه نکرده است.
بررسی مکانیسم دفاعی روانی گریز در رما ن های غزاله علیزاده با تکیه بر رمان «خانه ادریسی ها» و «شب های تهران» بر اساس نظریه زیگموند فروید(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
28 - 55
حوزههای تخصصی:
مکانیسم های دفاعی، واکنش های روان آدمی در برابر تنش هایی است که روح و روان او را تحت تأثیر قرار می دهند و او را تا مرز از هم پاشیدگی پیش می برند. از نگاه فروید، مکانیسم های دفاعی، به طور ناخودآگاه، منجر به بروز تمایلات و رفتارهایی می شوند که فرد را در برابر تنیدگی ها محافظت می کنند. مکانیسم "گریز" از زمره سازوکارهایی ست که به هنگام فشار روحی فراوان، در رفتار فرد بروز می کند و او را از صحنه های آزاردهنده دور می کند. افراد برای فراموشی اضطراب، خشم و ناکامی، به شیوه ناخودآگاه از مشکل پیش آمده می گریزند و در این گریز، تا حدودی آرامش و تعادل از دست داده خود را باز می یابند. هر چند در این گریز، می توان انتظار پیامدهای منفی را نیز داشت اما روان آدمی، گاه ناگزیر، از این انتخاب است. تأمل در آثار داستانی غزاله علیزاده نشان می دهد که او نسبت به رفتارها و واکنش های افراد در مواجهه با مشکلات، توجه خاصی دارد و مکانیسم های دفاعی را در بروز برخی از رفتارهای قهرمانان آثارش دخیل می داند. این نوشتار با بررسی رفتارهایی از جنس "گریز" با تکیه بر دانش روان شناسی، به تحلیل این رفتارها پرداخته و به ریشه یابی "گریز"هایی اقدام کرده که به گونه ایی، واکنش به اضطرابی بوده اند که بر روان شخصیت ها در طول زندگی وارد شده اند. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد که بیش تر زنان آثار غزاله علیزاده و گاه برخی از مردان، در مواجهه با ناکامی ها و اضطراب ها، به دنبال پناهگاهی هستند که تلخی اضطراب را به فراموشی سپارند.
بازنمود سیمای مشاهیر ادبیات جهان در ادبیات بومی (نمونه موردی: تصویر لامارتین در قصیده لامرتین سروده صلاح لبکی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
27 - 42
حوزههای تخصصی:
ترسیم جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت مشاهیر ادبیِ جهان در ادبیات ملی، یک جریان مرسوم است. مطالعه درباره چگونگیِ این بازنمایی، یکی از زمینه های قدیمیِ پژوهش در ادبیات تطبیقی است و ادبایی که به معرفی و شناساندن شخصیت هایی از ادبیات های دیگر به مخاطبان ادبیات ملی می پردازند، واسطه یا میانجی نامیده می شوند. از آلفونس دولامارتین، به عنوان یکی از بزرگان مکتب ادبی رمانتیسم نام برده می شود که شخصیت و دیدگاه های مکتبی او منبع الهام بسیاری از پیروان رمانتیسم فرانسوی در ادبیات جهان است. صلاح لبکی (1906-1955)، شاعر لبنانی که یکی از پیشگامان مکتب رمانتیسم در ادبیات معاصر عرب به شمار می رود، با الهام از شخصیت و سفر تاریخی لامارتین به لبنان، قصیده ای تحت عنوان لامرتین سروده است که در آن جنبه های مختلف شخصیت وی را در پرتو دیدگاه و جهان بینی رمانتیکیِ خود، بازنمایی کرده است. جستار حاضر، بر آن است تا بر مبنای روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی و چرایی ترسیم چهره و شخصیت لامارتین را در سروده مورد اشاره، نشان دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که قصیده مورد مطالعه، یک گزارش منظومِ صرف و توصیف ساده از زندگی شاعر نیست؛ بلکه صلاح لبکی حوادث و جنبه های ادبی و اجتماعی شخصیت لامارتین را ابزاری برای بازنمایی او به عنوان سمبل جهان بینی رمانتیکی قرار داده است تا نقشی در معرفی مکتب رمانتیسم وبزرگان آن به مخاطبان شعر معاصر عربی داشته باشد.
