فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۴۱ تا ۱٬۱۶۰ مورد از کل ۵٬۶۴۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
تمثیل، یکی از فنون بلاغی است که کارکردهای معنایی آن مورد توجه بسیاری از ادیبان قرار گرفته است. از میان انواع تمثیل، نوع داستانی آن که ساختاری روایی دارد، کاربردی وسیع در متون ادبی کلاسیک و معاصر فارسی داشته است. داستان معاصر نیز همانند شعر در موارد بسیاری از کارکردهای معنایی تمثیل بهره برده است. بررسی تمثیلهای داستانی به کار رفته در داستان های کوتاه مدرن نشان میدهد که برخی از نویسندگان، این آرایه را در کارکردی متفاوت از نوع معنایی آن به کار برده و در بخش ساختاری داستان نیز از آن بهره گرفته-اند. به هدف بررسی این کارکرد، پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن آرای «برایان ریچاردسون» درباره تأثیر ساختاری ابزار بلاغی در داستان مدرن، به تحلیل سه داستان کوتاه فارسی («مهدی»، «دوزیستان» و «قصه و غصه») پرداخته و نشان داده است که تمثیل داستانی می تواند علاوه بر کارکرد محتوایی، در ساختار پیرنگ داستان کوتاه مدرن نیز مؤثر واقع شود.
فرمول های اسم-صفت هنری در شاهنامه فردوسی میراثی از سروده های شفاهی در خداینامه پهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ویژگی های سروده های شفاهی اقوام آریایی- هندواروپایی، کاربرد صفت های هنری در آثار حماسی و دینی آن هاست. با پژوهش در سنت های زنده نقالی یوگسلاوی و تطبیق نتایج به دست آمده با ویژگی های ایلیاد و ادیسه، پژوهشگران به این نتیجه رسیدند که این صفت ها همراه با نام شخصیت ها، فرمول هایی را شکل می دهند که هومر آن ها را از سنت شعری پیش از خود فرا گرفته بود و برای پر کردن وزن اشعار از آن ها استفاده می کرد. در یشت های اوستا نیز کاربرد فرمول اسم-صفت هنری، نشان از استفاده از این تکنیک در سروده های ایران باستان دارد؛ سروده هایی که پس از نگارش شیوه های ادبیِ سنتِ شفاهی، به همان شکل در آن ها حفظ شده است. با دقت در شاهنامه فردوسی، فرمول های اسم-صفت هنری را به وضوح می بینیم و با توجه به شواهدی می توان گفت این فرمول ها زاده ذهن خلاق فردوسی نبوده اند بلکه به احتمال فراوان از منبع فردوسی یعنی شاهنامه ابومنصوری که ترجمه خداینامه پهلوی بوده، اخذ شده اند. از این رهگذر می توان نتیجه گرفت که خداینامه پهلوی احتمالاً بر اساس سروده های شفاهی تحریر شده بوده و این قابلیت را داشته که داستان های مختلف آن پس از نگارش در مجالس گوناگون توسط خنیاگران و قوّالان خوانده شود.
روایتی نویافته از نبرد رستم با کک کوه زاد و مقایسه محتوایی آن با روایات دیگر
حوزههای تخصصی:
هدف از نوشتن این مقاله، معرفی روایتی نویافته از نبرد رستم با کک کوه زاد و مقایسه محتوای آن با روایات دیگر، خصوصاً دو روایت مصحّح غفوری و ماکان است. سراینده روایت نویافته 350 بیتی دقیقاً معلوم نیست، ولی آن را باید حدّ وسط دو روایت 710 بیتی ماکان و 266 بیتی غفوری دانست که هم در جزئیات رخدادها با دو روایت مذکور تفاوت دارد و هم بخش هایی از داستان به آن افزوده و یا از آن کاسته شده است. روایت نویافته از لحاظ موضوعاتی از قبیل اسامی دوستان رستم و همراهی آنان با او، گفت گوها و تعاملات رستم و زال، جزئیات نبرد کک با رستم و دیدار رستم با زال با دو روایت دیگر تفاوت هایی دارد و مشتمل بر موضوعاتی مانند نبرد دو نفر از پهلوانان کک به نام های قاهر و سالوک با رستم است که در دو روایت دیگر ثبت و ضبط نشده است. همچنین، موضوعاتی مثل باج دادن زال به کک، شکست خاندان رستم از کک، به یغما بردن رستم دختری از اهالی قلعه کک و رفتن زال و رستم نزد منوچهرشاه در دو روایت دیگر وجود دارد که در روایت نویافته نشانی از آنها نیست.
