فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴٬۳۸۱ تا ۴٬۴۰۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریۀ کنشی ترتیب واژگانی 1 و اصول بهره وری 2 در دستور ( Hawkins , 1994, 2004 )، چیدمان سازه ها ی زبانی متأثر از راندمان پردازشی است. به بیان شفاف تر، سازه ها به نحوی مرتب می شوند که پردازش زبانی را تسهیل کنند. این پژوهش با بهره گیری از تکلیف برخط خوانش جمله، با هدف بررسی نقش وزن دستوری در عملکرد حرکت سازه ها به جایگاه پسافعلی و تحلیل سطح پردازشی جملات در صورت بندی های متناظر شکل گرفت. تکلیف پیش گفته به عنوان الگویی مناسب برای تحلیل سطح پردازشی ساخت های نحوی، در محیط نرم افزار Open Sesame طراحی شد. دو مجموعۀ 24 جمله ای در سه سطح وزنی (سبک، متوسط و سنگین) و دو سطح ساختاری (سازه در جایگاه بی نشان پیش فعلی و پسافعلی) برای 40 آزمودنی فارسی زبان دارای تحصیلات دانشگاهی (سنین 18 تا 40 سال) که به شیوۀ تصادفی انتخاب شدند ارائه شد. مجموعۀ نخست شامل جملات دارای بند موصولی و مجموعۀ دوم جملات حاوی سازۀ پسایند شده و جملۀ متناظر غیرمقلوب بود. پس از هر جمله، یک پرسش بلی/ خیر مطرح شد. داده ها با نرم افزار SPSS و آزمون تحلیل واریانس تحلیل شد. در وزن دستوری سبک، وقتی سازۀ مورد مطالعه در جایگاه بی نشان قرار دارد، سرعت زمان خوانش به نسبت جملات متناظر پسافعلی بیشتر است، حال آنکه این الگو با افزایش وزن دستوری برعکس می شود؛ به بیان دیگر، در وزن دستوری متوسط، حرکت پسافعلی سازه ها، به کاهش میانگین خوانش جمله منجر می شود. این کاهش به مراتب در حالت سنگین معنادارتر است. ترتیب سازه ها و گشتار حرکت نسبت به وزن دستوری سازه ها حساس است؛ درنتیجه، گرایش سنگینی پایانی در زبان فارسی در رابطه با ساخت های پیش گفته با انگیزش افزایش راندمان پردازشی تأیید می شود.
بعد تعاملی کلام در روایت«جوان مشت زن» سعدی: تحلیل نشانه – معنایی یک گفتمان روایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جُستار حاضر تحقیقی ست مبتنی بر روش کیفی - توصیفی که به تحلیل گفتمان روایی، پویایی و بعد تعاملی کلام در روایت «جوان مشت زن» از باب سوم گلستان سعدی می پردازد. مقاله در چارچوبی نشانه - معنایی و با بهره جستن از الگوی شعیری (1381) و تلفیق آن با طرح واره ی روایت شناسی لباو (1967) تحلیل موضوع را فراروی خود می نهد و ضمن تشریح برش ها و زنجیره های پیکره ی روایی انتخابی، به تبیین ابعاد کلامی شکل دهنده ی این روایت در چارچوب مورد نظر می پردازد. مقاله چنین نتیجه می گیرد که گفتمان روایی جاری در متن انتخابی از گلستان سعدی، گفته ای ست مشابه سازی شده با واقعیت که در آن فرآیند پویای تولید معنا از یک سو، نتیجه ی تعامل کنش گزاران و کنش پذیران درون روایت در توالی رخدادهاست و از دیگرسو نیز حاصل تعامل سعدی و خواننده یا شنونده ی روایتیعنی همان گفته پرداز و گفته خوان (راوی و مروی) می باشد که در تناوبی از اتصال و انفصال گفتمانی به وقوع می پیوندد و به این قرار است که سعدی با به کاربست قالب های تعاملی ویژه ا ی، توانسته دست به تولید و آفرینشی پویا، جهت مند و هدف دار در حوزه ی زبان بزند که با گذر از کارکردهای تعاملی در ایجاد معنای نخستین و دست یابی به کارکردهای معنایی برون زبانی، به شاکله بندی نظام های ویژه ای از گفتمان روایی منتج می گردد.
