فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱۰٬۶۸۷ مورد.
منبع:
International Journal of Language Testing, Volume ۱۳, Issue ۱, Winter and Spring ۲۰۲۳
133 - 138
حوزههای تخصصی:
The book Practical Language Testing, authored by Glenn Fulcher (2010), is an epitome of comprehensive and detailed documentation on the relevance of the appropriate techniques, knowledge, and conceptual frameworks required to interpret and develop language assessments. It is also a systematic, helpful reference for researchers and educators that address assessment selection and design concerns, offering instructors guidance on picking the proper test for a particular educational setting and assisting in interpreting the scores generated by such tests. The book lays the groundwork for instructors to establish a thoughtful awareness of test scenarios to furnish the most efficient language assessment for their learners. The book's language is highly lucid and user-friendly to both experts and novices. The book finds an appropriate amalgamation between practical applications and theoretical underpinnings to empower practitioners in comprehending the objectives of effective assessment and its function in facilitating good learning and teaching. On account of the fact that the referenced book has the potential to make a substantial contribution and have significant implications for teachers, test designers, and other stakeholders, the current article attempts to provide a review of the book and emphasize the critical concepts in each chapter.
A Cognitive Diagnostic Assessment Study of the Reading Comprehension Section of the Preliminary English Test (PET)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cognitive diagnostic models (CDMs) have received much interest within the field of language testing over the last decade due to their great potential to provide diagnostic feedback to all stakeholders and ultimately improve language teaching and learning. A large number of studies have demonstrated the application of CDMs on advanced large-scale English proficiency exams, such as IELTS, TOEFL, MELAB, and ECPE. However, too little attention has been paid to the utility of CDMs on elementary and intermediate high-stakes English exams. The current study aims to diagnose the reading ability of test takers in the B1 Preliminary test, previously known as the Preliminary English Test (PET), using the generalized deterministic input, noisy, “and” gate (G-DINA; de la Torre, 2011) model. The G-DINA is a general and saturated model which allows attributes to combine in both compensatory and non-compensatory relationships and each item to select the best model. To achieve the purpose of the study, an initial Q-matrix based on the theory of reading comprehension and the consensus of content experts was constructed and validated. Item responses of 435 test takers to the reading comprehension section of the PET were analyzed using the “G-DINA” package in R. The results of attribute profiles suggested that lexico-grammatical knowledge is the most difficult attribute, and making an inference is the easiest one.
بررسی زمان و نمود در گویش بختیاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای توصیفی تحلیلی است که به بررسی انواع زمان افعال و همچنین انواع نمود در گویش بختیاری می پردازد. داده های این پژوهش از طریق مطالعه میدانی و ضبط 10 ساعت مصاحبه با گویشوران بختیاری بر اساس اصول واژه شناسی کاتامبا و استنهام (2007) مورد تجزیه و تحلیل توصیفی قرار گرفته اند. در گویش بختیاری برخلاف زبان فارسی شناسه ها به فعل اصلی می چسبند و فعل معین (بودن) بدون تغییر می ماند. ساختار اصیل ماضی بعید همچون دیگر ارکان گویش بختیاری از نفوذ زبان فارسی مصون نمانده و می رود که فرو ریزد و فراموش شود. ماضی بعید نیز در گویش بختیاری مثل فارسی است، فقط به جای «بود» از «بید» یا «بی» یا «وی» استفاده می شود. برای بیان زمان آینده در این گویش معمولاً همان مضارع اخباری به کار می رود. در گویش بختیاری قرار دادن تکواژ تصریفی /e/ در آغاز فعل، قبل از ستاک فعلی بیانگر نمود ناقص است. برای نشان دادن رخداد فعلی که کاملاً به پایان رسیده است می توان از گذشته ساده یا ماضی بعید استفاده کرد. در این گویش ساخت هایی به صورت گذشته کامل و دارای نمود کامل هستند. نتایج این پژوهش می تواند در دستیابی به ساخت دستوری این گویش کمک کند.
خوانش نمودی محمول های حصولی و غایتمند در حضور عبارت تداومی؛ رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله نمود یکی از مهم ترین ویژگی های ساختاری و معنایی فعل هاست. بحث عبارت تداومی و تأثیر آن بر خوانش نمودی انواع افعال نیز ازجمله مباحث مهم در بررسی نمود واژگانی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر این است که به بررسی خوانش نمودی محمول های حصولی و غایتمند، که هردو از نوع نهایت پذیرند، در حضور عبارت تداومی در زبان فارسی بپردازد تا مشخص شود که افزودن یک عبارت تداومی به جمله حاوی محمول حصولی یا غایتمند چه تأثیری بر خوانش نمودی آن خواهد داشت. نتایج این تحلیل که براساس رویکرد مک دونالد (2008) و در چارچوب برنامه کمینه گرا انجام شده است نشان داد که افزودن عبارت تداومی به محمول های حصولی تکرارشدنی و چرخه ای به خوانش «پایان زمان» منجر می شود، اما در کنار محمول های حصولی تکرارنشدنی اضمحلالی خوانش نهایت ناپذیر تک رویدادی به دست می دهد. بررسی تأثیر حضور عبارت تداومی بر خوانش نمودی محمول های غایتمند نیز نشان داد که خوانش نمودیِ این محمول ها هم مانند محمول های حصولی در حضور عبارت تداومی نه تنها به نوع مفعول (از لحاظ کمیت دار بودن یا نبودن) بستگی دارد، بلکه به ماهیت خود رویداد نیز بستگی دارد که آیا تکرارپذیر است یا تکرارناپذیر.
بحثی در صحت و سقم انتساب منظومۀ خسرونامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
منظومه عاشقانه خسرونامه یا گل و هرمز یکی از مثنوی های معروف منتسب به عطار است که برخلاف دیگر مثنوی های جعلی منسوب به وی، به خاطر نظم و انسجام شعری و اشتمال بر پاره ای ویژگی های زبانی و تبحر سراینده، عده ای را بر آن داشته است تا این منظومه را از آنِ عطار بدانند و آن را در ردیف چهار منظومه اصلی و مسلّم وی، یعنی منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه بنشانند. درمقابل، عده ای دیگر نیز با بیان ادلّه ای این انتساب را رد کرده اند. این مقاله به مطالعه سبک شناختی خسرونامه ازحیث ساختار، زبان و محتوا می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتساب این منظومه به عطار نادرست است؛ زیرا بین خسرونامه و آثار مسلّم عطار، هم ازحیث شکل و ساختار، هم ازنظر کاربردهای زبانی در دو سطح واژگانی و نحوی و هم ازجنبه محتوا و درونمایه، اختلاف و تفاوت های عمده ای وجود دارد. از طرف دیگر با مطالعه نسخه شناختی و برون متنی این منظومه و کشف برخی حقایق تاریخی، رد انتساب آن به عطار تقویت می شود.
Non-Native EFL Teacher Educators’ Recruitment and Professional Development: Policies and Strategies of Language Institutes' Managers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Recruiting efficient EFL teacher educators (TEs) is crucial for language institutes as it can directly affect the quality of language instruction and, consequently the success of language institutes. Nevertheless, language institute policies for employing TEs and strategies for their professional development have not been well-documented. To this end, semi-structured interviews were conducted in this qualitative study to investigate 30 language institute managers’ recruitment policies and professional development strategies for employing non-native English TEs in the Iranian EFL context. The participants’ answers to interview questions were transcribed and analyzed based on the three levels of the open, axial, and selective coding process. The results revealed that job experience, academic/educational competencies, and digital literacy are the most important features implicating the recruitment of TEs. As for professional development strategies for TEs, the main ones included holding regular meetings for TEs, asking TEs to take part in professionally relevant seminars, workshops, and webinars, and encouraging them to make peer observations of teacher education courses. These findings have implications for language TEs' recruitment and their professional development.
تصریف فعل در کُردی سنندجی در چارچوب ساخت واژۀ ساختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصریف یکی از مهم ترین و درعینِ حال پرچالش ترین فرایندهای حوزه ساخت واژه به شمار می رود که همواره از دیدگاه های مختلف بررسی شده است. رویکرد ساخت واژه ساختی یکی از رویکردهای متأخر در حوزه ساخت واژه است که با نگاهی ساخت بنیاد به ساخت واژه زبان در تلاش است تا ارتباطی نظام مند بین صورت و معنا برقرار کند. این رویکرد دراین زمینه ابزاری را معرّفی می کند که به وسیله آن می توان فرایندهای گوناگون ساخت واژی ازجمله تصریف را فارغ از ساخت واژی یا نحوی بودن آن ها تحلیل کرد. در پژوهش پیشِ رو، صورت های تصریفی فعل در گویش سنندجی از زبان کردی در چارچوب ساخت واژه ساختی توصیف می شود. داده های این پژوهش، برگرفته از پیکره ای 1000 جمله ای، شامل 100 فعل ساده زبان کردی است که نگارنده آن را گردآوری کرده است. آنچه در این نوشتار به آن پرداخته می شود تحلیل ساخت های تصریفی فعل ساده در زبان کردی سنندجی با استفاده از طرح واره های ساختی است. یافته های این پژوهش نشان می دهد در مواردی که نتوان به پایه مشترکی بین دو سازه تصریفی قائل شد، طرح واره های مرتبه دوم به خوبی از عهده برقراری ارتباط بین آن ها برمی آیند.
تأثیر زبان فارسی بر کیفیت واکه های لری خرم آبادی با رویکرد آواشناسی قضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
311 - 340
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در چارچوب آواشناسی قضایی و با هدف بررسی تأثیر زبان فارسی معیار بر کیفیت واکه های لری خرم آبادی صورت گرفته است. این بررسی به دنبال پاسخگویی به این پرسش بود که آیا زبان فارسی معیار بر ویژگی های صوت شناختی واکه های لری خرم آبادی تأثیر می گذارد. به این منظور، صدای 20 گویشور لری خرم آبادی (10 مرد و 10 زن) ضبط شد که گروه اول در خرم آباد و گروه دوم در تهران سکونت داشتند. 54 جمله شامل واژه های منتخب توسط شرکت کنندگان خوانده شدند. در نهایت، 3240 نمونه آوایی شامل واکه های /e, i, ɪ, ʏ, y, o, u, ə, ø, ɑ, a/ حاصل شد. در گام بعدی، نمونه های آوایی از منظر صوت شناختی و آماری تحلیل شدند. در تحلیل صوت شناختی، پارامترهای بسامد پایه و بسامد سازه های اول تا پنجم بررسی شدند. تحلیل داده ها نشان داد که بسامد پایه، بسامد سازه پنجم، بسامد سازه سوم و بعد از آنها با اختلاف زیاد، بسامد سازه دوم به ترتیب بیشترین نقش را در ایجاد تمایز میان واکه های لری تولیدشده توسط گویشوران مرد ساکن تهران و خرم آباد دارند. در گروه زنان نیز، تنها بسامد پایه و بعد از آن با اختلاف زیاد، بسامد سازه پنجم از این قابلیت برخوردارند. در نتیجه، بسامد پایه و بسامد سازه های بالا از قابلیت بیشتری برای ایجاد تمایز بین گوینده برخوردار هستند.
The Effect of Watching English Cartoons on Adolescent Iranian EFL Learners’ Emotion Regulation and Self-Efficacy(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
English cartoons have become increasingly popular as a resource for language learners worldwide. While the literature has primarily focused on their impact on English language skills and sub-skills in EFL education, less attention has been given to their influence on cognitive and affective aspects such as emotion regulation and self-efficacy. This study employed a mixed-methods approach with a pre-test/post-test quasi-experimental design to explore the impact of watching English cartoons on the emotion regulation and self-efficacy of adolescent Iranian EFL learners. 120 Iranian learners, aged 12 to 18, were recruited from English institutes in Tehran and randomly assigned to either the experimental or control group. The experimental group watched two 30-minute episodes of selected American-produced animated cartoons per week for eight weeks, totaling 16 episodes, while the control group did not. The MANCOVA analysis revealed significant differences in self-efficacy and emotion regulation between the experimental and control groups, indicating that exposure to English cartoons positively influences learners' emotional responses and self-efficacy. Thematic analysis of the interview data highlighted positive evaluations of the experience, identifying five themes: enhancement of language skills, positive emotions leading to increased motivation, the prominence of comedy, contribution to sustained learning, and varying effects on self-efficacy. These findings hold valuable theoretical and practical implications for the field.