بررسی همسنج جدال بر سر تصاحب زن در دو اثر حماسی: بانوگشسپ نامه و ایلیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جدال بر سر تصاحب زنان یکی از موضوعاتی است که در برخی حماسه های مطرح جهان به عنوان موضوعی محوری بازتاب یافته است؛ در حماسه های ملی پارسی اما، به ندرت و در صورت وجود، با رویکردی متفاوت شاهد چنین جدال هایی هستیم؛ در حقیقت شاعران حماسه سرای پارسی، از خلق حماسه هایی که در آن زنان به عنوان موضوعی محوری مطرح گردند و جدال هایی بر سر تصاحب آنان رخ دهد، گریزان بودند و آن را خلاف اهداف والای حماسه سرایی می دانستند. تنها اثر حماسی ملی پارسی که در آن به چنین موضوعی به گونه ای محوری پرداخته شده است، بانوگشسپ نامه است که در این مقاله خواهیم کوشید طی بررسی همسنج آن با ایلیاد هومر، به عنوان برجسته ترین حماسه ی جهان با موضوع جدال بر سر تصاحب زن، به درک دقیقی از شباهت ها و تفاوت های این دو اثر دست یابیم. بررسی ها مخاطبان مقاله ی پیش روی را مجاب خواهد نمود که جدال بر سر تصاحب زن در بانوگشسپ نامه، علی رغم شباهت هایی که با ایلیاد دارد، در نهایت اهداف متفاوتی را دنبال می نماید؛ جدال بر سر تصاحب زن در ایلیاد، عرصه ای است که به اثبات توانمندی مردان و ضعف زنان می انجامد، اما جدال بر سر تصاحب زن در بانوگشسپ نامه عرصه ای است که به اثبات بی نیازی و آزادگی زنان و توان آنان در هم گامی با مردان می انجامد.
بررسی و تحلیل موعظه در شعر انوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اوحدالدین انوری شاعر قصیده سرای مشهوری است که شهرتش را بیشتر از قصاید مدحی کسب کرده است اما در قالب قطعه به مضامین دیگری نیز پرداخته که موعظه و اندرز و حکمت یکی از آن هاست. برخی از موعظه ها در شکل هجو، سؤالی و حکمت کوتاه بیان شده و اغلب آن ها هیأت خاصّی ندارد. مخاطب اندرزهای او نیز غالباً عموم هستند مگر اینکه به شکل هجو باشد و به شخص بخصوصی خطاب شده باشد که آن هم اندک است. بر اساس مضمون و محتوا می توان اندرز و موعظه های او را این گونه تقسیم کرد: الف) مواعظ اخلاقی (در امر به انجام دادن فضایل و رعایت کردن آن ها) ب) مواعظ اخلاقی (در نهی و ترک رذایل) ج) مواعظ اجتماعی د) روزگار، فلک و دنیا در مواعظ انوری ه ) مواعظ مرتبط با دین و خدا. در این نوشتار که به شیوه تحلیلی و توصیفی و روش کتابخانه ای و با ارائه نمودار انجام شده، به بررسی و تحلیل موعظه و اندرزهای شعری انوری، مخاطب، نحوه بیان و مضمون آن ها پرداخته شده است.
