ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۴٬۷۷۹ مورد.
۱۷۰۱.

گشودگی به جهان و عالم داری انسان از منظر ملاصدرا و مارتین هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گشودگی به جهان عالم داری جهان انسان علم حضوری هایدگر صدرالمتالهین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱ تعداد دانلود : ۲۱۴
مسئله انسان و تحلیل هویت وی از بنیان های تفکر ملّاصدرا و هایدگر است. نحوه تلقی آن ها از انسان در عین اختلاف، اشتراکاتی نیز دارد.نگاه مشترک آن ها به مسئله انسان و وجود قرابت خاصی میان آن ها پدید آورده است.هر دو برای انسان، وجود ویژه ای در میان موجودات قائل هستند. ملّاصدرا، علم حضوری نفس به خود را عین نفس و مستلزم علم حضوری به بدن می داند و بدن پل اتصال نفس با جهان پیرامون است، این علم حضوری عین گشودگی وجود آدمی به جهان است؛ چون نفس همواره به محیط اطراف التفات دارد. و با این التفات به طور مدام هستی خود را استمرار می بخشد. هایدگر هم معتقد است که انسان مدام در حال طرح افکنی است و این طرح افکنی، ناشی از گشودگی به جهان است یعنی هر لحظه دازاین، موجودات و خود را می یابد و بر اساس این یافت طرح می افکند. هایدگر، انسان را به اصیل و غیر اصیل تقسیم می کند. انسان غیر اصیل، تابع کسان و مشهورات است، ولی انسان اصیل وجود خود را محدود در زمان خاصی می داند لذا کار های خود را متناسب با موقعیت و اهداف و برای تحقق هویت حقیقی خود انجام می دهد. ملاصدرا نیز به فعلیت رسیدن استعداد های آدمی  را مرهون نحوه تعامل انسان با جهانی می داند که آدمی در آن زیست می کند و آدمی با فعالیت های خود می تواند جهان خود را گشوده تر کند و آن را ارتقاء دهد. ملّاصدرا و هایدگرهر دو به تعامل انسان با جهان  و توانایی عالم سازی انسان تاکید دارند و تعالی انسان را در نحوه فعالیت و نوع عالمی می دانند که انسان می سازد.
۱۷۰۲.

دریچه های ورود ارزش ها به سیر پژوهش علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ارزش و دانش سیر پژوهش علمی عینیت روش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۹۴ تعداد دانلود : ۲۲۶
ارزیابی جواز یا عدم جواز تأثیر ارزش های غیرعلمی در فرآیند دانش و پیامدهای آن در چند دهه اخیر به مسأله ای مهم در فلسفه علم تبدیل شده و ادله فراوانی در دفاع یا رد این اثرگذاری بیان شده است. یکی از مقدمات تحلیل این مسأله، تبیین سیر پژوهش علمی و ترسیم زمینه ها و منافذ دخالت ارزش ها است. به نظر می رسد هر فعالیت علمی دارای سه بخش کلان مدخل، فرآیند اصلی (مقدماتی و استنتاج) و کاربرد است که هر یک شامل چند مرحله جزئی تر می شود و دخالت دادن ارزش های غیرعلمی می تواند در انتخاب ها و ترجیح ها و درنتیجه در سرنوشت فعالیت علمی مؤثر باشد. دو مرحله پیشین و پسین علم اغلب ارزش بار است و این دخالتی در رسالت فعالیت علمی، یعنی عینیت علمی ندارد. مرحله میانی و اصلی فعالیت علمی در مواردی همچون تحلیل داده ها، انتخاب روش، وزن دهی شواهد و گزینش فرضیه، آبستن تأثرپذیری از ارزش ها است و استدلال ها در عدم جواز دخالت ارزش ها نیز ناظر به لغزش سیر علمی در این مراحل و دوری از عینیت علم و ذهنی و شخصی شدن آن است. در این پژوهش با تقسیم سیر پژوهش علمی به سه مرحله، نحوه دخالت ارزش های غیرعلمی ترسیم شده و نشان داده شده است که علم در بخش های مختلفی مستعد اثرپذیری از ارزش های غیرعلمی است؛ حال اینکه این اثرگذاری و اثرپذیری به لحاظ هنجاری تا چه اندازه مجاز باشد، بحثی ثانوی است.
۱۷۰۳.

تقریری از شیوه تسری مباحث معرفت شناختی به آموزه های عملی فقه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حجت توجیه تعذیر تنجیز فلسفه اخلاق

