مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی

مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی

مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی زمستان 1389 شماره 1 (پیاپی 9) (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

میان رشته ای به مثابه مسئولیت : نگاهی هنجاری(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۲۷۵ تعداد دانلود : ۶۶۲
میان رشتگی ، چه در مقام آموزش و چه در مقام پژوهش، در بسیاری از کشورهای جهان به عنوان روشی نوین در نهاد دانش، جای خود را باز کرده است. اینکه چه اقتضائاتی میان رشتگی را به منصه ظهور رسانده است، و چه عواملی آن را بسط و یا تعدیل می کنند، نیازمند یک بررسی همه جانبه است. در تحلیل بررسی های موجود، اگرچه به علل مختلف ظهور و بسط و تعدیل میان رشته ای پرداخته شده است، اما از نگاهی آسیب شناسانه و با روشی پدیدارشناسی، کمتر به علت غایی این پدیده پرداخته شده است. مدعای پژوهش حاضر این است که میان رشتگی می تواند، «مسئولیت» را به مثابه علت غایی خود بیابد. آنچه میان رشتگی را در دانشگاه ها و موسسات پژوهشی جا انداخته است، ضرورت توجه به مقوله ای به نام مسئولیت است. از آنجا که دنیای پیچیده کنونی رابطه میان فرد و جامعه را دستخوش دگرگونی کرده است به نحوی که هریک از دیگری مطالباتی را می خواهد این میان رشتگی است که می تواند فرد و جامعه را در قبال یکدیگر مسئول بار آورد. میان رشتگی طبق این تقریر، پناه بردن به مرزهای دانش بدیل برای یافتن پاسخ مکفی به پرسش هایی است که یک قلمرو معرفتی واحد توان ارائه آن را ندارد. همین نکته می تواند تیغ دو لبه باشد: صاحب دانش میان رشته ای، ضعف خود را در ارائه پاسخ مسئولانه با گریز زدن از یک دانش به دانش دیگر بپوشاند. اما با نگاهی رویه ای به میان رشته ای می توان آن را به سان اخلاقی هنجاری تصور کرد که غایتش آموزش افراد جامعه جهت ارائه پاسخ های مسئولانه به پرسش هایی است که در قلمرو دانش میان رشتگی آنان مطرح است.
۲.

علوم سیاسی؛ پروژه ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۰۲۸
این مقاله، حاصل دغدغه ای پژوهشی در فلسفه علم است که در آن پرسش های هستی شناسی، شناخت-شناسانه، روش شناسانه و ارزش شناختی در مورد «میان رشتگی» و «علوم سیاسی» طرح و بررسی شده است. در پرتو این نگاه، نقطه تمرکز مقاله آن است که آیا علوم سیاسی یا علم سیاست رشته یا پروژهای میان رشته ای است؟ پروژه میان رشته ای چنان که از مقدمات نظری بر می آید دربردارنده یک عرصه شناختی (همگرایی و ادغام رشته ای) و هم بعدی عملی (همکاری) است. موضوعاتی چون تعریف علوم سیاسی، موضوع و مسائل آن، تحولات حوزه معرفت شناختی، تحولات عصر جدید، اقتضائات زندگی، زنجیره فرایندی امروزین، کارگزاری انسان اجتماعی و چند بعدی، کثرت سطوح، رابطه، وابستگی های متقابل و پویایی ها، ضرورت تبادل رشته ای و چندرشتگی یا میان رشتگی در علوم سیاسی را رهیافتی غیرقابل انکار نموده است. بنابراین علوم سیاسی پروژه ای میان رشته ای است؛ توصیفی که رجحان نظری و عملی آن بر رشته علم سیاست در این مقاله نشان داده شده است.
۳.

تجربه ایرانی رشته های میان رشته ای: سه دهه بومی سازی دانش سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱۹۷ تعداد دانلود : ۶۲۱
سابقه تاریخی پرداختن به ابعاد نظری سیاست در ایران به پیش از اسلام بازمی گردد؛ اما سیاست به عنوان یک علم وارداتی در دوره قاجار در ایران شناخته شد. این دانش با تاریخ مواجهه گستره تفکر ایرانی با تجدد هم داستان بوده است. از این رو محتوا، روش و سوالات این دانش نیز متناسب با ضرورت های تاریخی و عینی محل تولد و توسعه آن یعنی مغرب زمین، در ایران مطرح شد. وقوع انقلاب اسلامی ایران موجب شد تا انقلابی نیز در ساحت تفکر سیاسی ایران رخ دهد. این انقلاب با تزریق اصول ارزشی اسلامی به کلیه ساحت های زندگی ایرانیان، موجب شد تا بومی سازی دانش و دانشگاه به یکی از ضرورت های مهم تبدیل شود. در سه دهه ای که از انقلاب اسلامی ایران می گذرد، بومی سازی علم سیاست در ایران با مکتوبات و تولیدات نظری مختلف پیگیری شد. در این میان برخی از دانشگاه ها مانند دانشگاه امام صادق علیه السلام و دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام پیشرو بودند. این دانشگاه ها با تعریف رشته های میان رشته ای، موجب شدند تا علم سیاست با مولفه های بومی دینی مورد بازتقریر قرار گیرند. این تجربه ها می توانند نمونه های کاربردی مناسبی برای بومی سازی و اسلامی سازی دانشگاه و دانش در کشور محسوب شوند.
۴.

بنیان گذاری گروه درس های روش شناسی در دوره کارشناسی علوم سیاسی (دانش افزایی میان رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۲۰۹ تعداد دانلود : ۶۳۶
هدف برنامه درسی دانشگاهی رشته علوم سیاسی، افزون بر آموزش و پژوهش در علم سیاست، تربیت افراد کارآمد با توانایی علمی بالا برای تجزیه و تحلیل مسائل سیاسی کشورهای جهان است. یک برنامه ریزی مطلوب باید دربرگیرنده این نکته باشد که یک فرهیخته می بایست به چه مهارت هایی مجهز باشد تا بتواند در بازار کار حضور موثر پیداکند؟ امروزه فرهیخته علوم سیاسی به انبانی از انبوهه واژگان و مفاهیم تبدیل شده و این توان را نیافته است که آموخته های خود را به محیط عملیاتی بکشاند. از یک سو، بن مایه رشته علوم سیاسی، تئوری است؛ اما از دیگر سو، این پرسش به نحوی چشمگیر مطرح است که چگونه می توان تئوری را به فن یا تکنیک هم پیوند نمود؟ چگونه می توان رشته علوم سیاسی را قابل استفاده تر یا کاربردی تر کرد؟ چگونه می توان نظریه ها را به مبنای سیاست گذاری تبدیل نمود؟ با توجه به در حاشیه قرارداشتن دروس روش شناسی، ناکافی بودن تعداد واحدهای اختصاص داده شده، عدم دستیابی به یک تعادل مطلوب در مباحث درس های روش شناختی، نادیده گرفتن تنوع مکاتب و رویکردهای روش شناختی، و معضل چیرگی مونیسم روش شناختی، و با عطف توجه به ماهیت میان-رشته ای علوم سیاسی، پیشنهاد می شود گروه درس های روش شناسی در دوره کارشناسی علوم سیاسی تاسیس گردد. درس های پیشنهادی عبارت اند از: ماهیت پژوهش در علوم سیاسی، پژوهش های کیفی در علوم سیاسی، پژوهش های کمی در علوم سیاسی، تاریخ و فلسفه علم، فلسفه علوم اجتماعی، آیین نگارش مقاله های علمی در علوم سیاسی، آشنایی با منابع کتابخانه ای و روش های جستجو در اینترنت (مهارت های اطلاع یابی)، و کارگاه پژوهشی در علوم سیاسی.
۵.

پارادایم میان رشته ای حقوق بین الملل: یک بررسی سیستمی با روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۰۸۲
شناخت روشمند پویایی و ایستایی پدیدارهای چندساحتی حقوقی در گستره های فردی و جهانی، مستلزم قبض و بسط چارچوب های مفهومی و فائق آمدن بر تنگ نظری های معرفت شناختی نو و کهنی است که بر منطق تحلیلی و تجویزی و ساحت های هستی شناختی و معرفت شناختی دانش بالنده حقوق بین الملل و روش شناسی تکثرگرای آن سایه افکنده و آن را تا سرحد مجموعه ای از قواعد (پراگماتیسم فلسفی) و یا به منزله پدیدارشناسی اراده دولت (پوزیتیویسم حقوقی) فروکاسته است. فایق آمدن بر این وضعیت، درگرو اتخاذ منطق تحلیلی نوینی با عنوان نظریه عمومی سیستم-هاست که در این مقاله، وجوه و جنبه هایی از آن بر معرفت و نظام حقوقی بین المللی تطبیق داده شده است. نظر به اینکه کاربست رویکرد سیستمی در حوزه ناآزموده حقوق بین الملل، با مناقشات هستی شناختی، تعارض های معرفت شناختی و چالش های روش شناختی همراه است؛ با این حال اقتضائات معرفت شناختی ایجاب می نماید در راستای بازاندیشی قابلیت های تبیین سیستمی حقوق بین الملل، جایگاه و منزلت این گستره معرفتی در سامانه عمومی دانش بشری ترسیم شود؛ به گونه ای که بتوان مرزهای معرفتی و دامنه منطق تحلیلی و تجویزی آن را از دانش های هم سنخ، همچون روابط بین الملل و علوم ناهم سنخ بازشناسی نمود. به همین منظور حقوق بین الملل را یک «کل ارگانیک تحلیلی و کنشی» انگاشته و در سطح تحلیل نخست که ناظر به ساحت شناختاری و ساختار نظری حوزه معرفتی حقوق بین الملل است، ابعاد تئوریک و به سخن دیگر، روش شناسی، الگوهای تبیین، منطق حقوقی، زبان حقوقی و فرایندهای نظریه پردازی و آزمون گزاره ها و نظریه حقوقی بررسی و تحلیل خواهد شد. در سطح تحلیل دوم که هدف آن تبیین ساحت هستی شناختی حقوق بین الملل است، وجه کنشی سیستم حقوقی بین المللی که ترکیبی قوام یافته از نهاد، هنجار، آیین و سازوکار است، در چارچوب الگوهای تعامل بیرونی، درونی و مرزی روش تحلیل سیستمی بررسی خواهد گردید.
۶.

کاربست حکمرانی خوب برای ملت سازی در پرتو مطالعات میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۵۶۴ تعداد دانلود : ۸۱۳
هدف از ملت سازی در متعالی ترین نگاه، شکل دادن به ملتی خردمند است. نیل به این مهم نیازمند به کارگیری مطالعات و تخصص های متنوعی است که بهره مندی از مطالعات میان رشته ای را ضروری می سازد؛ مطالعاتی که باید مستمراً انگاره ملتی در حال «شدن و تکامل» را برای آینده تحقق بخشند. در رویکرد مسئله محور به ملت سازی، پرسش هایی مطرح می شود که پاسخگویی به آنها هرگز از عهده متخصصان یک علم خاص برنمی آید و لازمه توفیق در آن، بهره مندی از فضای گسترده ای از مطالعات میان رشته ای و چندرشته ای است. در این مقاله ماهیت پویای فراگرد ملت سازی در پرتو بصیرت حاصل از رشته های علمی متنوع، مورد مداقه قرار می گیرد تا امکان شکل گیری فراگرد ملت سازی در پرتو رویکرد حکمرانی خوب، در متن رشته های علوم سیاسی، سیاستگذاری و امور اداری امکان پذیر گردد
۷.

جامعه در حال گذار؛ بازبینی یک مفهوم (ضرورت تحلیل مفهوم دوران گذار با رویکردی میان رشته ای)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۹۳۷۷ تعداد دانلود : ۱۹۳۰
مفهوم کلیدی «گذار» بیشتر در نظریات نوسازی و توسعه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. برخی از نظریه پردازان توسعه با ملاک قرار دادن شاخص هایی در حوزه های اقتصاد، سیاست و فرهنگ، حرکتی خطی از جامعه سنتی به جامعه مدرن را تصویر کرده اند و به ویژه برای مرحله میانی (دوره گذار) ویژگی های را برشمرده اند. مهم ترین کاستی چنین نگرشی آن است که به بررسی بخشی از شاخص های عینی بسنده می کند و از صورت بندی و تحلیل علل شکل گیری اندیشه های سیاسی در جوامع در حال گذار ناتوان می ماند؛ ازاین رو، مقاله حاضر با مبنا قرار دادن رویکرد ماکس وبر، به باز تعریف سه مفهوم جامعه سنتی، جامعه در حال گذار و جامعه مدرن پرداخته است. گسستگی بین واقعیت های زندگی سیاسی، اجتماعی و پاسخ های چهارچوب فکری حاکم بر جامعه، یا ناتوانی آن چهارچوب از تبیین واقعیت ها سبب می شود که جامعه وارد دوران گذار شود. مهم ترین ویژگی جامعه در حال گذار، بروز بحران معناست. بین این بحران و شکل گیری اندیشه سیاسی همبستگی وجود دارد. در واقع، اندیشه سیاسی بخشی از پاسخ نخبگان فکری یک جامعه به بحران معنایی است که در آن جامعه احساس می شود. در نتیجه، این سیر بحث، بهره گیری از نگاهی میان رشته ای را در پژوهش درباره دوره گذار ضروری می سازد و مباحث و یافته های حوزه هایی چون اندیشه سیاسی، جامعه شناسی سیاسی و حتی مردم شناسی را وارد تحلیل این مفهوم می کند.

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۰