محمدحسین شریف زادگان

محمدحسین شریف زادگان

مدرک تحصیلی: دکتری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۴ مورد.
۱.

بازاندیشی (عمیقاً) رابطه ایِ دانش از منظر هستی شناسی مسطح؛ چارچوبی شناخت شناسانه و روش شناختی همکاری رشته ای و دلالت هایی برای انتظام برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بدنمندی چارچوب شناختی (عمیقاً) رابطه ای چرخش رابطه ای دیدگاه رابطه ای مادیت ماهیت واسطه مند دانش شناخت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 0 تعداد دانلود : 0
در دوران کنونی، «دیدگاه های رابطه ای» متعددی با تکیه بر «اصل پیچیدگی» به منزله بدیلی برای رویکردهای ذات گرا مطرح شده اند، چنان که از این گرایش به عنوان «چرخش رابطه ای» یاد می شود. بااین حال، عموماً پایه های فلسفی این دیدگاه ها مبهم است و گاهی با «دیدگاه های نسبیت گرا» یا «دیدگاه های تعاملی» مبتنی بر نظریه کنش ارتباطی هابرماس آمیخته می شوند. بسیاری از دغدغه های دانش پژوهانهٔ کنونی در حوزه های علوم انسانی و اجتماعی برای فهم فرایندهای انسانی جامعه ای -همچون تأکیدهای نوین بر مادیت، کردارهای بدنمند، شناخت ناخوداگاه، فضازمان مندی، پساانسان گرایی، و حتی امر همکاری رشته ای- محصول «تفکری رابطه ای» هستند؛ اما بنیان های هستی شناسانه و شناخت شناسانه آنها مغفول می ماند. این مقاله با استفاده از روش سنتزپژوهی می کوشد دیدگاه های رابطه ای را بر اساس بن مایه های هستی شناختی تحلیل و گونه بندی کند. همچنین، با به کارگیری «مؤلفه های عامِ شناختی» و «مؤلفه های دیدگاه (عمیقاً) رابطه ای بر پایه هستی شناسی مسطح»، «چارچوبی شناخت شناسانه و روش شناختی (عمیقاً) رابطه ای و همکاری رشته ای» بسط دهد. از این دیدگاه، دانش/شناخت ماهیتی چندگانه، ناهمگن، واسطه مند، و بسترمند دارد و از منابع درهم تنیدهٔ «ذهنیِتِ خوداگاه» (قوه بازاندیشی یا تأمل آگاهانه) و «عینیت» (محیط بیرونی) حاصل می شود. واسطه های ناخوداگاه همچون «واسطه های ایده ای جمعی» (فرهنگ و گفتمان) و «واسطه های بدنمند فردی» (ویژگی های روان تنی) در شکل گیری آن دخیل هستند. حدودی غیرقطعی و پیشایندی دارد و همواره در فرایند و «شوند» است. روش شناسی حصول آن نیز، با اقتباس از لاتور، مبتنی بر بسط «پروگرام های همبندی/چینشی» است. این چارچوبِ شناختی، در تمامی حوزه های علوم انسانی و اجتماعی تا هنر و برنامه ریزی فضایی و سیاست گذاری عمومی قابل استفاده است و می تواند انتظام های تک رشته ای را به سوی همکاری رشتگی، و انتظام های همکاری رشته ای را به سوی فرارشتگی رهنمون گردد.
۲.

بررسی ابعاد چهارگانه قدرت در توسعه مگامال های منطقه یک تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ابعاد قدرت پژوهش انتقادی توسعه شهری مگامال سازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۹۵
در چند دهه اخیر، متفکران مطالعات شهری به اهمیت قدرت در برنامه ریزی پی برده و به برنامه ریزان گوشزد کرده اند که به آن توجه کنند. با این حال زمینه برنامه ریزی، همچنان فاقد بدنه ای منسجم از نظریه ها و پژوهش های مرتبط با قدرت است. این در حالی است که در علوم سیاسی و اجتماعی تا به امروز چهار بعد از قدرت شناسایی شده است و مدل هایی بر اساس آن ها تعریف شده است که امکان انجام پژوهش های نظام مند را فراهم کرده است. پژوهش انتقادی حاضر کوشش دارد، با توجه به ظرفیت های برنامه ریزی شهری امکان استفاده از این ابعاد را در بررسی چگونگی اعمال قدرت بر فرایندهای توسعه شهری بسنجد. مورد مطالعه این پژوهش توسعه مگامال هایی است که با وجود ایجاد چالش های فراوان برای شهر و شهروندان همچنان رواج دارد. بررسی این مسئله با استفاده از ابعاد قدرت، این امکان را می دهد تا چگونگی اعمال قدرت در فرایند توسعه مگامال ها با استفاده و به واسطه سیستم برنامه ریزی شهری آشکار شود. این پژوهش ماهیتاً کیفی است و از روش برساخت گرای نظریه مبنایی بهره برده است. بر این مبنا، پژوهشگر در تعامل با 18 نفر مصاحبه شونده  و بررسی اسنادی شامل 35 مصاحبه ثبت شده در وب سایت ها، 23 مقاله و 3 سند مرتبط با مگامال ها به برساخت نظریه مبادرت می ورزد. نتیجه آنکه فرایند توسعه مگامال ها، همسو با منافع قدرت، هم راستا با انحصار، همراه با مشروع سازی-عقلانی سازی  و فرآورده آن فضایی همسان با سراسربین است.
۳.

