تحلیلی ساخت محور از ترکیبات نام اندام "سر" در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ساخت ترکیب های نام اندام «سر»، به عنوان یکی از فعال ترین نام اندام های زبان فارسی است- تا در چارچوب صرف ساختی (Booij, 2010) به تحلیل الگوی واژه سازی ]سر-[X پرداخته شود. همپنین این مقاله می کوشد تنوع های معنایی، عمومی ترین طرح واره ساختی ناظر بر عملکرد این الگوی واژه سازی، انشعابات حاصل و نیز ساختار سلسله مراتبی آن را در واژگان گویشوران زبان فارسی بر اساس داده های همزمانی و درزمانی مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده ها شامل 178 واژه مرکب است که از جستجو در فرهنگ سخن (Anvari, 2002)، فرهنگ زانسو (Keshani, 1993)، پیکره بیجن خان و جستجوگر گوگل استخراج شده اند. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که دو طرح واره ساختی عمومی و چندین زیرطرح واره فرعی تشکیل دهنده نظام سلسله مراتبی این ساخت هستند. همچنین مفاهیم «هستار مرتبط با معنای سر و X» و «ویژگی متمایزکننده هستار مرتبط با معنای سر و X» ، انتزاعی ترین همبستگی های صورت و معنای ناظر بر عملکرد این ساخت هستند. این مطلب بیان گر آن است که الگوی ]سر-[X از اساس ساختی با قابلیت کارکرد چندگانه است. به سخنِ دیگر، چندمعنایی که در این جا با آن روبه رو هستیم نه در سطح واژه های عینی، بلکه در سطح ساخت ها و طرح واره های انتزاعی قابل تبیین است. همچنین، مشخص شد که علاوه بر معنای حاصل از ساخت، عامل های دیگری مانند معنای هریک از اجزای شرکت کننده در ساخت و رابطه آن ها، دانش دایره المعارفی، بافت و همچنین ساز و کارهای مفهومی استعاره و مجاز نقش مهمی در تعیین معنای واژه های مرکب حاصل از این ساخت دارند.