نقش زبان در دو ترجمه رضا عامری و عطاءالله مهاجرانی از رمان موسم الهجره إلی الشمال بر اساس دیدگاه کریستین نورد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی دهه های مختلف، زبان و ترجمه ارتباط گسترده و متقابلی باهم داشته و ترجمه با بهره گیری از علم زبان شناسی و مدنظر قرار دادن بافت های زبانی در برقراری ارتباطی پویا و ملموس با مخاطب به پیشرفت های بسیاری دست یافته است. کریستین نورد (۱۹۷۷) نظریه پرداز حوزه مطالعات ترجمه با ارائه مؤلفه های الگوی نقش زبانی خاص خود سبب بهبودی هرچه بیشتر ارتباط میان گوینده و شنونده یا نویسنده و مخاطب شده است. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی درصدد است دو ترجمه رضا عامری و عطاءالله مهاجرانی از رمان موسم الهجره إلى الشمال را بر اساس الگوی کریستین نورد موردنقد و بررسی قرار دهد تا به میزان بازتاب نقش های زبانی مدل نورد و تأثیر آن ها در ترجمه های موردبررسی دست یابد و سطح کیفی عملکرد هرکدام از مترجمان را مشخص سازد. نتیجه پژوهش بیانگر آن است که ترجمه رضا عامری در زمینه نقش ارجاعی و نقش بیانی بیشترین بازتاب را داشته و همین طور عملکرد رضا عامری در مقایسه با عطاءالله مهاجرانی در ترجمه رمان موسم الهجره إلى الشمال مقبول تر بوده است.
بررسی تطبیقی بازتاب ویژگی های اقلیمی و روستایی در رمان های: «زمین سوخته» اثراحمد محمود و«ملکة العنب» اثر نجیب الکیلانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۷
380 - 402
حوزههای تخصصی:
ادبیّات اقلیمی و روستایی به عنوان شاخه ای از ادبیّات به بیان ویژگیهای جغرافیای طبیعی و انسانی و تحولات اجتماعی منطقه خاصی می پردازد و در ادبیات اکثر کشورها از جایگاه ویژه ای برخوردار است. دو نویسنده بزرگ معاصر فارسی و عربی، از جمله نویسندگان متعهد با اتکا به فرهنگ بومی، مشکلات جامعه را مطرح نموده و اذهان را برای چاره جویی و درک آن ها در قالب داستان های خود فرا می خوانند. داستان ملکه العنب از آثار نجیب کیلانی در مورد روستایی با امید و رنج در امتداد تحولات تاریخی معاصر مصر در اواخر قرن بیستم است. اهمیت این رمان زمانی آشکار می شود که به شاخصه های روایت واقع گرا نزدیک و برگرفته از سلسله حوادثی است که در بطن جامعه رخ داده است. زمین سوخته اثر احمد محمود نیز به عنوان یک سند اجتماعی-تاریخی از وقایع جنگ و انعکاس اوضاع اقلیم جنوب و مصائب مردم با چیره دستی در صحنه های نمایش داستان با سبک واقع گرا در نگاه نویسنده نقاد به تصویر کشیده است. ضرورت و بررسی این موضوع زمانی آشکار می شود که در صورت توسعه و پیشرفت جوامع اسلامی بسیاری از مشکلات فرهنگی و اجتماعی نیز در این جوامع حل می شد. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی از محدوده مورد مطالعه به بررسی و ارزیابی عناصر اقلیمی با روش کیفی پرداخته است. ابتدا منابع اولیه در حیطه های جغرافیایی و محلی استخراج شده و در ارتباط با پیامدهای اجتماعی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش جهت دستیابی به عناصر اقلیمی و بومی تأثیرگذار بمنظور اهداف توسعه پایدار لازم و ضروری است.