هستی شناسی مسطح، فلسفه ای برای پژوهش ها و تصمیم سازی های همکاری رشته ای در دوران کنونی؛ گامی به سوی فرارشتگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شوند پیشایند ژرف رابطه گرایی ناهمگنی چندگانگی رابطه مندی فضا-زمان مندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴ تعداد دانلود : ۱۰۵
«دیدگاه های رابطه ای» از دهه ۱۹۹۰ به منزله رویکردی بدیل به بنیان های فلسفی علوم اجتماعی، با رد دوگانه انگاری و تفکر سلسله مراتبی سنت های مرسوم و همچنین اجتناب از کاستی های نظریه پردازی های میانه گرا مطرح شده اند. این دیدگاه ها با تأکید بر «پیچیدگی»، «به هم پیوستگی» و «عدم قطعیت» هستی، در پی تشریح فرایندهای «شوند» و پویایی های جامعه ای و انسانی اند. «هستی شناسی مسطح» یا «ژرف رابطه گرایی» متأخرترین این دیدگاه هاست. این مقاله قصد دارد با روش سنتزپژوهی، به طور جامع به معرفی و بسط مفهوم، ایده های کلیدی و پیش فرض های بنیادین هستی شناسی مسطح و ره آوردهای به کارگیری آن برای همکاری های رشته ای -که مبتلا به شکاف های متعدد التقاطی و نبود چارچوب روش شناختی منسجم است- بپردازد. «هستی شناسی مسطح» معتقد به «رابطه مندی»، «چندگانگی»، «ناهمگنی»، «پیشایندی بودن» و «فضا-زمان مندیِ» واقعیت است؛ و موجودیت ها را به شیوه ای ژرف رابطه ای، به مثابه همبستگی ها و پیکربندی های درهم تنیدهٔ پویا درنظر می گیرد که وجودشان وابسته به روابطِ درونی و بینابینی شان است. این دیدگاه خوانشی سیال از «قدرت» -خواه بین انسان ها، خواه بین گونه های انسانی و غیرانسانی- طرح می کند که پاسخگوی دغدغه های انتقادی درباره لزوم دربرگیرندگی اجتماعی و محیط زیستی است. بحران اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا و چالش های تغییرات آب وهوایی گواه ادعاهای این دیدگاه اند. بنا بر انگاره های این دیدگاه، حوزه های دانشی عمیقاً به هم پیوسته اند و این نشان دهنده ضرورت همکاری رشته ای -اعم از چندرشته ای و میان رشته ای- است. از سوی دیگر، هستی شناسی مسطح بنیان های فلسفی همکاری رشته ای را اساساً به شیوه ای یکپارچه بازتعریف می کند و می تواند گامی به سوی شکل گیری فرارشته ها باشد. چنین دیدگاهی، هم در حوزه علوم اجتماعی و انسانی که با درک پدیده ها سروکار دارند، و هم در حوزه تصمیم سازی و سیاست گذاری عمومی که با رویکردی همکاری رشته ای به تجویز می پردازند، بایسته و شایستهٔ به کارگیری است.
۴.

شناخت و تحلیل موانع نهادی مشارکت شهروندان در فرایند برنامه ریزی توسعه شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشارکت نهادباوری برنامه ریزی مشارکتی موانع نهادی توسعه شهری شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۸۲
تغییر الگوی واقعی به سمت فرایندهای مشارکت مؤثر و تثبیت شده شهروندان در کلانشهر تهران، به منزله پایتخت و نخست شهر جمعیتی کشور و بستر مهم ترین تصمیم های اداری، اجرایی و سیاسی در نظام برنامه ریزی ایران، مستلزم توجه به عوامل بازدارنده (موانع) مشارکت مؤثر شهروندان در فرایندهای برنامه ریزی توسعه شهری از منظر نهادهای رسمی و غیر رسمی مؤثر بر آن است. شناسایی موانع نهادی مشارکت شهروندان در برنامه ریزی توسعه شهری که در عمل به معنای طبقه بندی طیف وسیع موانع ناشی از ناکارآمدی نهادهای رسمی و غیر رسمی دخیل در فرایند برنامه ریزی توسعه شهری و تعیین چگونگی تأثیرپذیری این فرایند از هر دسته از این موانع است. پژوهش در قالب طرح ترکیبی کمّی-کیفی موازی و هم زمان، به آزمون مدل ساختاری روابط متغیرهای اصلی در چارچوب نظری پژوهش در سطح کلان با روش کمّی مدل سازی معادلات ساختاری، و به موازات آن، به تدوین مدل نظری مستقلی مبتنی بر یافته های پژوهش کیفی در مقیاس مورد مطالعاتی پژوهش (شهر تهران) پرداخته است. در قالب «مدل ساختاری تحلیل روابط نهادها، توسعه شهری و مشارکت در سطح کلان»، مسیرهای بحرانی و روابط حاکم بر چگونگی اثرگذاری نهادها، رسمی و غیر رسمی، بر فرایند مشارکت پذیری شهروندان تهرانی در طرح های توسعه شهری شناسایی شده است و  با تلفیق یافته های کمّی و کیفی پژوهش، در قالب رویکرد توصیفی-تبیینی، «مدل مفهومی یکپارچه ساختار و موانع نهادی برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی شهر تهران» و در قالب رویکرد تجویزی، «راهکارهای حذف موانع نهادی مشارکت مردمی در برنامه ریزی توسعه شهری تهران» ارائه شده است.
۵.

کاربرد روش ردپای اکولوژیک در برنامه ریزی توسعه فضایی شهرستان ساری

کلید واژه ها: برنامه ریزی توسعه فضایی توسعه پایدار ردپای اکولوژیک ظرفیت زیستی شهرستان ساری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۵ تعداد دانلود : ۱۵۶
رشد فزاینده جمعیت و به تبع آن افزایش و تغییر الگوهای مصرف، فشار بر محیط طبیعی و منابع محدود را افزایش داده است. الگوهای مصرفی و توسعه در کشور به ویژه شهرستان های شمالی غالبا بدون توجه به توان اکولوژیک زمین است، به گونه ای که منجر به خسارات شدیدی بر محیط زیست و توان اکولوژیک زمین می شود. بنابراین ضرورت تغییر الگوهای مصرف و حرکت در چارچوب میزان ظرفیت قابل تحمل محیط زیست به سمت وضعیت پایداری اجتناب ناپذیر است. شاخص ردپای اکولوژیک ابزار مناسبی برای اندازه گیری پیشرفت جوامع به سوی پایداری است. هدف مقاله حاضر برنامه ریزی توسعه فضایی در شهرستان ساری با توجه به ارزیابی سطح پایداری و شاخص ردپای اکولوژیک می باشد. پژوهش از نوع کاربردی بوده و روش انجام آن توصیفی-تحلیلی می باشد. نتایج نشان می دهد میزان ردپای اکولوژیک در شهرستان ساری برابر 2267853 هکتار می باشد که نشان دهنده سرانه ای برابر 4.50 هکتار برای هر نفر می باشد. با توجه به این که سرانه ظرفیت زیستی در شهرستان ساری برابر 1.18 هکتار می باشد، این شهرستان با کسری اکولوژی به میزان 3.32 هکتار برای هر فرد مواجه می باشد. جهت برنامه ریزی توسعه فضایی شهرستان ساری، گزینه های محتمل توسعه فضایی تدوین شده و گزینه مطلوب با استفاده از روش دلفی و نرم افزار سناریوویزارد انتخاب شده است. مطابق گزینه منتخب، اهداف و راهبردهایی جهت کاهش ردپای اکولوژی در ابعاد مختلف اتخاذ شده که از آن جمله می توان به استفاده اراضی براساس توان اکولوژیک آن ها، استفاده از مصالح نوین به منظور کاهش مصرف انرژی، الگوی رشد هوشمند و فشرده، تغییر الگوهای مصرف انرژی و استفاده از انرژی های پاک و دوستدار محیط زیست اشاره کرد.
۶.

