فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۰۱ تا ۶۲۰ مورد از کل ۱۰٬۸۰۸ مورد.
منبع:
بررسی های بازرگانی مرداد و شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۲۶
77 - 92
حوزههای تخصصی:
چگونگی تاب آوری (تحمل) در برابر تحریم های بین المللی از مهم ترین راهبردهای مقاومتی در حوزه های سیاسی، اقتصادی و فنی می باشد. عواملی که باعث افزایش درجه تاب آوری و تسریع در بازگشت از نقطه شوک به تعادل گردند، فاکتورهای موثر در کاهش آسیب های ناشی از تحریم می باشند. شاخص های دیپلماسی فعال اقتصادی، حمایت های مالی و پولی و درنهایت توسعه شرکت های دانش بنیان به عنوان سه گزینه راهبردی برای کاهش اثرات ناشی از آسیب های تحریم های بین المللی در حوزه واردات
قطعات الکترونیک شناخته شدند که با توجه به ساختار مسئله از روش فرایند تحلیل سلسله مراتبی AHP اولویت بندی گردیدند. پژوهش فوق به لحاظ هدف کاربردی، از حیث جمع آوری داده، کمی و از حیث روش تحقیق، توصیفی تحلیلی می باشد.
جامعه آماری فوق به دلیل شمولیت در بازار صنعتی خاص، محدود بوده و شامل 24 نفر از مدیران و کارشناسان ذیربط می باشد که به روش دلفی، مورد نظر سنجی متخصصین قرار گرفت. آسیب های ناشی از تحریم توسط خبرگان در پرسشنامه 1 (سنجش میزان اهمیت آسیب های ناشی از تحریم های بین المللی در حوزه واردات قطعات الکترونیک) در 10سرفصل شناسایی گردید که در 4 بعد مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین در پرسشنامه 2 (سنجش میزان تاثیر عوامل کاهنده آسیب های ناشی از تحریم های بین المللی در حوزه واردات قطعات الکترونیکی)، عوامل کاهنده آسیب ها در 8 سرفصل تبیین گردید که در 3 بعد دسته بندی و مورد ارزیابی قرار گرفت. دیپلماسی فعال اقتصادی، حمایت های مالی و پولی و توسعه شرکت های دانش بنیان، به ترتیب، موثرترین عوامل کاهنده آسیب های ناشی از تحریم های بین المللی در حوزه واردات قطعات الکترونیکی، شناخته و رتبه بندی شدند.
ارائه مدل دیپلماسی اقتصادی نوین ایران با رویکرد صادراتی برای کشورهای همسایه با تأکید بر ظرفیت های دیپلماسی فرهنگی و رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق آسیب شناسی روند صادرات ایران به هر یک از کشورهای همسایه و ارائه مدل مناسب دیپلماسی اقتصادی نوین ایران جهت بکارگیری در ارتقاء جایگاه تجاری ایران می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، «کاربردی» و از نظر روش «توصیفی- همبستگی» و «علی- ارتباطی» است و در تحلیل نتایج از روش مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شده است. جامعه این پژوهش، تجار فعال در کشورهای همسایه، تولیدکنندگان، صادرکنندگان، مدیران درجه عالی، فعالین خبره فرهنگی و رسانه ای می باشد که با توجه به تحلیل رگرسیون چند متغیری و تعداد متغیرهای مشاهده پذیر، 195 نفر به عنوان نمونه بخش کمی انتخاب شدند. ابزار گردآوری، پرسشنامه ساخته محقق می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و برای طراحی مدل نهایی از نرم افزار AMOS استفاده گردید. یافته های پژوهش بر مبنای نظریه نهادگرایی نئولیبرال و نتایج به دست آمده بارعاملی متغیر های «تبادل فرهنگی با مولفه های دیپلماسی فرهنگی» و «ارتباطات صلح گرا با مولفه های دیپلماسی رسانه ای» و «سیاست خارجی اقتصاد محور با مولفه های دیپلماسی اقتصادی» با اطمینان قابل قبولی در ارتقاء جایگاه ایران در منطقه و تقویت مناسبات تجاری و اقتصادی ایران تأثیر دارد و شاخص های برازش مدل مقادیر قابل قبولی را نشان داد.
نوع شناسی و رتبه بندی قالب های مختلف تخفیف قیمت: یک پژوهش ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
979 - 1001
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از مسائل بسیار مهم در تخفیف های قیمتی، قالب بندی ارائه این تخفیف ها و انتخاب اثربخش ترین آن ها برای رسیدن به حداکثر سودآوری است؛ بنابراین ضروری است که فهرست جامع و دسته بندی کارآمدی از انواع قالب های تخفیف تهیه شود تا با استفاده از نظر متخصصان حوزه فروش، به اثربخشی آن ها بر سود شرکت پی بُرد.