مؤلّفه های پایداری در سروده های ابن منیر طرابلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات همواره عرصه عرضه مفاهیم والای انسانی بوده و نهانی ترین صحنه های زندگی بشر را به تصویر می کشد و جنگ و مقاومت به عنوان یکی از مهم ترین جلوه های زندگی بشر، در ادبیات نمود بارزی یافته و همواره ادیبان و نویسندگان از این مهم مستثنا نبوده و به خلق آثار زیبایی در این زمینه دست یازیده اند؛ چنان که پس از جنگ های صلیبی و بروز درگیری های سرنوشت ساز میان مسلمانان و مسیحیان، به خصوص پس از روی کار آمدن حکومت زنگیان و آزادسازی سرزمین های اشغالی، ادیبان و شاعران به عنوان زبان گویای جامعه، اشعار خود را به منظور تشویق حاکمان و تداعی مداومت در حس حماسی و مبارزه گری به این موضوع اختصاص دادند. ابن منیر طرابلسی(473- 548 ه ) از جمله شاعران برجسته عصر زنگیان است که رسالت خود را در جهت اهداف مقاومت و رویکرد ستیزه جویانه آن و به منظور آزادسازی سرزمین های اسلامی از سلطه صلیبیان اختصاص داد و با اثرپذیری از آموزه های دینی و باورهای اسلامی، موجبات تهییج و ارتقای روحیّه مبارزان و حاکمان امّت اسلامی را فراهم آورد. دعوت به جهاد، امید به آینده، ابراز سرور و شادمانی و تطبیق تاریخ، مهم ترین جلوه ها و مؤلفه های پایداری در اشعار او به شمار می آید. پژوهش حاضر بر آن است که به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی اشعار پایداری این شاعر برجسته عرصه مقاومت در ادب کلاسیک عربی بپردازد و مهم ترین مؤلفه های پایداری را در سروده های او از نظر بگذراند.
مقایسة ساختار حکایت های حدیقةالحقیقه و شریعةالطّریقه با سرچشمه های آن حکایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی حدیقة الحقیقة سنایی، حکایات متعدّدی دارد که شاید اغلب آنها در آثار پیشینیان ادب فارسی و عربی نقل شده باشد. در این نوشتار به تحلیل و مطابقت تعدادی از حکایات حدیقه با سرچشمه های آن حکایات، در چهارچوب ساختار قصّه و حکایت پرداخته ایم. اینکه سنایی تا چه حد در اقتباس حکایات، ساختار پیشین آنها را حفظ کرده، چه نوآوری هایی داشته است و نیز بررسی مشترکات و اختلافات آنها، از بحث های این نوشتار است. نتایج پژوهش نشان داد که سنایی در پرداخت شخصیّت ها، آنها را به شخصیّت های تیپیک بدون نام تغییر داده است و از آنها با الفاظ مردی، شخصی و ... نام می برد. سنایی در ساختار داستان ها با حفظ درونمایة اصلی، تغییراتی در عناصر داستان به وجود آورده است. گفتگو از عناصر ثابت داستان های حدیقه است و گاه شاعر با همین عنصر داستانی، شخصیّت داستان را به مخاطب می شناساند. از ابتکارهای سنایی در این باب آن است که برخی از حکایاتی که وی آنها را مأخذ حکایت خود قرار داده، تنها یک خبر و در اغلب موارد، گفتگویی ساده در حدّ پرسش و پاسخی بدون پرداختن به حادثه و حادثه پردازی است. امّا او با واردکردن عناصر داستانی و ایجاد حادثه پردازی، آن حکایات را در ساختاری داستان گونه وارد می کند. در بیشتر حکایات، زاویة دید، دانای کلّ و راوی، خود سنایی است. سنایی جز در مواردی اندک، در زاویة دید حکایاتی که از آثار پیشین گرفته، تغییری ایجاد نکرده است و اغلب برای ایجاز در حکایات، به زمان و مکان توجّه چندانی نداشته است و به ندرت در بعضی موارد مستقیماً به آنها اشاراتی کرده است.