بهکارگیری رهیافت حقوق مالکیت در برنامه ریزی شهری برای حل مشکل آثار بیرونی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اثر بیرونی حقوق مالکیت ؛ واقعگرایی انتقادی هزینه اجتماعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۰ تعداد دانلود : ۱۲۹
ردیابی و رفع آثار بیرونی، به همراه تأمین منافع و کالاهای عمومی به عنوان کلیدیترین چالشهای حوزه عمومی، دلیل و ماهیت وجودی برنامهریزی شهری بوده و همواره در کانون کاربست و عمل آن قرار داشته است. آثار بیرونی، به عنوان هزینهها و منافع جانبی ناشی از فعالیتهای یک فرد (عامل) هستند که بر رفاه افراد (عاملان) دیگر و یا جامعه تأثیر میگذارد، ارزش آن محاسبه نشده و به طرفین متضرر، پرداخت و از طرفهای منتفع، دریافت نمیشود. برنامهریزان و سیاستگذاران شهری تا کنون برای حل مشکل آثار بیرونی، ابزارهای سیاستی مختلفی ازجمله؛ کنترل و هدایت توسعه، مالیاتستانی و پرداخت یارانه، و... را به کار گرفتهاند. از آنجا که آثار بیرونی در شهر ابعاد چندگانه حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و فضایی دارد، اتخاذ رهیافتی میانرشتهای و چندانتظامه برای کشف قوای علّی و سازوکارهای مولد آنها، ضرورتی اجتنابناپذیر است. بنابراین، هدف این مقاله تبیین شیوه میانکنش و نقش نهادهای حقوق مالکیت و برنامهریزی شهری در تولید و کنترل آثار بیرونی در شهر است. پس از ارائه یک گونهبندی از انواع ابزارهای سیاستی رفع آثار بیرونی، با بهکارگیری منطق استدلال پسکاوی تحت پارادایم واقعگرایی انتقادی، این مقاله به یک چهارچوب مفهومی دست مییابد که تخصیص حقوق مالکیت زمین در نظام برنامهریزی شهری را اصلیترین سازوکار مولد و کنترل آثار بیرونی در شهر شناسایی و تبیین میکند. از اینرو، بر بهکارگیری رهیافت حقوق مالکیت، که در فصل مشترک دو انتظام اقتصاد و حقوق قرار دارد، در نظام برنامهریزی شهری کشور تأکید میشود.
۷.

تدوین چهارچوب نظری و مفهومی تبیین نقش حقوق مالکیت زمین در برنامه ریزی فضایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حلیل نهادی حقوق مالکیت ارزش ستانی توسعه زمین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۱۵۰
بیان مسئله: تضاد بین حقوق مالکان خصوصی و منافع عمومی و تلاش برای ایجاد تعادل بین این دو همواره از مهم ترین چالش های برنامه ریزی فضایی بوده است. گسترش روزافزون شهرها و روند کاهنده عرضه زمین قابل توسعه، حق استفاده و توسعه زمین را به باارزش ترین منبع تبدیل نموده و ابهام در تعریف و عدم تعیین دقیق مالکیت این حقوق سبب رقابت غیرمولد مالکان زمین، توسعه گران و عاملان دولتی و عمومی برای کسب آن، تشدید تضاد منافع عمومی و خصوصی و نابرابری فضایی شده است که لزوم توجه به الزامات نهادی در برنامه ریزی فضایی را بیش از پیش ضروری ساخته است. هدف: ازینرو هدف این مقاله کشف چیستی حقوق مالکیت زمین و اجزاء آن و تبیین ارتباط و میان کنش بین نهادهای برنامه ریزی فضایی و حقوق مالکیت است. روش شناسی: این پژوهش براساس هدف، بنیادی و ماهیتاً کیفی است و با اتخاذ رویکرد تبیینی- اکتشافی به مرور و تحلیل سیستماتیک منابع و متون می پردازد. واقع گرایی انتقادی به عنوان موضع فلسفی و پس کاوی به عنوان منطق استدلال و راهبرد پژوهش انتخاب شده است. یافته ها: با استفاده از رهیافت نهادگرایی جدید و حقوق مالکیت و به کارگیری تحلیل نهادی، این مقاله علاوه بر تدوین چهارچوب نظری، یک چهارچوب مفهومی که رابطه و میان کنش بین دو نهاد برنامه ریزی فضایی و حقوق مالکیت زمین و چگونگی تخصیص این حقوق در شهر را تبیین می کند، ارائه می نماید. نتیجه گیری: تحلیل نهادی به کار رفته بیان می کند که محصولات نهایی نظام برنامه ریزی فضایی از قبیل پهنه بندی، ضوابط و مقررات و پروانه/مجوز ساخت، یک بسته حقوق مالکیت برای هر قطعه زمین است. ازینرو حل تعارض و تضاد منافع قابل توجه در توسعه زمین شهری نیازمند تعریف و تعیین دقیق و آشکار مالکان هر یک از اجزاء این بسته حقوق می باشد. بنابراین ضروری است برنامه ریزان فضایی، بازاندیشی در نحوه تخصیص حقوق زمین و تعیین مالکان این حقوق را در کانون توجه خود قرار دهند.
۸.

