فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۰۱ تا ۶٬۳۲۰ مورد از کل ۷٬۰۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۶
92 - 111
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ذهن آگاهی به عنوان نوعی حالت و فرایند روان شناختی مثبت، زمینه ساز بروز رفتارهای سازنده و ارتقای عملکرد شغلی است. به منظور شناخت بهتر چگونگی این تأثیرگذاری، مطالعه حاضر به بررسی نقش میانجی خلاقیت و مشارکت فرایند خلاقانه و نقش تعدیلگر رهبری متواضع در تأثیر ذهن آگاهی بر عملکرد شغلی کارکنان اجرا شده است.روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوردی داده ها از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری آن، کارکنان یکی از سازمان هایِ نظامیِ شهر تهران است که از میان آن ها، به روش تصادفی نمونه گیری شده است. داده ها با کمک ابزار پرسش نامه گردآوری و با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مبنی بر حداقل مربعات جزئی تجزیه وتحلیل شده اند.یافته ها: بر اساس یافته ها ارتباط بین ذهن آگاهی، خلاقیت و مشارکت فرایند خلاقانه با عملکرد شغلی تأیید شد. همچنین نتایج نشان داد که رهبری متواضع رابطه بین خلاقیت و مشارکت فرایند خلاقانه و عملکرد شغلی را تعدیل می کند. تأثیر ذهن آگاهی بر عملکرد شغلی از طریق خلاقیت کارکنان نیز تأیید شد.نتیجه گیری: پرورش قابلیت ذهن آگاهی کارکنان، به ارتقای آمادگی و سیالیت ذهنی آنان، برای خلاقیت و تمایل به مشارکت فعالانه در فرایندهای خلاقانه سازمان، به ارتقای عملکرد شغلی آنان کمک می کند. یافته های این پژوهش می تواند توجه به مقوله ذهن آگاهی را در میان پژوهشگران و دست اندرکاران سازمانی ارتقا دهد.
ارزیابی اثربخشی و چالش های مدیریت منابع انسانی در شهرداری منطقه 4 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ بهار ۱۳۹۶ شماره ۲۳
165 - 186
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی کارکردهای مدیریت منابع انسانی است؛ عمده کارکردهای مورد بررسی، فرایند استخدام (برنامه ریزی، کارمندیابی و انتخاب)، طراحی مشاغل، آموزش و توسعه منابع انسانی، ارزیابی عملکرد، جبران خدمت و پاداش، ایمنی و سلامت، سیستم انضباطی و بازنشستگی هستند. پژوهش به رویکردکمی –کیفی (آمیخته) است. جامعه آماری پژوهش کارکنان شهرداری منطقه 4 (تعداد حدود 2015 نفر ) هستند. برای تعیین حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده است، حجم نمونه 322 نفر بدست آمده که براساس نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، 500 پرسشنامه توزیع شده و 425 نمونه جمع آوری و مبنای تحلیل قرار گرفته است دادها برای آزمون فرضیات از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. همچنین داده های مورد نیاز برای شناخت عملکرد سیستم های منابع انسانی و تبیین نتایج آزمون فرضیات از طریق مصاحبه با کارشناسان و مسئولین حوزه مدیریت منابع انسانی گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از دیدگاه کارکنان، به غیر از سیستم آموزشی، سایر کارکردهای مدیریت منابع انسانی از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. یافته های حاصل از مصاحبه ها هم چنین نتایجی رو تائید می کند. براساس این یافته ها مهم ترین چالش در این زمینه تمرکز گرایی در برنامه ریزی حوزه منابع انسانی است.
تسهیم دانش در صنعت بانکی: نقش ظرفیت جذب دانش فردی و چابکی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۹ زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
123 - 144
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تسهیم دانش برای کسب مزیت رقابتی و نوآوری پایدار ضروری است. از دیگر سوی، انطباق پذیری مؤثر سازمان نیز به توانایی سازگاری با همه عناصر کسب وکار از جمله نیروی کار بستگی دارد. در این راستا پژوهش حاضر به بررسی تأثیر ظرفیت جذب دانش فردی بر تسهیم دانش با میانجی گری چابکی کارکنان در سیستم بانکی پرداخته است. روش شناسی: این پژوهش از نوع کاربردی و علّی است. گردآوری داده ها به وسیله پرسشنامه و از نظرات 226 نفر از کارکنان شعب بانکی شهر تبریز انجام پذیرفته است. تحلیل داده ها نیز با استفاده از از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی انجام شده است. یافته ها: خروجی نرم افزارها نشان می دهد که تمامی روابط مستقیم در رابطه بین متغیرها معنادار است. همچنین، چابکی کارکنان رابطه بین ظرفیت جذب دانش فردی و تسهیم دانش را میانجی گری می کند. نتیجه گیری: تقویت چابکی کارکنان می تواند در رابطه بین ظرفیت جذب دانش فردی و تسهیم دانش مؤثر باشد و به توسعه و بهبود تسهیم دانش در میان کارکنان و حرکت به سوی مزیت رقابتی بهتر بانک ها یاری رساند.