آنچه امروز نیز می توان از شمس تبریزی آموخت؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس تبریزی هم چنان یکی از چهره های ناشناخته تاریخ عرفان و ادب ایرانی- اسلامی است. بخش مهم شناختی که از او داریم، مدیون مولانا جلال الدین محمد بلخی است که شعر و عرفان خود را ارمغان او می داند و معانی آثارش را عطایا و افاضات وی. امّا شمس خود سخنانی دارد که در «مقالات» او گرد آمده است و دسترسی بدان را مدیون محمّد علی موحّد هستیم. این یادداشت ها با مطالعه تحلیلی از همان مقالات فراهم آمده و گفته های بی واسطه خود اوست. سعی شده است مهم ترین دیدگاه های او در موضوعات اساسی از جمله خدا، وحدت ادیان و رسالت انبیا، شریعت و متابعت، خود شناسی، جمع ظاهر و باطن، استقلال رأی و نفی تقلید، استعداد و اهلیت لازمه هدایت و تربیت، خوش خویی و فراخ روحی، حقیقت را از پنجره های متعدّد نگریستن و آینه مرگ، به صورتی نسبتاً مدوّن ارائه شود. شمس به دلیل تأکیدی که به استقلال رأی و دوری از تقلید دارد، به همه این موضوعات با دیدی متفاوت و کاملاً شخصی می نگرد؛ بدین سبب امروزه می توان هم نوع تفکّر را از شمس آموخت و هم تعالیم او را که حاصلِ نگرشی مثبت به زندگی است.
جلوه های مقاومت در شعر یدالله بهزاد کرمانشاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویدادهای مهم یکصد سالة اخیر مانند نهضت مشروطه ، استبداد دوران پهلوی اوّل و دوّم، انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی تحوّلی عمیق در ادبیّات معاصر ایران ایجاد کرده و شاعران متعهّد، آثار ارزشمندی را با بن مایه های پایداری علیه استبداد داخلی، ستمگری استکبار جهانی و تجاوزگری دشمن بعثی آفریده اند. یدالله بهزاد کرمانشاهی از شاعران متعهّد و ملتزم معاصر است که علیه حاکمیّت استبدادی پهلوی دوم و تجاوزگری دشمن بعثی شعر سروده و جلوه های مقاومت با رویکردی آگاهی بخش و ستیهنده و با تکیه بر وطن دوستی و ظلم ستیزی مشخّصة اصلی آثار و درون مایة اشعارش گشته است؛ چنانکه روح پایداری و مبارزه در یکایک واژگان و ترکیب های شعرش موج زده، رنگی از ایثارگری و مقاومت به آن بخشیده و تعهّد شاعر را در برابر جامعه و ملّت خویش به نمایش گذاشته است. این پژوهش با هدف تبیین جلوه های مقاومت و نگاهی به شگردهای بیانی آن در شعر یدالله بهزاد به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نشان داده است که شاعر، میهن دوستی، آزادی خواهی، آگاهی بخشی، قیام علیه استبداد داخلی، ماندگاری و ایستادگی در زادبوم، فراخوان علیه تجاوزگری، تکریم ایثارگری و کارکرد الگو های پایداری را در شعری مُلهَم از تخیّل شاعرانه با سبکی نمادین و لحنی حماسی سروده و اندیشه های ستم ستیزی خود را با الگوپذیری از پیشوایان دینی و شخصیّت های ملّی به عنوان نمادهای پایداری در زبانی نمادین بهتر و بیشتر به مخاطب معرّفی کرده است.
بحثی درباره علّت جاودانگی پشوتن در سنّت مزدیسنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پشوتن، نام بُردارترین پسر گشتاسب در سنّت و ادبیات مزدیسناست. در باب فرجامِ کارِ وی با چند روایت متناقض روبه رو هستیم: نخست مشهورترین روایت بر پایه اَسناد و شواهد موجود از گزارش ها و روایت های متون کهن پهلوی، پشوتن یکی از بی مرگانیست که در آخرالزّمان پیش از هزاره هوشیدر، علیه بدکاران و دیوان رستاخیز می کند و هم چنان در هزاره هوشیدرماه، سروری خواهد کرد. دیگری روایتی از چگونگی نامیرایی پشوتن با خوردن شیرِ یشته شده از دست زردشت به نقل از منظومه زراتشت نامه است و سوم روایت، روایت نادر و یگانه بهمن نامه از مرگ پشوتن به دست بانوگشسب است که اتّفاقاً با معنای لغوی اسمش نیز متناسب است. در دیگر منابع، بویژه در شاهنامه فردوسی و شاهنامه ثعالبی و دیگر روایت های اسطوره ای، حماسی، تاریخی و روایت های نقّالی و شفاهی عامیانه موجود، هیچ اشاره ای به مرگ یا بی مرگی پشوتن نشده است. نگارنده در این مقاله با در نظر گرفتن هر سه گزارش، در روایت زراتشت نامه اندیشیده، با بهره گیری از گواهی هایِ همانند در ادبیات ایران و ملّت های دیگر، آن را بررسی کرده است.