تطبیق کارکردهای مفهوم عشق در شعرهای منزوی و ناظم حکمت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
117 - 148
حوزههای تخصصی:
عشق به عنوان مفهومی جهان شمول، یکی از پرکاربردترین و پربسامدترین مفاهیم و درون مایه های آثار ادبی و شعر شاعران بوده و هست. آنان با شیوه ها و رویکردهای گوناگون و برپایه زمینه های فکری و فرهنگی و تجربه های فردی و عاطفی خود، عشق را در آثارشان بازتاب داده اند. این مقاله با نظر به نقش برجسته مفهوم عشق در شعرهای غزل سرای معاصر، حسین منزوی و شاعر نامدار ترک، ناظم حکمت به تطبیقِ تحلیلی کارکردهای چندگانه مفهوم عشق در شعر دو شاعر پرداخته است. در این پژوهش که بر پایه مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی، صورت گرفته است، با ذکر نمونه ها و تحلیل آنها درمی یابیم که چند کارکرد مفهوم عشق، نقش محوری در زبان و جهان شعر دو شاعر دارد؛ کارکردهایی مانند عاطفی و تغزلّی، اجتماعی و اعتراضی، فردی و زمینی، زیبایی شناختی و هنری. بنابراین، مفهومی جهان شمول مانند عشق، می تواند پشتوانه کارکردهای گوناگون، اما مشترک عناصرشعر دو شاعر، از دو فرهنگ و زبان متفاوت باشد.
طراحی الگو و بسته مشاوره معنوی بر پایه موضوع عشق در مثنوی معنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معنویّت در سال های اخیر از سازه های مثبت در سلامت روان است. بر همین اساس پژوهش حاضر، مطالعه ای بین رشته ای برای طراحی الگویی از مشاوره معنوی براساس مثنوی معنوی با موضوع عشق است. مثنوی یکی از مهم ترین منابع معنویّت در جهان براساس عرفان اسلامی است. مولانا از بزرگ ترین عارفان اسلامی است که عشق را به ژرف ترین و گسترده ترین شکل، تعریف و کاربردی کرده است.
روش: این تحقیق به روش کیفی تحلیل محتوا براساس مقوله های مستخرج از مثنوی معنوی مولوی و مقالات مرتبط با معنویّت انجام شده است. کلیدواژه عرفان اسلامی و مثنوی، یعنی «عشق» استخراج (542 بیت از شش دفتر مثنوی) و در جدولی کدگذاری و مقوله بندی شد.
یافته ها و نتایج: از 558 مقوله مرکزی، 67 دسته از مفاهیم مشترک بود که در سه مرحله «بیداری معنوی»، «بلوغ معنوی» (عشق) و «نمود معنوی» (ویژگی های عشق) و زیرمجموعه های مرتبط دسته بندی، و سرانجام، الگوی معنوی طراحی شد.
این الگو به دلیل هماهنگی با رویکردهای فرانوین روان شناسی و انطباق بر فرهنگ و متون عرفانی می تواند نقش مهمی در رشد و تعالی انسان امروزی داشته باشد. از این الگو، دوازده جلسه درمانی به منظور بسته مشاوره معنوی نیز استخراج شد.
بررسی و تحلیل عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کمیک استریپ در ایران بیشتر در چهار ژانر عمده خلق شده که شامل ژانر مذهبی، ژانر حماسی، ژانر جنگی و ژانر عامیانه است. ژانر عامیانه به فرهنگ بومی توجه دارد و در کمیک استریپ های کودکان اهمیت بیشتری دارد .از بدو ورود کمیک به ایران، داستان ها و افسانه های محلی و عامیانه، ضرب المثل ها، متل ها و حکایت ها با فرم ویژه ی کمیک، روایت و تصویرسازی شده اند. در داستان های ژانر عامیانه هدف، یادگیری و جلب توجه کودکان به ضرب المثل های ایرانی است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر کتاب های کمیک کودکان مانند کمیک احسان ماندگاری، کمیک مثل آباد، کمیک ماهنامه ی نبات از آثار سعید رزاقی است که بیشترین میزان کمیک های این ژانر متعلق به اوست. این پژوهش براساس مطالعات کتابخانه ای و تحلیل محتوا و بررسی عناصر و ویژگی های ژانر عامیانه کمیک استریپ انجام گرفته است. نتایج، گویای آن هستند که در ژانر عامیانه، موضوعات اخلاقی و اجتماعی به منظور آشنایی با راه ورسم صحیح زندگی بیان شده است. طرح داستان های ژانر عامیانه ی کمیک استریپ ساده است و شخصیت پردازی و حتی زاویه ی دید در آن از طریق گفت وگو اتفاق می افتد. فضای داستان ها شاد و هیجان انگیز و رنگ های استفاده شده در تصاویر نیز بر شادی و هیجان انگیزی فضای داستان می افزاید.
Hansberry a Universal Playwright or a Parochial One: Analyzing The Sign in Sidney Brustein's Window in Light of Roger D. Abrahams's Viewpoints(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۲۳
206 - 232
حوزههای تخصصی:
Some critics praised Lorraine Hansberry the African American female playwright, for writing The Sign in Sidney Brustein's Window as a universal playwright and some others accused her of betraying African American Literature and her ancestors. By applying the notion of Signification proposed by Roger David Abrahams, the American folklorist in this play, this study reveals Hansberry has continued her contribution to African American Literature and post colonialism; however, this time by expanding her focus on oppression and the oppressed ones in general. Abrahams' notion of Signification is introduced and some stances and examples of it were discovered in the play. Hypothetically this paper concludes that Lorraine Hansberry attains her reputation not only as an African American dramatist but also as a universal author by writing The Sign in Sidney Brustein's window .
درنگی بر چند واژه مهجور و تبیین چند شاهد لغوی براساس جواهر الخیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هرچه نسخ خطی بیشتری از متون کهن کاویده شود، پرتوهای تازه تری در زمینه های مختلف، بر علوم ادبی خواهد تافت و چشم اندازهای روشن تری از میراث ادبی گذشتگان در نظر محققان جلوه خواهد یافت. جواهرالخیال ، که محور این مقاله است، مجموعه ای افزون بر سه هزار رباعی از ۴۷۰ شاعر است که بسیاری از آنان، سخنوران سبک هندی هستند و شماری نیز خود در هند می زیسته اند. این مجمع الرباعیات از جهاتی چند، حائز اهمیت بسیار است؛ ازجمله می تواند در مطالعات ادبی مربوط به شبه قارّه هند مثلاً بررسی سیر رباعی در سبک هندی، که اتفاقاً مغفول نیز مانده، چهره درخشان خود را نشان دهد. در روند تصحیح جواهرالخیال برخی واژه های مهجور یا معانیِ تازه که از فرهنگ ها فوت شده و نیز بعض شواهد شعری برای چندین واژه کم کاربرد یافته آمد که در این جستار به بحث درباره آن ها پرداخته خواهد شد.
بررسی رویکرد جنسیتی بر مبنای مضمون خیانت و بی وفایی (در اشعار فروغ، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۲
253 - 275
حوزههای تخصصی:
نقش اجتماع و عوامل سیاسی در تفاوت زبان بشر امری انکارناپذیر است و چنین مسئله ای به همراه مسائل زیستی، جبرها و تحمیل های متعدد سبب تفاوت زبان مردانه و زنانه می شود. این تفاوت در کنار مضمون خیانت در اشعار شاعران نمونه های قابل توجهی را به وجود آورده است. در این پژوهش کوشش شده است با توجه به مؤلفه خیانت و با تکیه بر آرای لیکاف، زبان چهار شاعر معاصر (فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، شهریار، رهی معیری) معرفی و در نهایت با یکدیگر مقایسه شود. چنین رویکردی موجب شناخت نگاه های متفاوت به زن یا مرد و به طور کلی تلقی این شاعران از روابط بین عاشق و معشوق زمینی با محوریت خیانت می شود. یافته های پژوهش حاکی از آن است که حضور رنگ واژه ها، سوگندواژه ها و موارد دیگر در زبان فرخزاد و بهبهانی بسیار بارز و آشکار است، در مقایسه با آن شهریار و معیری با توجه به کاربرد زبان مردانه نسبت به این مسائل بی توجه هستند. نوع نگاه جنسیتی و توجه به مسائل فمینیستی نیز در اشعار فرخزاد و بهبهانی بارزتر است و آنها در کنار بازگو کردن مسائل مربوط به خیانت ورزی می کوشند دید مخاطب را نسبت به جنس زن تغییر دهند، اما در قیاس با آن دو در اشعار شهریار مسئله خیانت و بی وفایی به ندرت سبب تفاوت و آشکارسازی جنسیت و یا دید برتری جویانه مرد نسبت به زن می شود. در مقابل در اشعار رهی معیری تفاوت جنسیتی دیده می شود.