روش: رویکرد این پژوهش ترکیبی بوده و در دو مرحله پی درپی صورت گرفته است. در مرحله اول با مرور نظام مندی روی مطالعات ۱۰ سال گذشته، بر اساس فرایند سه مرحله ای ترنفیلد و همکاران (۲۰۰۳) انجام گرفت که طی این مرحله ۸۷ مقاله برگزیده و تحلیل شد. سپس برای طبقه بندی، از روش نوع شناسی استفاده شد. برای اجرای مرحله نوع شناسی، به کمک نرم افزار مکس کیودا به کدگذاری قالب های تخفیف در مقاله ها اقدام شد و در مجموع ۵۵ کد از قالب های گوناگون تخفیف شناسایی شد. تهیه این فهرست جامع از کدهای تخفیف با هدف اجرای مرحله بعدی پژوهش، یعنی رتبه بندی قالب های تخفیف انجام گرفت. کدهای قالب های گوناگون تخفیف با نظر استادان و خبرگان، در ماتریسی دسته بندی شدند و نوع شناسی قالب های تخفیف انجام گرفت. منطق نوع شناسی بر اساس تخفیف نقدی یا غیرنقدی و همچنین، نوع وابستگی تخفیف (وابسته به زمان خرید، نوع محصول، ...) استوار بوده است. در مرحله دوم، طی مطالعه کمّی در جامعه متخصصان حوزه فروش و جمع آوری داده از طریق پرسش نامه، با استفاده از روش تاپسیس فازی، به رتبه بندی قالب های تخفیف شناسایی شده در مرحله اول و شناسایی تأثیرگذارترین قالب های تخفیف بر سود شرکت پرداخته شد. در این مقاله، برای بررسی روایی، از روایی نظریه ای استفاده شد؛ بدین ترتیب که پس از جمع آوری نظر متخصصان با روش تکثرگرایی نظری، روایی آن به تأیید رسید. کیفیت نیز با بررسی پایایی سنجش شد. برای تعیین پایایی، از یک دانشجوی دکتری مدیریت بازرگانی که سابقه کدگذاری در پژوهش را داشت، درخواست مشارکت شد و با استفاده از روش توافق درون موضوعی دو کدگذار (شاخص تکرارپذیری)، پایایی پژوهش با مقدار بیش از ۶۰درصد تأیید و قابلیت اعتماد کدگذاری ها مشخص شد؛ بنابراین می توان گفت که پایایی تحلیل مقاله ها در مرور نظام مند قابل قبول است. از بین ۸۷ مقاله بررسی شده، در مجموع ۳۴۴ کد شناسایی شد که ۵۵ کد غیرتکراری بود. در مرحله دوم، از تکنیک تاپسیس فازی استفاده شد. ماتریس تصمیم گیری فقط یک ماتریس ریاضی است که در آن، گزینه ها نسبت به معیارها ارزیابی می شود؛ بنابراین مانند پرسش نامه های آماری، متغیر مفهومی از طریق سنجه ها اندازه گیری نمی شود، بلکه فقط امتیاز هر گزینه در هر معیار، توسط فرد خبره مشخص می شود و معنای پرسش نامه آماری ندارد. به همین دلیل چون پرسش نامه نیست، روایی و پایایی برای ماتریس تصمیم گیری معنایی ندارد.
یافته ها: بر اساس تحلیل داده ها در مرحله اول، قالب های تخفیف شناسایی شده در ۶ دسته مرتب شدند و در مرحله دوم، فهرست رتبه بندی ده قالب برگزیده به دست آمد. در مرحله دوم پژوهش، از مدیران و متخصصان حوزه کسب وکار پرسیدیم که قالب های تخفیف را از حیث اثرگذاری بر سود شرکت به چه ترتیب مرتب می کنند و پس از دریافت پاسخ ها و تحلیل آن ها، قالب های تخفیف بدین ترتیب اولویت بندی شدند: ۱. تخفیف نقدی؛ ۲. تخفیف درصدی؛ ۳. تخفیف حجمی؛ ۴. تخفیف مناسبتی و ۵. تخفیف در قبال عملکرد مشتری.
نتیجه گیری: برای لحاظ کردن برنامه های تخفیف در فروش، ابتدا باید قالب های تخفیف مناسب بررسی شود؛ سپس آگاهانه و هوشمندانه به انتخاب قالب تخفیف اقدام شود. مدیریت تخفیف ها از نظر نوع تخفیف، آستانه تخفیف و زمان تخفیف، می تواند مانع نشت سود شود و برای بنگاه ارزش های پیشنهادی به همراه داشته باشد.
از فیلم تا پایداری: پژوهشی درباره چالش های گردشگری فیلم
حوزههای تخصصی:
گردشگری فیلم یکی از روش هایی است که امروزه برای توسعه گردشگری مرسوم شده است. گردشگری فیلم پدیده ای است که به کمک رسانه های تصویری مردم را به سفر ترغیب می نماید و در ذهن آنان تصویر و داستانی جدید از مقصد خلق می نماید، اما این روش مانند سایر روش های گردشگری مانند یک شمشیر دولبه می ماند که درصورت عدم توجه به اثرات منفی باعث شکل نگرفتن توسعه پایدار گردشگری در مقصد خواهد شد. هدف این پژوهش اولویت بندی اثرات منفی گردشگری فیلم به روش فریدمن با توجه به نظر ساکنان جامعه می باشد. این پژوهش با بررسی نظر 2070 نفر از ساکنان دو شهرستان لنگرود و لاهیجان، به این نتیجه دست می یابد که اثرات منفی زیست محیطی بیشترین نگرانی را برای ساکنان به وجود می آورد. این نگرانی ها شامل ازدحام و شلوغی است که گردشگران فیلم در مقاصد ایجاد خواهند نمود. علاوه بر این، توجه به توسعه متوازن ثروت توسعه گردشگری فیلم، خواست مردم ساکن این مناطق است. این مطالعه نیاز حیاتی سیاست گذاران و مدیران گردشگری را به در نظر گرفتن دیدگاه های ساکنان محلی هنگام برنامه ریزی و توسعه استراتژی های گردشگری فیلم برجسته می کند. با همسویی توسعه گردشگری با خواسته ها و دغدغه های جامعه محلی، توسعه پایدار دست یافتنی تر و موثرتر می شود. یافته ها حاکی از آن است که برای این که گردشگری فیلم یک نیروی مثبت باشد، باید به گونه ای مدیریت شود که آسیب های زیست محیطی را به حداقل برساند و رشد اقتصادی عادلانه را ارتقا بخشد.
بررسی تأثیر شاخص های اکوسیستم کارآفرینی بر توسعه کسب و کارهای گردشگری روستایی
حوزههای تخصصی:
کسب و کارهای گردشگری در مناطق روستایی نقشی اساسی در ایجاد اشتغال و افزایش مزیت رقابتی دارند؛ بااین حال موفقیّت آن ها تحت تاثیر عوامل مختلف کارآفرینی محلی است؛ از ا ین رو هدف پژوهش حاضر، ارائه یک الگوی ساختاری جهت شناسایی چالش های اثرگذار بر وضعیّت اکوسیستم کسب و کارهای گردشگری در روستاهای بخش ساردوئیه واقع در شهرستان جیرفت است. برای این کار از مدل معادلات ساختاری (SMART-PLS) استفاده شد. متغیرهای مستقل را شاخص های اکوسیستم کارآفرینی در ابعاد شش گانه (عوامل محیط طبیعی، سیاست های دولتی و رویه های قانونی، مسائل اقتصادی، مسائل و هنجارهای اجتماعی و فرهنگی حاکم بر جامعه، مسائل مدیریت، فناوری، سازمان دهی کسب وکارها و سرمایه انسانی) و متغیرهای وابسته را شاخص های جهانی توسعه کسب وکارهای گردشگری (در ابعاد توانایی، گرایش و اشتیاق کارآفرینانه) تشکیل می دهند. نتایج این آزمون نشان داد در بین متغیرهای مستقل، پیشران مسائل مالی و اقتصادی بیش ترین ضریب تأثیرگذاری (482/0) را داراست. از دلایل این امر می توان به عواملی هم چون بازاریابی و مشکلات مالی و بودجه محدود کارآفرینان و حمایت های ضعیف از آن ها اشاره کرد. هم چنین در بین متغیرهای وابسته، پیشران پشتیبانی فرهنگی و درک شبکه سازی از زیرگروه شاخص گرایش کارآفرینانه بیش ترین ضریب تأثیرگذاری را دارا می باشند. افزون بر این، میزان تأثیر (ضریب تأثیر) متغیرهای مستقل بر متغیر وابسته نشان می دهد که متغیر مستقل با ضریب (486/0) بر متغیر وابسته تأثیر دارد. یافته های این پژوهش در بر گیرنده نکات کلیدی در رابطه با شاخص های بومی توسعه کارآفرینی گردشگری در منطقه موردمطالعه است و می تواند برای مدیران و برنامه ریزان توسعه گردشگری و صاحبان کسب وکارها مفید باشد.
بررسی نقش تعدیل گر فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی (مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه شهید بهشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
19 - 36
حوزههای تخصصی:
مقدمه: چندین دهه است که مقوله گرایش به کارآفرینی به عنوان یک مطالعه جدّی و منسجم موردتوجّه پژوهشگران قرار گرفته است. گرایش به کارآفرینی وضعیّتی است که در آن یک فرد تمایلات خود را در رابطه با رفتار کارآفرینانه در یک سازمان مستقل نشان می دهد. فرهنگ سازمانی در معرفی سیستم های اطلاعاتی در یک سازمان بسیار مهم است. مفهوم فرهنگ با نگرش، ارزش، اهداف و شیوه های سازمانی، حرفه ای و ملّی مرتبط است. در دهه 1960، «سیستم های اطلاعات مدیریت» برای اوّلین بار در قالب یک مفهوم مطرح شد. یکی از وظایف سیستم های اطلاعات مدیریت جمع آوری، پردازش و تجزیه و تحلیل داده های سازمان است. امروزه شرکت های بزرگ فناوری نظیر «فیس بوک، توییتر و اسنپ» توانستند با استفاده از سیستم های اطلاعات مدیریت به موفقیت هایی دست پیدا کنند. در مورد سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی پژوهش های فراوانی انجام شده است، ولی پژوهشی که هر سه متغیر را مورد بررسی قرار دهد یافت نشده است؛ بنابراین، در پژوهش حاضر پاسخگویی به این پرسش اساسی مدّ نظر بود که آیا فرهنگ سازمانی می تواند نقش تعدیل گر در رابطه میان سیستم های اطلاعات مدیریت و گرایش به کارآفرینی ایفا کند؟روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از حیث روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از رهیافت مدل سازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه شهید بهشتی تشکیل می دادند که تعداد آن ها بر طبق آمار 1127 نفر بود. با استفاده از فرمول کوکران، تعداد 288 نفر به عنوان نمونه آماری پژوهش تعیین شد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای برای مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بوده که روایی صوری و محتوایی آن ها توسط متخصصان تأیید و برای تعیین پایایی پرسشنامه های سیستم های اطلاعات مدیریت، فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 88/0، 82/0 و 85/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشت. نتایج مؤید آن بود که سیستم های اطلاعاتی مدیریت بر فرهنگ سازمانی تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین، نتایج بیانگر آن بود که فرهنگ سازمانی بر گرایش به کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری دارد. افزون بر این،، یافته ها نشان داد که فرهنگ سازمانی در رابطه بین سیستم های اطلاعاتی مدیریت و گرایش به کارآفرینی نقش تعدیل گر را ایفا می کند.نتیجه گیری/ دستاوردها: با توجّه به نتایج تجزیه وتحلیل داده ها مبنی بر رابطه بین فرهنگ سازمانی و گرایش به کارآفرینی، به مدیران و مسئولان ذی ربط پیشنهاد می شود که به فرهنگ سازمانی و مؤلفه های آن در سازمان اهمیّت دهند و در زمینه تقویت تسهیم دانش، ارتباطات باز، نظام پاداش دهی، هدایت و رهبری، معنا داری کار و ریسک پذیری تلاش کرده و به نیروی انسانی به عنوان باارزش ترین منبع در سازمان توجّه کنند و از این طریق میزان گرایش به کارآفرینی را در سازمان ارتقاء دهند. همچنین، مدیران بایستی از سیستم های اطلاعاتی به منظور گسترش فرهنگ و ترویج کارآفرینی در بین کارکنان استفاده نمایند و نیز از حداکثر امکانات و منابع مادی برای نیل به اهداف مشخص بهره گیرند.
طراحی مدل مفهومی بازاریابی محتوایی دیجیتال با رویکرد گرندد تئوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
157 - 195
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش شناسایی مؤلفه ها و ابعاد اصلی بازاریابی محتوایی دیجیتال با توجه به شرایط کشور ایران و ارائه مدل با استفاده از روش کیفی مبتنی بر راهبرد گرندد تئوری است. داده ها از طریق مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با خبرگان که شامل اساتید دانشگاه در حوزه بازاریابی محتوایی دیجیتال و مدیران و فعالان آژانس های تبلیغات و بازاریابی دیجیتال بودند گردآوری شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و پس از انجام 15 مصاحبه عمیق، اشباع نظری حاصل گردید. پس از پیاده سازی و تحلیل مصاحبه ها و کدگذاری باز، محوری و انتخابی، نتایج نشان داد که بازاریابی محتوایی دیجیتال توسط شرایط علی (توسعه اینترنت، سهولت استفاده، محبوبیت فضای مجازی، سهولت ارتباط با مشتری، ویژگی های شبکه مجازی، جذابیت بازاریابی محتوایی دیجیتال، تغییر رفتار مشتریان، تغییر ساختارهای جاری)، دلایل زمینه ای (ویژگی های فردی، ویژگی های اجتماعی)، عوامل مداخله گر (محدودیت های فنی، افزایش رقبا، عدم دسترسی، ناآگاهی، شدت شیوع کووید 19)، مقوله محوری (بازاریابی محتوایی دیجیتال)، راهبردها (لذت بخش نمودن، افزایش مشارکت، ارائه خدمات متنوع به کاربران، استفاده از انواع روش های افزایش مخاطب، تبادل اطلاعات، بهبود زیرساخت، سبک مخاطب پسند، مشتری مداری) و پیامدهای (گسترش بازار، افزایش سودآوری، بسترسازی برای ایجاد برند) تحقق می یابد. نتایج حاکی از آن است که مدل پژوهش از سطح قابل قبولی برخوردار می باشد
استعاره های تصویری در تبلیغات: تحلیل کتاب سنجی و مصورسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
13 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش که در مرز دانشی تبلیغات صورت می گیرد، ارائه ی مدلی جامع به منظور پیش بینی روند آتی حوزه استعاره های تصویری در تبلیغات از طریق ارزیابی عملکرد علم و ساختارهای دانشی این حوزه است. به این منظور، در این مرور کمی، با استفاده از روش کتاب سنجی و ترسیم نقشه های علمی، تلاش شده است که ضمن استخراج الگوهای حاکم در حوزه ی استعاره های تصویری در تبلیغات، رهنمودهایی به استراتژیست های تبلیغ، بازاریابان و همچنین پژوهشگران علاقه مند ارائه گردد. در این راستا، پس از انتخاب استراتژی مناسب جستجوی ادبیات و اعمال شاخص های غربالگری، 743 مقاله از پایگاه داده اسکوپوس استخراج و با نرم افزارهای «آراستودیو» و «وی او اس ویور» تحلیل شد. یافته های این پژوهش در بخش اول، با استخراج روند سالیانه ی انتشارات علمی و شناسایی پر استنادترین مقالات، مجلات و نویسندگان، همچنین مشخص کردن مجلات هسته ای این حوزه از طریق قانون برادفورد و تعیین بهره وری نویسندگان از طریق قانون لوتکا، ارزیابی جامعی از عملکرد علم ارائه داده است. در بخش دوم یافته ها نیز با تحلیل شبکه های هم رخدادی، هم استنادی و همکاری، ارزیابی جامعی از ساختارهای مفهومی، فکری و اجتماعی دانش ارائه شده است و سپس در بخش سوم با ارائه ی مدل پیشنهادی پژوهش، روند تحول و نقاط پژوهشی آتی در حوزه ی استعاره های تصویری در تبلیغات نشان داده شده است.
بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
117 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف مطالعه حاضر، بررسی تأثیر شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی با در نظر گرفتن نقش تعدیل کننده ویژگی های هیئت مدیره شرکت است. جامعه آماری پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط فعال در بورس اوراق بهادار تهران است. بدین منظور تعداد 54 شرکت در بین سال های 1400-1391 با استفاده از روش نمونه گیری حذف سیستماتیک انتخاب گردید. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی با اثرات ثابت و نرم افزار Eviews 10 استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های پیشگیری از فساد بر اجتناب مالیاتی تأثیر دارد و ویژگی های هیئت مدیره شرکت (اندازه، تنوع جنسیتی، استقلال) در ارتباط بین شیوه های پیشگیری از فساد و اجتناب مالیاتی نقش تعدیل گر دارد. نتیجه گیری می شود که شرکت هایی با شیوه های پیشگیری از فساد خوب تمایل کمتری به رفتار اجتناب از مالیات دارند و مالیات بیشتری بر سود خود می پردازند. این بدان معناست که متعهد بودن به شیوه های خوب مبارزه با فساد نه تنها ممکن است با افزایش نظارت بر رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت، کارایی شرکت را بهبود بخشد، بلکه می تواند مشروعیت اجتماعی و پذیرش آن را نیز بهبود بخشد. علاوه بر این، نتایج این مطالعه از اهمیت ویژگی های هیئت مدیره شرکتی در تأثیرگذاری بر رویه های پیشگیری از فساد در پیوند اجتناب مالیاتی حمایت می کند. یافته های پژوهش شواهد مفیدی را برای دولت ها، تنظیم کننده ها و سایر ذینفعانی فراهم می کند که هدفشان تعیین بهترین شیوه های تجاری است که می تواند به کاهش خطر اجتناب از مالیات شرکت ها کمک کند.
شناسایی نقاط تماس گردشگران خارجی در طول سفر مشتری بر اساس مدل پنج اِی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
114 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف: سفر مشتری و نقاط تماس به مفاهیمی مهم در بازاریابی و به ویژه تجربه مشتری تبدیل شده است. سفر مشتری که در برگیرنده سه مرحله پیش از خرید، حین خرید و پساخرید است، شامل نقاط تماس بسیاری است که در هر نقطه، ذی نفعان متعدد می توانند بر تجربه مشتریان تأثیر بگذارند. در گردشگری نیز، بررسی و شناسایی نقاط تماس گردشگران در سراسر سفر مشتری و تجربه آنان در هر یک از این نقاط تماس، می تواند به مدیران مقصدها و کسب وکارهای گردشگری، در جهت طراحی تجربه ای ماندگار برای گردشگران، یاری رساند. مدل پنج اِی، مدلی است که تجربه مشتری در طول سفر مشتری را در چارچوب گام های آگاهی، جذابیت، پرسش، اقدام و دفاع بررسی می کند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی نقاط تماس گردشگران بازدیدکننده از ایران با استفاده از مدل پنج اِی است.روش: این پژوهش از نوع ابداکتیو است. در این پژوهش از روش نمونه گیری در دسترس و گلوله برفی استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه گردشگران خارجی بودند که طی چهار سال اخیر به ایران سفر کرده بودند و در اینستاگرام حساب کاربری داشتند. گردآوری داده ها با استفاده از مصاحبه عمیق با هر یک از مشارکت کنندگان انجام گرفت؛ به گونه ای که بتوانند تجربه خود را بیان کنند. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون استفاده شد. بر این اساس، پس از مطالعه مکرر مصاحبه ها و استخراج کدها، کدهای مشابه دسته بندی و در نتیجه تم های فرعی پدیدار شدند. ۲۳ تم شناسایی شده، در پنج تم اصلی آگاهی، جذب، پرسش، اقدام و دفاع دسته بندی شدند.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش ۲۳ تم فرعی طی پنج مرحله به دست آمد که عبارت اند از: ۱. مرحله آگاهی: شبکه ارتباطی با ایرانیان، توصیه مثبت دوستان و دیگر گردشگران، کتاب های درسی و داستانی، اخبار و رسانه های جمعی و نوستالژی و ارتباط با گذشته؛ ۲. مرحله جذب: ناشناخته بودن ایران نسبت به دیگر کشورهای جهان، تجربه مستقیم تاریخ، جذابیت ارتباط با مردم، غذا و آداب و رسوم ایران و مقرون به صرفه بودن سفر به ایران. ۳. مرحله پرسش، تجربه دوستان سفر کرده به ایران، اطلاعات گردشگران در رسانه های اجتماعی، سایت ها و کتاب های بین المللی، تماس با آژانس های مسافرتی، محتواهای کاربر ساخته ایرانیان در رسانه های اجتماعی؛ ۴. مرحله اقدام: تمایل به تجربه بی واسطه و انفرادی، زیستن زندگی یک ایرانی، کشف زیبایی های تاریخی و فرهنگی.5. مرحله دفاع: توصیه به دیگران، دفاع از ایران در برابر نظرهای منفی، نیت برای بازدید مجدد، همراه ساختن دیگران در سفرهای بعدی، تولید محتوا در رسانه های اجتماعی و حساس شدن به اخبار ایران.نتیجه گیری: در تمامی مراحل سفر مشتری، به ویژه مراحل آگاهی و پرسش، به تبلیغات و تولید محتوا و حضور در رسانه های اجتماعی نیاز بسیاری وجود دارد. این امر تأثیر بسیاری بر آگاهی گردشگران از مقصد و در نتیجه بر تصمیم گیری آنان خواهد گذاشت. همچنین، یافته ها نشان می دهد که با وجود استفاده از تکنولوژی و نوآوری در ارائه خدمات، باید بر جاذبه های منحصربه فرد و تجربه های اصیل تمرکز و اصالت را حفظ کرد. علاوه براین، دفاع کنندگان از برند در رسانه های اجتماعی عاملی بسیار مهم برای اثرگذاری بر تصمیم گردشگران بالقوه برای سفر به ایران هستند.
فهم پدیده پشیمانی استراتژیک در سطوح راهبردی کسب وکارهای بین-المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درگذر زمان و به سبب شرایط عدم اطمینان و تغییراتی که در محیط فعالیت بین المللی حاصل می شود، بسیاری از مدیران کسب وکارهای بین المللی در فرآیند تصمیم گیری و تدوین و اجرای استراتژی ها دچار اشتباه شده و به انسداد یا بن بست استراتژیک می خورند. درچنین حالتی تصمیمات اخذ شده یا استراتژی های تدوین شده توسط مدیران، ناکارآمد تلقی می شود که به این حالت پشیمانی استراتژیک گفته می شود. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف فهم پدیده پشیمانی استراتژیک در سطوح راهبردی کسب-وکارهای بین المللی انجام پذیرفت. این پژوهش بر پایه پژوهش های آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی است که از ظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی و براساس اصل کفایت نظری 30 نفر از آن ها به عنوان نمونه پژوهش در نظر گرفته شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته است که روایی و پایایی آن با روش محتوایی و پایایی درون کد گذار -میان گذار تأیید شد. همچنین ابزار گرداوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که توسط 30 نفر از خبرگان پر شد و روایی و پایایی آن با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. در این پژوهش داده های کیفی با روش تحلیل محتوا و داده های کمی با مدلسازی ساختاری تفسیری تحلیل شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مؤلفه های شکل دهنده و ایجادکننده پشیمانی استراتژیک در راهبردهای کسب وکارهای بین المللی به همراه پیامدهای آن در قالب مدل شکل گیری پشیمانی استراتژیک است.
تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری بر زنجیره ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زنجیره ارزش به مجموعه فعالیت هایی اتلاق می گردد که زنجیروار به هم متصل اند و منجر به خلق محصولی می گردند که برای مصرف کننده با ارزش بوده و برای شرکت سودآوری ایجاد می کند. از این رو، بررسی عوامل موثر بر آن –خاصه در کشورهای درحال توسعه- از اهمیت و ضرورت بالایی برخوردار است. زیرا در بازارهای امروزی، مزیت رقابتی در گرو ارزشی است که سازمان ها به مشتریان خود عرضه می کنند، به نحوی که در آن زمان، این ارزش توسط رقبای بالقوه و بالفعل عرضه نمی شود. تحقیق حاضر با رهیافت داده های تابلویی و استفاده از روش گشتاورهای تعمیم یافته به بررسی تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری بر زنجیره ارزش در دو گروه از کشورهای منتخب درحال توسعه و توسعه یافته طی دوره 2019-2015 پرداخته که نتایج نشان داد، راهبرد نوآوری محصول، راهبرد نوآوری فرایند و توسعه مالی بر وسعت زنجیره ارزش در هر دو گروه از کشورهای منتخب تأثیر مثبت و معناداری دارند. اما، ضریب تخمینی راهبردهای نوآوری و ضریب تخمینی توسعه مالی در کشورهای توسعه یافته بزرگتر است. به علاوه، تأثیر متقاطع توسعه مالی و راهبردهای نوآوری محصول و نوآوری فرایند بر وسعت زنجیره ارزش در هر دو گروه از کشورهای منتخب مثبت و معنادار و از اثر انفرادی آنها بزرگتر است.
الگوی تحلیلی رابطه هم ذات پنداری برند، ادراک مسئولیت اجتماعی شرکت و اولویت برند دیجی کالا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
141 - 182
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر اقدامات مربوط به مسئولیت اجتماعی شرکت ها و ادراک آن از سوی مشتریان بر هم ذات پنداری برند و ترجیح برند فروشگاه اینترنتی دیجی کالا انجام شده است. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مشتریان فروشگاه اینترنتی دیجی کالا است که تعداد 384 نفر با روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس به عنوان نمونه آماری انتخاب شده اند. داده های مورد نیاز برای سنجش متغیرها با عملیات میدانی و از طریق پرسشنامه استاندارد جمع آوری و آزمون فرضیه ها و نیز تحلیل ارتباط متغیرها با روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارsmart pls انجام شده است. یافته ها و نتایج نشان می دهد که درک مسئولیت اجتماعی دیجی کالا توسط مشتریان بر هم ذات پنداری برند تأثیر معناداری دارد. همچنین، هم ذات پنداری برند بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا تأثیر معناداری دارد. درک مسئولیت اجتماعی بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا تأثیر معناداری دارد. هم ذات پنداری برند در تأثیرگذاری درک مسئولیت اجتماعی شرکت بر ترجیح برند محصولات دیجی کالا نقش میانجی دارد.
بررسی نقش مدیریت منابع انسانی سبز بر بازار یابی سبز با نقش میانجی حسابداری محیطزیست (مورد مطالعه کارکنان شرکت پتروشیمی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
187 - 208
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز با نقش میانجی سابداری محیطزیست است. تحقق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش علی پس رویدادی است. از نظر روش جمع آوری دادها، توصیفی است. همچنین بهدلیل اینکه رابطه بین متغیرها با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد از نظر آماری روش همبستگی است که به شناخت رابطه در صورت وجود بین متغیرها میپردازد. در این تحقیق جامعه آماری کارکنان شرکت پتروشیمی شیراز بوده و 294 نفر هستند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 384 بهدست آمد. همچنین برای سنجش متغیرها از پرسش نامه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS25 , SmartPLS3 استفاده شدهاست. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده گردیدهاست. یافته ها حاکی از آن است که مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز و بر حسابداری محیطزیست تأثیرگذار است. همچنین در تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز، متغیر حسابداری محیطزیست نقش میانجی دارد. این فرضیهها در مجموع نقش حیاتی مدیریت منابع انسانی سبز را در ترویج شیوههای تجاری پایدار برجسته میکنند. آنها پیشنهاد می کنند که مدیریت منابع انسانی سبز مؤثر نهتنها مستقیماً به بهبود استراتژی های بازاریابی سبز کمک می کند، بلکه شیوه های حسابداری محیطی را نیز تقویت می کند، که به نوبه خود رابطه بین مدیریت منابع انسانی سبز و تلاش های بازاریابی را واسطه می کند. این چارچوب بر اهمیت ادغام استراتژیهای منابع انسانی با اهداف زیست محیطی برای تقویت رویکردی جامع برای پایداری در عملیات تجاری تأکید میکند.
شناسایی پیشران های بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران بر اساس روش تحلیل اثرات متقاطع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
80 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه شناسایی پیشران های بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران بر اساس روش تحلیل اثرات متقاطع است. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه خبرگان آشنا و فعال صنعت بانکداری با تحصیلات کارشناسی ارشد و دکتری هستند که سابقه فعالیت در حوزه بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران دارند. در این مطالعه، بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی 30 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. در ادامه جهت خلق داده ها با طراحی دو پرسش نامه محقق ساخت و مجزا، از خبرگان در خصوص اهمیت و میزان اثرگذاری کلان روندهای اثرگذار بر بانکداری دیجیتال، نظرسنجی شده است. در این مطالعه بر اساس مرور ادبیات پژوهش، روش دلفی سه مرحله ای و استفاده از ضریب توافق بین خبرگان، درنهایت 59 کلان روند مؤثر بر بانکداری دیجیتال در ایران شناسایی شدند که این کلان روندها در ادامه با استفاده از آزمون میانگین رتبه فریدمن و تحلیل اثرات متقاطع، مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج این پژوهش منجر به شناسایی 6 پیشران مؤثر بر بانکداری دیجیتال در بانک رفاه کارگران شد. این پیشران ها به ترتیب اثرگذاری شامل «تصویب قوانین و مقررات در زمینه استفاده از ابزارهای نوین»، «شدت تحریم های خارجی»، «تحولات نسلی در جامعه به سمت پذیرش بانکداری دیجیتال»، «وجود زیرساخت عمومی پایدار، کارآمد، قابل اعتماد و تحت نظارت»، «وجود نیروی انسانی متخصص» و «هزینه های امنیت سایبری» هستند.
داستان سرایی برای فروش: تحلیل نقش روایت های شبکه های اجتماعی در تقویت درآمد گردشگری فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۲۰)
123 - 139
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی نقش داستان سرایی در شبکه های اجتماعی برای افزایش فروش در صنعت گردشگری فرهنگی پرداخته است. هدف آن، تبیین چگونگی استفاده از داستان سرایی به عنوان ابزاری استراتژیک برای تقویت رقابت پذیری و درآمدزایی در این حوزه است. پژوهش از روش کیفی با رویکرد تحلیل مضمون بهره برده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 12 نفر از ذینفعان کلیدی شامل مدیران شبکه های اجتماعی، بازاریابی و فروش جمع آوری شده است. معیارهای نمونه گیری شامل استفاده فعال از داستان سرایی، تمرکز بر گردشگری فرهنگی و موفقیت در تعامل یا فروش بوده است.تحلیل داده ها با نرم افزار MAX-QDA انجام شده و شش تم اصلی شامل اعتماد عاطفی، بازخورد و تعامل، فناوری و شخصی سازی، چالش های تولید محتوا، قدرت داستان سرایی در فروش و داستان سرایی راهبردی شناسایی شده است. نتایج نشان می دهد داستان سرایی تأثیر معناداری بر تعامل مخاطبان و افزایش فروش دارد. شخصی سازی پیام ها و دریافت بازخورد مستمر از مخاطبان از عوامل کلیدی موفقیت شناسایی شدند، درحالی که چالش های تولید محتوای متناسب با فرهنگ مخاطبان و استمرار آن، موانع اصلی اجرای این استراتژی بودند.این مطالعه نشان می دهد که داستان سرایی در شبکه های اجتماعی ابزار مؤثری برای افزایش تعامل مخاطبان و تقویت فروش در گردشگری فرهنگی است و می تواند به بازاریابان کمک کند تا برنامه های داستان سرایی خود را هدفمندتر طراحی و اجرا کنند.
پیش بینی مهارت های کارآفرینانه دانشجویان براساس سواد فناورانه آنان و سبک تدریس مدرسان (مطالعه موردی: دانشگاه بوعلی سینا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
27 - 42
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسئله اشتغال دانشجویان اهمیت فراوانی دارد؛ زیرا بیکاری دانشجویان بعد از تحصیل پیامدهای جبران ناپذیری را در ابعاد مختلف اجتماعی و اقتصادی به وجود می آورد. تعداد زیادی از دانش آموختگان جدید یا بیکارند یا یافتن شغل در بخش هایی که در آن آموزش دیده اند و به آن علاقه مند هستند، برایشان دشوار است. به این ترتیب، دانش آموختگان جدید برای موفقیت در شرایط درحال تغییر فناوری، سیاسی و اجتماعی امروزی به چیزی بیش از انواع دانش رویه ای نیاز دارند. براین اساس، دانشجویان به یک مجموعه مهارت های کارآفرینی نیاز دارند که این مهارت ها تحت تأثیر آگاهی از فناوری و آموزش قرار دارد. درواقع، سواد فناوری و آموزش مناسب به دانشجویان اجازه می دهد تا با نیازهای درحال تغییر زندگی امروزی سازگار شوند؛ بنابراین، دانش و آگاهی از فناوری از شایستگی های کلیدی برای دانش آموختگان آینده است و همچنین مؤثرترین روش های ارائه محتوای آموزشی کارآفرینانه می توانند در افزایش مهارت کارآفرینی نقش مهمی ایفا کنند. ازاین رو، هدف پژوهش حاضر پیش بینی مهارت های کارآفرینانه دانشجویان براساس سواد فناورانه آنان و سبک تدریس مدرسان دانشگاه بود.
روش شناسی: روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 6701 نفر بودند که نمونه آماری مطابق جدول کرجسی و مورگان، به حجم 364 نفر، به شیوه تصادفی طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد مهارت های کارآفرینی، پرسشنامه سواد فناورانه و پرسشنامه سبک تدریس استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد بین سواد فناورانه دانشجویان و سبک تدریس مدرسان با مهارت های کارآفرینانه آنان رابطه مثبت و معناداری وجود داشت (01/0p< ). از بین مؤلفه های سواد فناورانه بیشترین تأثیر مربوط به مؤلفه آثار فناوری و کمترین تأثیر مربوط به مؤلفه درک فناوری در جهان اطراف بود و از ابعاد سبک تدریس، بیشترین تأثیر مربوط به سبک تدریس مولد و کمترین تأثیر مربوط به سبک تدریس تحلیلی بود.
نتیجه گیری/ دستاوردها: نتایج مطالعه حاضر نقش آگاهی از فناوری و سواد فناورانه و روش های تدریس کارآفرینانه را در افزایش و بهبود مهارت های کارآفرینی دانشجویان کارشناسی را مورد تأیید قرار داد. یافته های پژوهش نشان داد که دانش فناوری و آموزش مناسب نقش برجسته ای در کسب مهارت های کارآفرینی دارد. درواقع، این مطالعه با شناسایی عوامل مهمی که در افزایش مهارت کارآفرینی مؤثرند، راهنمایی و راهکارهای مناسبی برای سیاست گذاران نظام آموزش عالی فراهم می کند. این یافته ها می تواند به بهبود مهارت های کارآفرینی از طریق آموزش و تدریس مولد کمک کند.