کاوش دورنمای نظری مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران مبتنی بر روش CLA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اوربانیزاسیون نظریه شهری پدیده فضایی CLA

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۲۰ تعداد دانلود : ۳۶۷
بیان مساله: «اوربانیزاسیون» به مثابه یکی از پیشران های اصلی دگرگونی های اجتماعی/فضایی در دهه های اخیر همواره مورد توجه بوده، اما قرائت های گوناگون از سیر تغییرات محتوایی این مفهوم در انطباق با ویژگی های زمینه ای و زمانه ای آن، به طور جدی مورد تحلیل و بحث قرار نگرفته است. طوری که معادل سازی هایی از قبیل شهرنشینی، شهری شدن، شهری سازی، ایجاد مدنیت و حتی شهرگرایی برای پوشش مفهوم های پیچیده آن به کار رفته است. بدیهی است که معادل سازی در هر نوشتاری یک مساله قراردادی و صوری باشد، با این حال شایسته است مباحث شکلی واژگان از مباحث مفهومی آن جدا گردد. اهداف پژوهش: این پژوهش با بهره گیری از روش تحلیل لایه ای علی (CLA) در چهار لایه "سطح مشهود و پذیرفته شده"، " سطح علل کلان وابسته به سیستم"، "سطح گفتمان/ جهان بینی" و "سطح استعاره/ اسطوره" سعی دارد تا ضمن شناسایی خوانش های ممکن بر مبنای گفتمان ها و استعاره های موجود به ارائه چشم اندازهای نظری گوناگون ناشی از مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران بپردازد. روش پژوهش: تحلیل لایه ای علی بر اساس مصاحبه عمیق/ نیمه ساختار یافته و در راستای شناسایی مضامین اصلی لایه های تحلیل در سطح نخبگان و متخصص های حوزه مطالعات شهری ایران به کار گرفته شده است. نتیجه گیری: یافته های پژوهش گویای آن است که مفهوم «اوربانیزاسیون» در ایران دارای چهار سطح تحلیلی است. سطح نخست، به عنوان نرخ شهرنشینی ناشی از یک واقعیت عینی و تجربی؛ در سطح دوم همتراز با مفهوم فرایندی شهری شدن؛ در سطح سوم مبتنی بر مفهوم «اوربانیزاسیون» به مثابه یک کنش جمعی با محوریت گشایش افق در امر سیاسی فضا؛ و در سطح چهارم به عنوان امر ذهنی متفاوت، با استعاره رهایی بخش بودن؛ همخوان شده است.
۹.

تحلیلی بر تضاد منافع در نهاد دولت به مثابه متولی برنامه ریزی فضایی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دولت برنامه ریزی فضایی شهری نظریه انتخاب عمومی منفعت عمومی تضاد منافع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۳ تعداد دانلود : ۳۲۱
برنامه ریزی فضایی شهری کنشی جمعی مربوط به تصمیم های مرتبط با به کارگیری اجتماعی زمین و یک عمل اجتماعی است؛ به معنای عملی که از راه هم رأیی به وسیله دولت منتخب مردم انجام می گیرد. بنابراین دولت به مثابه نهادی انگاشته می شود که در پی تحقق منفعت عمومی و جبران شکست های بازار از طریق قدرت مشروع است. اما سئوال اساسی این است که آیا واقعاً دولت به عنوان یک کل، خیرخواه در برنامه ریزی فضایی شهری تنها بر مبنای منفعت عمومی شهر عمل می کند؟ هدف این پژوهش پاسخ به این پرسش بنیادی از دریچه نظریه انتخاب عمومی است که با تمرکز بر نهاد دولت برای تحلیل و درک پیامدهای حاصل از تعامل عناصر موجود در آن، بر شباهت های انتخاب افراد در تصمیم های بازاری و غیر بازاری تأکید دارد. برای این منظور با استفاده از روش شناسی مربوط به تحلیل های کیفی و پس از دستیابی به شاخص های اصلی مرتبط با هر یک از مؤلفه های مربوطه، مبتنی بر داده های استخراج شده از نظر خبرگان این حوزه و کمی سازی این داده ها با استفاده از طیف لیکرت، با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری حداقل مربعات جزئی در نرم افزار اسمارت پی ال اس سعی می شود، میزان اثرگذاری مؤلفه های نظریه انتخاب عمومی بر فضای تصمیم سازی و تصمیم گیری برنامه ریزی کلانشهر تهران مورد تحلیل قرار گیرد. براساس یافته های پژوهش و ضرایب مسیر مؤلفه های پیگیری منافع فردی، رانت جویی و منافع سیاسی بر تصمیم سازی و تصمیم گیری افراد در فرآیند برنامه ریزی فضایی کلانشهر تهران تأثیر معنی دار و منفی دارند. همچنین محاسبه و تحلیل شاخص های برازش نشان دهنده مناسب بودن مدل اندازه گیری و ساختاری الگوی مفهومی پژوهش است. بر این اساس در پایان راهکارهایی برای اصلاح وضعیت حاضر در راستای تأمین بهتر منفعت عمومی و کاهش تضادهای موجود پیشنهاد شده است.
۱۰.

آینده توسعه فضایی منطقه غرب استان کرمانشاه بر مبنای صنعت انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آینده نگاری عدم قطعیت و نامعلومی صنعت انرژی منطقه غرب استان کرمانشاه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۹ تعداد دانلود : ۱۴۰
در عصرکنونیِ بازار انرژیِ جهان، شناسایی عدم قطعیت ها و پیشران های کلیدی اثرگذار بر وضعیت آینده ی سیستم موردبرنامه ریزی به عنوان جزء لاینفک مطالعات آینده پژوهانه در بستر محیط متلاطم و پویای کنونی امری ضروری است؛ دراین صنعت تنها برنامه ریزی سنتی و مرسوم حرف نهایی را نمی زند، بلکه وضعیت واستراتژی های سیاسی کشورها، قواعد محیط زیستی، فناوری و فناوری آینده و... می توانند نظم بازار انرژی را برهم زنند. برنامه ریزی توسعه فضایی مبتنی بر صنعت نفت و گاز نیز دچار این نامعلومی ها و عدم قطعیت ها خواهد شد. به همین منظور برای شناسایی عدم قطعیت ها و نیروهای پیشران اثرگذار بر برنامه ریزی فضایی مبتنی بر حوزه نفت و انرژی، مطالعات آینده نگاری ضروری است؛ در این میان استان کرمانشاه با وجود ذخایر و پتانسیل های متعدد نفت و گاز باید نسبت به تحولات حوزه ی انرژی حساسیت داشته باشد؛ تا با اتخاذ راهبردهای مناسب در آینده، درصدد توسعه متوازن، افزایش سطح توسعهیافتگی و کاهش عدم تعادل های فضایی مرکز-پیرامون، گام بردارد. در این زمینه پژوهش پیشِ رو از روش آینده نگاری به شیوه ی سناریو نگاری بهره گرفته است. نخست با مطالعه اسناد ملی و فراملی و کارگاه آینده نگاری، 83 پیشران در حوزه صنعت انرژی استخراج شد؛ سپس به روش خوشه بندی، 21 خوشه اصلی شناسایی شد؛ در ادامه با استفاده از ماتریس "اثرگذاری/اثرپذیری" 6 عدم قطعیت کلیدی(بحرانی) شناسایی شد؛ در نهایت نیز با استفاده از روش تحلیل اثرات متقابل (CIB) در نرم افزار سناریوویزارد به ترسیم آینده های بدیل در سه سناریوی: ناپایداری، آرمانی، فعالانه و رقابت پذیر پرداخته شد. با کاربست جوهره ی دانشی ناشی از تصویرسازی این سناریوها، زمینه مناسبی جهت تصمیم گیری ها و برنامه ریزی های پابرجای آتی در استان فراهم می شود.
۱۱.