طراحی الگوی پیدایش مدیران تصادفی در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۴۴)
155 - 170
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی پیدایش مدیران تصادفی در سازمان ها بود. این مطالعه از نظر هدف توسعه ای و ماهیتاً اکتشافی است که به روش کیفی و با رویکرد نظریه داده بنیاد انجام شده است. جامعه آماری پژوهش سازمان های دولتی شهر اصفهان بوده که 14 نفر از مدیران این سازمان ها به روش هدفمند و رعایت قاعده اشباع نظری به عنوان اعضای نمونه انتخاب و داده های موردنیاز در پژوهش نیز با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شده است. پس از تحلیل مصاحبه ها، 82 مفهوم مورد شناسایی قرار گرفته که در قالب 6 مقوله عوامل علی، پدیده محوری، عوامل زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدها دسته بندی شده است. نتایج حاکی است پیدایش مدیران تصادفی تحت تأثیر عوامل علی مانند عدم وجود شاخص های شفاف و مشخص عملکردی در ارتقا و انتصاب، جایگزینی روابط به جای ضوابط، حاکمیت تفکر الیگارشی در سازمان، ضعف یا فقدان نظام جانشین پروری در سازمان، ضعف سیستم ارزیابی عملکرد و مانند آن بوده و عوامل زمینه ای فردی و سازمانی و نیز عوامل مداخله گر نیز پیدایش این پدیده در سازمان ها را تحت تأثیر قرار می دهند. راهبردهای پیشگیری از پیدایش مدیران تصادفی نیز در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی مورد شناسایی قرار گرفته است. نتایج همچنین حاکی است پیدایش مدیران تصادفی پیامدهای منفی متنوعی در سطوح فردی، گروهی، سازمانی و فراسازمانی به دنبال خواهد داشت. یافته های پژوهش حاضر می تواند بینش مناسبی در ارتباط با چگونگی پیدایش پدیده مدیران تصادفی ایجاد کرده و زمینه جلوگیری از آن را برای برنامه ریزان و سیاست گذاران نظام اداری فراهم آورد
چگونه بازیگران طرف عرضه در اکوسیستم پلتفرم ها تمایل به مشارکت و همکاری دارند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در دنیای پر رقابت کسب و کارهای پلتفرمی از دغدغه های مهم صاحبان پلتفرم، درگیر سازی یا مشارکت و همکاری گروهی بازیگران پلتفرم است. از این رو با توجه به اهمیت موضوع پژوهش حاضر به طراحی الگو درگیرسازی بازیگران طرف عرضه در اکوسیستم پلتفرم پرداخته شده است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ راهبرد تحلیل تم یا مضمون است. نمونه گیری در این پژوهش در دسترس و تجزیه وتحلیل و گردآوری داده ها به روش کیفی و از راه مصاحبه گردآوری شده است. در پژوهش حاضر از 15 نفر از بازیگران طرف عرضه پلتفرم خدمات تاکسی، یعنی رانندگان که به عنوان خدمت دهنده فعالیت دارند و تمایل استفاده از یک پلتفرم تاکسی اینترنتی نسبت به تاکسی های اینترنتی دیگر در آنها بیشتر بوده است، مصاحبه عمیق انجام شده است. پس از پیاده سازی مصاحبه ها و بررسی دوباره آنها کدگذاری انجام شد که در مجموع 89 کدخام از مصاحبه ها استخراج شد و در نهایت به دلیل شباهت ها از لحاظ معنایی و مفهومی، کدها به 13 مضمون پایه و 6 مضمون سازمان دهنده تبدیل شده است. مضامین سازمان یافته شامل رهبری پلتفرم، حاکمیت و باز بودن پلتفرم، تمایل به چند خانگی خدمت دهندگان، تسهیلات پلتفرم برای خدمت دهندگان، زیرساخت فناوری پلتفرم و عوامل فرهنگی است.