تحلیل گفتمان موضوعی: تلفیقی از رویکرد گفتمانی تاریخی و تفسیر موضوعی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، با بی اعتبار شدن معیارهای اخلاقی مشروع و مقبول اکثریت جامعه که در مسیر سنجش و ارزیابی گفتار و کردار نخبگان قدرت، به ویژه سلطه جویان، وجود دارد، حوزه تحلیل گفتمان مبتنی بر «نقد درونی» و وفادار به اصول مکتب فرانکفورت با چالش جدی مواجه شده است و برای رفع این معضل، سنت تفسیر موضوعی قرآن کریم اهمیت یافت. مفسر موضوعی به دنبال استخراج آرمان ها، راه حل ها، نظریه ها و ایده هایی است که به صورت پراکنده درباره موضوعات و معضلات فردی و یا اجتماعی خاصی در لابه لای آیات، مضامین و مفاهیم قرآن ارائه شده است. در این مقاله، رویکردی معرفی خواهد شد که با هدف تعمیم فلسفه تفسیر موضوعی به عرصه تحلیل گفتمان سیاسی/اجتماعی تدوین شده است. این بسته نوین که به اصطلاح آن را «تحلیل گفتمان موضوعی» می نامیم، با تلفیق نظریه ها و راهبردهای تحلیلی «رویکرد تاریخی- گفتمانی ووداک» و مراحل اجرایی «رویکرد تفسیر موضوعی شهید صدر» تدوین شده است. این بسته در سه بعد «مبانی نظری»، «ابزار تحلیل زبان» و «مراحل عملیاتی» توصیف شده است. همچنین، شیوه کار با نظریه بافت و نظریه استدلال به عنوان ابزار تحلیل به صورت منفرد بازنمایی شد. بااین حال، برای آشنایی با شیوه کار با این بسته خارج از حیطه تفسیر موضوعی، تبیین مراحل عملیاتی نیز با یک مطالعه موردی آزمایشی روی مثنوی معنوی همراه شد. تحلیل گفتمان موضوعی برای استخراج، تبیین و تدوین آرمان ها، عقاید و یا نظریه های نقادانه فرد/افرادی از مراجع و رهبران مذهبی/سیاسی که به نوعی مشروعیت کسب کرده اند، به عنوان مکملی برای نقد درونی و یا سرمشقی برای نخبگان قدرت توصیه می شود.
تدوین مدل مفهومی نشانه شناسی بازار سنتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازار ایرانی یکی از عناصر مهم و تأثیرگذار در شهرهای ایرانی است و عملکردهای متعدد اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، کالبدی و فرهنگی دارد. امکان بررسی معنا و کارکرد این بازار درقالب رویکردهای تحلیل متن، مانند زبان شناسی و نشانه شناسی، وجود دارد. متن بازار ایرانی دارای ویژگی های دلالتی است. به عبارت دیگر، خود متن و عوامل سازنده آن همگی دارای قابلیت تداعی معنا هستند. حال با توجه به اینکه هدف این پژوهش تدوین مدل مفهومی برای خوانش مناسب و بررسی مؤلفه های اثرگذار در ایجاد معنا در بازار ایرانی به مثابه یک متن و به عنوان برشی از شهر با چارچوب نشانه شناسی لایه ای است، باید لایه های آن شناسایی و نمود عینی شبکه رمزگان در یک کنش ارتباطی مشخص شود. بنابراین، پس از تبیین مفاهیم پایه و تشریح ضرورت های نظری حوزه نشانه شناسی معماری، لایه های دخیل در این خوانش شناسایی و با رویکرد نشانه شناسی لایه ای به طور دقیق واکاوی خواهند شد. روش نشانه شناسی نظریه بنیاد درقالب یک شیوه تحلیلی به محقق کمک می کند که با شناسایی نشانه ها و کدهای موجود در معماری ایرانی، ضمن بررسی نشانه ها و تغییر نوع آن ها، لایه های موجود در بازار ایرانی را شناسایی و عوامل مؤثر بر خوانش مطلوب و رمزگشایی مناسب در آن را بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بازار متنی است که لایه های متعدد آن بر یکدیگر لغزیده و مناسبات انحصارطلبانه و جدایی طلبانه عناصر بنا به مناسبات هم پوشانی و نفوذ تبدیل شده است . لایه های کالبدی، کارکردی، محیطی، زمانی و معنایی با هم آمیخته و یگانه شده اند و یک کلیت نظام مند به نام بازار را به وجود آورده اند. درواقع، مجموعه های لایه های هم نشین و نظام های درگیر در این بنا پشتیبانی کننده یکدیگر و انسجام آفرین هستند و خوانش مناسب بازار ایرانی باتوجه به حمایتگری لایه های کالبدی ، کارکردی ، معنایی ، محیطی و زمانی امکان پذیر است؛ به گونه ای که خوانش این مجتمع همبافته نشانه ای، بر احساس مخاطب در حرکت درون رمزگان کالبدی و فراکالبدی بازار ایرانی متکی است.