شناسایی تقلب مالی در شرکت های سهامی عام با استفاده معیارهای مالی وغیر مالی با رویکرد یادگیری ماشین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
99 - 142
حوزههای تخصصی:
بیشتر سیستم های تشخیص تقلب سنتی برای شناسایی تقلب مالی، صرفا معیار های مالی را در نظر می گیرند که به نظر می رسد درحالیکه این احتمال وجود دارد که شرکت های متقلب علاوه بر تقلب های مالی، مرتکب سایر انواع تقلبهای غیر مالی نیز شوند. اگرچه تحقیقات اخیر، بیش از حد بر اهمیت داده های مالی به عنوان تنها فاکتور پیش بینی کننده تقلب تأکید کرده اند؛ هیچ مطالعه ای بر معیارهای غیر مالی یا ESG به عنوان یک فاکتور کمکی برای برای پیش بینی تقلب انجام نشده است. لذا هدف این تحقیق این است که با ارائه یک مدل یادگیری ماشینی پیشرفته و یادگیری عمیق، امکان بهبود پیش بینی تقلب های بر اساس ترکیبی از داده های مالی و ESG، را بررسی نماید. در این پژوهش با استفاده از الگوریتم های نظارت شده یادگیری ماشین و یادگیری عمیق، به بررسی چگونگی شناسایی تقلب مالی در بازه زمانی 10 ساله منتهی به سال 1401 پرداخته می شود. این تحقیق به طور نوآورانه ای نشان داد که استفاده از مدل ترکیبی مبتنی بر داده های مالی ومعیارهای غیرمالی قدرت پیش بینی کننده ای بهتری برای تقلب های مالی نسبت به تکیه صرف بر داده های مالی دارد. مطابق یافته های این تحقیق، در پاسخ به پرسش اول این تحقیق، در میان الگوریتم های یادگیری ماشین و یادگیری عمیق، بالاترین کارایی در برای الگوریتم طبقه بندی یا Bagging مشاهده گردید. همچنین یافته های این تحقیق در خصوص سوال دوم تحقیق نشان می دهد که مجموعه داده ای همه ویژگی ها(مدل ترکیب داده های مالی و غیرمالی) کارایی بهتری در مقایسه با مجموعه داده های مالی به تنهایی) و غیرمالی به تنهایی داشته است.
اکتشاف مدل پیش بین های خدمات ناب فراروی دولت ناب در صنعت بانکداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
691 - 720
حوزههای تخصصی:
هدف:براساس شاخص های اقتصادکلان،کسرقابل توجه ای از تولید ناخالص اقتصادجهان را بخش خدمات تشکیل میدهد.سهم 2/70 تریلیون دلاری خدمات در اقتصادهای بزرگ و رشد فزاینده ان از سال 2011 به این سو براساس اسناد حساب های سازمان ملل،نشان از اهمیت فیرقابل انکار بخش خدمات دارد. تحقیق حاضر با هدف شناسایی و اعتبارسنجی مدل پیش بین های خدمات ناب فراروی دولت ناب در صنعت بانکداری انجام شده است.روش : پژوهش حاضر به لحاظ پارادایم شناسی درفازاکتشاف مدل تفسیری و در فاز ازمون مدل اثبات گرا و به لحاظ کلی پراگماتیسم و به لحاظ مخاطب شناسی کاربردی است. رویکرد تحقیق امیخته و استراتژی به کارگرفته شده تحلیل مضمون است. جهت تحلیل داده های از روش کلارک (2006) و با نرم افزار MAXQDA استفاده شده است.آزمون تحلیل مسیرمدل اکتشاف شده نیز مطابق با الگوریتم مدل سازی معادلات ساختاری واریانس محور با استفاده از نرم افزار SPSS,24و Smart:PLS,3 مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: نتایج تحقیق نشان داد 32 شاخص و 7 پیش بین(استراتژی بهبود ناب ، تحول فرهنگی ناب، توسعه قابلیت های ناب، شیوه های مدیریت ناب، شیوه های کاری ناب و عوامل زمینه ای ناب) برای این منظور شناسایی شدند.نتیجه گیری : در تحقیق حاضر تئوری های پیش بین خدمات ناب با رویکرد دولت ناب در صنعت بانکداری ایران از طریق پژوهش اکتشافی ، مبتنی بر شرایط زست طبیعی جامعه ایران احصا گردد. همچنین مدل مفهومی پیش بین و مدل کاربست خدمات ناب به صنعت بانکداری ایران معرفی گردید. کلدواژه ها:خدمات ناب ،دولت ناب، صنعت بانکداری ، تحلیل مضمون
طراحی یک چارچوب ساختاری تفسیری برای کاربری موفق فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین سازمان های کوچک و متوسط(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
22 - 1
حوزههای تخصصی:
شواهد مختلف حاکی از آن است که استفاده از فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین، به طور قابل توجهی می تواند عملکرد شرکت های کوچک و متوسط را بهبود بخشد و زمینه ارتقاء پایدار آن ها را فراهم کند. مطالعات نشان می دهند که بلاکچین می تواند با افزایش شفافیت و فراهم سازی به موقع اطلاعات، بهبود فرآیندهای تصمیم گیری و مدیریت زنجیره تأمین پایدار را فراهم آورد. لذا پژوهش حاضر، با رویکرد آمیخته، ابتدا عوامل موفقیت پیاده سازی بلاکچین در مدیریت زنجیره تأمین پایدار را با روش تحلیل محتوای متون موجود شناسایی نموده و سپس با استفاده از روش توصیفی همبستگی به طراحی چارچوب ساختاری تفسیری پرداخته است. مشارکت کنندگان در بخش میدانی این پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران دارای سابقه صنعتی) بودند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که پشتیبانی مدیریت ارشد و برنامه ریزی و اجرای مؤثر در سطح اول عوامل کلیدی موفقیت فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین سازمان های کوچک و متوسط قرار می گیرند. حمایت های دولت و مدیریت مناسب محدودیت های مالی در سطوح بعدی قرار دارند که منجر به ارتقاء زیرساخت ها و تقویت فرهنگ سازمانی خواهند شد. بر اساس نتایج، به منظور تقویت عوامل شناسایی شده در توفیق فناوری بلاکچین در زنجیره تأمین به کارگیری ابزار نوین بازی وارسازی پیشنهاد می گردد چراکه این ابزار نوین می تواند زمینه بهبود تجربه کاربری، افزایش مشارکت و ایجاد انگیزه در فعالیت ها را فراهم کند.