ساخت و اعتبارسنجی یک چهارچوب نظام مند مبتنی بر ژانر برای ارزیابی متون تفسیری زبان آموزان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
399 - 422
حوزههای تخصصی:
، هدف از این مطالعه ساخت و اعتبارسنجی چارچوبی برای ارزیابی متون تفسیری نوشته شده توسط زبان آموزان مقطع پیشرفته هست. روش تحقیق به صورت کیفی - کمّی بود. بخش کیفی از طریق مصاحبه با 15 نفر از اساتید دانشگاهی در شهر تبریز به روش گلوله برفی در سال 1400-1401 تا رسیدن به اشباع نظری صورت پذیرفت. بخش کمّی با 50 نفر از مدرسان در شعب آموزشگاه کانون زبان ایران در تبریز با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند از بین 183 مدرس انجام شد. ابزار تحقیق در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. ابزار بخش کمّی پرسش نامه محقق ساخته مبتنی بر چارچوب مستخرج از مضامین شناسایی شده توسط اساتید در بخش مصاحبه بود. جهت روایی سنجی مضامین مصاحبه، دو مرحله متوالی از نظرسنجی با اساتید دانشگاهی استفاده شد. یافته های بخش کیفی نشان داد که بر اساس روش تحلیل مضمون حاصل از مصاحبه با اساتید از مجموع 76 کد اولیه و 39 کد طبقه بندی شده، 8 مضمون فرعی و در نهایت سه مضمون اصلی شامل: 1. بافت فرهنگ، 2. بافت موقعیت و 3. ویژگی های واژگانی - دستوری شناسایی شد. براین اساس، بافت فرهنگ در قالب دو مضمون فرعی قالب بندی معنایی و قالب بندی محتوایی؛ بافت موقعیت در قالب سه مضمون فرعی موضوع سخن، عاملان سخن، و شیوه بیان و ویژگی های واژگانی - دستوری در قالب سه مضمون فرعی اندیشگانی، بینافردی و متنی تدوین شد. یافته ها در بخش کمّی نیز نشان داد که بر اساس تحلیل عاملی انجام شده، چارچوب ارائه شده بخش کیفی مشتمل بر مضامین اصلی و فرعی مورد تأیید واقع و ابزار ساخته شده اعتبارسنجی شد.
تعیین درجه رسایی واج های زبان فارسی براساس یک مطالعه آکوستیکی و مقایسه آن با مدل پارکر (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسایی و جنبه های مختلف آن علاوه بر تأثیر بر ساختار هجا در مواردی می تواند به عنوان محرکِ وقوع برای برخی فرایندهای واجی و واژ- واجی زبان ایفای نقش کند. مبنای تحلیل رسایی بنیاد این فرایندها در این است که ابتدا درجه رساییِ واج های زبان به صورت سلسله مراتبی مشخص شود. برای این منظور، ابتدا با توجه به بنیان های نظری ارائه شده پیرامون رسایی، جدول سلسله مراتب رسایی واج های زبان فارسی به صورت یک فرضیه مطرح شد. سپس براساس روش تحقیق پارکر(2008) همه 23 همخوان زبان فارسی در جایگاه آغازه و در جایگاه پایانه هجای CVC در بافت های یکسان به کار رفت. 6 واکه زبان فارسی نیز در بین دو همخوان مشترک قرار گرفت. همه داده ها، در قالب جملات حامل توسط 10 گویشور تک زبانه فارسی زبان سه بار خوانده و ضبط شد و توسط نرم افزار پرت تقطیع و اندازه گیری شد. تمامی واج های هدف از نظر چهار پارامتر شدت، دیرش، بسامد پایه و سازه اول (با توجه به طبقات آوایی مختلف) اندازه گیری شدند. تحلیل آماری داده های زبان فارسی و مقایسه آن با نتایج پارکر(2008) نشان داد که رسایی واج های زبان فارسی با مدل وی منطبق است. بدین معنی که شدت مهمترین همبسته فیزیکی رسایی است و براساس آن مدل سلسله مراتب رسایی زبان فارسی ارائه شد. به دلیل محدودیت فضا در این مقاله صرفاً نتایج آماری مربوط به متغیر شدت ارائه می شود.
