مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی

مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی

مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی دوره 15 تابستان 1402 شماره 3 (پیاپی 59) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

هستی شناسی مسطح، فلسفه ای برای پژوهش ها و تصمیم سازی های همکاری رشته ای در دوران کنونی؛ گامی به سوی فرارشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شوند پیشایند ژرف رابطه گرایی ناهمگنی چندگانگی رابطه مندی فضا-زمان مندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۱۰۲
«دیدگاه های رابطه ای» از دهه ۱۹۹۰ به منزله رویکردی بدیل به بنیان های فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانه انگاری و تفکر سلسله مراتبی سنت های مرسوم و همچنین اجتناب از کاستی های نظریه پردازی های میانه گرا مطرح شده اند. این دیدگاه ها با تأکید بر «پیچیدگی»، «به هم پیوستگی» و «عدم قطعیت» هستی، در پی تشریح فرایندهای «شوند» و پویایی های جامعه ای و انسانی اند. «هستی شناسی مسطح» یا «ژرف رابطه گرایی» متأخرترین این دیدگاه هاست. این مقاله قصد دارد با روش سنتزپژوهی، به طور جامع به معرفی و بسط مفهوم، ایده های کلیدی و پیش فرض های بنیادین هستی شناسی مسطح و ره آوردهای به کارگیری آن برای همکاری های رشته ای -که مبتلا به شکاف های متعدد التقاطی و نبود چارچوب روش شناختی منسجم است- بپردازد. «هستی شناسی مسطح» معتقد به «رابطه مندی»، «چندگانگی»، «ناهمگنی»، «پیشایندی بودن» و «فضا-زمان مندیِ» واقعیت است؛ و موجودیت ها را به شیوه ای ژرف رابطه ای، به مثابه همبستگی ها و پیکربندی های درهم تنیدهٔ پویا درنظر می گیرد که وجودشان وابسته به روابطِ درونی و بینابینی شان است. این دیدگاه خوانشی سیال از «قدرت» -خواه بین انسان ها، خواه بین گونه های انسانی و غیرانسانی- طرح می کند که پاسخگوی دغدغه های انتقادی درباره لزوم دربرگیرندگی اجتماعی و محیط زیستی است. بحران اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا و چالش های تغییرات آب وهوایی گواه ادعاهای این دیدگاه اند. بنا بر انگاره های این دیدگاه، حوزه های دانشی عمیقاً به هم پیوسته اند و این نشان دهنده ضرورت همکاری رشته ای -اعم از چندرشته ای و میان رشته ای- است. از سوی دیگر، هستی شناسی مسطح بنیان های فلسفی همکاری رشته ای را اساساً به شیوه ای یکپارچه بازتعریف می کند و می تواند گامی به سوی شکل گیری فرارشته ها باشد. چنین دیدگاهی، هم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی که با درک پدیده ها سروکار دارند، و هم در حوزه تصمیم سازی و سیاست گذاری عمومی که با رویکردی همکاری رشته ای به تجویز می پردازند، بایسته و شایستهٔ به کارگیری است.
۲.

نوآوری چند دانشگاه برتر ایران در حوزه پژوهش، فناوری و تبادل دانش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تبادل دانش دانشگاه های برتر نوآوری در پژوهش نوآوری در فناوری نوآوری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵ تعداد دانلود : ۸۲
بازکاوی وضعیت نوآوری های پژوهشی دانشگاه ها می تواند به بهبود نقش آنها در توسعه فناوری و تبادل دانش میان مخاطبان مختلف اجتماعی و اقتصادی منجر شود و به تعاملات مؤثرتر میان دانشگاه ها و سایر بخش های کلان جامعه کمک کند. هدف از این مقاله، شناسایی و گزارش نوآوری در حوزه پژوهش، فناوری و تبادل دانش در چند دانشگاه برتر واقع در شهر تهران است. این پژوهش به صورت کمی با استناد به داده های ثبتی نهادی در دو گام انجام شده است. در گام نخست، با مرور غیرنظام مند اسناد، مؤلفه های چاچوب مفهومی پژوهش شناسایی شده است. مؤلفه های چارچوب نوآوری در پژوهش، فناوری و تبادل دانش شامل نوآوری در دروندادها، فرایندها و بروندادها است. دروندادها شامل منابع انسانی، منابع مالی و زیرساخت ها، فرایندها شامل ساختارها و تشکیلات، سازوکارها و رویه ها و بروندادها شامل خلق و کاربست دانش و فناوری، طرح های پژوهشی تقاضامحور، کمیت و کیفیت مقالات علمی منتشرشده، چاپ کتاب و انتشار مجله علمی، مراتب اعضای هیئت علمی، افتخارات اعضای هیئت علمی، گسترش تحصیلات تکمیلی، واحدهای فناور و شرکت های نوپا و دانش بنیان و شتاب دهنده ها، تحرک علمی بین المللی، درآمد حوزه پژوهش، فناوری و تبادل دانش، است. در گام دوم، وضعیت نوآوری در هشت دانشگاه برتر در کارکرد پژوهش، فناوری و تبادل دانش واکاوی شده است. در این دانشگاه ها نوآوری در حوزه پژوهش و فناوری در دو مفهوم و منظر شامل نوآوری در نظام پژوهش و فناوری و عناصر و اجزای آن و پشتیبانی دانشگاه ها و نظام پژوهش و فناوری دانشگاهی از تحول و نوآوری به معنای مقابله با سکون، رکود و ایستایی، وجود دارد. دانشگاه ها در تمامی مؤلفه های دروندادها، فرایندها و بروندادهای پژوهش، فناوری و تبادل دانش به طور محسوس دارای تحول و نوآوری بوده و پشتیبان نوآوری هستند.
۳.

آنتروپوسن و ضرورت نوعی رهیافت میان رشته ای: شبکه انسان-طبیعت-جامعه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: آنتروپوسن طبیعت عاملیت جامعه شبکه انسان - طبیعت - جامعه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۲۳
دوران آنتروپوسن «عصر انسان» با عاملیت بی سابقه انسان در دگرگونی های طبیعت جاندار و بی جان در سطح سیاره ای مشخص می شود. این دگرگونی ها چنان فراگیر و چندبعدی شده اند که برای بررسی علل، عوامل درگیر، و پیامدها مطالعات میان رشته ای ضروری به نظر می رسد. همچنین مفهوم پردازی های تازه ای نیاز است که به فهم این شرایط نوپدید کمک رسانند و راه را برای تحلیل های تجربی و دریافت های نو بگشایند. آغازگاه این راه ، نقد دیدگاه های مدرنیستی مستقر است که با تمایزگذاری میان طبیعت و جامعه، طبیعت را به نیروهای بیرونی، کنترل پذیر و سودمند فرو می کاهند؛ در حالی که انسان را فعال مایشاء پیش فرض گرفته اند و کنش های او را به نوع ابزاری آن فروکاسته اند. چنین نقدی را می شود با نوعی بازاندشی از رابطه انسان و جامعه و طبیعت کامل کرد. این مقاله با استفاده از مطالعه اسنادی و با اتخاذ رهیافتی تطبیقی بحث های مرتبط را از رشته های گوناگون گرد می آورد و مقایسه می کند، تا ابعاد آنتروپوسن روشن و ادبیات مرتبط نقادانه بررسی شود. یافته های این مقاله نشان می دهد که شرایط دوران آنترپوسن، پیامدهایی برای اندیشه و مفهوم پردازی جامعه شناختی دارند. به عبارتی، برخی از مفاهیم مسلط در جامعه شناسی مانند عاملیت نیازمند بازنگری و برخی مناسبات مانند مناسبات انسان/طبیعت و طبیعت/جامعه نیازمند توجه جدی تری هستند. در نتیجه، این مقاله برای نوعی جایگاه مفهوم پردازی شده از طبیعت در ساخت و دگرگونی حیات فردی و جمعی استدلال می کند و شبکه انسان-طبیعت-جامعه را به عنوان راهی برای فهم شرایط دگرگون شونده زیست محیطی سیاره ای در دوران آنتروپوسن پیشنهاد می کند.
۴.

نقد رویکردهای روش شناختی فردگرا و جمع گرا به نوظهوری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نوظهوری اجتماعی فردگرایی روش شناختی جمع گرایی روش شناختی علیت روبه پایین واقع گرایی ابتنا تقلیل پذیری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷ تعداد دانلود : ۶۸
رابطه خرد-کلان از مهم ترین موضوعات در مطالعات اجتماعی به معنای عام آن است. این که پدیده کلان چگونه از اجزا و پدیده های خرد حاصل می شود و قوانین پدیده های کلان چه نسبتی با قوانین ذی ربط پدیده های خرد دارد، به مسئله نوظهوری اجتماعی در همه شاخه های علوم اجتماعی مربوط می شود. هیچ پژوهش اجتماعی بدون پیش فرضی صریح یا ضمنی در پاسخ به این مسئله امکان پذیر نیست. نوظهوری اجتماعی به دو نوع قوی و ضعیف تقسیم می شود و رویکردهای روش شناختی در تأمین شرایط هر یک، ایستارهای متفاوتی دارند. نوظهوری مستلزم مطالعات میان رشته ای است و تحقیق درباره پدیدار نوظهور، استفاده از رشته های متفاوت را ضرورت می بخشد. در این مقاله تلاش می شود که با روش تحلیلی و میان رشته ای و با بهره جستن از مفاهیم فلسفه ذهن، روان شناسی و عصب زیست شناسی، نخست شرایط نوظهوری اجتماعی تبیین گردد و سپس ایستار رویکردهای روش شناختی فردگرا و جمع گرا اعم از تقلیل گرا و ناتقلیل گرا در تأمین این شرایط، نقد و ارزیابی شود. به این منظور، پس از تعریف مفاهیم نوظهوری اجتماعیِ قوی و ضعیف، در تبیین شرایط نوظهوری قوی از مفاهیم برگرفته از فلسفه ذهن هم چون تحقق چندگانه و انفصال فاحش بهره می گیریم. در تأمین شرایط نوظهوری قوی، رویکرد نوظهوری فردگرا با چالش علیت روبه پایین و تقلیل ناپذیری، و رویکرد نوظهوری جمع گرا با چالش شیء انگاری روبرو است.
۵.

رویکرد هنر-علم به بحران زیست محیطی در گفتمان هنر معاصر با صورت بندی گفتمان فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر معاصر هنر اکولوژیک گفتمان اپیستمه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۷۶
مشیِ هنر معاصر در فتح عنوان هنر بی قاب در هنر مفهومی، بهره وری از انقلاب فناوری و هم کنشی میان مخاطب و اثر هنری، و توجه به مضامین محیط زیستی است. از معاصرترین شکل هنرمحیطیِ موضوع گرای معاصر، اکو آرت است که در پرداختن به بحران زیست محیطی، آوانگاردی نوین در شیوه بازنمایی هنر ارائه می دهد. از سویی، تخریب محیط زیست فضایی مشترک برای بازنمایی تعامل گفتمان های مختلف دانش ازجمله ابعاد مختلف علم در شناخت این مهم، برای عاملین ایجاد نموده است. از این رو، تبیین تلاقی هنر-علم در هنر محیط زیستی برای درک روابط گفتمانی در هنر معاصر ضرورت انجام این پژوهش است که با مطالعه بازنمایی تعامل گفتمان هنر معاصر با علم در رویکرد انتقادی به بحران محیط زیست با صورت بندی گفتمان در قرائت فوکو از اپیستمه، صورت می پذیرد. مقاله حاضر در تلاش است با فرض سینرژی هنر-علم با عنوان سامان گفتمانی هنر محیطی معاصر در بازنمایی بحران محیط زیستی، صورت بندی گفتمانی اکو آرت مبنی بر علم را مطالعه کند. روش تحقیق اتخاذ شده در تبیین قواعد گفتمان هنر اکو با استناد به شرح اپیستمه در روش دیرینه شناسی در آراء فوکو است که با استناد به منابع کتابخانه ای صورت می پذیرد. نتیجه آن که هنر معاصر محیط زیستی در تعامل با نهادهای علمی با جلوه هایی از هنرهای تجربی، تعاملی، مشارکتی، مبتنی بر تحقیقات و روش های علمی، فضای گفتمان بحران زیست محیطی را بازتولید می کند و رابطه هنر-علم می تواند به عنوان نمایی از معرفت شناختی (اپیستمه و صورت بندی دانایی) در دوارن معاصر قلمداد شود.
۶.

روان شناسی توسعه: از درماندگی آموخته شده تا توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: درماندگی آموخته شده توسعه خودپنداره خود واقعی خودآرمانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۱۴
نظریه درماندگی آموخته شده توسط مارتین سلیگمن در اواخر دهه 60 و اوایل دهه 70 میلادی ارائه گردید. براساس این نظریه، آموخته های ذهنی پیشین در عملکرد پیش رو تأثیر شگرفی دارد. درماندگی آموخته شده به افراد می آموزد که ماندن در درماندگی آموخته شده آن ها را به انفعال و بی تحرکی می کشاند و می تواند افراد را درمرداب عقب ماندگی، ثابت نگه دارد. این که چه زیرساخت های روانی جامعه را به سمت توسعه رهنمون می کند و یا چه عوامل روانی انفعال جوامع را در پی دارد، از جمله مواردی بود که محقق را به کنکاش در این خصوص سوق داد.هدف از نگارش این مقاله شناسایی عوامل روانی تأثیرگذار در روند توسعه و نقش این عوامل در پیشبرد توسعه در کشورهای کمترتوسعه یافته است. در این مقاله، نوعی همبستگی و رابطه علی و معلولی میان متغیر مستقل (نقش درماندگی آموخته شده) بر متغیر وابسته (روند توسعه) وجود دارد. روش جمع آوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. یافته ها نشان داد که تفاوت بین خود واقعی و خود آرمانی آغازگر تنش و تضاد فکری است و چنین روندی با این تفکر همراه است که هرچه در جهت برون رفت از درماندگی تلاش شود، موفقیت و پیشرفتی حاصل نمی شود و این دقیقاً همان مبانی ای است که سلیگمن در درماندگی آموخته شده می آموزد. از آنجا که خودپنداره فرد از واقعیت برمبنای عدم توانایی خود در حل مشکلات و به دنبال آن عدم تبدیل شدن به یک فرد و جامعه توسعه یافته قرار دارد، فرد هیچ گونه تلاشی در جهت فائق آمدن بر شرایط مستولی ندارد. اینجاست که با درماندگی آموخته شده مواجه هستیم. به نظر می رسد راه برون رفت از درماندگی آموخته شده، بیشتر از آن که جنبه فناورانه داشته باشد، ریشه در مشکلات روانی فرد، و به دنبال آن، جامعه دارد. بنابراین، بهترین گزینه در این مسیر می تواند استمداد ازروان شناسان در جهت درمان و شکستن حلقه بسته درماندگی آموخته شده باشد.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