مطالب مرتبط با کلیدواژه

نام اندام


۱.

تحلیلی ساخت محور از ترکیبات نام اندام "سر" در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صرف ساختی طرحواره ساختی چندمعنایی ساختی ترکیب نام اندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۳۳ تعداد دانلود : ۶۲۷
هدف پژوهش حاضر، بررسی ساخت ترکیب های نام اندام «سر»، به عنوان یکی از فعال ترین نام اندام های زبان فارسی است- تا در چارچوب صرف ساختی (Booij, 2010) به تحلیل الگوی واژه سازی ]سر-[X پرداخته شود. همپنین این مقاله می کوشد تنوع های معنایی، عمومی ترین طرح واره ساختی ناظر بر عملکرد این الگوی واژه سازی، انشعابات حاصل و نیز ساختار سلسله مراتبی آن را در واژگان گویشوران زبان فارسی بر اساس داده های همزمانی و درزمانی مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و داده ها شامل 178 واژه مرکب است که از جستجو در فرهنگ سخن (Anvari, 2002)، فرهنگ زانسو (Keshani, 1993)، پیکره بیجن خان و جستجوگر گوگل استخراج شده اند. یافته های پژوهش نشان دهنده آن است که دو طرح واره ساختی عمومی و چندین زیرطرح واره فرعی تشکیل دهنده نظام سلسله مراتبی این ساخت هستند. همچنین مفاهیم «هستار مرتبط با معنای سر و X» و «ویژگی متمایزکننده هستار مرتبط با معنای سر و X» ، انتزاعی ترین همبستگی های صورت و معنای ناظر بر عملکرد این ساخت هستند. این مطلب بیان گر آن است که الگوی ]سر-[X از اساس ساختی با قابلیت کارکرد چندگانه است. به سخنِ دیگر، چندمعنایی که در این جا با آن روبه رو هستیم نه در سطح واژه های عینی، بلکه در سطح ساخت ها و طرح واره های انتزاعی قابل تبیین است. همچنین، مشخص شد که علاوه بر معنای حاصل از ساخت، عامل های دیگری مانند معنای هریک از اجزای شرکت کننده در ساخت و رابطه آن ها، دانش دایره المعارفی، بافت و همچنین ساز و کارهای مفهومی استعاره و مجاز نقش مهمی در تعیین معنای واژه های مرکب حاصل از این ساخت دارند.
۲.

تغییرپذیری در اصطلاحات دارای نام اندامِ سر در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصطلاحات تغییرپذیری نام اندام تصویرگونگی اقتصاد زبانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۵ تعداد دانلود : ۳۸۶
پیکره این پژوهش، شواهدی هستند که نجفی (1378) برای اصطلاحات دارای نام اندامِ سر ذکر کرده است. شیوه های تغییرپذیری مطرح در مون (1998) و لانگ لاتز (2006) هم چارچوب نظری اند. یافته ها نشان می دهد اصطلاحات نام اندامی زبان فارسی به واسطه فرایندهای اضافه سازی، جابه جایی نحوی، جایگزینی و حذف، در سطوح مختلف تغییرپذیرند. تغییرپذیری در سطح نحوی به صورت پسایند شدگی، قلب نحوی، مصدر شدگی و اسم مصدرشدگی، مجهول شدگی، تغییرپذیری نقشی، اضافه سازی گروه حرف اضافه ای و حذف فعل دیده می شود. در سطح معنایی، تغییرپذیری از طریق چندمعنایی و ایهام شدگی روی می دهد. تغییرپذیری در سطح واژگانی شامل فرایندهای اضافه سازی اسم، صفت، قید، جایگزینی اسم، جایگزینی فعل و حذف فعل است و در سطح واژی نحوی نیز اضافه سازی یای نکره و نشانه های جمع مشاهده شد. بررسی ها نشان می دهد که فرایندهای اضافه سازی و جابه جایی نحوی، نشانگر تمایل اصطلاحات به رعایت اصل تصویرگونگی کمیّت و تصویرگونگی پیچیدگی هستند. در عین حال، فرایندهای چندمعنایی، ایهام سازی، تغییرپذیری نقشی و حذف، نشان از رعایت اصل اقتصاد می دهند.
۳.

چندمعنایی ترکیبات "چشم" در زبان فارسی: رویکرد صرف ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: صرف ساختی طرح واره ی ساختی چندمعنایی ساختی ترکیب نام اندام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۱ تعداد دانلود : ۶۱۹
هدف پژوهش حاضر بررسی ساخت ترکیبات نام اندام "چشم" به عنوان یکی از نام اندام های فعال فارسی است که در چارچوب صرف ساختی بوی (2010) به تحلیل الگوهای واژه سازی ]چشم-[X و X]-چشم[ می پردازد و تنوعات معنایی، عمومی ترین طرحواره ساختی ناظر بر عملکرد این دو الگوی واژه سازی و نیز ساختار سلسله مراتبی آنها را در واژگان گویشوران فارسی مورد بررسی قرار می دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و داده ها شامل 66 واژه مرکب است که از جستجو در فرهنگ سخن،  فرهنگ زانسو، پیکره بیجن خان و جستجوگر گوگل استخراج شده اند. فرضیه تحقیق این بود که یک طرحواره ساختی عمومی و چندین زیرطرحواره فرعی، ناظر بر ساخت ترکیبات "چشم" هستند و مفهوم "ویژگی متمایزکننده هستار مرتبط با معنای چشم و X" انتزاعی ترین همبستگی صورت و معنای قابل برداشت از  این دو الگو است. نتایج نشان داد معنای اجزای ساخت و رابطه آنها، دانش دایره المعارفی، بافت و همچنین استعاره و مجاز مفهومی نقش بسزایی در تعیین معنای واژه های مرکب حاصل دارند و در پایان فرضیه پژوهش مبنی بر وجود زیرطرحواره های مستقل و ساختار سلسله مراتبی در الگوهای مذکور رد شد؛ چون واژه های مرکب حاصل، صرفاً مواردی از نمون یافتگی های عینی برگرفته از انتزاعی ترین طرحواره های ساختی ترکیب، یعنی [N-X]A [X-N]A و [N-N]N هستند و نه برگرفته از زیرطرحواره های واژه سازی متشکل از "چشم".