۱.
بودجه به عنوان یکی از مهم ترین ابزارهای نظام خط مشی گذاری و خون حیاتی دولت، تأثیر بسیار زیادی در جهت دهی به اقدامات آتی کشور خواهد داشت. بودجه می تواند محرک اقتصاد دانش بنیان و عامل رشد و توسعهٔ زیست فناوری، به عنوان یکی از نوآوری های برتر قرن حاضر باشد. در مقالهٔ حاضر، یافتن مختصات و ویژگی های خط مشی بودجه ای مناسب برای توسعهٔ زیست فناوری در کشور مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله در ﭼﺎرﭼﻮب روﻳکﺮد ترکیبی و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از روش تحلیل ﺗﻢ ﺻﻮرت ﮔﺮﻓﺘﻪ و ﺑﺮای تعیین ویژگی ها، با خبرگان خط مشی گذاری، بودجه ریزی و زیست فناوری مصاحبه شده است. در نهایت مؤلفه های خط مشی بودجه ای در قالب ۱۶ مقولهٔ اصلی استخراج شد که عبارت اند از: تقسیم کار ملی، اصلاح ساختار نهادی، تقویت ستاد توسعه زیست فناوری، اصلاح قوانین و مقررات، اصلاح قانون حمایت از شرکت های دانش بنیان، ایجاد ثبات و پایداری در قوانین، اصلاح ساختار بودجهٔ کشور، تقویت نقش اهرمی بودجه، اصلاح روش های بودجه ریزی، بودجه ریزی عملیاتی، اصلاح بودجهٔ پژوهشی کشور، اصلاح مدل های تأمین مالی، اصلاح مرحله دستورگذاری، زیرساخت فناوری اطلاعات، رعایت اصول بودجه، نظارت بر هزینه کرد اعتبارات.
۲.
با همه گیری رسانه های اجتماعی و توانمندشدن کاربران در مشارکت با سازمان های رسانه ای، هم آفرینی ارزش به یک روند فزاینده در صنعت رسانه تبدیل شده است. خبرگزاری ها ازجمله سازمان های رسانه ای هستند که به میزان قابل توجهی تحت تأثیر مشارکت کاربران از طریق شبکه های اجتماعی، شهروند خبرنگاری و محتوای تولیدشده توسط کاربران قرار گرفته اند و از مشارکت کاربران به اشکال گوناگون، از محتوای خبری تا تحلیل و پویش و گفت وگو و محتوای کاربرساخته بهره مند می شوند. پژوهش جاری با نظرسنجی از 735 نفر از کاربران فعال سامانه «فارس من» متعلق به خبرگزاری فارس به شناسایی مؤلفه ها و ابعاد هم آفرینی ارزش در خبرگزاری ها و توسعهٔ مدل هم آفرینی ارزش راهبردی می پردازد. مدل تحقیق مبتنی بر این است که انگیزه مشارکت کاربر در هم آفرینی تحت تأثیر سه نوع ارزش رابطه ای، اقتصادی و سرگرمی است که از طریق تقویت برند به وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری می انجامد. با اجرای یک پرسشنامه و جمع آوری داده از 12330 نفر از کاربران فارس من که حداقل یک بار سوژه ای را در فارس من ثبت کرده اند، سپس با استفاده از رویکرد کمّی و با بهره گیری از نرم افزار های SPSS، EXCEL، و SMART-PL به تجزیه وتحلیل پرسشنامه های تکمیل شده پرداخته و مدل معادلات ساختاری تأیید شد. یافته ها نشان می دهد مشارکت مخاطبان شبکه های خبری به ترتیب در هم آفرینی ارزش رابطه ای، سرگرمی و اقتصادی تأثیر مثبت داشته و با تقویت ارزش برند خبرگزاری، باعث افزایش وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری مخاطبان می شود.
۳.
جهانی شدن و انطباق پذیری با شرایط بازار، وجود فشارهای رقابتی ای مانند ورود شرکت های نوپا به بازار رقابت، و لزوم افزایش هزینه های سرمایه گذاری باعث شده اند که تولیدکنندگان به سوی بهبود روش های خلاقانه خدمت رسانی به مشتریان، دستیابی به بازارهای جدید، گسترش جغرافیایی دامنه ارائه خدمات، و فعالیت های دیگری روی آورند تا بتوانند ضمن بهبود کیفیت، افزایش رضایت مشتری، و دستیابی به مشتریان جدید، هزینه های لجستیکی خود را کاهش دهند. مؤثرترین راه حل این معضل تجاری، برون سپاری خدمات لجستیک برپایه قراردادهای طولانی مدت است که توسط تأمین کننده خدمات لجستیک طرف سوم ارائه می شود. این شرکت ها، دارای دانش تخصصی در زمینه هماهنگی منابع اقتصادی هستند و می توانند فرصت های جدیدی را برای تولیدکنندگان خلق کنند. تأمین کننده خدمات لجستیک طرف سوم، یک تأمین کننده خارجی است که مدیریت، کنترل، و اجرای فعالیت های لجستیکی را از طرف بنگاه های تجاری انجام می دهد. در این مقاله، هفت بعد اصلی توانمندسازهای لجستیک طرف سوم، به کمک بررسی پیشینه پژوهش، تحلیل محتوای متنی، و مصاحبه های تخصصی با 16 نفر از خبرگان صنعت لجستیک به کمک نرم افزار MAXQDA مشخص شده است؛ سپس، این توانمندسازها، به کمک تکنیک دیمتل مبتنی بر تحلیل شبکه ای (DANP) و انجام مقایسه های زوجی و پیاده سازی در نرم افزار اکسل، وزن دهی و روابط میان آن ها کشف شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های محقق ساخته زوجی استفاده شده است که روایی و پایایی آن نیز تأیید شد. نتایج تحلیل نشان می دهد که مهم ترین توانمندسازها به ترتیب عبارت اند از: توانمندسازی تولیدی، فنی و بازاریابی و فروش، مالی، نیروی انسانی، و توانمندسازی راهبردی.
۴.
هدف این مقاله، شناسایی عوامل مؤثر بر ظرفیت نوآوری بنگاه های دانش بنیان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در ایران است. در این مقاله که از نوع توصیفی تحلیلی است، از روش پژوهش کمی کیفی استفاده شده و پژوهش در دو بخش انجام شده است. بخش نخست، به صورت کیفی و با استفاده از روش تحلیل پیشینه موضوع و مصاحبه با 9 نفر از سیاست گذاران، خبرگان، و مدیران بنگاه های حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات انجام شده است. در بخش دوم، الگوی به دست آمده در مرحله نخست از طریق توزیع پرسش نامه در میان 275 بنگاه فعال در این حوزه، پیمایش شد تا اعتبار الگوی پیشنهادی سنجیده شود. بنا بر نتایج به دست آمده، عوامل محیطی، نسبت به عوامل سازمانی، در ارتقای ظرفیت نوآوری بنگاه های حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات اهمیت بیشتری دارند. به نظر می رسد، دلیل این اهمیت، تأثیرپذیری بالای کسب وکارهای دانش بنیان این حوزه از عواملی همچون رشد و ثبات اقتصادی، رقابت پذیری، و حمایت دولت از نوآوری باشد. همچنین، نتایج به دست آمده در این مقاله نشان می دهد، مهم ترین عوامل سازمانی مؤثر بر ظرفیت نوآوری عبارت اند از: همکاری و ارتباطات، منابع ایده یابی، عوامل فردی، فرهنگ سازمانی، راهبردها و مدیریت فناوری، مدیریت دانش و یادگیری سازمانی، و تخصیص منابع به نوآوری. در میان عوامل محیطی مؤثر بر نوآوری، حمایت نهادی، عوامل کلان اقتصادی، و موقعیت بنگاه، به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بوده اند. افزون براین، نتایج نوآوری، نتایج بازار، نتایج مالی، و نتایج انسانی، مهم ترین شاخص های اندازه گیری ظرفیت نوآوری به شمار می آیند.
۵.
نیاز به تبلیغات در فضای اینترنت امروزه به یک ضرورت برای کسب وکارهای اینترنتی و غیراینترنتی تبدیل شده است. کسب وکارهای دیجیتال مارکتینگ، کسب وکارهای نوپایی در ایران است که تحلیل جامعه شناختی این کسب وکارها یکی از نیازهای ضروری جهت رشد و توسعه آنها است. این مقاله سعی دارد عوامل مؤثر بر اشتغال افراد در کسب وکار های تبلیغاتی اینترنتی را احصاء و مورد بررسی قرار دهد. برای دستیابی به این مهم، پس از کنکاش در نظریات مختلف جامعه شناسی، روان شناسی، علوم تربیتی و... یک مدل نظری با رویکرد بین رشته ای ارائه شد و6 متغیر استعداد، علاقه، فرهنگ سازمانی، مزایای شغلی، طبقهٔ اجتماعی اقتصادی و بازار کار به عنوان عوامل مهم تأثیرگذار بر اشتغال در کسب وکارهای تبلیغاتی اینترنتی تعیین شد. سپس با توزیع پرسشنامه محقق ساخته در بین نمونهٔ جامعهٔ آماری، فرضیات تحقیق مورد آزمون قرار گرفت و با استفاده از آزمون همبستگی اسپیرمن معناداری 5 فرضیه از ۶ فرضیه با متغیر وابستهٔ «اشتغال» (به جز عامل طبقه اجتماعی اقتصادی) مورد تأیید قرار گرفت. همچنین بر اساس یافته های آزمون معادلات ساختاری (لیزرل) معناداری متغیرهای مستقل «علاقه» و «بازار کار» با متغیر وابستهٔ «اشتغال» مورد تأیید قرار نگرفت و مشخص شد که عامل استعداد (با ضریب استاندارد 3/0) و مزایای شغلی (با ضریب استاندارد 62/0) بیشترین تأثیر را در جذب شاغلین به کسب وکارهای تبلیغاتی اینترنتی داشته اند.
۶.
گزارش آنکتاد، سه موج ده سالهٔ توسعه سیاست های علم، فناوری و نوآوری در ایران را از ابتدای دههٔ 1370 شناسایی کرده است. اولین موج بر توسعهٔ آموزش عالی، موج دوم بر توسعهٔ پژوهش و فناوری و موج سوم بر اقتصاد دانش بنیان و مبتنی بر نوآوری، تمرکز داشته است. از این رو، از اوایل دهه 90 زمینه های ظهور و بروز استارت آپ ها هموارتر شد. بررسی مطالعات داخلی و خارجی درخصوص موفقیت و شکست استارت آپ ها حاکی از فقدان دید و رویکردی جامعه شناختی است و دلیل اصلی مطالعهٔ حاضر به شمار می آید. روش مطالعه از نوع کیفی بوده و مهمترین ابزار ما مصاحبه های عمیق باگرفتن روایت و تجربه زیسته شان بوده است. سپس به دسته بندی، سنخ بندی و مفهوم سازی (روش استقراییِ شش مرحله ای کلارک و براون) پرداختیم. جامعهٔ مورد مشاهده، شامل شش نفر از مدیران و صاحبان استارت آپ ، دو نفر از مدیران شتاب دهنده ها و شش نفر از همکاران بودند. پس از جمع بندی و دسته بندی یافته ها، به 5 گروه متغیر(تم) که به صورت PESTE نام گذاری شدند، دست یافتیم. P نشانهٔ Politics، E نشانهٔ Economy، S نشانهٔ Social-cultural، T نشانهٔ Technology و E نشانهٔ Education است. بر همین اساس، زیست بوم استارت آپی در ایران و جهان بسیار جدید و نوپا است؛ اما به دلیل اطلاق آنها به دنیای مدرن کنونی بسیار پیچیده و چندوجهی هستند به طوری که اگر یکی از پایه های پنج گانه آن با دیگر پایه ها، متناسب و همراه نباشد، با شکست روبه رو خواهد شد.