جایگاه گروه اسمی سنگین در زبان فارسی: شواهدی از شم زبانی گویشوران بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش های پیشین در زمینه جایگاه گروه اسمی سنگین نشان می دهد که در زبان های «فعل مفعول» همانند انگلیسی، سازه های بلند تر پس از سازه های کوتاه تر (پسایند سازی) ظاهر می شوند؛ ولی در زبان های «مفعول فعل» همانند ژاپنی و کره ای، سازه های بلند قبل از سازه های کوتاه (پیشایند سازی) قرار می گیرند. در این گستره پژوهشی، بررسی زبان فارسی می تواند جالب باشد؛ زیرا این زبان دارای توالی کلمه ای نسبتاً آزاد است و از نظر موقعیت هسته در گروه ها، هم هسته آغاز و هم هسته پایان است. پژوهش هایی که این پدیده را در فارسی بررسی کرده اند شواهدی مبنی بر پیشایند سازی گروه اسمی سنگین در این زبان یافته اند؛ ولی غالب آن ها از داده های پیکره ای و عملکردی استفاده کرده اند که بیشتر نشان دهنده استفاده زبان در دنیای واقعی است. پژوهش حاضر علاوه بر بررسی داده های عملکردی، با استفاده از آزمون قضاوت دستوری، شم زبانی فارسی زبانان را نیز تحلیل کرده است. نتایج حاصل از یک آزمون تولیدی عملکرد محور و یک آزمون قضاوت دستوری که به 37 فارسی زبان داده شد نشان می دهد با اینکه فارسی زبانان در آزمون قضاوت دستوری هم پیشایند سازی و هم پسایند سازی را قابل قبول می دانند، در آزمون تولیدی غالباً مفعول مستقیم را که دارای نشانگر «را» است بدون توجه به سنگینی آن قبل از مفعول غیرمستقیم قرار می دهند. این یافته ها از دو جنبه اهمیت دارند: 1. استفاده هم زمان از داده های تجربی و شم زبانی در پژوهش های زبانی تصویر دقیق تری از پدیده مورد بررسی فراهم می کند، و 2. در زبان فارسی میزان مشخص یا معین بودنِ مفعولِ مستقیم تناوب مفعول ها را تعیین می کند نه سنگینی یا سبکی آن ها.
استخراج خودکار جملات هم تراز انگلیسی-فارسی از متون مقایسه ای با بهره برداری از اطلاعات نحوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیکره های موازی همواره از غنی ترین منابع در مباحث پردازش زبان طبیعی محسوب می شوند. این نوع پیکره ها شامل متون ترجمه شده دو یا چند زبان هستند که در سطوح مختلف کلمه، عبارت و یا جمله هم ترازشده اند. علیرغم کاربرد فراوان این نوع پیکره ها در مطالعات مختلف از جمله پژوهش های زبانی، ترجمه ماشینی آماری و سامانه های خودکار بازیابی اطلاعات میان زبانی، متأسفانه همواره پژوهشگران با کمبود پیکره های موازی مواجه بوده اند. در این راستا، در پژوهش حاضر سعی شده است به منظور تولید پیکره موازی با بهره گیری از اطلاعات نحوی، روشی خودکار برای استخراج جملات هم ترازانگلیسی/فارسی از متون مقایسه ای ارائه شود. در این روش، با ساخت بردار ویژگی با بهره گیری از اطلاعات نحوی جملات، یک مدل هم ترازی آموزش داده می شود. دقت مدل هم ترازی،در بهترین حالت، به شکل عملیاتی روی داده های آزمون (208 عدد جفت جمله) 77% و روی داده های آموزشی (830 عدد جفت جمله) 7/97 % محاسبه شد. از آنجایی که حجم داده های طلایی بسیار کوچک بود روش n-fold cross validation در مورد تمام الگوریتم های آموزش مورد استفاده قرار گرفت. به منظور افزایش دقت، از یک الگوریتم جست وجوی شباهت لغوی جملات نیز استفاده شد که دقت را روی داده های آزمون از 77% به 18/85% افزایش داد. پژوهش حاضر، با به کارگیری مدل هم ترازی به دست آمده، به تولید ابزار هم ترازی دانشگاه اصفهان منجر شد، که می تواند به منظور خودکفایی در تولید پیکره های موازی مورداستفاده محققین حوزه پردازش زبان فارسی قرار گیرد.