مقایسه واژه های آموزشی مجموعه های شیراز و پرفا با تمرکز بر بسامد واژگانی: پژوهشی پیکره بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۸
180 - 153
حوزههای تخصصی:
امروزه تلاش های پرثمری را در حوزه آموزش زبان فارسی شاهدیم؛ باوجوداین، به علت فقدان مطالعات وافی و کافی و نیز پژوهش های بنیادین در این زمینه، هنوز کاستی هایی به چشم می خورد. واژه گزینی و آموزش علمی واژه یکی از همین حوزه هاست که با ابهاماتی، چون اصول گزینش واژه های آموزشی زبان فارسی، سطح بندی واژه ها و نحوه آموزش آنها مواجه است. در آموزش واژه های زبان دوم/ خارجی، بسامد واژگانی و کاربردی بودن واژه ها دو اصل مهم تلقی می شوند. پژوهش حاضر با هدف بررسی واژه گزینی دو مجموعه آموزشی شیراز و پرفا و مقایسه بسامد واژه های آموزشی آنها انجام گرفته و از این رو، بسامد واژگانی این دو مجموعه با یکدیگر مقایسه شده است. واژه های هر مجموعه به روش کتابخانه ای از واژه نامه انتهای کتاب ها جمع آوری شده است. سپس، میزان بسامد واژه های این دو مجموعه با فهرست واژه های چند پژوهش دیگر مقایسه شد. تحلیل داده ها در این پژوهش با استفاده از نرم افزار مایکروسافت اکسل و روش های جدول محوری و فرمول نویسی انجام شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که در مجموع، 864 واژه، یعنی بیش از 30 درصد از واژه های این دو مجموعه مشترک هستند. همچنین، 15/47 درصد از واژه های مجموعه شیراز و 75/38 درصد از واژه های مجموعه پرفا حداقل در یک فهرست آمده اند. در نهایت، می توان چنین برداشت کرد که مجموعه شیراز با اشتراک حدود 50 درصد از واژگان آموزشی خود با حداقل یکی از فهرست های بسامدی انتخابی، وضعیت بهتری از جهت بسامد واژگانی نسبت به مجموعه پرفا دارد.
نگاهی به ریشه های آیین کهن «نری گله» در ندوشن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رها کردن بزهای نر را در گله به منظور جفت گیری «نری گله» می گویند. از گذشته، در ندوشن (شهری در شهرستان میبد، غرب استان یزد)، این کار برای گله ها در روز بیست و پنجم مهرماه و با انجام مراسمی خاص شبیه یک جشن صورت می گرفته است. منظور از انجام پژوهش، پیدا کردن ریشه های کهن این آیین است. شیوه پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش از مطالعات کتابخانه ای گردآوری شده است. کاربرد میوه انار (نماد باروری در فرهنگ های مختلف) در مراسم نری گله، نشان از اهمیت نتایج این مراسم برای برگزارکنندگانش دارد. روز انجام نری گله در بازه زمانی مناسب از لحاظ طبیعی و زیستی قرار دارد. همچنین روزی است (روز اورمزد از ماه آبان در گاهشمار زردشتی) که از نظر زردشتیان آغاز آفرینش چهارپایان سودمند از جمله گوسفند است. نری گله با گهنبار ایاسرم همزمان است که زمان بازگشت گله و جفت گیری گوسفندان معنی می شود. نری گله را می توان با گشن گیری (گشن گذاری) در ادبیات مکتوب زردشتی همسان دانست. از نظر ارداویراف نامه یکی از وظایف شبانان، گشن گیری به قاعده گوسفندان بوده است. شیوه اجرا و زمان برگزاری مراسم نری گله در ندوشن نشان می دهد که مراسم نری گله، آیین بسیار کهنی است.
ریشه شناسی چند واژه در گویش بوشهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گویش بوشهری یکی از گویش های ایرانی نو و از گروه گویش های جنوب غربی ایران است و به همراه گویش های بردستانی، تنگستانی، دشتستانی و دشتی گروه گویش های بوشهری را تشکیل می دهد. این گویش همانندی های بسیاری با گویش های رایج در استان فارس و گویش های لری رایج در بویراحمد و ممسنی دارد. هدف این مقاله، بررسی ریشه شناسی چند واژه از واژه های رو به فراموشی گویش بوشهری است. بسیاری از واژه های اصیل این گویش جای خود را به لغات زبان فارسی داده اند و احتمالاً به بوته فراموشی سپرده شده اند. روش تحقیق به کار رفته در این پژوهش، تلفیقی است از روش های میدانی و توصیفی و تحلیلی که با بهره مندی از امکاناتی چون ضبط صوت، پرسشنامه، انجام مصاحبه و منابع معتبر و دست اول در زمینه زبان های ایرانی صورت گرفته است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که گویش بوشهری با دیگر زبان ها و گویش های ایرانی نو در دوره های تاریخی باستان میانه و نو پیوستگی دارد و واژه های این گویش، از نظر تاریخی دچار دگرگونی های آوایی، واجی و معنایی شده اند. تعدادی از این واژه ها برابر فارسی میانه ندارند و مستقیماً از دوره باستان به گویش وارد شده اند که بیانگر محافظه کاربودن این گویش است. برخی از این واژه ها از نظر ساخت واژه و معنایی نیز دگرگون شده اند.
نقش رنگ واژه ها در ساخت جاینام های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نام های جغرافیایی از بخش های قدیمی هر زبان هستند. جای نام شناسی علم بررسی نام مکان های جغرافیایی است و هدفش بررسی نام های جغرافیایی به قصد دست یابی به ریشه، معنا و ساختار آن ها است. در نام های جغرافیایی ایران رنگ واژه هایی هم چون سفید (آق)، سرخ، سبز، کبود، زرد (زرین)، سیاه (قره) و مانند آن پربسامد هستند. چگونه ممکن است درخت سیاه باشد و چشمه زرد و خاک سفید؟ پرسش این تحقیق آن است که رنگ واژه ها در ساخت جای نام های ایران چه نقشی دارند؟ پیکره نام هایی که در این تحقیق بررسی شده اند، اغلب از در گاه ملی آمار ایران و در مواردی اندک از منابع دیگر به دست آمده اند. نتیجه بررسی نشان می دهد که یکی از ویژگی های پرتکرار در ساخت جای نام ها استفاده از رنگ واژه ها است. رنگ خاک، یا بستر زمین، رنگ گیاهان و گل ها و نیز جلوه های مختلف آن ها از دور (همانند رنگ تیره یا سبز دریا از دور) رنگ فلزات و کانی ها و مواردی از این قبیل باعث شده که مردم هر جامعه ای برای بار اول از ویژگی ظاهری هر مکان برای اشاره به آن استفاده کنند. روش به کار رفته در این تحقیق قیاسی است؛ به این صورت که جای نام استان های مختلف با زبان ها و گویش های مختلف، باهم مقایسه می شوند.
انواع مختلف ساخت چپ نشانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر ویژگی های انواع ساخت چپ نشانی در زبان فارسی معرّفی و بررسی می شود. در ساخت چپ نشانی، سازه ای از جمله به جای قرارگرفتن در جایگاه اصلی خود، در آغاز بند واقع می شود و جای آن را عنصری جایگزین اشغال می کند. این مطالعه که برمبنای معیارهای معرّفی شده توسط چینکوئه (1990) و وستبری (2016) برای تشخیص و تعیین انواع ساخت چپ نشانی صورت می پذیرد، نشان می دهد که زبان فارسی دارای دو نوع ساخت چپ نشانی منفصل و واژه بستی است. برای اثبات وجود این دو نوع چپ نشانی در زبان فارسی، در این پژوهش، تفاوت ساختاری چپ نشانی منفصل و واژه بستی از دو جنبه میزان ارتباط نحوی عنصر چپ نشان و بند مربوطه و محدودیت های توزیعی حاکم بر این ساخت ها مطالعه می شود. این بررسی نشان می دهد که در ساخت چپ نشانی منفصل نسبت به ساخت چپ نشانی واژه بستی در زبان فارسی، بین سازه آغازین و ادامه بند ارتباط نحوی کمتری برقرار است؛ درمقابل، بر ساخت چپ نشانی منفصل در مقایسه با ساخت چپ نشانی واژه بستی محدودیت های توزیعی بیشتری حاکم است.
تضعیف همخوان /k/ در تاریخ زبان فارسی از دیدگاه واج شناسی آزمایشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
37 - 82
حوزههای تخصصی:
همخوان/k/ در ساخت مضارع برخی فعل های فارسی باستان و بعضی صورت های غیرِفعلی آن، در بافت /V_[a, e]/ به آواهای[ʧ] و [z] تبدیل شده است و در ساخت ماضی همان افعال در بافت /V_[t]/، به آوای [x] تغییر کرده است. مقاله حاضر به بررسی پایه های صوت شناختی این تضعیف درزمانی در قالب واج شناسی آزمایشگاهی می پردازد. به منظور بازسازی بافت آوایی این تغییرات تاریخی، صورت هایی از فارسی امروز که دارای بافت های فوق هستند، توسط دو گویشور مرد فارسی معیار دو بار تکرار شدند. تحلیل صوت شناختی نمونه ها که به وسیله نرم افزار پرت نسخه ۵۳۶۳ ضبط شدند و نتایج آزمون تی نمونه های مستقل نشان دادند که پیشین بودن و تکیه بر بودن واکه های [á, é] دلیل پیشین شدگی [k] و دمیدگی و قرارگیری آن در بافت میان واکه ای، انگیز ه انسایشی / سایشی شدگی آن است. در این بافت، ویژگی های صوت شناختی انسدادی پیشین [c] و انسایشی [ʧ] به یکدیگر و در مواردی، به سایشی [ʃ] و حتی [s] شبیه اند. [c] در بافت /V_t/ نیز، ویژگی های آوایی سایشی را نشان می دهد و در برخی پارامترها، به [x] نزدیک است. بنابراین، [c] در این بافت ها، مستعد تبدیل و تعبیر به آواهای انسایشی/ سایشی است.
تحلیل انتقادی و بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان بیژن و منیژه: الگوی جامعه شناختی معنایی ون لیوون (2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
113 - 152
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع رویکردهای تحلیلی متون، رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی ون لیوون است. این رویکرد دارای دو مؤلفه اصلی حذف و اظهار است که هرکدام دارای زیرمؤلفه های مختلفی هستند. هدف از پژوهش حاضر بررسی و تحلیل چگونگی تحقق مؤلفه های حذف، شامل پنهان سازی وکمرنگ سازی و برخی از مؤلفه های اظهار، شامل تشخص زدایی، طبقه بندی، تشخص بخشی، منفعل سازی، جنس ارجاعی و زیرمؤلفه های مربوط به هریک از آنها در بازنمایی کارگزاران اجتماعی در داستان «بیژن و منیژه» از شاهنامه فردوسی است. در این راستا، انواع جملات این اثر تعیین و شمارش شده اند. سپس، بسامد کاربرد، درصد و سطح معناداری هر یک از مؤلفه ها و زیرمؤلفه های مربوط به آنها از طریق تحلیل آماری و آزمون خی دو سنجش شده است. نتایج پژوهش نشان می دهند که شاعر از تمام مؤلفه ها ی گفتمانی حذف و اظهار موردنظر در این داستان استفاده کرده است. به علاوه، بر اساس نتایج آزمون خی دو، بین بسامد کاربرد مؤلفه های اصلی بررسی شده در قیاس با یکدیگر و نیز، بین زیرمؤلفه های مربوط به هر مؤلفه اصلی رابطه ا ی معنادار وجود دارد. تحلیل نتایج مؤلفه های حذف نشان می دهد که شاعر تمایلی به بازنمایی کارگزاران اجتماعی به صورت پنهان ندارد. همچنین، نتایج مؤلفه های موردبررسی اظهار نشان می دهند که شاعر با به کارگیری زیرمؤلفه ارزش دهی مثبت و منفعل سازی تأثیرپذیر مستقیم سعی دارد کارگزاران اجتماعی را اثرگذار و دارای ارزش مثبت بازنمایی کند. به علاوه، در بسیاری از جملات کارگزاران اجتماعی از طریق ارجاع به گفته ها، ویژگی های ظاهری و یا به کارگیری استعاره ها و تشبیهات بازنمایی می شوند.
Authorial and Gender Identity in Published Research Articles and Students’ Academic Writing in Applied Linguistics(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Applied Language Studies,Vol ۱۵, No. ۱, ۲۰۲۳
117 - 140
حوزههای تخصصی:
This study explores how professional and student writers manifest their authorial identities and project their gender voices in their academic texts. To this end, 38 male-authored and 38 female-authored articles published in seven leading international journals were selected. Moreover, 38 articles written by male students and 38 articles authored by female students were collected from two universities in Iran. Taking an academic writing course, these students handed in their papers as term projects. These academic writings were analyzed based on Hyland’s metadiscourse framework comprising two major resources: interactional and interactive metadiscourse resources. The findings indicated the male authors mainly attended to discourse organization using more interactive resources while the female authors mostly solicited solidarity by employing more interactional resources. The professional authors engaged in a more critical stance using self-mentions and attitude markers and the students focused on discourse organization. Attitude markers and self-mentions, as markers of stance-taking, were absent in the students’ writing. The professional authors made use of their gender identity to promote their authorial identity instead of suppressing it. These results suggest that EAP programs should inform students how to employ both metadiscourse resources and their gender-based discourse choices to express their authorial identity more effectively.
The Contribution of Working Memory and Language Proficiency to Lexical Gain: Insights from the Involvement Load Hypothesis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study investigated the interplay of working memory capacity and language proficiency in the context of vocabulary acquisition through word-focused tasks. The involvement load hypothesis served as a theoretical framework, positing that the degree of cognitive engagement influences lexical learning outcomes. A total of 100 EFL learners participated in this study. They were divided into distinct groups based on varying levels of working memory capacity, language proficiency, and aspects of working memory (phonological short-term memory and executive working memory). The participants engaged in receptive and productive vocabulary tasks under different experimental conditions, including reading-only, reading plus blank-fill, and reading-plus production. The results revealed intricate relationships between working memory capacity, language proficiency, and vocabulary acquisition. While the efficacy of the hypothesis varied across conditions, its predictions were influenced by the nuances of individual cognitive capabilities and language competence. Learners with higher proficiency levels acquired more lexical items, both receptively and productively. Although the difference with the phonological short-term memory was not significant, executive working memory was more facilitative of lexical gain. Additionally, the role of input modality in shaping vocabulary learning outcomes was highlighted. That is, reading plus production and blank-fill tasks resulted in more lexical gain than reading-only tasks. The study contributes to the theoretical understanding of vocabulary acquisition by underscoring the complex interplay of cognitive processes and language factors. These insights hold implications for foreign language pedagogy, guiding educators in crafting more effective interventions for enhancing both receptive and productive lexical knowledge.