طراحی الگو کارکردهای منابع انسانی در راستای مدیریت انفصال کارکنان با رویکرد پژوهشی آمیخته (مطالعه موردی: نهاد ریاست جمهوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۴۴
78 - 103
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: میزان چشمگیر انفصال از خدمت داوطلبانه و غیرداوطلبانه کارکنان، اغلب نشانه ای از مشکلات درون سازمانی است و تبعات نشئت گرفته از انفصال نیروهای مجرب و کارآمد برای جایگاه های حساس، ممکن است به بروز پیامدهای جبران نشدنی بر پیکره سازمان منجر شود. از این رو، در سازمان های پیشرو مدیریت انفصال کارکنان اهمیت خاصی دارد و سازمان ها تلاش می کنند تا سطحی از ثبات را در میزان ورودی و خروجی نیروی کار حفظ کنند. در این راستا، کارکردهای منابع انسانی، به عنوان مجموعه وظایفی که مدیران منابع انسانی برای اداره کارکنان اعمال می کنند، عاملی زمینه ای و بسترساز است و نقش مهمی را در میزان انفصال های داوطلبانه و غیرداوطلبانه کارکنان ایفا می کند. با توجه به نقش کلیدی کارکردهای منابع انسانی در موضوع انفصال کارکنان، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی کارکردهای منابع انسانی در راستای مدیریت انفصال کارکنان در سازمان های دولتی اجرا شده است.
روش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی محسوب می شود و با استفاده از رویکرد پژوهشی آمیخته اکتشافی اجرا شده است. در این رابطه، مرحله اول پژوهش ﺑﻪ ﺻﻮرت «ﮐﯿﻔﯽ» است. دادهﻫﺎی این مرحله از طرﯾﻖ اﻧﺠﺎم 18 ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ نیمه ﺳﺎﺧﺘﺎرﯾﺎﻓﺘﻪ با روش نمونه گیری گلوله برفی (زنجیره ای) و بر مبنای قاعده «اشباع نظری» ﮔﺮدآوری شده است. در ادامه با استفاده از تحلیل مضمون، الگوی اولیه پژوهش استخراج شده است. مرحله دوم پژوهش به صورت کمّی انجام شده است که پس از تعیین حجم نمونه آماری، پرسش نامه اعتبارسنجی بین 200 نفر از کارکنان سازمان علمی تحقیقاتی وابسته به نهاد ریاست جمهوری توزیع شد. با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری الگوی اولیه پژوهش به دست آمد و پس از اعتبارسنجی به تأیید رسید.
یافته ها: الگوی کارکردهای منابع انسانی در قالب 10 مضمون فراگیر و 51 مضمون سازمان دهنده استخراج شد که عبارت اند از: برنامه ریزی منابع انسانی، جذب و استخدام کارکنان، جبران خدمت، مدیریت عملکرد، ارتقای شغلی، آموزش و توسعه، انضباط سازمانی، مدیریت انگیزش، جانشین پروری و حمایت اجتماعی. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نیز طبقه بندی عوامل شناسایی شده در مرحله کیفی را تأیید کرد.
نتیجه گیری: اجرای مؤثر اقدام های شناسایی شده در راستای کارکردهای مدیریت منابع انسانی، مانع از دست رفتن منابع انسانی شایسته و کارآمد سازمان می شود. در نظر داشتن اولویت این اقدام ها بر اساس میزان تأثیر آن ها نیز، به ارتقای اثربخشی این اقدام ها مساعدت می کند.
بازی سازی رفتاری، سازوکاری نوین برای بهسازی رفتار سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۵
207 - 226
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های مهم سازمان ها، شکاف مشارکت در محیط کار و نحوه ایجاد انگیزش در کارکنانی است که کم ترین مشارکت و انگیزه را ذاتاً در فعالیت های کاریشان دارند. طبق بررسی هایی که در انجمن نرم افزارهای سرگرمی سال 2014 انجام شده، نزدیک به 71% بازیکنان بیشتر از 18 سال دارند. با توجه به این آمار می توان در سازمان ها از انواع خاص تر بازی ها، به نام بازی سازی رفتاری استفاده کرد. این فناوری نوعی فعالیت واقعی است که از طریق یک سیستم بازی مهارت-محور تعیین می گردد. بازی سازی رفتاری برجسته ترین پیشرفت برآمده از تحولات بازی و سرگرمی می باشد که به افزایش همگرایی معتقد است. این سازوکار معمولاً به فرآیند بهبود خدمات و سیستم به طوری که باعث افزایش انگیزش درونی، استفاده لذت بخش به همراه پشتیبانی تغییر رفتار با به کارگیری عناصر ویژه بازی ها، اشاره دارد. این ابزار یک مفهوم جدید است که از عناصر بازی های دیجیتال در برنامه کاربردی غیر بازی استفاده و راه حلی برای درگیر شدن کارکنان در رفتارهای فردی و اجتماعی پایدار، پیامدهای رفتاری مرتبط با تغییر رفتار کارکنان، توسعه مهارت ها و ارتقاء نوآوری می باشد. نتایج نشان می دهد که بازی سازی رفتاری موجب انگیزش کارکنان شده و مشارکت شخصی آن ها را تقویت می کند و اگر به صورت هدفمند طراحی گردد منجر به پیامدهای رفتاری اصولی در کارکنان می شود.
بررسی رابطه بین سبک رهبری تحول آفرین و بهبود عملکرد آموزش دهنده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۲ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۶
73 - 88
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف بررسی رابطه رهبری تحول آفرین با بهبود عملکرد دبیران مدارس راهنمایی پسرانه اداره آموزش و پرورش ناحیه یک اهواز انجام شد. مطالعه حاضر از نوع توصیفی همبستگی می باشد. جامعه آماری تحقیق 148 نفر از کارکنان مدارس راهنمایی پسرانه بود که تعداد 108 نفر از آنها به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای و براساس جدول کرجسی و مورگان انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه رهبری تحول آفرین کاری بارنت و همچنین برای سنجش بهبود عملکرد، از نمودار عملکرد سالانه مدارس استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون اسمیرنوف و کولموگروف و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. نتایج آزمون همبستگی پیرسون حاکی از وجود رابطه ای معنادار بین رهبری تحول آفرین و بهبود عملکرد است. بر این اساس، مدیران برای بهبود عملکرد معلمان از طریق رهبری تحول آفرین، باید برای معلمان الگوی نقش باشند، چشم اندازی روشن را برای آنها تدوین نمایند، به آنها کمک کنند مفروضات فعلی را زیر سئوال ببرند و به تک تک آنها توجه نمایند.
مشکلات بوروکراسی در مدیریت منابع انسانی در کشور و راهکارهای آن
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از لوازم اداره سازمان، بوروکراسی است که با توجه به لزوم آن در سازمان، چالش ها و مشکلات زیادی را ایجاد نموده است و بوروکراسی توانسته است پیچیدگی ها و مشکلات اداره سازمان را تا حدی کاهش دهد. اما امروزه بوروکراسی به عنوان یک بیماری در سازمان ادراک می شود که نیاز است بررسی دقیق تری در مورد آن انجام شود. این نوشتار بر آن است تا ابتدا ضمن بیان ویژگی های مثبت و منفی بوروکراسی، به حوزه مدیریت منابع انسانی در سازمان ورود کند و آن را مورد بررسی قرار دهد. همچنین به کنکاش در خصوص روابط بوروکراسی با مدیریت منابع انسانی، حقوق و جامعه شناسی نیم نگاهی دارد. در انتها به بیان راه حل هایی در مورد مشکلاتی که بوروکراسی در سازمان ایجاد نموده می پردازد و آن را جمع بندی می نماید. این پژوهش از حیث هدف کلان بنیادی است که بر اساس منطق استفهامی (ترکیبی از منطق قیاسی و استقرایی) با استفاده از روش ترکیبی متوالی کیفی انجام شده است. در تحلیل وضعیت نظام پژوهش این مقاله، فلسفه پژوهش، پراگماتیسم؛ کار ویژه یا هدف کلان پژوهش، بنیادین؛ صبغه آن مرور نظام مند کیفی؛ از حیث مکان، کتابخانه ای(مرور مقالات)؛ از حیث هدف، اکتشافی و تبیینی؛ از حیث افق، مقطعی؛ از حیث روش گردآوری، مشاهده و اسناد و از حیث تحلیل داده ها، از تحلیل محتوا بهره جسته شده است.