تحرک اجتماعی در رمان فارسی از سال 1300 تا 1350 شمسی (مطالعه در چهار رمان نمونه)
حوزههای تخصصی:
اصطلاح تحرک اجتماعی (Social Mobility) به جابه جایی افراد از پایگاهی اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگر اطلاق می شود. این تحرک به دو شیوه عمودی و افقی اتفاق می افتد. پرسش اصلی این پژوهش بازتاب چگونگی تحرک طبقات اجتماعی در رمان فارسی در دوران مورد بحث است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و با در نظر گرفتن نمونه های موفق رمان های این دوره بوده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که از سال های1300تا 1325 شمسی، طبقه اجتماعی اشراف و کارمندان و طبقه اداری و شهرنشین در رمان فارسی بیشترین بازتاب را داشته است. در این دوره انتقاد از فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی ناسالم، از مهم ترین مسائل طرح شده در رمان هاست. طبقه متوسط در حال شکل گیری و تحرک اجتماعی بیشتر از نوع تحرک عمودی است. از سال های 1325 تا 1350ش. طبقه اجتماعی متوسط شهرنشین و به ویژه طبقه محروم روستانشین، کارگران و دهقانان در رمان بیشتر بازتاب داشته است. در این دوره، تحرک اجتماعی اغلب در میان طبقات متوسط و محروم و از نوع تحرک افقی است، یعنی جابه جایی در مشاغل فرودست مثل تبدیل روستایی و کشاورز بی زمین به حاشیه نشین شهری را شاهد هستیم. مسئله استفاده تکنیکی از تجدد در سطح صنعتی مانند استفاده از ابزارهایی چون ماشین و تراکتور و در سطح فرهنگی مانند استفاده از کفش، کلاه و لباس فرنگی بدون زیرساخت مناسب و فرهنگ مصرف آن، تبعاتی در ایجاد فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی به وجود آورد که در رمان های این دوره بازتاب یافته و تحلیل شده است.
بررسی جلوه های آنیموس در اشعار فروغ فرخزاد، سیمین بهبهانی، و طاهره صفّارزاده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
31 - 42
حوزههای تخصصی:
آنیموس و آنیما مطابق با نظر یونگ کهن الگوها یا آرکی تایپ هایی هستند که در ناخودآگاه تمام بشریّت وجود دارند و مشترک هستند و همین که به خودآگاه فرد می رسند، نمودهای مختلفی می یابند. یگانگی با این کهن الگوها سبب تکامل مرد و زن می شود. در این مقاله، تلاش کردیم تا به بررسی جلوه های آنیموس در اشعار سیمین بهبهانی، فروغ فرخزاد و طاهره صفّارزاده بپردازیم و جنبه ها و نمودهای مختلف آن را در آثار این شاعران نشان دهیم. تقدّس آنیموس در گفتار زنان، به وضوح تجلّی می یابد. آنیموس در نظر شاعران زن هم منجی شاعر و هم منجی بشریّت است. تکیه گاه و امنیّت دهنده است. زنان به دستیابی و اتّحاد با آنیموس یا نیمه پنهان وجود خود نیازمندند و در طول زندگی خود، همواره به دنبال دستیابی و یگانگی با این کهن الگو هستند. پروتوتایپ یا پیش نمونه معشوق مذکّر ایرانی، مشابه با شخصیّت های اساطیری هستند. عوامل خانوادگی، اجتماعی و سیاسی در شکل گیری و رشد آنیموس و نوع نگرش به آن در زنان، مؤثّر است. هرچند تظاهر و نمودهای آنیموس به شکل واحدی نمی باشد امّا سرانجام نتایج واحدی به دست می آید.
