مقالات
حوزه های تخصصی:
با تکیه بر باور امروزی در علوم مختلف انسانی در خصوص رابطه میان زبان و فکر، گسترش روابط بینازبانی در تماس میان رشته های مختلف علمی، ابزاری برای بسط اندیشه و افق های نگاه است که علوم در اختیار یکدیگر قرار می دهند. بدین ترتیب، حساسیت زبان در ارتباط علوم دریافت می شود و از سوی دیگر، نگرانی ها درباره صدماتی افزایش می یابد که ممکن است در اثر اختلال در روابط بینازبانی به وجود آید. توجه به برخی ویژگی های زبان علمی، مانند تفاوت نهادن میان جنبه های تعیینی و تاریخی، در تنظیم این روابط بسیار حساس و تعیین کننده است و تعیینی انگاشتن مفاهیم تاریخی، یا عکس آن، ممکن است نتایج مخربی را در روابط میان رشته ای داشته باشد. برخی مطالعات زیربنایی، مانند دست یافتن به نوعی تبارشناسی زبانی از زبان های علمی می تواند سلامت و ثمربخشی بیشتر برای مطالعات میان رشته ای را تضمین کند.
تاریخچه، چیستی و فلسفه پیدایی علوم میان رشته ای
حوزه های تخصصی:
مطالعات میان رشته ای گونه ای از علوم است که بعد از آشکارشدن ضعف ها و کاستی های تخصصی شدن و شعبه شعبه شدن علم به رشته های تخصصی ریز، ضرورت یافته است. این اندیشه و طرح بر وحدت و یکپارچگی علوم در حوزه های فلسفه، علوم طبیعی، علوم ریاضی، و علوم انسانی تاکید می ورزد. فلسفه پیدایش علوم میان رشته ای از سویی، در واقعیات عینی و ظهور پدیده های منفرد، اما چند وجهی و پدیده هایی ریشه دارد که تبیین همزمانی، مشکل شناسی میان رشته ای، راه حل شناسی میان رشته ای، و اقدام همگانی و فراگیر را می طلبید. از سوی دیگر، در مجادلات نظری و نقد روش شناسی تجزیه و ترکیب و علوم پوزیتیویسمی ریشه دارد. این گونه مطالعات هم محدودیت ها و کاستی های روش تجزیه گرایی و تخصصی محوری را برطرف می کند، هم ظرفیت ها و امکانات پژوهشی جدیدی برای حوزه های مختلف علوم فراهم می آورد.
جایگاه علوم میانه رشته ای از نظر مباحث علوم تربیتی
حوزه های تخصصی:
نظام آموزش عالی به رغم رشد کمی، کارایی لازم را در حل مشکلات جامعه ندارد. وزارت علوم، تحقیقات و فناوری تصمیمات متعددی را مانند طرح بازنگری برنامه درسی اتخاذ کرد و به اجرا گذاشت، ولی هنوز نتیجه لازم را به همراه نداشته است و شاهد موضوعات درسی و روش تدریس به سبک سنتی هستیم. آسیب شناسی شکست طرح ها، تلاش برای فهم مشترک از موضوعات میان رشته ای، اصلاح برداشت ها از برنامه درسی و تدریس و نیز بسترسازی مناسب برای آماده کردن اساتید برای نگاه به رشته های تخصصی، به صورت نظام مند، از راه های اجتناب ناپذیر برای حل مشکلات اجتماعی است. در این پژوهش، مبانی نظری دانش میان رشته ای با تاکید بر رشته علوم تربیتی و نیز ابعاد مختلف آن از دیدگاه صاحب نظران تعلیم و تربیت بررسی شده است.
گذار از حصارهای شیشه ای معرفت شناسی، با تاکید بر الزامات زبان شناختی علوم میان رشته ای
حوزه های تخصصی:
فراگرد پژوهش، فراگردی بسیار حساس و خطیر است. کمترین انحراف در فراگرد پژوهش ممکن است موجب تحریف یافته های علمی شود و دستیابی به حقیقت را دشوار یا ناممکن کند. پژوهشگر حداقل با سه دیوار شیشه ای حاصل از گستره واژگان، روش، و موضوع شناسی پژوهش مواجه است که نوعی رویکرد پارادایمی یا شبه پارادایمی را به فراگرد پژوهش تحمیل می کند. یک راه گذار از این موانع نامرئی، اتخاذ رویکردی زبان شناختی در علوم میان رشته ای است که امکان مقایسه، اولویت بندی موضوعات، تلفیق روش ها و تسری واژگان پژوهش را ممکن می کند و با طراحی نظامی کلان در ساماندهی دانش، امکان هدایت بهتر علایق و استعدادهای فردی و نیازهای اجتماعی و انعکاس آنها در تلاش های علمی دانشمندان را میسر می کند.