کاوش و تبیین الگوهای فضایی دگرگون شده در پخشایش جمعیتی مناطق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پخشایش جمعیتی فرایند شهری شدن الگوهای فضایی مهاجرپذیری/ فرستی انسجام سرزمین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۵۱ تعداد دانلود : ۱۹۵
الگوهای پخشایش جمعیتی در بازه های زمانی گوناگون، جلوه های متنوعی از مراحل پیچیده دگرگونی های اجتماعی- فضایی در مناطق سرزمین است. این پژوهش با هدف بررسی الگوهای فضایی ناشی از پخشایش جمعیت در استان ها و شهرستان های کشور در بازه زمانی 1390 تا 1395 سعی دارد تا پیامدهای اجتماعی- فضایی این الگوها را در ارتباط با دگرگونی فرایندهای شهرنشینی و شهری شدن مناطق کشور کاوش نماید. پژوهش حاضر، در دو سطح توصیفی– تحلیلی با استفاده از داده های سرشماری نفوس و مسکن و کاربست تکنیک های ترکیبی در تحلیل یافته ها بر اساس دستورهای Hot Spot  و Cold Spot (مبتنی بر ضرایب موران و آنتروپی) در GIS تدوین شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند که شهرستان های قرار گرفته در مرکز کشور دارای مهاجرت پذیری بالایی بوده و شهرستان های واقع در مناطق شرقی و غربی کشور در دوره زمانی مهاجرت فرستی قرار دارند. این امر نشان دهنده کاهش فعالیت در بخش کشاورزی در مناطق حاصلخیز و افزایش الگوی اشتغال در بخش خدمات و صنعت در مرکز کشور است. از طرفی این روند باعث تضعیف انسجام و توازن فضایی در مناطق سرزمین شده است. آن چه مشخص است، الگوی پخشایش جمعیت در مناطق سرزمین مغایر با اصول و چارچوب بهینه آمایشی است.
۱۲.

نمودِ داوری عملی در رفتار جزرومدی برنامه ریزان شهری کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: داوری عملی برنامه ریزان رفتار جزرومدی نظریه مبنایی برساخت گرایانه کلان شهر تهران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰ تعداد دانلود : ۵۱
پژوهش حاضر با هدف درک و توضیح داوری عملی برنامه ریزان در محیط برنامه ریزی کلانشهر تهران به نگارش درآمده است. با اتخاذ روش نظریه مبنایی برساخت گرایانه و تمرکز بر اقدامات، تعاملات و فرایندهای اجتماعی برنامه ریزان به دنبال توسعه و عمل آوری نظریه ای محتوایی و میانی به منظور درک رفتار نهادی برنامه ریزان در تجربیات آن ها بوده ایم. در همین راستا، کاربست این روش در پژوهش مطابق با فرایند پیشنهادی چارمز پیموده شده است. داده های تحلیل عناصر ذهنی برنامه ریزان بواسطه روش مصاحبه های نیمه- ساختار یافته با 28 نفر از برنامه ریزان دارای سابقه در محیط برنامه ریزی کلان شهر تهران و پاسخ به پرسش هایی در ارتباط با تجربه زیسته آن ها در محیط مذکور فراهم گشته اند. مقاله حاضر با هدف واکاوی داوری های عملی برنامه ریزان و ردیابی عوامل تاثیرگذار بر آن، این پرسش کلیدی را در آغازگاه فرایند پژوهش خود طرح می کند که داوری های عملی برنامه ریزان در محیط برنامه ریزی کلان شهر تهران چگونه برساخته می شود؟ بنابر یافته های نظری، اصطکاک رفتاری برنامه ریزان در برابر موانع نهادی سیستم برنامه ریزی و تصمیم گیری، خود را در چارچوب رفتار جزرومدی آن ها در محیط برنامه ریزی نمایان می سازد. برنامه ریزان مبتنی بر دریافت ها و معنابخشی های خود در محیط برنامه ریزی به داوری و تصمیم اقدام می کنند. رفتار جزرومدی به مثابه نمود داوری عملی برنامه ریزان، انطباق دوگانگی مورد مطلوب (آنچه باید انجام شود) و داوری صحیح (آنچه انجام شده) است که با تکیه بر عقلانیت عملی، کُنش پَس رونده معنادار را به عنوان هدف واسطه ای در جهت کنش پیش رونده مطلوب به عنوان هدف نهایی انجام می-دهد.
۱۳.

نقش دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی شهری: از تقابل به سوی تعامل در نهادگرایی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دولت بازار برنامه ریزی فضایی شهری نهادگرایی جدید هزینه مبادله