بررسی ویژگی های زبانِ زنانه در مقایسه با زبان ِمردانه در ترجمه رمان
حوزههای تخصصی:
در مورد ویژگی های زبانِ زنانه و سبک آن، آثار و دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. لازم به ذکر است که با توجه به سبک اخلاقی و اعتقادی بانوان ایرانی، فرهنگ نقش عمده ای در روند ترجمه دارد. در این پژوهش به بررسی ویژگی های زبان ِزنانه و مردانه در ترجمه رمان تأکید شده است. بنابراین، 10 رمان ترجمه شده از زبان انگلیسی به زبان فارسی به عنوان نمونه انتخاب شد. یافته های پژوهش بر مبنای الگوهای لیکاف و فرکلاف شکل گرفت و تأثیرات احتمالیِ سبک و نگرشِ زنانه در ترجمه رمان بررسی شد. ابتدا متغیرهای زبان شناختی مورد تأیید خبرگان قرار گرفت و سپس تمامی این متغیرها در تک تک رمان ها مطالعه شد. در پایان تعداد کاربرد متغیرهای زبان زنانه در مقایسه با زبان مردانه در ترجمه رمان استنتاج شد. نتایج پژوهش در قالب جدول هایی ارائه شد و سرانجام، مشخص شد که همانند الگوی لیکاف، کاربرد متغیرهای زبان شناختی درنگ، احساسات، تغییر لحن، عبارات خطابی، رنگ و توصیف فضا، عبارات جنسیت زده، عبارات غیرکلامی، تردید، احساسات و همدلی، جمع مکسر، سکوت، اسامی مصغر و مشارکت در ترجمه زنان بیشتر است، اما نسبت تفاوت کاربرد متغیر ادب به اندازه الگوی لیکاف نیست و متغیر قطع گفتار در زبانِ زنانه و مردانه، برخلاف الگوی فرکلاف، در این پژوهش تقریباً مساوی است. کاربرد متغیرهای لطیفه گویی و هرزه گویی نیز در زبان مردانه بیشتر است، اما نسبت به گذشته کاربرد کمتری دارد.
Annie Ernaux et Goli Taraghi, trajet d’une écriture autobiographique au féminin(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
De tout temps, jusqu’à l’avènement de la littérature et la critique contemporaines, les autobiographies écrites par les femmes ont été exposées aux rejets, marginalisations et dévaluations. Cette dépréciation provient, en grande partie, de la dissemblance qui existe entre les créations autobiographiques féminines et les conventions canoniques du genre, définies par les théoriciens. Les récits autobiographiques féminins donnent à lire un «Moi» «relationnel», décentré et collectif, dessiné dans une écriture fragmentaire et protéiforme. Cette divergence, nous la constatons dans les récits autobiographiques d’Annie Ernaux et de Goli Taraghi, deux figures de littérature contemporaine française et iranienne. Basé sur la démarche théorique de Philipe Lejeune et Georges Gusdorf, le présent article cherche à démontrer, comment et sous quels aspects le parcours autobiographique de deux auteures se distingue du modèle canonique. Serait-il possible d’en dégager une certaine poétique de l’écriture autobiographique au féminin? Ainsi, à la question consistant à savoir, dans quelles mesures les autobiographies de Taraghi et d’Ernaux divergent du modèle théorisé, présentons-nous, dans cet article une réponse déterminative en disant que leur tentative autobiographique s’en détachent dans la mesure où elles représentent un «Moi» intersubjectif, «transpersonnel» voire collectif au lieu d’un moi cohérent et unifié.
بررسی مؤلفه های طنز در شعر فرانو با تأکید بر اشعار اکبر اکسیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اکبر اکسیر شاعر طنزپرداز مبدع و منتقد آذری زبان آستارایی، در زمره ادب دوستان و شعرسرایانی است که شعری بدون وزن و قافیه را با عنوان فرانوکه شاخه ای از شعر نو است، با درنظر گرفتن دو عامل مسلط بر جهان حاضر یعنی سرعت و فن آوری، به بازار ادبیات معرفی می کند تا بتواند ادبیات غنی فارسی را به جنبشی نو واداشته، مخاطب جوان امروز را به دوستی مجدد با این ادبیات کهنسال دعوت نماید. او در این میان از مؤثرترین و نافذترین نوع ادبی یعنی طنز بهره می گیرد. طنز که همواره بهترین وسیله انتقادی اصلاح طلبانه بوده، ماهیت اصلی شعر اکسیر را نیز تشکیل می دهد. اکسیر برای خلق طنز در شعر فرانو که ایجاز ویژگی بارز این شعر است، ضمن گزینش هوشمندانه واژگان ساده از صنایع بدیع معنوی و لفظی همچون ایهام، مراعات نظیر و جناس و ... و سازوکارهای بیانی مانند نقیضه، غافلگیری، هنجارگریزی و ... به طور نامحسوس و غیرتحمیلی استفاده می کند که گاهی طنز اشعار منتج از تلفیق چند شگرد با هم است. هدفاز این پژوهش معرفی شعر فرانو و ذکر ویژگیهای آن و بررسی شگردها و تکنیک های طنزساز در اشعار اکسیر به عنوان یکی از برجسته ترین نمایندگان این شعر است. نتیجهآنکه اکسیر ضمن نوآوری در استفاده از شگردهای طنزآفرین، عمدتاً از طنز کلامی و طنز موقعیت در آفرینش آثار شعری خود بهره جسته است. ضمناً این مقاله به روش توصیفی- تحلیلیتدوین گردیده است.
شکل شناسی شریطه و تشریح برخی از مسائل زیبایی شناسی آن در قصاید انوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ششم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۲۰
43 - 54
حوزههای تخصصی:
این مقاله با الگو قرار دادن شکل شریطه ها در قصاید مدحی به شکل شناسی شریطه و تشریح برخی از مسائل زیبایی شناسی آن در قصاید انوری می پردازد. با توجه به بررسی های شکل شناسانه، انوری از جمله شاعرانی است که به لحاظ شکل شناسی، به شریطه یا دعای دوام و همیشگی برای ممدوح اهمیت زیادی می دهد و تمایل بسیار کمی برای پرداختن به موضوعات دیگر در این قسمت قصیده از خود نشان می دهد. هم چنین بیشتر شریطه های شاعر از دو قسمت صدر و مقدمه ی دعا و سپس ذیل یا اصل دعا ساخته شده اند که در اکثر موارد با هم راهی ادات شرط «تا» و مشابهات آن می باشد. اما آن چه باعث شکل گراتر شدن این شریطه ها می شود استفاده از شکلی است که ما در این مقاله آن را تجدید شرط می نامیم. بهره گیری از تقابل های دوگانه و ساخت شبکه ای، استفاده از ردیف برای مضمون سازی و تکرار مضامین ابیات شریطه برای دست یافتن به بهترین مضمون و شکل در ساخت ابیات شریطه از دیگر شگردهای انوری در شکل گرایی شریطه ها می باشند. از نظر عناصر غالباً محتوایی نیز امور مسلم و بدیهی، اندیشه ها و اعتقاداتی که ریشه در مذهب و علوم دینی دارند و صور خیال از عناصر پرکاربردی هستند که در شریطه های انوری شرط جاودانگی قرار گرفته اند. هم چپنین می توان انوری را بر اساس فهرست موضوعات پرکاربردی چون اشاره به عدل ممدوح، به نوبت بودن پادشاهان و شعر باطل خواندن قصاید مدحی، الگوی چهره ی دیگر سعدی در اعلام مرگ قصیده ی سنتی دانست.