بررسی معادل یابی واژگان در تا سبز شوم از عشق (ترجمه گزیده ای از اشعار نزار قبانی به فارسی) براساس اصل هم معنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شعر، افزون بر اینکه ژرف است و معناهای بسیاری در خود دارد با نازک کاری های زبانی و ظرافت های بیانی بسیاری خلق شده است. واژگانی که به شعر می آیند، ظرفیت معنایی بسیاری دارند؛ این ظرفیت در شعر پویا و متکثر می شود. از این رو، واژگان شعر، معناهای پنهان و سایه وار بسیاری را در خود دارند که فهم آن ها نیازمند خوانشی دقیق از شعر است. یکی از راه های فهم معنای واژگان، بررسی آن ها از منظر نظریه روابط مفهومی است. در این نظریه، سعی می شود با بررسی پیوند میان واژگان، معنی دقیق هر یک فهم شود. هم معنایی یکی از پیوندهایی است که واژگان زبان با یکدیگر دارند. در بررسی معنا براساس هم معنایی، تلاش می شود که واژگان هم معنا جمع و مقایسه شوند و حدود معنایی هر یک با دیگر واژه های مترادف، مشخص تر و روشن تر شود. از اصل هم معنایی می توان در ترجمه شعر و نقد آن بهره برد. در این مقاله با کاربست اصل هم معنایی، معادل یابی واژگان در «تا سبز شوم از عشق» نقد شده است. این کتاب دربردارنده گزیده ای از شعرهای عاشقانه نزار قبانی است که موسی اسوار آن ها را از عربی به فارسی برگردانده است. در تحلیل معادل یابی ها، نخست معناهای قاموسی واژگان مورد بحث، استخراج شده، سپس با در نظر گرفتن بافت شعر، معناهای فراقاموسی (عاطفی، سبکی و ..) آنان نیز رمزگشایی شده است. در ادامه با جمع کردن معادل های هم معنا، هم خوان ترین معادل با متن مبدأ، برگزیده شده و در ضمن آن معادل یابی مترجم نقد شده است. برآیند پژوهش این چنین است که در مواردی، معادل های ترجمه از حیث هم نشینی همخوان با دیگر واژگان بافت شعر نیستند. همچنین برخی از معادل ها در ترجمه، بار عاطفی کمتری از واژگان متن مبدأ دارند و برخی دیگر نیز دلالتی کلی تر و شامل تر از واژگان شعرهای نزار دارند. برخی معادل ها نیز متن ترجمه را مبهم گردانده اند.
بررسی علل افزایش داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند از 1285 تا 1305 هجری شمسی و نقش دولت های بیگانه در آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۴
59 - 76
حوزههای تخصصی:
یکی از پدیده های رایج در مناطق مرزی ایران و هند، قاچاق اسلحه بوده که نقش تأثیرگذاری در تحولات اجتماعی و مسائل امنیتی این مناطق داشته است. با نگاهی به منابع تاریخی می توان به این مسئله پی برد که تقریباً از 1285 تا 1305 هجری شمسی، قاچاق اسلحه در این مناطق افزایش چشمگیری یافته است. با توجه به این مسئله در تحقیق حاضر با استفاده از روش تحقیق توصیفی و با استفاده از اسناد و مطالعات تاریخی موجود در این زمینه به بررسی علل این پدیده پرداخته شده و نقش عوامل داخلی و خارجی مورد کنکاش قرار گرفته است. براین اساس پرسش تحقیق حاضر این است که روند داد و ستد اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند چگونه بوده و دلایل افزایش آن در این مقطع زمانی چه بوده است. به نظر می رسد مناطقی مانند سیستان و بلوچستان در چارچوب منافع انگلستان و کشورهای رقیبش در کانون رقابت ها قرار داشتند. این تحولات باعث شد موضوع داشتن سلاح گرم و داد و ستد و حتی قاچاق اسلحه در مناطق مرزی ایران و هند به دلیل موقعیت جغرافیایی اش به مقوله ای پراهمیت تبدیل شود.