الگوی توسعه قابلیت هیجانی در نظام مدیریت منابع انسانی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیجانات جزء جدایی ناپذیر زندگی کاری می باشند که بر اثربخشی اقدامات سازمانی از جمله فرایندهای منابع انسانی تأثیر گذار است. سازمانی که دارای قابلیت هیجانی باشد می تواند هیجانات را به نحو مؤثری درک و مدیریت نماید. هدف از این پژوهش، ارایه الگوی توسعه قابلیت هیجانی در نظام مدیریت منابع انسانی در سازمان های دولتی است. راهبرد تحقیق، از لحاظ جهت گیری و نتیجه، توسعه ای-کاربردی و به لحاظ هدف، از نوع توصیفی- اکتشافی و از لحاظ روش تحقیق از نوع کیفی می باشد. گردآوری داده ها به روش مصاحبه های گروهی با 14 نفر از متولیان منابع انسانی شرکت های منتخب در صنعت نفت و گاز و مصاحبه های فردی با 12 نفر از خبرگان سازمانی و دانشگاهی به روش نمونه گیری هدفمند انجام شده است. اطلاعات گردآوری شده به روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و نهایتاً الگوی نهایی توسعه قابلیت هیجانی شامل 9 پویایی هیجانی شامل در قالب 3 دسته استراتژی تقویت هیجانات مثبت، شامل تقویت فضای همکاری و مشارکت و حفظ احترام و کرامت انسانی، استراتژی تضعیف هیجانات منفی شامل رعایت اصل تنوع در روش و رعایت انصاف و عدالت، و استراتژی هدایت هیجانات، شامل ایجاد آگاهی و شفافیت، ایجاد فضای گفتمان و آزادی بیان هیجانی، ایجاد هماهنگی و انسجام هیجانی، تنظیم سرایت هیجانی و مهارت افزایی و توانمندسازی ارایه گردید. همچنین در الگوی ارایه شده 31 راهکار منحصر برای تحقق هریک از پویایی ها به تفکیک چهار فرایند اصلی جذب و جامعه پذیری، آموزش و توانمندسازی، مدیریت عملکرد و جبران خدمات ارایه شده است.
مدل توسعه قابلیت تجاری سازی و انتقال تکنولوژی در صنعت نفت و گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه های تجاری سازی تکنولوژی در صنایع نفت و گاز جهت انتقال تکنولوژی به دیگر بنگاه ها است. با وجود اسناد بالادستی متعدد در صنعت نفت و علی رغم وجود قابلیت های بالقوه تکنولوژیکی در این صنعت، درآمدزایی حاصل از تجاری سازی تکنولوژی و خلق ثروت ناشی از انتقال آن به دیگر سازمان ها، موضوعی مغفول بوده است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و رویکرد آن نیز کیفی است. اجرای پژهش حاضر بر اساس مراحل تئوری داده بنیاد شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی است. به این منظور، علاوه بر استخراج مفاهیم پایه بر اساس مطالعه مقالات، کتب و پایان نامه ها، از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته با 11 نفر از مدیران ارشد وزارت نفت، بیش از 200 کد باز در 46 طبقه بندی احصاء شد. در نهایت، 10 مؤلفه اصلی در قالب مدل کیفی تجاری سازی تکنولوژی شناسایی شد.
نقش حسابداری منابع انسانی در تصمیم گیری های مربوط به تعلیقات کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ زمستان ۱۳۹۰ شماره ۲
93 - 110
حوزههای تخصصی:
در عصر تغییرهای لحظه ای، هر یک از سازمان ها به دنبال تحقق مأموریت و آرمانی هستند که مبین فلسفه وجودی آنهاست. این سازمان ها، برای نیل به اهداف خود، از ابزار و وسایل متعددی از قبیل پول و سرمایه، فناوری، مواد اولیه و نیروی انسانی بهره می برند، اما در این بین، مهمترین عامل که گرداننده و تکمیل کننده اقدام های سایر عوامل نیز می باشد، نیروی انسانی است. لذا بدون در نظر گرفتن نقش، اهمیت و جایگاه این عامل حیاتی، سرمایه گذاری های سازمان چیزی جز مصرف یک سری هزینه های زاید و کم فایده نیست. مدیران سازمان های کنونی باید قادر باشند با به کارگیری سازوکارهای گوناگون، نه تنها سازمان را به اهداف خود برسانند، بلکه موجبات فعالیت و ایفای نقش بهتر و کاراتر نیروی انسانی خود را فراهم سازند. در این مقاله، با محوریت نقش و اهمیت موضوع حسابداری منابع انسانی، ضمن مروری بر ادبیات نظری مربوط به حسابداری منابع انسانی، یکی از راهکارهای مؤثر سازمانی در دوران رکود، تحت عنوان تصمیم گیری های تعلیق(دائمی و موقت)، مورد بررسی قرار می گیرد. تعریف حسابداری منابع انسانی، بیان اهمیت و جایگاه این مفهوم در سازمان های کنونی و نقش آن در تصمیمات مربوط به تعلیق پرسنل و ارائه مدل نمونه و تشریح آن، از مواردی است که در این مقاله، بدان پرداخته می شود.
رابطه بین توانمند سازی و تعهد سازمانی کارکنان در شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
89 - 102
حوزههای تخصصی:
امروزه مزیت رقابتی سازمانی صرفاً در به کارگیری فناوری جدید خلاصه نمی شود، بلکه به طور ویژه در استفاده از نیروی کار توانمند و بالا بودن میزان تعهد کارکنان در راستای تحقق اهداف سازمانی نهفته است. در این زمینه یکی از ابزارهای مهم مدیران فرآیند توانمندسازی کارکنان و استفاده از کارکنان متعهد است. بر این اساس، پژوهش حاضر به بررسی رابطه توانمندسازی روانشناختی کارکنان و تعهد سازمانی می پردازد. سؤال اساسی پژوهش عبارت است از این که چه رابطه ای بین این دو مقوله وجود دارد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان شرکت راه آهن جمهوری اسلامی ایران (حوزه مرکزی) است که حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده معین شده است. روش تحقیق پژوهش، روش توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و از ابزار گردآوری پرسشنامه استفاده شده است. نتایج تحقیق با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون، حاکی از وجود رابطه معنی دار بین تمامی مؤلفه های توانمندسازی روانشناختی و تعهد سازمانی است. در پایان با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاداتی به مدیران سازمان ارائه شده است.
الگوی راهبردهای ماهرسازی و توسعه شایستگی های کارکنان دانشی بر پایه ترجیحات فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۰ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
94 - 117
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از الزامات موفقیت برنامه های توسعه شایستگی کارکنان دانشی، توجه به ترجیحات فکری آنهاست. در این پژوهش، الگوی ماهیت شناسانه ای از راهبردهای ماهرسازی و توسعه شایستگی های کارکنان دانشی، بر پایه سبک تفکر ترجیحی آنان ارائه شده است. روش: این پژوهش کاربردی، استقرایی، تفسیری و کیفی است و با روش نظریه پردازی داده بنیاد اجرا شده است. 21 خبره مدیریت منابع انسانی، در این پژوهش مشارکت کرده اند که بر اساس نمونه گیری نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش داده بنیاد کوربین و استراوس و طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، تحلیل شده است. یافته ها: ماهرسازی و توسعه شایستگی های کارکنان دانشی، پدیده محوری این الگو است. عوامل علّی آن را سه مقوله فردی، اجتماعی محیطی و سازمانی قانونی شکل داده است. راهبردها نیز سه مقوله توسعه شایستگی، ماهرسازی و توسعه فردی مبتنی بر ترجیحات A، B، C و D را شامل می شود. عوامل مداخله گر، از سه مقوله فرهنگی سازمانی، نگرش فردی و نگرش مدیران ارشد تشکیل شده است. همچنین ملاحظات مربوط به عوامل تسهیل کننده توسعه بخشی، عوامل زمینه ای الگو را تشکیل داده اند و در نهایت، سه مقوله توسعه فردی، سازمانی و اجتماعی پیامدهای این الگو را تشکیل می دهند. نتیجه گیری: تدوین و اجرای برنامه های توسعه شایستگی ها و مهارت های کارکنان دانشی متناسب با ترجیحات فکری چهارگانه آنها، میزان موفقیت و اثربخشی این برنامه ها را ارتقا خواهد داد؛ زیرا بدین ترتیب، شایستگی ها و مهارت های مرتبط با هر یک از این ترجیحات فکری شناسایی و اقدام های لازم برای توسعه آنها مشخص می شوند.
ارزیابی میزان جذابیت خدمات در بخش مشاوره و پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۲ تابستان ۱۳۹۲ شماره ۸
77 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با محوریت خدمات در بخش مشاوره و پژوهش در سازمان مدیریت صنعتی انجام گردید. هدف اصلی پژوهش، ارزیابی میزان جذابیت خدمات ارائه شده توسط این سازمان در بخش مشاوره و پژوهش از دیدگاه مشتریان می باشد. روش انجام این تحقیق، از نوع توصیفی- پیمایشی است. جهت گردآوری داده ها، یکصد و سی پرسش نامه محقق ساخته با پنجاه و سه پرسش، بین مشتریان سازمان توزیع گردید. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که سازمان موصوف به ترتیب در حوزه های مالی و اقتصادی؛ فن آوری اطلاعات؛ بازار و محصول؛ استراتژی و تحول؛ منابع انسانی؛ سازماندهی و ساختار؛ کیفیت تعالی و بهره وری؛ تولید و عملیات دارای بیشترین امتیاز می باشد.
مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف غایی این پژوهش مفهوم پردازی چهره جدیدی از مدیریت منابع انسانی، با عنوان مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک است که به نظر می رسد با ویژگی های محیط کنونی سازمان ها تناسب بیشتری داشته باشد. مسائلی مانند تنوع نیروی کار، تعارض های بین فردی و گروهی، نزاع بر سر منافع، ارزش های نسلی متفاوت نیروی کار، حضور افراد بدقلق در سازمان ها و مواردی از این قبیل، در کنار این واقعیت که محیط سازمان ها بیش از آن که یک محیط عقلایی باشد نوعی محیط سیاسی و آکنده از رفتارهای سیاسی است، لزوم مفهوم پردازی مدیریت منابع انسانی را به عنوان نوعی کارویژهِ دیپلماتیک دوچندان کرده است. پژوهش حاضر از نظر رویکرد کیفی و از نظر هدف بنیادی است. مشارکت کنندگان پژوهش تعداد 25 نفر از مدیران و متخصصان منابع انسانی است که تجربه زیسته ای پیرامون مسئله پژوهش داشتند. آن ها به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شده به روش تحلیل مضمون کدگذاری شدند. روایی و پایایی مصاحبه ها به کمک معیارهای گوبا و ولینکن و شیوه بازآزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که «نفوذ بین کارکنان با برقراری روابط مثبت» و «رصد کارکنان در کنار حفظ کرامت انسانی آن ها» در قلب و جوهره مفهوم مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک قرار دارد و راهبردهایی برای تزریق دیپلماسی در تمامی ابعاد و کارویژه های مدیریت منابع انسانی قابل تصور است. مدیریت منابع انسانی دیپلماتیک رویکردی از مدیریت کارکنان سازمان است که با پیش فرض قراردادن سازمان ها به مثابه سیستم های اجتماعی-سیاسی و آمیخته با ذی نفعان مختلف، جاری سازی کارویژه های منابع انسانی و ایفای نقش های آن را با کاربست و توسعه مهارت های دیپلماتیک انجام می دهد.
ارائه الگوی دگرگون سازی شناختی شغل در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در شکاف میان دو نظریه اصلی دگرگون سازی شغل، یک نقص مهم، نادیده گرفتن بعد شناختی آن در بخش قابل توجهی از ادبیات است در دگرگون سازی شناختی، فرد به دنبال تغییر و چارچوب بندی مجدد ذهن خود نسبت به شغل برای دستیابی به هویت شغلی و دستیابی به تناسب و راحتی بیشتر با شغلش می باشد. هدف پژوهش، شناسایی مولفه های رویکرد اقدامی و اجتنابی در دگرگون سازی شناختی شغل و پیشایندهای فردی، شغلی و سازمانی موثر بر بروز آن می باشد. پژوهش حاضر با روش کیفی و روش شناسی تحلیل مضمون انجام شده و از لحاظ هدف توسعه ای و کاربردی و از منظر روش اجرا، اکتشافی است. جهت گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 13 تن از مدیران و مهندسان ارشد که با روش هدفمند درشرکت های منتخب دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات نوع 1 و2 در استان تهران انتخاب شده اند، استفاده شده است. در الگوی حاصل، مولفه های رویکرد اقدامی با 6 مضمون اصلی و مولفه های رویکرد اجتنابی با 2 مضمون اصلی معرفی شده است. همچنین 9 مضمون اصلی برای پیشایندهای فردی، 7 مضمون اصلی برای پیشایندهای شغلی و 9 مضمون اصلی در خصوص پیشایندهای سازمانی موثر بر بروز مولفه های دو رویکرد دگرگون سازی شناختی شغل در شرکت های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات ارائه شده است.