نمود تکرار در زبان فارسی؛ نگاهی نو برپایه سازوکار دوگان سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا با تعیین دقیق مفهوم نمود تکرار و متمایز ساختن آن از سایر نمودهای موقعیتی و با بررسی دوگان ساخت های فعلی در زبان فارسی، به فعل های دوگان ساخته نسبتاً جدیدی مانند «قیمه قیمه کردن»، «میومیو کردن»، «بپربپر کردن» و ... برخوردیم که دقیقاً مفهوم نمود تکرار را به ذهن متبادر می سازند. سپس به بررسی مؤلفه های نمودی این گونه فعل ها پرداختیم و دیدیم اگرچه آنها دارای ساختار داخلی و الگوی درونی متغیرند و ادامه یافتن آنها محتاج صرف انرژی است و از این نظر شبیه نمود فعالیت اند اما به دلیل داشتن ویژگی های غایی و تکراری بودن نمی توان آنها را زیرمجموعه نمود فعالیت قرار داد. بنابراین با افزودن مؤلفه جدید «تکریری/ غیرتکریری» بودن به مجموعه مؤلفه های نمودی، نمود تکرار از نمودهای موقعیتی دیگر، نظیر نمود حالت، فعالیت و عادت متمایز شد و با مؤلفه های پویا، تداومی، غایی و تکریری بودن مفهوم سازی گردید. ارائه تعریفی دقیق از نمود تکرار و متمایز ساختن آن از سایر نمودهای موقعیتی، یافتن نمونه هایی از فعل های دوگان ساخته در زبان فارسی که مصداق کامل این نمودند و تعیین مؤلفه های آن، از دستاوردهای این مقاله است.
بررسی تکنیک های نمایشی در شعر سیدمهدی موسوی
حوزههای تخصصی:
Comparative Study of Degree of Bilingualism in Lexical Retrieval and Language Learning Strategies(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study compares lexical retrieval amongst monolinguals and intermediate bilinguals and advanced bilinguals. It also investigates the possible effects of their language learning strategies on their respective lexical retrieval advantage. The study used a mixed methods design and the groups consisted of 20 Persian near-monolinguals, 20 Persian-English intermediate level bilinguals, and 20 Persian-English high-proficiency bilinguals. Auditory and visual lexical Memory Span Tasks were utilized to evaluate the lexical retrieval of all the language groups. The way that bilinguals used their L2 on a daily basis was examined using semi-structured interviews. It was suggested that the knowledge of two languages will not necessarily result in lexical retrieval advantages in bilinguals when compared to monolinguals. However, it was found that the specific language learning strategies used by the bilinguals could potentially influence their lexical retrieval advantages. Furthermore, when comparing lexical retrieval in different language proficiency groups, the method by which bilinguals manage their two languages as well as the environment they are located in should be taken into consideration.
بررسی سواد سنجش و ارزشیابی مدرسان دانشگاهی زبان انگلیسی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواد سنجش و ارزشیابی مدرسان دانشگاهی در سال های اخیر به طور فزاینده ای در برنامه های مرتبط با توسعه حرفه ای معلمان مورد توجه قرار گرفته است. سواد سنجش و ارزشیابی می تواند به معلمان و دانش آموزان در درک نقش اساسی ارزشیابی در محیط کلاس کمک بسزایی کند، به کارگیری سنجش و ارزشیابی معنادار و پیوسته، نه تنها برای معلمان و دانش آموزان، بلکه برای تمامی فعالان عرصه آموزش لازم و مفید است. ضعف آموزشی معلمان در زمینه سنجش و ارزشیابی سبب افت کیفی شاخص های یادگیری در دانش آموزان شده است. با هدف دستیابی به میزان سواد سنجش و ارزشیابی مدرسان دانشگاه نسبت به معیارهای «سن»، «تجربه تدریس» و «رشته تحصیلی» آنها، پرسش نامه طراحی شده میان تعداد 002 نفر از مدرسان دانشگاه توزیع و توسط آنان تکمیل شد. نتایج تحلیل کمّی، تفاوت معناداری را در میزان سواد سنجش و ارزشیابی بین مدرسان با تجربه های کاری مختلف در سنین متفاوت و گرایش های رشته زبان انگلیسی نشان داد. سواد سنجش و ارزشیابی باید به عنوان یک ضرورت جهت پیشرفت حال و آینده معلمان و مدیران آموزش مبنای نظر قرار گیرد
ترتیب واژه در زبان سنگسری از دیدگاه رده شناسی زبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از تفاوت های مهمّ و شناخته شدهه زبان های بشری که در چند دههه اخیر در رده شناسی به عنوانِ معیار طبقه بندی زبان ها در یک خانوادهه زبانی به کار گرفته شده است، «ترتیب واژه» یا «آرایش سازه ای» است. «ترتیب واژه» عموماً به ترتیبِ قرارگرفتنِ عناصر موجود در بند یا گروه، مانند گروه های اسمی و فعلی، اطلاق می شود. یکی از زبان شناسانی که با بهره گیری از این ملاک مبادرت به رده بندیِ بسیاری از زبان های جهان کرد، درایر (1992) است. این پژوهش بر مبنای درایر (1992) و مؤلفه های ترتیب واژهه مطرح در آن شکل گرفته است و هدف از آن تعیین آرایش سازه ای بند و ردهه زبانیِ زبان سنگسری، یکی از زبان های ایرانی غربی، نسبت به گروه زبان های اروپا - آسیا و جهان است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که زبان سنگسری در مقایسه با گروه زبان های جهان از 15 مؤلفهه زبان های فعل پایانی قوی و 14 مؤلفهه زبان های فعل میانیِ قوی و در مقایسه با گروه زبان های اروپا – آسیا از 17 مؤلفه از مؤلفه های فعل پایانیِ قوی و 16 مؤلفه از مؤلفه های فعل میانیِ قوی برخوردار است. بنابراین، این زبان در حال حاضر به لحاظِ مؤلفه های رده شناختی به ردهه زبان های فعل پایانیِ قوی تعلق دارد، امّا از آنجایی که این زبان از مجموع 24 مؤلفهه زبان های فعل میانیِ قوی بیش از نیمی از آنها را نیز داراست، انتظار می رود که در آینده ای نه چندان دور شاهد تغییر وضعیت ردهه زبانی آن از ردهه زبان های فعل پایانیِ قوی به ردهه زبان های فعل میانی قوی باشیم
بررسی محتوایی واژه های «تفکر» و «شعور» در فواصل آیات قرآن کریم
حوزههای تخصصی:
هدف بعضی از آیات در بیان نشانه ها، «تفکر» درجهت کشف مقاصد نهایی خلقت است. «شعور» نیز از مباحث مهم قرآنی بوده که آیاتی را در قرآن کریم به خود اختصاص داده است. خداوند متعال بارها در قرآن انسان را به «تفکر»، «تذکر» و «تعقل» دعوت کرده است. افزون براین، حتی در آیاتی «عدم تفکرواندیشیدن» را توبیخ و ملامت کرده است؛ لذا در این پژوهش به بررسی محتوایی آیاتی پرداخته ایم که در فواصل آیات از ریشه ی «فکر» و «شعر» استفاده شده است. این پژوهش به دو فصل تقسیم می شود که فصل اول آن راجع به «تفکر» و فصل دوم آن درباره ی «شعور» است. هرفصل شامل دو بخش است که در آن ها ابتدا واژه ها را ازلحاظ لغوی و سپس ازدیدگاه تفسیری بررسی کرده ایم. دردیدگاه تفسیری به تحلیل انفرادی آیه ها به طور جداگانه و نیز به تحلیل محتوایی آیه هایی که انسان را به «تفکر» سوق داده اند و همچنین آیه هایی که از «عدم شعور و درک صحیح» صحبت کرده اند، پرداخته ایم.