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۶ تعداد دانلود : ۳۰۰
بیان مسئله: نهاد دولت و بازار مهمترین و مؤثرترین سازمانهای اقتصادی- سیاسی محسوب می شوند که ترکیب و نقش و جایگاه شان می تواند تمامیت سیستم اجتماع را تحت تأثیر قرار دهد. در ادبیات جدید برنامه ریزی، ماهیت برنامه ریزی فضایی شهری به عنوان حکمروایی مکان تعریف می شود و بنابراین دولت و بازار در فرآیند این نوع برنامه ریزی نقش بی بدیل و ویژه ای دارند و درک نحوه تعامل بین آنها در گفتمان های برنامه ریزی فضایی می تواند کل مسیر و نتایج مورد انتظار از برنامه ریزی فضایی شهر را تعیین نماید. هدف: با این وصف تبیین نقش و جایگاه دولت و بازار در برنامه ریزی فضایی شهری، به عنوان یکی از مباحث نظری کلیدی، با تأکید بر رویکرد نهادگرایی جدید هدف اصلی این پژوهش است. روش: در این مقاله به روش تحلیلی- توصیفی، ضمن طرح پرسش های مفهومی در آغاز، پس از معرفی بازار و دولت به عنوان دو نهاد اصلی در برنامه ریزی فضایی شهری و قابلیت ها و نارسایی های هر یک در توسعه شهری، دیدگاه مکاتب و نظریه های مختلف اقتصاد سیاسی در سه جریان اصلی ردیابی شده و در نهایت این موضوع از منظر رهیافت نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله مورد تحلیل قرار می گیرد. یافته ها: از دیدگاه نهادگرایی، برنامه ریزی ابزاری برای رویارویی با آینده نامعلوم قلمداد می شود. نهادگرایی جدید و نظریه هزینه مبادله با رد دوگانگی بازار و دولت تلاش می کند تا برنامه ریزی فضایی شهری را به عنوان بخشی از حکمروایی و خود حکمروایی را متشکل از دو بخش خصوصی و عمومی به نمایش گذارد و و وجود برنامه ها و امر برنامه ریزی را به کاهش هزینه های مبادله مرتبط نماید. نتیجه گیری: نتایج پژوهش بیانگر آن است که با در نظر گرفتن کاستی ها و قابلیت های بازار و دولت، تغییر الگوی روابط این دو نهاد در برنامه ریزی فضایی شهری با هدف کاستن از هزینه های مبادله در مسیر توسعه شهری باید مد نظر قرار گیرد.
۱۴.

واکاوی جایگاه برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی و چالش های فراروی آن در اندیشه نهادگرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشارکت نهادگرایی برنامه ریزی شهری مشارکتی موانع نهادی چارچوب تحلیل نهادی استروم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۳ تعداد دانلود : ۳۹۳
بیان مسئله: در متون سیاست گذاری عمومی و برنامه ریزی دهه های اخیر، مشارکت عمومی به منزله ی یک خیر مطلق یا نوعی کنش اعتقادی رایج در نظر گرفته شده است که به ندرت مورد تردید و پرسش واقع می شود. بااین وجود، شواهد اندکی مبنی بر کارایی بلندمدت کاربست رهیافت های مشارکتی در بهبود شرایط مادی آسیب پذیرترین گروه ها یا موفقیت آن ها در ایجاد تغییر اجتماعی وجود دارد. درعین حال، ازآنجاکه مباحث مرتبط با انگاشت مشارکت به شدت متأثر از نظریه های نونهادگرایی هستند و از سوی دیگر، فرایندهای مشارکتی خود توسط قواعد تشکیل و تنظیم می شوند، شناسایی موانع و چالش های برنامه ریزی مشارکتی به تفکیک سطوح نهادی و قواعد نهادی مؤثر بر هر دسته از این موانع برای برون -رفت از آن ضرورت می یابد. هدف: بررسی علل عدم دستیابی رهیافت های مشارکتی به اهداف نخستین آن ها به عنوان یک مشکل در کنش جمعی، از طریق ردیابی علل و عوامل رفتارهای غیرهمکارانه در فرایندهای مشارکتی منجر به شکست و تدوین چارچوب تحلیل نهادی فرایندهای مشارکتی برای به غلبه بر این مشکل. روش:پژوهش حاضر با رویکرد تبیینی- اکتشافی و در چارچوب استراتژی پژوهش استفهامی، با به کارگیری فنون مختلفی همچون بررسی و تحلیل محتوای سیستماتیک و تحلیل کیفی استنتاجی متون به پاسخ به پرسش های پژوهش می پردازد. یافته ها: پس از شناسایی چالش های نهادی مطرح در خصوص انگاشت مشارکت در حیطه ی نظری با تأکید بر انتقادات محتوایی در مسیر کاربست رهیافت های مشارکتی و با بهره گیری از چارچوب توسعه و تحلیل نهادی معرفی شده توسط الینور استروم، شناسایی قواعد نهادی هفت گانه ی تنظیم کننده ی فرایندهای مشارکتی در حیطه ی برنامه ریزی توسعه شهری و در نهایت، تبیین مدل مفهومی «چارچوب تحلیل نهادی برنامه ریزی توسعه شهری مشارکتی» صورت گرفته است. نتیجه گیری: چارچوب تحلیل معرفی شده در این پژوهش، در پژوهش های کاربردی آتی، در سه سطح عملیاتی برای تولید برآمدهای عملی برنامه ریزی مشارکتی، سطح سیاست گذاری برای تصمیم گیری و خط مشی گذاری در قالب محدودیت ها و قواعد انتخاب جمعی تأثیرگذار بر ساختار موقعیت های کنش برنامه ریزی مشارکتی و در سطح قانونی برای تعیین ترکیب مشارکت کنندگان ذی صلاح سیاست گذاری و قواعد تعیین کننده در این راستا، قابل توسعه و بهره برداری خواهد بود.
۱۵.

سنجش هزینه مبادله نهاد برنامه ریزی شهری، مورد پژوهشی طرح تفصیلی شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل نهادی هزینه مبادله طرح تفصیلی اصفهان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۳۰ تعداد دانلود : ۳۱۳
هر برنامه ای یک نهاد است که روابط بازیگران بسیاری را تنظیم می کند. به بیان دیگر، برنامه خلق می شود تا هزینه های مبادله ای  را کاهش دهد که ممکن بود در نبود برنامه برای بازیگران سنگین باشد؛ اما چون برنامه یک نهاد است، ایجاد و نگهداری آن هزینه دارد. طرح تفصیلی در شهرهای ایران برنامه ای است که به منظور تنظیم روابط مرتبط با کاربری زمین شهری استفاده می شود و از سازوکارهای تدوین، اجرا و نظارت تقریباً مشابهی در سراسر کشور برخوردار است. محاسبه هزینه های مبادله اجرا و نظارت بر سومین طرح تفصیلی اصفهان این امکان را فراهم می کند تا پس از سال ها بهره گیری از این نهاد، ارزیابی مناسبی از کارایی آن به دست آید. بدین منظور هزینه هایی که از زمان ابلاغ به واسطه این طرح به شهروندان و نظام حکمرانی کشور وارد شده است، ازطریق مصاحبه با بازیگران کلیدی بخش عمومی، مراجعه به آمارهای رسمی و محاسبات عددی به دست آمده اند. نتایج به دست آمده نشان می دهند نزدیک به ۸۴ درصد هزینه های مبادله طرح تفصیلی به شهرداری و مابقی به مالکان املاک تحمیل می شوند. فارغ از نسبت توزیع این هزینه مبادله برای طرفین، درآمد حاصل از مبادله حقوق توسعه در قالب طرح تفصیلی، ادامه این شیوه مبادله را از منظر مالی توجیه می کند؛ اما عدم مشارکت مؤثر ذی نفعان به ویژه در مرحله تدوین، به تحقق اندک طرح منجر میشود و بر منافع کل شهروندان و کیفیت زندگی آنان اثرگذار است. جایگزینی طرح تفصیلی در شرایط کنونی ناممکن به نظر می رسد؛ اما فرایند آن به نفع افزایش تحقق پذیری باید اصلاح شود؛ هرچند با افزایش حد معقولی از هزینه مبادله همراه باشد.
۱۶.

تحلیل عوامل تبیین کننده و عناصر اثرگذار بر مشارکت شهروندی (موردکاوی اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصفهان تحلیل عاملی تعهد شهروندی مدل سازی معادلات ساختاری مشارکت شهروندی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۰۵ تعداد دانلود : ۲۳۱
در مقاله حاضر به بررسی مشارکت شهروندی در شهروندان اصفهانی بالای 18 سال پرداخته شده است. عناصر بسیاری بر مشارکت شهروندان اثرگذارند: ساختارهای سیاسی، شرایط اقتصادی، ویژگی های فرهنگی، و ... اما حتی اگر زمینه های مشارکت از سوی تصمیم گیران فراهم شود، تا زمانی که شهروندان برای مشارکت در امور مرتبط با زندگی آنان تمایلی نداشته باشند، فرایندهای مشارکتی شکست می خورند. از همین رو، شناسایی عناصر مؤثر بر مشارکت شهروندی می تواند زمینه اجرای مداخلات نهادی برای بهبود مشارکت شهروندی را فراهم کند؛ امری که مسئله اصلی مقاله پیش روست. برای سنجش مشارکت شهروندی در شهروندان اصفهان 11 گویه انتخاب شد. نمونه گیری به صورت خوشه ای و با حجم نمونه 450 نفری انجام گرفت. علاوه بر گویه ها، ویژگی های بافتاری همچون سن، جنسیت، تحصیلات، شغل، نوع واحد مسکونی، نوع تملک واحد مسکونی، درآمد، مذهب، و قدمت سکونت نیز جمع آوری شد. سپس، با استفاده از نرم افزار SPSSپایایی پرسش نامه با آلفای کرونباخ 680/0 تأیید شد. تحلیل عاملی به شناسایی سه عامل (با مجموع تبیین واریانس 65 درصد) انجامید: «تعهد مدنی»، «تعهد فردی»، و «مشارکت در انتخابات». با ترکیب وزنی عوامل، شاخص «مشارکت شهروندی» محاسبه شد و درنهایت نقشه توزیع شاخص مشارکت شهروندی و عوامل آن در مناطق پانزده گانه اصفهان ترسیم شد. برای سنجش اثر ویژگی های بافتاری بر مشارکت شهروندی، از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPLS استفاده شد. نتایج مدل سازی بیانگر آن است که عناصر بافتاری تحصیلات (217/0)، سن (162/0)، و موقعیت شغلی (101/0) با عامل «مشارکت در انتخابات» و «قدمت سکونت» (122/0)، «مذهب» (123/0)، و «نوع تملک واحد مسکونی» (122/0-) با عامل «تعهد مدنی» رابطه معنادار داشته اند.
۱۷.

گونه شناسی الگوی فضایی و پیشنهاد سناریوهای ممکن برای توسعه آتی نظام شهری در استان البرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استان البرز سناریوهای ممکن گونه شناسی نظام شهری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۳ تعداد دانلود : ۲۱۹
توزیع جمعیت، کارکردهای اقتصادی، جایگاه، و نقش شهرها در نظام شهری در تعامل با سایر شهرها در طول زمان دستخوش تحولات گوناگون می شود و تکامل می یابد. این تحولات در سازمانِ نظام شهری ایستا نیست و موضوعی وابسته به زمینه است. استان البرز تحولات بسیار سریعی را در نظام شهری پشت سر گذاشته است که موجب بروز عدم تعادل شدید در نظام شهریِ استان، تمرکز فزاینده جمعیتی و کارکردی در کلان شهر کرج نسبت به سایر شهرها، و به حاشیه رانده شدن سایر شهرها در نظام شهری شده است. گونه شناسی نظام شهری در استان البرز با هدف توصیف الگوی فضایی سازمان یافتن شهرها و تدوین سناریوهای ممکن برای الگوی فضایی آتی نظام شهری موضوع مقاله حاضر است. این هدف از طریق تحلیل الگوی فضایی ریخت شناسی و کارکردی شهرها و زمینه های مؤثر بر شکل گیری و تکوین نظام شهری و همچنین بررسی آینده های ممکن و قابل تصور برای نظام شهری تعقیب شده است. این پژوهش ماهیتی توصیفی دارد و متکی بر روش های کمّی و تحلیل های فضایی با تأکید بر دو رویکرد ریخت شناسانه و کارکردی است. بر اساس مطالعه انجام شده، کریدور شرقی غربی اصلی استان مهم ترین عامل مؤثر در استقرار شهرها در نظام شهریِ استان است. نظام شهری استان در آینده می تواند با سه الگوی فضایی توسعه یابد. این الگوها شامل الگوی توسعه کریدوری، توسعه چندمرکزی، و توسعه تک مرکزی هستند. به نظر می رسد در نظام شهری استان البرز، به رغم تمرکز فضایی جمعیت و اغلب کارکردهای استان در کلان شهر کرج، توانمندی هاییبرای تحقق الگوی متوزان تر توسعه وجود دارد. گرایش به الگوی توسعه کریدوری پیرا  مون محور شرقی غربی، که مبتنی بر ساختار طبیعی و زیرساختی و اقتصادی منطقه است، یکی از این گرایش هاست که می تواند ضمن ایجاد توازن جمعیتی و کارکردی در نظام شهری استان شهرهای آن را به سوی احراز نقش های اقتصادی متنوع هدایت کند.
۱۸.

برنامه ریزی راهبردی توسعه شهری مبتنی بر رویکرد سناریونویسی (مطالعه موردی: شهر قزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه ریزی راهبردی توسعه شهری سناریونویسی ارگون آینده نگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۱۱۲
یکی از نظریات نوین در برنامه ریزی و توسعه شهرها، برنامه ریزی راهبردی و اتخاذ تفکر راهبردی در برنامه ریزی آینده شهرها است. در واقع پرداختن به آینده و برنامه ریزی آن جزء جدانشدنی فرایند برنامه ریزی است و در این چارچوب برنامه ریزی راهبردی با تکیه بر آینده پژوهی و رویکردهایی همچون سناریونویسی آینده بهتری را برای شهرها شکل می دهد. ازاین رو هدف اصلی از انجام این پژوهش، تدوین فرایند برنامه راهبردی برای توسعه شهر مبتنی بر رویکرد سناریونویسی است. در پژوهش حاضر از روش توصیفی تحلیلی (روش کیفی) و همچنین از پرسشنامه کارشناسان برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد و برای رسیدن به هدف پژوهش از مدل ارگون در ترکیب با رویکرد سناریونویسی بهره گرفته شد. در این فرایند، ابتدا مسائل اصلی شهر قزوین در چهار حوزه زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و کالبدی بررسی و سپس بر اساس این مسائل، روندهای آتی شهر قزوین بر اساس تکنیک دلفی تشریح شد. در ادامه با استفاده از نرم افزار سناریو ویزارد سناریوهای محتمل و همچنین سناریوی برتر برای توسعه شهر موردمطالعه، امتیازدهی و انتخاب شد. براساس سناریوی برتر (که دارای هم افزایی و هم بستگی بالاتری نسبت به سایر سناریوها است)، چشم انداز و آینده مطلوب شهر قزوین ترسیم شده و نهایتاً راهبردهای متناسب با اهداف کلان و خرد ارائه گردید.
۱۹.

تحلیل و گونه بندی نگرش نهادگرایانه در برنامه ریزی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه ریزی گونه بندی نهادگرایی تاریخی نهادگرایی انتخاب عقلانی نهادگرایی جامعه شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۱ تعداد دانلود : ۱۳۵
نهادگرایی نگرشی اصالتاً اقتصادی است که به عنوان نظریه ای برون زا، جایگاه ویژه ای در بسیاری از رشته ها همچون مدیریت، علوم سیاسی، جامعه شناسی و ... یافته است. این نگرش از دهه 1990 میلادی با عنوان «گرایش نهادی» در برنامه ریزی شهری و منطقه ای مطرح شده و می توان آن را در کنار نظریه های برنامه ریزی مبتنی بر مشارکت، از رویکردهای غالب برنامه ریزی در دهه های اخیر دانست. اهمیت نهادگرایی در برنامه ریزی در این است که برنامه ریزی خود یک نهاد است که نیازمند شناخت بافتار و زمینه های نهادی برای شناسایی مشکلات و تصمیم گیری برای حل آن هاست. افزون بر آن، پیاده سازی تجویزهای برنامه ریزی، نیازمند سازوکارهای نهادی است. بنابراین، مقاله حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی آثار اندیشمندان برجسته درباره رابطه نهادگرایی و برنامه ریزی می پردازد تا به یک گونه بندی جامع و مانع از نظریات مختلف درباره این ارتباط دست یابد. گونه بندی نهایی، نگرش نهادی نسبت به برنامه ریزی را در سه دسته «برنامه ریزان نهادی غیر انتقادی» (نهاد در برنامه ریزی)، «برنامه ریزان نهادی انتقادی» (طراحی/مداخله نهادی) و «برنامه ریزان نهادی مبادله ای» (هزینه مبادله برنامه ریزی) جای می دهد. این دسته ها را به ترتیب می توان در ذیل رویکردهای نهادگرایانه «جامعه شناختی»، «تاریخی» و «انتخاب عقلانی» جای داد. همچنین از منظر الگوواره های کلان، این رویکردها به ترتیب در سه دسته «عمل گرایانه»، «پسا-اثبات گرایانه» و «اثبات گرایانه» جای می گیرند.
۲۰.

اِنگاشت فرهنگ برنامه ریزی: تأثیر چارچوب شناختی برنامه ریزان بر کاربست برنامه ریزی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فرهنگ برنامه ریزی چارچوب شناختی برنامه ریزی فضایی برنامه ریزان زمینه فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۰۶ تعداد دانلود : ۳۲۴
آیا می توان تفاوت هایی که در نحوه تأثیرگذاری برنامه ریزان بر توسعه شهری و منطقه ای در سیستم های برنامه-ریزی مختلف وجود دارد را ناشی از «فرهنگ های برنامه ریزی» متفاوت دانست؟ با دریافت فرهنگ برنامه ریزی به مثابه یک سیستم فرهنگی، تصمیم ها و داوری های برنامه ریزان متأثر از چارچوب های شناختی فردی و جمعی مشترکی است که نمایانگر «دی ان ای فرهنگی» خاص خود آنها بوده و برنامه ریزان به واسطه آن، بَستر برنامه ریزی را درک می کنند. مقاله حاضر با سرآغاز چنین پیش گزاره ای، به دنبال پیشنهاد اِنگاشت فرهنگ برنامه ریزی به-عنوان رهیافتی مناسب برای بازجُست و رمزگشایی از دی ان ای فرهنگی و نقش فرهنگ در برنامه ریزی فضایی است. کشف روابط عِلی موضوع پژوهش یعنی برنامه ریزی فضایی و به کارگیری انگاشت فرهنگ برنامه ریزی برای واکاوی آن، چارچوب اساسی مقاله را تشکیل می دهد که نشان از تبیینی بودن مقاله دارد و با توجه به کشف عرصه هایِ ناشناخته ِ واجد نقش در رفتار برنامه ریزان دارای ماهیت اکتشافی نیز هست. هدف اصلی چنین بازجُستی، اجتناب از اِنگاشت پردازی تقلیل گرایانه از سیستم برنامه ریزی و منفعل دانستن برنامه ریزان از تفسیر و بازتفسیر قواعد و هنجارها در قالب انگیزه های فردی و جمعی است. این مقاله به دنبال تدوین روش تجویزی برای برنامه ریزی نیست، بلکه در پیِ کسب درکی علمی-اجتماعی از ساختار و پویایی های «چارچوب شناختی» است که این مهم به نوبه خود می تواند مبنایی برای بَسط رویکردهای نظری برنامه ریزی فضایی شود. به منظور فهم چگونگی بَرساخت کاربست ها و تصمیم های برنامه ریزی در برهمکنش چارچوب های فردی و جمعی برنامه ریزان در یک بستر مبتنی بر فرهنگ، مقاله حاضر بازبینی کلی از توسعه اشکال متفاوت چارچوب شناختی در برنامه-ریزی فضایی را ارائه می دهد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان