فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۶۴۱ تا ۳٬۶۶۰ مورد از کل ۱۴٬۷۰۹ مورد.
ریشه های غربی مکتب کیوتو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مکتب کیوتو به عنوان تنها فلسفه معاصر ژاپن، با الهام از اندیشه های بودیستی و عرفانی شرق و اندیشه های فلسفی فیلسوفان غربی مثل هگل، نیچه و هایدگر، همتراز با مکاتب بزرگ فلسفی جهان قد علم کرده است. پایه گذار این مکتب نیشیدا کیتارو است و دو شاگرد معروف او یعنی تانابه و نیشیتانی همانند نیشیدا با تلفیق اندیشه های شرق و غرب، فلسفه خاص خود را به جهانیان عرضه نمودند. در این مقاله پس از معرفی اجمالی این مکتب، به ریشه های غربی آن پرداخته شده است. هگل گرایی، کی یرکه گور گرایی، نیچه گرایی و هایدگر گرایی از اصلی ترین ریشه های این مکتب به شمار می آیند. هرچند سه فیلسوف این مکتب از هر چهار جریان فکری مغرب زمین الهام گرفته اند؛ ولی درنظر نیشیدا، هگل و هایدگر و درنظر تانابه کی یرکه گور و نزد نیشیتانی هگل و نیچه حضوری قوی دارند. بنابراین می توان گفت که این مکتب ژاپنی از یک جهت با اندیشه های بودیستی و عرفانی شرق و از جهتی دیگر با فلسفه غرب پیوند دارد. بنابراین فلسفه مکتب کیوتو، فلسفه ای ترکیبی یا التقاطی است.
معرفی و نقد کتاب: غربت غرب
حوزههای تخصصی:
قانون طبیعی و نقش آن در فلسفه حقوق یونان باستان
حوزههای تخصصی:
کثرت گرایی در نظر و وحدت گرایی در عمل
منبع:
کیان ۱۳۷۶ شماره ۳۹
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید پلورالیسم دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه دین، دنیا، اخلاق
جایگاه «خدا» در فلسفة نیشیدا کیتارو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، به دنبال نشان دادن جایگاه «خدا» در فلسفة نیشیدا کیتارو است. بدین منظور، جنبة دینی اندیشة فلسفی این فیلسوف، در قالب چهار موضوعِ خدا به مثابه بنیان واقعیت، عدم مطلق، عشق الهی، و دین، بررسی شده است. نیشیدا تفسیری شبه عرفانی از خدا ارائه می دهد که با تفسیر خدا بنا بر نظریة وحدت وجود بسیار شباهت دارد. او رابطة بین خدا و مخلوق را از سنخ تجلّی خدا تفسیر کرده است. به نظر او، خدا بنیان واقعیت است و از این منظر، میان خدا و عالم جدایی نیست. همچنین او معتقد است که خدا، وجود نیست؛ بلکه عدم مطلق است البته نه به معنایی که در فلسفة اسلامی از عدم مطلق می شناسیم و آگاهی از این عدم، عشق به خدا و نفس خویش است. ما خدا را در باطن نفس خود شهود می کنیم و عشق الهی در ما وجود دارد.
جایگاه کشف و شهود در منظومه معرفت دینی و معیار واقع نمایی آن از منظر عرفای اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در قرآن کریم آیات فراوانی وجود دارد که بیانگر نوعی معرفت خاص است که از طریق عمل به شریعت و از راه طریقت و سیر و سلوک به سوی حق تعالی و توجه به عالم قدس حاصل می شود، از این رو معرفت شهودی یکی از راه های شناخت در منظومه معرفت دینی محسوب می شود و در کنار سایر منابع شناخت دارای اعتبار و روایی است. اما کشف و شهود مانند هر منبع معرفت زای دیگر نیازمند ملاک و معیاری است که با آن مکاشفات و القائات صحیح از فاسد بازشناخته شوند. آنچه از مجموع سخنان عرفا به دست می آید، این است که برای سنجش معارف شهودی دو گونه میزان نیاز است، میزان عام و میزان خاص که رهاورد انبیا و اولیای الهی میزان عام و گسترده معارف شهودی است و قواعد عقلی و فلسفی، استاد کامل، آثار و عوارض مشاهدات عرفانی، میزان خاص و محدودی در قلمرو معارف مفهومی به حساب می آیند.
گزاره ماهوی نزد ابن سینا و جهت سور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا با آن که به تمایز میان «جهت حمل» و «جهت سور» تصریح کرده است، در عمل، تنها به جهت حمل و تقسیمات آن پرداخته و از جهت سور و اهمیت آن در فلسفه اسلامی غافل مانده است. یکی از کاربردهای جهت سور، حمل نوع بر جنس است. به نظر ابن سینا، در گزاره «حیوان انسان است» اگر نظر به افراد حیوان باشد، جهت گزاره جهت ضرورت یا امتناع خواهد بود، اما اگر نظر به حقیقت و ماهیت حیوان باشد، جهت آن امکان است. گزاره دال بر امکان حمل نوع بر جنس (مانند «حیوان انسان است به امکان») گزاره ای است که در منطق قدیم نامی برای آن وضع نشده است و از این رو، آن را «گزاره ماهوی» می نامیم. گزاره ماهوی در قالب هیچ یک از تقسیم بندی های رایج منطق قدیم نمی گنجد؛ زیرا این گزاره نه شخصیه است، نه طبیعیه، نه مهمله و نه محصوره، چنان که نه حمل اولی است و نه حمل شایع. راز بیرون ماندن گزاره ماهوی از تقسیم بندی های رایج این است که این تقسیم بندی ها تنها برای گزاره های مطلقه و گزاره های موجهه به «جهت حمل» هستند در حالی که گزاره ماهوی را اصولا نمی توان جهت حمل دانست، بلکه باید آن را «جهت سور» به شمار آورد.
حقیقت چیست
منبع:
چیستا دی ۱۳۶۴ شماره ۲۴
حوزههای تخصصی:
مقایسه دیدگاه بیکن و ملاصدرا در مورد موانع شناخت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
راه های دستیابی به معرفت و شناخت موانع آن از مهم ترین دغدغه های معرفت شناسان است. نمونة بارز آن ملاصدرا حکیم شرقی و فرانسیس بیکن اندیشمند مغرب زمین است. ملاصدرا اساس معرفت حقیقی را در ایمان به خدا و کسب آن به شیوة شهودی می داند و این نوع معرفت را کلید اکثر معارف معرفی می کند. او حصول این نوع معرفت را با سه مانع اصلی روبه رو می داند. فرانسیس بیکن نیز با اعتقاد به ضرورت شناخت طبیعت برای کسب معرفت الهی به خطاهای ذهنی و باورهای غلط به منزلة موانع مهمی در رسیدن به آن اشاره می کند. او در این زمینه چهار مانع (یا به تعبیر او بت) را معرفی می کند. نگارندگان در پژوهش حاضر سعی کرده اند با کنار هم نهادن دیدگاه دو فیلسوف نمونه ای از دغدغه های مشترک نظام های فلسفی متفاوت را به تصویر بکشند.
بررسی نقد ارسطو از معادله سقراطی (فضیلت = معرفت)
منبع:
علامه ۱۳۸۵ شماره ۱۲
حوزههای تخصصی:
محفل های مطالعه و دمکراسی در سوئد
حوزههای تخصصی:
قدرت، زبان، زندگی روزمره
رهیافتهای بنیادین فلسفی در هوش مصنوعی
حوزههای تخصصی:
فیثاغورس
تاملی بر «هستی» در اندیشه شهرزوری و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نظر بسیاری از متفکران، مساله بنیادی مابعدالطبیعه پرسش از «هستی» است. اما شهرزوری به عنوان یک فیلسوف آشنا با سنت فلسفه سینوی و کانت فیلسوف آلمانی از جمله متفکرانی به شمار می روند که ضمن انتقاد از «هستی» به مثابه امر عینی و واقعی، ابتنای مابعدالطبیعه بر «هستی» را انکار می کنند. البته، شهرزوری در مرزهای مابعدالطبیعه سنتی باقی می ماند و کانت- با انتقاد از مابعدالطبیعه سنتی- نوعی مابعدالطبیعه معرفت شناختی را طرح می کنند، اما میان انتقادهای آنان به «هستی»، قرابت و همسویی ویژه ای مشاهده می شود. در این نوشتار، با بررسی، تحلیل، و مقایسه اندیشه های این دو فیلسوف، به اشتراک ایشان در فضای عمومی حاکم بر مابعدالطبیعه شان اشاره خواهیم داشت. به نظر می رسد که چگونگی انتقاد و تحلیل این دو فیلسوف از هستی، بیان کننده نوعی نگاه منطقی به این مقوله است، نگاهی که راه را برای طرح و پذیرش اصالت ماهیت در سنت فلسفی هر یک از آن دو هموار می کند.
افلاطون گرایی دلوز :مثل در مقام امر واقع
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم سقراط تا ارسطو افلاطون (428-348 ق.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای ساختارگرایی و پساساختارگرایی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پست مدرنیسم