ماهیت دانش و ضرورت مطالعات بین رشته ای با تاکید بر اندیشه های پست مدرن دریدا
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی ماهیت دانش و به تبع آن، تحلیل ضرورت مطالعات بین رشته ای از منظر دریدا، نماینده مشهور فلسفه پست مدرن است. دریدا بر آن است که در طی تاریخ اندیشه غرب، حوزه هایی ازدانش، همچون فلسفه، ریاضیات، و منطق، خردمندانه و در نتیجه، مهم معرفی شده است و در مقابل، ادبیات، شعر، و هنر نابخردانه انگاشته شده و به حاشیه رانده است. او با بهره گیری از ساخت شکنی نتیجه می گیرد که حوزه های گوناگون دانش، جلوه ها و نظام های گوناگون زبانی است و از آنجا که زبان ذاتا استعاری، تفسیری، تاریخی، و تغییرپذیر است. با توجه به یافته های پژوهش، طراحی دانش بر مبنای ارتباط افقی رشته ها، به جای ارتباط عمودی، طراحی بین رشته ای و چند رشته ای و طراحی دانش بر مبنای موضوعات، به جای طراحی بر مبنای رشته ها، به متخصصان و سیاست گذاران پیشنهاد شده است.
میان رشته ای ها: مفاهیم، رویکردها، دیرینه شناسی، و گونه شناسی
حوزه های تخصصی:
درک بهینه میان رشته ای ها، نخست، نیازمند واکاوی مفهوم مطالعات رشته ای است که بخش نخست این نوشتار را به خود اختصاص داده است. به باور بسیاری از اندیشه پردازان، کاستی ها و نقاط ضعف مطالعات رشته ای، پیچیدگی مسایلی که جامعه بشری با آنها روبرو شده است و تغییرات پارادایمی پدیده آمده در عرصه جامعه بشری، که مسیر را برای گذر از جامعه صنعتی به سوی جامعه دانش هموار می کند، از جمله بایسته های پرداختن به فعالیت های میان رشته ای قلمداد شده است. بخش دوم این نوشتار بیشتر بر مفهوم سازی ها در قلمرو میان رشته ای ها، بر مبنای رویکردهای متفاوت، به نگارش درآمده است که از جمله، در برگیرنده رویکرد دگرگونه ساز، رویکرد هنجاری، و رویکرد شناخت شناسانه است که مفهوم سازی های متفاوتی را درباره میان رشتگی موجب می شود.
نظریه دیده بانی: روشی برای کشف علوم میان رشته ای
حوزه های تخصصی:
فسلفه های مضاف یکی از مباحث و علوم نوظهوری است که به تازگی، کتاب مستقلی به فارسی در باب آن نگاشته شده است. فیلسوفان فلسفه را به معنای عام و خاص تفسیر کرده اند و فلسفه خاص را عوارض هستی دانسته اند. دیدگاه برگزیده در چیستی فلسفه، عبارت از عوارض وجود انضمامی انسان است. این تعریف به ما میدان می دهد تا به گونه ای گسترده، با انواع فلسفه های مضاف به حقایق بپردازیم. یکی از انواع فلسفه های مضاف عبارت است از فلسفه مضاف به علوم با رویکرد تاریخی - منطقی یا نظریه دیده بانی که به پژوهشگر اجازه می دهد با رویکردی درجه دوم به پرسش های بیرونی علوم بپردازد و رابطه علوم را با یکدیگر کشف کند. این کشف، نه تنها به پرسش های فلسفه مضاف و پرسش های برون علمی پاسخ می دهد، بلکه مهم ترین روش برای کشف و تاسیس علوم بینارشته ای است؛ به ویژه، اگر موضوع علم را محوری مشترک بدانیم که احکام و عوارضی معین بر آن حمل می شود. پس این مقاله درصدد است تا با تعریفی برگزیده از حکمت نوین اسلامی و چیستی و انواع فلسفه های مضاف و نظریه معیار تمایز علوم به این ادعا بپردازد که فلسفه مضاف به علوم یا نظریه دیده بانی، مهم ترین روش برای کشف و شناسایی علوم بین رشته ای است و نباید در علوم بین رشته ای کشف شده و تحقق یافته توقف کرد.