تحلیل اثربخشی برنامه های دوره های آموزشی در بهره وری کارکنان و افزایش کارایی (مجتمع فولاد میانه)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره دوم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳)
412 - 394
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر "تحلیل اثربخشی برنامه های دوره های آموزشی در بهره وری کارکنان و افزایش کارایی مجتمع فولاد میانه است که روش این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و از لحاظ گردآوری اطلاعات توصیفی پیمایشی است.قلمرو موضوعی تحقیق آموزش و نقش آن در عملکرد مدیران و کارکنان، قلمرو مکانی؛ مجتمع فولاد میانه است که قلمرو زمانی آن در اسفند 1400 می باشد.جامعه آماری این پژوهش 50 نفر از مدیران (در سطوح مدیران عالی، مدیران میانی و سرپرستان) و 380 نفر ازکارکنان مجتمع فولاد میانه می باشد. تعداد نمونه کلیه مدیران 46 و کارکنان 152 نفر می باشد. نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان داد که بین مولفه های عملکرد در دو گروه مدیران و کارشناسان تفاوت معنی داری وجود دارد. بر اساس نتایج بدست آمده ترتیب اولویت بندی مولفه های عملکرد از دیدگاه مدیران و کارشناسان به تفکیک به شرح ذیل می باشد: دیدگاه مدیران: اولویت اول: دانش شغلی، اولویت دوم : کارایی، اولویت سوم: مهارت شغلی، اولویت چهارم: رفتار سازمانی ؛ از دیدگاه کارشناسان: اولویت اول: دانش شغلی، اولویت دوم : رفتار سازمانی، اولویت سوم: مهارت شغلی می باشد.
توسعه قابلیت های یادگیری سازمانی در پرتو سرمایه اجتماعی و شادی در محل کار (مورد مطالعه: بانک صادرات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۹ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲
47 - 72
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: در شرایط بسیار پویای کسب و کارهای امروزین توسعه قابلیت های یادگیری سازمانی ضرورتی است که به وجود آمادگی های خاص در منابع انسانی نیاز دارد. بر این اساس، این مطالعه به بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی و شادی در محل کار بر توسعه قابلیت های یادگیری سازمانی می پردازد. روش شناسی: این پژوهش کاربردی، توصیفی و پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان بانک صادرات در استان تهران است که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 361 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش مدل یابی معادلات ساختاری انجام شده است. یافته ها: سرمایه اجتماعی بر قابلیت یادگیری سازمانی و ابعاد آن شامل آزمایش پذیری، ریسک پذیری، گفتگو و تصمیم گیری مشارکتی تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین سرمایه اجتماعی از طریق شادی در محل کار به بهبود قابلیت های یادگیری سازمانی یاری می رساند. نتیجه گیری: توسعه تعاملات درون سازمانی و برون سازمانی کارکنان و ارتقای شادی و نشاط در میان کارکنان این بانک می تواند به ارتقای قابلیت یادگیری سازمانی و نتایج حاصل از آن یاری رساند.
نقش فرهنگِ سازمانی در ارتقای هویت سازمانی کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
1 - 22
حوزههای تخصصی:
هویت سازمانی یکی از سازه های کلیدی در بستر سازمان می باشد، که نتایج مثبت رشد آن غیر قابل انکار است، بنابراین مطالعه عوامل مؤثر بر این مفهوم، امری ضروری است. با این وجود درتحقیقات تجربی و مطالعات نظری در ایران، خلاء توجه به این مفهوم، کاملاً پررنگ و مشهود است. بنابراین پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه توصیفیِ پیمایشی با بررسیِ نقش فرهنگ سازمان بر هویت سازمانی، به این مهم پرداخته است. در این راستا 62 نفر از میان جامعه 157 نفری از کارمندان یکی از شرکت های دولتیِ استان خراسان رضوی، به عنوان نمونه برگزیده شدند و با تکمیل پرسشنامه های استاندارد مورد مطالعه قرار گرفتند. یافته های حاصل از پژوهش، که با استفاده از این پرسشنامه های استاندارد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت؛ کلیه فرضیه های تحقیق را مبنی بر اینکه نه تنها فرهنگ سازمانی، بلکه ابعاد آن هر یک به صورت جداگانه، بر هویت سازمانی کارکنان اثر مثبت دارند؛ تأیید کرد.به علاوه یافته های آماری نشان داد که از میان ابعاد فرهنگ سازمانی، بعد روحیه در ترکیب با سایر ابعاد، بیشترین اثر را در میزان هویت سازمانی کارکنان دارد. چنین نتایجی می تواند برای مجریان امور و تصمیم گیرندگان، افق های جدیدی را بگشاید و ارتقإ فرهنگ سازمانیِ آنان را در جهت رشد هویت سازمانی کارکنان، رهنمون شود.