مطالب مرتبط با کلیدواژه

واضح


۱.

روش دکارت: ریاضی یا هندسی؟(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دکارت روش هندسی روش ریاضی تحلیل تألیف واضح متمایز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۰ تعداد دانلود : ۸۷۲
رنه دکارت در آثارش از تأثیری که علم ریاضی بر ذهن وی داشته سخن گفته است. او که در زمره پایه گذاران علم جبر و هندسه تحلیلی است، معتقد بود «تنها معرفت ریاضی است که می توان بر آن نام معرفت نهاد». با وجود این، پرسش این است که چرا بعضی مفسران، و نیز در اغلب منابع فارسی، روش دکارتْ روش «هندسی» معرفی می شود، در حالی که بیشتر محققان بر روش ریاضیِ دکارت تأکید کرده اند؟ او زمینه را برای بیان فیزیکِ ریاضی فراهم کرده است. از نظر دکارت خصوصیاتی مانند نقطه، بُعد و امتداد در هندسه، ذاتیِ مادّه است. به نظر نگارنده، تأکید بر روش هندسی و اصالت هندسه به معنای قبول اصالت جوهر مادی و ماده گرایی در دکارت است و چنین دیدگاهی با فکر دکارتی مغایرت دارد، چون او افزون بر جوهر مادی، به دو جوهر نفس و خدا نیز قائل بوده است. در فلسفه او، منشأ ریاضیات عقل و عقلانیت است و به دلیل همین نشئت گرفتن عقلانی است که برهان های ریاضی، یقینی و واضح اند. البته در اینجا مقصود از ریاضیات در روش ریاضی، ریاضیات عمومی و متداول نیست، بلکه ریاضیاتی است که از زمان ارسطو به «ریاضیات محض» و «ریاضیات کاربردی» تقسیم شده است. مقاله در صدد یافتن پاسخی به پرسش های زیر است: فرق روش هندسی و روش ریاضی در چیست؟ وضوح، تمایز و یقین در کدام یک از این دو بیشتر است؟ از نظر دکارت کدام مسائل با روش ریاضی قابل حل اند و چه مسائلی با روش هندسی؟
۲.

مشخصه های امر پیشین نزد کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ضروری کلی محض واضح قطعی مستقل از تجربه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۵۷ تعداد دانلود : ۷۵۹
فهم محتوای نقد عقل محض منوط به فهم معنای امر پیشین است و کانت نیز به همین دلیل، بخش عمده ای از این کتاب را به تبیین شأن معرفتی، جست وجوی خاستگاه، تعیین محدوده اعتبار و تشریح مصادیق آن اختصاص داده است. با این همه، حتی باآنکه وی در هر دو ویرایش نقد، کم وبیش، مشخصه هایی (مانند ضروری، اکیداً کلی، محض، واضح، قطعی و مستقل از تجربه) را برای امر پیشین معرفی کرده است ولی، چون این مشخصه ها در سنت های پیشاکانتی و پساکانتی -در معنایی متفاوت با معنای مدنظر او- نیز به کار گرفته شده اند پس چندان بعید نیست اگر در فهم محتوای نقد دچار ابهام شویم. ما در بخش (1)، به برخی از این ابهام ها اشاره خواهیم کرد. سپس در بخش (2-1)، نشان خواهیم داد برای رهایی از ابهام های مزبور ناگزیریم مشخصه ضروری را به «برخاسته از طبیعت ذهن انسان»، اکیداً کلی را به «صرفاً قابلِ اطلاق بر پدیدارها»، محض را به «معطوف بودن به سهمِ خود ذهن در تشریک مساعی اش با خود اشیاء برای شکل گیری معرفت تجربی»، واضح را به «آنچه حیطه جست وجو برای یافتن اش، صرفاً محدود به درون خودمان است و نه بیرون از آن» و قطعی را نیز به «آنچه گستره اش هم به لحاظ خود مصادیق و هم به لحاظ تعداد مصادیق تغییرناپذیر است» بازتعریف کنیم. در بخش (2-2) نیز با واکاوی مشخصه مستقل از تجربه، نشان خواهیم داد این مشخصه، علاوه بر دلالت بر صرفِ ساختار، می تواند ناظر به نوعی معرفت در بن هر گونه تجربه ممکنی نیز باشد؛ افزون بر این، نسبتِ مشخصه مزبور را با سنت پیشاکانتی و پساکانتی نیز نمایان خواهیم ساخت.