طبقه بندی آشکار معانی غیرمعرفتی فعلهای وجهی توانستن، شدن و بایستن بر پایه ی الگوی معناشناختی-کاربردشناختی دپراتره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۸
115 - 148
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، ابتدا برخی دسته بندی های پژوهشگران از معانی غیرمعرفتی توانستن، شدن و بایستن به صورت مختصر بررسی شدند و مشاهده گردید بیشتر آن ها که از چارچوب پالمر پیروی کرده اند، معیارهای آشکاری برای تفکیک و طبقه بندی معانی غیرمعرفتی این فعل ها ارائه نکرده اند و با به کارگیری رویکردی کمابیش معنایی-نحوی، بیشتر به توصیف و ارائه نمونه برای نشان دادن معانی و توجیه دسته بندی خود روی آورده اند. پژوهش های محدودی هم که از چارچوب پالمر فاصله گرفته اند و کاربردشناسی را هم به صورت همزمان در نظر داشته اند، معیارهای معینی را برای تفکیک و دسته بندی معانی غیرمعرفتی افعال ارائه نکرده اند. با آگاهی از محدودیت های پژوهش های پیشین، الگوی معناشناختی-کاربردشناختی دپراتره (Depraetere, 2014)که متشکل از سه لایه (دو لایه معنایی و یک لایه کاربردی) است، معرفی شده و بر اساس آن معانی این افعال تفکیک و دسته بندی گردیدند. برتری اصلی این الگو آن است که، برخلاف دیگر الگوها، معیارهای آشکاری را برای استخراج معنای وابسته به بافتِ افعال وجهی، ارائه می دهد. با اعمال این الگو مشخص گردید که می توان از ساز و کارهای آن برای شناسایی، تفکیک و دسته بندی معانی غیرمعرفتی افعال وجهی فارسی استفاده کرد.
وضعیت سازه بودگی زنجیره های شبه خرده جمله در گونه موکریانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خرده جمله سازه ای با ساختار [NP XP] است که متمم افعال خاصی همچون «پنداشتن» و دیگر افعال هم معنی آن واقع می شود. زنجیره مذکور در برخی زبان ها همچون سوئدی، انگلیسی، عربی، فرانسوی و فارسی سازه ای تحت عنوان «بند کوچک» یا «خرده جمله» تشکیل می دهد. در توصیف این بندها، خرده جمله ها بندی فاقد فعل خودایستا، متمّم ساز و تصریف معرّفی می شوند که ساختار آنها به صورت [NP XP] است. (XP) در این بندها می تواند گروه اسمی، گروه صفتی و یا گروه حرف اضافه باشد. به لحاظ معنایی نیز خرده جمله ها دارای معنای گزاره ای هستند که معنای یک جمله کامل را در خود دارند. پژوهش حاضر در چارچوب نظریه حاکمیت و مرجع گزینی و به منظور بررسی سازه بودگی زنجیره [NP XP] در زبان کردی، گویش سورانی، گونه موکریانی انجام شده است. در این راستا، با استناد به شواهدی از زبان کردی که به صورت میدانی گردآوری شده اند، به بررسی داده ها می پردازیم. یافته های حاصل از پژوهش نشان می دهد زنجیره [NP XP] به عنوان متمم افعالی همچونfærz» «kerden ʼفرض کردنʻ، «zanin» ʼدانستنʻ، «bæ hesew henan» ʼبه حساب آوردنʻ، «new nenan» ʼنامیدنʻ، و bæ» «næzær haten ʼبه نظرآمدنʻ به تمامی آزمون ها پاسخِ سازه ای می دهد. همچنین استدلال های ارائه شده نیز سازه بودن زنجیره را اثبات می کنند. در نتیجه، زنجیره [NP XP] در این گونه از زبان کردی یک سازه تشکیل می دهد؛ سازه حاصل خرده جمله است.
A Qualitative Lnquiry into Perceptions and Practices of High and Low EFL Achievers towards the Limitations and Benefits of Code-Switching(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Teaching Language Skills (JTLS), Volume ۳۷, Issue ۴, winter ۲۰۱۹
109 - 139
حوزههای تخصصی:
In English as a Foreign Language (EFL) and bilingual language classrooms, code-switching is widespread among teacher-student and student-student interactions; however, there seem to be few or no studies tracking the perceptions and practices of EFL learners toward code-switching. Therefore, the aim of this study was to identify the perceptions and practices of high and low achievers toward teacher code-switching with focus on the possible limitations and benefits that it might have in language classrooms. For this purpose, the researchers used a qualitative design in the form of grounded theory. Accordingly, 11 high and 13 low achievers were interviewed individually and in focus groups. Further, the elicited responses were transcribed and codified using Straus and Corbin’s (1998) constant comparative method. In addition, for the purpose of validation, real observations of 10 university classes in different English courses were made. The findings revealed 4 major themes and 26 categories for high and low achievers. Consequently, the findings implicated that code-switching was an advantageous tool at the disposal of English teachers.
