مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
نمود واژگانی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استناد به آرای وندلر (1957، 1967) و کرافت (2010)، ماهیت نمود واژگانی فعل و رابطه آن را با تکواژ ستاک ساز غیرمعلوم -rā/rē در کردی سورانی مورد مطالعه قرار می دهد. در این مقاله، که پژوهشی توصیفی-تحلیلی است، نشان داده می شود برخی از افعال با وجود ویژگی مشترک نمودی، رفتارهای متفاوتی نسبت به تکواژ -rē/rā از خود نشان می دهند؛ زیرا ساخت صوری فعل از جمله ساده و مرکب بودن آن بر پیوستن این تکواژ به فعل تاثیر می گذارد. این امر نشان می دهد که صرفاً نمود فعل ، توانایی تبیین حضور و یا عدم حضور تکواژ مذکور را در سطح نحو ندارد، بلکه صورت فعل نیز نقش مهمی را در این امر ایفا می کند. علاوه بر این، در این مقاله نشان داده می شود در بیشتر موارد آزمون های «در x زمان» و «به مدت x زمان» نمی توانند وجه ممیزه معیاری برای تمایز گذاشتن رخدادهای «کرانمند» و «ناکرانمند» باشند. این امر سبب می شود که این آزمون ها نتوانند نقش محوری در تمایز گذاشتن رخدادها براساس نمود واژگانی در کردی سورانی ایفا کنند. افزون براین، مقاله حاضر گویای این مطلب است که هیچ رابطه مستقیمی بین ساخت غیر معلوم و کرانمندی وجود ندارد، زیرا تکواژ rā/rē- هم در رخدادهای کرانمند و هم ناکرانمند قابلیت پیوستن به فعل را دارد.
مقاله به زبان فرانسه: بیان نمودلجظه ای- تداومی در دو زبان فرانسه و فارسی (Expression de la télicité en français et en persan*(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به طور کلی گزاره و به خصوص فعل حامل اطلاعات بسیاری هستند. این دو مقوله می توانند بیانگر زمان (گذشته، حال و آینده)، وجه و تجلی فرآیند در زمان باشند که به آن نمود گفته می شود. نمود در حالت کلی به خصوص نمود لحظه ای- تداومی در زبان فارسی همواره نادیده گرفته شده است. از این رو، مقاله حاضر به بررسی تطبیقی نمود لحظه ای- تداومی در دو زبان فرانسه و فارسی می پردازد. افعالی که ذاتاً دارای یک نقطه پایانی هستند و رسیدن به آن نقطه و انجام کامل عمل مورد نظر به بروز وضعیت پایداری منجر می گردد که قابل رویت است، مبین این نمود هستند.به نظر می رسد که در زبان فرانسه، گروه فعلی و نیز گروه اسمی می توانند نشانگر این نمود باشند. اما در زبان فارسی، این نمود از طریق عناصری مانند افعال مرکب، صفت مفعولی، شکل مجهول فعل و نیز فعل ربطی+ صفت مفعولی بیان می شود.
با وجود واژگانی بودن این نمود، بافت جمله که این عنصر فعلی یا اسمی در آن به کار می رود، مهمترین فاکتور در تعیین این نمود است
نمود واژگانی و نقش آن در وجهیت در نامه53 نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال نهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۳
121 - 150
حوزههای تخصصی:
از جمله عناصر وجهی، «نمود واژگانی» است که به عنوان مشخصه معنایی در فعل موجود است و روند و چگونگی انجام فعل را نشان می دهد. مهم ترین مفاهیمی که در نمود واژگانی مد نظر قرار می گیرند، ایستایی، پویایی، قوت، ضعف، تکرار، استمرار، امتداد، لحظه ، و سرعت است. این مقاله بر آن است که نمود واژگانی را ابزاری برای درک وجهیت و حالتمندی امام علی (ع) قرار دهد. به همین منظور با اشاره به دسته بندی نمود واژگانی، متن نامه 53 نهج البلاغه مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته، آن گاه به تبیین ارتباط میان این عنصر وجهی با ایدئولوژی و نگرش امام(ع) پرداخته شده است. با توجه به این نکته که بیشتر مباحث این نامه مبتنی بر مسائل تربیتی است، افعال وضعیتی نسبت به افعال رخدادی و عملیاتی بیشتر مشاهده شدند. افعال رخدادی و دستاوردی موجود در نامه نیز بر تأکید امام(ع) به تحرک و سرعت در انجام امور ظاهری و بیرونی اشاره می کنند. بنابراین از میان مفاهیم واژگانی ایستایی، پویایی و تداوم بیشتر مشاهده شدند.