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۸ تعداد دانلود : ۲۵۰
میزان اقبال به آموزه های عملی هر آئینی ارتباط مستقیمی با منطق استنباط در آن شریعت دارد. در همین راستا کارآمدی فقه، به عنوان شاخص ترین شاخه علوم اسلامی، در گرو پاسخگویی به نیازمندی ها و مقتضیات زمان خود است. مباحث نظری زیادی در خصوص شیوه صحیح استنباط یا استدلال -همچون توجیه باور یا چگونگی فهم متون- در مجامع علمی معاصر در حال طرح است. طبیعی است که فقه شیعی برای حفظ پویاییِ لازم باید در منطق استنباط و کشف احکام الهی این ملاحظات را مد نظر قرار داده، یا در صورت ردِّ آن، نسخه ای وزین را در مقابلش ارائه دهد. طبق یافته های این پژوهش، از طریق توصیف و تحلیل محتوا ارتباط میان سنت معرفتی معاصر با استنباط های فقهی در اسلام به راحتی قابل اثبات نیست. مهم ترین معضل تفاوت این دو ساحت با یکدیگر است. قبل از تسری و ملاحظه آرا در حوزه معرفت شناسی (ساحت نظر) با مباحث فقهی (ساحت عمل)، باید چگونگی ارتباط این دو حوزه با یکدیگر تبیین شود. طبیعی است که در صورت اثبات این ارتباط، امکان ارائه انواع ایده های معرفت شناختی در منطق استنباط آموزه های عملی دینی فراهم می شود. به نظر می رسد بتوان علم فلسفه اخلاق را به عنوان حلقه واسط این دو ساحت با یکدیگر دانست. ما در این مقاله به دنبال اثبات چگونگی ارتباط مفهوم حجّت اصولی با مفهوم استحقاق پاداش یا مجازات در فلسفه اخلاق و در مرحله بعد تبیین نحوه ارتباط پاداش و مجازات با توجیه در معرفت شناسی هستیم. در صورت اثبات این مدعا زمینه بهره برداری از مباحث نظری ای همچون ساختار توجیه باورها و یا عقلانیت باور در فقه و همخوانی هر چه بیشتر منطق استنباط در شریعت اسلامی با اسلوب علمی روز فراهم می شود.
۱۷۰۴.

تأملی بر رابطه هنر با زندگی در تفکر دیویی (با تکیه بر مفهوم تجربه)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: جان دیویی تجربه در معنای عام تجربه زیباشناختی هنر و زندگی هنر به منزله تجربه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۴ تعداد دانلود : ۳۲۰
کتاب «هنر به منزله تجربه» اثر دیویی را می توان به عنوان مانیفیست زیباشناسی پراگماتیستی قلمداد کرد که در آن دیویی با بهره گیری از بصیرت های نظریه تکامل داروینی و اصول پراگماتیستی خود، کوشش می کند که با توسل به مفهوم «تجربه» و پیوند تجربه زیباشناختی با آن، باردیگر هنر را به ساحت زندگی واقعی و روزمره آدمیان در جهان کنونی بازگرداند. گرچه برداشت دیویی از مفهوم تجربه در معنای عام آن، به عنوان تعامل میان انسان با محیطش، بنیادی داروینی دارد، ولی چنان که از تحلیل هایش خصوصاً در تشریح تجربه زیباشناختی برمی آید، دلالت مفهوم تجربه فراتر از صرف برداشتی داروینی می رود و ابعاد فرهنگی و اجتماعی به خود می گیرد. در نوشتار حاضر ما ضمن مرور دلالت مفهوم تجربه در تفکر دیویی و نسبت تجربه زیباشناختی با مفهوم تجربه در معنای عام آن، با استناد به کتاب «هنر به منزله تجربه» می کوشیم نشان دهیم که چرا عمده مثال هایی که دیویی به عنوان مبنای تجربه های زیباشناختی ذکر می کند جزء تجربه های مثبت زندگی هستند و آیا دلیل غلفت او از تجربه های منفی و دهشتناکِ حیات به مبانی پراگماتیستی و داروینیِ فلسفه اش او بازمی گردد یا ممکن است دلایل دیگری داشته باشد. مطابق آنچه از فحوای کتاب مذکور دیویی برمی آید، بخش عمده این غفلت به مبانیِ پراگماتیستی او بازمی گردد. هرچند از برخی عبارات دیویی زمینه برای اشاره به تجربه های منفی استنباط می شود، گرچه او به صراحت به مصادیق آن اشاره نکرده است.
۱۷۰۵.

تأملی فلسفی درباره جبر مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فرگه منطق گرایی هیلبرت صورت گرایی ویتگنشتاین

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۲۸۶
در این مقاله، برآنیم که منازعهٔ صورت گرفته میان فرگه و هیلبرت را درباره هندسه، در مورد جبر مجرد بررسی کنیم. برای اینکه بدانیم در مورد جبر مجرد تفکر فرگه ای می تواند راه گشا باشد یا هیلبرتی، ابتدا زمانه ای را بررسی کرده ایم که در آن فرگه و هیلبرت مشغول فلسفه ورزی بوده اند؛ تا تصویری از فضای فکری غالب آن زمان و تأثیر آن بر این دو ریاضی دان به دست آوریم. سپس و با درنظرداشتن این مورد، به تعدادی از اختلافات موجود در رویکرد فرگه و هیلبرت اشاره کرده و به این نتیجه رسیده ایم که از مهم ترین نقاط افتراق میان این دو، می توان به نقش فاعل شناسا در حوزه ریاضیات و دیگری، بحث دربارهٔ سازگاری اشاره کرد. در ادامه و پس از ارائه تعریف هنجاری جبر، با استفاده از نظریات ویتگنشتاین متأخر که در کتاب در باب یقین و تحقیقات فلسفی بیان شده است، به بررسی نکات طرح شده از جانب هیلبرت و فرگه پرداخته ایم. در انتها و با توجه به تمامی جوانب، به این نتیجه رسیده ایم که آنچه در بررسی فلسفی جبر مفیدتر به نظر می رسد، رویکرد سومی است؛ و آن رویکردِ ویتگنشتاین همراه با مقداری اصلاحات است؛ به این دلیل که چند ویژگی مهم را برای ما تضمین می کند. این ویژگی ها عبارت اند از: معناداری، بین الاذهانی بودن و قاعده محور بودن که همگی برای ریاضی دانان ویژگی های مهمی محسوب می شوند.  
۱۷۰۶.

واقع گرایی علمی، واقع گرایی ساختاری و برهان فرا-استقراء بدبینانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معجزه نیست فرا-استقراء بدبینانه واقع گرایی ساختاری واقع گرایی وجودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۰ تعداد دانلود : ۲۵۲
واقع گرایان علمی با استناد به برهان «معجزه نیست» (NM)، صدق (تقریبی) نظریه های علمی و وجود هستومندهای (مشاهده ناپذیرِ) پیشنهاد شده توسط آن ها را علت موفقیت علوم در پیش بینی و توضیح می دانند. اما ضدواقع گرایان با استناد به برهان «فرا-استقراء بدبینانه» (PMI)، ادعا می کنند نظریه های موفق و در عین حال کاذبِ گذشته نشان می دهند که رابطه ای بین موفقیت یک نظریه در توضیح و پیش بینی، از یک طرف، و صدق آن نظریه، از طرف دیگر، وجود ندارد. یکی از مهم ترین پاسخ های واقع گرایان به PMI، نظریه «واقع گرایی ساختاری»، ارائه شده توسط جان ورال است. هدف این نظریه این است که نشان دهد ساختار صوری-ریاضی نظریه های موفقِ گذشته در نظریه های موفق امروزی حفظ شده اند، و ترم های حاکی از این ساختارها، به هستومند هایی (ساختارهایی) یک سان ارجاع می دهند. در این مقاله، پس از توضیح NM و PMI، با بررسی و نقد نظریه واقع گرایی ساختاری در دو خوانش معرفت شناسانه و هستی شناسانه، نشان خواهیم داد که این نظریه توان رد برهان PMI به شکلی فیصله بخش را ندارد. با این حال، برون شد مقاله این است که چنان چه واقع گرایانِ ساختاری دامنه واقع گرایی خود را به گزاره های وجودیِ نظریه های علمی، یعنی به نوعی واقع گرایی موسوم به "واقع گرایی وجودی" محدود سازند، دیگر برهان PMI علیه آن ها کارساز نخواهد بود.
۱۷۰۷.

مبانی فلسفی فلسفه برای کودکان (فبک) از نظر لیپمن: هستی شناسی، انسان شناسی و معرفت شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: فلسفه برای کودکان متیو لیپمن هستی شناسی انسان شناسی معرفت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۶۴ تعداد دانلود : ۵۴۸
فلسفه برای کودکان(فبک) ، برنامه ای است که توسط میتو لیپمن و در بستر فلسفه پراگماتیسم و به تاثر از نظریه های روانشناسی جدید به ویژه نظریات ویگوتسکی به ظهور رسیده است. این برنامه ، بی تردید دارای پیش فرض ها و مبانی فلسفی درباره «هستی» و «انسان» و «معرفت» می باشد. باور به جهان متغیر و متکامل ، اعتقاد به انسان خردورز خردسال و پذیرش معرفت پویا در برنامه فبک ، حکایت از جهان بینی خاص این طرح دارد و زمینه ساز طرح پرسش های بنیادی درباره مبانی فلسفی این برنامه می باشد. می توان با تبیین بسترهای ظهور فبک در مسیر تاریخ فلسفه ، پاسخی در خور به این پرسش ها به دست آورد. با این نوع نگرش در این مقاله سعی شده است تا مبانی فلسفی فبک به لحاظ «هستی شناسی» و «انسان شناسی» و «معرفت شناسی» از نظر پایه گذار این برنامه یعنی متیو لیپمن ، تبیین گردد. نتیجه این که از نظر لیپمن پیش فرض فبک از جهان هستی دیدگاهی رئالیستی است که در آن ، جهان رو به تکامل دارد و انسان خردسال به تأثیر از نظریه پراگماتیستی جان دیویی و نظریات روانشناختی ویگوتسکی دارای قابلیت فلسفه ورزی است و این استعداد از همین دوران کودکی باید پرورش بیابد و معرفت مورد نظر فبک همان باور صادق موجه است که با افزایش تعامل کودک با جهان به وسیله تجربه و تعقل در بستر اجتماع ، تکامل می یابد.
۱۷۰۸.

فرایند تکامل در لامارکیسم و داروینیسم؛ شباهت ها و تفاوت ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: لامارکیسم داروینیسم نئوداروینیسم نئولامارکیسم فلسفه تکامل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۰۸ تعداد دانلود : ۵۲۸
بنا بر عقیده رایج، یکی از محورهای اصلی نظریه تکامل لامارک، وراثت ویژگی های اکتسابی است و شواهد نقضی علیه آن وجود دارد که موجب ابطال آن است. مقاله حاضر توضیح می دهد که برخلاف تصور رایج، وراثت ویژگی های اکتسابی فقط مختص لامارک نیست، بلکه یکی از شباهت های نظری لامارک و داروین است و به نظر می رسد که شواهد نقض ارائه شده قابل رفع است. این مطالعه نشان می دهد که تفاوت های مهم دیدگاهِ این دو بنیان گذارِ نظریه تکامل در دعاویِ آن ها در خصوص سرعت تکامل و اتخاذ رویکرد فردی یا جمعیتی به تکامل و هدف مندی یا تصادفی بودن آن است. تحلیل حاضر با تکیه بر این شباهت ها و تفاوت ها توضیح می دهد که نه تنها شبه علمی بودن نظریه های تکاملی لامارکی پذیرفتنی نیست، بلکه حفظ چارچوب تبیینی لامارکی برای فهم دقیق تر فرایند تکامل ضروری است و به نوعی می تواند تکمیل کننده روایت داروینی و نئوداروینی از تکامل باشد و بهره گیری از این دو سیستم نظری به عنوان مکمل، قدرت تبیینی نظریه های تکاملی را بالاتر خواهد برد.
۱۷۰۹.

کوندرا: عمل همچون مسألۀ رمان؛ خوانش آرنتی از رویکرد کوندرا به تاریخ رمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کوندرا آرنت عمل پیرنگ بوروکراتیزه شدنِ زندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۵ تعداد دانلود : ۲۵۹
یکی از دغدغه های محوری هانا آرنت، مسأله ناممکن شدن عمل در جامعه بوروکراتیک مدرن است؛ میلان کوندرا نیز مسأله بنیادین رمان را عمل می داند. مقاله حاضر می کوشد خویشاوندی میان رویکرد آرنت و کوندرا را با ارجاع به رمان های مهم نشان دهد؛ بررسیِ تاریخ رمان از سروانتس به فلوبر و پروست تا کافکا نمونه های دقیقی عرضه می کنند؛ عبور از جهان حماسی به جهانِ رمان، گذر از عرصه کنش مندی و حرکت به حوزه بی عملی و انفعال است. سرانجام، ماجرا به دستور تقلیل یافت. دُن کیشوت، برخلاف قهرمان هومری، پهلوانی است که مدام در تحقق نقشه هایش شکست می خورد. این سرخوردگی از عمل موجب می شود که شخصیتِ رمان فلوبر(مادام بُواری) به جهان درون پناه ببرد و از کنش ورزی در جهان بیرون عقب بنشیند. بوروکراتیزه شدنِ زندگی، شخصیت های رمان های کافکا را به زیر سیطره نیروهای غیرشخصی و بی نام درآورده، تماس فرد با واقعیت را ناممکن کرده است. رمان های کافکا مصادیقی هستند از ناممکن شدنِ عمل در جامعه بوروکراتیک. این جهان تراژیک نیست، آیرونیک است. نتیجه آنکه از دید آرنت و کوندرا، در چنین جهانی، عمل فقط همچون شاعرانگی می تواند پدیدار شود؛ نه شعر تغزّلی که رمانتیک ها برای گریز از واقعیت بدان پناه می بردند، بلکه شعری که سوررئالیست ها از آن سخن می گفتند: شعر همچون غافلگیری دایمی، تلاقی های پیش بینی ناپذیر و گسست در پیرنگِ مسلط.
۱۷۱۰.

تفسیر موعودباورانه فیلسوفان یهودی از عصر جدید: امکانی برای عبور از دوگانه تداوم و گسست؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سکولاریزاسیون عصر جدید فرجام شناسی موعودباوری فیلسوفان یهودی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۲۹۷
اروپا در جریان روشنگری، خودآگاهی تاریخی زمانه اش را در گسست از گذشته مسیحی و خودآئینی انسان فهمید. اما در قرن بیستم، به دنبال بحران های تاریخی بی سابقه، داعیه خودآئینی انسان و نوآئینی عصر جدید به چالش کشیده شد و این بار پرسشگری درباره بنیان های عصر جدید به دو شرح متفاوت انجامید. در شرح نخست، عصر جدید به مثابه تداوم عصر پیشین فهم شد و تمام مفروضات اساسی و خودبنیاد آن مورد پرسش قرار گرفت. در شرح دوم، عصر جدید به مثابه عصری درک شد یکسر متفاوت با عصر پیشین که پاسخ هایی جدید برای پرسش های کهن فراهم آورده است. با روشن شدن محدودیت های دو نظریه فوق، این پرسش مطرح شده است که آیا می توان خداباوری و انسان محوری، و به تبع آن نظریه های پیوست و گسست، را در جایی به هم نزدیک کرد؟ در جهت مواجهه با پرسش مذکور، این مقاله تلاش کرده است تا مفهوم یهودی موعودباوری در اندیشه طیفی از فیلسوفان یهودی را پشتوانه بررسی امکان فراتر رفتن از دوگانه موجود قرار دهد و راه سومی را معرفی کند که در آن نه تنها دین و مدرنیته ضدیتی ندارند که تفکر تحول خواهانه مدرن نیروی انتقادی و امید سازنده اش را از ایده های موعودباورانه می گیرد.
۱۷۱۱.

تفسیر اسکندر افرودیسی از دیدگاه ارسطو درباره عنایت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عنایت اسکندر افرودیسی قصد اول قصد ثانی مجاورت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۵ تعداد دانلود : ۳۲۵
اسکندر افرودیسی ارسطو را قائل به عنایت الهی نسبت به امور تحت القمر می داند. این مخالف با فهم سنّت پیش از او در فهم ارسطو است که عنایت الهی را تنها محدود به اجسام سماوی می دانستند و آن را نسبت به تحت القمر بالعرض. اسکندر در فی العنایه درصدد است به گونه ای ارسطو را تفسیر کند که نسبت ضروری امور الهی با وجود امور مادّی تحت القمر نقض نشود؛ و درعین حال این نسبت در چارچوبی غایت شناختی نافی شرافت امور الهی نیز نگردد. در این جستار ضمن اشاره به ریشه های تفسیر اسکندر در درباب کون و فساد و درباب آسمان ارسطو، نشان خواهیم داد که فهم اسکندر از عنایت مبتنی است بر نظریّه ای خاص درباب علّیت که دست آخر اسکندر را برای رهایی از بالعرض نشدن عنایت در تحت القمر با مشکل مواجه می کند.
۱۷۱۲.

تمایز معنی و مدلول در پدیدارشناسی هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نظریه ی معنا بیان معنی مدلول نوئما افلاطونگرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۴ تعداد دانلود : ۲۹۴
نظریه ی معنا مسأله ی اصلی پدیدارشناسی هوسرل نیست، بلکه او بحث از معنا برای پشتیبانی از تلقی اش از منطق محض مطرح می کند. چون میان منطق و زبان پیوند وثیقی برقرار است، پژوهش های منطقی با بحث از زبان و معنا آغاز می گردد. هوسرل برای شناسایی ذات بیان، نشاندهندگی و مدلول را از آن طرد می کند و بر تمایز معنی و مدلول استدلال می ورزد. سپس وی این تمایز را در مورد اقسام مختلف بیان (نام خاص، نام عام و جمله) اِعمال می کند. این تمایز محور نظریه ی معنای هوسرل است و مطابق ادعای این مقاله در دوره ی دوم فکری او نیز تداوم می یابد. وی در دوره ی دوم تمایز معنی و مدلول را ذیل تمایز نوئما و ابژه مطرح می کند. در این مقاله، به شرح دیدگاه هوسرل درباره ی معنی و مدلولِ اقسام بیان و نیز ماهیت معنی خواهیم پرداخت. در بخش آخر مقاله، راه حل هوسرل برای اجتناب از افلاطونگرایی را مورد بحث قرار خواهیم داد.
۱۷۱۳.

رابطه موجبیت و مسئولیت اخلاقی در نظریه کنش سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: موجبیت اراده آزاد سازگاری نظریه کنش ابن سینا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۹ تعداد دانلود : ۳۱۳
مسئله اصلی این مقاله، نحوه جمع میان موجبیت و مسئولیت اخلاقی است (مسئله کلاسیک اراده آزاد). این مسئله از آنجا ناشی می شود که ما با سه شهود به ظاهر ناسازگار مواجه ایم اوّل آنکه مسئولیت اخلاقی و پاسخگو بودن در مقابل رفتارهایی که انجام داده ایم، نیازمند آزادی است و کسی را نمی توان برای انجام کاری که هیچ گزینه بدیلی در قبال آن نداشته، بازخواست کرد؛ دوم آنکه دستکم در برخی از کارهایی که انجام می دهیم، آزادی رفتار داریم، و می توانستیم آنها را ترک کنیم یا به گونه ای دیگر انجام دهیم؛ سوم آنکه هر چیزی که اتفاق می افتد، و از جمله کنش های آزاد ما، علت یا دلیلی دارد که با وجود آن علت، اتفاق دیگری محقق نمی شود. برای پاسخ به این مسئله، ابتدا معانی اختیار و اراده را مرور می کنیم و پس از آن، آموزه موجبیت مبتنی بر اصل علیت و قوانین طبیعت تبیین خواهد شد، و برای تثبیت آن، ادله ای ارائه می شود. در گام بعدی، مسئله کلاسیک اراده آزاد را به دو مسئله می شکنیم و راه حل ابن سینا برای هریک را ارائه می کنیم. نهایتاً نمایی کلی از نظریه کنش سینوی مورد بازسازی قرار می گیرد. ادعای نویسندگان این است که راه حل سینوی به مسئله کلاسیک و نظریه کنش مبتنی بر آن، از مناسب ترین راه حل های این مسئله جدی است.
۱۷۱۴.

به کارگیری تفکر انتقادی در آموزش زبان انگلیسی به کودکان خردسال: مطالعه موردی بردو کودک سه ساله دوقلو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تفکر انتقادی یادگیری اولیه زبان خارجی مهارت های تفکر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۳ تعداد دانلود : ۲۷۲
امروزه علاوه بر یادگیری زبان دوم/خارجی، برنامه های آموزشی و درسی که مهارت های تفکر را ارتقا می بخشند، می توانند برای کودکان، جامعه و جهان مفید باشند. این مقاله با هدف بررسی چگونگی استفاده از تفکر انتقادی در آموزش زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی به کودکان خردسال انجام شد. پژوهشگران برای به تصویر کشیدن پیشرفت مهارت های تفکر انتقادی دو کودک سه ساله دوقلو در حین یادگیری زبان خارجی ، از یک مطالعه کیفی موردی توصیفی در مدت یکسال و نیم استفاده کردند. بر طبق تحلیل محتوای کیفی در این تحقیق، قصه گویی و گفت وگو و تعامل بین کودکان و مادر آن ها، دو محور اصلی در بهره گیری از تفکر انتقادی در آموزش زبان انگلیسی به این دو کودک خردسال بودند. بررسی کیفی یافته ها نشان داد که اصول آموزش و یادگیری مبتنی بر نظریه اجتماعی- فرهنگی ویگوتسکی می تواند حتی برای زبان آموزان خردسال مفید و قابل اجرا باشد. با فراهم کردن محیط آموزشی غنی از حمایت و میانجی گری مناسب بزرگسالان ماهر و با ایجاد فرصت تعامل معنادار با افراد پیرامون، کودکان می توانند به رشد شناختی بالاتری دست یابند. یافته های پژوهش حاضر می تواند کمک کند تا در تبیین مدل آموزشی جدید، آموزش مهارت های تفکر انتقادی در کلاس های زبان انگلیسی گنجانده شود.
۱۷۱۵.

مستندات بساطت وجودی حضرت حق وشئونات آن در ادعیه مأثوره رهیافتی به توحید حقیقی از منظر ائمه بر اساس مبانی حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: بساطت وجودی توحید حقیقی اولیت و آخریت معیت قربی ادعیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۴ تعداد دانلود : ۲۲۴
دست یابی به معنای توحید الهی در گرو مبانی ای از جمله بساطت ذاتی حق تعالی می باشد. در منظومه فکری جناب صدرا بساطت الهی به نحو تامّ و محض بوده و حقیقتی است که از هر نوع ترکّب مبرّاست و لذا واحد و اَحد خواهد بود؛ یعنی وجود بسیط حقیقی، واحد و اَحد حقیقی نیز می باشد؛ یعنی میان وجود بسیط تام و توحید حقیقی خداوند تلازم وجود دارد. وی بر اساس برهانی که آن را عرشی و از تأییدات خداوند می داند، اظهار داشته است برهان بسیط الحقیقه برای اثبات توحید خداوند گویای آن است که حقیقت واجب الوجود بدون دخالت چیزی بیرون از ذاتش و نیز بدون لحاظ هر گونه حیثیت تقییدیه یا تعلیلیه بذاته مصداق واجبیّت است؛ یعنی وجود بسیط حقیقی خداوند که مبرّا از تمامی حیثیّات ترکیبی و نواقص امکانی است، به تبع وجوباً به اقتضای ذاتش در بردارنده تمام کمالات است. بدین سان وجود خداوند بسیط محضی است که نه تنها هیچ ترکیبی در او راه ندارد، بلکه وجود خارجىِ برتر همه ماهیات و مفاهیم کمالى است و وجود خاص هیچ یک از آنها نیست. بنابراین حقیقتِ وجود حق تعالی که بسیط حقیقی است، واحد به وحدت حقیقی نیز خواهد بود. ما در این مجال به دنبال آنیم که آیا این نگاه به توحید الهی و لوازمات آن دارای مستنداتی در ادعیه و مناجات های ائمه هدی می باشد یا صرفاً یک ایده فلسفی است؟ در صورت نخست به لسان خاصِ ائمه و تخاطب ویژه آنها با حضرت حق، رهیافتی به «توحید حقیقی» خواهیم داشت.
۱۷۱۶.

واکاوی مفهوم زمان (یا صیروت) دلوزی در عکاسی به سبک فوتومنتاژ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلوز بیکن مفهوم زمان بدن فتومونتاژ عکس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۸ تعداد دانلود : ۳۱۰
در این مقاله سعی داریم مفهوم زمان یا دیرند یا استمرار دلوزی را عکاسی به سبک فتومونتاژ با استناد به نقاشی های فرانسیس بیکن تحلیل و بررسی نماییم. دلوز بحث زمان را با استفاده از فلسفه برگسون در رابطه با حرکت و دیرند یا استمرار مطرح می سازد. فلسفه یک اثر هنری در دیدگاه پست مدرنیستم ضدساختارگرایانه است و بر طبق همین مسئله نمی توان هنر را روایتگر محسوب کرد چرا که هنری که روایتگر بوده و مبتنی بر ساختار باشد، هنری مرده است. فلسفه دلوز نه ذهنی و نه عینی است؛ او از نفس حضور و زندگی در جهان حکایت و آغاز می کند. از این جهت و بر اساس آموزه های آغازین و اندیشه های کل باورانه هگلی خود جهان و اندیشه در جهان را به یک کلیت یک پارچه به نام طبیعت زندگی فرومی کاست و سعی کرده است این تفکر کل باورانه خود را با اندیشه تجربه طبیعت باورانه تدریجی – تکاملی به هم آمیزد. ژیل دلوز با دیدگاهی ضدساختارگراینه به مساله هنر می پردازد. او رابطه زمان در عکاسی به سبک فتومونتاژ را بررسی می کند فرض ما بر این است که مفاهیم در عکاسی، نقشی حرکت محور و خلاق با اصل صیرورت در فتومونتاژ دارند. مدعا و یافته اصلی این نوشتار این است که می توان گفت دلوز با نقض روایتگری و بودن در هنر عکاسی، فتومونتاژ را یک حرکت خلاق در سیالیت می داند که زمان و فضا را در اختیار می گیرد. شاخص ترین نقاش فرمالیست انگلیسی، فرانسیس بیکن است. بیکن توانسته ادراک و ذهنیت نوگرای اروپایی را با زبان تصویری یا هنر فیگوراتیو در آثارش بیان کنند. روش ما در این تحقیق توصیفی و تحلیلی است. این پژوهش در پی یافتن پاسخ این سوال است که چگونه می توان صیرورت را در هنر عکاسی وارد کرده و از روایتمندی و ساختارمندی آن جلوگیری کرد.
۱۷۱۷.

بررسی و نقد رابطه سیاست و اخلاق در هنر در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست سیاست اخلاق هنر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۱۷ تعداد دانلود : ۲۶۷
در پراگماتیسم پیامبرانه کرنل وست، اخلاق و سیاست در هنر پیوندی عمیق دارند. او فیلسوفی است که بررسی و مبارزه با نژادپرستی در مرکز تفکراتش قرار دارد. در رویکرد وست اخلاق تبدیل پایه زیبایی شناسی و سیاست می شود. او تصویری از زندگی اخلاقی ارائه می دهد که در آن بر منحصربه فرد بودن ویژگی های انسان ها تأکید می شود. هدف او از پراگماتیسم پیامبرانه، ارائه پاسخ به مشکلات کوتاه مدت و تفسیرهای مداوم فرهنگی در دوران تاریخی مشخص است. وست نهیلیسم را شرّ و در تضاد با دموکراسی می داند. از نظر او بدون هنر نمی توان شرایط سخت مبارزه با نهیلیسم را تاب آورد. او معتقد است هنر با اصالت – هنر با دغدغه مشترک با ستمدیدگان و رنگین پوستان– دارای خاصیت ضد نهیلیستی است؛ که در عالی ترین سطح می توان آن را در هنر سیاه پوستان آمریکایی مشاهده کرد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیلی-انتقادی، پس از بررسی و تبیین نظریات وست، رابطه سیاست و اخلاق در هنر از نگاه وست مورد بررسی و نقد قرار می گیرد.
۱۷۱۸.

اکسل هونت و اخلاق به رسمیت شناسی: موانع و امکانات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هگل هونت به رسمیت شناسی فلسفه میان فرهنگی اخلاق به رسمیت شناسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۸ تعداد دانلود : ۳۸۶
اندیشه اخلاقی و سیاسی اکسل هونت، فیلسوف آلمانی و برجسته نسل سوم فرانکفورت، از ابتدای انتشار کتاب شناخته شده او، جدال برای به رسمیت شناسی، توجه بسیاری به خود جلب کرد. هونت در آثار خود در تلاش بوده است صورت بندی نوینی از رابطه میان من، دیگری و ما ارائه دهد که با دیگرپذیری، من و دیگری برای تشکیل یک ما، به یکدیگر فروکاسته نشوند و با حفظ هویت، ویژگی ها و افق ارزشی منحصربه فرد خود، یک رابطه و «ما» صلح آمیز تشکیل دهند. در همین راستا، هونت مدل سه سطحی به رسمیت شناسی خود را برای درک بهتر رابطه اجتماعی افراد با یکدیگر و با خود ارائه داده است. بااین وجود، این دیدگاه از اخلاق به رسمیت شناسی در سال های اخیر از سوی منتقدینی چون فریزر و پنسکی با این نقد مواجه بوده است که نه تنها قادر نیست افراد را در افق های ارزشی خود آن ها به رسمیت بشناسد، بلکه آن ها را در افق ارزشی مسلط جامعه منحل می کند. این مقاله در تلاش است با بررسی نقد ریشه ای و رادیکال منتقدان و پاسخ های هونت، دریابد این نظریه تا چه میزان توان تاب آوری در برابر این انتقادات را دارد و آیا پاسخ های ارائه شده توسط هونت توانسته اند اخلاق به رسمیت شناسی را از اتهام نااخلاقی بودن و دامن زدن به سلطه برهانند یا خیر. در نهایت، چنین نتیجه گیری می شود که اخلاق به رسمیت شناسی خود موضوعی است میان فرهنگی، بنابراین نه هونت و نه منتقدان او به تمامی بر حق هستند، چراکه مفهومی را که به خودی خود امری میان فرهنگی است تنها با مشارکت یک فرهنگ یعنی فرهنگ غربی مورد بررسی قرار می دهند.
۱۷۱۹.

هنرهای زیبا در اندیشه دکتر سیدحسین نصر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: سنت گرایی هنرهای زیبا دوران متجدد دکتر سید حسین نصر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۱ تعداد دانلود : ۳۷۷
در مغرب زمین با ورود به دوران متجدد، تحولات عمده ای در زمینه اجتماعی، فرهنگی، هنری و... صورت گرفته است. تأثیرات این روند در عرصه هنر با پیدایش مفهوم «هنرهای زیبا» در قرن هجدهم، به عنوان یکی از مفاهیم عصر متجدد قابل مشاهده است. در پی تغییرات صورت گرفته در غرب، نظریه پردازان، دیدگاه نقادانه متمایزی در باب هنرهای زیبا بیان نموده اند. از جمله نظریه پردازانی که در این حوزه نظرات و دیدگاه نقادانه ای نسبت به دوران متجدد و به طور خاص هنرهای زیبا ارائه نمود، دکتر سیدحسین نصر است، که از موضعی سنت گرایانه به نقد و بررسی هنرهای زیبا همچون معماری، هنرهای تجسمی، شعر پرداخت و نظراتی در این حیطه بیان نموده است. در این مقاله دیدگاه دکتر نصر نسبت به مفهوم هنرهای زیبا، نحوه پیدایش این هنرها، ویژگی های فرهنگی و محتوایی آن مورد بررسی قرار گرفته است. مطابق دیدگاه دکتر نصر، هنر این دوران از سویی منعکس کننده فرهنگ غرب و بحران های آن است و از سوی دیگر در ایجاد فضای فرهنگی جدید نقش بسزایی داشته و خود نیز به شی تزیینی مبدل شده، که این امر هنر را از روند سنتی خویش جدا ساخته است. روش تحقیق این نوشتار توصیفی و تحلیلی و ابزار گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است.
۱۷۲۰.

بررسی امکان ارتقاء اثربخشی دروس معارف اسلامی در دانشگاه ها با رویکرد الهیات عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: الهیات عملی دروس معارف اسلامی ارتقاء اثربخشی مسائل اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۸ تعداد دانلود : ۲۶۸
یکی از مهم ترین اهداف تدریس معارف اسلامی در دانشگاه ها دستیابی دانشجویان به منظومه معرفتی منسجم و کارآمدی است که آنان را به بهبود رفتارهای فردی و اجتماعی رهنمون باشد و از این رهگذر آنان به افرادی دین مدار بدل گردند. لازمه دستیابی به چنین هدفی همخوانی میان مطالب ارائه شده در کلاس ها و نیازهای دانشجویان است. از سوی دیگر الهیات عملی نیز در پی تبیین نقش دین در صحنه زندگی روزمره آدمیان و هویدا ساختن آثار دین داری برای غلبه بر مشکلات فردی و اجتماعی است. بنابراین لازم است در پژوهشی به این سؤال کلیدی پاسخ داده شود که آیا می توان سرفصل های دروس معارف اسلامی را به منظور ارتقاء اثربخشی این دروس با رویکرد الهیات عملی تنظیم کرد؟ با توجه به لزوم همخوانی میان نیاز دانشجویان و سرفصل های ارائه شده برای ارتقاء اثربخشی دروس لازم است ابتدا نیازها و اولویت های دانشجویان در دروس معارف اسلامی بررسی شود. زیرا اگر این نیازها با رویکرد الهیات عملی مطابق باشد، می توان به استقبال دانشجویان و همچنین ارتقاء اثربخشی این دروس امیدوار بود. بدین منظور پژوهشی در دانشگاه صنعتی شریف صورت گرفت تا ضمن آن اولویت های دانشجویان مقطع کارشناسی این دانشگاه برای موضوعات مختلفی که امکان طرح در کلاس های دروس معارف اسلامی را دارند مشخص شود. نتایج حاکی از آن است که نزد دانشجویان از بین موضوعات پنجگانه مطرح شده در پرسش نامه (اعتقادی، اخلاقی، تفسیری، مسائل اجتماعی و خانوادگی) پرداختن به موضوعات مرتبط با مسائل اجتماعی مانند حقوق زن، لزوم حجاب در جوامع اسلامی، روابط دختر و پسر، بررسی مفهوم آزادی و همچنین مسئله صلح و خشونت در اسلام اولویت بیشتری نسبت به سایر موضوعات دارند. بین موضوعات چهارگانه دیگر نیز از منظر دانشجویان تفاوت معناداری وجود نداشت. بنابراین با توجه به اقبال دانشجویان به طرح مسائل اجتماعی، بازنگری در سرفصل های این دروس با رویکرد الهیات عملی می تواند موجب ارتقاء اثربخشی دروس معارف اسلامی و اقناع بهتر دانشجویان شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان