فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۰۱ تا ۱٬۷۲۰ مورد از کل ۱۴٬۵۸۲ مورد.
منبع:
تأملات فلسفی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
387 - 409
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین مسائل فلسفی که همیشه همراه انسان بوده، مواجهه انسان با مرگ است. سنت های مهم فلسفی، همواره به طور جدی به این موضوع مهم پرداخته اند و تلاش کرده اند تا مرگ را به عنوان جدی ترین دغدغه انسان، مورد تحلیل قرار دهند. اپیکوریان، به عنوان یکی از مهم ترین سنت های فلسفی باستان، در صددند تا آموزه های خود در مسأله مرگ را با اتکا به خرد انسانی حل کنند. در عین حال مرگ از دوران سنگ تا عصر مدرن، دچار دگردیسی در بافت اجتماعی شده است؛ به طوری که در عصر مدرن، ترس از مرگ به عنوان جدی ترین مسأله مورد توجه فیلسوفان و روان شناسان قرار گرفته است. به ویژه تغییر مفهوم مرگ که به نوعی در عصر مدرن کاملاً شرم آور تلقی می شود. در حالی که پیش از دوران مدرن، مرگ به عنوان یک سفر این جهانی یا آن جهانی تلقی می شد اما اکنون به یک معضل اجتماعی با عارضه های بی شمار تبدیل شده است. در مقاله حاضر، سعی شده است که نشان داده شود چگونه آموزه های اپیکوریان را می توان در عصر مدرن بازخوانی کرد. این بازخوانی، بر این فرض استوار است که استدلال درمانی توان مواجهه مناسب با مرگ را در عصر مدرن دارا است.
نقش عوامل مؤثر در شکل گیری معرفت بر اساس دیدگاه ابن خلدون و استاد مطهری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن بهار ۱۴۰۰ شماره ۸۵
حوزههای تخصصی:
عوامل غیر معرفتی اموری هستند که از سنخ معرفت نیستند؛ ولی در معرفت تأثیرگذارند. در این پژوهش در صدد تبیین عوامل غیر معرفتی از دیدگاه ابن خلدون و استاد مطهری هستیم. روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی و با مراجعه به آثار این دو متفکر و مقایسه دیدگاه آنهاست. مسئله اصلی پژوهش آن است که مهم ترین عوامل غیر معرفتی مؤثر در معرفت از دید آنها چیست و چه تفاوتی بین نگاه آنها به این مسئله وجود دارد؟ هر یک از این دور دانشمند، عواملی نظیر راحت طلبی و آسان گزینی، تعصب، جمود و تقلید و... را مؤثر در اندیشه و باور انسان می دانند و معتقدند این عوامل سهم اساسی در جهت گیری باورها و اندیشه های افراد و دانشمندان داشته است. نحوه مواجهه هر یک از این دو دانشمند با این عوامل متفاوت است. استاد مطهری به جنبه سلبی این عوامل توجه دارد و ابن خلدون به اصل تأثیر این عوامل اهمیت می دهد. استاد مطهری رویکرد انسان شناختی به این عوامل دارد؛ ولی ابن خلدون این عوامل را در بستر اجتماعی تبیین می کند.
فلسفه میان فرهنگی از دیدگاه رام ادهرمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
31 - 58
حوزههای تخصصی:
مسئله این پژوهش، بررسی چیستی فلسفه میان فرهنگی با رویکردی توصیفی-تحلیلی از دیدگاه رام ادهرمال است که با پیشینه ای هندی به غرب سفر کرده و انجمن فلسفه میان فرهنگی را در آلمان تاسیس کرده است.وی با اتکا بر مبانی ای نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ،دیگری فرهنگی، هم پوشانی ها، حقیقت، کثرت گرایی و تساهل، به بسط فلسفه میان فرهنگی با خوانشی شرقی پرداخته است که البتّه در عین آن که بر آمده از یک دارمای هندی به عنوان یک حقیقت و اسامی مختلف است؛ اما به فراروی از مکانمندی خود پرداخته است و کوشیده تا با نقد مرکزیت گرایی اروپایی و قوم گرایانه معکوس شرقی، از فلسفه سفیدی سخن گوید که ذاتاً فاقد رنگ و زبان و نژاد خاصی است و به تعداد فرهنگ های مختلف، ریشه های متنوّعی دارد که در هرمنوتیک چهار وجهی بین اروپائیان و غیر اروپائیان به تصویر کشیده می شود. بدین سان،فلسفه میان فرهنگی یک نگرش یا تعهّد اخلاقی است و منجر به یک سبک زندگی نیز می شود. روش او با تکیه بر منطق چند ارزشی جینیزمی، هرمنوتیک تناسبی و پدیدار شناسانه است که بر اساس ساختارهای مشترک و هم پوشان فرهنگها به تمایزات آنها نیز می پردازد و با طرح فلسفه رهایی بخش، به سمت یک گفتمان چند صدایی در جهان و بدون خود مطلق پنداری حرکت می کند و می کوشد تا با به بازخوانی فلسفه هندی در گفتمان جهانی بپردازد و همچنین، یک جامعه و جهان میان فرهنگی با وحدت بدون همسانی را جستجو می کند.
چگونگی مواجهه هایدگر با هنر مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متافیزیک سال سیزدهم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۲
155 - 171
حوزههای تخصصی:
محور تحلیل های هایدگر از هنر در کتاب سرآغاز اثر هنری، هنر بزرگ است که شأنی غیراستتیکی دارد و محل رخداد حقیقت وجود است. در این کتاب، هنر مدرن نمایان گر غلبه تلقی استتیکی از هنر و دارای شأنی نیست انگارانه به حساب می آید که درنهایت، به مرگ هنر بزرگ منجر می شود.دیدگاه هایدگر پس از آشنایی با آثار برخی از هنرمندان مدرن، به ویژه نقاشی های سزان و کله و نیز شعر ریلکه و همچنین تحت تأثیر اشعار هولدرلین، تغییر کرد و موجب شد او از منظری نو به هنر مدرن بنگرد و آن را تحلیل کند. درنهایت، هایدگر به این نتیجه می رسد که برخی از آثار هنری مدرن این قابلیت را دارد که بتواند امکان سکنی گزیدن آدمی را در قرب وجود فراهم کند و برای بی خانمانی انسان معاصر چاره ای بجوید؛ پس می توان برخی از این آثار را در زمره هنر بزرگ به حساب آورد.مقاله حاضر بر آن است که چگونگی مواجهه هایدگر را با آثار برخی از هنرمندان مدرن چون ریلکه، سزان و کله بررسی کند و پیامدهای ناشی از این مواجهه را در تغییر نگاه وی به هنر در دوران مدرن، آشکار سازد و نشان دهد این چرخش در اندیشه هایدگر موجب شد وی بپذیرد که هنر مدرن نیز قابلیت و توان ایفای نقش و کارکرد هنر بزرگ را در آشکارگی حقیقت دارد.
نقد قاعده الواحد با تکیه بر آراء ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های عقلی نوین سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۱
171 - 190
حوزههای تخصصی:
قاعده الواحد یکی از قواعدی است که از دیرباز موردتوجه فلاسفه بوده به نحوی که می توان اشاراتی از مفادّ این قاعده را در آثار فلوطین یافت، ولی به نظر می رسد ابن سینا نخستین فردی است که در صدد اثبات منطقی قاعده الواحد برآمده است. اگرچه به نظر می رسد، نظریات او در آثار مختلفش برای توجیه صدور کثرت از وحدت، دچار اختلافاتی است، در مجموع وی را می توان جزء مدافعین این قاعده با مفادّی که مورد نظر فلاسفه است، برشمرد. هدف نگارندگان جستار پیش رو آن است که با مراجعه به آثار ابن سینا، ضمن استخراج موارد اختلاف در بیان او درباره صدور کثیر از واحد، به نقد ادله ای که در تأیید قاعده الواحد اقامه نموده، بپردازیم. هرچند تا به حال نقدهایی بر آراء ابن سینا (درباره این موضوع) نگاشته شده و عده ای نیز درصدد پاسخ برآمده اند، ما در این مقاله با تحلیل و بررسی خودِ کلام ابن سینا به مواردی دست یافته ایم که بیشتر آنها جزء موارد مطرح شده از جانب ناقدان نبوده و ازاین رو تحلیلی جدید به حساب می آید. از جمله می توان گفت اولاً اثبات قاعده الواحد به لحاظ منطقی موجبِ دور است و ثانیاً دیگر مبانی پذیرفته شده از جانب ابن سینا، نشان می دهد صدور کثیر از واحد بسیط امکان پذیر است و موجب ترکّب در ذات، نخواهد شد.
Libertarian Free Will, Naturalism, and Science(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
If we have libertarian free will, then it is plausible to believe that the occurrences of certain physical events have irreducible and ineliminable mental explanations. According to a strong version of (metaphysical) naturalism, everything in the physical world is in principle explicable in nonmental terms. Therefore, the truth of naturalism implies that libertarian choices cannot explain the occurrences of any physical events. In this paper, I example a methodological argument for the truth of naturalism and conclude that the argument fails. I then consider additional concerns raised against the reality of libertarian freedom. First, I examine the claim that if a physical event E is not causally determined to occur by another physical event, then there is no way to account for the difference between E’s occurring randomly and E’s being causally determined to occur by a mental event. Second, I consider the assertion that the affirmation of libertarianism is a mind-of-the-gaps version of the God-of-the-gaps objection to a divine explanation of a physical event. Third, I take up the question of whether the inability of libertarians (or anyone else) to pinpoint precisely where the initial physical effects of libertarian choices occur is a good reason for rejecting libertarianism. Fourth, I examine the claim that belief in the existence of the soul or immaterial mind is the result of an explanatory hypothesis to account for how libertarian free choices can causally produce physical effects. Fifth, I look at the traditional objection to substance dualism from the impossibility of causal interaction between a soul and its body.
مابعدالطبیعه تعریف: مسائل تعریف در کتاب زتا و اتای مابعدالطبیعه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بازسازی مسائل و پاسخ هایی است که ارسطو در زتا و اتا از مابعدالطبیعه درباره ی تعریف مطرح می کند. پیشفرض اساسی ارسطو در این جا اجزاء داشتن تعریف و تناظر آن با ذات یا صورت است. همین پیشفرض به مسائل اصلی مطرح شده در زتا و اتا می انجامد. این مسائل مترتب بر یکدیگر هستند و پاسخ به هر یک به مسأله ی دیگر می انجامد. مطابق بازسازی این مقاله، ارسطو با چهار مسأله ی اصلی امور برهم نهاده، وحدت تعریف، ماده به عنوان جزئی از تعریف و کلیت تعریف رو به روست. اگر تعریف باید دارای اجزاء باشد، میان اجزاء نیز وحدت نیاز است. این اجزاء داشتن و در عین حال وحدت را چه چیزی تضمین می کند؟ پاسخ ارسطو ماده است. حال ارسطو با مسأله ی توجیه ورود ماده به تعریف رویاروست، چراکه ماده نامعقول است. برای حل این معضل، باید ماده را به نحو کلی شده و نامتعین لحاظ کنیم و این خود به آخرین مسأله، یعنی کلیت تعریف، می انجامد.
کوته نظری و فعالیت دانشگاهی: پژوهشی از منظر معرفت شناسی فضیلت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کوته نظری رذیلتی فکری است که موجب تنزل فکری و عملیِ افراد می شود. فعالیت دانشگاهی، به طور خاص، نیازمند ذهنِ گشوده و پذیرای گفت وگوی نقادانه است، یعنی همان فضیلت ها و مهارت هایی که در نقطه ی مقابل کوته نظری قرار دارند. بنابراین، اگر کوته نظری رذیلتی است که عموم افراد باید از آن بپرهیزند، برای دانشگاهیان، به طور خاص، عیب و ایرادی ویرانگر است که کارکردهای متفاوتِ فعالیت هایشان را تباه می کند. در این مقاله، پس از طرح چارچوبی که مجال بحث درباره ی اهمیت و تأثیر فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی و فکری را بر فعالیت دانشگاهی فراهم می کند، به ویژگی های عمده ی کوته نظری و آنچه آن را رذیلتی فکری می سازد می پردازیم. سپس، نشان می دهیم که این رذیلت چگونه کارکردهای سه گانه ی فعالیت دانشگاهی را به بیراهه می برد و موجب تنزل آن ها می شود در حالی که در نقطه ی مقابل، گشودگی ذهنی به این کارکردها غنا می بخشد و به تحقق آن ها به بهترین شکل کمک می کند.
محافظه گرایی پدیداری: توجیه معرفتی از طریق به نظر رسیدن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محافظه گرایی پدیداری، رویکردی در توجیه معرفت شناساسانه است که با تکیه بر «به نظر رسیدن» و «پدیدار»، تلاش دارد نظریه ای برای توجیه درونی و غیراستباطیِ حداقل برخی از باورهای انسان را فراهم آورد. بر این اساس توجیه و عدم توجیه، رابطه ای مستقیم با وضعیت ذهنی عامل معرفتی دارد. ایده ی مرکزی این نظریه این است که اگر چیزی برای یک عامل معرفتی صادق به نظر بیاید، و هیچ دلیلی نیز وجود نداشته باشد که آن چیز آنگونه که به نظر می آید نیست، آن عامل معرفتی در باور به آن امر، حداقل به میزانی، دارای توجیه و عقلانیت است. ما در این مقاله، با نگرشی همدلانه، این دیدگاه نوین را تقریر کرده و تلاش خواهیم کرد علاوه بر تبیین مولفه های اصلی آن، که مهم ترین آن تبیین «به نظر رسیدن» به عنوان یک وضعیت ذهنی التفاتی دارای ویژگی پدیداری خاص است، مهم ترین نقدهای وارد شده بر محافظه گرایی پدیداری را پاسخ دهیم و نشان دهیم که این دیدگاه، دیدگاهی قابل توجه در توجیه و عقلانیت باورهای معرفتی به شمار می آید.
بررسی شناخت گرایی اخلاقی محقق طوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت گرایی اخلاقی یکی از مباحث فلسفه اخلاق و معرفت شناسی اخلاق محسوب می شود و محقق طوسی در زمره شناخت گرایان اخلاقی قرار می گیرد؛ زیرا وی اولاً به راه های گوناگون شناخت واقعیت هم چون عقل، شهرت، تجربه و وحی و الهام اشاره دارد؛ ثانیاً به حدوسط به عنوان معیار شناخت پرداخته است؛ ثالثاً برهان پذیری جملات اخلاقی عقلانی را می پذیرد و رابعاً به مطلق گرایی اخلاقی پای بند است؛ با توجه به شناخت گرا بودن محقق طوسی و این که تمام شناخت گرایان اخلاقی، وحدت گرای اخلاقی محسوب می شوند، محقق طوسی نیز در زمره وحدت گرایان اخلاقی قرار می گیرد. اما به نظر می رسد محقق طوسی در تبیین برهان پذیری جملات اخلاقی، رابطه حقیقی میان اعطای نعم الهی و وجوب شکر را برهانی نکرده است و با ادعایی به نتیجه رسیده است که می توان این رابطه را نتیجه رابطه علّی معلولی قلمداد کرد که میان فعل اخلاقی و نتیجه آن وجود دارد، یعنی هر فعل اخلاقی مانند شکرگزاری سبب سعادت بخشی و به کمال رسیدن انسان می شود و این وجوب شکرگزاری خدا مبین رابطه علی و معلولی میان شکر خدا و سعادت حاصل از آن برای شکرگزار خواهد بود؛ پس اگر پرسیده شود چرا شکر مُنعِم واجب است، پاسخ داده می شود برای کسب سعادت و کمال، این شکرگزاری واجب است.
بررسی و نقد خوانش انتقادی پوپر از معرفت شناسی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۴۰۰ شماره ۸۷
81 - 108
حوزههای تخصصی:
پوپر در عین حال که فلسفه کانت را نقطه آغاز فلسفه خویش قرار داده و نظریه ای در باب معرفت مطرح کرده که شبیه معرفت شناسی کانتی است، خوانشی انتقادی از نظریه معرفت وی دارد. با این حال به نظر می رسد وی از جهات مختلفی در خصوص فلسفه کانت دچار سوء برداشت شده است. از نظر پوپر خطای بنیادین کانت این بود که تصور می کرد علم اپیستمه است یا معرفت متضمن حقیقت است. اما بر خلاف تصور پوپر، کانت معرفت تجربی را اپیستمه نمی داند و در نظر وی معرفت تجربی مفید یقین نیست. خطای اصلی پوپر این است که تمایز مهم کانت بین معرفت استعلایی و معرفت تجربی را نادیده انگاشته است. معرفتی که برای کانت قطعی و ضروری است، معرفت تجربی نیست، بلکه معرفت استعلایی است که معرفت جهان نیست، بلکه شرایط امکان معرفت تجربی را فراهم می کند. در این مقاله ضمن مقایسه معرفت شناسی کانت و پوپر، خوانش انتقادی پوپر از نظریه معرفت کانت مورد نقد و ارزیابی قرار گرفته، نشان داده خواهد شد برخی از دیدگاه هایی که پوپر در نظریه معرفت کانت رد می کند، به این دلیل است که به درستی آ نها را درک نکرده است.
خوانش روایی از مواجهه انسان با مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهمترین مسائل جدی در فلسفه ،چگونگی مواجهه انسان با مرگ است.متفکران بسیاری از دیرباز نسبت به مساله مرگ در خلال تجارب زیسته مواجهه خود را تقریر کردند.برخی نگاه تراژیک و برخی نگاه کمیک را در زیست و نوع تفکر خویش برگزیدند.در عین حال اگر مرگ از زیست انسان حذف شود ،نامیرایی و ملال مساله بغرنجی است که زیست انسان را فرا می گیرد.تجارب زیسته انسان حاوی یک ویژگی ذاتی روایی هستند. روایت یک فرم ادبی صرف نیست ،بلکه قابلیت سامان دهی به تجارب بی شکل و بی زمان انسان را دارد.روایت حاوی توان قاب گیری رخدادهای معنادار را در زیست انسان در بهترین شکل است.در این پژوهش نشان خواهیم داد که روایت چیست و سپس نسبت روایت با تجربه را تقریر می کنیم.در ادامه پس از توصیف کوتاه از مساله مرگ و شکنندگی زیست انسان ،امکانهای روایت را در مقابله با مساله مرگ و شکنندگی زندگی با ذکر مثالهای ارائه خواهیم نمود.
نظریه مدل محدود و برخی کاربردهای آن در حساب محدود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه مدل محدود را می توان بخشی از نظریه مدل دانست که هدف آن بررسی مفاهیم و نتایج نظریه مدل در یک زبان شامل یک رابطه ترتیبی است در حالتی که سورهای مورد بحث همگی از نوع محدود هستند. از نظریه مدل محدود می توان برای مطالعه مسائل مربوط به نظریه حساب محدود استفاده کرد. حساب محدود را می توان زیرنظریه ای از حساب مرتبه اول پئانو در زبانی گسترش یافته دانست. خود حساب محدود، کاربردهای فراوانی در نظریه پیچیدگی محاسبات دارد. با تعریف و مطالعه مفاهیم پایه ای نظریه مدل در حالت محدود مانند حذف سور محدود و مدل کامل محدود، نتایج جالبی در نظریه مدل با کاربردهایی در نظریه پیچیدگی محاسبه و حساب محدود به دست آمده است. در این مقاله، ضمن مروری بر نتایج موجود در این زمینه، برخی مفاهیم و نتایج جدید را در این راستا ارائه می کنیم و ارتباط های آن ها را با برخی مسائل بنیادی در نظریه پیچیدگی محاسبه مطالعه می کنیم.
ادراکات اعتباری؛ گامی در جهت حل نزاع معرفتی کلیفورد و جیمز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کلیفورد، فیلسوف عقل گرای حداکثری، باور بدون قرینه ی کافی را ناموجه و اعتقاد به آن را خطای معرفتی و اخلاقی بشمار می آورد. جیمز در نزاعی بنیادین با کلیفورد و با فروکاستن معانی صدق و حقیقت به کارآمدی و سودمندی، بر آن است که قطعی ترین قرینه را می توان در آثار به جای مانده از باور یافت. علامه طباطبایی همدلانه با جیمز و در جهت حفظ مصالح عملی، ادراکات اعتباری عملی را معرفی می کند؛ اما در مخالفت با جیمز و هم رأی با کلیفورد، برای آن ها ارزش صدق و حکایتگری قائل نیست. مقاله حاضر با توسع در مفهوم اعتباری به «تلقی به قبول کردن» به گونه ای که آثار متوقع از باور برآن مترتب گردد، درصدد است، با به کارگیری ادراکات اعتباری (معنای مطرح شده در مقاله) در معرفت نظری ضمن رهایی از موضع ناصحیح و سخت گیرانه کلیفورد و بدون ارتکاب به خطای سهل گیرانه جیمز در فروکاهشی معنای صدق و حقیقت، نیازهای اساسی انسان را در حوزه ی عقل نظری و با اعتبار ادراکات ضروری مورد نیاز پاسخ در خور برای چالش معرفتی اخلاقی مذکور فراهم آورد.
معرفت شهودی و مولفه های آن بر اساس حکمت صدرایی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۸
157 - 182
حوزههای تخصصی:
مسئله این مقاله سرشت معرفت شهودی و مؤلفه های آن بر اساس حکمت صدرایی است. معرفت شهودی به عنوان یکی از معارف مورد توجه در حکمت صدرایی است و با توجه به کاربست ویژه آن در حکمت صدرایی، شایسته بررسی است. بهره از معرفت شهودی و همچنین معرفت عقلی مقرون به سابقه است؛ اما برجستگی ملاصدرا در استفاده توأمان از آن دو گونه معرفت است و این امر موجب بنیان شدن حکمت متعالیه به عنوان نظام فلسفی منحصر در نوع خود است که معرفت شهودی را به بیان برهانی عرضه می کند. معرفت شهودی ثمره مکاشفه عارف است که از طریق تزکیه به دست می آید و خاستگاه آن -یعنی مکاشفه- از سنخ علم حضوری بوده و خطاناپذیر است، اما یافته هایش در مقام گزارش، تفسیر و داوری از سنخ معرفت حصولی بوده و خطاپذیر است. از این رو حقانیتش منوط به دو سنجه عقل و ودایع روایی (کتاب و سنت) است. ژرفای معرفت شهودی موجب اهمیت آن از حیث معرفت افزایی شده است. این امر موجب کارکرد بی بدیل معرفت شهودی در نظام صدرایی شده است. اهم این کارکردها عبارت اند از: تکوین، تکمیل، تصحیح، تثبیت و تعمیق آموزه های حکمت متعالیه. مقاله ضمن ایضاح سرشت و جایگاه معرفت شهودی در حکمت صدرایی، بر اهمیت والای آن نزد ملاصدرا اشاره می کند.
مسأله استقرا نزد هیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
23 - 40
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، بررسی راه حل هیوم برای مسأله استقراست. اینکه آیا می توان با مشاهده چند نمونه جزئی درباره موارد مشابه مشاهده نشده حکم صادر کرد، مسأله ای است که همچنان یکی از بحث های داغ محافل فلسفی است. هیوم هرچند در آثارش مستقیماً به این مسأله اشاره نکرده ولی در خلال بحث از علیت به این پرسش پاسخ داده است. هیوم منشأ صدور حکم کلی با استناد به نمونه های جزئی را در روان آدمی می داند. روان آدمی به گونه ای است که پس از مشاهده مکرر همبودی اشیاء در گذشته، این انتظار در او شکل می گیرد که در آینده نیز چنین تکراری را مشاهده کند تا اینجا را تمامی مفسرین هیوم قبول دارند اما اینکه آیا هیوم فراتر از این هم نظری در مورد علیت دارد یا نه موجب بروز اختلاف بین مفسرین شده است. در این مقاله در ابتدا گزارش وفادار به متنی از علیت و به تبع آن مسأله استقرا نزد هیوم ارائه شده و در ادامه به اختصار تفاسیر متفاوتی که از علیت هیوم مطرح شده، آمده است و در آخر هر یک از این تفاسیر به اجمال بررسی شده و اشکالات هر یک به اختصار بیان شده است.
فیزیس یا فوزیس؟ (ریشه شناسی مفهوم طبیعت در علم الاساطیر و فلسفه یونانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طبیعت یا فیزیس یکی از بنیادی ترین مفاهیم فلسفه یونانی است. فیزیس اصطلاحی فلسفی، کلامی و علمی است که معمولاً در زبان انگلیسی به طبیعت ترجمه می شود. این مقاله، معانی مختلف فیزیس در تمدن یونانی، از دوره اساطیر تا ظهور فلسفه در یونان را مورد بحث قرار داده و به ویژه در باب دو تلفظ مختلف فوزیس و فیزیس در ایران (با توجه به دو ترجمه متفاوت از یک متن ارسطو)، تحقیق خواهد نمود تا تلفظ دقیق آن روشن گردد. اهمیت این پژوهش در کشف ریشه های مفهومی فیزیس در یونان، پرداختن به معنای بنیادین و ریشه ای آن در سنت اورفه ای و نیز رویکرد فلاسفه پیشاسقراطی است. علاوه برآن، این نکته نیز مورد تحقیق قرار می گیرد که در اندیشه ارسطو و افلاطون فیزیس با چه مفهومی مورد توجه و کاربرد بوده است. می دانیم که در آثار ارسطو به ویژه دو اثر متافیزیک و سماع طبیعی تأملات جدی در باب مفهوم طبیعت وجود دارد و آنچه از این تأملات برمی آید تأکید بر این معناست که بین فیزیس (طبیعت) و تخنه (صناعت) نوعی تمایز وجود دارد. از دیدگاه ارسطو صناعت چیزی است که توسط انسان خلق می شود (چه نظری، چه عملی) اما طبیعت امرموجودی است که انسان در خلق آن نقشی ندارد .
مقایسه نظریه آشنایی راسل و نظریه علم حضوری ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
87 - 112
حوزههای تخصصی:
نظریه علم حضوری جایگاه ویژه ای را در نظام صدرایی به خود اختصاص داده است. علم حضوری هم یک نظریه در حوزه معرفت شناسی فلسفه صدرا است و هم نظریه ای است برای تبیین خودآگاهی. تأمل بر این نظریه مهم، بی درنگ ما را متوجه ماهیت پیچیده و رازآمیز آن خواهد کرد. نوشتار حاضر بر آن است تا در قالب نگرشی مقایسه ای بین این نظریه و یکی از مهم ترین نظریه های خودآگاهی در فلسفه تحلیلی، یعنی نظریه آشنایی، با زبانی روشن تر یک بازخوانی دقیق و شفاف از آن ارائه کند. نظریه آشنایی راسل در نگاه نخست یکی از شبیه ترین نظریه ها به نظریه صدرا است. ویژگی هایی هم چون شرط حضور، بی واسطگی، خطاناپذیری و از این قبیل، نمونه هایی از همسویی این دو نظریه اند. اما بحث اتحاد عالم و معلوم در نظریه صدرا نقطه جدایی این دو نظریه است و در حقیقت جایی است که ادعای قرابت میان این دو را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. در نهایت شاید با قدری تسامح بتوان گفت نظریه راسل تصویری ابتدایی و تکمیل نشده از نظریه صدرا است. ضمن این که باید توجه داشت که فهم این دو نظریه در بستر نظام فلسفی متفاوت این دو فیلسوف- یعنی اصالت وجود صدرا و مبناگرایی معرفتی راسل- ادعای قرابت عمیق بین این دو نظریه را مشکل تر می سازد.
المبدأ والمعاد ابن سینا تحلیل مضمونی، ارزیابی پژوهش ها و نسخه شناسی اثر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
315 - 346
حوزههای تخصصی:
المبدأ والمعاد یکی از کتاب های فلسفی ابن سینا است که بسیاری از مسائل مهم الهیّات و طبیعیّات در آن تبیین شده و اندیشمندان بعدی نظیر فخرالدین رازی، شهاب الدین سهروردی و نصیرالدین طوسی به این کتاب استناد کرده اند. با آنکه این کتاب، مشابهت هایی با سایر آثار ابن سینا به ویژه کتاب النجاه دارد، دارای مطالب متفاوت در مباحثی مانند ادراک معقولات، حرکت، افلاک و نفس است که از نظر تطوّر مسائل فلسفی اهمیت دارد. از سال 1332 تا 1400 چهار اثر در خصوص این کتاب منتشر شده که دو اثر، شامل متن اصلی و دو اثر دیگر، ترجمه فارسی و فرانسوی متن است. در این مقاله، ضمن معرّفی اجمالی این کتاب و ارزیابی پژوهش های انجام گرفته درباره آن، با بررسی دقیق فهرست های ارائه شده از نسخه های این اثر و همچنین تهیّه و ملاحظه پنجاه نسخه خطّی از آن، فهرست کامل تری ارائه شده که شامل هفتاد و یک نسخه خطّی از این اثر است. با توجّه به اطّلاعات جدید نسخه شناسی و همچنین وجود اشکالات روشی و محتوایی و نیز نقصان فراوان از جهت نسخه شناسی در پژوهش های پیشین، به نظر می رسد تصحیح انتقادی این کتاب برای ارائه متنی منقّح و مورد اعتماد از آن با رعایت اصول و قواعد علمی، امری ضروری است.
معرفت عقلی در پارادایم سلفی گری(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۶
111 - 130
حوزههای تخصصی:
عقل به عنوان یک قوّه ادراکی، توان درک حقایق را به نحو کلی داراست و با فهم عقلانی می توان به شناخت و ادراک مفاهیم کلی دست یافت. معرفت عقلی معرفتی اصیل، معتبر و قابل استناد است و عقل منبعی برای کسب معارف دینی شمرده می شود. عقل در کنار کتاب و سنت قطعیه، حجّتِ معتبر بوده، قادر است به معرفت راستین دست یابد و حقایق هستی را کشف کند؛ لیکن معماران مکتب سلفی با عرض دانستن عقل و انکار جوهریت آن، معقول بودن را یک صفت غیر لازم به شمار آورده، ضمن توصیف عقل به عنوان یک غریزه، آن را عنصر مستقل در فهم حقایق باور ندارند و جایگاه مدرک کلیات بودن عقل را تنزل داده، آن را با حس و خیال همسان می داند و عقل صریح مورد پذیرش ایشان یک عقل حسی خواهد بود. در پاردایم سلفی گری محور نقل است و عقل حجیت نیست و قابلیت پیروی ندارد و به وقت تعارض شرع و عقل، تقدیم شرع واجب است؛ در حالی که بسیاری از آموزه های بنیادین دین مانند اثبات خدا، اوصاف و افعال الهی از سنخ مسائل عقلی است.