مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
مناد
منبع:
نامه مفید ۱۳۸۲ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
در این مقاله این مسأله مورد بحث قرار گرفته است که نفس و بدن در فلسفه لایب نیتس از یک جنسند یا نه؟ و آیا در یکدیگر تأثیر و تأثر دارند و انطباق آنها چگونه تبیین مىشود؟ به بیان دیگر، آراء لایب نیتس درباره ارتباط نفس و بدن بررسى و نقد شده است. به این منظور برخى مقالات لایب نیتس، بویژه منادولوژى و گفتار درباره مابعدالطبیعه و بعضى از نامههاى او مانند نامههاى او به کلارک و آرنو و همچنین آثار شارحین او از قبیل شرح لاتا، راسل و ایشیگورا به دقت مطالعه و مطالب مربوط به رابطه نفس و بدن استخراج و سپس تجزیه و تحلیل و نقد شده و نتایج زیر به دست آمده است:
1ـ از نظر لایب نیتس نفس و بدن هر دو از یک جنسند؛ نفس مناد حاکم و بدن مجموعه بىنهایت منادهاى تابع است، اما با این نظریه لایب نیتس نمىتوان موافقت کرد، زیرا هیچ برهان صحیحى براى اثبات مناد وجود ندارد و لازمه منادِ حاکم بودن نفس این است که در برخى موارد بدن باید نفس محسوب شود.
2ـ نفس و بدن در فلسفه لایب نیتس هیچ گونه تأثیر و تأثرى بر یکدیگر ندارند و انطباق آنها صرفاً با اصل هماهنگى پیشین بنیاد تبیین مىشود، ولى این نظریه مستلزم قول به جبر و از دست رفتن بهترین دلیل اثبات نفس است.
3ـ ترکیب نفس و بدن در سطح منادها انضمامى و در سطح پدیدارها اتحادى است و صحت این نظریه بر صحت نظریه مناد و تعریفى مبتنى است که لایب نیتس در مورد نفس و بدن ارائه کرده است.
4ـ نفس براى تمام بدن حاضر است، اما حضور آن به معناى انتشار نیست.
«امتداد» از دیدگاه لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر با پرداختن به مراحل شکل گیرى افکار لایب نیتس در مورد امتداد و مکان، و ارتباط آن دو با هم، نشان مى دهد که لایب نیتس چگونه با نفى جوهریت امتداد، نیرو را اصل اشیا و امتداد مى داند. ضمن آنکه بر این اساس، او از ثنویت دکارتى و کانتى خارج مى شود و اصل اشیا را روحانى مى داند. لایب نیتس امتداد، مادّه، و مکان را سطح پدیدارى، و واقعیتى اشتقاقى مى انگارد؛ در نتیجه، از اینکه جهان را از هر دو سو ـ درون و برون ـ نامتناهى بداند ابایى ندارد، بنابراین اتّم و خلأ را منکر مى شود و اصل اشیا را نقاطى متافیزیکى مى شمارد که «مناد» نام دارند، داراى حیات و ادراکاند، و به اطرافْ احاطه برونى دارند. وى بدین ترتیب، اتّصال را توضیح مى دهد.
مسآله ی «حرکت» در حکمت متعالیه ی ملاصدرا و فلسفه ی لایب نیتس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وقتی چیزی در حال تغییر و عوض شدن تدریجی است، دارای صفتی می باشد که از آن به حرکت تعبیر می کنیم. در حرکت، شیء از پوسته ی نخستین خود بیرون می آید و به پوسته و هسته ای دیگر دست می یابد و یا نیست می شود و شیء دیگری بر جایش می نشیند. سؤال این جاست که تغییر و دگرگونی چگونه صفتی است؟ و چیزی که عوض می شود و از حالتی به حالت دیگر درمی آید بر او چه می گذرد؟ آیا خودش می ماند و احوالش عوض می شود؟ آیا ظاهرش نو می شود و باطنش باقیست؟ و یا همه ی هستی اش دست خوش تحول می گردد؟ در این پژوهش، آرای لایب نیتس در باب حرکت و احکام آن، محرک و غایت حرکت با آراء صدرالمتألهین مقایسه شده است. به رغم تفاوت هایی که لایب نیتس در تعریف حرکت و احکام آن با ملاصدرا دارد، در متحرک و فعال دانستن جوهر عالم و بحث محرک و غایت حرکت دیدگاه او بسیار به صدرالمتألهین نزدیک است. وی با نگرشی که به مفهوم جوهر و مناد دارد، مناد را موجودی فعال، زنده، خود انگیخته و دارای ادراک و اشتیاق معرفی نموده است و مبدأ فعالیت جوهر فعال و خودجوش را نیرو معرفی می کند. لذا در تبیین ماهیت حرکت، به حرکت جوهری ملاصدرا نزدیک می شود. این مقاله با بهره گیری از شیوه ی اسنادی، به جمع آوری اطلاعات درباره ی مسأله ی تحقیق پرداخته است و با روش توصیفی-تحلیلی و بررسی تطبیقی، به تجزیه و تحلیل داده ها می پردازد.
لایب نیتس و تمایز جوهر خدا و مُناد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۳
73 - 100
حوزه های تخصصی:
لایب نیتس فیلسوفی عقل گراست که فلسفه ا ش نظام مند ، منسجم ولی متفاوت با سایر عقل گرایان است . اکثر عقل گرایان ، مخالف دیدگاه ارسطو هستند. در این مقاله اختلاف منظر آنها با ارسطو و دیدگا ه مدرسی بر سر موضوع « جوهر » مد نظر قرار گرفته و به این سئوال ها پاسخ داده شده است که چرا لایب نیتس، بر خلاف سایر عقل گرایان، مخالفتی با ارسطو ندارد ؟ چگونه مُنادولوژی لایب نیتس علیه دکارت و تعریف او از جوهر دو گانه نفس و ماده مطرح شده است؟ تفاوت مُناد و جوهر ارسطویی در تفکر لایب نیتس چیست؟ لایب نیتس مُناد ها را « اتم های حقیقی طبیعت » می داند. مُنادها عناصر اصلی و بنیادی عالم ، موجودات مجرد و بسیط ، شبیه خداوند یعنی خالق خویش اند . هر مُناد جوهری کوشاست. در این صورت آیا خدا هم مُناد است ؟ در مقاله چگونگی نسبت میان مُناد و جوهر و خدا تبیین شده است .
نقد و بررسی دیدگاه لایب نیتس در مورد جوهر مادی از منظر ملاصدرا(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۹
7 - 34
حوزه های تخصصی:
حقیقت جسم و جوهر مادی همواره مورد بحث و نظر میان فیلسوفان بوده است و نظرات مختلفی در مورد آن وجود داشته و دارد. لایب نیتس با ابداع مفهوم مناد و برشمردن اوصافی برای آن تبیین خاصی از حقیقت جسم می دهد. هدف پژوهش حاضر نقد و بررسی دیدگاه او در مورد جسم و ویژگی های آن بر اساس روش عقلی در حکمت اسلامی می باشد. یافته تحقیق این است که او گرچه در مواردی همچون اثبات جوهریت برای جسم و ادراک تشکیکی برای مطلق جسم به حکمت متعالیه نزدیک می گردد اما با تعریف نادرستی که از مفهوم اتصال می دهد در پی آن است که برخلاف حکمت اسلامی امتداد را در جسم نه امری ذاتی بلکه امری ثانوی و عرضی معرفی کند. همچنین او با موهوم دانستن بُعد و امتداد در جسم، مفهوم «ن یرو» را ب ه عنوان اصل اشیاء مطرح می کند در حالی که بنابر فلسفه اسلامی نیرو عرض بوده و نمی تواند تشکیل دهنده جوهر و ذات جسم باشد.
بررسی و قیاس منادشناسی لایب نیتس و بسیط الحقیقه ملاصدرا
منبع:
کاوش های عقلی سال ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
264 - 293
حوزه های تخصصی:
از جمله مسائل مهم و اساسی فلسفه که طی سده های اخیر مورد بحث قرار گرفته است ، قاعده «بسیط الحقیقه » و یا حقیقت بسیط و غیر مرکب در میان حکما و فلاسفه شرق و غرب عالم بوده است . این قاعده جایگاه ویژه ای جهت حل سایر مسائل فلسفی و بویژه اثبات توحید یا وحدانیت داشته است . ملاصدرا (صدرالدین شیرازی) معتقدبه قاعده «بسیط الحقیقه کلُالاشیاء و لیس بشی ءٍ منها» است، به معنای بسیط حقیقی همه اشیا است، در حالی که هیچ یک از اشیا نیست؛ یعنی واجد کمالات و جهات وجودی و خیر همه چیز، و فاقد نقایص و حدود و تعیّنات آنهاست وی این قاعده را از غوامض علوم الهی دانسته و درک حقیقت آن را جز برای کسانی که از جانب حق تعالی به سرچشمه علم و حکمت راه می یابند، آسان ندانسته است از طرف دیگر لایب نیتس از فلاسفه بزرگ غرب نیز با بیان «جوهر فرد » یا «مناد» به بررسی و تحلیل و اثبات آن همت گماشته است . لایب نیتس معتقد بود که «مناد» جوهری است منفرد و بخش ناپذیر و عنصری و دارای خاصیت های متعدد، ولی چون بسیط است اجزایی ندارد. بنابر آنچه در این مقاله آمده است وجود بسیط ، وجود مطلق و نامتناهی به یک معنا هستند و این مطلبی است مشترک بین ملاصدرا و لایب نیتس .