«تنیدگی» و راهکارهای مقابله با آن و تحلیل آن در رمان سووشون سیمین دانشور
حوزههای تخصصی:
طرح مباحث میان رشته ای و نوشتن مقالات علمی درباره آنها از علائق پژوهشگران در سال های اخیر بوده است. یکی از این مباحث، انعکاس علم روان شناسی در آثار ادبی و انطباق آن با تئوری های نوین روان شناسی است. در ادبیات فارسی، با توجه به مقام استثنایی و غنای آن، نکته های اخلاقی و روان شناسی بسیاری نهفته است که مقایسه و تطبیق آن با یافته های روان شناسی نوین امری ضروری است. «تنیدگی» از جمله مفاهیمی است که به رغم کاربرد وسیع آن، هنوز مفهوم واحد و روشنی ندارد. واژه تنیدگی از روی آورد مهندسی وارد علوم پزشکی و روان پزشکی شده است. در دیدگاه مهندسی، تنیدگی هر عامل بیرونی است که بر شیء یا جاندار وارد و باعث تغییراتی در آن می شود. مفاهیم، عوامل و پیامدهای تنیدگی، به عنوان یک موضوع پیچیده علمی همواره نظر پژوهشگران علوم رفتاری را به خود جلب کرده است. گستردگی دامنه عوامل تنیدگی، پیامدهای مخرب آن بر کنشوری و سلامت فرد و نیز جذابیت علمی- پژوهشی آن، می تواند دلایلی برای بیان اهمیت و ضرورت توجه روان شناسان نسبت به تنیدگی باشد. سووشون نوشته سیمین دانشور آغازگر فصلی تازه در تاریخ داستان نویسی ایران به شمار می آید. نویسنده در این رمان اجتماعی- سیاسی، حوادث و پیامدهای زمان اشغال ایران از سوی انگلیسی ها را به زیبایی به نگارش درآورده است. دانشور در این داستان پرحرکت و ماجرا با نثری شاعرانه، دقیق و محکم، تصویری درونی و هنرمندانه از تحولات منطقه فارس در سال های جنگ دوم جهانی به دست می دهد. در این رمان هر کدام از شخصیت ها با مسائل و مشکلاتی روبه رو می شوند و در برابر هر کدام از این وقایع و حوادث متناسب با شخصیت های درونی واکنش هایی نشان می دهند. این پژوهش در زمینه شناسایی عوامل تنش زا (استرسورها) در رمان سووشون دانشور و راه های مقابله شخصیت ها با این عوامل مورد بررسی قرار می گیرد.
کاوش نشانه های حماسه در معلقه عنتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه، نوع ادبی بسیار کهنی است که از روزگاران قدیم مورد توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده و پیدایش آن در ادبیات ملت ها در گرو وجود شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. در میان سروده های دوره جاهلی عرب با آنکه به خاطر فقدان این شرایط، اثری از حماسه به معنای فنی و علمی آن نیست، اما قطعاتی وجود دارد که شاعر در آن به ذکر قهرمانی های خود در میدان کارزار پرداخته و از مفاخر، اصالت و نسب خود و قومش همراه با خوارداشت افراد و قبایل دیگر سخن می گوید. معلّقه «عنتره» از بهترین نمونه های این سروده هاست که مقاله حاضر درصدد است با بررسی عناصر حماسه در آن، روشن نماید که این سروده تا چه اندازه به معنای علمی و رایج حماسه نزدیک است و تا چه میزان بر سازه های حماسی قابلیت انطباق دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که معلقه عنتره به عنوان جزئی کوچک از ادبیات رزمی عرب ها با ارائه تصاویری از صحنه کارزار در سبک و قالبی حماسی در عین توصیف پهلوانی و مردانگی قهرمان خود در نبرد با دشمنان قبیله اش، به خوبی نمایانگر فرهنگ بدوی عرب ها در دوره جاهلی بوده، آداب و سنت های حاکم بر زندگی آنان را منعکس می کند. با وجوداین به خاطر محوریت «من» شاعر در معلقه، تصریح به زمان و مکان وقایع و نیز فقدان برخی از مهم ترین مواد و سازه های حماسی چون زیر ساخت اسطوره ای، امور شگفت و خارق العاده، گستردگی قلمرو حوادث معلقه در پهنه زمان و مکان، انگیزه ملی در پیدایش سروده حماسی و نبرد میان ملت ها، این معلقه، حماسه به معنای خاص آن نبوده و می توان عنوان شبه حماسه را بر آن اطلاق کرد.
شبکه های نمادین در شعر نوجوان بیوک ملکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: