تحلیل شخصیت های اصلی در ده داستان کوتاه صادق هدایت بر مبنای نظریه مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داستانهای کوتاه رئالیستی صادق هدایت از زوایای مختلف قابل نقد و بررسی است. چون این داستانها با مبانی نظریّات روانکاوانه فروید و یونگ، بیشتر قابل انطباق بوده ، تحلیل آنها از این زوایا، هم بیشتر مورد توجّه پژوهشگران واقع شده است؛ امّا این داستان ها در حوزه روانشناسی انسان گرا ( humanistic psychology ) و به ویژه با تکیه بر نظریه آبراهام مزلو هم قابل بررسی است. پژوهندگان در این جستار با مبنا قرار دادن همین رویکرد، به بررسی شخصیّت های اصلی در ده داستان کوتاه صادق هدایت پرداخته اند. بر اساس نتایج این پژوهش، چون محیط رشد و بالندگی قهرمانان این داستان ها؛ یعنی جامعه ایران در اواخر عهد قاجار و اوائل عصر پهلوی، واجد شرایط لازم برای پرورش و بالندگی استعدادهای نهفته افراد، در جهت نیل به شکوفایی و کمال نبوده است؛ لذا قهرمانان این داستان ها، اغلب آدم هایی درون گرا، منزوی، روان رنجور و شکست خورده اند که نمی توانند به خودشکوفایی برسند.