فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۳۶۱ تا ۶٬۳۸۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
مسأله زیست جهان در پدیده شناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به باور هوسرل تحت تأثیر علم گالیله ای، جهان عینیِ علم که در اندیشه انسان غربی جدید به عنوان واقعیت قلمداد می شود، جانشین زیست جهان یعنی جهان تجربه مشترک شده است. هوسرل از یک سو در مخالفت با نظر عینی بر جهان تأکید می کند که زیست جهان «بنیاد ِمعنی» تفکر علمی و حوزه بداهت های اولیه است. از سوی دیگر به نظر او نتایج علمی برای زیست جهان اعتبار دارند و به ساختار زیست جهان افزوده می شوند. ابتدا هوسرل در بستر نقادیِ علم عینی مفهوم زیست جهان را مطرح می سازد، اما با توصیف زیست جهان ذهنی- نسبی که خودش علوم را در بر می گیرد، دیگر زیست جهان نمی تواند موضوعی جزئی درون مسأله عام علوم عینی باقی بماند. از زیست جهان ذهنی- نسبی ساختارهای نامتغیر و مشترکی انتزاع می شود که آپریوری کلی زیست جهان را آشکار می سازند. بنابراین زیست جهان که در ابتدا به عنوان مسأله ای جزئی و فرعی درون مسأله عام علم عینی یعنی در نقش اساسی این علوم ظاهر می شود، در نهایت به تعبیر هوسرل، به مثابه مسأله حقیقی و کلی برای فلسفه آشکار می گردد. این نوشتار تلاش می کند که از چشم انداز تحلیل نسبت زیست جهان و علم، مفهوم زیست جهان به عنوان مسأله حقیقی و کلی را نشان دهد.
جایگاه زن در تفکر اسپینوزا و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۳۹۹ شماره ۳۰
20-37
حوزههای تخصصی:
اسپینوزا، فیلسوف هلندی قرن هفدهم و کانت، قهرمان عصر روشنگری، در آثار خود در باب زنان و تفاوتشان با مردان بحث کرده اند. اسپینوزا در فقرات محدودی به بحث زنان و اختلاف جنسیتی مابین انسان ها اشاره کرده است و بحث مستقلی در این زمینه ندارد ولی کانت ضمن آثاری مستقل ماحصل تفکراتش را در این زمینه بیان نموده است. مقالۀ حاضر بر آن بوده است که ضمن دستیابی به نگاه این دو متفکر دورۀ مدرن اروپا به زنان و جایگاه آن ها در جامعه به بررسی و مقایسۀ آرای آن ها نیز بپردازد و وجوه تشابه و تفاوتشان را دریابد و به این نتیجه رسیده است که علیرغم تشابه نظرات این دو متفکر در این زمینه، فلسفۀ اسپینوزا دارای ویژگی ای است که او را به عنوان منبع و حامی فلاسفۀ فمنیست نموده و از گزند انتقادات تندی که علیه کانت صورت گرفته است، مصون نگه داشته است.
خودانگیختگی در فلسفه نقّادی کانت و فلسفه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودانگیختگی، مفهوم اصلی در مبحث آزادی در نظام فلسفی کانت و لایب نیتس است. لایب نیتس این مفهوم را شرط ضروری آزادی و اختیار می داند و عموماً آن را در جایگاه نفی و ردّ هر نوع ضرورتی تعریف می کند. طبق نظر لایب نیتس هر جوهری صرفاً علّت حالات خودش است؛ بنابراین هر تغییری که در آن رخ دهد به گونه ای خودانگیخته حادث می شود. مفسّران فلسفه لایب نیتس، دو نوع خودانگیختگی را در فلسفه او مشخّص کرده اند: خودانگیختگی مونادی و خودانگیختگی عامل. کانت از سنّت لایب نیتسی این دیدگاه را پذیرفت که خودانگیختگی نه تنها اصل درونی عمل است، بلکه ذهن را جوهر اندیشنده می شناساند، اما با معرّفی دو نوع خودانگیختگی مطلق و نسبی، این مفهوم را تبیین می کند. فاهمه وقتی به متعلّق تجربه ای که باید در مقولات آورده شود، ارجاع می کند به صورت نسبی خودانگیخته است. عقل در قانون گذاری، پیروی و ترویج قانون اخلاقی مطلقاً خودانگیخته است، اما همین عقل وقتی در تأثیر اصول ناهمگون و تجربی طبیعت حسّی باشد، به شکل نسبی خودانگیخته است. قوّه حکم نیز وقتی بتواند تنها به متعلّق تجربه واقعی ارجاع شود، به صورت نسبی خودانگیخته است.
منبع بودن عقل در معارف دینی از منظر علامه طباطبایی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در بیش از سیصد آیه، انسان ها را به تفکر و تعقل دعوت کرده است. از منظر علامه طباطبایی تفکر مورد تأکید و تأیید قرآن کریم چیزی جز روش تفکر منطقی و فلسفی نیست؛ بنابراین عقل در کنار نقل یکی از منابع معرفت دینی است. از دیدگاه ایشان تعارض میان حکم قطعی عقل با حکم قطعی نقل، احتمالی بی مورد و اساساً محال است. در صورت تعارض دلیل عقلی قطعی با ظاهر دلیل نقلی، دلیل عقلی بر دلیل ظنی نقلی مقدم خواهد بود. مرحوم علامه اشکالات منکران روش استدلال منطقی و فلسفی را به تفصیل پاسخ می دهد و از سویی دیگر روش بحث در علم کلام را به دلیل آنکه بر تعقل برهانی و تفکر استدلالی منطبق نیست، به شدت انکار می کند. رهاورد دیدگاه علامه طباطبایی اتحاد عقل و وحی و همسویی آموزه های وحیانی با دستاوردهای عقلی فلسفی است.
مباحث دائرة المعارف نویسی و تخصص های مرتبط با آن: معرفی و بررسی موسوعة کشاف اصلاحات الفنون ((مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
معارف عقلی ۱۳۸۷ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
کشاف اصطلاحات الفنون و العلوم یکی از کتابهای معتبر در شناخت اصطلاحات علوم مختلف است. نویسندة آن شیخ محمد علی تهانوی از عالمان هند در سدة دوازدهم است. وی در این کتاب میکوشد اصطلاحهای رایج و پر کاربرد علوم را توضیح دهد. او افزون بر معنای لغوی، تعریفهای اصطلاحی را نیز به تفکیک علوم مختلف آورده است. استفاده از منابع معتبر، تعریف صحیح اصطلاحها و بیان تعریفهای مختلف آن در یک علم، از نقاط مثبت این کتاب است. در این کتاب، برخی ضعفها و کاستیها نیز دیده میشود. ضعف در چینش اصطلاح، استفاده از منابع درجه سوم، نبود آدرسهای دقیق، نبود شیوه واحد در تبیین اصطلاحها، نداشتن سیستم ارجاعی کارا، استفاده از اصطلاحات غیرمرجح در برخی از مترادفات، تفکیک نشدن دقیق مباحث اصطلاحات و تکرار برخی از مباحث از ضعفهای این کتاب است.
فلسفه، زبان، وجود
معضلات مردن - انتظار کشیدن در «حدهای حقیقت»
حوزههای تخصصی:
انواع شیمیایی، کشف یا قرارداد: بررسی دیدگاه جوزف لاپورت در مورد ارجاع واژه های انواع طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس دیدگاه هیلاری پاتنم، نام گذاری و ارجاع انواع به نحوی است که بر مبنای آن دو مرحلة تحقیق تجربی در مورد نوع امکان پذیر می شود. در سال های اخیر جوزف لاپورت، در مورد نام گذاری انواع طبیعی، معضلی تشخیص داده است؛ او نشان می دهد که برای انواع دارای واریته، نمونه های مبهمی وجود دارند که نمی توان به راحتی تصمیم گرفت که آن ها از مصداق های واریتة ناشناخته ای از آن نوع اند و یا مصداقی از آن محسوب نمی شوند. کشف ذات زمانی ممکن است که بدانیم ساختار واریته های متفاوت تا چه حد با هم تفاوت دارند. از سوی دیگر، واریته ها را زمانی در اختیار داریم که ذات نوع را تشخیص داده باشیم. یک راه برای خروج از این معضل، راه حلی است که لاپورت مطرح کرده است؛ از نظر لاپورت ذات انواع کشف نمی شوند بلکه قرارداد می شوند. برای خروج از این معضل، در این مقاله تلاش می کنیم راه حل دیگری که مستلزم کشف ذات باشد عرضه کنیم.
ریکور و ماترک مارسل (مقدمه ای بر تفسیر ریکور از مارسل)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای اگزیستانسیالیسم
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای هرمنوتیک
تبیین توماس آکوئینی از نسبت میان زیبایی با خیر و حقیقت در چهارچوب بحث از صفات استعلایی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شرایط شکل گیری زیباشناسی جدید یا استتیک در دورة روشنگری، استقلال زیبایی از خیر و حقیقت بوده است. اما در فلسفة پیش از دوران تجدد، یعنی در دورة یونان باستان و قرون وسطی، زیبایی جدای از خیر و حقیقت فهم و تبیین نمی شد. این تفکیک ناپذیری در رویکرد مابعدالطبیعی و هستی شناختی به این سه معنای ارزشی ریشه دارد. یک نمونة برجسته از این رویکرد را نزد توماس آکوئینی می توان دید. توماس در بستر مبحث صفات استعلایی وجود مخلوق، به نسبت زیبایی با خیر و حقیقت می پردازد. وی می کوشد این سه گان را در دو مرتبة وجود مخلوق و مرتبة الهی با هم مرتبط سازد. از سوی دیگر، توماس با مرتبط ساختن این صفات با قوای شناختی و ارادی نفس، اساسی مابعدالطبیعی برای حیات اخلاقی و حیات نظاره گرانه فراهم می آورد که زیبایی در آن نقشی اساسی دارد.
جایگاه معرفتی علت از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا با توجه به ویژگیهای معرفتی قاعده «ذوات الاسباب» مدعی است علم یقینی به امور سبب دار فقط از راه علم به علل آنها بدست میآید. براساس این، ظاهراً طرح دیگر راههای محتمل شناخت، از جمله برهانهای «انّی مطلق» و «دلیل» نامعتبر است. اما او تصریح میکند که هرگاه حد وسط و ثبوت اکبر بر اصغر دو لازمِ حد اصغر باشند، امکان اقامه نوعی برهان انّی یقین آور وجود دارد. بدین لحاظ تأکید بر نقش معرفتی علت، نافی هر نوع معرفت یقینی از غیر طریق علت نیست. همچنین وی تعقل جزئی بنحو کلی را نیز ادراک از راه اسباب و علل دانسته و آن را مفید کلیت و یقین معرفی میکند. از سوی دیگر، بعقیده ابن سینا، علم به علت مستلزم تحقق علم بالفعل به معلول نیست. او برای انتقال از علم بالقوه به علم بالفعل دو شرط قائل میشود: نخست آنکه، رابطه لزومی علت و معلول باید بر سبیل وضع و حمل و بشکل قضیه بیان شود و دیگر آنکه در برهان، علاوه بر علم به علت، علوم دیگری باید ضمیمه شوند، تا نتیجه یقینی حاصل شود. مقاله حاضر نقش معرفتی علت در مباحث مختلف فلسفه ابن سینا را بررسی میکند.
اتصاف خارجی معقول ثانی منطقی: بررسی موردپژوهانة پارادوکس معدوم مطلق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در منطق و فلسفة اسلامی معمولاً گفته می شود در معقول ثانی منطقی اتصاف، و به عبارتی ظرف صدق و مطابَق، کاملاً ذهنی است. این نوشتار نشان می دهد برخی اندیشمندان مسلمان در عمل، گاهی، مثلاً در مورد مباحث پارادوکس معدوم مطلق، ناخواسته آن را نقض کرده اند. ما به تقویت این نقض خواهیم پرداخت و ادلّة قوی تری بر اتصاف خارجی و عینی دست کم برخی از معقول های ثانی منطقی، یعنی اموری که به حیث التفاتی و دلالت گره خورده اند، هم چون «لایخبرعنه» و «لایعلم»، «یخبرعنه» و «یعلم»، «خبر» و «شناخت»، «خبر/ شناخت پذیری» و «خبر/ شناخت ناپذیری»، «صدق»، «وصف پذیری» و «وصف ناپذیری»[i]، عرضه خواهیم کرد و بدین وسیله کلیت قاعده نقض خواهد شد.
پرتره و گفت و گو
بررسی تطبیقی برهان امکان و وجوب ابن سینا و برهان علامت صنعتی دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص براهین اثبات واجب