بررسی واقعه عرفانی و نماد شناسی آن به مثابه تجربه ای دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
39 - 69
حوزههای تخصصی:
«واقعه»، حالتی در عرفان اسلامی است که با آداب و شرایطی (خلوت گزینی، استغراق در ذکر و امثال این موارد) حاصل می شود و سالک با آن به معرفتی تازه می رسد و رهیافتی به عالم معنا می یابد که جایگاهش را در سیر و سلوک روشن می کند. واقعه، اغلب در قالب اشکال، انوار، الوان و غیره پدیدار و با نظر پیر، تأویل و تفسیر می شود. پژوهش حاضر پس از تعریف و بررسی مفهوم واقعه و بیان اهمیت ایدئولوژیک آن، به دیدگاه ذات گرایان و ساختارگرایان درباره تجربه دینی پرداخته است. دسته بندی شش گانه دیویس از تجارب دینی با تأکید بر مانعه الجمع نبودن آن ها بیان و سپس واقعه عرفانی از منظر تجربه ای تفسیری، شبه حسّی (با تأکید به واقع نمایی و غیروهمی بودن آن) و عرفانی (با مطالعه منظومه سلوک طریقت کبرویه) تبیین می شود. سرانجام نظرات کتز درباره زمینه مندی تجربه عرفانی بیان می شود. کتز معتقد است که تجربه در خلاء روی نمی دهد و حاصل تعامل دو سویه عارف با باورها، سنّت، تجارب دیگر و محیط است. علاوه بر این، حضور اسوه (راهنما) نیز در شکل گیری، جهت دهی و تأویل تجربه عرفانی اهمیت دارد. این نظریه در حوزه واقعات عرفانی با بررسی آداب و شرایط واقعه که در چارچوبِ سنّتِ دینیِ معیّن روی می دهد و نیز نقش پیر در شکل گیری و معنابخشی به آن، بیان می شود. در هر بخش از پژوهش حاضر، برای تبیین مباحث مطرح شده، با ارجاع به منابع و تذکره های عرفانی، به ذکر واقعات از مشایخ صوفیه پرداخته شده است.
فاصله ایمان و اعتقاد در نظریّه مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
141 - 168
حوزههای تخصصی:
دو اصطلاح ایمان (Faith) و اعتقاد (Belief) به دلیل حوزه معنایی مشترک و کثرت کاربرد، نه تنها در نزد عامّه؛ بلکه در نزد خواص اعم از شاعران و نویسندگان نیز به جای هم استفاده می شوند و گویی مرزهای مفهومی متمایزی بین آن ها وجود ندارد. حال آنکه در معنا و مفهومِ حقیقیِ خود تمایز جدّی با هم دارند. به همین نسبت، «مؤمنان» و «معتقدان» نیز در ارتباط با امّهات دین؛ یعنی تلقّی از خداوند و نحوه ارتباط با او، شیوه ادراک هستی و تعامل با آن، ماهیّت تلقّی از دین و تجربه های دینی تفاوت های آشکاری با هم دارند. بر خلاف بسیاری از شاعرانِ متمایل به تصوّف و عرفان که عموماً فاصله ای میان ایمان و اعتقاد نمی دیدند، مولانا ضمن اینکه مانند اغلب متفکّران و عارفان مسلمان «ایمان» و «کفر» را در مقابل هم قرار می دهد، «ایمان» و «اعتقاد» را از یکدیگر تفکیک و تفاوت عالمِ ایمان و اعتقاد را تبیین می کند و راه خود را از سایر شاعران عارف مسلکِ پیش از خود جدا می سازد. در منظومه فکری مولانا که بی شباهت با دیدگاه های فیلسوفانی مانند کی یرکگور نیست، ایمان، امری سیّال و مدام در حالِ شدن است و اعتقاد امری ثابت و ایستا و به همین دلیل، ایمان امری نامحدود است و اعتقاد امری محدود و مقیّد. ایمان، فردمحور است و از راه تجربه فردیِ اقبال بنده به خداوند و با سیر انفسی به دست می آید و اعتقاد در جمع و جمعیّت و از طریق وسائط اعم از افراد، کتب و اسناد و سیر آفاقی بروز می کند، متعلَّق ایمان امر محال است و اعتقادات امور ممکن را شامل می شوند، صاحبان اعتقاد جزم گرا، دیگرستیز و هراسان هستند که مبادا کسانی بر عقاید آن ها بتازند؛ اما صاحبان ایمان، مداراجو و با طمأنینه خاطر هستند. صاحبان ایمان، در رابطه ای بی پایان با خداوند همواره در حال شدن هستند و عاشقانه این رابطه را ادامه می دهند و صاحبان اعتقاد، با خداوند، رابطه ای معامله گرانه دارند و اگر دین می ورزند دین شان وسیله ای است برای دستیابی به خواست ه ای این جهانی و آن جهانی.
بررسی تطبیقی مفهوم طبیعت در شعر کودک (مطالعه موردی: اشعار سلیمان العیسی و مصطفی رحماندوست)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۵
39 - 75
حوزههای تخصصی:
ادبیات کودک عبارت است از هر گونه متنی که با کمک اصول فنی و ادبی خاص و محتوایی متناسب با رده سنّی کودک نوشته یا سروده می شود، به طوری که کودک بتواند به خوبی با آن ارتباط برقرار کند. در نتیجه باید گفت آثاری که برای کودکان نوشته یا سروده می شوند هم باید اصول فنی خاصی در آن ها رعایت گردد و هم اینکه از نظر بُعد عاطفی و روانی به گونه ای باشند که روح زیبایی طلب کودک را تحت تأثیر قرار دهند و عواطف و احساسات وی را برانگیزند. در ادبیات عربی «سلیمان العیسی» و در ادبیات فارسی «مصطفی رحماندوست» از جمله شاعرانی هستند که بخش اعظمی از اشعار خود را به موضوعات مربوط به کودکان اختصاص دادند و آثار ارزشمندی را در این زمینه از خود بر جای نهادند. پژوهش حاضر که با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتاب خانه ای نوشته شده است، مظاهر طبیعت آسمانی و زمینی را در اشعار کودک دو شاعر مذکور مورد بررسی قرار داده و چنین استنتاج کرده است که هر دو شاعر پدیده هایی مانند آسمان، باران، باد، دریا، رودخانه، درخت و ... را در اشعار خود مورد توجه قرار دادند و ضمن ترسیم آن ها، به ذکر پاره ای اصول اخلاقی و تربیتی متناسب با آن ها برای کودکان نیز پرداخته اند.
بررسی تطبیقی اسلوب «کولاژ» در شعر فاطمه ناعوت و یداله رؤیایی (مطالعه موردی: نقره إصبع و فوق کف إمرأه / شعرهای دریایی و لبریخته ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
81 - 104
حوزههای تخصصی:
شعر معاصر عربی و فارسی به منظور تأثیر بیشتر به مخاطب از امکانات هنرهای دیگر ازجمله سینما، موسیقی و نقاشی کولاژ، استفاده کرده است. شاعران با بهره گیری خلاقانه از ظرفیت و امکانات فن کولاژ، خواننده را به تأمل و تفکر بیشتر واداشته اند، در نتیجه موجبات بهره وری و لذت بیشتر خواننده شده اند. یدالله رؤیایی، شاعر حجم گرای ایرانی و فاطمه ناعوت شاعر نواندیش معاصر مصر، در اشعارشان از این فن استفاده کرده اند. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، براساس مکتب آمریکایی، سروده های دو شاعر مذکور را از نظرگاه کولاژ موردبررسی قرار می دهد، ازآنجاکه از شاخصه های اصلی هردو شاعر کاربست شگرد یادشده است؛ بررسی اشعار این دو شاعر، نشان می دهد که هردو شاعر به صورت هنرمندانه، با رعایت اصل تکه چسبانی، مؤلفه های کولاژ را ازجمله گسست فضای متن، ایجاد تصاویر پارادوکسی و آفرینش تصاویر دیداری- نوشتاری به کار گرفته اند. البته کاربست مؤلفه آفرینش تصاویر دیداری- شنیداری در اشعار رؤیایی در مقایسه با اشعار ناعوت از بسامد بالایی برخوردار است.
الانحرافات الدلالیه باِلقاءِ نظرهٍ جدیده علی صناعه التشخیص في قصائد محمد الماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
26 - 43
حوزههای تخصصی:
مجال المعنی هو من اکثر مستویات المرونه فی اللغه و لهذا یتحوّل اکثر من مستویاتها الاخری ، تُجمَع قصائدُ الشاعرِ الاجتماعیّ السوریّ، محمد الماغوط، فی ثلاثه کتبٍ شعریّه و هی « الحزن فی ضوء القمر»، «غرفه بملایین الجدران» و «الفرح لیس مهنتی» و تُری فیها کلّ انواع الانتهاکات الادبیه. احدی من هذه الانتهاکات، هی دلالیّه و التی تتضمن: التشبیه، التشخیص او التجسید و الکنایه و...تمّت دراسه فنّ او صناعه التشخیص کنموذجٍ لانواع الانتهاکات الدلالیّه فی اعمالِ هذا الشاعر المعاصر و ایضا" حاولنا اَن نُفَحِّص تعریفٍ دقیق و تقسیمٍ مناسب لتمییزِ استخدامِ التشخیص فی نصٍ ادبی. یوجدُ قسمان عامّان، احدُ من القسمان من حیثِ الدلالات اَی فی الکلمات و عبارات التی وُضعَت فیها صناعه التشخیص او التجسید و اَنّها تقعُ فی ایُّ مجموعه و قسم الثانی هو موقف النحوی لهذه الکلمات اَی اَنّها تُستخدم مرکبا" او کجمله او عبارهٍ تُنادی کالاِنسان، و فی کل فصلٍ یتمّ اِعطاء مثال من کتبه الشعریّه.
تحلیل گفتمان انتقادی تمهیدات عین القضات همدانی (با رویکرد نورمن فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
77 - 103
حوزههای تخصصی:
«تمهیدات»، مهم ترین اثر عین القضات همدانی، عارف آزاداندیشِ عصر سلجوقی و یکی از معروف ترین آثار عرفان اسلامی است که در پژوهش حاضر با رویکرد «تحلیل گفتمان انتقادی» نورمن فرکلاف بررسی شده است. هدف این پژوهش، پاسخ به چند پرسش است؛ از جمله اینکه نظم گفتمانی ایرانِ عصر سلجوقی در «تمهیدات» چگونه بازتولید شده است؟ کردارهای گفتمانیِ تمهیدات، بازتاب کدام یک از کردارهای اجتماعی است؟ و راهکار عین القضات برای برون رفت از گفتمان سلطه و تعصب روزگار سلجوقی چیست؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که نظم اجتماعی عصر سلجوقی که مبتنی بر سلطه حاکمان سیاسی بر مردم، علمای دینی بر پیروان و مشایخ صوفیه بر مریدان و بیانگر انواع طبقه بندی اجتماعی است، در تمهیدات با بهره گیری از «نام دهی» مشارکان بازتاب یافته است. عین القضات با استفاده از دو ژانر از پیش موجودِ «تفسیر قرآن» و «وعظ» که دو کنش فرهنگی و اجتماعی جداگانه به شمار می رفتند، ضمن القای باورهای خویش به مخاطبان، در تقابل با گفتمان های موجود، پادگفتمان ایجاد کرده و حتی از جایگاه منتقد اجتماعی و ایده پرداز، برای برون رفت از گفتمان سلطه، خشونت و مذهب گرایی متعصبانه روزگار خویش، ایده جدیدِ معرفت و «عشق» را مطرح کرده است. کاربرد جمله های خبری، الگوهای ویژه امری و پرسشیِ تمهیدات، نشان می دهد که در این تقابلِ گفتمانی، جایگاه عین القضات از موضع اقتدار است؛ اقتدار معرفتی در برابر اقتدار سلطه و اقتدار عشق در برابر اقتدار تعصب و خشونت. این ویژگی ها تمهیدات را از جایگاه تعلیمی و تفسیری فراتر می برد و حتی برای آن رسالت اجتماعی نیز قائل می شود.