آغاز فرایند ورشکستگی بانک ها (مطالعه تطبیقی در حقوق ایالات متحده امریکا و ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Issues in Language Teaching (ILT), Vol. ۷, No. ۲, ِDecember ۲۰۱۸
151 - 170
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت بانک ها در اقتصاد کشورها، برخی کشورها قوانین ورشکستگی بانک ها را از ورشکستگی عام شرکت های تجاری جدا کرده اند. ایالات متحده امریکا جزء کشورهایی است که ورشکستگی بانک ها را به طور کامل از ورشکستگی شرکت های تجاری جدا کرده است و درحالی که در ورشکستگی شرکت ها دادگاه نقش اساسی دارد، ناظران بانکی در خصوص ورشکستگی بانک تصمیم می گیرند و شرکت بیمه سپرده فدرال، بر اساس نظام گزیر، که بر ورشکستگی بانک ها حاکم است، به وضعیت بانک ورشکسته رسیدگی می کند. در مقابل، در برخی کشورها، از جمله ایران، هنگامی که بانکی ورشکست می شود، مقررات عام ورشکستگی شرکت های تجاری اعمال می شود. از تفاوت های مهم این دو روش در آغاز فرایند گزیر و ورشکستگی و متقاضیان شروع آن هاست. برای شروع فرایند گزیر نیازی به صدور حکم دادگاه نیست و این فرایند فقط با نظر ناظران بانکی یا مقام دیگری که قانون تعیین کرده است آغاز می شود؛ درحالی که در نظام عادی ورشکستگی فرایند ورشکستگی را خود بانک، طلبکاران بانک، یا مقام قضایی آغاز می کند و تصمیم گیری در خصوص ورشکستگی با دادگاه است.
ستاک ساختواژی: مفهومی جدایی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
91 - 117
حوزههای تخصصی:
عنصرِ ستاکِ ساخت واژی، صورتی آوایی از یک واژه است که به عنوان واحدی انتزاعی، نقش عنصر پایه را در فرایندهای صرفی بر عهده دارد و مستقل از جنبه نحوی و معنایی واژه در این فرایندها عمل می کند. مسئله اصلی این مقاله، تحلیل مفهوم جدایی گرایِ ستاک ساخت واژی، از دیدگاهی نوین است که فرضِ وجود آن در توجیه عدم تطابقِ یک به یک بین صورت و معنای سازه های واژه های صرف شده و مشتق ضروری است. نبود رابطه ای ثابت و یک به یک بین صورت و معنای عناصر ساخت واژی موجود در واژه های غیربسیط، یکی از واقعیت های زبانی است که انگاره های صرفی تکواژبنیاد را در شماری از تحلیل های صرفی به چالش طلبیده است. چرا که انگاره های صرفی تکواژبنیاد نگاهِ تسلسلی به صرف دارند. در مقابل، رویکردهای واژه بنیاد به صرف، نگاهی جدایی گرا به رابطه بین صورتِ واژه و ابعاد نحوی و معنایی آن را اتخاذ کرده اند. از منظر فرضیه جدایی گرا که مهم ترین جنبه صرف واژه بنیاد است، بازنمونِ صرفیِ فرایند های صرفی، متمایز از جنبه نحوی و معنایی آن ها است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که صورت هایی از یک واژه، طیِّ فرایندهای صرفی، مقوله نحوی و معنای مشخصی ندارند، در واژگان ثبت نمی شوند و صورت آزاد هم نیستند، اما وجود آن ها الزامی است. این صورت آوایی، ستاک ساخت واژی (ساخت صرفیِ محض) نامیده می شود که جداسازی آن از سطح نحو و معنای واژه، در یک فرایند صرفی می تواند مسئله عدمِ تقارن ساخت واژی، مانند وجود یک ستاکِ مشترک در چند فرایند صرفی، یا چند ستاک برای یک واژه قاموسی را نشان دهد. همچنین قادر است اشتقاق بدون وند افزایی صوری را به شیوه دقیق تری از رویکرد صرفِ تکواژبنیاد، تبیین نماید.
تحلیلی نقش گرا از لالایی های زبان فارسی
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبانشناختی ژانرهای ادبی یکی از جذابترین حوزه های پژوهش است که میتواند به ما در درک بهتر هنر کلامی کمک کند. در مقاله ی حاضر، اِنگاره ی دستور نقشگرای نظاممند هَلیدی بر لالایی های فارسی اعمال شده است تا لایه-های معنایی لالایی ها واکاویده شود. درابتدا، نمونه هایی از لالاییهای عامیانه ی زبان فارسی گردآوری شد. سپس با درنظرگرفتن فرانقش های تجربی/اندیشگانی، متنی و بینافردی لالایی ها تحلیل شدند. تحلیل لالایی ها بر مبنای فرانقش تجربی/اندیشگانی نشان می دهد که همه ی فرایندهای این فرانقش (مادی، ذهنی، رابطه ای، وجودی، رفتاری و کلامی) در لالایی ها وجود دارد. البته بسامد فرایند ها متفاوت است: مادی بالاترین بسامد رخداد و وجودی کمترین بسامد را داشته است. درادامه باتوجه به فرانقش متنی و بینافردی لایه های معنایی دیگری از لالایی ها نشان داده شد.
Implementation and Assessment Challenges in Iranian Secondary High School EFL Program(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
The Journal of English Language Pedagogy and Practice, Vol.۱۱, No.۲۳, Fall & Winter ۲۰۱۸
1 - 20
حوزههای تخصصی:
Paradigm shift in language education has caused many countries including Iran to reshuffle their public EFL educational program. However, such a promising trend in Iran has entailed serious challenges, which necessitated this study aimed at collecting data from 70 teachers and 70 students to investigate the CLT challenges in terms of both teachers' pedagogical and assessment areas. A Partial Least Square Model (PLSM) addressed these two variables. The findings showed that the first three sub-traits of both CLT and testing knowledge have varying contributions to the main latent variables, respectively. Second, Friedman test indicated lack of compatibility between the respective dimensions as to the implementation of the program. Third, the post-hoc comparison tests revealed that teachers perceived CLT significantly lower than the three areas of CLT testing, knowledge of CLT tests and knowledge of developing CLT tests. Also, their knowledge of characteristics of CLT was significantly lower than their perceptions of CLT testing, and knowledge of CLT tests. However, their knowledge of the characteristics of CLT was not significantly different from that of developing CLT tests. Finally, their knowledge of techniques in CLT was significantly lower than their perceptions of CLT testing, knowledge of CLT tests, and knowledge of developing CLT tests. In sum, the Iranian public EFL program still suffers from both implementation and assessment challenges necessitating remedial teacher education program.
ارائة یک روش مبتنی بر مدل زبانی برای واحدسازی پیکرۀ فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متن نگاشته شدۀ فارسی دو مشکل ساده ولی مهم دارد. مشکل اول واژه های چندواحدی هستند که از اتصال یک واژه به واژه های بعدی حاصل می شوند. مشکل دیگر واحدهای چندواژه ای هستند که از جداشدگی واژه هایی که با هم یک واحد واژگانی تشکیل می دهند حاصل می گردند. این مقاله الگوریتمی را معرفی می کند که بتواند به طور خودکار این دو مشکل را در متن نوشتاریِ فارسی بکاهد و یک متن معیار را به دست آورد. الگوریتمِ معرفی شده سه مرحله دارد. در مرحلۀ اول، واژه های چندواحدی از هم جدا می شوند و واحدهای چندواژه ای به یکدیگر متصل می شوند. برای این مرحله، یک الگوریتم پایۀ مبتنی بر مدل زبانی معرفی شده است که کار تفکیک واژه های چندواحدی به واژه های مستقل را انجام می دهد. این الگوریتم باتوجه به چالش های پیش آمده بهبود می یابد تا کارایی آن افزایش یابد. همچنین این مرحله از یک تحلیل گرِ صرفی برای بررسی وندِ تصریفی و اشتقاقی و روش انطباق فهرست واژه برای رفع مشکل واحدهای چندواژه ای استفاده می کند. در مرحلۀ دوم، از روش انطباق برای بررسیِ چندواژگیِ افعال استفاده می شود. مرحلة سوم تکرار مرحلة اول است تا مشکلات جدید ایجادشده در متن بعداز اجرای مرحلة دوم مرتفع شود. الگوریتم معرفی شده برای واحدسازی دادۀ زبانیِ پایگاه داده های زبان فارسی استفاده شده است. با استفاده از این الگوریتم، 04/72 درصد خطای نگارشی واژه های دادة آزمون تصحیح شده است. دقت این تصحیح در دادۀ آزمون 80/97 درصد و خطای نگارشی ایجادشده توسط این الگوریتم در دادۀ آزمون 02/0 درصد است.