مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی
مطالعات میان رشته ای در علوم انسانی 1388شماره2 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
یکی از زمینه هایی که فیلسوفان تحلیلی به آن پرداخته اند، برنامه درسی در دانشگاه است. فیلسوفان تحلیلی معتقدند که برنامه ریزی درسی و آموزشی غالبا، بسیار سطحی و بد انجام می گیرد و باید به جنبه های فلسفی توجه بیشتری مبذول داشت و افراد را به تلاش بیشتر در این زمینه واداشت. این موضوع در فلسفه تربیتی مکتب لندن و نزد فیلسوفان بزرگ این مکتب، به ویژه هرست، با طرح نظریه «اشکال دانش» مطرح شده است. مقاله حاضر با هدف بررسی مبانی فلسفی برنامه های درسی میان رشته ای در آموزش عالی، «دیدگاه اشکال دانش» را در نزد فیلسوفان تحلیلی بررسی می کند که این کار با استفاده از روش تحلیل اسنادی انجام گرفته است. جامعه آماری، همه منابع و مراجع مرتبط با موضوع پژوهش بوده است. ابزار پژوهش، فرم های فیش برداری بوده است و داده های حاصل، به طور کیفی، تجزیه و تحلیل شده است.
برنامه ریزی توسعه دانشگاهی؛ حوزه ای میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه برنامه ریزی دانشگاهی با توجه به پیچیدگی موقعیت های دانشگاهی با بحران مواجه است؛ بطوریکه رویکرد خطی در برنامه ریزی دانشگاهی نمی تواند به درک و اصلاح سیستم های دانشگاهی کمک کند. رویکرد اقتباس از کشورهای صنعتی پیشرفته، بر اساس شاخص های از قبل تعریف شده و برخاسته از موقعیت های خاص آنها، سبب به حاشیه رانده شدن وضعیت خاص و بی همتای دانشگاه ها در غالب کشورهای «در حال توسعه» شده است. آنچه اهمیت می یابد تفکر برنامه ریزی توسعه دانشگاهی در این کشورها است که پویایی ارتباط گذشته، حال و آینده موقعیت های دانشگاهی را مورد توجه قرار می دهد: اگر تا دهه 80 میلادی مفهوم «برنامه ریزی استراتژیک» در حوزه آموزش عالی استفاده متداول داشت (مفهومی که از بخش صنعت وارد آن شده بود) اینک بر بعد خلاق تفکر برنامه ریزی در سیستم های دانشگاهی تاکید می گردد. در نوشتار حاضر، با تامل بر پیچیدگی سیستم های دانشگاهی و نقد رویکرد خطی برنامه ریزی در آموزش عالی و دانشگاه ها، برنامه ریزی توسعه دانشگاهی به مثابه تفکر، خلاقیت در حوزه میان رشته ای بررسی می گردد.
پرورش تفکر میان رشته ای، پیش نیاز میان رشتگی در آموزش عالی با تاکید بر یادگیری مساله محور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحولات مختلف، از جمله رشد فناوری و افزایش معضلات پیچیده بشری، همکاری های میان رشته ای را در عصر حاضر اجتناب ناپذیر کرده است. از سوی دیگر، تلقی سنتی از رشته های دانشگاهی و تخصص گرایی موجب شده است که آموزش عالی از ایجاد ظرفیت های لازم برای مواجهه با تحولات مذکور باز بماند و با چالش های تازه ای روبرو شود. بر این اساس، یکی از ضرورت های آموزش عالی در حال حاضر، پرورش مهارت های میان رشته ای در هر دو زمینه آموزشی و پژوهشی است. در این مقاله، با مروری بر مفاهیم رشته های تحصیلی و میان رشتگی در آموزش عالی، بر ضرورت پرورش تفکر میان رشته ای به عنوان پیش نیاز هر گونه فعالیت میان رشته ای تاکید شده است. در ادامه، با شرح و توصیف رویکرد «یادگیری مساله محور» این اندیشه مطرح شده است که این رویکرد نوین آموزشی قابلیت فراوانی برای پرورش مهارت های میان رشته ای دارد. در پایان، الگوی خاصی از یادگیری مساله محور با عنوان «الگوی حل مساله میان رشته ای» به عنوان الگویی کاربردی برای رشته ها و مقاطع مختلف تحصیلی به اجمال، معرفی شده است.
علوم بین رشته ای در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به پیشرفت سریع علم و فناوی در سالهای اخیر، شاخه های مختلف علم بیش از پیش از یکدیگر جدا شده اند. در نتیجه، ارتباط کمتری بین آنها وجود دارد. از طرف دیگر، حل مسایل پیچیده در قلمرو علم و فناوری نیاز به دیدگاه های جامع تری دارد. در سالهای اخیر توجه زیادی به مطالعات بین رشته ای شده است، و با توجه به نیازهای مربوطه توسعه آموزش بین رشته ای نیز مورد توجه قرار گرفته است. ولی بکارگیری مقوله بین رشته ای در رشته های کلاسیک، که هر یک ساختار خاصی دارند، بسیار دشوار است. این وضعیت غیرمعمول منجر به شکل گیری دیدگاه های مختلف و مجادله های بحث برانگیز در زمینه بین رشته ای شده است. به بیان دیگر، برخلاف دیدگاه معمول که بین رشته ای تنها ادغام رشته های مختلف است، این مقوله بسیار پیچیده ای است که نیازمند ملاحظات تخصصی است. در این مقاله مفاهیم اولیه بین رشته ای با تعریف واژه شناسی آن توصیف می گردد؛ سپس نیازهای ضروری برگذاری دوره های بین رشته ای (در سطح آموزش عالی) با استفاده از تحلیلهای مدون و مفاهیم موضوعه مطرح می شوند.
میان رشتگی در علوم سیاسی در دانشگاه های کانادا: مفهوم و اجرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بسیاری از اندیشمندان علوم سیاسی در حال حاضر، بر این باورند که مطالعه سیاست صرفا، با استفاده از یک رشته ممکن نیست و مطالعات درون رشته ای (استفاده از مجموعه ای از حوزه های تخصصی علوم سیاسی، مانند سیاست مقایسه ای، نظریه سیاسی، روابط بین المللی و ...) و میان رشته ای (نه تنها علوم سیاسی، بلکه مساعدت از رشته هایی دیگر مانند اقتصاد، حقوق، جامعه شناسی، و ...) ضروری است. بر این اساس، دانشگاه های مختلف در دنیا، از جمله در کشور کانادا، تلاش کرده اند که برای آماده کردن و توانمندسازی دانشجویان خود در جهت فهم پیچیدگی های عصر جهانی شدن و همچنین کسب شغل مناسب، به رویکرد میان رشته ای روی آورند. فهم تعریفی که در دانشگاه های کانادا از مساله میان رشته ای شده و شیوه ای که به اجرا درآمده است، با تاکید بر علوم سیاسی، هدف اصلی این مقاله است. پرسش اصلی این مقاله این است که رویکرد میان رشته ای در دانشگاه های مهم کانادا، با تاکید بر علوم سیاسی، به چگونه در عمل اجرا شده است.
میان رشتگی و مسایل آن در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های میان رشته ای، مطلوبیت عام یافته است و در حوزه های نهادی «دانش» و اجتماعات سازمانی «آموزش»، گسترش یافته است و به مثابه مشخصه نوین شیوه تولید دانش و سیاست گذاری عرضه آموزش، از ارزش و اعتبار سیاست گذاری برخوردار شده است. به اعتباری، به رغم واکنش ها و مقاومت های پراکنده، «فعالیت های میان رشته ای» امروز جالب توجه و مطلوب نهادهای تولید و اشاعه دانش و نیز فضاهای سازمانی و اجتماعی آموزش است. با وجود این، آنها، به ویژه در عمل، با موانع پیچیده، چالش های جدی و انتقاداتی مواجه هستند.این مقاله توصیفی - تحلیلی، با تمرکز و تاکید بر علوم انسانی میان رشته ای، عمده ترین موانع و چالش هایی را که در سه دهه اخیر، فعالیت های میان رشته ای را با مساله اثربخشی و بهره وری مواجه کرده است، در قالب سه دسته اصلی موانع (چالش های) «سازمانی»، موانع «حرفه ای»، موانع «فرهنگی» بررسی و تبیین می کند. در پایان، تلاش خواهد شد موانع و چالش های خاصی تبیین شود که برنامه ها و فعالیت های میان رشته ای در حوزه علوم انسانی با آنها روبروست.
میان رشته ای ها در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسایل و مشکلات اجتماعی، گسترش دانش ها و پیشرفت فناوری های جدید نیاز برای راه اندازی رشته های میان رشته ای را مضاعف کرده است. در چهل سال گذشته، این گونه رشته ها دستاوردهای چشمگیری را برای جوامع به ارمغان آورده است و پژوهشگران نیز روش هایی را برای ترکیب علاقه مندی های علمی، بینش ها، و مهارت های گسترده طراحی کرده اند. چنین بوده است که اعضای هیات علمی و دانشجویان به طور افزایشی، به سوی این گونه رشته ها جذب شده اند. این مقاله ضمن بررسی ماهیت مفهومی و بیان برخی تجربیات، به نقاط قوت و ضعف این گونه رشته ها می پردازد. در پایان، پیشنهادهایی برای راه اندازی رشته های میان رشته ای می شود.
نقد و تحلیل کتاب ساختاربندی اثر «جان پارکر»(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پارکر از تالیف این کتاب، ارایه تاریخچه ای از مباحث مربوط به نظریه ساختاربندی است. نظریه ای که به تعبیر نویسنده کتاب، دوره آن به سرآمده است. موضوع مورد بررسی کتاب ساختاربندی، ارتباط مستقیم و اجتناب ناپذیری با آنچه که امروز به عنوان جامعه شناسی تاریخی نامیده می شود دارد. از این رو، این اثر تلویحا می تواند تالیفی پیرامون امکان شکل گیری یک جامعه شناسی تاریخی نیز باشد. نظریه ساختاربندی به جهت ماهیت تلفیقی و نیز پیوستاری آن، مستلزم در نظرگرفتن دو گانگی های دیرپایی است که جامعه شناسی از دیرباز درگیر آن بوده است. دوگانگی هایی چون عین، ذهن، ساختار و عاملیت از جمله مهمترین تقابل های این دانش نظری می باشند. اما هدف نظریه ساختاربندی (خاصه در آرا مقدماتی چون گیدنز و بوردیو) فهم پیوستاری و دینامیک، و عاملیت انسانی در فرایند شکل گیری ساختارهاست. مقوله ای که به درستی اول بار در آرا برخی جامعه شناسان کلاسیک، خاصه مارکس، به صورت ضمنی بدان پرداخته شده است. از این منظر، نظریه ساختاربندی آشکارسازی، مقوله پنهان و تلویحی در بطن جامعه شناسی کلاسیک است و نه گشایش بدیع و تازه، گرچه نمی توان آن را یکسره مساله ای تکراری نیز دانست.