مطالب مرتبط با کلیدواژه

سه تار


۱.

بررسی زایش معنا در ساختار روایی «حکایت نمازفروش» (از هزارویک شب) و روایت سه تار از جلال آل احمد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: روایت ساختار روایی جلال آل احمد پیرنگ حکایت نماز فروش سه تار زایش معنا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۵۳ تعداد دانلود : ۸۶۰
هدف این مقاله بررسی تطبیقی رابطة پیرنگ بین روایت «حکایت نمازفروش» از هزارویک شب و سه تار از جلال آل احمد است. بر این باوریم که ازلحاظ شکلی (فیگورتیو)، روایت سه تار به «حکایت نمازفروش» بسیار شبیه است. اما عنصر یا واژه یا چیز دیگری در سه تار وجود دارد که سبب ناهماهنگی در انسجام روایی این روایت شده و پیرنگ آن را تخریب و نامنسجم کرده است. براساس این، می خواهیم بدانیم این عنصر کدام است. مطرح شدن این پرسش نتیجة مقایسة تطبیقی است که بین این دو روایت صورت گرفته است. در تحلیل این دو اثر، این پرسش نگارندة مقاله را همواره به خود مشغول کرده بود که چرا بین فیگورها و ساختارهای درونی «حکایت نمازفروش» رابطه ای منطقی و همچنین انسجامی درونی وجود دارد؛ درحالی که در روایت سه تار این انسجام و هماهنگی درونی بین فیگورها از یک سو و ساختار درونی روایت از سوی دیگر دیده نمی شود. فرضی که به کمک آن نگارنده باید به پرسش بالا پاسخ گوید می تواند به این شکل فرمول بندی شود: در روایت «حکایت نمازفروش» شخصیت داستانی روایت یعنی نمازفروش به تخیل خود پناه می برد و آینده را مقابل خود ترسیم می کند؛ به همین سبب او می تواند کنش ها را به شکل خطی و به دنبال هم روایت کند. اما کنشگر سه تار یعنی جوان نوازنده با پناه بردن به ذهن خود به گذشته رجوع می کند. از یک سو، تمایز رجوع به گذشته و آینده باعث تفاوت این دو روایت از یکدیگر می شود و از سوی دیگر، سبب می شود پیرنگ روایت در «حکایت نمازفروش» کامل و منسجم و در روایت سه تار نامنسجم ارائه شود. در سه تار، پناه بردن به خاطرات گذشته سبب می شود شخصیت داستانی در وضعیت انتهایی روایت واقع شود و دیگر نتواند از کنش های آینده سخن بگوید. به همین سبب، سه تار دارای پیرنگی ناقص است؛ زیرا پیرنگ این روایت فقط دارای دو وضعیت است؛ در حالی که پیرنگ «حکایت نمازفروش» دارای هر سه پاره یا هر سه وضعیت است.
۲.

نقد جامعه شناختی داستان سه تار جلال آل احمد با رویکردی به خلاقیت نویسنده و شگردهای زیبایی شناختی داستان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نقد جامعه شناختی جلال آل احمد سه تار عناصر داستان شگردهای زیبایی شناختی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۹۲ تعداد دانلود : ۱۰۰۸
آثار ادبی دوره بیداری و بعد از مشروطه جنبه اجتماعی و سیاسی فراوانی دارند و می توان آنها را از دیدگاه جامعه شناختی نقد و بررسی کرد. سه تار جلال آل احمد ازجمله این آثار است. در این مقاله، روش نقد داستان، تلفیقی و ترکیبی و با تحلیل محتوای اجتماعی اثر و بررسی جنبه های فنی و زیبایی شناختی آن همراه بوده است تا نشان دهد نویسنده چگونه عناصر فنی داستان نویسی و شگردهای زیبایی شناختی ادبی را به کار گرفته است تا اندیشه های اجتماعی و موضوعاتی مانند افراطی گری ، تضاد طبقاتی ، باور ها و سنت های غلط و علایق انسانی را بیان کند. آل احمد از عناصری مانند شخصیت پردازی ، کشمکش و توصیف و شگردهای ادبی چون بیان طنزآمیز ، تکرار ، پارادوکس و تشبیه کمک گرفته و اندیشه های خود را با هنر آمیخته است تا داستان خود را اثرگذار و جذاب کند. امید است این نوع پژوهش ها بتوانند نقدهای تلفیقی و چندجانبه را که نسبت به نقدهای تک بعدی کامل تر و جامع ترند ، گسترش دهند و جایگاه خود را در پژوهش های ادبی بیابند.
۳.

نام شناسی شخصیت در داستان های مجموعه سه تار از جلال آل احمد

کلیدواژه‌ها: سه تار جلال آل احمد نام شناسی شخصیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۳۷ تعداد دانلود : ۶۱۰
قدرت هم ذات پنداری مردم با قهرمانان داستان ها بسیار زیاد است. قهرمانان داستانی همان اشخاص جامعه اند و مخاطب در خوانش اثر، خود را در جایگاه قهرمان می بیند. از این رو، تحلیل شخصیت ها و قهرمانان داستان ها ضروری است. یکی از روش های شناخت بهتر قهرمانان داستان، نام شناسی شخصیت هاست. نویسنده با استفاده از نام های مختلف، داستان یا شخصیت های داستان را معرفی می کند. شناختن شخصیت های کنشگر در اثر، به نوبه خود به شناسایی لایه های درونی اثر کمک می کند. از این رو، نام شناسی کاربردی اساسی در تحلیل و نقد داستان دارد. هرچند داستان نویسی در ایران و ادبیات فارسی سابقه ای طولانی ندارد، در قرن اخیر نویسندگانی در این حوزه فعالیت کرده اند. جلال آل احمد در شمار این نویسندگان قرار می گیرد. از آن جهت که جلال از نویسندگان صاحب سبک ایرانی است و ایدئولوژی های خاصی دارد، نام شناسی شخصیت های داستانی او در تحلیل داستان هایش بسیار پراهمیت است. در این مقاله سعی شده است که به نام شناسی شخصیت های داستانی در  مجموعه سه تار پرداخته شود.
۴.

بررسی تفاوت های سبک نحوی زنانه و مردانه در اثر سووشون دانشور و سه تار آل احمد

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سبک نحوی زنانه سبک نحوی مردانه جلال آل احمد سیمین دانشور سووشون سه تار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۷۵
توجه به جنسیت و رابطه آن با زبان اثر، از مباحث مهم در حیطه سبک شناسی است. پژوهشگران بسیاری بر این باورند که بین سبک نویسندگان زن و مرد تفاوت معناداری وجود دارد. در این پژوهش سعی بر آن است تا ویژگی های سبک نحوی دو اثر سووشون دانشور و سه تار آل احمد به عنوان دو نمونه منتخب از نویسندگان زن و مرد مورد بررسی قرار گیرد. با استفاده از روش نمونه برداری تصادفی نظام مند، در مجموع 10 صفحه از آثار برگزیده شد. سپس تفاوت های نحوی آن ها استخراج شد و مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد دانشور به لحاظ دستوری از جملات ساده تر و کوتاه تری استفاده کرده است. از حیث مفهوم، میزان کاربرد جملات خبری، پرسشی و عاطفی در هر دو اثر تقریبا یکسان بوده است، اما جملات امری، در نوشته دانشور بیشتر به چشم می خورد. همچنین کاربرد جملات همپایه، ناهمپایه، پایه و پیرو در هر دو اثر تقریباً مشابه است. البته باید در نظر داشت که دانشور بیشتر از آل احمد، فعل و فاعل جملات را حذف کرده است. در نهایت، مشخصه ای که می توان با قطعیت به جنسیت نویسنده ربط داد این است که کاربرد جملات ساده و کوتاه، مختص نویسنده زن است و نوشتاری که بیشتر مقید به دستور و منظم تر نوشته شده است، مختص نویسنده مرد است.