نمود واژگانی درگویش لکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های معنا شناختی که در کنار سایر مقوله های دستوری متبلور شده در فعل (از قبیل وجه و زمان دستوری) دارای اهمیت بسزایی است، نمود فعل است. مقوله نمود را می توان نحوه نگریستن به فعل از لحاظ آغاز شدن، چگونگی تحقق، تداوم و یا پایان یافتن رویداد فعل دانست، در حالی که نمود دستوری معمولاً با عناصر تصریفی و غیرتصریفی در جمله بیان می شود، افعال حاوی نمود واژگانی بدون اخذ نشانه دستوری خاصی و با توجه به معنا و ویژگی های ذاتی فعل، چارچوب زمانی خاصی را به لحاظ شروع، چگونگی تحقق، ادامه و پایان رویداد نشان می دهند. این پژوهش با رویکردی توصیفی تحلیلی و با درنظر گرفتن ر ویکردهای نمودی و مدل های موجود در خصوص نمود، به بررسی و طبقه بندی انواع نمود واژگانی فعل در گویش لکی می پردازد و نشان می دهد که در چارچوب مدل کرافت ( 2012 ) گویش لکی دارای چهار گروه اصلی نمود واژگانی شامل ایستا، فعالیتی، غایتمند و حصولی و ده زیر گروه نمود واژگانی شامل ایستای گذرا، ایستای پایدار اکتسابی، ایستای پایدار ذاتی، فعالیتی مستقیم (جهت دار)، فعالیتی غیر مستقیم (چرخه ای)، غایتمند مستقیم (جهت دار)، غایتمند غیر مستقیم، حصولی بازگشتنی، حصولی غیربازگشتنی و حصولی دوره ای (چرخه ای) است.
بر هم کنش فعل های لحظه ای و انواع نمود دستوری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان پژوهی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۰
199 - 225
حوزههای تخصصی:
افعال لحظه ای، جزء افعالِ تغییرِ حالت و رویدادهایی هستند که تداومِ آن ها چنان کوتاه است که تقریباً نادیده گرفته می شود. این افعال، نمود پایانی دارند و معمولاً با قیدهایی مانند «با جدیت» و «با انرژی» به کار نمی روند. هدف این پژوهش، بررسی تعامل افعال لحظه ای با انواع نمود دستوری در زبان فارسی است که در چارچوب دستور نقش و ارجاع و به شیوه توصیفی-تحلیلی انجام می گیرد. افعال لحظه ای در این پژوهش در دو زیرگروه افعال لحظه ای نقطه اوجی و افعال لحظه ای رویدادی بررسی می شوند. افعال لحظه ای نقطه اوجی برای تحقق معمولاً به مقدمه ای نیاز دارند که در طول زمانی کوتاه یا بلند انجام می گیرد، ولی افعال رویدادی معمولاً به چنین مقدمه ای نیاز ندارند. داده های پژوهش از وب گاه های اینترنت و گفتگوهای روزانه انتخاب شده اند. بررسی افعال لحظه ای در تعامل با نمودهای دستوری نمایانگر آن است که هر دو زیرگروه افعال لحظه ای، قابلیت کاربرد با نمود تام را دارا هستند. هر چند، با توجه به مشخصه غیر پویا بودنِ افعال لحظه ای، در اغلب موارد این افعال، فاقد صورت استمراری به شمار می آیند. بررسی داده ها نشان می دهد که افعال لحظه ای نقطه اوجی و رویدادی با رفتارهای متفاوت، می توانند با خوانش هایی ازجمله قریب الوقوع بودن، حرکت آهسته، تکرار عمل، فرافکنی اشاری و خوانش گزارشی در ساخت نمود ناقص نمایان شوند. در نمود کامل نیز می توانند کارکردهای تجربی، خبر داغ، کارکرد جهانی و گواه نمایی داشته باشند. این افعال در نمودهای تام، ناقص و کامل می توانند به مفهوم آینده نگر به کار روند که در این صورت، بافت کاربردی و وجود گروه قیدی دالِ بر آینده، نقش تعیین کننده ای خواهد داشت.
فعل «bu:n»، «بودن»، در کردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نمود ایستا در محمول های حاصل از ترکیب صفت و فعل ربطی «bu:n» در کردی سورانی، گونه اردلان، با استناد به تقسیم بندی دوبخشی اسمیت، موضوع این پژوهش است که داده های آن از گفتار روزمره گویشوران کردزبان جمع آوری شده است. نتایج حاصل از واکاوی داده ها نشان می دهد محمول های مذکور همواره ایستا نیستند و گاه دچار نمودگردانی می شوند که متأثر از دو عامل است. عامل اول در نمودگردانی این افعال، فعل ربطی «bu:n» است. بررسی داده ها نشان می دهد کردی سورانی دو فعل ربطی به معنای «بودن» و «شدن» دارد که مصدر آنها به صورت هم آوا-هم نویسه «bu:n» است. چنانچه محمول حاصل ترکیب صفت و فعل ربطی «bu:n» در معنای «شدن» باشد، نمود واژگانی غیرایستا است. از سوی دیگر، تمامی محمول های حاصل از ترکیب صفت و فعل ربطی «bu:n» به معنای «بودن» نیز ایستا نیستند. عامل دوم، ماهیت صفتی است که در ساختمان محمول به کار رفته است. با استناد به تقسیم بندی صفتی اشمیت و باخ دریافتیمچنانچه صفت در این محمول ها به دسته صفت های طبقه بندی تعلق داشته باشد، محمول همواره ایستا و پایدار خواهد بود، اما صفت های متعلق به دسته صفت های توصیفی محمول هایی غیرایستا و ناپایدار می سازند.
نمود واژگانی در افعال مرکب مشتق از اسم در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی نمود واژگانی در افعال مرکب زبان فارسی یکی از موضوعات بحث برانگیز در سال های اخیر بوده است. در مطالعات این حوزه دو دیدگاه عمده به چشم می خورد: در برخی از آثار، «عنصر پیش فعل»، اعم از اسم، صفت، و گروه حرف اضافه ای عامل تعیین کننده ی کرانمندی فعل مرکب قلمداد شده، و در برخی دیگر، از نقش «فعل سبک» سخن به میان آمده است. هدف از پژوهش حاضر که به تحلیل «ویژگی های نمودی افعال مرکب مشتق از اسم» در زبان فارسی اختصاص دارد، بررسی نقش هر یک از اجزای فعل مرکب در ظهور و بروز ویژگی های نمودی آن است. در رسیدن به اهداف پژوهش، با استفاده از رویکرد «نحو مرحله ی نخست»، مقوله ی اسم بر حسب ساخت رویدادی که در خود واژگانی کرده، در قالب دو طبقه ی فرایندی و غایتمند طبقه بندی شده است. شواهد پژوهش نمایانگر آن است که کرانمندی در افعال مرکب مشتق از اسم رویدادی در زبان فارسی، اساساً تابعی از ساخت رویدادی عنصر پیش فعل آنهاست. از این رو، افعال مشتق از اسم فرایندی، ناکرانمندند، چرا که اسم فرایندی بر رویدادی دلالت دارد که فاقد نقطه ی پایانی است. در مقابل، افعال مرکب مشتق از اسم غایتمند، به اعتبار آن که اسم مذکور بر رویدادی دلالت دارد که مستلزم وجود یک نقطه ی پایانی است، از خوانشی کرانمند برخوردار خواهد بود. نتایج این پژوهش، از یکسو، نشان دهنده ی خنثی بودن فعل سبک در تعیین کرانمندی فعل مرکب است، و از سویی دیگر، برخلاف دیدگاهی است که در آن تمامی افعال مرکب مشتق از اسم رویدادی کرانمند انگاشته شده است.
جایگاه و ویژگی های عناصر نحوی مؤثّر بر دامنۀ خوانش نمودی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمود واژگانی مشخّصه ای معنایی است که نشان می دهد رویداد بیان شده به وسیله فعل، چگونه در طول زمان به پیش می رود و دو ویژگی مستقل؛ انطباق مفعول با رویداد و مشخّصه رویداد را دارد. براثر تعامل این ویژگی ها، فضایی نحوی در گروه فعلی تشکیل می شود که آن را دامنه خوانش نمودی می نامند. در پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد مک دونالد (2006 و 2008)، چگونگی اشتقاق نحوی محمول های حصولی و غایت مند و تشکیل دامنه خوانش نمودی در آن ها بررسی شده است. براساس نتایج پژوهش، در فرایند تشکیل دامنه خوانش نمودی اگر موضوع درونی اسم کمیت دار یا اسم جمع عریان باشد، مشخّصه نامعیّن با گروه نمودی هم نمایه می شود و درنتیجه، دامنه خوانش نمودیِ گسترده تشکیل می شود؛ امّا اگر موضوع درونی اسم شمارش ناپذیر باشد، با گروه فعلی کوچک هم نمایه می گردد و دامنه خوانش نمودیِ کمینه تشکیل می شود. نتایج پژوهش نشان می دهد که وجود یا فقدان ویژگی [کمیت] در گروه اسمی به تنهایی تعیین کننده دامنه خوانش نمودی نیست، بلکه حضور گروه نمود و جایگاه موضوع درونی پس از حرکت در نمودار درختی نیز در تعیین این دامنه اثرگذار است.
ارتباط نمود دستوری و واژگانی در زبان فارسی: مطالعه ای از منظر رویکرد انباشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو ارتباط بین نمود دستوری و واژگانی برپایه رویکرد انباشتی در زبان فارسی معاصر با توجه به نمونه های گفتاری و نوشتاری بررسی شده است. داده ها مؤیّد آن است که در رویدادهای کنشی ارتباط یک به یک بین نمود دستوری و معنایی برقرار نیست. رویدادهای کنشی نامقیّد، غیر غائی هستند؛ حال آنکه رویدادهای مقیّد به لحاظ واژگانی مشخّصه های غائی/ غیر غائی دارند. عدم مطابقت نمود دستوری و واژگانی رویدادهای ایستا ازراه خوانش کامل یا ناقص نمود دستوری و غیر غائی بودن نمود واژگانی آن ها رقم می خورد. رویدادهای ایستای عادّی، نمود دستوری کامل/ ناقص و نمود واژگانی غیر غائی دارند، حال آنکه رخدادهای ایستای تحقّقی دارای نمود واژگانی غائی هستند. در رویدادهای غایت مند نیز ارتباط یک به یک بین نمود کامل و غائی و نمود ناقص و نمود واژگانی غیر غائی برقرار نیست. نمود دستوری کامل رویدادهای تحقّقی، نمود واژگانی غائی دارند؛ همچنین صورت تداومی رویدادهای تحقّقی نشان دهنده نزدیک شدن به نقطه پایان و تحقّق عمل است. در رویدادهای تحقّقی استمراری نمود دستوری بر واژگانی تأثیر دارد و رویدادهای تحقّقی درجه پذیرِ نمود دستوری کامل، نمود واژگانی غائی/ غیر غائی دارند. نمود واژگانی رویدادها قابل پیش بینی نیست و ازراه مشخّصه های ذاتی فعل رقم نمی خورد، بلکه همه سازه های جمله در تعیین آن مشارکت دارند.
تحلیلی کمینه گرا از نمود واژگانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
303-336
حوزههای تخصصی:
در این مقاله نمودهای واژگانی ایستا، کنشی، غایتمند و تحققی بر پایه برنامه کمینه گرا و باتوجه به نمونه های زبان فارسی بررسی و ساختار درختی نمودی برای هرکدام از آنها ارائه می شود. تحلیل نمونه ها نشان می دهد که رویدادها خوانش های متغیر ایستا پویا دارند. موضوع درونی نقشی در رویداد های نمودی ایستا ندارد و هم آیی این رویدادها با قیود تداومی بیانگر غیرغایی بودن آنها و نبودِ حوزه خوانش نمودی در آنهاست، حال آنکه موضوع درونی برخلاف موضوع بیرونی، در خوانش نمودی رویدادهای پویای کنشی، غایتمند و تحققی نقش دارد. [± کمی] بودن موضوع درونی برخلاف معرفه یا نکره بودن آن بر خوانش نمودی رویداد تأثیرگذار است. فرافکنی نمودی و [± غایی] رویداد در درون گروه اسناد رقم می خورد و موضوع بیرونی خارج از نمود و حوزه خوانش نمود، واقع است. رویدادهای کنشی تنها مشخصه نمودی <آغاز> دارند؛ حال آنکه رویدادهای تحققی و غایتمند برخلاف رویدادهای ایستا که فاقد مشخصه نمودی اند، هم مشخصه <آغاز> و هم مشخصه <پایان> دارند. مشخصه های <آغاز> و <پایان> رویدادهای غایتمند بر روی دو گره متفاوت که تسلط سازه ای بر یکدیگر دارند، واقع هستند؛ حال آنکه مشخصه های <آغاز> و <پایان> در رویدادهای تحققی بر روی یک گره واقع اند و گره های این دو مشخصه تسلط سازه ای بر یکدیگر ندارند. تغییرپذیری نمود واژگانی میان رویدادهای ایستا و پویا و نیز خوانش نمودی مبهمِ رویدادهای کنشی تحققی و کنشی غایتمند تأییدی است بر اینکه معنای واژگانی افعال، نقشی در تعیین نمود واژگانی ندارد. افزون بر این، وجود دو ساختار رویدادی متفاوت برای یک معنای واژگانی یکسان تأییدی بر نحوی بودن نمود واژگانی است.
نمود در لری خرم آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم زبان سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷
153 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف کلی از پژوهش حاضر، بررسی و توصیف گروه نقشی نمود، در لری خرم آبادی بر اساس برنامه کمینه گرا بوده است. باتوجه به این که تاکنون بررسی زبان شناختی نحوی در این زمینه انجام نشده بود، این پژوهش تطابق بین نظریه به کاررفته در تحقیق و داده های گویش لری خرم آبادی را نشان داد. شیوه این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است. در این پژوهش، بنا بر اصول نظریه زایشی، توصیف دقیق و یکدستی از ساختارهای دارای نمود ارائه شده و در سایه مباحث نظری، این دسته از ساختارها تحلیل شده اند. در بررسی داده های لازم برای انجام این پژوهش، نگارنده نیز شمّ زبانی خود را مبنای تعیین خوش ساختی و بدساختی جملات قرار داده و از عملیات های حرکت، ادغام و مطابقه نیز کمک گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشانگر آن بودند که در گویش لری خرم آبادی گروه نمود به صورت نمود دستوری و نمود واژگانی نمایانده می شود. نمود دستوری نیز در این زبان به دو دسته کامل و ناقص تقسیم می شود. نمود کامل در زمان های گذشته ساده، ماضی نقلی و ماضی بعید نشان داده می شود. گروه نمود ناقص میزبان نمودسازهای “dɑr, mɛ-” و نمودساز ناقص “hɑ” بدون مطابقه با شخص و شمار و به عنوان سازه ای مستقل از گروه فعلی معرفی گردیدند. دو نمودساز “hey” (همیشه) و “hæni” (هنوز) نیز به عنوان نمود واژگانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشانگر آن بودند که این دو نمودساز سبب افزودن معنای اضافی به فعل و ایجاد نمود جدیدی تحت عنوان «نمود تداومی» می شوند.
تحلیل نقش «نمود» در آموزش فعل امر مستمر
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله نقد و تحلیل نقش نمود دستوری و واژگانی و متن در آموزش فعل امر و امر مستمر است. هدف اصلی، علاوه بر نقد و تحلیل موضوع، پرداختن به آموزش فعل امر مستمر و بیان زوایا و چالش های آن است. مشکل اینجاست که آموزشگران دستور زبان فارسی عموماً به صورت مباحث توجه دارند و چه بسا بر روی مباحث و تعاریف و اصطلاحات دستوری خیلی دقت نمی کنند و قاعدتاً مخاطبان نیز از فهم موضوع دور می شوند؛ نمونه هایی از این دست، وجه فعل و قید جمله و ... است که حتی بعضی از کتاب های دستور نیز موضوع را به خوبی درست بیان نکرده اند. این پژوهش زبانی-ادبی که با روش کیفی انجام یافته به شیوه تحلیلی –تشریحی به موضوع پرداخته است و روش گردآوری مطالب و داده ها نیز با استفاده از اسناد کتابخانه ای و یا از طریق جست و جوی الکترونیکی صورت گرفته است. در نهایت، یافته های تحقیق، به مسئله پژوهش که به دنبال شناخت فعل امر، امر مستمر و شناسایی ویژگی های آن بوده است پاسخ داده است؛ نمود دستوری، واژگانی و بافت را از عوامل لازم برای تعریف فعل امر و امر مستمر می داند و اثبات می کند فعل امر مستمر در صورتی تحقق می یابد که سایر نمودهای دستوری، واژگانی و بافت متن را در بر داشته باشد و بسنده کردن به پیشوند تصریفی «می» برای شناخت فعل امر مستمر کافی نیست؛ نیز ساخت دوگانه فعل امر نقد شده است.
خوانش نمودی محمول های حصولی و غایتمند در حضور عبارت تداومی؛ رویکردی کمینه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله نمود یکی از مهم ترین ویژگی های ساختاری و معنایی فعل هاست. بحث عبارت تداومی و تأثیر آن بر خوانش نمودی انواع افعال نیز ازجمله مباحث مهم در بررسی نمود واژگانی به شمار می رود. هدف پژوهش حاضر این است که به بررسی خوانش نمودی محمول های حصولی و غایتمند، که هردو از نوع نهایت پذیرند، در حضور عبارت تداومی در زبان فارسی بپردازد تا مشخص شود که افزودن یک عبارت تداومی به جمله حاوی محمول حصولی یا غایتمند چه تأثیری بر خوانش نمودی آن خواهد داشت. نتایج این تحلیل که براساس رویکرد مک دونالد (2008) و در چارچوب برنامه کمینه گرا انجام شده است نشان داد که افزودن عبارت تداومی به محمول های حصولی تکرارشدنی و چرخه ای به خوانش «پایان زمان» منجر می شود، اما در کنار محمول های حصولی تکرارنشدنی اضمحلالی خوانش نهایت ناپذیر تک رویدادی به دست می دهد. بررسی تأثیر حضور عبارت تداومی بر خوانش نمودی محمول های غایتمند نیز نشان داد که خوانش نمودیِ این محمول ها هم مانند محمول های حصولی در حضور عبارت تداومی نه تنها به نوع مفعول (از لحاظ کمیت دار بودن یا نبودن) بستگی دارد، بلکه به ماهیت خود رویداد نیز بستگی دارد که آیا تکرارپذیر است یا تکرارناپذیر.